بزرگداشت آرتور کریستن سن، ایرانشناس دانمارکی، در ایران
شب « آرتور کریستن سن» صد و پنجاه و سومین شب از شبهای مجله بخارا بود که با همکاری سفارت دانمارک در تهران، مؤسسه فرهنگی هنری ملت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار عصر سه شنبه 6 اسفند ماه 1392 در محل کانون زبان فارسی برگزار شد.
علی دهباشی ضمن خوش آمد گویی از طرف دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بنیاد فرهنگی ملت، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار به حاضران و نیز سفیر دانمارک در تهران و همراهان و سخنرانان چنین گفت:
« امشب به بزرگداشت یاد و خاطره ایران شناسی نشستهایم که صد و شانزده سال پیش در آن سوی دریاها، در سرزمینی دورافتاده از ایران در سن بیست و سه سالگی اولین مقاله خود را درباره رستم، پهلوان ملی ایران منتشر کرد و تا پایان عمر با شور و شوق و عشق به فرهنگ و زبان فارسی مطالعات خودش را ادامه داد که حاصلش کتابخانه بسیار ارزشمندی است که امروزه راهنمای ایران شناسان در اقصی نقاط جهان است که در طی سخنرانیهایی که خواهید شنید با زوایای گوناگون پژوهشها و مطالعات این ایران شناس بزرگ دانمارکی، آرتور کریستن سن ، آشنا خواهید شد. »

سپس از سفیر دانمارک دعوت کرد تا این بزرگداشت را آغاز کند.
آندرس هوگارد، سفیر دانمارک در تهران، نخست از مجله بخارا برای برپایی این شب و از مهمانان برای حضور در این مراسم تشکر کرد و افزود؛« برای من مایه افتخار و مسرت است که امشب شما مرا به اینجا دعوت کردهاید. در جمع شما هستم و بد نیست بگویم که من تا قبل از آمدنم به ایران در مقام سفیر دانمارک آشنایی چندان با آرتور کریستن سن نداشتم. قرار است که من چهار سال در ایران باشم و امشب خوشحالم که اینجا آمدهام و میتوانم به سخنرانی کارشناسان و متخصصان درباره کریستن سن گوش کنم. این که بتوانی سفیر دانمارک در تهران باشی فکر میکنم بسیار مجذوب کننده است و برای من آمدن به اینجا بسیار جالب بود و وقتی آمدم بلافاصله متوجه شدم که فرهنگ و تاریخ عناصر بسیار مهمی در ایران است و همه توجه خاص به آن دارند. دیروز ما جشن هشتادمین سال دوستی بین ایران و دانمارک را جشن گرفتیم و این توافقی رسمی بود برای آن که سفارت دانمارک در تهران تأسیس شود. و ما افتخار داریم که دو دانشمند بسیار برجسته را به ایران دعوت کردهایم که یکی از آنان پروفسور کلاوس پدرسِن است که امشب به اینجا دعوت شده و قرار است سخنرانی کند .و باز هم متشکرم که امشب مرا به اینجا دعوت کردهاید » سخنان آقای هوگارد را بیتا زاویه ترجمه کرد.

سپس دکتر ژاله آموزگار از این ایران شناس برجسته دانمارکی چنین یاد کرد:
« در کارنامه زرین خاورشناسی و ایران شناسی قرنهای نوزدهم و بیستم میلادی، نام آرتور کریستن سنِ دانمارکی جای بس والایی دارد.
در آن دوران جاذبه و رمز و راز شرق، با هوشترین دانشمندان غرب را به سوی خاورشناسی کشاند و تمدن درخشان سرزمین ما نیز این بخت را داشت که عرصۀ فعالیتهای علمی نوابغ برجستهای گردد. در این میان دانشمندانی از سرزمین کوچک و متمدنی در دوردستهای شمال اروپا، یعنی دانمارک، سهم بزرگی از این فعالیتهای فرهنگی را به خود اختصاص دادند. ما به دلایل فراوان مدیون ایرانشناسان بزرگ این سرزمین دوست داشتنی هستیم که به کاوش در فرهنگ و زبان و ادبیات ما پرداختهاند. از دست آوردهای آنها بهره بردهایم و آنها نیز به نوعی رضایت خاطر یافتهاند.
عقربه زمان را دورتر میبرم،نخست به حمایتهای غیرمستقیم این سرزمین برای مطالعات ایرانی اشاره میکنم. زمانی که آدام اُلئاریوسِ آلمانی نخستین بار برای عقد قراردادهای تجاری به ایران آمد، فارسی آموخت و گلستان سعدی را ترجمه کرد، در حقیقت از امکانات مالی اشراف دانمارک برای این سفر استفاده کرد.
یک سده بعد از او در قرن هجدهم، هیئتی که از شهر گوتینگن برای مطالعات خاص رهسپار ایران شدند، از حمایت مادی و معنوی فردریک پنجم پادشاه دانمارک ( دوران حکومت 1766 ـ 1746) برخوردار شده بودند و از میان آنها نیبور توانست برای نخستین بار سنگ نوشتههای تخت جمشید را درست و با دقت رونویسی کند.
و بعدها اسقف دانشمندی از جزیره شیلند دانمارک به نام فردریک مونتر در 1800 میلادی در اثر خود به نام “پژوهشی درباره سنگ نوشتههای تخت جمشید” توانست با در نظر گرفتن موقعیت تاریخی سنگ نوشتههای بیستون علامت واژه جدا کن و گروهی از واژههای تکراری به عنوان شاه شاهان را کشف کند.

