شب تکیه دولت برگزار شد/ پریسا احدیان

عکس ها از: مریم اسلوبی

عصر شنبه، هفدهم آذرماه سال یکهزار و سیصد و نود و هفت، چهارصد و نهمین شب از سلسله شب های مجلۀ بخارا با همراهی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی به شب «تکیه دولت» اختصاص یافت.

در این شب که به مناسبت انتشار کتاب «تکیه دولت» تألیف علی رضا قاسم خان از انتشارات علمی فرهنگی، در سالن فردوسی خانۀ اندیشمندان برگزار شد، سخنرانان: ناصر تکمیل همایون، علی رضا قاسم خان و علی دهباشی به سخنرانی پرداختند. پخش فیلم مستند «تکیه دولت» از دیگر بخش های این شب بود.

در ادامه می توانید شرح این گزارش را مطالعه بفرمایید:

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این مجلس از  اهمیت بنای تکیه دولت و ثبت تاریخ آن برای پاسخ به برخی از افسانه سازی ها در مورد این بنای معماری اینچنین سخنانش را آغاز کرد:

“چندین دهه است که در مورد تکیه دولت در خاطرات تاریخی سیاحان و در متون تاریخی و خاطرات رجال سیاسی و اجتماعی دوران قاجار و پهلوی اول خوانده ایم و تصوراتی برایمان ایجاد شده است. و همچنین در خاطرات سفرا و کسانی که به عنوان نمایندگان سیاسی ایران در دورۀ قاجار خوانده ایم. به تدریج یک دورۀ افسانه ای برای ما ایجاد شده است چه در مورد بنای معماری تکیه دولت و چه آنچه که در آنجا اتفاق افتاده است. این تصور مقداری آمیخته به واقعیت و یک مقدار آمیخته به خیال و مجموعا همیشه هاله ای از افسانه را برای این بنا ایجاد می کرده است. به جز یکی دو مقاله، متن تحقیقی دقیقی در مورد این بنای تاریخی که یک دورۀ خاصی از تاریخ ایران را شاهد بوده است نداشتیم. تا اینکه آقای قاسم خان وقت گذاشتند و متون بسیاری رامطالعه کرده اند و اسناد بسیاری را دیده اند و این کتاب را تألیف کرده اند. که حاوی عکسهای منتشر نشده ای از آرشیو های گوناگون است.”

علی دهباشی از اهمیت بنای تکیه دولت سخن گفت
علی دهباشی از اهمیت بنای تکیه دولت سخن گفت

در ادامه سردبیر مجلۀ بخارا از دکتر ناصر تکمیل همایون دعوت کرد تا به سخنرانی بپردازد.

دکتر  ناصر تکمیل همایون در بررسی معنا و مفهوم «تکیه» و ساختارهای اجتماعی آن اینچنین گفت:

“هم ایران خیلی بزرگ است و کارهای خیلی بزرگی می توان در آن انجام داد، هم تهران را هم می شناختیم حال اندک اندک آنرا می شناسیم. و می بینیم که شهری قابل ستایش است.

ولی واژۀ «تکیه» معانی بسیاری دارد و در ادبیات ما و در ادبیات عرفانی ما به معنی خانقاه، زاویه، محل نگهداری غریبان و بیچارگان و بینوایان و یکی از تعریف هایش مربوط به مجالس عزاداری امام حسین(ع) و  مراسم محرم و صفر است.

گاهی اوقات هم تکیه با کلمۀ حسینیه مترادف می شود و گاهی اینگونه نیست. اما به خانه هایی که در آن زندگی می کنند و اتاق های بزرگی هم دارد و مجالس عزاداری برگزار می شود، تکیه نمی گویند. ولی بر عکس یک جاهایی هست که کوچه ها به هم برخورد می کنند و چهارراهی درست می شود، بعد گنبدی برای آن می سازند و روزها هم میوه فروشی و … در آنجا هست و فقط در ایام محرم اینجا را سیاه می بندند و تکیه درست می کنند. البته ممکن است مکان هایی اینچنین، جاهای بزرگی هم باشد مثل تکیۀ تجریشکه میوه فروش ها دور تکیه  و فقط ماه محرم و صفر برنامه دارند. این تکیه ها با جوانان هم رابطه داشته است. تکیه داری بر عهدۀ جوانان آن محل بوده است که همیشه دیوارهایش را سیاه پوش و تمیز و در ایام محرم در آنجا خدمت می کردند. این سنت ها هم بوده و این ها تمام برای امام حسین بوده است.

