ایرانشناسی و تاریخ از فراسوی آبها / خدادرضا خانی
در سال گذشته، سه كتاب مربوط به ايرانشناسى در خارج از ايران و به زبان انگليسى چاپ شدهاند كه آشنايى با آنها براى خواننده فارسى زبان شايد خالى از لطف نباشد. هر چند كه طبيعت سه كتاب با يكديگر متفاوت است و ارتباطشان تنها در آن است كه هر سه به مقوله ايرانشناسى، از جهات مختلف، نگريستهاند. اما معرفى هر سه آنها در اينجا به بهانه آشنايى نويسنده با فاضلانى كه دست اندركار تهيهشان بودهاند شايد چندان هم نامتناسب نباشد.
كتاب اول به مشخصات ذيل در سال 2009 ميلادى و توسط انتشارات مزدا در جنوب كاليفرنيا به چاپ رسيده است:
Afshar,Iraj and Touraj Daryaee. Scholars and Humanists: Iranian Studies in Henning and Taqizdeh Correspondence 1937, in collaboration with Pantea Ranjbar Mohammadi, Costa Mesa, CA: Mazda Publishers, 2009 Pp 318; xxiv, with plates and indices .
همانطور كه از عنوان كتاب برمىآيد، اين كتاب حاصل زحمات استاد ايرج افشار و دكتر تورج دريايى است كه در آن مجموعهاى مهم از نامههايى كه بين سيد حسن تقىزاده (سياستمدار، نويسنده، و محقق بزرگ ايرانى) و والتر برونو هنينگ (ايرانشناس برجسته آلمانى) رد و بدل شده را گرد هم آوردهاند. همانطور كه استاد افشار در مقدمه كتاب آوردهاند، اين نامهها به صورت رونوشت نامههاى تقىزاده و اصل نامههاى هنينگ در نزد خانم تقىزاده (اديت يا عطيه) محفوظ بوده و به لطف اين بانوى محترم، در دسترس استاد قرار گرفتهاند. به جهت اينكه نامهها به انگليسى بودهاند، استاد افشار به همكارى كسى كه انگليسى را به كمال بداند و همچنين از موضوعات مورد بحث در نامهها نيز اطلاعات مبسوطى داشته باشد علاقهمند بودهاند. طبيعتاً، وجود دكتر دريايى كه مانند هر ايرانشناس ديگرى براى تقىزاده و هنينگ احترام زيادى قائل است و همچنين به موضوعات مورد تحقيق اين دو فرزانه علاقهمند، منظور استاد افشار را برآورده مىكرده است. در نتيجه، رونوشت و عكس نامهها توسط دكتر دريايى مورد بررسى قرار گرفت و متن آنها استنساخ شد و بعد از همكارى در خواندن بعضى موارد سخت، متن نامهها براى چاپ آماده شد. البته كتاب به جز متن نامهها، شامل اضافات مهمى است كه به حق اين كتاب را به مرجعى مهم براى تحقيق در تاريخچه ايرانشناسى در ايران و غرب تبديل مىكند. از جمله اين اضافات، بخش زندگىنامه هنينگ و تقىزاده است كه بر مبناى تاريخ و به همت استاد افشار تهيه شده و به ما براى آشنا شدن با مراحلى كه اين دو فاضل براى رسيدن به سطح علمى خود طى كردهاند كمك بسيارى مىكند. بخش مهم ديگر، فهرستى است به همراه توضيحات از شخصيتهايى كه در نامهها از آنها نام برده شده و توسط استاد افشار براى آشنا شدن خواننده غيرايرانى با اين شخصيتها گردآورى شده، و اين در جاى خود، منبع مهمى است براى آشنايى بيشتر با اين شخصيتها كه در بعضى مواقع، حتى ممكن است خواننده جوانتر ايرانى هم با آنها آشنايى درخورى نداشته باشد. به علاوه اين دو بخش مهم، كتاب همچنين شامل يك فصل از «فرهنگنامه ريشهشناسى زبان فارسى» است كه توسط هنينگ نوشته شده و بخشى از پروژهايست كه تقىزاده و هنينگ براى آن زحمت زيادى كشيدند و قسمت مهمى از نامهها را نيز به خود اختصاص مىدهد، هر چند كه متأسفانه اين پروژه به نتيجه نهايى نرسيد و فصل حاضر (كه به زبان فرانسه است) نمونهايست از بخشهايى از پروژه كه هيچ وقت به مرحله نشر نرسيد. در آخر، كتاب شامل عكس چندين نمونه از نامهها، به علاوه تصوير نامهها و درخواستهاى رسمى است كه به زبان فارسى در مورد پروژه فرهنگنامه نوشته شدهاند. كتاب با نمايهاى از اعلام به پايان مىرسد.
