دیدار و گفتگو با نیکو ندیم/ پریسا احدیان

* عکسها از: مجتبی سالک و مریم اسلوبی

صبح روز پنجشنبه، بیست و هفتم مهرماه سال یکهزار و سیصد و نود و شش، صد و چهارمین نشست از صبح پنجشنبه های مجلۀ بخارا با همراهی مرکز شهر کتاب کاشانک و مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی به دیدار و گفتگو با «نیکو ندیم» اختصاص یافت.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این جلسه با تشکر از همکاری دایرة المعارف بزرگ اسلامی چنین گفت:

“جلسۀ امروز ما در شهر کتاب نیاوران است که آقای هامون قراب در بخش سازماندهی این جلسه ما را یاری کردند. این مرکز تنها فروشگاه شهر کتابی است که مدرن ترین و جدیدترین کتاب هایی که در زبان فارسی منتشر می شود از سوی همۀ ناشران در این مرکز عرضه می گردد. خوشحالیم بعد از مدت ها موفق شدیم درباره کتاب «با بهار و برگ و باد» خانم نیکو ندیم گفتگویی داشته باشیم.”

نخستین سخنران این جلسه سیمین ندیم (مادر نیکو ندیم) با تشکر از علی دهباشی در بخش انتشار مجموعه اشعار فرزندش و همینطور از فرزانه قوجلو در بخش ویرایش این مجموعه و سخنرانان حاضر در این نشست چنین بیان داشت:

سیمین ندیم از تلاش بی وقفۀ نیکو برای استفاده از توانی هایش سخن گفت
سیمین ندیم از تلاش بی وقفۀ نیکو برای استفاده از توانی هایش سخن گفت

“با نام تو

با نام تو آغاز می کنم سخن گفتن را

ای آفریدگار همۀ جهانیان

و با دست هایم تو را شکر می کنم

اگر کوشش و همت والای جناب دهباشی نبود،  امروز ما شاهد برگزاری این مراسم در این مکان  نبودیم.  سرکار خانم فرزانۀ قوجلو که یاری‎های صمیمانۀ ایشان کمک بزرگی به نیکو کرده است. جناب دهباشی! نام شما با مجلۀ وزین بخارا پیوند خورده است. پاسداری شما از تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین برای همگان قابل ستایش است.

 نیکو راه درازی را پیموده تا به اینجا رسیده است قدم های اول او از روزنامه های دیواری دبستان تا پیک دانش آموز شروع شد و امروز قلم و قدم او راه به مجله های وزینی مثل «بخارا» و هم اکنون مجلۀ «کاروان مهر» راه باز کرده است. امروز نهایت خوشبختی من و نیکو است که می توانیم در این جلسه حضور داشته باشیم.”

وی در ادامۀ سخنانش به تلاش های بی وقفۀ نیکو ندیم و غلبه بر ناتوانی های جسمی با پرورش فکر و روح و اندیشه اش اشاره داشت و چنین گفت:

“طی این راه دراز برای نیکو میسر نمی شد جز اینکه در محیطی پر از مهر و محبت و عاطفه در کنار پدر و مادر و بستگان و نزدیکانی که همیشه و همیشه یار نیکو و یاور او در تمام دوران زندگی بودند.

تلاش بی وقفۀ نیکو برای استفاده از توانی هایش و غلبه بر ناتوانی های بی شمارش قابل ستایش است. من که شاهد تلاش شبانه روزی او برای آموختن و یاد گرفتن بوده ام، می توانم این پیام را به همه برسانم که اگر کسی در وضعیت نیکو است، می تواند با تلاش خود به جایی برسد. از نیکو صمیمانه تشکر می کنم که این راه دراز را طی کرده است.