 در پنجکنت سمرقند یک نقاشی دیواری زیرزمینی هست که در آن نقاشی در وسط تابوتی ترسیم شده که  زن ها دور آن نشسته اند و صورت خودشان را می خراشند و گریه می کنند که به این مراسم سوگ سیاوش می گفتند. اولین جایی که ایرانی ها برای قهرمان آزادگی مثل سیاوش عزارداری کردند و این مراسم تنها متعلق به شیعیان نبوده است تکیه است.”

دکتر تکمیل همایون به بررسی معنا و مفهوم «تکیه» پرداخت
دکتر تکمیل همایون به بررسی معنا و مفهوم «تکیه» پرداخت

وی در ادامه افزود:

“کتابی داریم به نام «النقض» برای عبدالجلیل قزوینی رازی، این کتاب توسط آقای میرهاشم محدث چاپ شده است. دو جلد کتاب قطور است و یک جلد سوم هم دارد که توضیح این دوجلد است. این  اثر در دورۀ سلجوقی نوشته شده است. نویسنده تمام ریزه کاری و  اشخاص و کوچه ها پس کوچه های قدیم بخارا و سمرقند را در این کتاب شرح داده است. البته میرهاشم محدث بیشتربر تاریخ قدیم دقیق بود نه وقایع روز. ایرج افشار می گفت که ما جلسه ای پنجاه سال پیش داشتیم که دانشمندان تهران دور هم جمع می شدند؛ روزی در ماه و مسائلی را مطرح می کردیم. به همۀ دانشمندان ایران هم گفته بودیم که اول هرماه جلسه داریم و گاهی که گذرشان به تهران می افتاد آن ها هم در این جلسات شرکت می کردند. یک بار دیدیم که آقای محدث هم آمدند. دکتر مصدق هم بودند و بحث های آن روز هم سیاسی بود. اولین سوال این بودکه آقا اوضاع چگونه است؟ آقای محدث با همان لهجۀ شیرین آذربایجانی خود گفت: «شنیده ام که پادشاه روس مرده است!» حال منظورش استالین بود که چند ماه پیش مرده بود. و این تازه خبردار شده و می خواست آن را به عنوان خبر سیاسی بگوید. اما در کتاب النقض بسیار دقیق بود. در آن کتاب از سنی های هم  صحبت می شود و نویسنده می گوید: «در روز عاشورا دستار زمین زدی و صورت خود خراشیدی برای عزای حسین بن علی.» یعنی حسین بن علی با تصوری که امروز گمان می کنیم تنها برای شیعیان است، آن زمان به عنوان یک آزادی خواه و قهرمان  تمام مسلمانان احترام داشته است. یعنی سنی ها در برنامه های تکیه ها هم شرکت می کردند.

مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی، بنیانگذار علم جامعه شناسی، ایشان می فرمودند که دو شهید در تاریخ داریم: یکی سقراط حکیم و دوم حسین بن علی. این تکیه ها برای عزاداری و یادآوری شجاعت اوست. نه فقط برای گریه و زاری برای آموختن روش زندگی و دادخواهی آن ها و سکوت نکردن در مقابل ظلم و مبارزه در برابر فساد و استبداد و نابهنجاری ها.

