ديدار و گفتگو با نورى شمشكلر/ پریسا احدیان

 

nuri 50-70 (1)

 

صبح روز پنجشنبه، سیزدهم خرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با همراهی مجلۀ بخارا در پنجاه و پنجمین نشست از دیدارهای کتابفروشی آینده، میزبان «نوری شمشکلر»، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و مولوی پژوه از کشور ترکیه بود.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این جلسه، بخش هایی از زندگینامۀ دکتر نوری شمشکلر را قرائت کرد:

“آقای نوری شمشکلر متولد 1964 میلادی در شهر قونیه هستند. دورۀ دبستان و دبیرستان را در قونیه به پایان رساندند و سال 1983 در دانشکدۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آنکارا، در رشتۀ تاریخ و جغرافی و زبان فارسی مشغول به تحصیل شدند. در سال 1987 لیسانس گرفتند و مدتی بعد از لیسانس به کار خبرنگاری پرداختند. از 1988 تا 1991 به دورۀ سربازی رفتند و به عنوان مترجم زبان فارسی در آن دوره فعالیت داشتند. بعد از آن در دانشکدۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلجوق به عنوان پژوهشگر این رشته کار آکادمیک خود را آغاز  و در سال 1992 فوق لیسانس خود را در بخش ادبیات فارسی اخذ کردند. در همان زمان مشغول کار و تحقیق در رشتۀ مولانا پژوهی شدند و سپس دکترای خود را در همین رشته و در سال 2012 دریافت کردند.

علی دهباشی شرحی از زندگی دکتر شمشکلر داد ـ عکس از متین خاکپور
علی دهباشی شرحی از زندگی دکتر شمشکلر داد ـ عکس از متین خاکپور

آقای دکتر شمشکلر در دانشگاه سلجوق تدریس دروس زبان و فرهنگ ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام و توأمان پژوهش های مولانا پژوهی خود را به صورت جدی آغاز کردند. ایشان علاوه بر تدریس، هم زمان در مرکز مولانا پژوهی دانشگاه سلجوق، دروس مولاناپژوهی را هم تدریس می کردند که از طرف رئیس دانشگاه سلجوق مسئول مرکز مولانا پژوهی شدند. در این سمت، هماهنگی تنگاتنگی با شهرداری قونیه و استانبول و وزارت علوم ترکیه و سرکنسول فرهنگی ایران در آنکارا و بنیاد بین المللی مولانا و دانشگاه دولتی باکو و چند مرکز فرهنگی علمی دیگر داشتند و کنگره های مختلف و برپایی نمایشگاه های فرهنگی از جمله زمینۀ کارهایشان بود. در سال 2010 مرکز مولانا پژوهی بر اثر کارهای علمی متعدد ایشان به انستیتو تبدیل شد که این مورد با موافقت وزارت علوم ترکیه مواجه شد و سپس رئیس جمهور وقت ترکیه این نهاد را رسمی اعلام کرد. از این زمان به عنوان رئیس انستیتو مولاناپژوهی دانشگاه سلجوق منصوب شدند و تا همین چندی پیش که در سفارت مأموریت یافتند؛ مدیریت انستیتو را هم عهداه دار بودند. ایشان بارها چه در داخل کشورشان و چه در کشورهای دیگر جهان و در محافل دانشگاهی آکادمیک مورد تحسین قرار گرفتند و دارای چندین دیپلم و دکتری افتخاری هستند که به خاطر مقالات و مطالعات و کتاب هایشان در دانشگاه های امریکا و سوئیس و افغانستان و ایران و آذربایجان و چند کشور دیگر و در تشکیل بیش از پنجاه کنگره و سمپوزیوم نقش عمده ای داشتند و در کارنامۀ کاری ایشان هفت کتاب و بیش از پنجاه مقاله و سخنرانی های بسیار وجود دارد.”

در ادمۀ این نشست، علی دهباشی از دکتر توفیق سبحانی و خانم فروزنده اربابی(عضو شورای عالی بنیاد بین المللی مولانا) دعوت کرد که به بحث و گفتگو با دکتر نوری شمشکلر  بپردازند.

