دیدار و گفتگو با علی قیصری/ شهاب دهباشی

photo_2016-06-06_07-46-59

صبح روز پنجشنبه، بیستم خرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، با همراهی مجلۀ بخارا در پنجاه و ششمین نشست از مجموعه جلسات دیدار و گفتگو در کتابفروشی آینده میزبان «دکتر علی قیصری» پژوهشگر اندیشه سیاسی و تاریخ بود.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست، بخش هایی از بیوگرافی دکتر علی قیصری را قرائت کرد:

دکتر علی قیصری – استاد تاریخ در دانشگاه سان دیاگو در آمریکا هستند –  زمینه پژوهشی کار ایشان بیشتر بر جریانات فکری  در دوره قاجار و همچنین بر مباحث نظری  مربوط به تاریخ اندیشه متمرکز است. ایشان فارغ التحصیل از دانشکده حقوق دانشگاه تهران (در رشته علوم سیاسی)  و دکترای تاریخ از دانشگاه آکسفورد می باشند. از جمله تالیفات ایشان که به زبان فارسی انتشار یافته میتوان به این عناوین اشاره نمود: «روشنفکران ایران در قرن بیستم» –  به ترجمه دکتر محمد دهقانی – که چاپ سوم و کامل آن سال گذشته توسط انتشارات هرمس عرضه گردید؛ «حرفی از هزاران کاندر عبارت آمد: تبریز و رشت در دوره مشروطیت (خاطرات حاج محمد تقی جورابچی)» – متن کامل با اضافات –  نشر تاریخ ایران 1386؛ ترجمه مشترک با شادروان حمید عنایت از رساله مشهور امانوئل کانت «بنیاد مابعد الطبیعه اخلاق» — چاپ جدید با تجدید نظر و اضافات – انتشارات خوارزمی 1394؛ «ماکس شلر و پدیدار شناسی» (مجموعه مقالات – گزینش و ترجمه) – انتشارات خوارزمی 1394. آقای قیصری همچنین دارای مقالات زیادی به زبان انگلیسی در زمینه ایرانشناسی هستند که بعضا در «دانشنامه ایرانیکا» و نیز در نشریه انجمن بین المللی ایرانشناسی و نشریات دیگر به چاپ رسیده است. از میان مقالات ایشان که به فارسی موجود است میتوان به چند مورد اشاره نمود: «حقیقت و روش در تاریخنگاری و علوم انسانی در ایران» و نیز «مفاهیم و نهادهای حقوق اساسی در ایران:  نگاهی به تدوین قانون مدنی و تحول قوه قضائیه،  از مشروطیت تا شهریور 1320» ( هر دو مقاله  به ترجمه آقای کاوه بیات ، در نشریه گفتگو ، به ترتیب در شماره 13، 1374 و  شماره 51، 1387)؛ «مستبدین جهان متحد شوید! طنز در مطبوعات دوره مشروطیت ایران: معرفی مجله استبداد» (به ترجمه آقای دکتر علی معظمی ، نشریه پیام بهارستان ، شماره 10، 1389)؛ «فواکه البساتین: متنی فلسفی و اعتقادی در اواخر قاجاریه اثر حاج میرزا محمد طهرانی» – در جشن نامه استاد سید احمد حسینی اشکوری به کوشش دکتر رسول جعفریان – انتشارات علم سال 1392؛ و شماری دیگر درباب موضوعات نظری که بیشتر در کتاب ماه فلسفه انتشار یافته اند. از دیگر فعالیت های دانشگاهی ایشان باید از عضویت در هیئت دبیران سلسله کتابهای ایران شناسی در انتشارات  بریل  یاد نمود؛ از سال آینده میلادی نیز ایشان به سردبیری نشریه بین المللی ایرانشناسی برگزیده شده اند.

علی دهباشی از پژوهش ها و تالیفات دکتر غلی قیصری سخن گفت
علی دهباشی از پژوهش ها و تالیفات دکتر غلی قیصری سخن گفت

در ادامۀ این جلسه، علی دهباشی از دکتر علی قیصری و دکتر محمد دهقانی دعوت کرد تا در نشستی به بحث و گفتگو بپردازند:

