دکتر فریدون آدمیت؛ معمار فکر/ دکتر ناصر خادم آدم

  ناگهان از سرير زندگى قيصر فتاد

    فيلسوف، دانشمند، محقق، مورخ، آزادانديش، معمار فكر، معلم اخلاق، انسان والا و متعهد اجتماعى از جمله ويژگى‏هايى است كه تنديس فكرى دكتر فريدون آدميت را بر آن اساس مى‏توان ريخت. فريدون آدميت در عصر خود سفير روشن‏ انديشى بود. پژوهش‏هاى عالمانه و صادقانه او حاوى دروس ارزنده و آموزنده‏يى است كه نشان مى‏دهد به حقيقت او خود «معمار انديشه» است. از كنار تمام جفاها و آسيب‏هايى كه بر او آمد و متأسفانه بخشى از تكرار حوادث ناگوار اجتماعى – سياسى تاريخ معاصر بوده و از موانع راه جريان توسعه كشور ماست، به سلامت گذشت و منزه براى ثبت در بستر تاريخ جاى باز كرد. گرچه ضربه ‏ها پيش از آنكه به او كارى شوند، به پيكر علمى جامعه آسيب رسانيد و با تأسف كشور را از دستاوردهاى بيشتر علمى او محروم كرد.

     در مقطع حيات بر مبانى و اصول ارزش‏ها و تعهد اجتماعى تعريف كرده براى خود وفادار ماند. او قدرت دفع نياز داشت و با علم به اين كه «عمر برف است و آفتاب تموز» زير فشار سنگلاخ زندگى استوار ايستاد و تسليم نشد. تجسس در جريان تاريخ فكر مؤيد آن است كه حتى در فضاى استبداد شديد و سركوب انديشه‏ هاى نوجو در پيش از مشروطيت، افراد روشن‏انديش توانسته‏اند تأثير ژرفى در تحولات فكرى جامعه و روند توسعه فرهنگى – اجتماعى، سياسى و اقتصادى داشته باشند. چه‏بسا بسيارى از روشن‏ انديشان در اين راه بهاى سنگينى پرداخته‏اند. در فضاى عقب‏ماندگى و خودكامگى، با مقابله توده‏هاى نادان، گروه‏هاى سركوبگر، شيفتگان تنازع بقا و به طور كلى غلبه قدرت حكام خودمحور و مواضع فرهنگ آمرانه روبه ‏رو بوده ‏اند. بعضى زير فشارهاى اجتماعى و اقتصادى شكنجه ديده‏ اند، به آزادى و حقوق فردى و اجتماعى آنها تجاوز شده. برخى مانند اميركبير جان خود را در راه خدمت و اشاعه روشن‏ انديشى گذاشته‏ا ند. در عين حال نمى‏توان منكر ثمره تأثير روشن‏ انديشان در جريان توسعه اجتماعى و سياسى شد، گرچه اثرات آن كُند، منقطع و در درازمدت قابل رؤيت بوده باشد.

    جريان توسعه زمانى جان مى‏گيرد، كه جامعه دامانش براى پرورش گلزار انديشه باز باشد وگرنه ورزش در بى‏دانشى و گردش در شوره‏ زار انديشه رونق مى‏گيرد، ذهن فرهيخته نمى‏شود و از تحول تكاملى خبرى نخواهد شد.

 فريدون آدميت در پيشگفتار اثر انديشه‏هاى ميرزا آقاخان كرمانى مى‏نويسد: «از تحقيقات خود سه هدف دارم؛ نخست اين كه مقام حقيقى انديشه‏گران ايران را تا زمان مشروطيت باز نمايم و تأثير هر كدام را در تحول فكرى جديد و تكوين ايدئولوژى نهضت مشروطيت به دست دهم. دوم اينكه اگر از دستم برآيد در ترقى دادن تفكر تاريخى و تكنيك تاريخ‏نگارى نو در ايران كارى كنم و سوم اين كه نوآموزان بدانند در اين مرز و بوم هميشه مردم هوشمند و آزاده‏خو بوده‏اند كه صاحب انديشه بلند بودند و به پستى تن در ندادند. از حطام دنيوى دست شسته و روح‏شان را به اربابان خودسر و نادان و ناپرهيزكار نفروختند.»

