شب عبدالرحمان عمادی برگزار شد

با خبر شدیم استاد عبدالرحمان عمادی دار فانی را وداع گفت. امروز با دریغ و افسوس مرور می کنیم شبی را که مجله بخارا در اردیهبشت 1390 برای او برگزار کرد. یادش گرامی باد.

 

  • عکس ها از: مجتبی سالک

در هشتادمین شب بخارا؛ شب عبدالرحمان عمادی مطرح شد

هُنرِ «عبدالرحمان عمادی» نگاهِ نو به واژه های کهنه است

 

هشتادمین شب از مجموعه شب های مجله بخارا با عنوان «شب عبدالرحمان عمادی» بعدازظهر دیروز (سه شنبه 6 اردیبهشت 90) با همکاری نشر آموت، ناشر آثار این ایرانشناس پیشکسوت در دفتر این نشر برگزار شد.

در این نشست «علی دهباشی» سردبیر مجله بخارا، یوسف علیخانی، نویسنده و مدیر نشر آموت، دکتر منوچهر ستوده، دکتر هوشنگ دولت آبادی، دکتر محمد جعفری قنواتی سخنرانی کردند.

                                                     یوسف علیخانی،

 

یوسف علیخانی، مدیر نشر آموت در ابتدای مراسم درباره سابقه آشنایی اش با عبدالرحمان عمادی توضیح داد و گفت: دو روز بعد از نخستین دیدارم با استاد برای ساختن مستند «نوروزبَل» به ایشان زنگ زدم تا تشکر کنم که ایشان بنده را دعوت کردند به دیدار. دیداری که خود شد دیدار اول از مجموعه دیدارهایی که حالا سه سال است ادامه دارد. شاهدش هم که فراوان فراوان فیلم و عکس و یادداشت و صدا است. در این نشست وارد باغی شدیم از باغهای جادویی گویا بابل. باغی که گویا هیچکس جز باغبانش و همسر مهربانش شهره خانم از درخت های ریشه دوانیده و شگفت آن بی خبر بودند. در آغاز تنها دریافتم 50 سال در مجلات مختلف مقاله داشته که بلندترینشان «خوزستان در نامواژه های آن» بوده و کوتاه ترینش «رسم نوروز بل». هر جلسه رازی سر به مهر را درمی یافتم. بعد از مقالات که مدتی قبل با عنوان «فره گان» و «بی بیه» در دوجلد منتشر شد، آن گاه نوبت به کتاب هایش رسید که تا کنون شش جلد از آن در آموت منتشر شده به نام های «خوزستان در نامواژه های آن»، «آسمانکت (یا چند رسم مردمی)»، «لامداد (یا چند جستار از ایران)» ، «دوازده گل بهاری (یا نگاهی به ادبیات دیلمی و طبری)»، «حمزه آذرک و هارون الرشید در آینه دو نامه» و «چند صد نام دریای خزر» که هنوز سه روز از نشر آن نگذشته است.

                                           شب عبدالرحمن عمادی،

 

وی افزود: هم اینک پنج کتاب دیگر، «هون اوستا (یا نام های آلات موسیقی در ایران باستان)»، «ورتک (یا نام های کتاب از آغاز تا اکنون)»، «دو بیتی های پهلوی دیلمی»، «عمادی های پرام کوه» و «لغات دیلمی در تحفه المومنین میرمومن تنکابنی» از عبدالرحمان عمادی در مراحل حروفچینی و نمونه خوانی است. اگر نشر آموت لایق او باشد و بماند، مجموعه «36 هزار بیت شعر در وصف کتیبه بیستون و ایران باستان»، «نامواژه های دماوند»، «قصه های مردم دیلمستان» و ده ها کتاب دیگر از این پژوهشگر روانه بازار کتاب خواهد شد.