دکتر قیصری در آغاز سخنانش ضمن تشکر از برپایی این نشست و شرکت علاقمندان، شرح کوتاهی از برخی مراکز ایرانشناسی در آمریکا و کانادا و اروپا بیان داشت و سپس به ذکر نکاتی درباره نگارش رسالات دکتری در ایران که زمینه و موضوع پژوهشی شان نیز ایرانشناسی است پرداخت. این نکات از جمله  مسائلی  مانند تعیین موضوع, شناسایی و تامین منابع, و سبک و شیوه نگارش را شامل می شد. ایشان در ادامه به مشکلات طرح موضوع برخی از پایان نامه ها در ایران و روش تحقیق تا مراحل انجام و دفاع و مقایسۀ آن ها با دانشگاه های خارج پرداخت و چنین گفت:

دکتر علی قیصری و دکتر محمد دهقانی
دکتر علی قیصری و دکتر محمد دهقانی

« در مورد پایان نامه ها باید گفت تفاوتی که میان ایران و مثلا آمریکا وجود دارد این است که در آنجا برای استادی که دانشجوی دکتری دارد در یک مقطع مشخص دو یا سه ساله معمولا تعداد دانشجویان از حدود سه یا چهار نفر بیشتر نیست زیرا بیشتر از آن اصلا نه عملی است و نه منطقی. در صورتی که اگر آن را با ایران مقایسه کنیم گاه شده است که می بینیم اساتید در اینجا مزید بر مسئولیت های تدریس تقبل می کنند که همزمان شمار زیادی رساله را هم راهنمایی کنند که بعضا موضوعاتشان هم بسیار متنوع و متفاوت از یکدیگر است و این مسلما بر نتیجه و کیفیت کار بی تاثیر نیست. از این گذشته در مورد تعیین موضوع رساله و شناسایی منابع لازم برای این کار نیز پیوسته به مشکلات و مسائل چشمگیری بر میخوریم. متاسفانه در بسیاری موارد در ابتدا بررسی کافی برای گزینش موضوع و شناسایی منابع و سپس طرح پرسش های کانونی صورت نمی پذیرد و این عدم اشراف اولیه پس از صرف مدت زمانی که دیگر راه بازگشت هم مسدود شده است ادامه کار را دشوار و پژوهنده را دلسرد می سازد و نتیجه کار را هم از اعتبار می اندازد. در مورد ایران بسیاری از موضوعات هنوز به خوبی بررسی نشده اند و اگر دقت بیشتری در گزینش موضوع رساله صورت گیرد بسیاری از این کمبودها به تدریج برطرف خواهند شد. مثلا در مورد تاریخ حقوق، و صرفا به عنوان ذکر یک نمونه، از آنجا که تا پیش از تاسیس نظام حقوقی جدید در اوایل دوره پهلوی، ما دارای تمرکز و بایگانی واحد و یا حتی منطقه ای هم نبودیم بنابراین پژوهش روی اسناد خصوصی و اسناد محضری که مختصری از آنها هنوز در گوشه و کنار باقی مانده اند و یا پژوهش در مورد دفترخانه های بعدی، می تواند بسیار روشنگر باشد – نه تنها از دیدگاه تاریخ حقوق بلکه از لحاظ تاریخ روابط اقتصادی و اجتماعی، سبک و سیاق سند نویسی و جز آن. در سال های گذشته بخصوص پس از انقلاب برخی از پژوهندگان توانستند بخشی از باقی ماندۀ این کونه اسناد را به دست بیاورند و ویرایش و چاپ کنند و اگر توجه کنید خواهید دید که بعضی از این مجلدات واقعا توجیه آنکه بصورت کتاب عرضه شوند را ندارند بلکه مجموعه سند و مثلا حوالجات هستند که جایشان در بایگانی ها و آرشیو است. بتابراین توجه به این قبیل اسناد و مخصوصا آنها که در مجموعه ها موجود است و هنوز معرفی و عرضه نشده اند برای تعیین موضوع رسالات دکتری مثلا در زمینه تاریخ یا جامعه شناسی می تواند اهمیت و فایده زیادی داشته باشد.»

2G5A6338

سپس ایشان نکاتی در مورد مقالات ارسالی از ایران برای نشریات بین المللی سخنانی را مطرح ساختند:

« تا آنجا که به حوزه کاری من مربوط می شود و تا حدی در جریان بوده ام می توان گفت که در سالهای گذشته ما شاهد افزایش کمی و تعدد مقالات ارسالی از ایران بوده ایم که این افزایش در کمیت و تعداد را با وجود همه کمبودهایش می توان به فال نیک گرفت. بسیاری از نسل جوان پژوهندگان ما تمایل دارند تا کار خود را در سطح گسترده تری عرضه کنند. اما هنوز راه بسیار است و مشکلات فراوان. نخستین مشکل موضوع زبان است. در بسیاری از موارد کاملا پیداست که مطلب به فارسی اندیشیده بلکه نگاشته شده و سپس یا در ذهن یا توسط مترجم به زبان دیگر (مثلا به انگلیسی) برگردانده شده – و متاسفانه استفاده از مترجمی که آشنایی فنی و تسلط واژگانی به موضوع ندارد کار را خراب تر هم می کند. موضوع و مشکل دیگر آرایش مقاله است. منباب قیاس می توان گفت که در نوشتارهای پژوهشی در فارسی (بر خلاف انگلیسی)، کلی گویی و آوردن مقدمات طولانی و ذکر اطلاعات جانبی، در میان بسیاری از نویسندگان موجه جلوه می کند و خوانندگان هم بعضا به چنین سبکی عادت کرده اند. متاسفانه خیلی از پژوهندگان ما در نویسندگی اقتصاد متن و معماری متن را رعایت نمی کنند. مثلا در مقاله ای که جمعا نوزده یا بیست صفحه است، آوردن مقدمات کلی و طولانی در نه یا ده صفحه، از اعتبار علمی آن نوشتار خواهد کاست. دیگر اینکه گاه کلی گویی به گنگ نویسی هم تبدیل می شود و مزید بر آن حتی یک فرض باطلی را هم پیش می آورد که گویی گنگ نویسی یعنی علمی نویسی! یکی از مصادیق این گرایش که فراوان به آن بر می خوریم این است که نویسنده در سبک و شیوه نگارش همواره راه فراری برای بحثی که مطرح ساخته باز می گذارد و در نتیجه خود را پای بند یک روال استدلالی و منطق درونی متن نمی سازد. در نتیجه هنگامی که احساس کند قدری در تنگنای استدلالی مانده است براحتی طرح یک موضوع به خودی خود جالب را رها ساخته به طرح موضوع به خودی خود جالب دیگری می پردازد و الی آخر.»

دیدار و گفتگو با علی قیصری
دیدار و گفتگو با علی قیصری

« نکتۀ دیگر موضوع استفاده و ارجاع به منابع است، که در این باب و با توجه به محدویت وقت، دستکم به دو فقره می توان اشاره داشت. نخست آنکه بسیاری از ایرانشناسان در خارج هنگامی که به بررسی موضوعی همت می گمارند در ابتدا می کوشند تا پیدا کنند چه کارهایی در همان زمینه به فارسی صورت گرفته و در ایران انتشار یافته، در صورتیکه بسیاری از پژوهندگان ما کنجکاوی مشابهی در مورد کارهای صورت گرفته در زبان های دیگر ندارند و به نوعی خود را بی نیاز می پندارند. فقره دوم مربوط است به نحوه ارجاع به منابع خارجی. گاه دیده می شود که در پیش نویس مقاله ای که به زبان انگلیسی در ایران تهیه می شود به ترجمه های فارسی منابع انگلیسی ارجاع داده می شود و حتی گاهی نقل قول ها هم از ترجمه فارسی به انگلیسی برگردانده میشوند و ظاهرا نویسنده متوجه نیست که این کار می تواند در همان بدو امر کل مقاله را از چشم خواننده بیاندازد. در ارتباط با همین دو فقره اخیر اجازه بفرمائید اضافه کنم که از جانب انصاف دور است اگر مسببات این کمبودها را نادیده بگیریم یا ناچیز بشماریم. پژوهندگان جامعه علمی و دانشگاهی ما باید بتوانند دسترسی آسان، سریع، و ارزان بلکه رایگان به نشریات بین المللی در زمینه کارشان داشته باشند. نبود این تسهیلات زیان های بسیار زیادی برای پژوهندگان جوان ما و کارآیی علمی آنان در بر دارد، و بسی مایه تاسف است که وقت و نیرو و انگیزه های پژوهشی جوان و مستعد ما اینگونه در مضیقه باشند.»

دکتر محمد دهقانی در مورد سابقۀ آشنایی خود با نویسندۀ کتاب «روشنفکران ایران در قرن بیستم» و ترجمۀ این اثر چنین گفت:

« هجده سالی است که با آقای دکتر قیصری آشنایی و دوستی دارم و آغاز این دوستی هم از کتاب ماه ادبیات و فلسفه آغاز می شود. در آن زمان عضو هیئت تحریریه کتاب ماه بودم. یک روز سردبیر با من تماس گرفت و گفت که مقاله ای به انگلیسی آمده و در جایی هم چاپ نشده و در مورد روانشناسی و فلسفه است. در آن زمان بر روی روانشناسی دین کار می کردم. مقاله را گرفتم و خواندم و دیدم متن خوبی می باشد ولی دشوار نوشته شده است. آقای دکتر قیصری، هم به فارسی و هم به انگلیسی، دشوارنویس هستند. یکی از علل آشنایی ما هم این بود. مقاله ای تحت عنوان «زمان و هویت از دیدگاه برگسون، فروید و  پروست» بود. این مقاله هم تم روانشناسانه و هم تم فلسفی داشت و بیشتر در مورد پروست و نکاتی در مورد اثر مشهور او یعنی «در جستجوی زمان از دست رفته» بود و جنبۀ ادبی هم پیدا می کرد. بعدا دکتر قیصری خودشان با من تماس گرفتند و گفتند که تو این را به گونه ای ترجمه کرده ای که من خودم اگر می خواستم آنرا به فارسی بنویسم به این خوبی نمی شد. گرچه من هم بسیار تلاش کردم که متن را متوجه شوم. سپس ایشان پیشنهاد کردند که کتاب روشنفکران ایران در قرن بیستم را ترجمه کنم. کتاب را ترجمه کردم. این ترجمه بعدها در انتشارات هرمس به چاپ رسید و بارها تجدید چاپ هم شد.»

2G5A6341

دکتر محمد دهقانی در ادامۀ سخنانش در مورد پایۀ اصلی مطالعات دکتر قیصری چنین بیان داشت:

« نکته ای که در کارهای دکتر قیصری برای من بسیار جالب و ارزشمند است این بود که ایشان به تاریخ اجتماعی ایران بسیار توجه دارند و این در صحبت هایشان مشهود است. به درستی می گویند که ما هیچ مرکزی برای بایگانی اسناد نداشتیم و اصولا از نظر ما ایرانی ها بایگانی اهمیتی نداشته است و آرشیو بندی اسناد یکی از پایه های اساسی و مهم تاریخ اجتماعی است. همین چند روز گذشته ایشان یکی از مقالات اخیرشان که به تازگی انتشار یافته را برایم فرستادند. موضوع مقاله «یادداشت های روزانه اعتماد السلطنه و مقایسۀ این یادداشت ها با یادداشت های روزانه علم» است. مقالۀ بسیار خوبی است و من گفتم که کاش این را به فارسی بنویسید. این به درد ایرانی ها می خورد. ایشان به مسائل تاریخ اجتماعی توجه دارند و در همین اثر هم با عنوان روشنفکران ایران در قرن بیستم این مسأله مد نظر بوده است و در کتاب حتی نوع مغازه هایی که در لاله زار بوده و اجناسی که در این مغازه ها فروخته می شده است را بیان می دارند. شاید بگویید این چه ربطی به موضوع کتاب دارد؟ اما باید بگویم که بسیار مهم است چون از دل این جامعه است که هدایت و آل احمد و دیگران بیرون می آیند و باید نشان داده شود که مثلا در آستانۀ مشروطیت چه تحولاتی در بستر اجتماعی صورت گرفته است. زندگی اجتماعی مردم و طبقۀ متوسط به چه شکلی درآمده بوده است که مثلا روشنفکری مانند سید فخرالدین شادمان از این جامعه بیرون می آید. علت علاقه مندی من هم به کارهای دکتر قیصری همین است. فکر می کنم مخاطبان اصلی این کارها در ایران هستند. اما متأسفانه دسترسی به این مقاله هایی که در خارج منتشر میشوند به دو دلیل دشوار است، یکی اینکه این ها به زبان انگلیسی هستند و دیگر اینکه حتی برای آن ها که انگلیسی را می دانند  امکان پذیر نیست، یعنی آسان نمی باشد. در مورد کار آقای دکتر قیصری باید بگویم که ایشان همچنین به ادبیات در کار خود بسیار توجه دارند. مثلا در مورد واژۀ تاریخ روشنفکری می گویند که این به معنای تاریخ فکر عالمان نیست بلکه تنها وجهی از تاریخ فکر یک جامعه را بیان می دارد و این موضوع را توضیح می دهند و در همین کتاب ما بررسی خوبی دربارۀ مجلات دورۀ مشروطه و دوران پهلوی می بینیم و این فضای فرهنگی را خیلی خوب به خواننده نشان می دهند.»