بعدها، پیش از آن که آرتور کریستن سن در آسمان مطالعات ایرانی بدرخشد ، با هموطن پیشکسوت او، اراسموس راسک دانمارکی را در قرن نوزدهم میشناسیم ( 1878 ـ 1815) که رنج سفر به ایران را با همه سختیهایش به اشتیاق رسیدن به آگاهیهای جدید بر خود هموار کرد و با این که بیماری شدید او را ماهها در شیراز پای بند کرده بود، اما عشق به دانش به او نیرویی بخشید که با بیماری سل مبارزه کند و از پای درنیاید. او توانست در 1821، رسالۀ خود درباره ” قدمت و صحت اوستا” نظریات تازه و معتبری عرضه کند. راسک در ایران و هند اوستا و پهلوی را آموخته بود و با گنجینههای نایابی از دستنوشتههای کهن زرتشتی به دانمارک برگشت و آنها را به کتابخانه دانشگاه کپنهاک منتقل کرد.
وسترگارد ، بزرگ مردی دیگر از سرزمین دانمارک در اواسط قرن 19 به ایران و هند سفر کرد . این سفر نیز سفر آسانی نبود . در اصفهان صدمات فراوانی دید، تا دم مرگ هم پیش رفت و شاید شوق به دست آوردن یافتههای جدید بود که به او نیروی تازهای بخشید تا سر برآورد و راه عالمانه را ادامه داد. مطالعات او تأییدی بر یافتههای نیبور بود و او حتی توانست به کمک تلسکوپ سنگ نوشتههای ناشناخته دیگری از تخت جمشید بیاید و به رونویسی آنها بپردازد. او نیز تلاش فراوان برای جمع آوری دست نوشتههای اوستایی و پهلوی کرد و توانست متون اوستایی را با ترجمه و فرهنگ و دستور زبان در کپنهاک منتشر کند و او حتی برای چاپ متون اوستایی دستور ریختن سربی این حروف را داد . نسخه با ارزش ویرایش شده گلدنر از اوستا در 1896 در بسیاری موارد مرهون دست نوشتههای ناشناخته وسترگارد است.

بدین ترتیب راهی باز شد تا آرتور کریستن سن پا پیش گذارد و در آسمان علوم خاورشناسی این چنان خوش بدرخشد و ماه مجلس شود.
این ایران شناس و ایران دوست نامی که برای اهل علم و ادبِ فرهنگ ایرانی چهرهای بینظیر و یا لااقل کم نظیر است ، در زمینههای گوناگون تاریخ باستان، اسطورهشناسی، مطالعات دینی ، ادبیات گویشها و داستانهای عامیانه مطالعات درخشانی انجام داده است.
او تنها فرزند یک خانواده متوسط ولی مهربان و با فرهنگ دانمارکی بود که از آغاز علاقه شدیدی به مطالعه داشت. درسیزده سالگی در یک انشای کودکانه آرزو کرد که زبان شناس شود و چه زبان شناسی شد!
بخت یار ما ایرانیها بود که در دوران جوانی کتاب هزار و یک شب در دسترس او قرار گرفت که تأثیر بسیاری بر او گذاشت و او را به مطالعه درباره شرق و اسرار پنهانی آن سوق داد. او رشته تحصیلی حقوق را که آرزوی پدر و مادرش بود کنار گذاشت و به مطالعات زبان روی آورد و جز زبان دانمارکی در زمینۀ زبان فرانسه و لاتین مهارت یافت، بعد فارسی و عربی و ترکی و سانسکریت را آموخت. بعدها به سوی زبانهای باستانی ایران ، اوستا و پهلوی روی آورد و حتی به وادی زبانهای شرقی همچون سُندی و سکایی نیز گام نهاد. آموزش زبانها بود که او را به فرهنگ و اسطوره و تاریخ و ادبیات و فولکلور سوق داد.
او نخست با رستم وارد معرکه شد و نخستین اثرش در 1898 “رستم پهلوان ایرانی” نام دارد. مقاله بعدی او ” افسانهها و روایات در ادبیات فارسی” در 1899 منتشر شد و این مقالات و مقالات دیگر زمینهساز رساله دکتری او درباره خیام شد که آن را در 1903 با درجه ممتاز به پایان برد.

پس از آن ادامه مطالعات او در کتابخانههای پاریس و لندن بود. سفری به اسپانیا و مشاهده تلاقی تمدنهای شرق و غرب او را به شدت تحت تأثیر قرار داد. در 1902 سفری به برلین کرد و در آنجا با دانشمند و ایران شناس بزرگ، آندره آس، آشنا گشت و خوشه چین دانستههای این محقق بینظیر آلمانی شد. و پس از کسب این دانشها به دانمارک برگشت . همان سال بود که از رساله دکتریاش دفاع کرد و یک ازدواج موفق در 1916 زندگی عاشقانه و آرام و بیدغدغهای را برای او پیش آورد که در موفقیتهای علمی او قطعاً مؤثر بوده است.
تلاشها و مقام ارجمند علمی کریستن سن به اضافه آنچه راسک و وسترگارد کرده بودند و گنجینه بینظیر دستنوشتههای ایرانی در دانشگاه کپنهاک باعث شد که در 1919 کرسی مستقلی در این دانشگاه برای زبانهای ایرانی به وجود بیاید . او تدریس خود را در این دانشگاه. در همۀ رشتههای زبان شناسی ایرانی گسترش داد.
او سه بار در سالهای 1914، 1929 و 1934 به ایران سفر کرد. تا چند ماه پیش از مرگش که در 31 مارس 1945 اتفاق افتاد همچنان به کارهای علمی خود ادامه میداد و برنامههای فراوان برای آینده داشت . اما بیماری ناگهانی قوای او را به تحلیل برد، دیو مرگ به سراغش آمد، در حالی که هنوز پر از زندگی بود و کارهای فراوانی در برنامهاش داشت. بنا به وصیت او کتابخانه بسیار ارزشمند او به دانشگاه واگذار شد و چون فرزندی نداشت پس از درگذشت همسرش همه اموالش در اختیار دانشگاه کپنهاک قرار گرفت تا مصروف کارهای فرهنگی و احتمالاً ایران شناسی شود.