 اولین تکیه ای که در تهران ساخته می شود و هنوز هم معروف است، تکیۀ «شازده خانم» یا تکیۀ «خانم» خواهر شاه طهماسب است. یعنی وقتی شاه طهماسب دور تهران را حصار کشید، خواهرش تکیه درست کرد. ما تا دوران صفویه یک تکیه در تهران داشتیم و آن تکیۀ خانم بود. زمان شاه سلطان حسین، تعداد تکیه ها دو سه تایی بیشتر می شود. در دوران زند تقریبا تکیه درست نمی شود. زمان آغامحمدخان که می گذرد و فتحعلی شاه چند تکیۀ دگر ساخته می شود. به طوری که تکیه های تهران حدود پنج تایی بوده است. دورۀ محمدشاه هم تکیه ساخته می شود. اتفاقا نام یکی از تکیه هایی که محمدشاه می سازد تکیۀدولت است ولی با تکیه دولت آقای قاسم خان (نویسندۀ کتاب تکیه دولت) فرق داشته است. شاهزاده ها و اشراف در محله های خودشان تکیه درست می کنند. مثلا تکیۀ منوچهر خان، تورج خان و … که از مسیحیان مسلمان شدۀ دورۀ قاجاریه هستند. این تکیه ها در دوران ناصرالدین شاه به حدود 50 تکیه می رسد. و وقتی حصار شاه طهماسبی را خراب می کنند و دارالخلافۀ ناصری درست می شود، تعداد تکیه ها به 70 هم می رسد

.

اما در تحقیق دقیقی که آقای چنگیز پهلوان انجام داده اند می بینیم که ما در تهران بزرگ، نزدیک 120 تکیه داریم و امروز هم بیشتر شده است. گرچه این ها همه به معنای تکیه واقعی نیست و برخی جاهاتنها زمین های محله ای بوده است و در دوران محرم یک تیر و چادری می زدند و تکیه ای می ساختند و بعد از محرم هم آن را خراب می کردند و شاید تا محرم سال آینده این زمین فروش می رفت یا خانه ای در آن ساخته می شد.

بنده کتابی در مورد تکیه ها و حسینیه های تهران نوشته ام که به زودی منتشر می شود. هنوز این کتاب آقای قاسم خان به دستم نرسیده بود. این چند روز که افتخار داشتن این کتاب را داشتممتوجهشدم که مجبورم کمی در نوشته های خودم دستکاری کنم؛ برای اینکه این اثر در مورد تکیه دولت چیز کاملی است. مخصوصا اینکه ایشان به آلبوم خانۀ سلطنتی دست پیداکرده اند که تمامش سندهای تاریخی است.

تنها یک انتقاد کوچک دارم: کاش در برابر هر کدام از این عکس ها توضیح کوچکی می دادید. البته که با مراجعه به متن خواننده از این توضیحات بی نیازمی شود ولی برای کسانی که تورق می کنند و دلشان می خواهد بدانند این ها چیست می تواند کمک کننده باشد. برای برخی چیزها هم توضیح بیشتر بهتر بود. خب مطالب تازه ای را هم مطرح کرده اید. ما همیشه فکر می کردم «معین البکا»یا همان کارگردان تعزیه یکی است ولی از این کتاب متوجه شدم دو کارگردان دارند، یکی معین البکا محمدباقر و یکی ازهم برادرزاده اش است. یک ناظم البکام داشته ایم. خب بکا یعنی گریه کردن است.

 آقای قاسم خان اشاره به این موضوع کرده اندکه برخی می گویند ساختمان معماری تکیه دولت به تقلید از آلبرت هال لندن  و یک ساختمان فرنگی است. ولی ناصرالدین شاه سه بار به خارج کشور رفته است اما پنج سال قبل از رفتن ناصرالدین شاه به خارج این تکیه وجود داشته. شما از آدم های معتبری هم نقل قول کرده اید ولی اینگونه نبوده است. حال معیر الممالک که مسئول این کار بوده و از برخی عکس ها استفاده کرده، خب باشد؛ یا از برخی چیزهایی شنیده و ممکن است معیر الممالک استفاده های شفاهی از این شنیده هایش کرده باشد اما  ناصرالدین شاه به عنوان ساخت یک بنای غربی به او چنین دستوری نداده است.”

