رونمایی از فرهنگ فارسی ـ عبری حییم با حضور حسن انوری و محمدرضا باطنی و …/ ترانه مسکوب
روایت میکنند که حییم در یکی از سفرهای خود به انگلستان نمونههایی از «گِل سرشور» و «سنگ پا» و «سنجد» را با خود به انگلستان برد و از استادان آنجا خواست برای این لغات معادل بسازند.
حییم به ادبیات فارسی بسیار علاقمند بود. در آخرین روزهای زندگی که به بیمارستان منتقل میشد از فرزندان خود خواست که غزلیات سعدی و دیوان حافظ را همراهش کنند.
حییم نمونههایی از رباعیات، دوبیتی، غزل، ترجیعبند و مثنوی بسیار سروده بود که مجموعهایی از تجربیات شعری حییم نزد خانوادهاش موجود است. نمونة یکی از اشعار حییم سرودهایی است که برای سنگ مزار خود سروده بود.
برادران و خانوادة سلیمان حییم بنیانگذار کتابفروشی و چاپخانه و انتشارات حییم بودند که کتابهای سلیمان حییم توسط این انتشارات به چاپ میرسید.
حییم در خانوادهایی بزرگ شد که به موسیقی توجه خاصی داشتند. پدر سلیمان مرحوم حییم اسحاق صدای دلنواز و طرفداران بسیاری داشت. سلیمان نیز آشنایی کامل به تمام دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی داشت و علاقه به تار داشت و خوب مینواخت.
یکی دیگر از زمینههای ادبی سلیمان حییم این بود که نمایشنامهنویسی میکرد و به کار تئاتر علاقة خاصی داشت.
اولین نمایشنامهای که نوشت، کمدی «خندة سوزمانی» نام داشت که حکایت یک خانوادة یهودی بود که ماجرای دامادی فرزند خود را شرح میدادند. نمایشنامههای «یوسف و زلیخا» و «استرمرد خای» و «خشایارشاه» از دیگر کارهای او بود، که چندین مرتبه در سالن گراند هتل در لالهزار به اجرا درآمد. بانو لرتا در این نمایشنامه شرکت داشت.
در مراسمی که به مناسبت چاپ اول لغتنامة عبری به فارسی در سالن مدرسة ابریشمی برپا شد، گروه کثیری از ادبا و فضلای وقت همچون دکتر رضازادة شفق، استاد پورداود و… حضور داشتند.
در آن مجلس سعید نفیسی طی سخنرانی مبسوطی دربارة آثار سلیمان حییم گفت: «مردم نگاه کنید، یک مشت پوست و استخوان با عدم امکانات یکتنه چه کارهایی انجام داده است.»
فرهنگهای حییم بویژه فرهنگ انگلیسی ـ فارسی سرآمد همة فرهنگها بوده و همواره سرمشق فرهنگنویسان بعدی قرار گرفته است. فرهنگ انگلیسی ـ فارسی عباس آریانپور از فرهنگ حییم بسیار بهره برده است و بسیاری از معادلهای حییم در فرهنگ آریانپور عیناً نقل شده است. سالها بعد و با گذشت زمان و تغییرات در زبان، و بسیاری شرایط جدید، لازمة ویرایش تازهایی از فرهنگ حییم حس میشد تا این فرهنگ برای دانشجویان و مترجمان بیشتر قابل استفاده شود. به همین منظور انتشارات فرهنگ معاصر دست به این کار زد و ویرایش جدید فرهنگ حییم بوسیلة دکتر محمدرضا باطنی و همکاران وی صورت گرفت. دکتر باطنی در مقدمة خود بر چاپ اول ویرایش جدید فرهنگ انگلیسی ـ فارسی حییم چنین مینویسد:
«غرض از این ویرایش این نبوده که ساختار فرهنگ حییم به کلی دگرگون گردد. بلکه هدف این بوده که ضمن حفظ هویت فرهنگ حییم، گَردِ زمان از چهرة آن پاک شود.»
سلیمان حییم سرانجام در 25 بهمن 1348 در سن 86 سالگی در تهران درگذشت.”
سپس علی دهباشی از دکتر سید مصطفی محقق داماد دعوت کرد تا اولین سخنران این نکوداشت باشد.
و دکتر محقق داماد سخنان خود را چنین آغاز کرد:
” سلام بر تمام انبیای الهی، سلام بر ابراهیم، سلام بر موسی، سلام بر عیسی و سلام بر محمد بن عبدالله.
در آستانۀ هفتاد سالگی هستم . به خاطر دارم که چهارده ساله یا پانزده ساله بودم که با دیکشنری حییم آشنا شدم. دانستم که این کلمه به چه معناست. بعدها فهمیدم که این کلمه عبری است و نویسندهاش یکی از هموطنان و همشهریان عزیزمان، کلیمیان است. آنچه امروز خدمتتان ارائه میشود باز هم کار دیگری از این بزرگوار است . به نظر من ، روزی که من این کتاب را دیدم و دوستان عزیز آن را آوردند پیش من ، از آن روز تا به حال که آن را ورق میزنم و مطالعه میکنم، به نظر من کار بسیار لازمی بود این کار، انتشار این کتاب. برای این که به هر حال بخشی از پاره تن کشورمان کیلیمان عزیز هستند. من خوشم نمیآید و اصلاٌ زشت میدانم که از کلمۀ اقلیت اصلاٌ استفاده کنم . اقلیت ، اکثریت اصلاٌ به چه معناست. همه ایرانی هستیم و مفتخر به ایرانی بودن.