آثار کریستن سن بسیار گسترده و در زمینههای مختلف است، هم در زمینه ایران باستان و هم در زمینه ادبیات و داستانهای عامیانه و فولکلور و گویششناسی و غیره. ولی علاقه بیشتر او دور و بر تاریخ ساسانیان میچرخد . من به بخش ایران باستان میپردازم و بحث در مورد آثار مربوط به زبان و ادبیات فارسی را دوستان دیگر پیش میکشند.
او یک تاریخنگار برجسته و متمایز است. بد نیست بگویم آنچه او را به این وادی کشاند ترجمه تاریخ طبری نُلدکِه بود و تحت تأثیر همین اثر و هم چنین شاهنامه داستان بهرام چوبین را در 1907 به زبان دانمارکی منتشر کرد . اشاره کنم که کریستن سن بیشتر آثار خود را به زبان فرانسه نوشته است. در مورد تاریخ دوره ساسانی نخست در 1925 کتابی تألیف کرد که با قلم توانای استاد مینوی با عنوان ” وضع ملت و دولت و دربار در دوره ساسانیان ” به فارسی برگردانده شده است.
در 1935 کتاب تکمیل شده دیگری درباره تاریخ ساسانیان ، ” ایران در زمان ساسانیان “، را منتشر کرد که هنوز، به نظر من البته، بهترین و ارزشمندترین اثر درباره تاریخ ساسانیان و مورد استفاده همگان است، دیگران هر چه هم مینویسند باز هم با استفاده از اثر کریستن سن است.
“کتاب قباد و ظهور مزدک” او نیز پژوهشی عالمانه درباره این رویداد مهم اجتماعی دوره ساسانی است. ( 1925)
رسالۀ بزرگمهر حکیم او نیز از منابع استثنایی به شمار میآید. ( 1930) . او کتابی به نام ” کاوه آهنگر و درفش ملی کهن ایران ” را دارد که حاوی اطلاعات جالبی در این زمینه است( 1919) . رساله کوچک او در 1936 با عنوان ” موسیقی در تمدن ساسانی” شاید جزء نخستین کتابهایی باشد که اشارههایی به موسیقی این دوران دارد.” کیانیان” شاهکار دیگر اوست که در 1932 منتشر کرده است و تحقیقی است بسیار عالمانه بر مبنای روایتهای مختلف خداینامهها و شاهنامهها و سنن و روایات.
” مزداپرستی در ایران قدیم” که پژوهشهای ارزندهای درباره دین زرتشت دارد و هم چنین کتاب ” آفرینش زیانکار” که گزارشی است بسیار جالب و علمی از کارکرد دیوان در فرهنگ ایرانی و هندی. کار ارزندۀ دیگری از او که به نظر من ماندگار سدهها خواهد بود، طبع مجموعه گرانبهای نسخههای خطی اوستایی و پهلوی موجود در کتابخانه کپنهاک است، یک مجموعه دوازده جلدی، که خود کریستن سن بر جلدهای یک تا چهار آن مقدمه نوشته است . این اثر با همکاری کای بار در سالهای 1931 تا 1944 چاپ شده است . این مجموعه نفیس را واقعاً باید دید.
اما در پایان میپردازم به کتاب دو جلدی او ” نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار” در تاریخ افسانهای ایرانیان . من افتخار این را داشتم که این اثر دو جلدی را با همکاری دوست و همکار دانشمند درگذشتهام زندهیاد احمد تفضلی به فارسی برگردانم.
جلد اول این اثر که کریستن سن آن را در 1917 در استکهلم منتشر کرد اختصاص به روایتهای مربوط به کیومرث ، پیش نمونه انسان، مشی و مشیانه، نخستین جفت و فرزندان آنها هوشنگ و طهمورث دارد. جلد دوم این اثر که در 1934 منتشر شده است سخن از اسطوره جم و جمشید را به میان میآورد.
روش کار نویسنده همیشه این بوده است که نخست روایتهای مربوط به این مسائل را از متون ودایی ، اوستایی، پهلوی ، عربی و فارسی نقل میکند و سپس به طبقهبندی آنها میپردازد و با احاطهای که به اسطورههای هند و اروپایی و سامی دارد به نوعی اسطورهشناسی تطبیقی دست مییازد. ما در ترجمه خود از آنجا که در این مدت تحقیقات ایران شناسی تکامل بیشتری یافته بود مطالب را روز آمد کردیم . قرائتهای جدیدتری ارائه دادیم و به همه متون نیز مستقیماً رجوع کردیم و در نهایت این دو جلد به برکت وجود این دانشمند ارزنده دانمارکی به صورت اثری تحقیقی درآمد که به جز این که کتاب سال جمهوری اسلامی و کتاب برگزیده انتشارات دانشگاه تهران شد ، برای من و دکتر تفضلی هم جای ارزندهای در میان سایر آثارمان داشت.
باید اقرار کنم که در ترجمه این اثر ما نوعی ارتباط عاطفی با این دانشمند ارزنده پیدا کردیم ،گویی سایه بلند او را در طی ماههای طولانی که با این اثر گذراندیم در کنار خود احساس کردیم.
برای من سعادتی است که به عنوان یک ایرانی بعد از گذشت هفتاد سال از درگذشت آرتور کریستن سن ، دانشمندی که به سرزمین ما عشق میورزید، با قهرمانهای اسطورهای و تاریخی ما دمساز شده بود و به فرهنگ ما جلال و جبروتی دیگر بخشید ادای احترام کنم و ضمناً یاد دوست از دست رفتهام ، احمد تفضلی را نیز گرامی بدارم که ما هر دو در برگردان هر برگ این کتاب بر استادی این دانشمند بزرگ آفرین گفتیم.»