اهميت اين كتاب براى خوانندهاى كه به ايرانشناسى علاقهمند است واضح و توضيح آن شايد غيرضرور باشد، همچنين است براى كسانى كه به زندگى هر كدام از اين دو فرزانه، بهخصوص به زندگى علمى شخصيتى مانند سيد حسن تقىزاده، كه به هر حال در ايران به عنوان شخصيتى سياسى شناخته مىشود، علاقه داشته باشند. اما همانطور كه عنوان اوليه انگليسى كتاب بيان مىكند، اهميت اين كتاب براى كسانى كه بطور كل به تأثير اومانيسم در گسترش دانشهايى مانند شرقشناسى و زبانشناسى علاقهمند هستند نيز قابل توجه است. هر دو شخصيت اصلى كتاب از بزرگان رشته ايرانشناسى، بهخصوص زبانشناسى تاريخى، هستند و هر كدام به نوبه خود از تأثيرگذارترين شخصيتها در حوزههاى علمى و حتى خارج از علم. سابقه سياسى تقىزاده از اوايل دوره مشروطه، تجربه تبعيد، و بعد ورود دگربارهاش به دنياى سياست خود داستانى است غريب، اما حتى غريبتر وقتى كه بدانيم او در ضمن همه مشغلههاى سياسى، فرصت را براى تحقيق در مورد تقويمهاى باستانى ايران يا تاريخ مانى و مانوىگرى از دست نمىداد و در كنار مقام سفارت، رهبر هيئت ايرانى اعزامى به كنگره شرقشناسها نيز بود. هنينگ هم هر چند كه با دنياى سياست ميانهاى نداشت، اما به دليل اختلافات شخصى و اصولى با دولت آلمان نازى، مجبور به كوچ از وطن و سكونت در انگلستان و بعد ايالات متحد شده بود و با خود كولهبارى از تجربيات را حمل مىكرد. او همچنين به دليل برخوردارى از موقعيتهاى مهم دانشگاهى، در شرايطى قرار داشت كه توانست بسيارى از ايرانشناسان مهم آينده را تحت تعليم خود بگيرد و به جامعه علمى تحويل دهد. همه اين موارد در اين نامهها ذكر شده است و به خواننده تصويرى كامل از دورهاى قريب به سى سال از مهمترين سالهاى تكامل رشته ايرانشناسى و زندگى علمى و اجتماعى دو تن از بزرگترين عالمان آن را مىدهد.
خداداد رضاخانی
كتاب به صورتى زيبا و متناسب چاپ شده و با توجه به دو رنگ بودن آن، حتى عكسهايى كه از نامهها در آخر كتاب آمده، به صورتى خوانا و قابل استفاده چاپ شدهاند. به جز معدودى اشتباهات نوشتارى و حروفچينى، متن اصلى كتاب كه نامههاى هنينگ و تقىزاده باشد به همت استاد افشار و دكتر دريايى، بىغلط و كامل از آب درآمده است (به استثناى مواردى كه به توضيح استاد افشار، به دليل خط نوشتارى نويسندگان، براى هيچ كدام از ويراستاران قابل خواندن نبوده است). در كل، كتاب نامههاى هنينگ و تقىزاده مجموعه بسيار مهمى است كه به ما اجازه مىدهد دههها بعد از مرگ نويسندگان آن، شاهد شكلگيرى طرز تفكر دو دانشمند بىنظير در مورد مسائل پيچيده علمى باشيم و در ضمن، با خواندن نظريات آن دو در مورد مسائل روزانه زندگى و اجتماع، لذتى تمام از برداشتهاى شخصى آنها ببريم. به اميد اينكه در آينده شاهد انتشار مجموعههاى بيشترى از اين دست باشيم.