شب تکیه دولت در خانه اندیشمندان علوم انسانی
شب تکیه دولت در خانه اندیشمندان علوم انسانی

استاد تکمیل همایون در ادامه اظهار داشت:

“این بنا 2824 متر مربع وسعت داشته است. پنج سال هم طول می کشد تا ساخته شود. اعتمادالسلطنه می گوید از بیرون شهر  تکیه دولت رامی دیدیم. چهار طبقه بوده و سقف طبقۀ بالایی از جنس تخته بوده که بعدها خراب می شود و آن را آهنی می کنند تا محکم تر شود. ولی آهن ها سنگین می شود و باعث تخریب می گردد پس یک طبقه از تکیه دولت را کم می کنند. وسط این یک سکویی گذاشته بودند که شعاعش 5 متر بوده و بلندی 2 متر که تعزیه خوان ها روی آن تعزیه اجرا می کردند. پایین آن در گوشه هایی خانم ها و در طرف دیگر آقایون می نشستند. در طاق ها هم یکجا شاه نشین بوده که شاه می نشسته و باقی جاها را هم سفیران و مهمان های خارجی می نشستند و معین البکا هم وسط تعزیه راه می رفته و به هر یک از تعزیه گران می گفته که اکنون چه بگویند.

یک داستانی از اجرای تعزیه در تکیه دولت نقل می شود که یک یکی از اجراها شمرخوان نیامده بود. اعلی حضرت هم نشسته بود. در نتیجه معین البکا دور تماشاچی هایکی که قیافه اش به شمر می خورده است را پیدا می کندو به او می گوید که لباس قرمز تنت کن و به جای شمر باش. آن شخص می گوید من هیچ چیزی بلد نیستم و هیچ شعری نمی دانم. چه بگویم؟ معین البکا می گوید که تو فقط وقتی حضرت عباس می آید تا آب ببرد به عباس بگو من نمی گذارم آب ببری. خلاصه اینکه در موقع اجرای این صحنه حضرت عباس سر نحر فرات (که در تعزیه تشتی را جایگزین می کنند) می رود و می خواهد آب بنوشد، یادش می آید همه تشنه هستند و آب را روی زمین می ریزد که در این صحنه در بیات ترک خوانده می شود:

ای آب فرات خاک عالم به سرت

ای کاش به کربلا نمی شد گذرت

سوزد جگر حسین برای تو هنوز

از بهر حسین چرا نسوزد جگرت

در این لحظه مردی که به جای شمر ایستاده شروع می کند به گریه کردن. شمشیر را جلوی نقش عباس می کشد و می گوید که عباس جانم! قربانت بروم، برای هر کسی می خواهی آب ببر و هر چه هم می خواهی بخور و اگر معین البکا هم حرفی زد با این شمشیر او را خواهم کشت.

 برخی روزها هم در تکیه دولت روضه می خواندند. ولیخب این تکیه به این کیفیت بعدها گاهی نمایش هایی مثل بقال بازی و… هم اجرا می کردند. این اشخاص در دربار  ناصرالدین شاه بودند و مردم را می خنداندند که اعتمادالسلطنه خیلی به این ها حمله می کند.

جنازۀ ناصرالدین شاه را چند وقتی در تکیه دولت دفن کردند تا محلی در حرم حضرت عبدالعظیم پیدا کنند و  بعد او را بدانجا منتقل کردند و سنگ قبری خوبی هم داشت. حال آن سنگ قبر در موزۀ کاخ گلستان است. یک زمانی هم مظفرالدین شاه را هم در تکیه دولت دفن کردند. یک موقعی هم گفتندکه حاج امین الضرب باید حسابش را تسویه کند و جلس های در همین تکیه دلت تشکیل دادند.

