کهن ترین نسخۀ اشعار حافظ/ حسن انوری
خبر براي دوستداران حافظ مسرتانگيز بود. نسخهاي از بعضي اشعار حافظ پيدا شده كه در زمان خود او كتابت شده است. پيش از اين دكتر سليم نيساري ديواني مبتني بر پنجاه نسخه فراهم آورده و در سال 1385 از سوي فرهنگستان زبان و ادب فارسي منتشر شده، كهنترين نسخه از ميان پنجاه نسخة وي مورخ به سال 807 است يعني پانزده سال پس از درگذشت شاعر كتابت شده است. ركنالدين همايون فرخ نيز ديواني به چاپ رسانده كه مدعي است از روي نسخهاي مورخ به سال 805 است. اخيراً آقايان دكتر صادق سجادي و علي بهراميان ديواني به چاپ رساندهاند كه مبتني بر نسخة مورخ 803 است. آقايان امر يزدان عليمردان و ظاهر احراري نيز گزيدهاي از حافظ (41 غزل و 2 قطعه) مبتني بر نسخة 805 به اهل ادب عرضه كردهاند. تاكنون نسخهاي كه مربوط به زمان شاعر باشد به دست نيامده بود و اينك در كتابخانة بادليان در دانشگاه آكسفورد انگلستان جُنگ شعري پيدا شده به قلم شخصي به نام علامرندي يكي از معاصران حافظ كه شامل چهل و نه غزل و يك تك بيت از اين شاعر بزرگ است. اين غزلها همگي به استثناي شش غزل در حيات حافظ نوشته شده است. كاشف اين نسخه و مباشر طبع آن آقاي علي فردوسي دانشمند ايراني مقيم آمريكاست كه پس از كشف نسخه بر آن بوده است تا هر چه زودتر اين شعرها را در اختيار خيل دوستداران و پژوهندگان حافظ قرار دهد. ايشان مقدمة درازدامني دربارة نسخه نوشته و در همين سال (يعني 1387) انتشارات ديباية تهران آن را در قطع 13 در 24 سانتيمتر و با كاغذ مرغوب و در دو رنگ به چاپ رسانده است. مباشر طبع به طور كاملاً تصادفي به اين نسخه وقوف پيدا ميكند. در جستجوي مسايل تاريخي بوده كه وجود اشعاري از شاه شجاع مظفري در جنگ مزبور او را به اشعار حافظ رهنمون ميشود كه با نام منتخب اشعار فارسي در كتابخانهاي كه ياد كرديم نگهداري ميشود. اين مجموعه يا جُنگ 73 برگ و 146 صفحه دارد به ابعاد 8/10 در 5/23 سانتيمتر. جلد آن تيماج ساده است به رنگ قهوهاي روشن. كاغذ آن نسبتاً ضخيم است به رنگ نخودي و بيآهار مهره. اين كاغذ چنان كه متخصصان اظهار نظر كردهاند محلي ساز است. سه برگ اول و پنج برگ آخر جُنگ سفيد است و به جز 13 صفحه، بقية صفحات جدولكشي شده است. كاتب و ظاهراً گردآورندة نسخه يعني علامرندي خود نيز شاعر است و از شعرهاي خود نيز در جنگ درج كرده است. از شعرهايش ميتوان استنباط كرد كه اهل آذربايجان است همانطور كه نسبتش مرندي نيز حاكي از آن است و و در ديار غربت و احتمالاً در شيراز به سر ميبرده و اين مجموعه را براي اهدا به شخص عالي مقامي فراهم كرده بوده است. علامرندي علاوه بر شعر خود از اشعار رشيد وطواط، سيف باخرزي، مهستي، سلمان ساوجي، عميدالملك، كمالالدين اسماعيل، سعدي، همام تبريزي، اوحدي مراغهاي، نزاري قهستاني، شاه شجاع، سلطان احمد جلاير، جلالالدين عضد يزدي و حافظ در اين دفتر آورده است. همگي اين شاعران به دوران پيشتر يا كمابيش همعصر حافظ تعلق دارند. معرفي آنان نيز با دعاهايي كه مردگان را از زندگان جدا ميكند كاملاً با تاريخ حيات آنان مناسبت دارد. نحوة انتساب