اما كتاب ديگر، اثرى است در مورد تاريخ ساسانيان به اين مشخصات :
I.B.Tauris :London ,the Rise and Fall of an Empire :Sasanian Persia .Touraj ,Daryaee
xxii,with ;225 .Pp .2009 ,in association with the Iran Heritage Foundation
.indices
نويسنده اين كتاب، كه به گواهى عنوانش به پيدايش و سقوط سلسله ساسانى مىپردازد، يكى از مهمترين و شناخته شدهترين دانشمندان رشته تاريخ ساسانيان است كه در كتاب نامههاى هنينگ و تقىزاده نيز يكى از ويراستاران بود. از نويسنده قبلاً كتابها و مقالات متعددى در مورد جزئيات تاريخ و سكهشناسى ساسانى منتشر شده كه چند نمونه از آنها نيز به فارسى ترجمه و نشر شده است. اما كتاب حاضر، نگاه جامعى است به تاريخ دوره ساسانى با در نظر گرفتن آخرين تحقيقات و استفاده از جديدترين منابع در مورد تاريخ اين سلسله مهم. با توجه به اينكه بيش از هفتاد سال از نوشته شدن كتاب معروف ايران در زمان ساسانيان نوشته آرتور كريستن سن دانماركى (ترجمه فارسى غلامرضا رشيد ياسمى) مىگذرد، هنوز هم اين كتاب مبناى اصلى، و در بسيارى از موارد متأسفانه تنها منبع، براى تحقيق در مورد تاريخ اين دوره است. اما كتاب حاضر، بدون داشتن ادعاى جايگزينى كتاب ارزشمند كريستنسن، سعى در به روز كردن اطلاعات موجود در مورد تاريخ ساسانى و ارائه تصويرى از اين سلسله بر مبناى درك امروزه ما از تاريخ آنها دارد.
از زمان نگارش كتاب كريستنسن، هم روش تحقيق تاريخى و هم منابع مورد استفاده براى تحقيق در مورد تاريخ باستان تغييرات مهمى كردهاند. هر چند كه متون تاريخى باستانى هنوز هم بخش بزرگى از منابع مورد استفاده دانشمندان را تشكيل مىدهند، اما امروزه دانشمند تاريخدانى كه خود را تنها به متون تاريخى (چه يونانى و لاتين و چه فارسى و عربى) محدود كند نمىتواند اطلاعات تازهاى به ما ارائه دهد و ما را در بهتر فهميدن دنياى باستان يارى رساند. از اين رو، استفاده از منابع به دست آمده از طريق باستانشناسى، به علاوه سكهها و مهرها، امروزه از لزومات انجام تحقيق در تاريخ باستان ايران، بهخصوص تاريخ دوره ساسانى است. نويسنده كتاب به دليل آشنايى شخصى با مسائل سكهشناسى و مهرشناسى، و با توجه كامل به شواهد باستانشناسى، تصويرى از دوره ساسانى به ما ارائه مىدهد كه مطابق با آخرين دستاوردهاى دانشمندان در اين رشته است، و همچنين با در نظر گرفتن منابع نوشتارى كه به طور سنتى، كمتر مورد استفاده قرار گرفتهاند (مانند منابع سريانى و ارمنى)، روايت جديدى از بعضى وقايع را نيز به دست مىدهد. از اين جهت، اين كتاب نه تنها مىتواند تكملهاى باشد به اثر گرانقدر كريستنسن، بلكه خود ارائه دهنده روايت كاملى است از تاريخ و فرهنگ دوره ساسانى.
كتاب بعد از ديباچه و مقدمه، به پنج فصل اصلى تقسيم مىشود، كه به ترتيب عبارتند از: «تاريخ سياسى ايران و انيران»، «جامعه دوره ساسانى»، «مذاهب شاهنشاهى»، «زبانها و نوشتههاى مردمان» و «اقتصاد و ساختار ادارى ايرانشهر».. هر كدام از اين فصلها به جاى خود، مقالهايست كامل و قائمبالذات در مورد مسئله مورد بحث. از اين بين، به دليل احاطه خود نويسنده به مسائل مربوط به مذهب، فرهنگ نوشتارى، و ساختار ادارى شاهنشاهى ساسانى، بخشهاى متبوع از جمله قوىترين و خواندنىترين فصول كتاب هستند. در قسمت مذاهب، استفاده از تحقيقات انجام شده در مورد وضعيت پيروان مذاهب غيرزرتشتى در شاهنشاهى ساسانى، بهخصوص نسطوريان و كليميان و بهرهجويى از منابعى كه از آنها كمتر استفاده شده، اين فصل را تبديل به بحثى مهم مىسازد كه مىتواند مبدأ تحقيقات بيشتر در مورد وضعيت مذاهب و پيروان آنها در دوره ساسانى باشد.