دکتر توفیق سبحانی، دکتر شمشکلر و فروزنده اربابی ـ عکس از متین خاکپور
دکتر توفیق سبحانی، دکتر شمشکلر و فروزنده اربابی ـ عکس از متین خاکپور

دکتر توفیق سبحانی ضمن خرسندی از انتصاب دکتر شمشکلر به عنوان رایزن فرهنگی ترکیه در ایران و با یادی از استاد مجتبی مینوی و دکتر محمد امین ریاحی به عنوان رایزنان فرهنگی ایران در ترکیه در سال های دور، ابراز امیدواری کرد که حضور چنین شخص ادب دوست و ایراندوستی، باعث ارتباط فرهنگی بیشتر میان ایران و ترکیه شود.

سپس خانم فروزنده اربابی به سابقۀ آشنایی خود با دکتر نوری شمشکلر پرداخت و چنین گفت:

“من بیش از سی و هفت سال است که به قونیه سفر می کنم و افتخار آَشنایی با آقای دکتر شمشکلر و خانوادۀ ایشان را دارم. چون با ترکیه مناسبات فرهنگی نزدیکی داریم و بلاخص با وجود تربت جناب مولانا این ارتباط بیشتر شکل می گیرد؛ بنابراین آرزو داشتیم که یک مستشار و رابط فرهنگی بیاید و حلال مناقشاتی باشد که شاید خیلی جدی نیست اما به شوخی اش هم درست نیست و امیدورایم با وجود ایشان این مشکلات حل شود. متأسفانه این سفرها تنها جنبۀ توریستی داشت که البته بودنش را به فال نیک می گیریم. به همت دکتر شمشکلر، سه سالی است که در انستیتو مولاناپژوهی دانشگاه سلجوق، رشته ای به عنوان مولانا پژوهی در سطح فوق لیسانس در این دانشگاه تدریس می شود.”

فروزنده اربابی  ـ عکس از متین خاکپور
فروزنده اربابی ـ عکس از متین خاکپور

دمتر نوری شمشکلر  به اشتراکات روابط دو کشور ایران و ترکیه اشاره داشت و چنین بیان داشت:

همانطوری که جناب دکتر توفیق سبحانی فرمودند نزدیک یک ماه است که به عنوان مستشار فرهنگی سفارت ترکیه در ایران هستم. می خواهم به مناسبت این پستی که گرفتم توضیحی بدهم. یکی از دلایل عمده ای که من به این سمت منصوب شدم- البته با حفظ سمت استادی در دانشگاه سلجوق- این است که: می توانم تا حدودی به زبان فارسی صحبت کنم و دوم اینکه در زمینۀ مولانا و مولانا پژوهی تألیفاتی داشته ام. حدود بیست سال بر روی این موضوع کار کردم و در این مدت سفرهای متعددی به ایران داشتم و شناخت از اساتید مختلف سبب شد که این کار را به من محول کنند. ما سعی داریم همواره مناسبت های فرهنگی دو کشور ترکیه و ایران را بسیار صمیمانه و گرم نگه داریم و همینطور هم خواهیم کرد. دولت جمهوری ترکیه می خواهد حسن همجواری دو کشور و ارتباطات بیشتر را مهیا سازد و اقدام دیگر، انتصاب دکتر تورقای شفق، به عنوان مدیر انستیتو مرکز یونس امره در ایران می باشند که زبان ترکی را تدریس می کنند و دلیل واضح انتصاب ایشان -که فارغ التحصیل دانشگاه تهران نیز هستند و زبان فارسی را به خوبی صحبت می کنند – این است که قصد ایجاد یک ارتباط بسیار خوب فرهنگی بین کشور ترکیه و ایران را دارند. دو هفتۀ پیش وزیر فرهنگ ما جناب آقای ماهیر اونال در ایران بودند و قبل از اینکه ایشان بیایند میراث فرهنگی آقای وزیر را دعوت کرده بود و با مقامات و مسئولین مختلف ایرانی صحبت می کردیم. در این ارتباط یکی از مدیر کل های ایرانی جمله ای را به من گفتند که اگر ما حتی همسایه نبودیم و اگر میراث مشترک فرهنگی با ترکیه نداشتیم و دو کشور مسلمان هم نبودیم که هستیم، بودن جناب مولانا باعث می شد که پیوند مستحکمی بین ایران و ترکیه وجود داشته باشد و من از جملۀ دوست ایرانی این را متوجه شدم که با وجود اشتراکات فرهنگی بسیاری از نظر هنری میان دو کشور، مهم ترین پیوند ایران و ترکیه در حال حاضر سفیر کبیر بزرگی است که اینجا حضور دارد و به عنوان مولانا جلال الدین قونیوی بلخی رومی است.”