علی دهباشی: بخشی که به مسألۀ روشنفکران بازمی گردد. مسألۀ روشنفکران در طول جریاناتی که پیدا شد این صف اول روشنفکری با گرایشات گوناگون  نقشی که به عهده اش از طرف جامعه گذاشته می شود واقعی است و مردم بر این باور هستند که روشنفکران انقلابی به راه انداختند و این ها چنین نقشی را داشته اند که جامعه را رهبری کنند. آیا اینگونه است یا اینکه جریان روشنفکری دنبال رو مردم بود؟

دکتر علی قیصری: « از نظر تاریخی، مخلوطی از هر دو این ها. اما از نظر اعلام حضور و تعیین مسیر جنبۀ روشنفکرانه در وقایع سیاسی متأخر، می توان گفت که در واقع این حضور داشتن ها بر مبنای پایبندی به متن و مصادیق نوشتاری خود را تعریف می کردند و تصویری که از خود صادر می ساختند خیلی بیشتر از دوران مشروطیت پایبندی به مکتوبات داشت با وجود اینکه تشابهات زیادی در خصوص ابراز مکتوب و گفتمانی این دو جنبش می توان عنوان کرد، ولی ویژگی التزام به متن بازتاب نیرومندی از شکل بندی ایدئولوژیک در جنبش اخیر بود. سوای این موضوع و همانطور که اشاره شد در واقع تاریخ روشنفکری هر آنچه که تاریخ اندیشه است، نیست. در مورد روشنفکران هم آرای آنان بهره ای از تاریخ فکر است و همه آن نیست.»

دکتر محمد دهقانی
دکتر محمد دهقانی

علی دهباشی: آقای دکتر دهقانی شما سال ها تدریس کردید و با دانشجویان ارتباط دارید. نکته ای دکتر قیصری بر روی مقاله نویسی و پژوهش ها در سیستم آموزشی دانشگاهی گفتند. یک ایراد اساسی درآغاز کار وجود دارد که این نوع پژوهش و تمرین هایی که باید به دانشجویان آموزش بدهند در دانشگاه ها نبوده و برنامه ریزی نشده است.

دکتر دهقانی: « وضعیت امروز دانشگاه ها فاجعه بار است. اینکه من هر روز وقتی از خیابان انقلاب می گذرم مقاله های آی اس آی و پروژه های فوق لیسانس و دکتری را می فروشند. عده ای هم برای ارتقاء خود متوسل به این پروژه ها و مقاله ها می شوند. پول بسیاری در بازار اقتصادی ما برای تهیۀ این رساله ها در حال گردش است. عده ای هم فرضا در آن سر دنیا و اروپا این ها را چاپ می کنند و نامش را پیشرفت علمی می گذارند! بله من این را می پذیرم که آقای دکتر قیصری گفتند که بالاخره از میان این خیل انبوه تولیدات بی فایده، چند نفر آدم قوی هم پیدا می شود. خب این خیلی طبیعی است و دیگر مدیریت و برنامه ریزی نمی خواهد. شما طبیعت را به حال خود رها کنید، همین اتفاق می افتد و ما نمی توانیم علم را به این قضیه موکول کنیم. علم در ایران با این شیوه ای که پیش می رود تخریب می شود. در شاخه های متعدد علوم انسانی ما روز به روز پس رفت می کنیم و پیشرفتی حاصل نمی شود. من در چند حوزۀ روانشناسی، فلسفه، تاریخ و جامعه شناسی و ادبیات مطالعه می کنم و اما کشف و کرامتی نمی بینم.»