فصل مربوط به زبان، با توضيحى در مورد زبانهاى مورد استفاده در شاهنشاهى ساسانى آغاز مىشود و با شرحى از سنگنوشتههاى ساسانى، به مهمترين قسمت اين بخش مىرسد. از آنجايى كه مهمترين منابع موجود از دوره ساسانى، متون نوشته شده به خط و زبان پارسى ميانه است، نويسنده با اختصاص بخش مهمى از اين فصل، طبقهبندى دقيق و مفيدى از انواع متون قابل دسترس از اين دوره را ارائه مىدهد. توضيح در مورد تكامل متون دينى و غيردينى و اهميت آنها در شكلگيرى فرهنگ ساسانى از جمله مهمترين دستاوردهاى اين قسمت است. توضيحاتى در مورد متون موجود از زبانهايى به غير از پارسى ميانه نيز در دنباله اين قسمت آمده، البته با توجه به اهميت متون بلخىاى كه در دو دهه اخير كشف و منتشر شدهاند، بد نبود اگر سطرهاى زيادترى به آنها اختصاص داده مىشد.
هر چند كه هدف كتاب ارائه تصويرى اجمالى از تاريخ ساسانى است و مخاطب آن هم علاقهمندان متخصص و غيرمتخصص، اما وجود بخشهايى مانند بخش «ساختار ادارى دولت ساسانى» به خواننده اين اجازه را مىدهد كه در جزئيات اندكى عميقتر شود كه البته با توجه به تخصص نويسنده، چندان هم تعجبآور نيست. اما از طرفى، بخش مربوط به اقتصاد به صورتى كلىتر از بقيه آمده و به نظر مىآيد كه هدف نويسنده، بيشتر وصف موقعيت تجارى شاهنشاهى ساسانى در جهان باستان بوده تا واقعاً اقتصاد دولت و جامعه ساسانى. از اين رو، توضيحاتى اجمالى در مورد تجارت ساسانى باكشورهاى همسايه و اهميت مسائل بازرگانى به سرعت ما را به بخش ساختار ادارى ساسانى هدايت مىكنند. شايد شايستهتر بود كه با پرداختن ژرفتر به اقدامات عمرانى شاهنشاهى ساسانى، بهخصوص در تأسيس و گسترش سيستمهاى آبيارى، و همچنين دخالت مستقيم اين دولت در مسائل مربوط به كشاورزى و اقتصاد توليد شهرى، تصويرى كاملتر از اقتصاد جامعه ساسانى ارائه مىشد. اين البته كوتاهىاى است كه دليل آن شايد در نگرش عام به مسئله اقتصاد دنياى پيش مدرن باشد و مسئلهاى كه براى حل آن، محتاج تغييرى وراى اهداف كتاب مورد بحث هستيم.
به غير از متن، كتاب شامل چند نمايه و مقدار قابل توجهى تصاوير آثار ساسانى (به صورت سياه و سفيد) است. در آخر كتاب نيز كتابشناسى گستردهاى آمده است كه در هدايت علاقهمندان به سوى تحقيقات جديد در مورد تاريخ و فرهنگ ساسانى، بسيار مهم است. در متن كتاب، در چند جا سهلانگارىهاى ويراستارىاى به چشم مىخورد كه در صورت دقت بيشتر، قابل پيشگيرى بودند. به هر صورت، كتاب ايران ساسانى (كه البته به رسم موجود در بريتانيا «پارس ساسانى» ناميده شده)، اثرى است مهم و به موقع براى علاقهمندان به تاريخ ساسانى و كتابى براى هدايت آنها به سوى دنياى تحقيق در مورد تاريخ و فرهنگ اين دوره.