قطع نظر از این مسئله، برای من به عنوان یک طلبه، طلبۀ اسلام خوان، زبان عبری نقش بسیار مهمی دارد. زبانی است بسیار نزدیک به زبان عربی. اگر کسی خوب بخواهد زبان عربی را خوب بفهمد،باید دستی در عبری داشته باشد . این جمله معروف است که این دو زبان به قدری به هم نزدیکاند که میگویند تفاوتی که بین دو کلمۀ عبری و عربی هست بسیار اندک است. از نظر حروف که تفاوتی با هم ندارند، جز حرف « ب» که در یکی قبل از « ر» است و در دیگری بعد از « ر» این قدر این دو کلمه به هم نزدیکاند. در مورد کلمات هم ، همانطور که شما خود تخصص دارید، میبینید. همین کلمه « حییم» از « حی» میآید که در عبری « حی» یعنی زنده. « حییم» یعنی حیات، یعنی زندگی. یا « حکیم» که در عربی هست و « خاخام» در عبری. « ثبت» در عربی و « شبت» در عبری. کلمات خیلی زیادند. و برای این که کسی خوب عربی را بداند ، بایستی عبری را خوب بداند. کسی نمیتواند مدعی دانستن ادبیات عرب باشد، بدون آن که از عبری آگاهی داشته باشد.
مطلب دوم این است که ،دوستان عزیز کلیمی، خانمها و آقایان، در زمانی زندگی میکنیم که ادیان خشن، بد چهره و کریه در دنیا تلقی میشوند و ارائه میشوند، به دلیل کارهایی که از همۀ ما سر زده، به نام دین. ما برای این که بتوانیم چهره مهربان ادیان را نشان بدهیم، باید دو مرتبه الهیات را بازخوانی بکنیم. برای بازخوانی الهیات، زبان عبری در درجه اول لازم است. ”
در بخشی دیگر دکتر محقق داماد با خواندن آیهای از قرآن کریم افزود ” مؤمنان با هم بردارند. و من در مقالهای که اخیراٌ در حقوق بینالملل چاپ کردم، آنجا اثبات کردم که بنا بر قرآن مجید برادری جهانی از تعلیمات اسلام است. در قرآن هشت جا انبیاء برادر قوم خویش شمرده میشوند. قومی که مخاطبشان مشرک است. در قرآن مجید برادری جهانی وجود دارد. در قرآن مجید ما معتقدیم که دو برادری وجود دارد. یکی برادری ایمانی است و دیگری برادری انسانی. در قرآن مجید آمده که همسایهات را دوست داشته باش. اما یک جملهای در جملات امیرالمؤمنین آمده که مالک اشتر میفرماید که در دنیا یک حیوان درنده بر مردم نباش. مردم بر دو صنف بیشتر نیستند، یا برادر دینی تواند یا برادر انسانی تواند. انسان محترم است و انسان کبیر است. جملۀ مولاست. کوفی عنان در 1997 گفت که این جمله باید در بالای هر سازمان بینالمللی نوشته بشود و یکی از منابع تشریع حقوق بین الملل شناخته شود. ”
دکتر محقق داماد در ادامه با خواندن آیهای از تورات به زبان عبری، چنین ادامه داد: ” عدهای این آیه را این طور ترجمه کردهاند که « هم کیش خودت را مانند خودت دوست داشته باش.اگر همین باشد ، مهم نیست چون باز دوباره هم کیش یعنی هم دین خودت. باز دوباره درجه یک و درجه دو میشود. باز دوباره انسان خودی و غیرخودی میشود. بعضی کمی بهتر ترجمه کردهاند. گفتهاند برای دیگری آن را بخواه که برای خودت میخواهی. اگر این باشد این همان جملهای است که حضرت مولا ، البته پیغمبر اسلام هم فرموده، قبل از ایشان هم دیگران گفتهاند. به قول معروف از یونان باستان است و به قول کانت قاعدۀ اخلاقی است . یعنی خودت را میزان قرار بده. این را کانت میگوید که قاعدۀ اخلاقی است. میزان اخلاق این است که آنچه را برای دیگری میخواهی برای خودت بخواه و آنچه را برای خودت نمیخواهی برای دیگری هم نخواه. این جملۀ عبری هم ممکن است همین معنا را داشته باشد. اما جناب آقای سلیمان حییم اینجوری ترجمه کردهاند و من خیلی دلم میخواهد که معنایش همین باشد. که هم نوع خودت را مانند خودت دوست بدار.”