دکتر توفیق سبحانی ، دکتر شمشکلر و فروزنده اربابی ـ عکس از مریم اسلوبی
دکتر توفیق سبحانی ، دکتر شمشکلر و فروزنده اربابی ـ عکس از مریم اسلوبی

   پرسش و پاسخ

در بخشی دیگر مولوی پژوه ترک زبان و خانم فروزندۀ اربابی، به سئوالات حاضرین پاسخ گفتند:

-خانم اربابی! در مورد ساختار ادارۀ مزار شریف بفرمایید که متولی این مکان کیست و چگونه اداره می شود؟

فروزنده اربابی: حدود سی و هفت سال به طور مرتب به قونیه می روم. طبیعی است که سی و هفت سال پیش اینگونه نبوده است. در آن زمان، مراسم بزرگداشت جناب مولانا در روز وفات ایشان از دوازده دسامبر تا هفده دسامبر برگزار می شد. هفده دسامبر وزیر یا رئیس جمهور در این جلسه شرکت می کردند. هتل کم بود و قونیه شهری مذهبی که هنوز هم همین گونه است. دانشگاه سلجوق به شکل کنونی فعالیتی نداشت و سماع در سالن بسکتبالی اجرا می شد و چند صد نفری حضور داشتند. چون ذغال سنگ مصرف می شد و … آلودگی هوا در قونیه بسیار بود. در سال های اخیر، بعد از حکومت آقای رجب طیب اردوآن که شیفتگان جناب مولانا می آیند و هتل ها غیر قابل شمارش شده است و بخصوص انستیتو مولانا راه اندازی می شود؛ بازسازی اساسی در تربت جناب مولانا شروع شد. در حدود هفده سال پیش تربت وضع بدی داشت. در یک برنامۀ جمعی، بازسازی فوق العاده ای انجام دادند و زمین های اطراف را خریداری کردند و هتل های بسیاری ساختند. در آن زمان باید از استانبول با قطار یا اتوبوس به قونیه می رفتید؛ اما قطار سریع السیر را از آنکارا به قونیه راه اندازی کردند. با تلاش دکتر شمشکلر که مخالف گرفتن ورودی بودند و حدود ده هزار نفر به زیارت می آمدند و بسیاری از آن ها روستاییان ترک و گاهی ده پانزده نفر خانوار بودند؛ ورودیه حذف شده است و اشیائی که مربوط به جناب مولاناست به موزه ای در حال ساخت، منتقل خواهد شد. رئیس موزۀ توپقاپی که از موزه های بزرگ جهان است را برای قونیه آوردند و شبانه روز ایشان کار کردند و خاندان چلبی را با حمایت بسیاری که آقای اردوان داشتند؛ به این مکان دعوت کردند و دفتری به عنوان بنیاد بین المللی حضرت مولانا به ایشان دادند. هنوز شهر مذهبی است اما همه در نیایش آزاد هستند. داخل تربت مسجد بسته بود و باز شد. ما در آذرماه کم ترین مسافران را به قونیه داریم. ایرانی ها شاید حدود 2000 نفر باشند. اولین آمار چینی ها و آلمانی و امریکایی هستند و ما بعد از این ها قرار می گیریم. امروزه از اول دسامبر برنامه آغاز می گردد. اعتراض کردیم که چرا در برنامه، فارسی صحبت نمی کنند و مراسم را به انگلیسی توضیح می دهند و بعد برنامه به زبان ترکی ادامه پیدا می کند. دوستان حمایت کردند و آقای رجب طیب اردوآن در سالی به زبان فارسی آغازگر برنامه بودند.”

دیدار و گفتگو با شمشکلر ـ عکس از مریم اسلوبی
دیدار و گفتگو با شمشکلر ـ عکس از مریم اسلوبی

-جناب دکتر شمشکلر در مورد مولانا دو دیدگاه وجود دارد. عده ای مولانا را در حد یک ابر مرد اسطوره ای می شناسند. دیدگاه دیگر اینکه در مورد مولانا نگرش روانشناسانه دارند و معتقد هستند که مولانا سرشار از نوعی شیدایی و سرمستی هیجانی خاص است و این نتیجه را می گیرند که آنچه که مولانا گفته است نسخۀ هماهنگ و متناسب با ویژگی های فیزیکی و روانی بشر نیست. کدام یک از دو دیدگاه درست است و ویژگی اصلی مولانا چیست؟

دکتر نوری شمشکلر: همانطوری که قبلا گفتم و رباعی را هم خواندم یک چنین مولانایی است. مولانایی مسلمان که پیرو قرآن و رسولش است و صاحب این تفکر ها و صحبت ها که اگر مولانا را در ایده ها و بسته ها و فکرهای دیگر اعلام می کنند این مربوط به گفتۀ مولانا نیست بلکه اگر بد می شناسانیم و باعث می شویم حرف هایی جز واقعیت، مطرح شود؛ تفکرات خود ماست.

