خاکسپاری دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی
صبح پنجشنبه 7 فروردین ماه 1393، پیکر دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی از مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تشییع و در قطعه 250 بهشت زهرا، ردیف 82 مقبره شماره 33 در کنار همسرش حبیبه حائری جبلی به خاک سپرده شد.

این مراسم با قرائت قطعه شعری آغاز شد که استاد باستانی پاریزی برای سنگ مزارش سروده بود:
یک عمر شدی مهو تاریخ سِیر وز جمله علل باز گرفتیم خبر
حق بود که علتالعلل بود دگر باقی همگی عوارض زودگذر
سپس با حضور فرزندان استاد، دکتر حمیده و مهندس حمید باستانی پاریزی و با همراهی احسان اشراقی89 شاخه گل نثار تابوت وی شد.

دکتر رسول جعفریان که از همکاری خود با دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی یاد کرد : « هشت سال در گروه تاریخ دانشگاه تهران همکار استاد پاریزی بودم. اگرچه افتخار شاگردی ایشان را نداشتم اما از مصاحبت با او برخوردار بودم. همچنین دیگر دوستان و همکارانم هم مصاحبت با ایشان را نسبت به دیگر تفریحات ترجیح میدادند» و سپس افزود:« استاد یک عالم به تمام معنا بود؛ به گونهای که در این سالها حتی یک بار یک کلام تند، کنایه، غیبت یا حرفی که کسی را تحقیر کند، از او نشنیدم. ایشان هرگز در مناسبات علمی و اجتماعی از حد خودشان تجاوز نکرد. او یکی از اسطورههای دانشگاه تهران در طول تاریخ این دانشگاه است و اسوهای یکتا برای دانشجویان و اساتید به شمار میآید… دکتر باستانی پاریزی هرگز علم تاریخ را به پای سیاست قربانی نکرد و به علم، به همان معنی علمی خود نگاه میکرد.»

در ادامه این مراسم، گلابزاده به نمایندگی از مردم کرمان از استاد پاریزی سخن گفت.

و سپس نوبت به علی دهباشی، مدیر مجله بخارا رسید. دهباشی سخنان خود را با دو بیت از اشعار « مرثیههای سروِ کاشمر» سرودۀ دکتر شفیعی کدکنی آغاز کرد:
ای روشنی باغ و بهاران که تو بودی
وی خرّمی خاطرِ یاران که تو بودی
ای در غم و اندوه که ماییم پس از تو
وی شادی اندوهگزاران که تو بودی
و سپس چنین ادامه داد:
« در اینجا سخن از مردى است كه از كرمان برخاسته است. و متجاوز از شش دهه عمر شريف خود را صرف فرهنگ و تاريخ ايران و كرمان كرده است. به جرأت مى توان گفت كه در تاريخ كرمان مردى همچون دكتر باستانى پاريزى نبوده كه اين چنين خود را وقف تحقيقات درباره كرمان كرده باشد. و به تمامى زواياى تاريخ، فرهنگ، هنر، فرهنگ مردم و پيشينه تاريخى اثر پرداخته باشد. هزاران صفحه كتابهاى دكتر باستانى پاريزى گواهى است بر اين مدعا. اساسا هويت تاريخى و فرهنگى كرمان با نام وى آثارش گره خورده است.

باستانى پاريزى هفده ساله بوده كه در كرمان كتاب «پيغمبر دزدان» را به چاپ رسانيده و از آن روز تا اكنون قلم را به زمين نگذاشته است. شصت و دو كتاب از وى منتشر شده كه هر كدام بارها به تجديد چاپ رسيده است.
شيوه تاريخ نگارى دكتر باستانى خاص خود اوست و به همين روش بوده كه هزاران نفر را كه از خواندن تاريخ گريزان بودند به مسايل تاريخى علاقمند كرده است. دكتر باستانى را «صياد لحظه هاى تاريخ» ناميده اند. لحظه هايى كه شايد به نظر كمتر مورخى رسيده باشد. او عليرغم احترام به مورخين و شيوه هاى تاريخ نگارى راه خود را مىرود و در اين راه شما با زوايايى از دورانها و حوادث تاريخى آشنا مىشويد كه نوعى حضور تاريخى را براى شما ايجاد مى كند. در شيوه تاريخ نويسى او به روحيات، تصادفات تاريخى، مسايل اقليمى، خصوصيات فردى، سوابق قومى توجه خاصى مىشود و مجموعۀ این ویژگیهاست که یک نوع ادبیات تاریخنویسی را به نام دکتر باستانی پاریزی ثبت کرده است.»
دهباشی در ادامه گفت که دکتر شفیعی کدکنی در مقالهای که برای حشن نامۀ دکتر باستانی پاریزی که ما در بخارا در سال 84 به مناسبت هشتادمین سال تولدش منتشر کردیم چنین نوشت:

« به استاد باستانىپاريزى، شاعرِ تاريخ نگارى اعصار و صيّادِ لحظهها به پاس شصت سال خلاقيّت فرهنگى و ادبىِ او» و به راستی که او صیّادِ لحظهها بود.
در ادامه دهباشی بخشی از خاطرات دکتر باستانی را خواند و پایان بخش سخنرانی دهباشی گفتاری بود از ایرج افشار که به مناسبت هشتادمین زادروز باستانی پاریزی در بخارا چاپ شده بود.
« دهباشى تلفن زد و گفت شماره آينده بخارا را براى باستانى پاريزى جمع و جور مىكند پس خواست در تازهها و پارهها غافل نمانم.
او و من همساليم و خوب يكديگر را مىشناسيم چون هر دو تقريبا همزمان به نوشتن پرداختيم و هر دو سرنوشتمان به يك دكه افتاد به نام گروه تاريخ.
چند بار همسفر بوديم. بارها از يكديگر ياد كرده ايم. او در كتب لطائف خود از ياد من دور نمانده است و من هم در حق او نوشتم قلم باستانى مورخ و تازه ياب، چيزى است شبيه چسب «اُهو» زيرا توانايى فوق العاده دارد كه صد مطلب را در يك مقاله خواندنى و دلچسب جا بدهد همچون «چل تكه دوزى». همين طرفه انديشى است كه خوانندگان كتابهايش در هر شهر و روستا و ده كوره به تحسين واداشته شده اند و شايد من بيش از هر كس اين مطلب را دريافته ام كه دوستداران كتب او با چه ولعى نوشته هاى او را به هر گوشه وطن كه برويد مى خوانند و در مجلس هاى شبانه نقل مى كنند.

باستانى در قلمرو نشر متن هاى كهن هم خدمت هاى ارزشمند كرده است كه در مطالعات ايرانشناسى مورد توجه ايرانشناسان است: تاريخ شاهى ــ تذكره صفويه ــ تاريخ كرمان وزيرى ــ تاريخ حكام كرمان تأليف شيخ يحيى و حتى نوشته هاى پيغمبر دزدان كه باستانى قدر او را دانست. شاد باشد و قلمش روان و هماره پر توان.»
و دهباشی در خاتمه از حضور نمایندگانی از بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار و مرکز دایرهالعمارف بزرگ اسلامی قدردانی کرد.
و در بهشت زهرا دکتر احسان اشراقی گوشههایی از شصت سال دوستی با باستانی را بیان کرد. و پیام دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور ، قرائت شد و سید محمود دعایی نیز پیام سید محمد خاتمی را برای حاضران خواند.
متن پیام دکتر منوچهر ستوده که بر سر مزار استاد زندهیاد باستانی پاریزی توسط سردبیر مجله بخارا قرائت شد.
« تنها او مانَد.
ستارۀ دیگری از آسمان علم و ادب ایران خاموش شد. دوست قدیمی و یاور صمیمی، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، به راستی نادره مردی از نادره مردان روزگار ما بود. دیروز برادرم ایرج افشار مرا ترک گفت و امروز شفیق عزیزم، باستانی پاریزی مرا تنها گذاشت. بیشک جای چنین مردانی تا سالهای سال خالی خواهد ماند.
افسوس که به خاطر کهولت سن امکان شرکت در مراسم تشییع و تکریم آن عزیز سفر کرده را ندارم. لذا این چند کلمه را به سردبیر مجله بخارا، آقای علی دهباشی، مینویسم تا در لحظه مناسب برای دوستداران باستانی پاریزی خوانده شود. این بیت را برای ادای احترام در پایان تقدیم میدارم:
از مًلک ادب نادره کران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند

سرباز بازنشستۀ وطن / منوچهر ستوده
7 فروردین 1393
خاکسپاری زنده یاد دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی با حضور فخرالدین فخرالدینی، عظیم زرین کوب، عبدالمجید ارفعی، احسان اشراقی، ناصر تکمیل همایون، محمد نوریزاد، محمد جواد جدّی ، جواد مجابی، محمد ملکی، هادی سودبخش، اسدالله انواری، فرخنده حاجیزاده، مهدی محقق، عبدالحسین نیک گوهر، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، رضا داوری، علی بلوکباشی، فرهاد توحیدی، بهمن فرمان آرا، حسن نیکبخت، محمدتقی غیاثی، نوش آفرین انصاری، محمد افشین وفایی، احمد مسجد جامعی، سهیل محمودی، محمد جواد مظفر، سید جواد میرهاشمی، سیروس علی نژاد، صادق آئینهوند، بیژن بیژنی، رضا فرجی دانا،هوشنگ مرادی کرمانی، علی افخمی، محمد باقر وثوقی، فهیمه محفوظ، اکبر مهدیان، قهرمان سلیمانی، سیروس پرهام،فرهاد عابدینی، عنایتالله مجیدی، محمدجواد حق شناس، نصرالله صالحی، اسحاق جهانگیری، سید محمد حسینی، اسماعیل جمشیدی، فاضل جمشیدی، دکتر پرویز کردوانی، مهراب رحیمی، علیرضا پورامید، محمد شکرچی زاده و اعضای هیأت امنای بنیاد جمالزاده،نمایندگانی از جامعه زرتشتیان و کرمان برگزار شد.