سپس حجت الله السلام علی یونسی، معاونت رئیس جمهور در امور اقلیتهای قومی و دینی از انتشار این کتاب سخن گفت: ” همانطور که شما در فهرست این برنامه میبینید نامی از من نیست و قرار هم نبوده که من برای شما فرهیختگان سخنرانی کنم ولی لازم است که من از این فرصت استفاده کنم و ارادت خودم را به محضر شما فرهیختگان، علما و دانشمندان و سرور خودم آیت الله دکتر محقق داماد و هموطنان کلیمیام ابراز کنم.

اولین باری است که من به این مؤسسه ( بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار) میآیم. خیلی مختصر از آیت الله دکتر محقق که خود ایشان مؤسسه را به این وضعیت آراسته است و از شخصیتی مثل ایشان زیبنده است که چنین مکانی و نیز در مورد خوبی هم ، پاسداشت دانشمندان ایرانی که همۀ عشق و علاقۀ خود را برای پیشرفت علمی، حکمت، دانش و زبان و ادبیات و تمدن ایرانی به کار گرفتهاند به نحوی که حق حیات به گردن همۀ ما ایرانیان دارند. هر ایرانی با این جلوه و با این لغتنامه و این دانشمند آشناست و برای همۀ ایرانیان مورد احترام هست . هیچ ایرانی به ذهنش خطور نمیکند که این دانشمند، حییم ، مسلمان هست یا کلیمی . دانشمند است و ایرانی. دین و معرفت سنخ خداست، سنخ آسمان است و به همۀ انسانها تعلق دارد. تمدن ایران زمین ، تمدن اسلامی، همۀ آنچه ما ایرانیان به آن افتخار میکنیم دست پخت دانشمندانی است که از همۀ ادیان توحیدی در آن نقش داشتند. و ایشان هم یکی از بزرگانی است که در پاسداشت و در بزرگداشت زبان و ادبیات فارسی نقش بزرگی داشتند. همۀ ما مدیون چنین شخصیتهایی هستیم و من تکریم میکنم این شخصیت بزرگ را و بر خود لازم میدانم که در این تکریم و بزرگداشت مشارکت کنم.”
سپس نوبت به دکتر غلامعلی حداد حادل، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی رسید تا به سخنرانی درباره سلیمان حییم بپردازد.
“بنده به سه دلیل اینجا در خدمت شما هستم.یکی اشاره دوست و همکار گرامی ما در مجلس، نماینده جامعۀ کلیمیان ایران، آقای دکتر سیامک مُرصدق بود که بنده را از برپایی چنین مجلسی مطلع کردند و رد درخواست ایشان برای من ممکن نبود.اما دوم من به اعتبار مسئولیتی که در فرهنگستان زبان و ادب فارسی دارم و این جلسه برای رونمایی از فرهنگ لغت برپا شده است. و سوم این دینی است که شخص خود من به شخص حییم دارم.
بنده زبان انگلیسی را بیشتر به کمک فرهنگ لغت حییم آموختم. سیزده چهارده ساله بودم که همۀ عیدیهایم را جمع کردم که شد چهارده تومان و ایام عید که تمام شد راه افتادم در خیابان شاه آباد قدیم، جمهوری فعلی که راستۀ کتابفروشها بود. تصمیم داشتم که تمام چهارده تومان را کتاب بخرم. حالا یا خودم اسم این فرهنگ را شنیده بودم یا کتابفروش با فرهنگی به من پیشنهاد کرد که این کتاب را بخرم. من با آن چهارده تومان پنج شش کتاب خریدم. و یکی فرهنگ حییم بود. از 1338 تا به حال که میشود پنجاه و پنج سال ، تمام سالهای دبیرستان و تمام سالهای دانشگاه ، این فرهنگ لغت کتاب دم دستی من بوده و حقیقتاٌ از آن استفاده میکردم و این کتاب را هم آوردم که گواه عاشق صادق در آستین باشد. آنقدر من از این فرهنگ لغت استفاده کردم که جلد اصلی آن مندرس شد، دادم صحافی کردند و از بس به این لبۀ صفحات سر انگشت کشیده بودم، لبه این صفحات مضرس شده، دندانه دندانه شده است.”

دکتر حداد عادل در بخشی دیگر از سخنان خود به دانشنامه جهان اسلام و مدخل حییم در جلد هجدم آن اشاره کرد و شرح حال سلیمان حییم را از این مجلد برای حاضران خواند. و سپس از نامۀ مجتبی مینوی خطاب به یحیی مهدوی حکایت کرد که در آن نامه میگوید کسی را شایستهتر از سلیمان حییم برای نوشتن فرهنگ فارسی جدید نمیدانست.
و بعد از آن علی دهباشی از دکتر یونس حمامی لالهزار، خاخام بزرگ جامعۀ کلیمیان ایران دعوت به سخنرانی کرد.
دکتر حمامی لالهزار پس از سلام و سپاس از برگزارکنندگان و حاضرانی که برای رونمایی از کتاب فرهنگ عبری آمدهاند و افزود ” مقدمات این کار را خود مرحوم سلیمان حییم فراهم کرد و نمونههای دست نویس خود او هم موجود است که بخشی از این دست نویسها نیز در اینجا به نمایش درآمده است و من اکنون قصد دارم که او را بیشتر بشناسیم.
