گرگ اجل یکایک از این گله می برد/ دکتر انور خامه ای

 

 در سوگ‌ علي‌اصغر خبره‌زاده‌

 

 در پي‌ از دست‌ دادن‌ نويسندگان‌ ارجمندي‌ چون‌ فريدون‌ آدميت‌، امير حسين‌ سرشار و منوچهر صفا، اينك‌ علي‌ اصغر خبره‌زاده‌ نيز از ميان‌ ما رخت‌ بربست‌ و در سوگ‌ او نشسته‌ايم‌. آخرين‌ باري‌ كه‌ او را ديدم‌ در مجلس‌ سوگواري‌ زنده‌ياد پرويز داريوش‌ بود و او نقش‌ صاحب‌ عزا را انجام‌ مي‌داد به‌ همگان‌ تسليت‌ مي‌گفت‌ و از همه‌ پذيرايي‌ مي‌كرد. اينك‌ او رفته‌ است‌ و دوستانش‌ جز چشمي‌ اشكبار و دلي‌ اندوهگين‌ ندارند كه‌ بدرقة‌ راهش‌ كنند.

 دكتر خبره‌زاده‌ از فرهيختگاني‌ بود كه‌ در پي‌ انتشار آثار نيما يوشيج‌، صادق‌ هدايت‌، ذبيح‌ بهروز و انديشه‌منداني‌ ديگر در دهة‌ بيستم‌ اين‌ سده‌ به‌ جنبش‌ نوگرايي‌ ادبي‌ و فرهنگي‌ روي‌ آوردند و آن‌ را با آثار خود بارورتر ساختند. او دوست‌ بسيار نزديك‌ زنده‌ياد جلال‌ آل‌احمد بود. آنها در دبيرستان‌ با هم‌ دوست‌ شده‌ بودند و در دانشكدة‌ ادبيات‌ دانشگاه‌ تهران‌ رشته‌ اين‌ دوستي‌ را استوارتر ساختند، رشته‌اي‌ كه‌ تا پايان‌ زندگيشان‌ پايدار ماند. يكي‌ از فراورده‌هاي‌ اين‌ دوستي‌ و همكاري‌ ترجمة‌ شاهكار آلبر كامو به‌ نام‌  بيگانه‌  است‌ كه‌ به‌ گمان‌ من‌ نمونة‌ بسيار نيكويي‌ براي‌ برگردان‌ از زبان‌هاي‌ ديگر به‌ فارسي‌ است‌.

 دكتر خبره‌زاده‌ در دانشكدة‌ ادبيات‌ از دانشجويان‌ برجسته‌ و مورد توجه‌ مرحوم‌ فروزانفر بود و از خود او شنيدم‌ كه‌ اين‌ استاد به‌ او گفته‌ بود: «من‌ مي‌خواستم‌ ترا دستيار خود كنم‌ ولي‌ تو آمادگي‌ از خود نشان‌ نمي‌دادي‌». گويا آن‌ زنده‌ياد رسالة‌ دكتراي‌ خود را هم‌ با همان‌ استاد انجام‌ داده‌ است‌.

 دكتر خبره‌زاده‌ پس‌ از پايان‌ دوران‌ دانشجويي‌ به‌ آموزش‌ در دبيرستان‌ها پرداخت‌ و دبيري‌ برجسته‌ و سرشناس‌ بود و از كارمندان‌ بلندمرتبة‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ به‌ شمار مي‌رفت‌.

 دكتر خبره‌زاده‌ مترجمي‌ زبردست‌ بود و در همان‌ سال‌هاي‌ جواني‌ كتاب‌  زن‌ سي‌ ساله‌ شاهكار  اونوره‌ دو بالزاك‌  را به‌ فارسي‌ برگردانده‌ بود كه‌ مورد ستايش‌ قرار گرفت‌، كتاب‌هاي‌ ديگري‌ را نيز از فرانسه‌ به‌ فارسي‌ برگردانده‌ است‌ كه‌ نام‌ آنها را به‌ ياد ندارم‌. يادش‌ هماره‌ زنده‌ و پاينده‌ باد.