    فريدون آدميت آزادانديش بود، روى آزادى بيان و قلم تأكيد داشت. در سى سال قبل در نشريه‏يى از جمله مى‏نويسد: «به عنوان روشنفكر منفردى كه منحصراً به فلسفه سياسى عقلى اعتقاد دارم و كمال فرد و تعالى جامعه را تنها در نظام دموكراسى مى‏شناسم، آزادى قلم و بيان را از اركان دموكراسى بلكه از پاسداران آن مى‏دانم.»

    «آزادى قلم و بيان از جهات مختلف سلامت زندگى اجتماعى را تأمين مى‏كند چون آزادى قلم و بيان خود از متعلقات آزادى ذهنى و انديشه است، نفى آن به ترور عقايد مى‏انجامد.»

    «ماهيت قدرت و نحوه به كار بردن آن را آزادى قلم و بيان فاش مى‏كند و از اين جهت سد تجاوز قدرت سياسى است.»

    فريدون آدميت اولين اثر تحقيقاتى‏اش اميركبير و ايران را در 23 سالگى و به عنوان رساله‏يى براى كسب دوره ليسانس دانشگاهى به انجام رسانيد. اولين چاپ آن مربوط به سال‏هاى 24 – 1323 است كه در سال 1385 به چاپ نهم رسيد. اين اثر بديع كه از تاريخ اولين انتشار آن شصت و چهار سال مى‏گذرد و در تهيه آن از روش تكنيك علمى مدرن استفاده شده، سمبل استعداد و خلاقيت پژوهشگر است كه تا به امروز پايدار مى‏درخشد. آخرين اثر ايشان تاريخ فكر است. در اين پژوهش برجسته توجه او «به مطالعات تازه، آراى نو و تحقيقات جديد خاصه در چهل، پنجاه سال اخير است كه آراى پيشينيان را در سير دانش و فكر و ماهيت بنيادهاى سياسى جامعه كهن دگرگون كرده است.»

    اين پژوهشگر آزادانديش زمانى كه مسؤوليت كار ديوانى را خيلى زود كنار گذاشت و وقت خود را منحصراً متمركز به كارهاى پژوهشى كرد، در مقدمه همان كتاب انديشه‏هاى ميرزا آقاخان كرمانى نوشت: «اكنون كه روى دل تنها به پرورش دانش و انديشه دارم و بس فرصت نشر اين رساله را مغتنم شمردم، از انتقادهايى كه بر موازين نقد علمى بشوند البته خرسند خواهم شد. از آن كه هيچ نوشته‏يى كمال مطلوب نيست و نيست اثرى كه انتقاد بر آن وارد نباشد، اما به انتقادهايى كه بر پايه انتقاد علمى نباشند، اعتنايى ندارم.»

    آدميت در عوامل تكامل استعداد علمى خود بر دو مقطع زمانى تأكيد دارد؛ يكى دوران تحصيلات در دانشكده اقتصاد و علوم سياسى دانشگاه لندن است. در آن فرصت ضمن تحصيل در تاريخ سياسى و فلسفه سياسى، دانش او از نتيجه آموختن مبانى نظرى قوام يافت. ديگرى دوران هشت ساله مأموريت در سازمان ملل متحد بود. در آنجا اين فرصت برايش فراهم آمد كه آموخته‏هاى دوران تحصيل را كاربردى كند. او خود اين دو مقطع را مكمل يكديگر دانسته و عملكرد آن را در كاربرد علمى آينده‏اش مثبت مى‏بيند. فريدون آدميت به عنوان نماينده ايران بيش از نيم قرن قبل واژه تعرض اقتصادى را تحت شاخه‏يى از تعرض‏هاى غيرمستقيم در كميسيون خاص سازمان ملل متحد مطرح كرد:

     «تعرض غيرمستقيم شامل مداخله در امور داخلى يا خارجى يك كشور مى‏شود كه از ديدگاه حقوق بين‏الملل چنين مداخله‏يى به منزله تهديد صلح و استقلال ملى است.» در ارتباط با مفهوم تعرض اقتصادى نماينده ايران افزود: «تعرض اقتصادى يكى از مشخص‏ترين اشكال تعرض غيرمستقيم است و به واسطه تفاوت در امكانات اقتصادى دولت‏هاى گوناگون ميسر مى‏شود. عدم تساوى، كشورهاى بسيار صنعتى را توانا مى‏سازد كه در كشورهاى كمتر توسعه يافته بهره‏ورى كنند، موجب فلج اقتصادى شوند و مستقيماً ثبات اقتصادى آنها را در معرض خطر قرار دهند. به همين واسطه استقلال كشورهاى كمتر توسعه يافته را مورد تهديد قرار دهند. توسل به معيارهاى اقتصادى و سياسى توأم با زور عليه يك دولت چه مستقيم يا غيرمستقيم كه جهت منع اعمال حاكميت آن دولت بر منابع طبيعى يا كوشش‏هاى آن در جهت توسعه اقتصادى باشد، مهم‏ترين عامل در تعرض اقتصادى است.» اين تز بازنماى واقعيت حيات اقتصادى سياسى كشورهاى در حال توسعه از مشرق زمين تا امريكاى لاتين بود؛ كشورهايى كه طعم تلخ استعمار مغرب زمين را چشيده‏اند و همواره مورد تعرضات گوناگون قرار گرفته‏اند.

     در شخصيت اجتماعى آدميت و مرتبط با تفكر آزاديخواهانه اين كه به قول خودش در زندگى خصوصى حتى در دايره تنگ خانوادگى معتقد به رابطه قبيله‏يى نبود. سليقه‏اش ارتباط انديشه‏يى است. با آن كه دست از قلم كشيده بود نزديكانش را به حركت در مسير تحقيق و روشن‏انديشى توصيه مى‏كرد و مى‏گفت: «حاصل پژوهش و انديشه‏ها تأثير عملى و فكرى، هر دو خواهد گذاشت كه ثمره عمر همين است و باقى خواهد ماند.»

     براى نظرات دگرانديشان احترام قائل بود. براساس مفهومى كه براى دموكراسى مى‏شناخت و تعريف كرده بود، آراى عمومى را معيار سنجش مى‏دانست. به اعتلاى دانش، رونق انديشه و ترقى كشورش دلبستگى داشت. برآمده از فلسفه فكريش، مشوق و محرك اشاعه ايدئولوژى اعتراض بود، اعتراض به تاريك‏انديشى. از تعرض بيگانگان سخت متنفر بود. در مقطع كوتاهى كه كشور را ترك كرد و در انگلستان به ضرورت اقامت داشت و به سختى مى‏زيست حتى دعوت دانشگاه‏هاى انگليس را براى مشاركت در كادر علمى رد كرد. معتقد بود حاضر نيست حقوق‏بگير در كشورى باشد كه سياست دولت‏هايش در طول تاريخ معاصر بر ضد منافع ملى كشورش عمل كرده است.

     آدميت بالاخره خيلى زود و در زمانى كه ذهن فرهيخته‏اش هنوز ظرفيت توليد بالايى داشت و جامعه ما سخت نيازمند آموزش از درس‏هاى جديد او بود، قلم را كنار گذاشت و ادامه تقبل مسؤوليت مديريت باشگاه روشن‏انديشى را به نسل‏هاى حال و آينده سپرد. از آن به بعد به درخواست‏هاى نزديك‏ترين‏هاى خود براى ارائه نظر و نوشتن نثر كوتاه حتى در چند سطر هم جواب مثبت نداد. معتقد بود كه تكرار را نمى‏پسندد. هر جمله‏اش در هر زمينه بايد بديع و محتوى فكر جديد باشد. اما در اين رهگذر به درخواست دل خود هم براى ارائه اثر پژوهشى مستقل در روش تحقيقات تاريخى و نيز پژوهش در تاريخ ديپلماسى نتوانست برسد، زيرا زمينه آسايش فكرى براى اين كار را نداشت. رساله كامل و منظمى در ارتباط با روش تحقيقات تاريخى در شاخه‏هاى مختلف از جمله تاريخ فكر براى استفاده دانش‏پژوهان اين رشته به دست داده نشده است؛ زمينه‏يى كه مى‏توانست جهت پيشرفت فن تاريخ‏نگارى علمى و مدرن بسيار مؤثر باشد. فريدون آدميت فرصت نيافت كه اين خلاء را در چارچوب اثرى مستقل پُر كند؛ ضرورتى كه از ديدگاه او براى پيشرفت تاريخ‏نگارى شرط لازم و بسى حائز اهميت است. در عين حال گرچه فشرده ولى در جاى جاى آثارش، روش تحقيقات به كار گرفته در بررسى‏هاى خود را منعكس كرده است.