علی دهباشی: در مورد زبان و ترجمه در بخش های آموزشی، چه مشکلاتی وجود دارد؟ 

علی قیصری:  « موضوع زبان دارای اهمیت بسیار زیادی برای مسائل فکری و دانشگاهی است و ما در این حوزه بسیار مشکل داریم. وجوهی از این اشکالات را هم می توان به عنوان نمونه در ارتباط با موضوع ترجمه در نظر آورد و بررسی نمود.  مثلا در جامعۀ روشنفکری ما غالبا فرض بر این بوده است که مترجمان ما اکثرا در آشنایی با زبان مبدأ ضعف داشته اند. مثلا بدون آنکه به خوبی  فرانسه یا آلمانی  بدانند، متونی را از آن زبان ها ترجمه می کردند. ولی هنگامی که در کل این موضوع دقت کنیم متوجه می شویم که پس از چندی ممارست مترجم اصل مطلب را به کفایت دریافته است ولی در کار گزارش آن به فارسی مانده است. در واقع مشکل ما زبان مقصد است. بسیاری از مترجمان مطلب را گرفته اند اما در ارائه آن به فارسی، آن گونه که هم دقیق باشد و هم شکیل، دچار اشکال هستند. چند سال پیش در نشریه کتاب ماه فلسفه سخنرانی معروفی از مرحوم وثوق الدوله درباره کانت که در سال 1315 شمسی در دانشگاه تهران ایراد کرده بود را ویرایش و تجدید چاپ کردم. در آن جا  مرحوم وثوق معرفی نسبتا متعارفی از آرای کانت عرضه کرده بود اما نکته مهم در خطابه وثوق زبان آن بود به گونه ای که هم مطلب را به طرز مفیدی آورده بود و هم نحوه بیانش  پایه و مایه در سنت نیرومند فارسی فلسفی داشت. و با قدری که جستجو می بینیم که آموزگاران ایشان هم در این زمینه بعضا از اساتیدی مانند میرزا محمد ادیب گلپایگانی،  میرزا هاشم رشتی اشکوری، و میرزا ابوالحسن جلوه بودند و خود ایشان به اشراف زبانی خوبی در این زمینه رسیده بود. ما در حال حاضر این پایه و مایه را کم داریم و از نگرانی های من این است که نسل جوان دانشگاهی ما از اهمیت موضوع زبان در علوم انسانی و اجتماعی غفلت داشته باشد. نمونه دیگر در همان دوره ای که اشاره شد مثلا متن قانون مدنی است که به گمان من، جدای از محتوای حقوقی اش، نمونه بسیار ممتازی از نثر فنی فارسی است و بن مایه غنی زبانی دارد که هم برای اهل فن مفید است و هم برای همگان. در این جا مراد تاکید بر اهمیت و توجه به سرمایه های ذهنی و زبانی است، و باید افزود که این مهم نیز بدون آشنایی با صرف و نحو عربی به دست نخواهد آمد و نمی توانیم بدون آن به سرمایه های زبان فارسی، با وجود تمام تفاوت های اساسی زبان شناختی میان این دو، دسترسی داشته باشیم.»

دکتر علی قیصری
دکتر علی قیصری از زبان و ترجمه در بخش های آموزشی سخن گفت 

علی دهباشی: در صحبت های خود به سردبیری مجلۀ ایرانشناسی اشاره داشتید. در مورد سابقۀ مجله بفرمایید و اینکه چه دوره هایی داشته است؟

دکتر علی قیصری: « نشریه پژوهش های ایرانشناسی در واقع نشریۀ انجمن بین المللی ایرانشناسی است و سابقۀ آن به اواخر دهۀ شصت میلادی باز می گردد و اکنون چهل و نهمین سال نشریۀ ایرانشناسی است و من رسما از شمارۀ اول سال 50 (ژانویۀ 2017)، افتخار و البته مسئولیت سنگین سردبیری آن را خواهم داشت. نشریه ایرانشناسی در ادوار مختلف خود دبیران و سردبیران متعددی داشته است از جمله اساتید نام آشنایی مانند دکتر عباس امانت و در سال های گذشته دکتر همایون کاتوزیان که نقش اساسی در گزینش و ارزیابی مقالات و کیفیت کار نشریه داشته اند.»

علی دهباشی: به عنوان سردبیر چه ساختاری را اعمال خواهید کرد؟

دکتر علی قیصری: « وقتی مقاله ای به ما می رسد و سردبیر آن را دریافت می کند در ابتدا و پس از مشورت با همکاران و با توجه به زمینه تخصصی آنان، یک ارزیابی کلی در مورد مقاله خواهد داشت که آیا آن مقاله برای ارزیابی بعدی فرستاده شود یا خیر.  پس از این مرحله روند ارزیابی  به گونه ای است که نویسنده و ارزیاب از نام یکدیگر خبردار نیستند. مقالات برگزیده شده معمولا به دو ارزیاب و در مواردی هم به سه یا چهار متخصص ارسال می شود. اما این عدم شناخت دو سویه برایمان یکی از اصول کار است و خود را ملزم به رعایت آن میدانیم. حتی پس از چاپ هم همینگونه است و اگر جز این باشد از اعتبار نشریه کاسته می شود.»

علی دهباشی: رابطۀ حق تألیف و تعیین تیراز چگونه است؟

دکتر علی قیصری: « به عنوان یک نشریه پژوهشی وجهی به نویسندگان و یا به آنهایی که مقالات را ارزیابی می کنند پرداخت نمی شود. دریافت این نشریه هم با حق عضویت انجمن بین المللی ایرانشناسی همراه است و اعضا هم نسخه چاپی  دریافت می کنند و هم می توانند به همه شماره های نشریه از آغاز تا کنون بصورت آنلاین دسترسی داشته باشند.»