سیمین ندیم در کنار دخترش نیکو ندیم
سیمین ندیم در کنار دخترش نیکو ندیم

حورا یاوری عزیز که شاهد بزرگ شدن نیکو از ابتدای تولد او بودند؛ همیشه برای دخترم سمبل فرهیختگی و دانایی بوده است؛ و به گفتۀ خود نیکو:”حورا جان آفتاب اوست”. از زبان او می گویم که می نویسد:

تا به آفتاب برسم پیر خواهم شد

نام بزرگ مرد شعر و شاعری ایران، سیاوش کسرایی را یادآوری می کنم که از ابتدای کودکی نیکو، بزرگترین مشوق و راهنمای او در این زمینه بودند؛ و به قول خود دخترم کتاب های متعدد ایشان همیشه دوستان بی ادعایش در اطراف و آموزنده برای او بوده اند.

از همین جا سلامی به جناب دکتر محمد اسلامی ندوشن که با پیام پرمهرشان توسط خانم دکتر شیرین بیانی محبت و دوستیشان را به من و نیکو ابلاغ فرمودند.

کتاب نیکو جلد اول و دوم  به نقاشی های یک هنرمند جوان به نام «پرستو فریور» مزین شده است. این هنرمند ما که برای نیکو همیشه سمبلی بوده و اکنون به دلایلی مقیم فرانسه است، برندۀ بزرگترین جایزۀ هنرمندان خارجی از آکادمی بزرگ بوزار فرانسه شده بود و نهایت خوشبختی نیکو است که پرستو با او بزرگ شده و همیشه در کنارش بوده است.

در خاتمه باید سخنم را پایان ببرم با یاد و نام پدری مهربان و بی بدیل و همسری نمونه «دکتر جعفر ندیم» که دوستی و درستی دانش و درایت و مهر و صفای او امروز ره توشۀ فرزندانش نیکو و علی است.”

نیکو ندیم به استقبال مهمانان ایستاده است
نیکو ندیم به استقبال مهمانان ایستاده است

در بخشی دیگر دکتر فریدون مجلسی با یادی از دوران همکاری با دکتر جعفر ندیم در وزارت امور خارجه و آشنایی با نیکو و خانواده اش اینچنین سخن گفت:

“یک احساس ژورنالیستی باعث می شود که انسان مرتب به خود تلقین کند که باید بی طرفانه بنویسد و جانب دارانه نباشد و برخی از اعتقادات خود را فراموش کند؛ ولی می دانم که در عین حال هیچوقت انسان نمی تواند خود را از علایق و جانب داری های خود آزاد کند. خب ما در وزارت امور خارجه بودیم و همه می دانیم که نوع ارتباطات کاری تبدیل به یک رابطۀ خویشاوندی می شود و ممکن است علایق خویشاوندی پدید می آید.  نیکوی عزیز محصول علایق و ارتباطات خانوادگی آن دوران است و البته یک ارزش آکادمیک در کنار ارزش های اداری برایش قائلم.

 از زمانی که «میرزا مسعود خان گرمرودی» به عنوان سفارت فتحعلی شاه به مسکو رفت و ایلچی اعظم به سفارت لندن رفت، می بینیم که آثار ادبی و فرهنگی زیادی از این اینگونه دوران به دست رسیده است. «حسن مقدم» نویسندۀ نمایشنامۀ «جعفر خان از فرنگ برگشته»  در دل نمایشنامۀ خود خیلی حرف ها را می زند؛ حتی پیش از آنکه دیدگاه جلال آل احمد در مورد غرب زدگی و ایرادهای وارده بر آن مطرح شود، آن جلوه های سطحی و تأثیرگذاری ها را از جعفر خان از فرنگ برگشته به ما نشان می دهد. نمونۀ بسیار برجسته و بزرگ دیگر «دایی جان ناپلئون» ایرج پزشکزاد است که برای آن نمونه ای در تاریخ ایران سراغ ندارم. این مجموعه آیینۀ تمام نمای یک دوران و تفکر و تحلیل از وضعیت اجتماعی بخشی از جامعه است.