شعرها به شاه شجاع و سلمان ساوجي كه اندك زماني پيش از حافظ (اولي در سال 786 و دومي در سال 773) درگذشتهاند و علامرندي چون درگذشتگان از آنان نام ميبرد و يا انتساب شعرهايي به سلطان احمد جلاير (مقتول به سال 813) كه علا مانند زندگان از او ياد ميكند و در آغاز شعر مينويسد خلدالله تعالي سلطانه و خلافته، تعلق اين جُنگ را به دهة پاياني قرن هشتم هجري تأييد ميكند و مخصوصاً اينكه علامرندي در شعر خود از سال 792 ياد ميكند و از حافظ به عنوان مولانا نام ميبرد و نه به شكلي كه بعدها مرسوم گرديد با لقب خواجه. و با دعاي طاب لقائه پس از نام حافظ آن هم سه بار آقاي فردوسي حدس ميزند كه علامرندي با شاعر بزرگ آشنايي داشته و شعرهاي او را يادداشت ميكرده است و با توجه به تاريخ جمعآوري شعرها شايد بتوان گفت كه اين ملاقاتها و يادداشتها مصادف با روزگار حكومت شاه منصور ممدوح و حامي حافظ و روزهاي اوج اعتبار شاعر بوده است. ترتيب عنوانهايي كه علامرندي در مورد حافظ به كار ميبرد در 21 مورد با عنوانهايي مانند وله ادام الله تعالي فضايله يا زيدت فضله يا دام توفيقه براي حافظ طلب ادامه توفيق ميكند و در 20 مورد با عنوانهايي مانند سلمهالله يا طيبالله وقته يا طاب وقته يا دام بقائه يا طيبالله عيشه براي شاعر سالخورده طلب تندرستي و طلب طول عمر ميكند و در سه مورد با عنوان طاب لقائه خواهان ديدارهاي خوشتر از او ميشود و در شش مورد هم براي او از درگاه خداوند طلب مغفرت و آمرزش دارد. از مجموع اينها اين طور استنباط ميشود كه جُنگ مزبور در آخرين ماههاي زندگي حافظ و بعضي از غزلها پس از مرگ او نوشته شده است. آنچه معروض افتاد مأخوذ از مقدمة آقاي فردوسي بود. من تعدادي از غزلهاي دست نوشتة علامرندي را با دفتر دگرسانيهاي آقاي دكتر سليم نيساري مقابله كردم كه نتيجه را به عرض ميرسانم:
غزل يك در ترتيب ابيات با متن نيساري يكسان نيست. متن نيساري از اين جهت يعني از جهت ترتيبات ابيات برابر با 25 نسخه از نسخههاي پنجاهگانه است و دوازده نسخه از نسخ پنجاهگانه متفاوت با متن نيساري است متن علامرندي با هيچكدام از آن نسخههاي دوازدهگانه نيز برابر نيست و اين نشان ميدهد غزل از منبع متفاوتي جز منابع شناخته شده استنساخ شده است.
از جهت متن، همه ابيات علامرندي با ابيات متناظرشان در نسخة نيساري همسان است جز يك بيت و آن بيت سوم علامرندي است كه با بيت متناظرش كه در نسخة نيساري بيت چهارم است تفاوت كلي در مصراع اول دارد بيت در نيساري چنين است:
مدعي خواست كه آيد به تماشاگه راز دست غيب آمد و بر سينة نامحرم زد
كه در علامرندي چنين است:
هر كسي خواست قدم در حرم عشق زدن دست غيب آمد و بر سينة نامحرم زد
واريانت «هر كسي خواست قدم در حرم عشق زدن» با دو نسخه از نسخ حاشيهاي نيساري تا حدودي برابر است. در اين دو نسخه كه يكي نسخة يو مورخ 816 كتابخانة اياصوفيه و ديگري نسخة تيـ نسخة بيتاريخ كتابخانة چستربيتي است. مصراع مانحن فيه چنين است: هر كسي خواست قدم در حرم عشق مينهد. و به هر حال اين تفاوت نيز نشان ميدهد غزل از منبع متفاوتي جز منابع شناخته شدة نسخ حافظ نقل شده است.