و دکتر کلاوس پدرسِن سخنران بعدی این مراسم بود که از آشنایی خود با آثار کریستن سن سخن گفت:
« بیست و پنج سال پیش بود که با آثار پروفسور آرتور کریستن سن آشنا شدم. با استادم در دانشگاه کپنهاک، فریدون وهمن، ” جعفر خان از فرهنگ آمده “، نوشته حسن مقدم را خواندیم و متنش برای من، دانشجویی که تازه وارد دانشگاه شده، خیلی دشوار بود. دنبال مشکلم با متن “جعفر خان از …” افتادم و در کتابخانه دانشگاه ترجمهای از همان اثر حسن مقدم پیدا کردم. آرتور کریستن سن بود که ” جعفر خان از فرنگ آمده” را به زبان دانمارکی ترجمه کرده بود و بعداً برای من آشکار شد که ترجمهاش خیلی هم عالی و کاملاً برابر با اصل بود.
نمیدانم آیا شما، شنوندگان محترم، موافقید با نظر بنده که ایران شناسان اروپایی آن زمان، با این که مسلط بر زبانهای اوستایی، فارسی باستان و پهلوی بودند، بین آنها به ندرت ایران شناسی پیدا میشود که مسلط بر زبان زندۀ فارسی معاصر بود. ولی آرتور کریستن سن ، با این که بلند نبود فارسی صحبت کند، میتوانست متن فارسی معاصر را بخواند، بفهمد و ترجمه کند. این نکته، به نظر من نشان میدهد که آرتور کریستن سن ایران شناسی معمولی نبود. شکی نیست که کریستن سن متخصص ایران باستان و زبانهای قدیم بود، منتها در زمینۀ ایران معاصر، از زبان و ادبیات گرفته تا تاریخ آن زمان، تخصصی را نیز داشت که میتوان گفت که آرتور کریستن سن هم ایران شناس کلاسیک بود و هم ایران شناس مدرن. صفتهای” کلاسیک ” و “مدرن” شاید بیانگر خوبی نباشد برای شرح دادن مقام پروفسور آرتور کریستن سن در ردیف ایران شناسان آن زمان. شاید بهتر باشد که بگوییم که آرتور کریستن سن یک ایران شناسی بود که متخصص زبانهای ایرانی بود، اما نیز علاقۀ خاصی به تاریخ، اجتماع و فرهنگ ایران داشت ، از ایران باستان گرفته تا ایران معاصر. و میتوان او را به عنوان یکی از پیشروان ایران شناسی امروز شناخت. به هر حال، آرتور کریستن سن ایران شناس معمولی نبود و امیدوارم که شرح کوتاهی که الأن به شما از زندگی و آثار او خواهم داد نشانگر این گفته باشد.

کریستن در پایتخت دانمارک، کپنهاک، به دنیا آمد و تنها بچه پدر و مادری بود که تحصیل کرده نبودند. پدرش مأمور پستخانه بود و مادرش خانهدار. به قول خاطرات کریستن سن، که هنوز منتشر نشده، خانۀ پدریاش بیشتر از سه کتاب نداشت و یکی از آنها هزار و یک شب بود. در خاطرات مینویسد که کتاب هزار و یک شب باعث شد که او علاقه به کشورهای شرق پیدا کرده و نیز امید پیدا کرده که یک موقعی شرق شناس بشود. در ابتدا علاقهاش احساسی و رمانتیک بود ولی به مرور زمان تبدیل به علاقه علمی و منطقی شد. چون ـ به قول معروف ـ نان در کار علم شرقشناسی نیست ، آرتور کریستن سن اول رشته زبان فرانسوی ( با تاریخ و لاتین) در دانشگاه کپنهاک خوانده و در سال 1900 میلادی فوق لیسانس در این رشته شد. همزمان زبانهای عربی، اوستا، سانسکریت و ترکی را در دانشگاه مطالعه کرد. در سال 1903 کریستن دکترایش را به پایان رساند، موضوعش رباعیات خیام بود. انتخاب خیام به عنوان موضوع دکترایش نشان میدهد که آرتور قطعاً تصمیم گرفته بود که ایران شناسی زمینه کار علمیاش باشد. منتها، تا آن موقع که او اولین پروفسور رشته ایران شناسی ( و فولکلور ) در دانشگاه کپنهاک در سال 1919 بشود، کریستن سن مجبور شد درس فرانسوی و لاتین بدهد و برای چند روزنامه و مجله کار کند تا امرار معاش کند. با این حال، وقت برای مطالعه کردن در لندن، پاریس و برلین و کتاب و مقاله نوشتن در مورد ایران پیدا کرد.وقت هم برای سفر کردن به ایران داشت، و این سه سفری که به ایران کرد، برای استنباط آرتور کریستن سن از رشته علمی خودش ـ یعنی برای کریستن سن ایران شناس ـ بسیار مهم شدند.