دکتر فریدون مجلسی از آشنایی و دوستی با خانواده نیکو ندیم سخن می‎گوید
دکتر فریدون مجلسی از آشنایی و دوستی با خانواده نیکو ندیم سخن می‎گوید

از نظر من آقای جعفر ندیم به عنوان محور و مرکز یک جامعۀ فرهنگی در وزارت خارجه بود که پیرامون آن ها اشخاصی چون مرحوم هوشنگ مهدوی، یکی از رکوردداران ترجمه و نشر و تألیف در ایران هستند. بزرگانی مثل دکتر فریدون زندفرد و دکتر شهیدزاده که بهترین آثار را در خاطره نویسی سیاسی و حقوق ملت ایران نوشته اند. دکتر ندیم آن زمان که هنوز این شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجوگر نبود، برای ما آن موتور جستجوگری بود که یا تلفن می زدیم و یا مراجعه می کردیم و بلافاصله مطلب را برایمان می گفتند.

مقصودم از این مقدمه این است که اگر چنانچه تراوش‌هایی از نیکو  در شعر می بینید، این ها خود به خود در ذهن او پدید نیامده است. او حاصل زندگی در خانوادۀ فرهنگی، با مادری فرهنگی از خاندان محسنی اراکی برخاستند. می دانستم که نیکو کتاب خوان است اما تا زمانی که مرحوم دکتر ندیم اولین کتاب کوچک او را با نشاط و غرور به ما می داد، از شاعری‌اش خبر نداشتم؛ که بالاخره کتابخوانی و مرتب در معرض آگاهی و دانش قرار گرفتن این فغان به صورتی نمود پیدا کرده بود:

در  اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست.”

وی در ادامۀ سخنانش با تحلیل بر اشعار نیکو ندیم اظهار داشت:

نمایی از دیدار و گفتگو با نیکو ندیم
نمایی از دیدار و گفتگو با نیکو ندیم

“فغان ایشان بسیار ملایم است. می تواند آن کارهایی که ممکن است از نظر فیزیکی  ناتوان باشد در پرواز روحش ببیند. درست است در طبیعت سیر می کند، فصول و زمان و کتاب ها و پرندگان را می بیند اما شما در تمام این ها این لطافتی را می بیند که از سرما و گرما دلخور هست و حد وسط را می پسندد. حتی در زمانی که زمستان را با قدری غم تعریف می کند و از غم دی و بهمن سخن می گوید، اما اسفندِ شعر او زیر بار این غم نمی رود و طبیعت را می رنجاند و فغان برمی آورد. اسفند با فروردین ازدواج می کند و حاصلش بار دیگر زایش طبیعت است. در جای جای این کتاب شما  ارزش طبیعت و زیبایی هایش را می بیند؛ ولی گاهی یک مرتبه در کمال تعجب می بینید که به موضوع «جنگ» واکنش نشان می دهد. جنگ ایران و عراق و سربازان جوانی که کشته می شوند:

سرباز کوچک من

مرده است

سرباز کوچک من

 گویی به خواب رفته است

سرباز کوچک من

 در راه وطن جان سپرده است

یا در جایی می گوید:

دلم برای مرگ کسی می سوزد که

جوانی را ندیده هنوز

گل را نچیده هنوز

مزۀ عشق را نچشیده هنوز

مرگ با او همدم شد

دلم برای او می سوزد

ببینید چقدر لطافت دربارۀ موضوع جنگ دارد.

 وی در پایان سخنانش کتاب لوید لولین جونز با عنوان «شاه و دربار در ایران باستان» یکی از ترجمه های تازه منتشر شدۀ خود را تقدیم نیکو ندیم کرد.

«شاه و دربار در ایران باستان» درصدد آن نیست که روایت یا شرحی تحلیلی درباره گستره تاریخ هخامنشی ارائه دهد یا منطقه مشخصی از آن امپراتوری را بررسی یا مطالب منابع تاریخی را دوباره ارزیابی کند، بلکه این کتاب به بررسی دیدگاه بسیار قطبی‌شده یا متضادتری از فرهنگ هخامنشی یعنی دربار سلطنتی می‌پردازد و از آن برای جلب توجه بر بازتاب الگوها یا گرایش‌های مباحث علمی جاری استفاده می‌کند.