علیخانی ضمن تقدیر از آثار برجسته عمادی تصریح کرد: کتاب های عبدالرحمان عمادی را مخاطبان خاص همراهی می کنند و صد البته عمادی خود عاشق این مخاطبان است که اگر دریابند این آثار چه جایگاهی خواهد داشت، دری دیگر به روی خود گشوده خواهند یافت به سوی «ایران سرای من است». مدتی قبل کتابخانه کنگره امریکا در ایمیلی به بابک عمادی فرزند استاد، او و ما را مطلع کرد که کتاب های عبدالرحیم عمادی در چه جایگاه و طبقه ای آن جا جای گرفته اند. وقتی 5 کتاب اول عبدالرحیم عمادی با سرمایه گذاری شخصی او و پیگیری های نشر آموت آماده انتشار شدند، به همت آقای عمادی، دفتر نشر آموت هم بر پا شد. همین تک اتاقی که حالا دفتر مرکزی نشر آموت است و تمامی 50 نویسنده و مترجم و شاعری که آثارشان در این انتشارات منتشر شده، مدیون کسی هستند که به رایگان و به رسم امانت و بدون هیچ گونه چشم داشتی، دفتر وکالت خود را وقف آموت کرده است. و آخر این که وقتی یک سال قبل کتاب «لغات دیلمی در تحفه المومنین» نمونه خوانی و حروف چینی می شد روزی توجه مان به کلمه ای جلب شد که 25 صفحه از این کتاب، توضیح درباره آن بود که اینک همه ما همراه آن هستیم. آن واژه «آموت» بود و عبدالرحیم عمادی لابد توی نی نی چشمانش برق می زد که چهل سال پس از نوشتن و واکاوی یک کلمه، آن کلمه را زنده کرده و حالا زنده اش می بیند و حالا همه ما را هم آشیانه داده و هم آموختمان کرده است.

                                           علی دهباشی و دکتر هوشنگ دولت آبادی، 

 

منوچهر ستوده به خاطر کهولت سن و زندگی در خارج از تهران نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند. به همین خاطر فیلمی از گفت و گو با این استاد پیشکسوت درباره «عبدالرحمان عمادی» برای حاضران پخش شد.

او نیز از آغاز آشنایی اش با عمادی گفت: اولین بار عبدالرحمان عمادی را در گروه کوه نوردی خودمان دیدم. او هم مانند ما در پیاده روی هایی که در البرز داشتیم شرکت می کرد. از سپید رود تا شاهرود تقریبا جسیم ترین قسمت البرز است. قله های آن بیش از 3000 متر است در صورتی که از شاهرود به سمت کوه های خراسان و مسجد سلیمان ارتفاع کاسته می شود. ما به همراه عبدالحمن عمادی همین رشته کوه های مرتفع البرز مرکزی را به عنوان گردشگاه مطالعاتی و تفریحی قرار داده بودیم. نخستین سفری که آمدیم کنار رودخانه سفیدرود بود. بهار بود و رودخانه هم در منتهای غلیان و گل آلود. با قایق از رودخانه عبور کردیم اما به خاطر جوش و خروش سفید رود گویا بر روی آسمان راه می رفتیم. از نای و اشپینی و دیلمان عبور کردیم و تا جایی که زمان اجازه می داد پیشروی کردیم. همراه عمادی در رشته کوه البرز گشت و گذار های بسیار زیادی کردیم. بعد ها هم که گردش هایمان تمام شد من مأمور بررسی آثار تاریخی این منطقه شدم و پای پیاده با یک کوله پشتی و چند معرفی نامه راهی سفر می شدم.

او درباره سلوک و رفتار عمادی گفت: او مردی بسیار متحمل و توانا بود و راه ها را بسیار خوب می پیمود و تا آخرین لحظه احساس خستگی نمی کرد. در سفرهایمان هیچ وقت خلاف طبیعت و خلاف عادت رفتار نمی کردیم و هر کجا گرسنه می شدیم سفره پهن می کردیم و غذا می خوردیم. در راهپیمایی های طولانی بحث های علمی میان ما مطرح می شد و از آن نتیجه می گرفتیم. هنوز با هم در ارتباط هستیم و هر هفته با هم تلفنی صحبت می کنیم. البته در جریان کتاب های اخیر ایشان نبودم. اما برای نوشتن کتاب «از آستارا تا استر آباد» از یادداشت های آن ها استفاده کردم.

در ادامه این مراسم و پس از نمایش فیلم گفت و گوی دکتر ستوده، علی دهباشی گفت: امروز مفتخر به حضور هوشنگ دولت آبادی هستیم. در طول این هشتاد شب بخارا خیلی از ایشان برای حضور دعوت کرده بودیم ولی تا کنون هیچ گاه نیامده بودند. وقتی این بار دعوت ما را پذیرفتند، به این نتیجه رسیدم که چه قدر آقای عمادی را دوست دارند.

هوشنگ دولت آبادی اما سخنش را با کنایه ای به شعر زمستان مرحوم اخوان ثالث آغاز کرد و گفت: در واقع من امشب آمده ام تا وام بگذارم. گاهی انسان بدون استحقاق و از سبیل اتفاق و با اقبال بلند به ثروت هایی می رسد که کاملا خارج از محدوده زندگی عادی هستند. وام گذاشتن من به این خاطر است که یکی از این ثروت ها را با دوستی عمادی و دیگران کسب کردم.