هدف سفر اول و دوم به ایران، در سال 1914 و 1924 میلادی، بررسی لهجههای زنده در ایران بود. طبق تئوری علمی نسبتاً جدید زبان شناسی هند و اروپایی، زبانهای ایرانی عضو فامیل زبانهای هند و اروپایی هستند. و چون لهجههای ایران اثر از زبانهای قدیم ایران دارند، امید بود که از طریق بررسی لهجهها ریشۀ زبانهای هند و اروپایی پیدا بشود. این امید را آرتور کریستن سن داشت و قبل از اولین دو سفر به ایران زبان شناسی کانون مطالعاتی کریستن سن بود. اما در سفر دوم به ایران او با روشنفکران ایرانی و ایدئولوژی آنها که در واقع ایدئولوژی ملی گرایی رومانتیک دوران رضا شاه بود آشنا شد. و بعد از بازگشتن به دانمارک با روشنفکران ایرانی هم مکاتبه داشت، مثلاً با مجتبی مینوی، حسن پیرنیا و صادق هدایت. این باعث شد که موضوعات دیگر در زمینۀ ایران شناسی کانون مطالعاتی آرتور کریستن سن بشود. نمیخواهم بگویم که زبان شناسی دیگر مورد نظر کریستن سن نبود، و نمیخواهم بگویم که تاریخ باستان ایران تا آن موقع ، یعنی پیش از 1924 مورد نظرش نبود، اصلاً ، چون او از پیش در مورد مثلاً دوران ساسانیان و سامانیان نوشته بود. ولی میخواهم ادعا کنم که آرتور کریستن سن از آن موقع بیشتر توجهش را روی تاریخ قدیم و تاریخ معاصر ایران متمرکز کرد. به این صورت میشود گفت که آرتور کریستن سن در آن زمان شبیه بیشتر ایران شناسان امروز بود، چون نوشتههایش نیز درباره ایران معاصر بود.
آثار آرتور کریستن سن بسیار زیاد است و امشب برای دادن فهرست کامل آنها وقت کافی نست. کریستن سن مرا ببخشد! منتها میتوانم به اندکی از آثار مهمش اشاره کنم. شکی نیست که شاهکار آرتور کریستن سن ، ” ایران دوران ساسانیان” است که سال 1936 میلادی منتشر شد که دوباره به عنوان تحدید نظر شده در سال 1944 به چاپ رسید. حتی امروز تاریخدانان به این اثر رجوع میکنند و دانشجویان تاریخ ایران ترجمه آن را به زبانهای مختلف میخوانند. تز دکترای کریستن سن نیز به عنوان چاپ تجدید نظر شده با تیتر ” مطالعات انتقادی در رباعیات عمر” خیام در سال 1927 میلادی منتشر شد. به نظر من، این اثر اولین نمونه از نقد مدرن آثار ادبیات فارسی زبان است. نمونهای از مطالعات کریستن سن در زمینه ادبیات معاصر ایران، اثر ” تحقیقات در زبان فارسی کنونی” است که شامل مطالعۀ اثر ادبیات معاصر ایران ( جمالزاده، هدایت، نفیسی، علوی و غیره ) و زبان و ادبیات معاصر میشود که پس از مرگ کریستن در سال 1970 منتشر شد. آرتور کریستن سن نوشتههای زیادی به زبان دانمارکی هم دارد. یکی از آنها طرحهای فرهنگی ایران » است که از جمله یک معرفی دربارۀ آثار جمالزاده دارد.

فکر میکنم نگاهی به لیست کوتاه آثار آتور کریستن سن نشان میدهد که ایران شناسی دانمارکی ، مال تقریباً یک قرن پیش، وارد بیشتر موضوعات و ایران شناسی بود و تخصص زمینۀ تنها مختلف ایران شناسی داشت : زبان ، تاریخ زبان، لهجهشناسی، تاریخ اجتماعی، ادبیات و ادیان ایران. فکر میکنم که لیست کوتاه آثار آتور کریستن سن نیز نشانگر این است که او هم داخل چارچوب ایران شناسی سنتی آن زمان بود، هم یکی از پیشروان ایران شناسی امروز بود، همانطور که در ابتدای سخنرانیام گفتم. در آخر میخواهم به عنوان یک شهروند دانمارکی یک جنبه دیگر از آثار آرتورکریستن سن را مورد تأکید قرار بدهم: نوشتههای کریستن سن به زبان دانمارکی خیلی مهم بود برای معرفی کردن فرهنگ و تاریخ ایران به ملت دانمارک. به این صورت، آرتور کریستن سن اولین دانشمندی بود که سعی میکرد اطلاعاتی را در مورد ایران به مردم دانمارک اشاعه و توضیح بدهد. همان کاری که امروز بنده و همکارانم سعی میکنیم انجام بدهیم. خیلی ممنون که به سخنرانیام گوش دادید! »
پس از آن پروفسور کارلو چرتی به آرتور کریستن سن و اثر او درباره تاریخ ساسانی پرداخت.
« پیش از هر چیز از علی دهباشی سپاسگزارم که امروز مرا به اینجا دعوت کرد ، همچنین از دوست قدیمیام کلاوس پدرسن و از همکاران سفارت دانمارک تشکر میکنم که حضور یک ایتالیایی را در مراسم بزرگداشت شخصیتی پذیرا شدند که به یقین برجستهترین ایران شناس دانمارک و یکی از بزرگترین متخصصن ایران شناس در اروپای عصر خویش میباشد.
من در دوران تحصیل در زمینه تارخ و زبانهای ایران، اغلب به کارهای کریستن سن رجوع میکردم تا از آنها الهام بگیرم. او در حقیقت محققی بود با دانشی به غایت گسترده و در عین حال بسیار مدرنتر از زمان خود. او که به معنای واقعی شرق شناس بود ، به تحصیل زبانهای مدرن از جمله فارسی، عربی و ترکی پرداخت و زبانهای باستانی را نیز با شروع از زبان اوستایی آموخت. او زبان شناس به معنای کلاسیکِ کلمه بود زیرا از زبانها برای شناخت هر چه بیشتر تاریخ و فرهنگ ایران استفاده میکرد. البته پیش از اخذ کرسی دانشگاه کپنهاک در سال 1919 به عنوان روزنامهنگار و با تخصص در سیاست خاورمیانه فعالیت میکرد.
