بدرقه دکتر داریوش شایگان تا خانه ابدی/آیدین پورخامنه

دوشنبه ششم فروردین ماه سال 1397 مراسم بدرقه دکتر داریوش شایگان در سرسرای مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی با همراهی خانواده و دوستدارانش برگزار شد.

دکتر داریوش شایگان در پنجم بهمن‌ماه در اتاق کار خانه‌اش دچار سکته مغزی شد و در بیمارستان فیروزگر بستری بود. دوم فروردین‌ماه جسم او از میان ما رفت اما فکر و اندیشه‌اش همیشه نه فقط در ایران بلکه در میان تمام انسان‌های اهل تفکر جریان خواهد داشت. دکتر شایگان فیلسوفی چند وجهی بود و آثارش به چندین زبان ترجمه شده است.

ششم فروردین‌ماه روز سختی برای خانواده و دوستداران دکتر شایگان بود. جمع بزرگی به احترام او در مرکز دایره‎المعارف بزرگ اسلامی گرد آمدند و غم از دست دادنشان را با هم تقسیم کردند. مراسم خداحافظی، یک تشییع خشک و بی‌روح نبود، ایشان برای انسان‌ها زمان صرف می‌کرد و تاثیر رفتارش در آدمی ماندگار است. گویی تکه‌هایی از دکتر شایگان که در دوستدارانش باقی‌مانده، در آن روز کنار هم متمرکز شده بود، دوستدارانی که برای ادای دین خود، او را روی قلب‌هایشان تا جایگاه ابدی اش همراهی کردند.

ابتدای مراسم علی دهباشی، مدیر مجله بخارا،گویی دکتر شایگان صدایش را می‎شنود، یکی از شعرهای مورد علاقه دکتر شایگان را خواند:

زنده یاد فریدون مشیری در مجلس زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب  شعری خواندند که خیلی به دل دکتر شایگان نشسته بود، با این شعر که دوست داشت آغاز می‌کنیم.

تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری است/ چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست/ چگونه جای تو در جان زندگی سبز است/ هنوز پنجره باز است/ تو از بلندی ایوان به باغ می‌نگری/ به درخت‌ها، چمن‌ها و شمعدانی‌ها/ به آن تبسم شیرین، به آن ترنم مهر/ به آن نگاه پر از آفتاب می‌نگرم/ تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر نگاه تو در ترانه من/ تو نیستی که ببینی چگونه می‌گردد نسیم روح تو در باغ بی‌جوانه من/ چراغ، آینه، دیوار  بی‌تو غمگین اند/ تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربانی یک دوست با تو می‌گویم/ تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو به روی هر چه در این خانه است، غبار سربی اندوه بال گسترده است/ تو نیستی که ببینی دل رمیده من بجز یاد تو همه چیز را رها کرده است/ غروب‌ها غریب در این رواق نیاز، پرنده ساکت و غمگین، ستاره بیمار است/ در چشم خسته من در این امید عبث/ دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است/ تو نیستی که ببینی

علی دهباشی سروده‎ای از فریدون مشیری را خواند
علی دهباشی سروده‎ای از فریدون مشیری را خواند

 

سید محمد کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی سخنران بعدی این مراسم بود، او گفت:

« إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ»

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد/ فریبنده زاد و فریبا بمیرد/ شب مرگ تنها نشیند به موجی/ رود گوشه‌ای دور  و تنها بمیرد.

از دست دادن دکتر شایگان مسلما ضایعه بزرگی است و من از همه حضار محترم، خانم‌ها و آقایان که تشریف آوردند، سپاسگزاری می‌کنم. به خانواده معظم شایگان تسلیت می‌گویم. به همه اهل علم و فرهنگ تسلیت می‌گویم. از همه اساتید و بزرگانی که در این مجلس حضور دارند سپاسگزاری می‌کنم و خیر مقدم می‌گویم. مسلم است که نقش آقای شایگان در بالا بردن سطح روشنفکری ایران بسیار برجسته بود، او فیلسوف فرهنگ‌شناس بود، او اسطوره‌شناس بود و با اسطوره و عرفان برخورد علمی می‌کرد، یعنی از لا به لای تحقیق در اسطوره‌ها فرهنگ را می‌شناخت. او با فرهنگ غرب و فرهنگ شرق به صورت محتوایی آشنا بود و نهایت سعی او در کاویدن فرهنگ‌های مختلف برای آن بود که نقاط مشترک انسانی را بجوید. آسمان شایگان بسیار صاف و شفاف بود او برای همه ما نعمتی بود و الهام بخش بود و امیدوارم که در پیشگاه الهی علو درجات داشته باشد و مورد رحمت الهی قرار بگیرد.