وی افزود: سی چهل سال پیش وقتی با مرحوم ایرج افشار همسایه شدیم، یک روز ایشان به من گفتند بیا و در راهپیمایی های روز پنج شنبه ما شرکت کن. در این گردش ها با دانشمندان برجسته آشنا شدم. آثار فوق العاده بزرگی در زمینه فرهنگ ایران منتشر کرده بودند اما خوشبختانه کار آموز هم می پذیرفتند. خیلی جالب بود که آن افرادی که همه تحقیقات با ارزشی در زمینه فرهنگ داشتند را شناختم و متوجه شدم هر یک روش های تحقیقی خاص خود را دارند. بنده از طریق تحقیقات پزشکی و زیست شناسی و هورمون شناسی با پژوهش کردن آشنا شدم. عمادی در آن جمع بیش از دیگران به روش مورد استفاده من نزدیک بود. او مثل یک قاض تحقیق با مسائل علمی برخورد می کرد چیزی که خیلی کم در دیگران دیدم. اطمینان دارم اگر به کتابخانه عمادی سر بزنیم به پرونده های مفتوحه بسیاری بر می خوریم که شاید تعدادشان 5 برابر کتاب های منتشر شده ایشان باشد.

                                        دکتر هوشنگ دولت آبادی خود را مدیون عمادی دانست.

 

دولت آبادی خود را مدیون عمادی دانست و توضیح داد: از وجود ایشان بسیار بهره بردم. به عنوان مثال زمانی به رفتار شناسی بسیار علاقه مند بودم و دوست داشتم بدانم دلیل برخی رفتار های مردم ایران چیست. رفتار شناسی مردم تا حد زیادی به دین و اخلاقشان بستگی دارد. این بود که به ادیان قدیم به خصوص دین زروان علاقه مند شده بودم اما علاقه زیادی به تقلید از روش های تحقیق مستشرقین داشتم. اما زمانی به این تناقض رسیدم که علی رغم گفته شرق شناسان، پیش از ظهور اسلام، زردشت تنها دین مردم نبوده است. کوروش نیز در منشور خود به این موضوع اشاره می کند که در بابل مردم مردوک را می پرستیدند. نکته دیگری که به آن برخورده بودم این بود که داریوش در کتیبه خود، مدت فتوحاتش را کمتر از یک سال معرفی کرده است اما با حساب دقیق در می یابیم که این موضوع 373 روز طول کشیده است. یک محقق نجوم ثابت کرد که سال مشتری بیش از 380 روز طول می کشیده است و نه 365 روز. به این نتیجه رسیدم که داریوش و کوروش هر دو پرستنده ستاره مشتری بودند. این مشکلات همین طور در ذهنم تلمبار می شد تا این که در یکی از سفرهایمان آقای عمادی به من گفت که در ضمن بررسی کتینه داریوش به این نتیجه رسیده است که در ابتدای همه این کتیبه ها یک شعر است. عبارات کاملا وزن و قافیه دارند. در این شعر از اهورا مزدا نام برده می شود که هیچ معنایی جز خداوند سبحان ندارد. این که مستشرقین اهورا مزدا را به زردشتیان نسبت داده اند کم لطفی بزرگی است. البته مستشرقین با یاد دادن روش های تحقیق فرهنگی خدمت بزرگی به ایرانیان کردند. عمادی از این شعر ها نتیجه گرفت که مشتری همان اهورا مزدا و همان مردوک بود. از طرفی در این شعر ها به اهمیت مردم و نیز به اولویت زمین نسبت با آسمان اشاره می شود.

این پژوهشگر انتخاب موضوع را یکی از شاخصه های پژوهش عمادی دانست و گفت: من این لطافت در انتخاب موضوع را در هیچ محقق دیگری ندیدم. او لغات را طوری می بیند که کمتر کسی قادر است ببیند. مثلا ایشان به این نتیجه رسیده بود که واژه «گات» به معنای غذا است.

دولت آبادی در انتهای سخنش به مدخل «کدو» در پژوهش های عمادی اشاره کرد و با یاد آوری اسطوره های آغاز آفرینش، به بیان این مطلب پرداخت که عمادی با ریز بینی توانست رابطه میان جشن کدو زنی با این اسطوره ها را کشف کند.

دکتر محمد جعفری قنواتی، استاد فولکلور آخرین سخنران شب عبدالرحمان عمادی بود.

