به یاد فریدون آدمیت/ دکتر سعید رهنما

     دكتر فريدون آدميت بى‏ترديد از برجسته ‏ترين مورخين ايرانى و آثارش در زمره مهم‏ترين و معتبرترين مآخذ تاريخ معاصر ايران است. پژوهشگرى را در داخل و يا خارج از ايران نمى‏توان يافت كه قصد بررسى جنبه‏ هايى از تاريخ معاصر ايران را داشته باشد و به آثار آدميت تكيه نكرده باشد. آدميت مورخ دوران تجدد و نوانديشى ايران، و خود محصول و نماينده اين تفكر و اشاعه‏ دهنده ايده‏ هاى تجددخواهى بود. آنچه روشنفكران ايران از جنبش ترقى‏خواهانه و شخصيت‏هاى پيشرو آن، از آخوندزاده، ملكم خان و آقاخان كرمانى گرفته تا طالبوف تبريزى، محمدخان مجدالملك و زين‏ العابدين مراغه‏ اى و امثال آنها مى‏دانند، آدميت در اين دانش سهم بسزايى داشته است.

      شيوه تاريخ‏نگارى او تحت تأثير تربيت علمى‏اش، تاريخ‏نگارى نوين بود و تحليل‏هايش از وقايع و شخصيت‏ها بر بستر مطالعه و تشريح زمينه‏هاى عينى اجتماعى، اقتصادى و سياسى آن عصر، و ارائه واقع‏بينانه و بى‏طرفانه واقعيت‏ها و داده‏ هاى تاريخى استوار بود. خود مى‏گويد، «سخنى نگفتم كه مستند نباشد و سندى ندادم كه معتبر نباشد.»

     اين برخورد بى‏طرفانه اما به معنى آن نبود كه در زمينه آنچه كه آن را درست مى‏انگاشت موضع نگيرد. بالعكس، آدميت در تشريح جدال روشنگرى و واپس‏گرايى، جدالى كه بيش از يك قرن پيش در كشورمان آغاز شد و كماكان ادامه دارد، بى‏مهابا و با شهامت از روشنگرى و روشنفكرى حمايت مى‏كند. او حتى به روشنگران بزرگى چون آقاخان كرمانى بخاطر توهماتى كه از پاره‏اى اقشار داشت و فكر مى‏كرد به اتكاء آنها مى‏توان بساط استبداد را برچيد، خرده مى‏گيرد و مى‏گويد «انديشه ‏اش به خلاء روشنفكرى مى‏رسد». تحليل‏هاى تاريخى ‏اش گاه حالت رساله‏اى سياسى به خود مى‏گيرند و از تاختن به جريانات واپسگرا و موانعى كه در راه ترقى كشور ايجاد مى‏كنند، ابائى ندارد.

     آدميت شيفته مدرنيته و دستاوردهاى آن است و تمامى جنبه‏ هاى مدرن را در لابلاى تحليل‏هاى تاريخى ‏اش مورد تجزيه و تحليل قرار مى‏دهد. مطالعه آثار تاريخى فراوان از او بخوبى نشان مى‏دهد كه چه راه درازى در استقرار حكومت قانون و ضديت با استبداد و جهل و خرافه و دفاع از دموكراسى و آزادى‏هاى اجتماعى، سياسى و فردى طى شده و چگونه پيشگامان تجدد و با چه سختى‏ها و مشقات فراوانى ذره ذره در راه پيشبرد جامعه ايران قدم برداشته ‏اند.

     اگر آثار آدميت به زبان‏هاى خارجى ترجمه مى‏شد، بسيارى غربيان متوجه مى‏شدند كه بيش از يك قرن است كه ايرانيان با انديشه مدرن و دموكراسى آشنا شده و در راه آن مبارزه كرده‏اند، و نيازى به معرفى مجدد آن از خارج نيست. خواندن اين آثار به‏ ويژه در زمانى كه مدرنيته و دستاوردهاى آن در نقاط مختلف جهان، چه در عمل از سوى نيروهاى سياسى واپسگرا، و چه در نظر از سوى پيروان نسبى‏ گرايى فرهنگى و پسامدرن مورد تهاجم قرار گرفته، و همه جا نوعى آشتى با پيشامدرن در جريان است، از هر جهت ضرورى‏تر به نظر مى‏رسد.

     آدميت ادامه ‏دهنده راه همان شخصيت‏هاى بزرگ تاريخ معاصر كشورمان بود كه در آثار متعددش آنها را به ما معرفى كرد. يادش گرامى باد.