علی دهباشی: در مورد مسألۀ پذیرش دانشجویان و بخصوص اینکه از ایران پذیرش کم است و به مشکل ویزا اشاره داشتید؛ رابطۀ دانشگاه ها با دولت هایشان چه رابطه ای است که پذیرش ارسال می شود اما ویزا داده نمی شود و موارد بسیاری داشتیم که دانشگاه هم حاضر نشد وارد عمل بشود؟

دکتر علی قیصری: « به طور کلی به خاطر مسألۀ تحریم ها و روادید و محدودیت  در ارسال ارز، ما این مشکل را داشتیم و هنوز هم داریم. حتی با وجود بر طرف شدن تدریجی تحریم ها تأثیر مثبت آن یک روزه و همان لحظه اتفاق نخواهد افتاد. خیلی از کسانی که از ایران آمدند اکثرا با هزینۀ شخصی بوده است و بسیاری دیگر از ایرانیان مقیم همان کشور خارجی بودند و مستقیما از ایران نیامدند. البته سبب اینکه چرا دانشجویانی که از ایران برای فرضا دوره دکتری اقدام می کنند کمتر پذیرش می گیرند تنها مربوط به مسائل سیاسی و حقوقی نیست، در بسیاری از موارد زبان و چیدمان طرح های پژوهشی که ارائه می شود مشکل دارد و وقتی این طرح ها به کمیتۀ ارزیابی می روند، و کاملا جدای از مسائل مالی و روادید، موفق به کسب پذیرش نمی شوند. مشابه این موضوع را در مورد تقاضا برای ارائه مقاله و شرکت در همایش های بین المللی نیز می توان دید. یادم هست چند سال پیش که در کمیته ارزیابی و تعیین برنامه همایش سالیانۀ انجمن بین المللی مطالعات خاورمیانه بودم، چکیده مقالاتی که از ایران رسیده بودند از نظر زبان، طرح موضوع و روش شناسی، و نیز آشنایی با منابع اشکال داشتند و تازه از اینها گذشته از جوانب دیگر هم بخضوص دریافت حمایت مالی از نهاد های دانشگاهی و پژوهشی، دریافت ارز و اخذ روادید هم در محدویت بودند.»

در بخشی دیگر از این جلسه، دکتر علی قیصری به پرسش های حاضرین پاسخ گفت:

– ارتباط شما با ایرانیکا به چه میزان است؟

دکتر علی قیصری: « من ارتباط دانشگاهی و کاری با ایرانیکا ندارم، هر از گاه که با استاد یارشاطر و همکاران تماسی بوده است ایشان همیشه لطف و عنایت داشته اند. تا به حال نیز مداخل متعددی برای دانشنامه تهیه کرده ام و مقالات دیگری هنوز در لیست بدهی هایم موجود است که امیدوارم به تدریج توفیق تهیه شان را پیدا کنم. ایرانیکا در قیاس با دائره المعارف های دیگر اهمیت خاصی دارد و در واقع یک دائره المعارف کاملا تخصصی و پژوهشی است.»

  • به تازگی مقاله ای با موضوع مقایسۀ بین خاطرات اعتماد السلطنه و یادداشت های علم نوشته اید. اگر امکان دارد در مورد محورهای این مقاله توضیح دهید؟

دکتر علی قیصری: « این مقاله به تازگی در تارنمای نشریۀ ایرانشناسی انتشار یافته است و به صورت چاپی نیز به زودی عرضه خواهد شد. متن نخست این مقاله چند سال پیش در جلسه ای که در همایش سالانه مجمع بین المللی پژوهشهای خاورمیانه برگزار شد ارائه گردیده بود. محور آن جلسه راجع به موضوع «چندآوایی در متن» بود، یعنی اینکه نویسنده در امر نگارش به چند لحن و آوا متوسل می شود و آیا در این کار انسجامی هست یا خیر و اگر نیست آن ناهمخوانی ها و ناهمگونی ها به چه ترتیباتی هستند، چگونه می توان آنها را بررسی نمود، و از این قبیل موضوعات. در این مقاله ای که اشاره فرمودید، دو فقره مفصل از جمله یادداشت های روزانه که به قاصله تقریبا یک قرن از یکدیگر توسط دو نفر که به نهاد سلطنت و مشخصا به شخص پادشاه نزدیک بودند، نوشته شده اند مورد بررسی قرار گرفته اند.  عنایت می فرمائید که یادداشت های روزانه با توجه به ساختار منقطعی که دارند با خاطرات و یا با زندگینامه های خودنوشت و سفرنامه و جز آن دارای تفاوتی اساسی هستند از آنرو که تا حدی گزارشی از تجربیات روزمره را بدون آنکه چندان مجال دستکاری و بازنویسی شان را داشته باشند عرضه می کنند. من این دو مجموعه را مقایسه کردم چون باوجود تفاوت های آشکار در ساختار دولت و تفاوت در ساختار ذهنی زبانی دو نویسنده و حوزۀ کاری آن ها به فاصلۀ حدود صد سال از همدیگر، آواهایی در آن ها مشترک بود. ما امروز در موقوفات مرحوم دکتر محمود افشار هستیم و یاد مرحوم استاد ایرج افشار را گرامی می داریم، قابل ذکر است که از قراری علم بعد از آنکه مرحوم افشار روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه را توسط انتشارات امیرکبیر به طرز خوبی منتشر ساخته بودند دید و شروع به خواندن آنهم کرد به صرافت نگارش یادداشت های روزانه خودش افتاد و این کار را با پشتکار تا زمانی که مصدر کار بود و توانایی داشت ادامه داد و ما اکنون این مجموعه هفت جلدی را در اختیار داریم که منبع بسیار خوبی برای بررسی دربار و دولت در ایران در دهه 1340 و 1350 شمسی است و البته چاپ این مجموعه را مدیون پشتکار و همت دکتر علینقی عالیخانی هستیم که ویراستار و آماده کننده مجموعه و کل این یادداشت ها هستند.»