در غزل 3 با مطلع :
حاصل كارگه كون و مكان اين همه نيست باده پيش آر كه اسباب جهان اين همه نيست
بيت 1، 2، 4، 6، 7 و 8 علامرندي به ترتيب با ابيات 1، 2، 5، 8، 6 و 9 نيساري برابر است. بيت 5 علامرندي با بيت سوم نيساري متناظر است با اين فرق كه در نيساري:
منت سدره و طوبي ز پي سايه مكش كه چو خوش بنگري اي سرو روان اين همه نيست
كه در علامرندي مصراع دوم چنين است كه اگر بنگري اي سرو روان اين همه نيست. نيساري يك بيت اضافه بر علامرندي دارد:
دولت آن است كه بي خون دل افتد به كنار ورنه با سعي عمل باغ جنان اين همه نيست
نيز بيت :
از تهتك مكن انديشه و چون گل خوش باش زان كه تمكين جهان گذران اين همه نيست
را نيساري در حاشيه آورده و علامرندي آن را بيت سوم قرار داده است.
در غزل 4 بيت اول با بيت اول نيساري برابر است با فرق در يك كلمه. در علامرندي بيت مطلع چنين است:
ساقيا ساية سرو است و بهار و لب جوي من نگويم چه كن ار اهل دلي خود تو بگوي
در نيساري به جاي ساية سرو، ساية ابر است. ساية سرو كه در هيچ كدام از نسخ پنجاهگانة نيساري نيست، ضبط برتر به نظر ميرسد و اين نشان ميدهد كه در تهية نسخة نهايي ديوان ميتوان كارساز باشد. ابيات 2 و 3 در دو نسخه برابرند بيت 4 علامرندي در نيساري بيت پنجم است و بيت 5 متناظر بيت 4 در نيساري به اين صورت:
روي بگشاي كه بلبل به فغان ميگويد خواجه تقصير مفرما گل توفيق ببوي
كه در نيساري چنين است:
گوش بگشاي كه بلبل به فغان ميگويد…
ابيات 6 و 7 در هر دو نسخه يكسان هستند.
در غزل 5 نيز ترتيب ابيات با ترتيب ابيات نيساري يكسان نيست ولي ابيات به ترتيب زير 2 با 3، 4 با 2، 5 با 4، 6 با 5، 7 با 6 و 8 با 8 مطابقند امّا بيت مطلع و 3 با 7 كه ابيات متناظرند تفاوت دارند.
بيت مطلع در علامرندي چنين است:
گلبرگ را ز سنبل مشكين نقاب كن وانگه نقاب در كش و عالم خراب كن
در نيساري كه مبتني بر 36 نسخه است «يعني نقاب دركش و…».
غزل 6 در علامرندي 7 بيت و در متن نيساري 9 بيت است و دو بيت هم اضافه بر متن دارد. ابيات به اين ترتيب مطابقند 2 با 2، 3 با 5، 5 با 7، بقية ابيات به شرحي كه خواهم گفت متفاوتند:
بيت مطلع در علامرندي چنين است:
ساقي به نور باده برافروز جام ما تا دور روزگار بگردد به كام ما
و در نيساري :
ساقي به نور باد برافروز جام ما مطرب بگو كه كار جهان شد به كام ما
ضبط علامرندي فقط در يك نسخه از نسخ پنجاهگانه، در نسخة مورخ 822 ديده ميشود (طبق حاشية استاد نيساري).
بيت 4 علامرندي را نيساري به عنوان اضافه بر متن آورده، علامرندي:
بگرفت همچو لاله دلم در هواي سرو طوبي نهال قد صنوبر خرام ما
بيت 6 علامرندي متناظر با بيت 8 نيساري است با اندك تفاوت؛ علامرندي:
گو نام ما ز ياد به عمداً چه ميبري خود آيد آن كه نام نياري ز نام ما
در نيساري به جاي «ياد نياري»، «ياد نيايد».
