زروانیسم، تسلیم در برابر تقدیر / پریسا احدیان
صبح روز پنجشنبه شانزدهم مهرماه سال یکهزار و سیصد و نود و چهار، کتابفروشی آینده با همکاری مجلۀ بخارا میزبان دکتر هوشنگ دولت آبادی پزشک و محقق و نویسنده در زمینۀ ادبیات، تاریخ، فرهنگ و جامعه شناسی بود.
در ابتدای جلسه علی دهباشی ضمن خوشامد گویی به میهمان جلسه، گفت:” شاید کنجکاوی و سئوال های اکثر دوستان که شما را می شناسند این باشد که چگونه کسی که متخصص بیماری های غدد و متابولیسم است به ادبیات و فرهنگ و بخصوص رمان نویسی روی آورده است؟ برای همین درخواست می کنم اندکی از گذشته و دوران کودکی و زمینه های فرهنگی خانواده خود صحبت کنید؟ و دلیل تحقیقات و پژوه شما در مورد دین زروان چه بود؟

دکتر هوشنگ دولت آبادی: خیلی ساده و بدون هیچ زحمتی وارد دنیای ادبیات شدم. ما خانوادهای داشتیم که قسمت اعظم فعالیتشان شعر بود؛ پدرم و خواهرم شاعر بودند و باقی هم که شعر نمی گفتند همه شعر شناس و متخصص در این زمینه بودند؛ این بود که بعد از هر مجلسی که دور هم جمع بودیم تفریحمان مشاعره بود و بندۀ بی مقدار هم بدون اینکه استعدادی در این زمینه داشته باشم علاقه مند به دنیای ادبیات شدم. اما اینکه چطور شد به پژوهش در دین زروان علاقهمند شدم: خصوصیتی دارم که خیلیها دارند و امیدوارم آنهایی که ندارند و در وجودشان هست بدان توجه کنند؛ من دچار وقفه می شوم، یعنی یک جایی ذهنم گیر میکند و نمیتوانم بدون آنکه این مسأله را توجیه کنم از موضوع بگذرم. اگر بخواهم تصویر طبی این موضوع را توصیف کنم مثل کمر دردهای ناگهانی است که فرنگیها به آن «تیر جادوگر» میگویند. این بیماری به گونهای است که یک مرتبه حس می کنید توان حرکت ندارید. در مورد دین زروان مطالعاتی داشتم ولی به وقفۀ ناگهانی از این راه دچار شدم! به این اندیشیدم که بعد از انقلاب اسلامی چطور شد جوانان ایرانی که تنها به آرایش مو و لباس و فرار از مدرسه در ساعت آخر فکر می کردند، به یکباره به روی مین رفتند! این تفاوت بسیار عمده ای بود و من نمی توانستم از این موضوع به سادگی بگذرم. به این نتیجه رسیدم که یک سری ریشههای اعتقادی وجود دارد برای اینکه شخص را دچار چنین تحولی نماید. البته گفته های امروز من را فارغ از اتفاقات سیاسی ببینید و چنانکه خواهید دید اصرار من هم در مورد دین زروان به این دلیل است که ما مشکلات عمده ای با باقی ماندههای اعتقادات زروانی داریم که تا با این مشکلات روبرو نشویم و آن ها را دور نریزیم به مشکلات بزرگتری خواهیم رسید و از پیشرفت بازخواهیم ماند.