سید کاظم موسوی بجنوردی: اندیشه شایگان ماندگار است
سید کاظم موسوی بجنوردی: اندیشه شایگان ماندگار است

چهره شاخص انسانی آقای شایگان و اخلاقی ایشان برای همه ما آموزنده بود. من به یاد بزرگانی افتادم که قبل از شایگان رفتند، ایرج افشار، دکتر عنایت الله رضا، دکتر شرف الله خراسانی، دکتر زریاب‌خویی، دکتر زرین‌کوب، دکتر گنجی ، دکتر تفضلی و بزرگان دیگری از دست رفتند ولی اندیشه‌های آنها باقی ماند، آثار آنها باقی مانده است و میراثی را به جا گذاشتند که ما می‌توانیم با آن میراث به فرهنگمان غنا ببخشیم.

امیدوارم که دکتر شایگان و روح بزرگ او در جوار ائمه اطهار سربلند باشند. ایشان سربلند بودند چون 60 سال پژوهش کردند و زحمت کشیدند و مهم تر اینکه او انسان برجسته و بزرگی بود. امیدوارم که بتوانیم اندیشه‌های او را حفظ کنیم و به سهم خود بارورش سازیم.

علی دهباشی برای اعلام تشکر خانواده شایگان از اساتید و بزرگان و حضار بیان  کرد:

خانواده دکتر شایگان مکلف کردند که در ابتدای جلسه تشکر خود را از هنرمندان، نویسندگان، وزاری محترم ارشاد، مسکن و شهرسازی و دیپلمات‎های کشورهای مختلف و اساتید و حضار از طرف دکتر محمد رحیم شایگان، رکسان و ترانه شایگان و خانواده هایشان اعلام کنم.

یکی از کارهایی که در اعیاد با استادمان داشتیم چه اعیاد مذهبی و چه ملی ایشان مقید بودند اولین نفر باشند برای عرض سلام خدمت آیت الله محقق داماد و این مساله را همواره یادآوری می‌کردند و من افتخار این را داشتم که خدمتشان به منزل محقق داماد برویم و ایشان می‌گفتند که شما پیش دستی می‌کنید و از کجا می‌دانستید که من چه روزی نشستم و یک علاقه و اعتقاد خاصی به آیت الله داشتند و شاهد بودم که چه شب‌ها با هم به گفتگو می‌نشستند، ایشان لطف کردند به این مجلس تشریف آوردند و پذیرفتند همانطور که بعد متوجه شدم خود استاد در گذشته نه چندان دور از ایشان خواسته که بر من نماز بخوانید.

آیت الله سید مصطفی محقق داماد سخنان خود را با شعری آغاز کرد و گفت:

گرچه در هر ماتمی خیزد غمی/ فرق دارد ماتمی با ماتمی/ ای بسا کس مرد و کس آگه نگشت/ از حیاتش مبدا ای تا مختمی/ لیک اندر مرگ مردان بزرگ/ گفت باید ای دریغا عالمی.

قبل از اینکه به خاندان محترم داغدار و سوگوار این مرد بزرگ تسلیت بگویم، تسلیتم را به ملت ایران می‌گویم. به جامعه دانشوران و دانشیان می‌گویم و مخاطبم را دولت محترم جمهوری اسلامی ایران قرار می‌دهم، به شما تسلیت می‌گویم که سرمایه‌ای بزرگ و دانشمندی عزیز از دستتان رفت. من چه گویم فیلسوف، عالم، نویسنده، متفکر، شاعر، ایران‌شناس و ایران دوست بود. اما آنچه می‌خواهم بر آن تاکید کنم از همه بالاتر به قول حافظ یار ما این دارد و آن نیز هم.

