در وصف بهار/ حسین مصاحبی نائینی( مصاحب )
پنج بند مخمّس در وصف بهار يك بند آخر در نعت حضرت علي عليهالسلام ختم شده
ساقي بيار باده كه شد فصل نوبهار مطرب نواز چنگ بياد رخ نگار
بستان و باغ گشت پر از نغمة هزار اكنون خوش است با صنمي طرف جويبار
گه بوسة بجام و گهي بر لبان يار
در فصل گل غمين منشين بي بت و اياغ كز جور دي برست همه بلبلان باغ
قمري فكنده شور بصحرا و دشت و راغ ديگر بگوش ميرسد نالههاي زاغ
برگشته باغ و دشت ز آواز كبك و سار
برخيز و گير ساغر لبريز را بدست بخرام سوي سبزه و صحرا خمار و مست
بيهوده رنج دهر مبر زانكه در الست مُنشي چرخ كرده نصيبت هر آنچه هست
سعي زيادة تو نيايد دگر بكار
بر هر كجا كه مينگري سبز و خرمّست ني همچوفصل بهمن ودي موسم غمست
دل چون دو زلف يار پريشان و درهمست هر چند در جهان دل بيدرد و غم كمست
خوش زي كه بي من و تو بيايد بسي بهار
خواهم ثنا و نعت علي را كنم بيان مولاي دين امام بحق قبلة امان
باشي مصاحب ار بسخن شهرة جهان ور بند بند عضو تو گردد همه زبان
وصفش نميتوان كه يكي گوئي از هزار