کریستن سن در برلین و گوتینگن نیز با فردریش کارل آندره آس که در آن زمان در حال کشفِ گنجینه زبانهای ایرانی میانهِ تورقان بود، تحصیل کرد.
این موضوع او را برای من عزیزتر میکند، زیرا من هم این شانس را داشتم تا در کوتینگن با دیوید نیل مک کینز از شاگردان والتر برونو هِنینگ که خود او نیز از شاگردان آندره اس بوده است، درس پهلوی بخوانم.

البته من نمیخواهم راجع به این موضوع صحبت کنم چرا که در میان شما کسانی هستند که خیلی بهتر از من میتوانند از فعالیتهای دانشگاهی کریستن سن بگویند، بلکه میخواهم درباره اثر اصلی آرتور کریستن سن صحبت کنم که هنوز هم برتر از سایر کتابهای مشابه خود است و به تاریخ ایران عصر ساسانی میپردازد. این اثر با کتابی که ممکن است یک متخصص تاریخ ایران پیش از اسلام، امروزه به نگراش درآورد بسیار متفاوت است. در عین حال امروز نوشتن در باب تاریخ ساسانیان بدون این اثر فاخر امکان پذیر نمیباشد.
این کتاب اولین بار در سال 1909 به چاپ رسد. سپس اصلاحات فراوانی روی آن انجام شد و در سال 1936 نسخه غنی تر و بهتری از آن به طبع رسید. سرانجام نسخه نهایی آن در چاپ دوم در سال 1944 روانه بازار شد.
منابع اصلی استفاده شده در ایران در دوران ساسانیان از اثری نشأت میگیرد که دکتر احسان یارشاطر و دیگران از آن به تاریخ ملی ایران تعبیر میکنند و آن اثری است که به عصر ساسانی بازمیگردد. این سنت به شیوههای مختلف در آثار برخی از بزرگترین مورخان اسلامی ( از جمله طبری، بلعمی، بیرونی، گردیزی و غیره) همچنین در شاهکار فردوسی یعنی شاهنامه که در آن شکلِ ادبی به خود میگیرد و در آثار مورخان بیزانسی، ارمنی و سوریانی برای ما به یادگار مانده است.
به احتمال خیلی زیاد نسخهای که برای مورخان شناخته شده است به دوران خسرو دوم، آخرین امپراتور بزرگ خاندان ساسانی برمیگردد، در حالی که نوشته اولیه قدیمیتر از آن تاریخ میباشد. کریستن سن به خوبی توانست سنت ملی را با اطلاعات به دست آمده از سنت مذهبی زرتشتی تکمیل کند ، موضوعی که یکی دیگر از علاقههای بزرگ زندگی تحقیقاتی او را تشکیل میداد.
تا به امروز هیچ اثر دیگری از نقطه نظر نقد عمیق کتاب کریستن سن را نداشته است و تنها یک اثر از نظر گستردگی و جزئی نگری از این کتاب پیشی گرفته است. منظورم اثر دو جلدی تاریخ ایران چاپ کمبریچ به قلم بسیاری از بهترین متخصصین نیمه دوم قرن 20 است که به عصر سلوکیان، پارتها و ساسانیان میپردازد.
اگر کسی امروز بخواهد درباره تاریخ امپراتوری ساسانی کتاب بنویسد، باید طبق تعبیر فیلیپ ژیگو، به تفکیک منابع ( یعنی منابع اولیه، ثانویه و غیره ) توجه داشته باشد.
به علاوه باید دانش کاملی در زمینه باستان شناسی داشته باشد، سکهها و گل مهرها، مخصوصاً آنهایی که حکومتی هستند را به خوبی میشناسد و بتواند اطلاعات منابع کلاسیک و اسلامی را که کریستن سن بر رویشان مطالعه کرده است به آنها بیفزاید. سپس باید کتبیهها و اطلاعات آسیای میانه را بازبینی نموده و کشفیات جدید را در چارچوب منابع سنتیتر بگنجاند. »
سخنران بعدی دکتر صادق سجادی بود که جزییات بیشتری از آثار کریستن سن را نقل کرد:
ایران شناس بزرگ دانمارکی. در سال 1875م زاده شد و چنانکه در شرح احوال او نوشته اند از آغاز جوانی به تمدن شرق علاقه مند بود و از اینرو به تحصیل زبانهای فارسی و ترکی و عربی و سنسکریت پرداخت و مدتها نزد اوستا شناس مشهور دانمارکی، وسترگارد، شاگردی کرد و زبان پهلوی را هم فرا گرفت. مدتی هم در مدرسة زبانهای شرقی برلین و نزد استادانی چون کارل اندره آس به تحصیل پرداخت. از دیگر استادان او می توان از اوگوست وان مهرن، ادوارد لمان، ویگو فاوسبول، یوهانس استروپ نام برد. در 23 سالگی اولین اثر خود را زیر عنوان رستم پهلوان ملی ایران منتشر کرد و در 1903م از رسالة دکترای خود در بارة رباعیات عمر خیام دفاع کرد و با درجة ممتاز آنرا به پایان برد. او یک سال بعد این رساله را زیر عنوان تحقیق در رباعیات خیام به زبان فرانسه منتشر کرد. کریستِن سِن از آن پس تا پایان عمر در 1945م همچنان مشغول تحقیق و تصنیف در بارة تاریخ و تمدن و زبان و ادب ایران، اعم از پیش و پس از اسلام، مخصوصاً عصر ساسانی بود. مجموع کتابها و مقالات او در این زمینه ها به بیش از 300 عنوان می رسد.