     او اين نظر را مطرح مى‏كند كه: «هر پژوهشى در تاريخ فكر بايد آينه انديشه تمامى دانايان باشد، خواه با آراى آنان موافق باشيم، خواه مخالف. به عبارت ديگر كار مورخ آنست كه ماهيت افكار را به درستى بشناسد و بى كم و كاست عرضه بدارد و در عين حال خود نقاد فكر باشد». فريدون آدميت ضمن تسلط به زمينه‏هاى مختلف تاريخ‏نگارى متخصص در پژوهش‏هاى تاريخ فكر است. قبل از آن آثارى متكى به روش تحليل علمى در اين زمينه نداشتيم.

    از ديدگاه آدميت «پايه تاريخ نويسى جديد را همان تاريخ تحليلى و جامعه‏شناسى تاريخ و تفكر تاريخى تشكيل مى‏دهد. پيشرفت آن منوط به تعليم روش صحيح علمى مطالعه تاريخ و چگونگى بهره‏بردارى از منابع تاريخ است.» او مى‏افزايد: «بايد اصول نقد و تحقيق تمام رشته‏هاى تخصصى تاريخ را جداگانه آموخت و در هر رشته‏اى به جريانهاى تاريخى و عوامل اصلى سازنده آن‏ها توجه داشت و تأثير آن عناصر را در تطورات تاريخ سنجيد.» رأى علمى او در روش تحقيق اين است كه، هر يك از شاخه‏هاى مختلف علم تاريخ از جمله تاريخ فكر فوت و فن و تكنيك خاص خود را دارد. در ارتباط با مطالعه تاريخ فكر بايد عوامل متفاوتى را مدنظر داشت و تنها به تأثير عامل مادى نبايد بسنده كرد زيرا: «انديشه و انديشه‏گر هر دو زاده اجتماع‏اند، اما انديشمند شخصيت فردى هم دارد و بالاخره مغز انديشه‏آفرين فرد است كه فكر را مى‏پروراند.»

     پژوهش در تاريخ فكر را به چند مرحله تقسيم مى‏كند. مرحله اول بررسى وضعيت شخصى و خانوادگى صاحب انديشه است. در پرورش منش آدمى علاوه بر جامعه، شرايط خانوادگى و وضع زندگى شخصى را مؤثر مى‏داند و نتيجه مى‏گيرد كه «زندگى متفكران را بايد با توجه به مجموع عوامل و تأثيرگذارى آنها بر يكديگر مورد بررسى قرار داد.»

     مرحله دوم، نقد و تحليل انديشه‏هاست. در اين مرحله بايد به سه مطلب «زمينه فرهنگ اجتماع، سرچشمه انديشه‏ها و عناصر سازنده فكرى دانايان و تحول ذهنى آنان در گذشت زمان» توجه داشت.

     مرحله سوم تأثير فكر است در اذهان ديگران و در اجتماع. قابل توجه است كه آدميت از شروع اولين اثر پژوهشى‏اش اميركبير و ايران همين روش تحقيق را بكار برده است.

     شرط لازم ميزان موفقيت كار مورخ تاريخ فكر، بستگى به درجه تسلط او به شاخه‏هاى علم تاريخ‏نگارى دارد. علاوه بر آن آشنايى او به رشته‏هاى ديگر علوم از جمله فلسفه سياسى، جامعه‏شناسى، روانشناسى، اقتصاد، حقوق، روابط بين‏الملل و… ضرورى است.

    مورخ تاريخ فكر با اشراف به علوم مختلف وضعيت انديشه‏گر را از دوران كودكى مورد بررسى قرار مى‏دهد. تأثير شرايط خانوادگى و اجتماعى او را تجسس مى‏كند. به تشخيص زمينه فرهنگ اجتماع و عناصر سازنده فكر دانايان مى‏پردازد. تأثير افكار را در اجتماع و پيدايش ايدئولوژى‏ها مى‏سنجد و چون اهل سياست هم روى ايدئولوژى‏ها مى‏توانند تأثيرگذار باشند «لاجرم تاريخ‏نگار بايد رابطه آن اصول و ايدئولوژى‏ها را در برخورد با اجتماع و با ماهيت شخصيت مجريان سياست مورد تأمل قرار دهد.»