هر کسی از ظن خود یار من / از درون من نجست اسرار من

من جناب مولانا را به یک مرکز بزرگ خرید تشبیه می کنم. در خانه هر کمبودی که هست برای جبران آن باید با صرف هزینه به فروشگاه بروید و مایحتاج خود را خریداری نمایید. از این فروشگاه می توانید به سه طریق خرید کنید: یک اینکه نسبت به مایحتاجتان و دوم اینکه نسبت به هزینه ای که قدرت خرید شما را مشخص می کند و سه اینکه چقدر توانایی حمل این وسایل را دارید. این معیار شماست و شما نسبت به این معیار می گویید که مولانای من این است! اما نمی توانید بگویید مولانا این است برای اینکه در آن مرکز خرید هزاران چیز است ولی شما نسبت به مایحتاج و توانایی های خود از آن برداشت کردید. شخص دیگری خرید دیگری می کند ولی چون مشابه خرید شما نیست نمی توانیم بگوییم که من این را خریدم پس تفکر مولانا همین است یا کدامیک درست است؟! در این چهارچوب حتی ممکن است کمبودی را احساس نکنید پس به خرید تفکر مولانا هم نخواهید رفت. چیزی که مرا متأثر می کند، کمبودی است که مردم نه به عنوان مولاناپژوه بلکه به عنوان یک فرد به حضور تفکرات مولانا دارند.”

-ما وقتی به مزار بزرگان چون حافظ و سعدی و … می رویم، مقبرۀ آن ها را لمس می کنیم. نمی دانم شاید این نوعی تفکر نادرست یا حتی خرافی باشد ولی به هر حال این موضوع وجود دارد. اما در قونیه و بر سر مزار مولانا این امر امکان پذیر نیست. به چه دلیل این امر ممنوع است؟

دکتر نوری شمشکلر: اول اینکه آنجا به عنوان موزۀ مولاناست. وقتی شما به بازدید خزانۀ جواهرات سلطنتی می روید دست زدن به این اشیاء ممنوع است. البته این را به طنز گفتم اما می دانید که آثار این مکان حتی سنگ تربت تاریخی و قدیمی است و اگر قرار باشد این مکان قابل دسترسی باشد، به مرور ساییده خواهد شد. فکر می کنم یکی از پیام های جناب مولانا، خاموشی است؛ بنابراین در این مکان که به زیارتگاه می آیید با سکوت و خضوع خواهید ایستاد و به این شکل مناسب تر است. از طرفی می دانید که مزار ایشان در یک فضای باز همانند مقبرۀ حافظ و … نیست. ”

-از چه زمانی ایرانیان این امکان را داشتند که برای حضور در بزرگداشت مولانا به قونیه سفر کنند؟ و دوم سئوال من این است که با حضور آقای دکتر چقدر می توانیم امید داشته باشیم که شرایط این سفر تسهیل شود؟

فروزنده اربابی: شاید حدود پانزده سال است که این سفرها صورت می گیرد. گرچه شرایط تورها و هماهنگی های تورهای مسافرتی و هتل ها در شرایط مطلوب و تحت برنامه ریزی درست، نیست.

دکتر نوری شمشکلر: برنامه ای بود که طبق آن قرار شد پروازی از تهران به قونیه و از قونیه به تهران در دو روز در هفته داشته باشیم. به علتی که برای ما نامعلوم است دو روز قبل از افتتاح این پرواز برنامه لغو شد. امید دارم که دوستان ایرانی و دوستانی که اینجا حضور دارند با ایمیل های خود در خواست مجددشان را اعلام کنند.

در خاتمۀ این جلسه جدیدترین اثر منتشر شدۀ انتشارات بنیاد موقوفات دکتر افشار از طرف کتابفروشی آینده به دکتر نوری شمشکلر اهدا شد.