زمانی سردار سپه، رضاخان دسته ای راه می اندازد و این دسته به حسینۀ تکیه دولت می رسند و سینه می زنند و رضا خان هم سینه می زند و می خوانند:

ز جوز کوفی و بیداد شامی

حسین یاور ندارد ای نظامی

این زمانی که بوده که رضاخان می خواسته مردم را بباوراند که اهل دین و مذهب است و نظامی ها هم بایستی نسبت به این مسئله عنایت داشته باشد:

اگر در کربلا قزاق بودی

حسین بن علی تنها نبودی

ینی ما قزاق ها جانمان را برای اما حسین می دادیم و این آزادی و مشروطه چیست؟ این ها مقدمات تحمیق جامعه ای شد که بعد از سوار سلطنت شدن، تکیه  و زعزاداری و تعزیه را ممنوع کرد.

 جنایت دیگر این بود که وکلای مردم، دورۀ پنجم مجلس شورای ملی را وادار کردند که سلطنت قاجاریه را منحل کند. در حالی که نباید این کار را می کردند. حالا رضاخان، سردار سپه، فرماندۀکل قوا با می گوید که حالا که قاجاریه منحل شده پس سلطنت به رضا خان پهلوی می رسد، برای تصمیم گیری در این موضوع جلسه در تکیه دولت برگزار می شود. و بعد از این کار نه تکیه و روضه مهم است و نه ساختمان و آثار تاریخی.  این تکیه خرابه ای بود و در1324 بانک ملی ایران آن تکیه را خرید. حال آقای قاسم خان تمام این عرایض را در این کتاب بیان کرده اند، با عکسها و تصاویر خوب.”

سپس علیرضا قاسم خان، نویسنده و پژوهشگرکتاب «تکیه دولت» از عناوین فصل ها و مطالب این کتاب چنین گفت:

“بحث دربارۀ تکیه دولت در کتاب هست. بحث در مورد اینکه ما در مورد اشیاء و بناهای تاریخی چطور فکر می کنیم. یک نکته ای که برای من جالب بود، این بود که توزیع  و تولید انبوه اطلاعات بخصوص در دورۀ معاصرکه این اطلاعات بی ربط با زندگی ماست و بیش از هر چیز باعث می شود ما یک تشتتی در فرهنگ خود پیدا کنیم. در مورد تکیه دولت حرف های خیلی زیادی زده می شد. و این حرف هایک تجربۀ تاریخی برای ملت شده است. ملتی که مرتب با افسانه ها سر و کار پیدا می کند.

ما چیزی به عنوان معماری سفرنامه ای در مورد تکیه دولت داریم؛ یعنی اگر کسی رفته و در لندن طرحی تهیه کرده است و آن ر ا با خود به ایران آورده و براساس آن یک بنا شکل گرفته و چیزی ساخته شده است، خب نزدیکترین چیزی که من به تکیه دولت در این حوزه پیدا کردم، سفرنامۀ معتمدالدوله است که ذکر می کند یک چنین بنایی وجود دارد و ناصرالدین شاه به لندن نرفته است و نقشه را تهیه نکرده است. هر چند روز یکبار روزنامه ای ازلندن به تهران می رسیده و برای ناصرالدین شاه خوانده می شده است. تمام عکس هایی که می بینید، ایشان در حال روزنامه خواندن برای ناصرالدین شاه است و از عکس هایی که در روزنامه بوده شاه آلبرت هال لندن را می بیند و درخواست می دهد چنین چیزی ساخته شود. از آن طرفی برخی از نویسندگان باجهت گیری سیاسی می گویند که شاه چون می خواسته نمایش باله راه بیندازد می خواسته بالرین ها را بیاورد پس به یک سالن بزرگ احتیاج داشته است! ما دارای یک روند فکری در ایران هستیم و یک جریان فکری وجود دارد اما این ها همگی بحران هایی است که مانع بازگویی این جریان می شود. سعی کردم در این کتاب هرسئوالی که برایم پیش می آمد را جواب دهم.

