شمع هویت نوروزی/ محمدابراهیم باستانی پاریزی

با دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی ـ فروردین 1391
با دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی ـ فروردین ۱۳۹۱

پنجم فروردین ماه ۱۴۰۳ مصادف است با دهمین سالگرد درگذشت استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی

به همین مناسبت و به یاد این استاد بزرگ مطلب زیبایی از ایشان را در وصف نوروز بازنشر می کنیم.

شمع هویت نوروزی

ما می دانیم که در تمام ترکیه، خصوصاً نواحی کردنشین، رسم نوروز یکی از مهمترین مراسمی است که هویت ایرانی را طی قرنها و هزاره ها مجسم ساخته است، تا جائی که در همین سالها دولت ترکیه، قانوناً عید نوروز را به رسمیت شناخت و اجازۀ تعطیل داد، در حالی که سالها پیش در کتابخانۀ یکی از ایرانیان همین اسلامبول، کتابی بوده است که در آن احادیثی نقل شده ـ از آن جمله: «مَن اشتَری یَوم النیروز شیئاً و لم یکن یشتریه قبل ذلک ان اراده به تعظیم النیروز، کَفَرَ».

در جای دیگر می نویسد: « من قال لآخر بالفارسیه: ای بار خدای من، عالماً بالمعنی و قاصداً به کفر». ببینید شما را به خدا، اگر کسی نام خدا را به پارسی یاد کند کافر شده است.

با همه اینها یاد نوروز و مراسم نوروز از سیحون تا مدیترانه باقی است، که در تاجیکستان نوروز را « آفتاب ترازو » می گویند و سال پیش ترکیه در ساحل اسکندرون این روز را تعطیل رسمی شناخت، رشته قطع نمی شود.

کشد درازی این رشته تا به روز نشور
اگر تو رشتۀ خورشید را نگه داری

این نوروز در حکم آن دانه های کافور، یا ذرات موم شیرین است که رشته فتیله شمع هویت ایرانی را روشن می دارد ـ از نوع آن موادی که فتیله شمع چهل منی را در سال ۲۰۲ ه / ۸۱۷ م. در مجلس ازدواج پوران دخت، دخترحسن بن سهل سرخسی با مأمون خلیفه عباسی ـ روشن کردند، و این شمع چهل من وزن داشت، و در فم الصلح، کنار دجله روشن شد که تا دوردستها را روشن می کرد و لابد عنبر نیز در آن به کار رفته بود.

طولی نکشید که با همین مقدمات، نوروز در دربار خلافت معتضد جای پا باز کرد و نوروز معتضدی مبنائی برای تاریخ خلافت عباسی شد.

شاید این تشبیه که من کرده ام: رشته باریک شمع هویت، که باعث روشنی هویت است ـ تابناک ترین تشبیهی باشد که تا کنون شده است ـ با توجه به اینکه هویت مجموعه حالاتی است که یک جامعه دارد ـ و البته در یک مقطع خاص از تاریخ، و همین هویت، او را از همسایگان ممتاز می کند ـ و چون یک امر تاریخی است ـ پس تقدس هم ندارد، و بالنتیجه قابل تغییر هم هست.

من خصوصاً این شمع را در طوفان های خاورمیانه همیشه در معرض خطر دیده ام، و درواقع شمعی است در رهگذر باد ـ از نوع آن آهنگ که یک موسیقی دان بزرگ در مرگ دایانا ـ زن نامدار دربار انگلیس ساخت ـ زنی که در پاریس با تصادف اتومبیل به قتل رسید ـ و دنیائی مرگ او را نظاره کرد.

اما شمع همویت ایرانی، در واقع شمع الله است که قرنها و هزاره ها هم چنان روشن مانده است.

رشته عمرم به مقراض غمت ببریده شد
هم چنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع

منبع: باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، شمعی در طوفان، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۸۳، صفحه ۴۰۵ تا ۴۰۷