– به موضوع ترجمه از زبان مبدأ به مقصد، اشاره ای داشتید که مترجم یا دانشجوی ایرانی بر زبان فارسی مسلط نیست. دانشجو متن را می خواند اما درک کافی از متن ندارد. پس باید در کنار امتحان زبان انگلیسی امتحان زبان فارسی نیز مطرح شود تا دانشجویان توانایی خود در این زبان را هم به نمایش و امتحان بگذارند. چطور باید این کار را انجام دهیم؟

دکتر علی قیصری: « زبان مقصد ما فارسی است اما تسلط ذهنی و زبانی به سرمایه های این زبان امروزه در میان نسل جوان ما مطلوب نیست، با وجودی که نسبت با سوادان ما امروزه بسیار بسیار بیشتر از ادوار گذشته است. شاید در مقطع ورود به دانشگاه بتوان برنامه ریزی خاصی را داشت اما باز دیر است. دورۀ دبیرستان و پیش از آن دبستان بسیار مهم است و آموزگاران زبان فارسی در شکل گیری آن ذوق ذهنی و زبانی که لازمه این کار است نقش مهمی دارند.

در بخشی دیگر از این نشست، دکتر علی معظمی از خاطرات دوران دانشجویی خود در بخش پایان نامه دکتری و راهنمایی های استادش، دکتر قیصری، یاد کرد و چنین گفت:

« جدا از متنی که آقای دکتر لطف کردند و ترجمه اش را به من سپردند، مقالۀ «درآمدی بر پدیدارشناسی تخیل» بود که در یادنامۀ زنده یاد دکتر یوسف علی آبادی توسط انجمن حکمت و فلسفه منتشر شد، تجربۀ این را داشتم که ایشان استاد راهنمای بنده بودند و من از نوع راهنمایی هایی که ایشان داشتند و مباحث محتوایی که مطرح می ساختند مرا راهنمایی کردند، آموختم. با توجه به فاصله ای که داشتند و در ایران حضور نداشتند هیچ نامه ای از من را بی پاسخ نمی گذاشتند و تمام پاسخ ها معنی دار و راهنمایی کننده بود. موضوع پایان نامۀ  من دربارۀ «اندیشیدن و امر سیاسی» بود. ایشان در دانشگاه ما نبودند و از راهنمایی بنده هم سود مالی و نامی نمی بردند اما ما با جناب دکتر در ارتباط بودیم. هربار که متن ضعیفی را می نوشتم و می گفتند که حرف ها بیراه است و در جوابی که می دادند، سعی داشتند یک مرحله من را جلوتر ببرند. بر این عقیده بودند که رابطه استاد با دانشجو باید این باشد که استاد بخواهد دانشجو را پیش ببرد و در نهایت دانشجو است که مسئول کار خود است  در حالیکه آن استاد اینقدر اعتبار خودش برایش اهمیت دارد که می داند نامش در پایان نامه خواهد آمد و در کنار مسئولیت دانشجو اعتبار خود و اهمیت علمی ماجرا را در نظر دارد و من تمام این ها را از ایشان آموختم.»

دکتر علی معظمی
دکتر علی معظمی

 

در خاتمه، دکتر علی قیصری با شماری از حاضران در جلسه به گفتگو پرداختند.