علیرضا قاسم خان
علیرضا قاسم خان

معیر الممالک می گوید که قبل از شروع تعزیه، دسته ای از موزیسین های مزین الدوله با سازهای اهدایی ملکه الیزابت وارد صحنه می شدند و بعد حرکت می کردند و از صحنه خارج می شدند. می خوساتند تعزیه شکوهی داشته باشد و  نشان دهد که خب این مراسم را پادشاه برگزار می کند. در نظر بگیرید که هر ساله دسته های موزیک نظام که موسیقی غربی بوده از یک طرفصحنۀ تعزیه وارد و ازطرف دیگر خارج می شده اند و مردم این ها را می دیدند، در تکیه ای که در منابع مختلف ذکر شده است که بین دو هزار نفر و برخی مواقع تا بیست هزار نفر بیننده جا می داده است (که البته صحت این موضوع در کتاب بررسی شده است.) .بعد از گروه موسیقی بلافاصله تعزیه خوان ها بالا می آمدند. در این کتاب من یک فصل دقیق و مفصلی از آقای ابراهیم بوذری که در سال 57 منتشر شده بود، کتابی به نام «تعزیه و دو مجلس»، در فصل چهارم این کتاب ایشان دقیقا اسامی تمام تعزیه خوان ها در تکیه دولت را می آورد و می گوید که مثلا عباس در چه دستگاه و گوشه ای می خواند.

در همۀ این ها که گفتم یک نکته ای وجود دارد. شما مردمی را می بنید که ارکستراسیون غربی را می بینند و می شنوند که بعد از رفتن آن صدای آواز ایرانی بالا می رود. و این اوزه خوان ها چه وسعت صدایی داشته اند  که می توانندبا آوازشان دوهزار نفر را ساکت کنند تا این ها به تعزیه گوش کنند؛ حال پس از این ها، شما شصت سال بعد برنامۀ «گل های رنگارنگ» را دارید؛ یعنی ارکستراسیون غرب و آواز ایرانی که از ثمرات تکیه دولت است. این را در کتاب هست یکی از کسانی که کارموسیقی در دورۀ قاجار کرده اند این نظریه را پیشنهاد می کنند. بعدها از این تعزیه های تکیه دولت بهترین آوازه خوان هایی همچون اقبال آذر درمی آیند البته برخی هم دوست نداشتند که بگویند ما تعزیه خوان بودیم.

موضوع بعد اینکه در طول نگارش کتاب، کتابی از بهمن بیانی پیدا کردیم که درآن ایشان دخل و خرج مملکت آن ذوران قاجار را چاپ کرده است. اینکه دربرگزاری تعزیه های تکیه دولت هرکه چقدر پول می گیرد . یا هزینۀ شمع ها چقدر است. شمع های تکیه دولت  5هزارتومان هزینه داشته است و پس ماندهایش به آدم هایی فروخته می شده که از پی این ها برایکارهای دیگر استفاده می کردند. یعنی یک رابطۀ دقیق اجتماعی از تکیه دولت شکل می گیرد و اینگونه نبوده که فقط یک جریان به عنوان تعزیه خوانی در این مکان اتفاق بیفتد بلکه بخشی از حیات زندگی را هم در این منطقه برای آدم ها اجرا می کرده است.

میرزا محمدتقی تعزیه گردان، معین البکا و برادرزاده اش، داستان جالبی دارند. آن ها شروع به شاخ و برگ دادن به تعزیه و آن را اشرافی می کنند. شروع می کنند برایش متون و  نسخه می نویسند. یک واقعۀ جالبی اتفاق می افتد که رضا کوچک زاده این را در کتابش ذکر کرده است که در همین مجلس شورای ملی ساختمانی است که محل زندگی ملیجک بوده است. این ساختمان را به مجلس الحاق کرده و سال ها بعد تعمیرش می کنند، غافل از اینکه در زیرزمین آنجا چه خبراست. در سال های حدود 70 این ساختمان دوباره تعمیر می شود و خب اینبار به زیرزمین می روند و می بینند چندین گونی کاغذ وجود دارد. یکنفر این کاغذها را  برمی دارد و می بیند این ها همه نسخه های تعزیه است. نسخه ها را تحویل کتابخانۀ مجلس می دهند. که همگی برای محمدتقی معین البکا و برادرزاده اش است. یعنی ملیجک داده این نسخه ها را نوشته اند.”