او مجسمه اخلاق بود. تجسم تواضع بود. مهربانی بود. مهربانی را اگر مجسم می‌کردند، شایگان در می‌آمد. تواضع بود. اندکی زبان و قلمش گزنده نبود وکسی را نمی‌آزرد. فکر می‌کنید این شخصیت و این تجسم اخلاق البته از ریشه‌های خانوادگی و وضع تربیت است ولی فکر نمی‌کنم فقط از تحصیلات باشد چون فیلسوف، عالم و فقیه زیاد دیده ام، اما اینطور نیست که همه تجسم اخلاق باشند، هستند ولی نوادری هستند فکر میکنم این بهره اخلاقی را از الگوی اخلاقی و استادش سیدعلامه طباطبایی فراگرفته بود. می‌دانید که میراث عظیمی که امروز برای ما باقی مانده گفتگوهای علامه طباطبایی با پروفسور هانری کربن، معلوم خدمات و پیگیری‌های همین مرد بزرگ داشت که در در همه جلسات نقش مدیریت جلسه را بر عهده داشت و جالب است تا آخرین دقیقه، آنچه نقل می‌کرد همواره با اظهار عشق همراه بود. در کتابشان نوشته است ولی ما این داستان را مکرر از ایشان می‌خواستیم، و ایشان شیرین‌تر از آنچه در کتاب نوشته بود، برایمان نقل می‌کرد که شبی که در یک منزلی بالای شمران فقط من بودم و او، برق نبود و چراغ گرد سوز با نور ضعیفی بود وقتی از او درباره آخرت و بعد از مرگ پرسیدم، دست مرا گرفت و به عالم دیگری برد.

آیت‎الله سید مصطفی محقق داماد: شایگان تجسم اخلاق، مهربانی و تواضع بود.
آیت‎الله سید مصطفی محقق داماد: شایگان تجسم اخلاق، مهربانی و تواضع بود.

دکتر شایگان گویی تو مرگ را قبلا تجربه کرده بودی، به گفته خودت احساس کرده بودی به همراهی پیرمراد و استادت آنچه که باید چشیده بودی، ما خوانده و نوشته ایم ولی او ظاهرا چشیده بود.

همانطور که گفتم، خلا و جای خالی او برای ما داغی است و نه تنها تاسف و تاثر اما چه کنم نمی‌توانم نگویم، استاد بزرگوار، نویسنده بزرگوار، متفکر عالی قدر تو عاشق ایران بودی، برای ایران دلت می‌تپید اما فارغ از آزار هم نبودی، آزرده شدی. تو را آزردند. آری اجازه بفرمایید دو بیت از استاد شفیعی کدکنی خطاب به جناب شایگان بخوانم.

ندانیم و نداستند قدرت را /و می‌دانند هنرسنجان فرداها که تو فردی و فردایی/ بزرگا/ بخردا/ رادا/ بدانایی که می‌شاید اگر بر ناتوانایی‌های این خردان ببخشایی

جمعی از بدرقه‎کنندگان دکتر داریوش شایگان در سرسرای دایره‎العمارف بزرگ اسلامی
جمعی از بدرقه‎کنندگان دکتر داریوش شایگان در سرسرای دایره‎العمارف بزرگ اسلامی

علی دهباشی در دعوت سفیر هند برای سخنرانی، از فعالیت‌های دکتر شایگان در زمینه هندشناسی توضیح داد و گفت:

تمان دوستان نویسنده و استادان با زندگی علمی دکتر شایگان آشنا هستند که بخش مهمی از آن به هندشناسی اختصاص داشت، 55 سال پیش کتاب ادیان و مکتب‌های فلسفی هند را در 980 صفحه و دو جلد منتشر کردند این کتاب بعد از گذشت بیش از نیم قرن یگانه مرجع هندشناسی به شمار می‌آید. چیزی که جمله دانشمندان به خصوص دکتر مجتبایی که از هندشناسان هستند آن را تایید کردند، مطالعات هندشناسی ایشان همچنان ادامه داشت هرچند به جلسات کم می‌آمد اگر موضوع هند بود خود را موظف می‌دانستند  که شرکت کنند. سفیر هند که دچار شکستگی پا هستند، خود را به مجلس رساندند.

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در مراسم بدرقه دکتر داریوش شایگان
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در مراسم بدرقه دکتر داریوش شایگان

سائوراب کومار، سفیر هند، با ابراز تاسف از درگذشت دکتر شایگان سخنان خود را آغاز کرد و گفت:

خانواده محترم و دوستان آقای شایگان، وزرا و اساتید محترم، حضار محترم خانم‌ها و آقایان، سفارت هند در تهران با تاسف بسیار از درگذشت غم‌انگیز دوست بزرگوار و محترم، آقای دکتر داریوش شایگان مطلع گردید. از طرف دولت و مردم هند به خانواده محترم او، ملت فرهیخته ایران و متفکرین در سراسر دنیا و همه آنهایی که داغدار رفتن او هستند، از صمیم قلب مراتب همدردی ام را ابراز می‌دارم. همچنین به آقای علی دهباشی دوست نزدیک و همراه همیشگی دکتر شایگان از طرف سفارت هند تسلیت می‌گوییم.