در یهودیت هم مانند سایر ادیان الهی تأکید فراوانی بر فراگیری علم وجود دارد و از نگاه دین ما کسی فقیر و مسکین است که بیسواد است. و ضربالمثلی در میان ما رایج بوده که میگوید کسی که دانش دارد همه چیز دارد و اگر این را ندارد چی دارد. ”

دکتر لالهزار در بخشی دیگر از سخنان خود چنین گفت:« فرهنگی اکنون در اینجا رونمایی میشود، نزدیک به دوازده سال میشود که در این دوران اخیر ما روی آن کار کردهایم تا در حد توان خودمان آن را به روز برسانیم. همانطور که گفتم پایه اصلی و شالوده آن را خود مرحوم شادروان سلیمان حییم گذاشته بود. و بزرگان دیگری هم کار ایشان را ادامه دادند و بعد هم به همت انجمن کلیمیان، آقای یشایایی این کار تداوم یافت و نهایتاٌ به امروز رسید. ”
سپس دکتر محمدرضا باطنی از سلیمان حییم و فرهنگنامه نویسی سخن گفت: ” من واقعاٌ مفتخرم که در مجلسی که برای بزرگداشت دانشمندی در حد سلیمان حییم برگزار شده است شرکت میکنم . من به سه دلیل علاقمند بودم و هستم که در این مجلس شرکت کنم . یکی این که خودم فرهنگ نویس هستم، مخصوصاٌ در همان زمینهای که حییم کار کرده است، یعنی فرهنگ دو زبانۀ انگلیسی ـ فارسی. دلیل دیگر این که من در مؤسسه فرهنگ معاصر کار میکنم که ناشر فرهنگهای مرحوم سلیمان حییم است. و سوم این که من شخصاٌ یکی از فرهنگهای سلیمان حییم را ویرایش کردم. ویرایش نه به معنایی که امروز به کار میبریم، یعنی این که نوسازی کردم. یعنی آن را به روز آوردیم.
فرهنگی که پنجاه سال پیش نوشته شده امروز کارآمد نیست. کلماتی مانند روغن چراغ و سفیداب و ملکی و آرخالق و این جور کلمات دیگر در زبان ما استفاده نمیشوند. کلماتی مثل خودپرداز، عابر بانک، کارت نقدی، کارت اعتباری آمده، کفش پاشنه تخم مرغی آمده و بسیاری چیزهای دیگر. و ما نباید دلخوش کنیم که فرهنگ پنجاه سال پیش حییم را داریم. آن فرهنگ بسیار ارزشمند است ولی یک چیز عتیقه است. خوشبختانه فرهنگ معاصر یکی از کارهای بسیار مفیدی که کرد این بود که دست زد به روزآمد کردن فرهنگهای حییم. تا آن جایی که حافظۀ من یاری میکند تمام فرهنگهای حییم روزآمد شدهاند. لغاتی که بوی کهنگی میداد، برداشته شد و به جای آنها چیزهایی گذاشته شده که به درد مراجعه کننده میخورد. یعنی میتواند از آنها استفاده کند. ”

و سپس دکتر باطنی با اشاره به این که فرهنگنامهنویسی در دهههای اخیر بسیار فرق کرده، افزود: “ما امروز که کار میکنیم، در همان خطی که حییم کار میکرد، بیش از شش یا هفت فرهنگ یک زبانۀ معتبر در اینترنت داریم. شش یا هفت فرهنگ کاغذی معتبر دور و بر میزمان است. و هیچ کدام از این امکانات در اختیار حییم نبود. او باید به شمِ زبانی خودش مراجعه میکرد یا میپرسید که این لغت چه معنی میدهد. یا این که لغات معنی را خودش حدس بزند.”
دکتر باطنی در بخشی دیگر از سخنان خود چنین گفت:” شعری دیدم که فکر کردم بیانش در اینجا خوب است. حاصل عمر نه این است که گنجی بنهی/ کار نیکی است که نامی ز تو بر جا بنهد. حییم این کار نیک را شروع کرد و به سرانجام رساند. واقعاٌ کاری که حییم کرد فوق طاقت یک انسان است. معلوم است که این کار را با تمام دلبستگی ، شور و زندگیاش انجام داده است. هیچ فرهنگنویسی نیست که در کار نوشتن فرهنگ نگاهی یا نیم نگاهی به حییم نکرده باشد. در میان آدمهایی به سن و سال من هیچ کس نیست که به دورۀ لیسانس رسیده باشد و از فرهنگهایی حییم استفاده نکرده باشد. من در دانشسرای عالی بودم و کتابخانه آنجا دو جلد از فرهنگ حییم داشت. و این کتاب اینقدر متقاضی داشت که یک کاغذ میچسباندند دم گیشه کتابخانه و بچهها یکی دو ساعت قبل از آن که کتابخانه کارش را شروع کند میآمدند و نامشان را در آن کاغذ مینوشتند که اولویت با آنها باشد. و من خودم وقتی به عنوان شاگرد اول برای ادامه تحصیل به انگلستان رفتم فرهنگهای حییم را با خودم بردم. بنابراین من شخصاٌ وامدار حییم هستم.یکی از عللی که اینجا آمدم همین است، آمدم که این وام را ادا کنم.