                                                   دکتر محمد جعفری قنواتی،

 

وی در آغاز گفت: نمی دانم جایی که عبدالرحمان عمادی هست، آیا جایی برای سخنرانی بنده باقی می ماند یا نه. وقتی کلاس یازدهم بودم کتاب «دیار شهریاران»  احمد اقتداری منتشر شد که بخش قابل توجهی از آن  مقاله ای به عنوان «خوزستان در نامواژه های آن» نوشته استاد عمادی بود. در آن زمان مدام از خودم می پرسیدم که آیا ممکن است کسی وجود داشته باشد که صاحب این همه دانش و اطلاعات باشد؟ بعد ها که بزرگتر شدم به این نتیجه رسیدم که به این علت که ایران شناسی یک رشته بینارشته ای است، کسی هم که در آن کار می کند باید اطلاعات بسیار وسیعی داشته باشد.

وی درباره پژوهشگری در زمان حاضر گفت: تحقیق به صورت پخته خواری انجام می گیرد. تعداد اندکی هستند که تلاش می کنند با موضوع مورد پژوهش یکی شوند. روش تحقیق عمادی به گونه ای است که قبل از هر چیز موضوع را به خوبی انتخاب و سپس تاریخچه آن را استخراج می کند.

قنواتی «فولکلور» را یکی از تخصص های مشترک خود با عمادی دانست و توضیح داد: متاسفانه این رشته در کشور ما آن طور که شایسته است جای خود را نیافته و جایی در مجامع آکادمیک ندارد. فولکلور رشته ای ایست که موضوع ادبیات را در فضای خودش بررسی می کند. آقای عمادی تحصیل کرده فولکلور نیست ولی از روش های فولکلوریست ها به خوبی بهره برده است. اهمیت این موضوع در آن است که وقتی قصه را خارج از محیط و فضا بررسی  کنی به نتیجه ای نمی رسی. آقای عمادی هر یک از آئین ها را که بررسی کرده به ادبیات ویژه آن نیز پرداخته است و به همین خاطر به نتایجی می رسد که دیگران نمی توانند برسند. این بسیار مهم است که کسی سراغ موضوع و داستانی برود که زبان مردم عادی روایت شده است. این در محافل آکادمیک ما ارج و قربی ندارد. شعر هایی که ایشان ثبت کرده شبیه اشعار ملا مکتبی است که باعث می شود که درس در ذهن دانش آموز ماندگار شود. البته او همیشه اصالت را به روایت شفاهی داده است.

این پژوهشگر فرهنگ فولکلور گفت: درس دیگری که از عمادی گرفتم، ارتباط دادن ادبیات شفاهی به ادبیات کتبی است. ادبیات عامه در ادبیات رسمی و مکتوب هر کشوری حضور دارد. عمادی به بهترین نحو ممکن از این ارتباط استفاده کرده است.

قنواتی، عبدالرحمان عمادی را عاشق ایران و فرهنگ ایرانی دانست و گفت: در این اوضاع وانفسا که هر کس در تحقیق خود تلاش می کند منطقه گرایی را رواج دهد، عمادی در هر کجا که تحقیق کرده تلاش کرده آن را با کلیت فرهنگ ایرانی پیوند دهد و به وحدت ملی برسد.

قنواتی در پایان از نشر آموت تشکر کرد و پیشنهاد داد که مقالات کم یاب بیشتری از استاد عمادی در این انتشارات منتشر شود.

در ادامه جلسه، علی دهباشی گفت: درباره ویژگی های کار عمادی نمی توان در یک جلسه سخن گفت و امیدوارم پس از انتشار این آثار جلساتی برای بررسی آن ها در جاهای مختلف تشکیل شود. وظیفه نشر آموت پس از انتشار این کتاب ها جمع آوری مطالبی است که پیرامون این آثار منتشر خواهد شد. چون این مقالات درواقع راهنمای خواندن آثار عمادی است.

عبدالرحمان عمادی در ابتدای سخنش از حاضران تشکر کرد و گفت: از همه شما به خاطر احترامی که برای فرهنگ قائل شدید سپاسگزارم. این تقدیر از من نیست بلکه از فرهنگ است زیرا همه ما خدمت گزاران آن هستیم. بارها گفته ام که خبرنگاران، دست اندرکاران چاپ و نشر و دیگر دوستان فعال در این عرصه، پژوهشگر هستند. وقتی ما در کشور گردش و پژوهش می کنیم درواقع به نوعی خبرنگار هستیم. هدف نهایی همه ما خدمت به کشور و زبانمان است.