استاد شایگان محقق، عالم، نویسنده، فیلسوف و نظریه پرداز فرهنگی بزرگی بود و از دوستان و حامیان بزرگ هند به شمار می‌آمد. از ایشان به خاطر کمک‌هایی که به فرهنگ هند کردند قدردانی می‌کنیم. وی سال‌های سال از عمر کاری خود را، مصروف معرفی فلسفه، ادبیات فرهنگ هند به جامعه ایران و بنا کردن پل‌های تفاهم میان دو کشور کرده است.

سائوراب کومار از خدمات دکتر شایگان به فرهنگ هند قدردانی کرد
سائوراب کومار از خدمات دکتر شایگان به فرهنگ هند قدردانی کرد

دکتر شایگان پس از دریافت درجه دکتری خود از دانشگاه سوربن پاریس، از سال 1346 در دانشگاه تهران به تدریس زبان و ادبیات سانسکریت پرداخت و اندکی پس از آن مطالعات عظیم و جامع خود در زمینه فسفه هند را آغاز نمود و محصول پژوهش‌های عمیق وی دو کتاب مهم  درباره فرهنگ و فلسفه هند است، یکی ادیان و مکتب‌های فلسفی هند در دو جلد و شاهکار دیگر او تصوف در هندوئیسم است که هر دو هم اکنون از کتب مرجع پژوهشگران ایرانی است.

در طول ماموریتم در ایران و تهران و دوران کاری دکتر شایگان، ایشان در چندین رویداد فرهنگی هندی به عنوان سخنران ویژه حضور داشتند. آخرین بار در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی نطق بسیار گران سنگی درباره گاندی پیام آور صلح ارائه کردند. روح بزرگش قرین رحمت الهی باد. به میراث وی احترام می‌گذاریم و کنار او و دوستانمان مردم و متفکرین ایران به سوگ او می‌نشینیم و برای آرامش او دعا می‌کنیم.

دهباشی در ادامه پیامی از دکتر محمدعلی موحد را که نتوانستند در این مراسم شرکت کنند خواند:

آذربایجان برای ایران چه مردان بزرگی که نیافریده یکی از آنها دکتر شایگان. دکتر محمدعلی موحد و دکتر شایگان همشهری بودند و دوستان می‌دانند که چه محبتی به هم داشتند و عشق ایراندوستی و عشق به زبان فارسی در این دو آذربایجانی عیان بود، استاد موحد نیستند ولی چند جمله از صحبتی که کردند را اینجا می‌خوانم.

«در ولایت ما، آذربایجان، تعبیری دارند برای فصل بهار که می‌گویند فصلِ خنده و گریه ی توأمان است: آغلار-گولَر آیی، گریه و خنده به هم.

از من خواستند صحبت کنم و من اطاعت کردم. اما من امروز گزینه خوبی برای سخن گفتن نیستم. یک چشم من خندان است و چشم دیگرم گریان. آن چشم گریان در غم درگذشتِ دوستم «داریوش شایگان» گریان است. فضای دل و اندیشه ی من پایکوب این خیال و این سوال است که کجا شد آن همه فهم و فراست؟ کجا شد آن همه هوش و ذکاوت؟ داریوش شایگان از مفاخر عصر ما بود. آثارش به چند زبان از جمله به ترکی ترجمه شده است. سزاوار نبود از من که در این روزها سخنی بگویم و یادِ او نکنم.  سخن از فقدان او تلخ است و ناگوار. اما یاد او مایه امید و سر بلندی است؛ مایه امید و دلگرمی است که هنوز ایران چنین فرزندانی می‌پرورد.»

فریده زندیه، همسر شادروان دکتر داریوش شایگان
فریده زندیه، همسر شادروان دکتر داریوش شایگان

علی دهباشی ادامه داد:

از جمله دوستان ایشان، استاد خرمشاهی در نگارش کتاب‌ها به خصوص  در طول کتاب افسون‌زدگی و هویت چهل تکه این را در پیشانی کتاب قید کردند، که در ابتدا به زبان فرانسوی نوشتند و بعد خانم فاطمه ولیانی آن را ترجمه کردند، گفتگوهای فلسفی و علمی را با یک تن داشتند، استاد کامران فانی که امروز در جمع ما حضور دارند.