آثار حییم آثار یک ایرانی فرهیخته است که کار نیکِ نوی او ، او را و نام او را سالها زنده نگه خواهد داشت.”
دکتر سیامک مُرصدق، نماینده کلیمیان در مجلس شورای اسلامی سخنران بعدی این مراسم بود و وی چنین گفت:
” من در اینجا فقط قصد دارم به یک نکته اشاره کنم و آن هم نقشی است که یهودیان در طول تاریخ بشر و به ویژه در ایران در فن ترجمه داشتند. به خاطر خصوصیتی که با شغل و پیشۀ یهودیان در طول تاریخ همراه بوده و جزو گروههایی بودند که به خاطر شرایط خاص بیشتر از بقیۀ مردم در رفت و آمد بودند، بین فرهنگهای مختلف همواره پل زدند. ما حتی در دوران یونان و روم میبینیم که کسانی که فلسفۀ رومی را به جهان اسلام وارد میکنند، در واقع به نحوی دانشمندان یهودی هستند . حتی اگر به قدیمیترین ایام از تاریخ فلسفه جهان اسلام برگردیم، میتوانیم این رد پا را ببینیم. حتی در تاریخ معاصر ایران، یهودیان یک دریچۀ دو جانبه بودند. شاید جالب باشد بدانیم که اولین متون فارسی که به طور جدی مورد مطالعۀ مستشرقین قرار گرفته یک متن فارسی یهود بوده در رابطه با تجارت چند رأس گوسفند که به خط فارسی ـ یهود نوشته شده در محل فعلی افغانستان امروز. و از آن بارزتر نقشی است که ایرانیان یهودی در فن ترجمه داشتند. ”

دکتر مُرصدق در ادامه سخنانش چنین افزود:” اما ما اعتقاد راسخمان این است که علم به کیش خاصی تعلق ندارد. علم ، فرهنگ و هنر میراث کل بشری است و تمام افراد بشر در آن سهیماند. گاهی من فکر کردم که چقدر دعوای بیمعنایی است که گاهی ما با ترکها و یا عربها بر سر اصلیت مولوی داریم. مولوی مال کسی است که مولوی را درک میکند. حالا هر زبانی هم که داشته باشد. چون فرهنگ و هنر و زیبایی ملکیت بردار نیست. مرحوم سلیمان هم به همۀ مردم ایران تعلق دارد. ”
دکتر مُرصدق در بخشی دیگر از سخنرانیاش چنین گفت،” شاید یکی از افتخارات فرهنگ ایران این است که ما در طول تاریخ هیچ وقت کشوری تک زبانی، کشوری تک مذهبی، یا کشوری تک نژادی نبودیم. همواره پیروان ادیان متفاوت، با گویشهای محلی متفاوت ، با حفظ یک زبان رسمی به عنوان زبان مرجع کشور کنار هم دیگر زندگی کردند. و بیشک بخش عمدهای از باروری و رشد فرهنگی کشور ما مدیون این همزیستی است که در طول تاریخ شکل گرفته است.”
در پایان دکتر مرُصدق از علی دهباشی به عنوان کسی تشکر کرد که سبب شده وی از همان دوران مجله کِلک بیشتر و بعدها با مجله بخارا با فرهنگ و ادب ایران آشنا شود.
سپس نوبت به سخنان دکتر همایون سامیح ، ریاست انجمن کلیمیان تهران رسید که وی نیز چنین گفت:
“آنچه که باید گفته شد. من فقط از طرف دیگری به مسئله نگاه میکنم . سلیمان حییم در آن سالها، در دهۀ اول 1300 که بیشتر جامعۀ ایران بیسواد بودهاند، توانست فرهنگ لغتی را بنویسد که باعث ارتقای علم و دانش در ایران بشود. دستیابی دانشمندان ایرانی به علم غرب، به منابع غربی و همچنین منابعی که به زبان انگلیسی بود، باعث ارتقای دانش و همچنین فرهنگ جامعۀ ایرانی شد که مرهون این شخصی بودیم که در سال 1300 شروع کرد به تدوین فرهنگ انگلیسی ـ فارسی، فارسی ـ انگلیسی که خود موجب پیشرفت فراوانی در جامعۀ ایرانی شد. همچنین تدوین فرهنگ عبری ـ فارسی هم یکی از کارهای بزرگی بود که حییم انجام داد و وی در 1344 تصمیم گرفت فرهنگ فارسی به عبری را نیز به انجام رساند. چهار سال پیاپی نیز روی این فرهنگ کار کرد که متأسفانه اجل فرصت نداد، کار نیمه تمام ماند و موفق به چاپ آن نشد. و از آن زمان تا کنون افراد بسیاری در ویرایش این فرهنگ دست داشتهاند و برای آن زحمت کشیده اند.”