ابياتي كه علامرندي ندارد و از ابيات مشهور حافظ است مطابق ضبط استاد نيساري اينهاست :
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريدة عالم دوام ما
چندان بود كرشمه و ناز سهي قدان كايد به جلوه سرو صنوبر خرام ما
مستي به چشم شاهد دلبند ما خوش است زان رو سپردهاند به مستي زمام ما
علامرندي در بالاي غزل نوشتهاست «و له زيدت معاليه» بنابراين غزل را در زمان حيات حافظ قلمي كرده است و جاي تعجب است كه ابيات مشهور به ويژه بيت :
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريدة عالم دوام ما
را كه در اكثر نسخهها هست نشنيده يا از قلم انداخته باشد.
غزل 7 در علامرندي 6 بيت و در نيساري 7 بيت است ابيات به ترتيب زير مطابقند 1 با 1، 2 با 3، 4 با 5 بقيه ابيات اندك تفاوت دارند به شرح زير :
در بيت 3 علامرندي به صورت :
عماري دار ليلي را كه مهد ماه در حكم است خدا را در دل اندازش كه بر مجنون گذار آرد
در نيساري به جاي «خدا را»، «خدايا» است.
در بيت 5 علامرندي به صورت :
خدا را چون دل ريشم قراري يافت با زلفت بفرما لعل نوشين را كه جانش با قرار آرد
در نيساري به جاي «قراري يافت»، «قراري بست» و به جاي «جانش»، «حالش» است.
در بيت 6 علامرندي به صورت :
در اين باغ ار خدا خواهد درين پيرانه سر حافظ نشيند بر لب جويي و سروي در كنار آرد
به جاي «درين پيرانه سر»، «دگر پيرانه سر» و ضبط نيساري ارجح است.
و امّا بيت :
چو مهمان خراباتي به عزت باش با رندان كه دردسر كشي جانا گرت مستي خمار آرد
را علامرندي ندارد.
غزل 8 علامرندي در نيساري با ابيات اضافه بر متن هفده بيت است و به نظر ميرسد كه در اصل دو غزل بوده كه با هم ادغام شده است. فقط دو بيت از علامرندي با ابيات متن نيساري متناظر است. غزل در علامرندي 6 بيت و بيت اول چنين است:
با مدعي بگوييد احوال عشق و مستي تا بيخبر نميرد در درد خودپرستي
و در نيساري بنا به مشهور و مطابق نسخههاي متعدد :
با مدعي مگوييد اسرار عشق و مستي تا بيخبر بميرد در درد خودپرستي
آيا بنا به ضبط علامرندي احوال يا اسرار را بايد به مدعي گفت؟ اين خلاف آن چيزي است كه در جاي جاي ديوان ديده ميشود:
گر خود رقيب شمع است اسرار از او بپوشان كان شوخ سر بريده بند زبان ندارد
گفت آن يار كزو گشت سر دار بلند جرمش اين بود كه اسرار هويدا ميكرد
افشاي راز خلوتيان خواست كرد شمع شكر خدا كه سردش در زبان گرفت
از اين رو ضبط علامرندي وجهي ندارد.
بيت دوم علامرندي بيت معروفِ:
عاشق شو ارنه روزي كار جهان سر آيد ناخوانده نقش مقصود از كارگاه هستي
است.
بيت سوم علامرندي با بيت 13 نيساري متناظر است. بيت در علامرندي چنين است:
در مجلس مغانم دوش آن صنم چه ميگفت با كافران چه كارت گر بت نميپرستي
در نيساري :
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم با كافران چه كارت گر بت نميپرستي
بيت چهارم علامرندي با بيت 15 نيساري متناظر است. در علامرندي بيت چنين است :
در گوشة سلامت مستور چون توان بود تا نرگس تو با ما گويد هنوز مستي
نيساري :
در گوشة سلامت مستور چون توان بود تا نرگس تو با ما گويد رموز مستي
ملاحظه ميشود كه ضبط علامرندي بيوجه و بلكه بيربط است.
بيت پنجم علامرندي با بيت 15 نيساري متناظر و چنين است:
سلطان من خدا را زلفت شكست جان را تا كي كند سياهي چندين درازدستي
در نيساري به جاي شكست جان را شكست ما را است.