قسمتی از آثار مهم او در بارة ایران از
1- تاریخ سلطنت قباد و ظهور مزدک – ترجمة نصرالله فلسفی، تهران، 1309ش
2- داستان بزرجمهر حکیم- ترجمة عبدالحسین میکده، تهران،1313ش ضمیمة مجلة مهر. مشتمل بر تحقیق در بارة وجود تاریخی یا افسانه ای بزرگمهر.
3- وضع ملت و دولت و دربار در دورة شاهنشاهی ساسانیان-ترجمه و تحریر مجتبی مینوی، چاپ اول، تهران 1314ش. این ترجمه نسبت به متن نخستین چاپ فرانسة تفاوت های گاه اساسی دارد. زیرا کریستِن سِن ضمن صدور اجازة ترجمة کتاب به فارسی، نسخه ای از آنرا با اصلاحات و حذف و اضافات مهم برای مینوی فرستاد و متن فارسی مبتنی بر همین نسخه است. به نظر می رسد که همین کتاب اساس تحقیقات گسترده تر کریستن سن در همین موضوع شد و کتاب ایران در زمان ساسانیان محصول همین تحقیقات است.
4- ایران در زمان ساسانیان- ترجمة رشید یاسمی، چاپ اول، تهران، 1317ش، یکی از برجسته ترین آثار کریستن سن. چاپ دوم مشتمل است بر اضافات و تجدید نظر کلی که کریستن سن در چاپ 1944م خود إعمال کرده بود. این اضافات و تحقیقات جدید به ترجمة منوچهر امیر مکری بر متن فارسی رشید یاسمی افزوده و در 1332ش منتشر شد. کریستن سن در این اثر ممتاز با تحقیق در منابع ایرانی و عربی و یونانی و سریانی و ارمنی و تحقیقات جدید ایران شناسان، بسیاری از زوایای تاریک فرهنگ و تمدن عصر ساسانی را روشن گردانیده است و افقهای نو و راههای جدید در برابر محققان گشوده است.
5- مزدا پرستی در ایران قدیم – ترجمة ذبیح الله صفا، مرکب از دومقالة کریستن سن: یکی «ملاحظاتی در بارة قدیمترین عهود آئین زردشتی» که در 1326ش در تهران ، ودیگری «تحقیقات در باب کیش زردشتی ایران باستانی« در فلورانس ترجمه شد و هردو با عنوان مزدا پرستی در ایران قدیم در 1336ش در تهران به چاپ رسید.
6- کیانیان- ترجمة ذبیح الله صفا،چاپ اول تهران، 1336ش. از آثار مهم کریستن سن به زبان فرانسه که مشتمل است بر تحقیق در بارة کیانیان در روایات ملی و دینی ایرانیان، و مخصوصاً اثبات این نکته که اینان ارتباطی با هخامنشیان ندارند و از امرای محلی شرق ایران بوده اند.
7- کارنامة شاهان در روایات ایران باستان- ترجمة باقر امیرخانی و بهمن سرکاراتی، دانشگاه تبریز، 1350ش. این کتاب همانطور که کریستن سن خود تصریح کرده است با کتاب حماسة پهلوانی و ادبیات داستانی ایرانیان باستان مرتبط است.
8- آفرینش زیانکار در اساطیر ایرانی- ترجمة احمد طباطبایی، تبریز، 1355ش
9- گویش گیلکی در رشت- اول بار به قلم دکتر صادق کیا و همکاری فرانک ادیبی ترجمه و به صورت پلی کپی، بدون ذکر تاریخ در چند نسخه تکثیر شد. سپس در 1374ش، به قلم و شرح جعفر خمامی زاده در تهران به چاپ رسید. کتاب مشتمل بر توصیف ساختمان دستوری گویش گیلکی، متن هایی از این زبان و چند شعر و داستان، و فهرستی از واژه های گیلکی است.
10 ـ بررسی انتقادی رباعیات خیام – ترجمة فریدون بدره ای، تهران، 1374ش
11 ـ نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار – ترجمه و تحقیق به قلم ژالة آموزگار و احمد تفضلی،جلد اول، تهران، 1364ش، جلد دوم، تهران، 1368ش. از برجسته ترین آثار کریستن سن و مشتمل بر تحقیق در روایات ایرانی مربوط به گیومرث، نمونة نخستین انسان، مش و مشیانه، نخستین جفت انسان، افسانه های مربوط به هوشنگ و تهمورث و جمشید.
12 ـ فراسوی دریای خزر، سفرنامة کریستن سن به ایران و آسیای مرکزی، ترجمة منیژة احد زادگان و علی آلفونه، تهران، 1385ش
13 ـ بهرام چوبین، ترجمة همو، تهران، 1385ش
14 ـ افسانه های ایرانیان، ترجمة امیر حسین اکبری شالچی،تهران، 1386ش
15 ـ کاوة آهنگر و درفش کاویانی،- ترجمة منیژة احد زادگان آهنی، تهران، 1387ش
16 آ گویش سمنان – ترجمة احسان ابراهیمیان،و ویرایش و حواشی حمید رضا حسن زادة توکلی، سمنان، 1389ش. این اثر که در 1915م در کپنهاگ منتشر شده است، نخستین اثر کریستن سن در بارة گویشهای ایرانی است. چند صفحه از این رساله را محمد جعفر محجوب در 1336ش ترجمه و در مجلة یغما چاپ کرده بوده است.
کریستن سن همچنین مقالات بسیار در همین زمینه ها منتشر کرده است که دسته ای از آنها در زمینه های مختلف ادب و تاریخ و قصص هم به فارسی ترجمه شده است. بعضی از مترجمان این آثار که خود از دانشمندان و محققان و مترجمان طراز اول ایران اند، عبارتند از: مجتبی مینوی، نصرالله فلسفی، احمد تفضلی، ژالة آموزگار، عبدالحسین میکده، محمد جعفر محجوب، کیکاووس جهانداری، قمر آریان، خان بابا بیانی، زهرا خانلری و چند تن دیگر.