دیگر سخنران این مجلس، دکتر حورا یاوری با اشاره ای به فیلم «باشو غریبۀ کوچک» بهرام بیضایی از شعر به عنوان راهی برای بیان حرف ها و اندوه درونی انسان در طول تاریخ یاد کرد و چنین بیان داشت:

“کلام امروز من با توجه با آشنایی ام با نیکو و دیدن بزرگ شدن او و تلاشی که برای گفتن و به یاد گذاردن و نوشتن حس ها و عاطفه هایی که با آن درگیر است، فکر می کنم که باید  با ستایش «شعر» شروع شود.

شعر قدیمی ترین و دیرینه ترین دوست انسان است. اگر به تاریخ شعر در سراسر تاریخ جهان نگاه کنیم، سرآغاز آن زمانی است که انسان تنهای بی پناه آغازین که هنوز با تمدن آشنایی ندارد، احساس می کند دلتنگ است و جای چیزی در زندگی اش خالی است؛ این شعر را یا به صورت کلامی موزون که امکانی برای نگارشش نبوده یا نقاشی هایی در دیوارۀ غارها برای ما به یادگار می گذارد. شعرها هنوز دیرینه ترین دوست انسان هستند.

دکتر حورا یاوری سخن را با یادی از فیلم «باشو، غریبه کوچک»آغاز کرد
دکتر حورا یاوری سخن را با یادی از فیلم «باشو، غریبه کوچک»آغاز کرد

فیلم بهرام بیضایی با نام «باشو غریبۀ کوچک» داستان کودکی اهل جنوب است که در سنین کودکی کار می کند. روزی کامیونی پر از بسته های گندم و کاه را می بیند که متوقف شده است. در میان کاه و گندم های کامیون می خوابد.  رانندۀ کامیون بدون اینکه متوجه حضور او شود به راه می افتد و سر از شمال ایران با اقلیمی کاملا متفاوت سر در می آورد. لهجۀ منطقه ای که برای باشو نا آشناست. وقتی تمام این رنج های حاصل از دوری  و جدایی از سرزمین و زبان آشنا وجود او را پر می کند، سطلی که در جنگل افتاده برمی دارد و شروع به طبل زدن می کند و با صدای بلند چیزی می خواند. به نظرم این شعرترین شعر جهان است. بیان کردن اندوهی که در اطراف کسی نیست که شنوای آن  باشد.  ما همه باشوها و غریبه هایی کوچک در سرزمین خودمان هستیم و احتیاج به همدلی و هم دردی داریم. شعر این امکان را فراهم می کند و نیکو به عنوان یک غریبۀ کوچک در زمان ما با شعر زندگی کرده است و احساسات خود را در میان گذاشته است.”

حضور دکتر کاظم موسوی بجنوردی، ریاست دایره المعارف بزرگ اسلامی در جلسه دیدار و گفتگو با نیکو ندیم
حضور دکترکاظم موسوی بجنوردی ، ریاست دایره المعارف بزرگ اسلامی در جلسه دیدار و گفتگو با نیکو ندیم

وی در ادامۀ سخنانش به تحلیل اشعار نیکو ندیم و هم زبانی این اشعار با طبیعت پرداخت و چنین گفت:  “نوع شعری که سروده، شاید در بین شعرای معاصر ایران با شعر سهراب سپهری قابل قیاس باشد که نوعی هم دلی و نزدیک با طبیعت در اشعار محسوس است. شعر نیکو از حال و هوای بهار و پاییز و زمستان بار می گیرد و آهنگ و وزن خود را از وزش باد در بین برگ های درختان دارد. اگر به نمونه هایی از شعرش نگاه کنیم، این همدلی با طبیعت و توازن بین انسان و طبیعت و این توانایی انسان برای دیدن امکان گویایی در طبیعت از نگاه یک شاعر را خواهیم دید. از این جهت یاد تحولی که نیمایوشیج سعی داشت به یاد بیاورد، می افتم که به جای اینکه ما طبیعت را گویا کنیم بگذاریم طبیعت با ما صحبت کند. شعر نیکو، شعر توانا کردن طبیعت برای همدلی با انسان است نمونه های آن بسیار است اما می توانم این نمونه را بخوانم:

نمایی دیگر از دیدار و گفتگو با نیکو ندیم
نمایی دیگر از دیدار و گفتگو با نیکو ندیم