بهاءالدین خرمشاهی به همراه کامران فانی
بهاءالدین خرمشاهی به همراه کامران فانی

و سپس کامران فانی از دوستان قدیمی دکتر شایگان، سخنران  بعدی این مراسم بود. او گفت:

دکتر شایگان دیگر درمیان ما نیست. گرمی حضورش را دیگر حس نخواهیم کرد و ناباورانه در حرمان نبود ایشان سوگواریم. انسان‌هایی هستند که قدر و ارزش واقعی آنها کمتر شناخته می‌شود. به نظرم دکتر شایگان نمونه‌ای از این افراد بود که شناخت ایشان از طریق آثارش متفاوت از چیزی بود که طی 25 یا 26 سال که ایشان را می‌شناختم، حس کردم، ایشان مهمتر از همه منش انسان دوستی داشتند. دکتر شایگان همدرد و هم دل تمام انسان‌های وا مانده ای بود که در قرن ما گرفتار دوگانگی شدند و وظیفه خود می‌دانست که در کنار آنها باشد، انسان‌هایی که میان سنت و تجدد، میان معنویت و مادی‌گرایی، میان شرق و غرب و میان همه جلوه‌های جدایی که در قرن بیستم دیدیم، دکتر شایگان در کنار انسان‌های فرومانده‌ای بود که دراین قرن نیاز به راهنمایی داشتند.

کامران فانی: سوگوار نبودِ دکتر شایگان خواهیم بود
کامران فانی: سوگوار نبودِ دکتر شایگان خواهیم بود

دکتر شایگان آهنربای جذابی بود که همه افراد را از دور و نزدیک با قد بلند و کوتاه به سوی خود جذب می‌کرد. محضر گرمی داشت. پایداری در دوستداری داشت. چیزی بود که حس نمی‌کردیم دوستی با شایگان چه رایگان به دست ما آمده است. چنین شخصیتی، مقام والایی در کنار ماست و ما قدرش را نمی‌دانیم. اجازه بدهید من کلام خود را با قطعه که دکتر شایگان علاقه‌مند به آن بود و دوست داشت، تمام کنم. فراموش نکنیم که دکتر شایگان از جهان واقعیت گریخت ولی به آسمان حقیقت پیوست. سهرودی در جایی سخن از جاودانگی کیخسرو می‌گوید.

بخواند او را منادی عشق و او لبیک گفت و فرمان حاکم شوق در رسید و او پیشباز رفت به فرمانبرداری و پدر او را بخواند و بشنید که او را می‌خواند و اجابت کرد و هجرت کرد به حق تعالی. بیرون آمد از دیار خویش.درود باد بر آن روز که مفارقت وطن کرد. روزی که به عالم علوی پیوست.

در ادامه این مراسم، علی دهباشی با بیان اینکه سفیر سابق فرانسه و سفیر فعلی این کشور، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و بسیاری دیگر پیام فرستادند. گفت:

در طی دوران بیماری استاد، از دفتر وزیر راه جناب آخوندی تلفن کردند که میخواهند به دیدار او در ICU بروند، کنجکاور شدم که وزیر راه و مسکن با دکتر شایگان چه کاری دارد با آقای اسماعیل‌زاده، پسرعمویشان در میان گذاشتم گفتند که می‌شناسند و از خوانندگان جدی آثار دکتر شایگان هستند که امروز هم تشریف آورده اند. دکتر قاسمی معاون وزیر خارجه و سخنگوی محترم وزارت خارجه، معاونت محترم وزارت علوم، جناب یونسی معاون رئیس جمهور، اشرف بروجردی از کتابخانه ملی، جناب آقای الویری از شورای شهر، جناب آقای کرباسچی و بسیاری از سروران در این جمع حضور دارند.

علی دهباشی پیام تشکر حانواده دکتر شایگان را قرائت کرد
علی دهباشی پیام تشکر حانواده دکتر شایگان را قرائت کرد

یکی از آشنایان که بیش از نیم قرن با دکتر شایگان نشست و برخواست داشتند به خصوص در عرصه هنر، آیدین آغداشلوست که آقای شایگان خطابه‌ای را برای ایشان نوشتند و در اولین جلسه ای که در بنیاد موقوفات دکتر افشار به افتخار انتشار کتاب آقای آغداشلو بود این خطابه را من خواندم که یکی از  بهترین خطابه‌هایی است که درباره آثار آقای آغداشلو به قلم استاد شایگان نوشته شده است.