داود موسایی ، مدیر نشر فرهنگ معاصر سخنران بعدی این مراسم بود که از سلیمان حییم چنین یاد کرد:
” آشنایی من با نام زندهیاد سلیمان حییم به سال 1345 برمیگردد، هنگامی که در یک کتابفروشی در مقابل دانشگاه تهران مشغول به کار شده بودم. این نام از همان زمان و تا کنون همراه من بوده است.
قبل از انقلاب با توجه به این که در حوزه صحافی کتاب فعال شده بودم، برای دریافت کارهای چاپی و صحافی با زندهیاد بروخیم آشنا شدم. این آشنایی از سال 1350 شروع شد و تا زمانی که در ایران فعالیت داشتند برقرار بود و من از ایشان سفارش کار دریافت میکردم. کارهای صحافی همین فرهنگهایی که در حال حاضر انتشارات فرهنگ معاصر مشغول به انتشار آنهاست. در آن زمان همان طور که با انتشارات بروخیم همکاری داشتم با دیگر ناشران هم همکاری میکردم ، از جمله انتشارات امیر کبیر و شاهد آن بودم که انتشارات امیرکبیر فرهنگهایی با کیفیتهایی بسیار عالی منتشر میکند. برعکس انتشارات بروخیم که با کمترنی کیفیت ممکن این فرهنگها را منتشر میکرد. در طی مدت 8 ـ 7 سالی که با کتابفروشی بروخیم همکاری داشتم گاهی اوقات به علت هم مسیری با زنده یاد بروخیم ایشان را نیز میرساندم و طبیعی است که در طول راه گفتگوهایی انجام میشد، از جمله موارد که مرتب به ایشان گوشزد میکردم این بود که به زودی فرهنگهایی حییم به علت قدیمی بودن و ارائه نامناسب از گردونه فروش خارج خواهند شد و ایشان ابراز میداشتند که همینها خوب است و چندی پیش با یک نفر در این مورد صحبت کردم که مقداری لغت جدید به این فرهنگ اضافه کند. ولی ایشان برای هر لغت یک تومان درخواست کرده و این خیلی زیاد است . به هر صورت استنباط من این بود که ایشان پا به سنین پیری گذاشته و این کار انتشار فرهنگ برایش بیشتر جنبۀ سرگرمی دارد تا توسعه انتشارات. در صورتی که اصرار من این بود که اگر این فرهنگ به روز شود ، با توجه به سابقه بسیار خوبی که فرهنگهای حییم دارند، کسب و کار چاپ و صحافی من هم رونق میگیرد. ولی متأسفانه هر بار این که این مسئله مطرح میشد ایشان اذعان میکردند که همینها خوب است و من که در آن روزگار جوان بودم و به دنبال آینده همیشه با خود میگفتم که اگر روزگاری چاپ این فرهنگها به دستم بیفتد باید آنها را احیا کنم. آرزویی تا حدی دست نیافتنی.

بعد از انقلاب اسلامی و تعطیلی کتابفروشی بروخیم من به جستجو پرداختم و از خانواده و ورثه زندهیاد حییم امتیاز چاپ و نشر این آثار را دریافت کردم که این خود داستانی شنیدنی دارد. و به هر حال طی مراحل قانونی که مدت زمان زیادی طول کشید امتیاز این آثار به فرهنگ معاصر واگذار شد. در سال 1360 اولین فرهنگ کوچک حییم به شکل بسیار مناسب با چاپ و صحافی بسیار خوب منتشر شد. از همان زمان پیگیر ایدههای اولیه بودم. پس از این که دو سه سالی از انتشار این آثار گذشت، به دنبال افرادی بودم تا این فرهنگ را روزآمد کنند. شروع این کار با توجه به عدم وجود سنتهای فرهنگ نویسی و روزآمد کردن در ایران بسیار دشوار بود. تا این که در اردیبهشت 1362 با همکاری اساتید زبان شناسی مانند استاد دکتر محمدرضا باطنی ، زندهیاد دکتر محمد علی حق شناس ، دکتر حسین سامعی، زنده یاد کریم امامی و افراد دیگر در یک واحد آپارتمان کوچک که محل کسب و کارم بود ـ واحدی به نام واحد پژوهش ـ دایر کردیم که یکی از اهداف آن روزآمد کردن فرهنگهای حییم بود. با همکاری دکتر محمدرضا باطنی و دکتر حسین سامعی و تنی چند از افراد حاضر در واحد پژوهش در سال 71 اولین ویرایش فرهنگ انگلیسی فارسی کوچک حییم منتشر شد و طی سالهای بعد هم کلیه فرهنگهای حییم یک بار بازآرایی شده و 4 عنوان مهم آنها نیز روزآمد شدند که در اینجا از تمامی آنها که برای این امر همت گماشتند سپاسگزاری میکنم.