جالب آنکه کریستِن سِن بعضی مقالات خود را به فارسی نوشته و چاپ کرده است. زا آن میان باید به مقالة عالمانة او زیر عنوان «شعر پهلوی و شعر فارسی قدیم» اشاره کرد که در 1289ش/1920م در مجلة کاوه چاپ برلین به چاپ رسیده است. هیأت تحریریة کاوه در آغاز مقاله این عبارت را آورده اند:
« مقالة ذیل از قلم فاضل محترم و استاد معظَّم جناب آقای استاد کریستِن سِن، علامة
مستشرق دانمارکی است که در موضوع بسیار مهم شعر قدیم فارسی برای روزنامة
کاوه لطف فرموده و مرقوم داشته اند. چون مقاله را استاد محترم خود به فارسی مرقوم
داشته اند، ما نیز آنرا عینا بدون مداخله در عبارات(مگر در بعضی جزئیات) و با حفظ
انشای اصلی خودشان تیمّناً درج می کنیم. ادارة کاوه از حضرت معظَّم تشکر خالصانه
دارد که اوراق این جریده را بکمک قلمی خود مفتخر فرموده اند. اینک مقالة فاضل
محترم که خودشان عنوان فوق را به آن داده اند»…
برای آشنایی با انشاء و زبان و بیان کریستن سن، قسمتی از فرازی از همین مقاله نقل می شود:
« از کتب علم و ادب و شعر عهد ساسانیان بدبختانه بسیار کم باقی مانده است.
زردشتیان به نگاه داشتن مهم ترین کتب دینی سعی کرده اند و بس. و در اوایل
قرون اسلام کتب تاریخی قدیم بجد و جهد مسلمانانِ عالِمی که زبان پهلوی
می دانستند بزبان عربی ترجمه شده است؛ و اگر چه اکثر آن ترجمه ها هم بعدها گم
شده است، ولی بسیار اخبار مهمی که از همان منابع استخراج شده بود در کتابهای
متأخرین حفظ شده است. لیکن شعر غیر دینی عهد ساسانیان تماماً گم شده و از آن
شعر پهلوی بسیار کم اطلاع داریم… ایرانیان عهد ساسانیان بلا شک شعر داشتند. از
هر حیث در زبان پهلوی نظمها یا تصنیفها بوده که آنها را با ساز موسیقی می
خواندند…. در بارة مطربان و موسیقی نوازان مشهور عهد اکاسره خصوصاً
سرکِس{سرکش} و باربد، مورخین عرب و فرس حکایات فراوان نقل نموده اند».
دکتر مهرداد ملک زاده آخرین سخنران بود که موضوع سخنرانی وی « کیانیان در میانه اسطوره و تاریخ » بود و چکیدهای از آن را در اینجا میخوانیم:
تاریخ رواییِ ایرانیان به گونهای که در واپسین ویرایشهایِ آن در قالب حماسۀ ملیِ ایران در شاهنامۀ فردوسی و دیگر متون ادب فارسی بازتاب یافته، متضمنِ داستانهایی دربارۀ دو سُلالۀ پادشاهیِ افسانهایِ پیشدادی و کیانی است. پژوهشگران از دیرباز بر این گمان بودند و هستند که پیشدادیان نه شهریاران واقعی بلکه انعکاس چهرههای دیرینۀ روایات ایرانی (و حتی هندوایرانی) اند؛ آنانی که پسانتر در دگرگشتِ اساطیر ایرانِ باستان به حماسۀ ملیِ ایران از تجلیِ اسطورهای خود دور و دورتر شدند و در قالبهای نو و نوتر تبلور یافتند؛ کیومرث و سیامک و هوشنگ و تهمورث و جمشید و فریدون جملگی از نامآوران و گُردان و پهلوانانِ دنیای تاریک و روشنِ شرقِ ایرانِ پیش از تاریخی بودند و در بازگفتهایِ سپسین هر یک جایگاه و پایگاه شاهان و شهزادگان را از آن خود کردهاند.
اما کیانیان! داستانِ کیانیان شاید و باید که دگر باشد، آیا هست؟ داستانِ کیانیان همان داستانِ پیشدادیان هست و همآن نیست، به بیانی دیگر این داستان دو پاره دارد، یکی پارۀ کهن و کهنتر آن که همانا شرح بزرگیها و دلاوریها و سرفرازیهایِ کیقباد و کیکاووس و کیخسرو است و پارۀ دوم، پارۀ کیویشتاسپی و پارۀ زرتشتی داستان. نیمۀ پسینِ بخشِ کیانیان در تاریخ ملیِ ایران با دینآوریِ زرتشت همروزگار میشود و از این منظر موضوع بحث و فحصی بیشتر.

” تاریخ“پادشاهیِ گشتاسپ کیانی گره میخورد با”وجود تاریخیِ“زرتشت و گره میخورد با زمانه و زادبوم وی. آیا زرتشت مردی ایستاده در روشنای تاریخ بوده؟ اگر پادشاه پشتیبان وی، گشتاسپ، مردی ”تاریخی“ باشد شاید همو نیز چنین باشد؟ و پرسش بنیادیتر در این میان آن است که از کدام تاریخ سخن میگوییم؟
آرتور امانوئل کریستنسن کتاب کیانیان خویش را در پاسخ بدین پرسشها و پرسشهایی بیش و بیشتر بَرنوشت (کُپنهاگ 1932)، در این مجال و مقال به آن پاسخ و پاسخهای دیگر او خواهیم پرداخت.»
نمایش مجموعهای از آثار آرتور کریستن سن بخش جانبی این مراسم بود.