ای بهار

تو که با سبزه زاران آمدی

دشت مرا سبز کن

تو که با لاله زاران آمدی

 جان مرا پر لاله کن

تو که با شکوفه ها آمدی

درخت مرا پرشکوفه کن

ای بهار پر از امیدم

مگذار که سبزه ام

خس و خاشاک شود

مگذار که لاله ام زیر خاک شود

مگذار که شکوفۀ زندگی ام

بیفتد و خار شود

من فکر می کنم گویا کردن طبیعت و توانا کردن به همدلی با انسان از دیدگاه شاعری همانند نیکو، ستودنی است. همین رابطه را او در شعرش بین مرگ و زندگی بیان می کند:

این صدای مادربزرگ بود

که می گفت خداحافظ

و آن صدای مرگ بود که می گفت:

“بخواب! آرام بخواب!”

دکتر بیرجندی دفتر شعر نیکو ندیم را ورق می‎زند
دکتر  بجنوردی دفتر شعر نیکو ندیم را ورق می‎زند

 

از دیدگاه نیکو مرگی به این صورت اصلا سوگواری ندارد؛ و این هم سخنی بین مادربزرگ و مرگ است. دیدن سیمای مرگ برای او با گفتن خداحافظ هم زمان است. مرگ به جای اینکه آزاری برساند، تبدیل به مهربان ترین دوست می شود.

شعرهای نیکو به دلیل هم زبانی با طبیعت از بسیاری از آرایه های کلامی بی نیاز است و زبان شعر را با زبان گفتار که زنده ترین و نزدیکترین زبان به طبیعت است بیان می کند. خواندن نمونه هایش برای هر آدم علاقه مندی یک درس آَشتی با طبیعت است که زندگی و مرگ مهم ترین بخش ها هستند.

معنای شعر های نیکو، به معنای آفریدن توانایی از ناتوانی ها و رودررو شدن با زندگی و زبان -به صورتی که هر کلمه اش بار اندوه و ناتوانی دارد – کنار هم چیدن این ها و آفریدن یک پیروزی در برابر اندوه که توان خاص شاعر است در اشعارش به کمال منعکس است.”

سپس نیکو ندیم به خوانش بخشی از شعر خود پرداخت:

دیباچه ای برای بهار و برگ و باد

به آسمان بگو

به گل بگو

به شکوفه بگو

من باد شدم

من باران شدم

که هنگامه ای بر پا کنم

برای تو ای برگ

ای برگ گل تا بهار شوی

تا بیدار شوی ز خواب بی کرانت

 تا تر و تازه بمانی

نیکو ندیم با همراهی دکتر حورا یاوری یکی زا اشعارش را می خواند
نیکو ندیم با همراهی دکتر حورا یاوری یکی زا اشعارش را می خواند

در خاتمه سردبیر مجلۀ بخارا یادداشت دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در وصف اشعار نیکو ندیم را قرائت کرد:

“شعرهای نیکو ندیم را با علاقه مندی خواندم. لطیف و ساده اند و با دید مستقیم به طبیعت ادا گردیده اند. حسن کار آن است که از تصنع ها و تکلف های شعر امروزی مبرّایند و شاعر تنها دید خود را بیان می کند. شعر لحظه هاست یعنی دریافتی که از یک لحظه آغاز می شود و بی درنگ  بر کاغذ می آید؛ از این رو ترجمۀ آن ها به زبان دیگر آسان است. جرقه های فکر که در شعرهاست به آسانی خود را می نمایانند و نه آن است که خواننده را از ابهام های خود سردرگم کند. البته تاریخ شعرها هست که بعضی ها خیلی قدیمی اند؛ ولی اگر مشخص شود که شعر در چه سن پایینی گفته شده است درک آن ها آسانتر می شود.

با آرزوی توفیق و شادباش!”

علی دهباشی یادداشت دکتر اسلامی ندوشن را درباره اشعار نیکو ندیم خواند
علی دهباشی یادداشت دکتر اسلامی ندوشن را درباره اشعار نیکو ندیم خواند