به دنباله كتاب ايران ساسانى، و هدفش در راهنمايى علاقهمندان به تحقيقات مربوط به دوره ساسانى، كتاب سوم شايد يكى از مهمترين منابع موجود در برآوردن اين هدف باشد. مشخصات اين كتاب بدين شرح است :
:BibliographicaSasanika .Touraj Daryaee and Massoumeh Alinia ,Evangelos ,Venetis
99.Sasnika – Years 1990 :volume I ,a Bibliographical Guide to Sasanian Iran
.xiii ,108 .Pp .2009 ,Mazda Publishers :CA ,Costa Mesa ,2 .No ,Series
اين كتاب در واقع كتاب نامهايست گسترده، و مرتب شده بر مبناى تاريخ انتشار، در مورد تاريخ ساسانى. با وجود منتشر شدن هر ساله مقدار زيادى مقاله و كتاب در مورد تاريخ، زبان، فرهنگ، اقتصاد، ارتش، و ديگر جنبههاى تاريخ ساسانى، ما هنوز فهرست مرتبى از اين آثار در دست نداريم و اين مشكلى است براى محققان تاريخ ساسانى كه بعضاً بايد با ساعتها كاوش در كتاب نامههاى كتابهاى منتشر شده يا ورق زدن مجلات و حتى برحسب تصادف، به اين تحقيقات دسترسى پيدا كنند و چه بسا، بدون آگاهى از وجود يك مقاله خاص، دست به تحقيقى ناقص بزنند.
به همين دليل، نويسندگان اين كتابنامه تصميم به جمعآورى فهرستى از اين تحقيقات كه به زبانهاى انگليسى، آلمانى، فرانسه، ايتاليايى، فارسى و يا هر زبان ديگرى نوشته شدهاند، گرفتند. به دليل تفاوت در رشتههاى تخصصى نويسندگان (ادبيات، زبانشناسى و تاريخ)، هر كدام از نويسندگان موفق شدهاند به سهم خود به هر چه پربارتر شدن كتابنامه كمك كنند. قسمت اول اين كتابنامه كه اكنون منتشر شده، شامل مقالات و كتابهايى است كه در دهه 1990 به چاپ رسيدهاند و نويسندگان اميدوارند كه همراه با نزديك شدن به اواخر دهه 2000، جلد دوم اين مجموعه را نيز به علاقهمندان ارائه كنند.
با وجود جامع بودن كتاب، بعضى بىدقتىها در تنظيم مراجع موجب شده كه استفاده محقق از كتاب تا حدى به شرط تصحيح خطاها باشد. با وجود اينكه بيشتر مراجع با استاندارد مورد استفاده نشريات تاريخى (معروف به «شيوهنامه شيكاگو») تنظيم شدهاند، اما اصول اين شيوه در همه جا به درستى رعايت نشده است و بعضاً به سردرگمى استفاده كننده مىانجامد. با توجه به اينكه زبان اين كتاب انگليسى است، جا داشت كه همه ارجاعات، برحسب شيوه معمول در انگليسى مىآمد، اما در بعضى موارد، به ذكر ارجاعات با استفاده از شيوههاى ديگر، بهخصوص در مورد ارجاعاتى كه به زبان غير از انگليسى نوشته شدهاند، بسنده شده. مشكل ديگر، غير از اشتباهات نوشتارى و بعضاً چاپى، يكدست نبودن ترجمه عنوانها از فارسى به لاتين است. با توجه به اينكه ناشر محترم امكان چاپ حروف فارسى را نيز داراست، مىشد سعى كرد كه اين ارجاعات به خط فارسى درج شوند يا حداقل، استانداردى براى آوانويسى آنها به خط لاتين اعمال شود. همچنين، به عنوان پيشنهاد و با توجه به استفاده هر چه بيشتر از رايانهها براى نوشتن و تحقيق، شايد ارائه يك لوح فشرده از منابع به همراه كتاب مىتوانست هم كمك بيشترى به محققان بكند و هم خوانندگان را در به روز كردن منابع و استفاده از آن در فضاى مجازى يارى دهد.
والتر برونو و سید حسن تقی زاده
به هر طريق، انتشار اين كتاب و دو كتاب معرفى شده ديگر در اين نوشتار از اهميت بسيارى برخوردار است. از طريق آشنايى با شخصيت و روش تحقيق دو نفر از بزرگان رشته ايرانشناسى، محققان و علاقهمندان الگويى براى پيشبرد تحقيقات خود و توليد آثارى هرچه پرمايهتر و دقيقتر پيدا مىكنند. كتاب ايران ساسانى مبدأ مناسبى براى شروع تحقيق را به علاقهمندان ارائه مىدهد و «كتابنامه ساسانى» نيز ابزار قدرتمندى را در اختيار اين محققان قرار مىدهد تا با آن، هرچه آسانتر اما پربارتر، به كار خود ادامه دهند.
بخارا 71، خرداد ـ شهریور 1388