وی در ادامه افزود:

“یادی کنم از جناب آقای جعفریان و کار بزرگی که ایشان برای من کرد. یک روز ترسان به مجلس رفتم و گفتم می شود چند نسخه ازاین تعزیه ها را به ما بدهید؟ می خواهیم درجایی تحقیق و از این ها استفاده کنیم. گفتند آقای جعفری سفر رفته اند. نامه ای بنویسد اگرجواب بدهند می توانیم کمکتان کنیم. ما نامه ای نوشتیم. 15 روز گذشت و زنگ زدند که بیایید! ایشان زیر نامۀ شما را امضا کرده اند و این کار انجام شده است. ما رفتیم وکاغذی به ما دادند که بروید این پول را پرداخت کنید تا سی دی را تحویلتان دهیم.  من فک میکردم که 60 هزار تومان است.  وقتی تحویلدار گفت که 6 هزار تومان بده، تعجب کردم! توضیح داد که این 6 هزار تومان هم پول سی و دی و رایت است. ما شش هزار توان دادیم و سی دی را گرفتیم. این مرد محقق بزرگ این کار را برای ما کرد که برای من شصت فایل در سی دی گذاشته بود که در هر فایل صد نسخه تعزیه وجود داشت. در این کتاب من توضیح داده ام که ما سه مجموعۀ بزرگ نسخۀ تعزیه داریم که یکی در واتیکان نگهداری می شود، یکی در مجلس ایران و یک مجموعۀ دیگر در انگلستان.

بحثی هم در مورد سکوی مرکزی تعزیه و نمایش از نظر زیباشناسی و معنا شناسی داشتم. که گِرد بودن آن اتفاقی نیست. این خود یک معناشناسی وزیبایی شناسی دارد. سکوی مرکزی را از منظر زبایی شناسی ببینید اینکه یکی از کوفه به مدینه می رود و وقتی از اسب پایین می پرد دور سکو می گردد .این یک نوع زیبایی شناسی میان مخاطب و نمایش دهندگان است که ازیک منظر مشترک به موضوع نگاه  می کنند.

کتاب بحث دیگری در مورد هنر تعزیه در ایران دارد که به نمایش ایرانی منجر می شودیا خیر که به دلایلی اینگونه نشد.

بحث هایی هم در کتاب دربارۀ روشنایی، حیوانات تعزیه و … است و اتفاقاتی که افتاده مثلا در تعزیۀ حضرت ابراهیم که خداوند گوسفندی می فرستد که به جای فرزندش قربانی کند در تکیه در آخرین طبقه شخصی گوسفندی را از آن بالا با منجنیقی پاین می فرستد که در یک از این اجراها نخ بریده وگوسفند و سرنشین همه روی سر ملت می افتند.

و یا داستان دیگر در تکیه دولت اینکه وقتی ناصرالدین شاه به قتل رسید تعزیه ای برایش نوشته می شود. امین اتابک که نخست وزیر زیرکی بود  در آن زمان که مردم از قتل پادشاه دچار بحران شده بودند تعزیه سازی می کند براساس نکات دقیقی که می خواهد در ترایخ بگوید. اینها هم در کتاب هست.

سند دیگر نامه ای است از معین البکا محمدباقر که در در دورۀ مشروطیت به صمصام السلطنه می نویسد که چه کنیم ما اجرای تعزیه را ادامه دهیم یاخیر؟ این نامه خیلی سوزناک است. او در این نامه می نویسد که از عهد تیمور شاه تا الان همیشه تعزیه بوده و ما هزارنفر هم نیستیم. اگر اجازه نمی دهید تعزیه خوانده شود ما برویم درِ خانۀ کافر و به آن ها بگوییم. واقعیت این است که چیزی در مورد اینکه اصلا صمصام السلطنه جوابی به این نامه داده یا خیر چیزی در دست نداریم. پاکتاین نامه را هم پیدا کرده ایم اما از جوابش خبری نداریم و مطمئنا جواب درستی هم نداده اند.