اما چرا من تا این حد اصرار داشتم که این فرهنگ مجدداً زنده و احیا شود؟ به یاد دارم هنگامی که با مرحوم بروخیم همکاری داشتم در یکی از روزهایی که کتابهای صحافی شده را به انبار ایشان منتقل میکردم، به طور اتفاقی روزنامهای در کف انبار نظرم را جلب کرد که مصاحبهای بود با مرحوم حییم. چیزی که از آن مصاحبه در ذهنم مانده است این بود که اگر من مردم نگذارید فرهنگهایم بمیرند. و مشابه این گفته را مرحوم فرج الله سلیمان زاده ( خواهرزاده زنده یاد حییم و وصی قانونی ایشان ) میگفتند: « داییام روی تخت بیمارستان با دستان و صدای لرزان میگفت نگذارید فرهنگهایم بمیرند. فرهنگهایم را زنده نگه دارید.» من خوشحالم که در اینجا بگویم من به این وصیت انسانی، فرهنگی عمل کردم. شاهد آن مجموعه کاملی است که ملاجظه میفرمایید و اما در مورد زنده یاد حییم و کار بزرگ و کارستان ایشان:

حدود 34 سال است این مؤسسه تأسیس شده که 29 سال از آن در حوزۀ تحقیق و پژوهش بوده است. از این روست که میتوانم اظهار کنم که کاری که سلیمان حییم انجام داده در حد و اندازه یک انسان معمولی نیست. اعتقاد شخصیام این است که ظاهراٌ در هر 100 سال در هر زمینهای فردی میآید که دست به کاری میزند که مثل هیچکس نیست. کار این انسانهای فرازمینی به گونهای است که با هیچ متر و معیاری قابل اندازه گیری نیست. در حوزه فرهنگ نویسی در ایران سلیمان حییم یکی از آنهاست. یک فرد به تنهایی یک مجموعه فرهنگ به نامهای :
- فرهنگ دو جلدی انگلیسی فارسی چاپ اول حدود 1500 صفحه در 1308
- ویراست دوم همین فرهنگ در 1322 در دو جلد حدود 2800 صفحه
- فرهنگ فارسی انگلیسی دو جلدی 2400 ص
- فرهنگ یک جلدی انگلیسی فارسی آخرین چاپ ناشر قبل در حدود 1400 ص
- فرهنگ یک جلدی فارسی انگلیسی1000 ص
- فرهنگ کوچک انگلیسی ـ فارسی چاپ اول حدود 700 ص در 1332
- ویراست دوم همین فرهنگ 800 ص در 1335
- فرهنگ کوچک فارسی انگلیسی چاپ اول 640 ص در 1333
- فرهنگ کوچگ فارسی انگلیسی ویراست دوم 800 ص اسفند 1336
- فرهنگ ضرب المثلهای فارسی ـ انگلیسی حدود 900 ص
- فرهنگ فرانسه فارسی جیبی کوچک حدود 1000ص
- فرهنگ عبری فارسی حدود 1000 ص
- فرهنگ فارسی عبری که امروز رونمایی آن است و نمیدانم چند صفحه است که تعداد حدوداً 15000 صفحه را تألیف و تدوین تموده است، نمونه خوانی و غلط گیری کرده که به قول زنده یاد کریم امامی « فرهنگهای حییم از بیغلط ترین فرهنگهاست» آن هم با امکانات حروف چینی دستی و کلیشهسازی در آن زمان. برای اهمیت کار ایشان همین بس که فرهنگهای انگلیسی ـ فارسی را تدوین نموده ، نمونه خوانی کرده و تمامی آنها در زمان حیات خودشان روزآمد شدهاند. در مورد فرهنگ فارسی به انگلیسی وضعیت به گونهای دیگر بوده است. تصور کنید 80 و اندی سال قبل نه فرهنگ دهخدا وجود داشت، نه فرهنگ معین ، نه فرهنگ عمید . این بزرگ انسان نخست لغات فارسی را که برای آن روزگار کاربرد داشته استخراج و جمعآوری نموده، سپس معادل سازی انگلیسی نموده و برای استفاده خارجیان تلفظ فارسی لغات را داده، یعنی شش عنوان فرهنگ انگلیسی فارسی و فارسی انگلیسی. یک جلد ضرب المثلهای فارسی انگلیسی که برای اولین بار منتشر شده، فرهنگ کوچک فارسی ، فرهنگ عبری ـ فارسی و اکنون هم چشممان به فرهنگ فارسی عبری ایشان روشن میشود. بدون شک کار کارستان سلیمان حییم را عشق به کار پیش برد. چون با هیچ معیاری قابل اندازهگیری نیست، کپی قراردادهای زنده یاد با ناشرانش، برادران بروخیم در آرشیو ما هست . به عنوان ناشر و یک ایرانی نمیتوانم قدردان او نباشم. استاد بزرگ فرهنگ نویسی امروز جناب آقای دکتر باطنی در میان ما حضور دارند و با توجه به کارهای تحقیقی که در طول 30 سال در انتشارات فرهنگ معاصر انجام دادهاند فقط میتوانند قضاوت کنند که چه کار مشقت باری را زنده یاد حییم انجام داده است.”