بيت 6 و آخر علامرندي :
حافظ بديد اول وين غم گرفت مُهمل كز اوج سربلندي افتد به خاك پستي
در نيساري :
حافظ نديد اول وين غم گرفت مهمل كز اوج سربلندي افتد به چاه پستي
مهمل گرفتن با نديدن متناسب است از اين رو ضبط علامرندي ضعيف به نظر ميرسد.
غزل 9 در علامرندي هفت بيت است و در نيساري 10 بيت با يك بيت اضافه بر متن. ترتيب ابيات مانند غزلهاي پيشين همخواني ندارد و ابيات متناظر و مطابق بدين شرحاند: 1 با 1، 2 با 6، 3 با 4، 4 با 3، 5 با 11 (بيت اضافه بر متن)، 6 با 9، 7 با 10. در اين ميان بيت اول و بيت 6 علامرندي با نيساري اندكي اختلاف دارد. بيت اول در علامرندي چنين است:
در نظربازي من بي بصران حيرانند من چنينم كه نمودم دگر ايشان دانند
در نيساري به جاي بيبصران، بيخبران است. و بيت در علامرندي چنين است:
گر به نُزهتگه ارواح برد بوي تو باد مَلَك و حور دل و جان به نثار افشانند
مصراع دوم در نيساري چنين است: عقل و جان گوهر هستي به نثار افشانند.
طبق گزارش نيساري ضبط علامرندي در پنج نسخه از نسخ پنجاهگانه نيساري نيز هست.
غزل 10 در علامرندي 8 بيت در نيساري نيز 8 بيت است با يك بيت اضافه بر متن كه بيت 8 علامرندي با همين بيت اضافه بر متن متناظر است. ابيات به ترتيب زير متناظر يا مطابقند:
1 با 1، 2 با 2، 3 با 4، 4 با 5، 5 با 3، 6 با 6، 7 با 7، 8 با 9 (بيت اضافه بر متن) بيت 3 در علامرندي چنين است :
عافيت چشم مدار از من ميخانه نشين كه دم از صحبت رندان زدهام تا هستم
در نيساري به جاي صحبت رندان، خدمت رندان است.
بيت چهار در علامرندي چنين است:
چه غم از تير كج انداز حسود است مرا كه به محبوب كمان ابروي خود پيوستم
در نيساري چنين است:
بعد ازينم چه غم از تير كج انداز حسود چو به محبوب كمان ابروي خود پيوستم
بيت هفتم در علامرندي :
من چو حافظ هنري بودم و دانا ليكن كرد غمخواري شمشاد بلندت پستم
در نيساري مصراع اول : رتبت دانش حافظ به فلك برشده بود. ضبط علامرندي در پنج نسخه از پنجاه نسخه نيساري آمده است.
بيت 8 در علامرندي :
پسري لشكريم غارت دل كرد و برفت آه اگر مرحمت شاه نگيرد دستم
در نيساري بيت اضافه بر متن :
صنمي لشكريم غارت دل كرد و برفت آه اگر عاطفت شاه نگيرد دستم
آنچه بنده از اين مقايسة مختصر استنباط كردم اينهاست :
1. اينكه طبق نظر آقاي فردوسي، علامرندي اشعار را از خود حافظ شنيده باشد محل تأمل و ترديد است. به نظر ميرسد اشعار را از چند دست گشت گرفته بوده است.
2. شعر حافظ در زمان خود او به اشكال متفاوت دست به دست ميگشته است. دگرسانيهاي فراوان نتيجة اين دست به دست و دهن به دهن گشتنهاست.
3. قدمت نسخه دليل صحت و اصالت نيست. به دليل اينكه نسخة علامرندي قديمترين نسخه است واريانتهاي او را جز در موارد اندك نميتوان به متن برد.
4. به هر حال پيدا شدن نسخهاي از اشعار حافظ كه در زمان خود او كتابت شده حائز اهميت است. كوشش آقاي فردوسي را بايد ارج نهاد به خصوص كه آن را به وجهي مطلوب معرفي كرده است و نيز از انتشارات ديبايه بايد سپاسگزار بود كه كتاب را به وجهي مطلوب و مرغوب عرضه كرده است.