دیدار و گفتگو با جمشید ارجمند/زهرا ناطقیان

arjmand EMAIL (2)

علی  دهباشی جلسه دیدار با جمشید ارجمند را چنین آغاز کرد:

در ابتدا تشکر می کنم از استاد ارجمند که دعوت کتاب فروشی آینده ، مجله بخارا و بنیاد ملت را پذیرفتند و به این جلسه گفتگو تشریف آوردند .

دکتر داریوش شایگان حدود سی سال پیش به دستاویز ترجمه مقاله “تصویری از یک جهان یا بخشی درباره هنر ایران ” پیوند دوستی عمیقی با جمشید ارجمند برقرار کرد که یکی از دستاوردهای فرخنده آن ترجمه کتاب ” آئین هندو و عرفان اسلامی ” رساله دکترای ایشان به فارسی ، به دست جمشید ارجمند بود

.
اما با وجود همه دانسته هایمان از جمشید ارجمند شاید کمتر کسی بداند که ایشان شاعرهم هستند ولی فقط یک شعر از ایشان چاپ شده است و امیدواریم که بقیه شعرهایشان را هم در آینده چاپ کنند و این یک شعرهم سرنوشت عجیبی دارد ، سال های سال درکوه ها ، یال ها و قله ها بسیری از کسانی که حالا دیگر نیستند و روی در نقاب خاک کشیدند و از گرایشات مختلف فکری و سیاسی بودند این شعر را گروهی می خواندند ، آقای ویگن و بسیاری از خواننده های دیگر هم این شعر را خوانده اند .
شعر از این قرار است :

پیشکشی نا قابل به بخارای عزیز
ای بخارا شادباش و دیرزی

ساقی نامه

دامن کشان ساقی مِی خواران از کنار یاران مست و گیسوافشان
می گریزد.
در جام مِی از شرنگ دوری وز غم مهجوری چون شرابی جوشان
مِی بریزد.
دارم قلبی لرزان به رهش دیده شد نگران ساقی مِی خواران
از کنار یاران مست و گیسو افشان می گریزد .
دارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم تا بیاید.
آزرده دل از جفای یاری بی وفا دلداری ماه افسونکاری
شب نخفتم .
با یادش تا دامن از کف دادم شد جهان از یادم
راز عشقش را در دل نهفتم .
دارم چشمی گریان به رهش روز و شب بشمارم
تا بیاید .
زمستان 1341
سروده شده در زندان قزل قلعه

جمشید ارجمند در کتابفروشی آینده
جمشید ارجمند در کتابفروشی آینده