آیدین آغداشلو با بیان تسلیت به حضار سخنان خود را آغاز کرد و درباره دوران دوستی با دکتر شایگان گفت:

با عرض تسلیت چند دقیقه وقت می‌گیرم باید این چند کلمه‌ای را عرض می‌کردم که مشخص شود چه راه طولانی را همراه استادم طی کردم. بیش از 60 سال. توصیف مقام علمی و فرهنگی استادم نه دراین مجال بلکه درمجال عمده‌تری هم آسان نیست. استادم یکی از مهمترین، اگر نگویم مهمترین ذهن‌هایی بود که تاریخ تمدن ایران در طول یکصدسال گذشته عرضه کرده است. و این گفته خواهد شد. بهتر آنکه سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران و این حدیث ادامه خواهد داشت.

جمعی که در اینجا هست و جمع‌های دیگر در آینده دور یا نزدیک نشانه سپاسگزاری فرهیختگان ملتی به نمایندگی از ملتی بزرگ خواهد بود که بزرگان خود را نگهداری و حمایت می‌کند و آنها را از گزند حوادث در امان نگه می‌دارد. در مورد آقای شایگان این اتفاق افتاد و مکرر خواهد شد. در نتیجه اگر چند کلمه کافی باشد درباره جایگاه و مقام او این چندکلمه باید در حول این محور باشد که استادم یکی از مهمترین فرهیختگانی بود که همیشه حسرت می‌بردم به جایگاهش و جایگاهش را ستایش می‌کردم که نمونه و الگوی ذهن دو جهانه بود. همانقدر فرهنگ ایران را می‌شناخت که فرهنگ جهانی را و هر دو را به یک قوت. شاید سال‌ها بگذرد که چنین بزرگ متفکری پدید آید که چنین قدرت تفکری و چنین آثاری از خود باقی گذاشته باشد. خیام را هر دو خیلی دوست داشتیم اینجا یک رباعی می‌خوانم.

آیدین آغداشلو: شایگان در دل تک تک اصحاب فرهنگ جای داشت
آیدین آغداشلو: شایگان در دل تک تک اصحاب کمال جای داشت

آنانکه محیط فضل و آداب شدند/ در جمع کمال شمع اصحاب شدند/ ره زین شب تاریک نبردند برون/ گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند

داریوش شایگان فسانه اش را گفت و خوابید، و واقعا به خواب رفت اما جهان ما جهان سپاسگزاری است. در دل تک تک اصحاب کمال جا داشت، دارد و خواهد داشت. این فسانه‌ای که از خود به جا گذاشت در طول زمان حرکت خواهد کرد و با اضافاتی که ذهن‌های تراز اول به آن علاوه خواهند کرد، به عمر و حیات خود ادامه خواهد داد. او نمی‌میرد. در ذهن و دل ما عمرش را طی می‌کند. شکر خدا که این جمع دراینجا هستند و جمع‌های کثیر دیگری خواهند بود تا جفایی که در حال حکیم عمر خیام نیشابوری روا شد، در حق استادم روا نشود و این تشییع با شکوه او را تا لحظه آخر مراقبت خواهند کرد و تشییع خواهند کرد و حقش را به جا خواهد آورد. او در میان تمام افرادی که کار کردند، شاید جامع الاطرفترین حکیمی بود که پدید آمد. چه بود که او نمی‌دانست چه چیزی بود که او درباره آن تحقیق نکرده بود و علاقه نداشت؟ از سینما، تئاتر، موسیقی و نقاشی، فلسفه، حکت و زبان‌شناسی و همه چیز در همه چیز تراز اول بود، این بی بدیل بودن هم جای ستایش دارد و هم جای اندوه که جامعه باید طوری عمل کند که نظایر او با تفاوت‌هایی در صف‌های بعدی ایستاده باشند و منتظر وصول به جایگاه واقعی. تسلیت عرض می‌کنم.