در این کتاب ما در مود کشته شدن مردم در تکیه دولت در زمان محمدعلی شاه هم مطالبی آورده ایم. که شاه به شوخی مردم را به کشتن می دهد. روزی در روز عاشورا در را می بندند و مردم را پشت درها نگاه می دارند و شاه می ایستد و نگاه می کند و بعد می گوید حالا درها  را باز کنید و مردم تهران که به داخل حمله می کنند عدۀ زیادی از آن ها در زیر دست وپا زخمی و کشته می شوند. در روزنامۀ مساوات فردای آن روز اسامی کشته شدگان  و زخمی ها آورده شده است.

آنچه امروز از تکیه دولت در دست داریم، عکس و اسناد است. بخصوص اسنادی در مورد اجناسی از تکیه دولت که در دورۀ پهلوی به فروش رفته اند؛ اسناد فرش ها و …. و اینکه به چه کسانی فروخته شده  است. در روزنامۀ شرف هم این ها ذکر شده است.

 همنقاشی بزرگی از کمال الملک است. در عکس هایی که عبدالله قاجار از تکیه دولت می گیرد، ما 9 چراغ روی سکو می بینیم اما در نقاشی کمال الملک 7چراغ است. یعنی لقب نقاش رئالیست که به کمال الملک می دهند اصلا اینگونه نیست چرا که او به قصد بهتر شدن تابلوی خود برخی مسائل واقعی را حذف می کند. وی حتی آمد و رفت دستۀ موزیک و نظام را قبل از تعزیه به گونه ای دیگر ترسیم می کند و هم زمان گروه موزیک و تعزیه خوان ها را می کشد.

 بنای تکیه دولت از سال 1304 تا 1327 متروکه بوده است. سال 1326 در زمان نخست وزیری هژیر ساختمان تخریب می شود. بچه ها در خرابه هایش بازی می کردند و مردم آجرهایش را با خودشان می بردند که خانه بسازند. 1350 در وسط این ساختمان ثابت پاسال بنایی می سازد که هنوز هم هست و متعلق به قوۀ قضایه است و آن طرف بنا هم ساختمان بانک ملی ساخته می شود. این ساختمان بعد انقلاب به کمیته امداد و  اتحادیۀ انجمن اسلامی و … داده شد و آن را در حدود سال73 به دادگستری دادند و 75  از طرف میراث فرهنگی آقای اسکندر مختاری و چند نفر به حفاری در این بنا پرداختند.

ما از تکیه دولت کارت پستال داریم. یعنی ارزش این بنا اینقدر هست و اینقدر زیباست که آن زمان که رسم کارت پستال فرستادن در همه جای دنیا بوده و در ایران هم این کارت ها با عکس تکیه دولت معمول بوده است.

آقای بهرام بیضایی در کتابشان می گویند که گروهی از کمپانی پاته در زمانی که تکیه برپا بوده به ایران می آیند و از بنای تکیه دولت فیلم می سازند. البته باید کمی در آن دقیق شد. 1900 ما دوربین را خریدیم. اولین کسانی هم که فیلمبردار به سراسر دنیا فرستادند، برادران لومیر هستند. خب آقای بیضایی می گویند که یک دوره ای فیلمی از داخل تکیه دولت از تعزیه و … برداشته شده است. من تلاشم را کردم که این نسخه را پیدا کنم که البته اینگونه نشد.

ما در کنار درک واقع بینانه از هستی خود نیاز داریم یک ادراک شاعرانه هم پیدا می کنیم.  ادراک شاعرانه را فکر کردم که با توجه به همۀ ارزشی که تکیه دولت دارد، در این کتاب ببینم؛ یعنی قصه ای تعریف کنم از بنایی که بود و نبود.”

در خاتمۀ این شب  فیلم مستند تکیه دولت به نمایش گذاشته شد.