     به نظر او تاريخ سياسى و فلسفه سياسى بطور مجزا مورد مطالعه قرار مى‏گيرند. در عين حال اين دو بهم پيوسته‏اند زيرا، «جوهر فلسفه سياسى مسأله ماهيت و تنظيم قدرت» و «جوهر تاريخ سياسى مسأله بكار بردن قدرت» است. او تفكر تاريخى را عنصر اصلى تاريخ‏نويسى مى‏داند. «كار مورخ گردآوردن واقعيات از هر قبيل و تلمبار كردن آنها به صورت خشكه استخوان در موزه آثار باستانى نيست». با اين ديد پژوهش‏هاى تاريخى را مى‏توان به عمليات آزمايشگاهى تشبيه كرد كه، پژوهشگر منابع مورد نظر را به عنوان مواد خام جمع‏آورى مى‏كند، او بايد توان تشخيص چگونگى بهره‏بردارى از آنها را نيز داشته باشد تا بتواند زمينه تحليلى براى رويدادهاى تاريخى و پاسخگويى به سؤالات مشخص را بدهد.

    آدميت در ارتباط با بررسى‏هاى تاريخ مشروطيت به تشريح منابع و سنجش تاريخى آنها مى‏پردازد و منابع كامل مورد استفاده را ارائه مى‏دهد. به هرحال در دو اثر ميرزا آقاخان كرمانى و ايدئولوژى نهضت مشروطيت ايران به روش تحقيق پرداخته شده كه، مأخذ ارزشمندى براى پژوهشگران بخصوص در رشته تاريخ مى‏باشد.

     فريدون آدميت در عصر حاضر نماينده همان ويژگى‏هايى است كه در پژوهش‏هايش مورد هدف قرار داده بود. نتايج يافته‏هاى تحقيقاتى او در مقطع بيش از 60 سال گذشته، گنجينه پرمايه‏يى است، محتوى روشمندى علمى، انتخاب راه استقلال و صداقت پژوهشى همراه با دروس آموزنده‏يى در نفوذناپذيرى، استوارى و نبود لغزش و انحراف مصلحت‏خواهانه كه اين ويژگى‏ها، شاخص هويت روشن‏انديشى و تعهد اجتماعى اوست. انديشه‏ها و عملكرد فريدون آدميت تأثير علمى، سياسى و اجتماعى آثار او در سطوح ملى و بين‏الملل خود زمينه وسيعى را براى پژوهش در حيطه توسعه فرهنگى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى فراهم مى‏سازد. شناختن و شناساندن يافته‏هاى آن از ضرورت‏هاى زمان ما براى سرعت بخشيدن به تحولات اجتماعى است.

     او كه در طول حيات علمى همواره در هر كجا با طرح سؤالات خاص به جمع‏آورى منابع از گوشه و كنار جهان مى‏پرداخت و معتقد بود مورخ بايد خود صاحب انديشه باشد. «به يك معنى تاريخ‏نگار واقعى معمار فكر است نه تنها مدرس افكار». زمانه براى اين معمار برجسته انديشه بستر لازم را فراهم نكرد تا هنر خود را در اوج مورد دلخواهش طراحى و ارائه كند. زودهنگام برنامه‏ هاى پژوهشى باقى مانده و مورد نظرش را زمين گذاشت و كارگاه توليد انديشه را تعطيل كرد. جامعه از آثار جديد فكر و قلم او محروم ماند؛ از آثارى كه علاوه بر محتواى پربار، آهنگ آرام‏بخش دارد و انگار هر بخش از نوشته‏ هايش قطعه‏ يى از سمفونى آزادى انديشه را مى‏نوازد.

     گرچه بارها گفته بود «غروب زندگى رسيد» و «پايان شب سخن‏سرايى است» و «مرگ سرنوشت محتوم آدمى است»، اما شكى نيست او ستاره‏يى است در آسمان انديشه و به مفهوم واقعى آدميت، كه درخشش ابدى خواهد داشت.