دختران دکتر شایگان: ترانه و رکسان
دختران دکتر شایگان: ترانه و رکسان

پس از آن علی دهباشی با توضیحی درباره یکی از گفتگوهایی که از دکتر شایگان در فضای مجازی منتشر شده است، سخنان خود را ادامه داد و گفت:

بسیاری از دوستان این روزها گفتگویی رادرباره مرگ و زندگی از آقای شایگان می‌بینند، این گفتگو با ماخذ نادرست بیان شده است. این گفتگو با بهمن فرمان آرا استاد ما و ایشان برای مجله اندیشه پویا انجام شده است. از آقای بهمن فرمان‌آرا دعوت می‌کنم که تشریف بیاورند.

بهمن فرمان‌آرا که آخرین سخنران بود، چنین گفت:

بعداز اینهمه اساتید صحبت کردن کار مشکلی است. دکتر شایگان الگوی من برای زندگی بود نه تنها برای سواد چون من 50 سال دیگر هم که زندگی کنم نمی‌توانم به اندازه ایشان چیز بدانم. اما نگاهش به زندگی و اینکه در دوره‌ای زندگی کردیم که همه چیز را دیدیم. خوشبخت بودیم چون کاری که دوست داشتیم انجام دادیم و در این مصاحبه‌ای هم که آقای دهباشی (که در این روزها و قبلش برای آقای شایگان زحمت کشیدند) اشاره کرد، مساله مهم این بود که هر دو ما با مرگ مشکل نداشتیم برای اینکه فکر می‌کردیم که انسان‌های خوشبختی بودیم که این امکان را داشتیم که کاری که دوست داشتیم را انجام دهیم نگاهی که دوست داشتیم را به جهان داشتیم و بیش از هر چیز دیگر چیزی از جهان طلب نداشتیم. داریوش عاشق زندگی بود. علاقه‌مند بود به تمام چیزهایی که جدید می‌آمد. فیلم و نقاشی تازه و تمام چیزهایی که برای یک انسان متفکر وروشنفکر مهم است، داریوش سمبل تمام آنها بود. داریوش جز افرادی است که به دوستی با او افتخار می‌کنم که در کنارش روزها و ساعت‌های خوبی را گذراندم و جایش همیشه خالی است و متاسفانه ما همینطور می‌بینیم که بزرگان ملک می‌روند و داریوش از کسانی است که جایگزین نداشت، ندارد و نخواهد داشت چون استثنایی بود به معنای واقعی کلمه. من به همه دوستانی که اینجا حضور دارند و ملت ایران تسلیت می‌گویم چون ما جواهری را از دست دادیم که ارزشش دانسته نشد.

بهمن فرمان آرا:
بهمن فرمان آرا:ما جواهری را از دست دادیم که ارزشش دانسته نشد.

در پایان مراسم علی دهباشی بار دیگر پیام خانواده شایگان را اعلام کرد و گفت:

یکبار دیگر از طرف خانواده، دکتر محمد رحیم شایگان، رکسان و ترانه شایگان از حضور شما عرض تشکر دارم. از پزشک معالج ایشان دکتر مسعود مهرپور، بابک زمانی، حسین علی اسماعیلی مدیر اتاق ICU بیمارستان فیروزگر و گروه همکارانشان در شیفت‌های مختلف که یاری و همراهی آنها یاری دهنده خانواده بود به ویژه از دکترکمال هدایت و سرمد قباد و تمام دوستانی که در امور پزشکی یاری رسان بودند که لیست بزرگی است که بنده عذرخواهی می‌کنم که نمی‌توانم تمام آنها را بخوانم، همچنین از شورای شهر آقای حق‌شناس و دیگران تشکر می‌کنم.

در خاتمه در صحن مرکز دایره‌المعارف اسلامی آیت الله سید مصطفی محقق داماد برای دکتر شایگان نماز خواندند و خانواده و دوستانشان ایشان را تا جایگاه ابدیشان همراهی کردند.

دکتر نصرالله پورجوادی به همراه رضا جعفری
دکتر نصرالله پورجوادی به همراه رضا جعفری

مینو مشیری
مینو مشیری
بابک احمدی
بابک احمدی
دکتر سید مصطفی محقق داماد و ترانه شایگان
دکتر سید مصطفی محقق داماد و ترانه شایگان
سید کاظم موسوی بجنوردی و دختران دکتر شایگان
سید کاظم موسوی بجنوردی و دختران دکتر شایگان
لیلی گلستان
لیلی گلستان

غلامحسین کرباسچی
غلامحسین کرباسچی

 

 

عکس ها از: مجتبی سالک .مریم اسلوبی .علی امامی . متین خاکپور و از دیگر رسانه ها