فریدون آدمیت مورخ خردگرا/ دکتر هایده مغیثی
با آثار فريدون آدميت در دورانى كه به عنوان آرشيويست در سازمان نوپاى اسناد ملى ايران، در زمان رياست سيروس پرهام، كار مىكردم – و اكنون به نظرم عمرى پيش مىرسد – آشنا شدم. خواندن آثار آدميت و مورخين برجسته ديگرى چون احمد كسروى، و مطالعه منظمتر تاريخ نوين ايران و آشنايى با چهره هاى اثرگذار تاريخى، سياستمداران و سياستبازان آن كه يك ضرورت حرفهاى بود به علاقه اى شخصى و سياسى ماندگار تبديل شد. از آن پس در كار تحقيق در مورد ايران هميشه كتابهاى آدميت برايم يكى از مهمترين منابع تاريخ سياسى بوده.
برجستگى نوشته هاى آدميت از اين رو است كه او تنها راوى رويدادها و وقايع تاريخى نيست، بلكه با استفاده از روايتهاى وقايعنگاران و تحقيق، مطالعه و موشكافى اسناد تاريخى در پى علت يابى است و مىكوشد دلايل اجتماعى و سياسى وقايع سرنوشت ساز تاريخى را توضيح دهد و انگيزه عاملين و دستاندركاران را تحليل كند. شايد امروز بيش از هميشه روشن باشد كه عدم آشنايى يك ملت، بخصوص روشنفكران آن با تاريخ خود و بهره نگرفتن از تلاشهاى مورخين خردگرا و روشنگرى چون فريدون آدميت براى كالبد شكافى وقايع و چهره هاى تاريخى چه عوارض شومى براى جامعه دارد.
اهميت نوشته هاى به چاپ رسيده آدميت تنها استفاده از متدولوژى مدرن تاريخنگارى نيست. و نه حتى اين واقعيت كه او معتقد به «بىطرفى» مورخ نبود چرا كه جانبدارى نكردن خود نوعى جانبدارى است. زير متن كليه آثار آدميت، چه تحقيقات مستقل او و چه آثارى كه با مشاركت مورخ برجسته ديگر، هما ناطق، ارائه داده اعتقاد راسخ او به خردگرايى، تجدد، دموكراسى، ضرورت قانون و قانونگذارى عرفى و احترام به عامليت انسان، و بيزارىاش از استبداد، تحجر و خرافه به عنوان موانع عمده نوسازى فرهنگى سياسى، اجتماعى ايران بوده است بى آنكه تأثير مداخلات خارجى، و نفوذ بيگانه را نديده بگيرد. هر چند كه گاهى مفاهيم عامى كه در ارزيابىهاى خود بكار مىبرد تعصب آميز به نظر مىرسد، نيز احترام فوقالعاده يا شيفتگى آدميت نسبت به سياستگذاران ميهندوستى چون اميركبير مانع مىشود كه او سياست «قاهرانه» امير را در اوايل زمامدارىاش مورد انتقاد قرار دهد.
هدف عمده تحقيقات تاريخى آدميت روشن كردن عوامل سياسى و اجتماعى داخلى و ويژگىهاى خاص فرهنگى ايران در روند تجدد و پروسه دست و پا شكسته مدرنيته آن است با اميد راهيابى آينده. خدمت بزرگ فريدون آدميت به تاريخنگارى هوشمندانه و عدالتجويانه در سعى او است براى هوشيار كردن جامعه به وجود تلاشهاى روشنگرانه بومى و توضيح دلايل ناكامى اين تلاشها. كوشش او مقابله با عوارض روانى استعمار و ستم و هويت تحقير شده ملى است تا ايرانيان عقلانيت، تجدد، حكومت قانون و دموكراسى را در انحصار و توان تمدن غرب نبينند، از وجود و دلايل شكست تلاشهاى انديشمندان تجددطلب ايران آگاه باشند، و راههاى ديگرى براى تحقق اين خواسته ها بيابند. اين خدمتى است ماندگار و شايسته سپاس.