در بخشی دیگر از این مراسم و در فیلمی ویدئویی اسماعیل جمشیدی حکایت دیدار و مصاحبه با سلیمان حییم را بازگفت:
” اجازه میخواهم از این جمع بسیار محترم، ممنون و متشکر باشم؛ از آن روزنامهنگار جوان که در 23-22 سالگی و سالهای آغازین ورود در حرفه روزنامهنگاری ، متوجه اهمیت کار پر زحمتی که آقای سلیمان حییم انجام داده بود، شد ، به خانهاش رفت ، با او دیدار و مصاحبه کرد که در مهر ماه سال 1345 در مجله روشنفکر چاپ شده است.
تنها مصاحبه و ارجگذاری به مردی که تألیفاتش در همان روزها، هزاران دانشجو، سیاستمدا، تاجر، اهالی ادبیات و مخصوصاٌ روزنامهنگارانی که در دفتر تحریریهشان حداقل یک جلد از فرهنگ دوزبانه انگلیسی ـ فارسی و فارسی ـ انگلیسی حییم را در اختیار داشته و بهره میبردند.

دیدار و مصاحبه آن روز آن جوان، اعتباری شد که به بهانه آن آقای علی دهباشی از من دعوت کند که امروز در این جمع حاضر شوم و چند کلمهای صحبت کنم. یادم میآید برای مصاحبه با آقای حییم اول نگران بودم که این مرد اخمو ( با توجه به عکسی که در اول کتاب از ایشان چاپ شده بود) با من برخورد مناسبی نداشته باشد که کاملاٌ اشتباه بود. تلفن ایشان را از مدیر کتابفروشی بروخیم خیابان فردوسی گرفتم. زنگ زم، خودشان گوشی را برداشتند. چنان گرم از من استقبال کردند که به سویشان پر کشیدم ( شرح دقیقش در کتاب « عکسهای دو نفره» آمده). پس از یکی دو سه ساعت گفت و گو، وقت خداحافظی به راستی احساس شعف و شادابی داشتم.
آقای حییم در آن دیدار ضمن پاسخ به پرسشهای من، درباره چگونگی ورود به حوزه فرهنگنویسی و علاقه خستگیناپذیری که برای انجام این کار مهم داشتند، گاه شعر میخواندند، ( از اشعار خودشان) و تار میزدند و آواز هم میخواندند.
نتیجه کار آن شد که هم آن روز و هم امروز به خود میبالم که در کارنامه حرفهایام ، مصاحبه با او را دارم؛ همان مصاحبهای که امروز منبع و مأخذ حییم شناسان جهان شده است.
آنچه که در آن دیدار هرگز از خاطرم نرفته، گفتههای او درباره زبان فارسی بود، او به من گفت ما کلیمیهای ایرانی اول با زبان فارسی آشنا میشویم و پس از آن، زبان عبری، که زبان دوم من هم بوده است.
متشکرم، وقت خوش. ”
دکتر حورا یاوری نیز در بخشی دیگر از این فیلم ویدئویی درباره سلیمان حییم چنین گفت:
” آقای سلیمان حییم در دورهای از تاریخ ایران به وجود آمده و زندگیاش را گذرانده که همه چیز در فرهنگ و سرزمین ما در حال تحول و دگرگونی بود. سلیمان حییم به آن گروه از تیزهوشان و باریک نگران جامعه ما متعلق است که متوجه این تحول و دگرگونی شد و با جدّیت تمام درصدد رفع برخی از نیازهایی که این تحولات و دگرگونی به وجود آورده برآمده است.
درک این که جامعه به دلیل برخورد با غرب و تمدن غرب ، نیاز به واژهها و مفاهیم و اصطلاحاتی دارد که تا آن زمان مورد نیاز نبوده، آقای سلیمان حییم را به تدوین فرهنگنامههایی تشویق میکند که بسیاری از نیازهای آن زمان ایران را برآورده کرده برای کسانی که به این واژهها و مفاهیم احتیاج داشتند و در عین حال راه را برگشوده برای پژوهشگران و محققانی که درصدد تکمیل این فرهنگ برآمدند.

نام سلیمان حییم به عنوان یک بنیانگذار و به عنوان یک راه گشا برای تدوین این فرهنگنامهها همیشه در فرهنگ ایران جاویدان خواهد ماند.”
و در پایان و در بخش رونمایی از فرهنگ فارسی ـ عبری حییم ، علی دهباشی از خاخام بزرگ جامعۀ کلیمیان،دکتر یونس حمامی لاله زار، دکتر حسن انوری، دکتر محمدرضا باطنی، مهندس آرش آبایی، داود موسایی، دکتر سیامک مُرصدق، دکتر همایون سامیح ، دکتر کهن صدق، هارون یشایایی، خانم لئا دانیالی، آقای دل رحیم، و آقای ابطحی دعوت کرد تا از این کتاب رونمایی کنند.


روایت متین خاکپور از فرهنگ فارسی ـ عبری حییم