 عبدالرحمان عمادی،
عبدالرحمان عمادی،

                                           

 

عمادی درخواست کرد در تحقیقات مردم شناسانه به مردم مناطق محروم توجه ویژه شود و در این باره گفت: به عنوان مثال علاقه من به سیستان به خاطر مظلومیت مردم و جایگاه بزرگ آن در تاریخ ایران بوده است. این موضوع را در کتاب «چند صد نام دریای خزر» می توانید مشاهده کنید. شاید موجب تعجب باشد که سیستان در کتاب نام های دریای خزر چه موضوعیتی دارد. یا مثلا خوزستان متمدن قدیم، سرزمین ثروت مردم محرومی دارد.

وی درباره کتاب تازه منتشر شده اش، «چند صد نام دریای خزر» گفت: می دانید که این دریا در دنیا موقعیت ممتازی دارد. قدیم ترین تمدن ها از جمله تمدن ایران، اطراف آن بوده اند. این دریا در حقیقت دریای مادر است. مقصودم از این نامگذاری لفاظی نبوده است. «ماد» در واقع یعنی مادر. برای دوره ماد تاریخ بسیار محدودی قائل شده اند ولی باید بگویم این دوره بسیار هم طولانی است.

این موضوع محدود به اطراف خزر نیست و درست برعکس آن چه تصور می شود زن و مادر در تاریخ ایران نقش تعیین کننده و حضور پررنگی دارد. مثلا در کتاب بندهشن، پیش از هر چیز از آفرینش سخن گفته می شود. گفته می شود خداوند آفرینش را نخست به شکل معنوی و مینوی آغاز کرد و خودش نقش مادر را پذیرفت. بعد جنبه جسمی و مادی به وجود آمد که قسمت مردانه خلقت است.   هههمین را می توان در تمام تاریخ ایران مشاهده کرد. مثلا همسر سیامک، نخستین مغ ایرانی فرواکین است. از همین زن است که دیگران به وجود می آید.

وی ادامه داد: جمشید هم هر بار که می خواهد به بازسازی جهان بپردازد، از مادر یعنی فریده کمک می گیرد. یا زریشم، دختر او کسی است که رشته نسل او را نگه می دارد. از ایرج هم به وسیله زن نژاد ادامه پیدا می کند. منوچهر هم که مانند عیسی مسیح پدری ندارد.

عمادی از سخنانش نتیجه گرفت: همین نقش پررنگ زن، در شمال کشور هنوز قابل مشاهده است. نویسنده حدود العالم می گوید همه کارهای کشاورزی را در منطقه دیلمان زنان انجام می دهند و مردان نیز به جنگ می پردازند. الان هم در شمال کشور این مادر است که خانواده را اداره می کند. زن در زندگی مردم ایران به خصوص اهالی گیل و دیلم حضور پررنگی دارد. احترامی که در شمال ایران به زن می گذارند از مردم سرفراز گردن کشی دیده می شود که در هیچ موقعیت دیگری تسلیم کسی نمی شوند.

عبد الرحمان عمادی در پایان اهالی شمال کشور و حاشیه دریای خزر را مردمی شایسته دانست و از علی دهباشی به خاطر اداره یک مجله وزین در شرایط دشوار قدردانی کرد.

در پایان مراسم «شب عبدالرحمان عمادی»، فیلم «نوروزبل» (درباره مراسم برگزاری نوروز دیلمی) ساخته یوسف علیخانی پخش شد. در این مستند، عبدالرحمان عمادی، نصرالله هومند، مسعود پورهادی و تعداد دیگری از ایران شناسان، درباره این رسم صحبت کردند و در خلال صحبت های این اشخاص، رسم مذکور واکاوی شد.

دکتر احمد تمیم داری، محمدعلی علومی، فریبا کلهر، بهزاد خداویسی، فرشته بهرامی، بهروز دیجوریان، دکتر ناصرالدین پروین، میثم نبی، مرتضا کربلایی لو، اسماعیل جلالی، جواد محقق، راحله رضایی، آناهیتا آذرشکیب، فریده برنگی، علی خوشتراش، یاسین نمکچیان، جواد آتشباری، مهراد امین کاظمی، ایرنا محی الدین بناب، الناز اسکندری، فرحناز علیزاده، پروانه توکلی، شهره عمادی، مانی عمادی، مهدی نظری امیری بره سری، سیده ربابه میرغیاثی و بهنام ناصح، از جمله شرکت کنندگان در هشتادمین شب بخارا: شب عبدالرحمان عمادی بودند.