شاهنامه دست نویس ابراهیم سلطان/ محمود متقالچی
كتاب شاهنامه ابراهيم سلطان در سال 2008 ميلادي توسط انتشارات كتابخانه بودليان[1] دانشگاه كمبريج انگلستان منتشر شد. نويسندگان خانم فيروزه عبدلاوا[2] استاد دانشگاه آكسفورد و آقاي چارلز ملويل[3] استاد دانشگاه كمبريج هستند كه اين شاهكار هنري سده پانزده ميلادي را معرفي مينمايند. شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان به دستور او بين سالهاي 1430 و 1435 در شيراز تهيه گرديد. ابراهيم سلطان (1435 ـ 1391) فرزند شاهرخ و نوه تيمور گوركاني است. شاهرخ برخلاف پدر، پادشاهي صلحجو بود و دربار او در هرات كانون درخشان ادب و هنر گرديد. فرزندان شاهرخ به نامهاي ابراهيم سلطان، بايسنقر ميرزا، محمد جوكي و الغبيك هر يك در گسترش دانش و فرهنگ زمان خود كارهاي باارزشي بجا گذاشتند.
من پس از خواندن اين كتاب به ياد نوشته فرانسيس ريشارد در كتاب كتاب فارسي[4] افتادم كه هنردوستي خاندان تيموري خراسان را كه در سدههاي 14 و 15 بر ايران فرمانروايي ميكردند را با خاندان فرهنگ و هنر دوست مديچي[5] كه در سدههاي 15 تا 17 بر شمال ايتاليا فرمانروايي كردند، مقايسه مينمايد. او شمار هنرمندان دربار تيموريان خراسان را بيش از هنرمندان دربار مديچي ايتاليا ميشمارد. بيگمان كتاب فوق يكي از بهترين كارهايي است كه تاكنون در مورد شاهنامه فردوسي و كتابهاي دستنويس آن، به زبان انگليسي، انتشار يافته است. نويسندگان پيش از آنكه به كتاب شاهنامه دستنويس ابراهيمسلطان بپردازند پيشگفتار كوتاهي در مورد چگونگي دسترسي دانشگاه كمبريج به اين شاهنامه دارند. سپس آنها به شاهنامه و زندگي فردوسي ميپردازند و كهنترين شاهنامههاي دستنويس سده سيزدهم و همچنين شاهنامههاي دستنويس سده چهاردهم كه آراسته به نقاشي مينياتور هستند را بررسي ميكنند و سرانجام به شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان ميپردازند.
كتاب شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان از آن سر گور اوزلي[6]، ديپلمات انگليسي، بود. او كه بيش از دو دهه از زندگي خود را در هندوستان گذارنيد زبان فارسي و فرهنگ ايراني را در آنجا آموخت و در سال 1810 ميلادي به سرپرستي سفارت بريتانيا در ايران برگزيده شد. دانشگاه كمبريج، كلكسيون شخصي كتابهاي دستنويس سر گور اوزلي را كه شامل 35 كتاب دستنويس و از جمله شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان بود، پس از مرگ او از بازماندگان او در سال 1885 خريداري نمود. هماكنون شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان با شماره Ms Ousley Au 176 در كتابخانه بودليان دانشگاه كمبريج نگهداري ميشود.
نويسندگان در كتاب خود نخست يك بازنگري كوتاه بر شاهنامه و زندگي فردوسي دارند. آنها شاهنامه را به سه قسمت اسطورهاي، قهرماني و تاريخي تقسيم ميكنند و به گونة فشرده هر سه پاره را بازگو مينمايند. آنها چنين ميپندارند كه در شاهنامه پادشاه قدرت اصلي است و پس از او مقامهاي بعدي و طبقات اجتماعي قرار دارند كه وظيفه هر گروه مشخص و غيرقابل تغيير است. همين ديد طبقاتي در مورد زنان و رابطه زنان با مردان نيز برقرار است و به طور كلي شخصيت زنان در سنجش با شخصيت مردان كمتر بررسي شده است. از ديد نويسندگان در اين حماسه ملي ايران، اين قهرمانان هستند كه سرنوشت خود را ميسازند. در مورد زندگي فردوسي نويسندگان ميگويند كه شاعر در لابلاي اشعار حماسي خود بيوگرافي كوتاهي از زندگي خود را بازگو ميكند. آنها كهنترين زندگينامه فردوسي كه در سال 1156 ميلادي در چهار مقاله نظامي عروضي آمده است را بازگو مينمايند. آنها چنين ميپندارند كه فردوسي به اهميت كتاب خود آگاه بوده و ميدانست كه تاريخ و تمدن باستاني ايران كه به فراموشي سپرده شده از يك طرف مورد تجاوز فرهنگ عربي ـ اسلامي و از طرف ديگر تحت نفوذ سياسي تركهاي آسياي ميانه قرار گرفته بود را زنده نگهداشته است. اما نويسندگان در تعجباند كه چرا فردوسي كتاب خود را به سلطان محمود غزنوي كه با هيچ يك از آرمانهاي او همانندي نداشت پيشكش نمود، در حالي كه معلوم بود كه سلطان محمود به آساني ميتواند درك كند كه اين كتاب نه براي او بلكه براي هماوردهاي او نوشته شده است.
پس از آشنايي با شاهنامه و فردوسي نويسندگان به شاهنامههاي دستنويس سدههاي سيزدهم و چهاردهم ميپردازند. قديميترين شاهنامه دستنويس موجود به تاريخ 1217 نوشته شده و در شهر فلورانس ايتاليا نگهداري ميشود. اين تاريخ همزمان با يورش مغولها به ايران است كه با ويراني شهرهاي ايران همراه بود و شاهنامههاي دستنويس نخستين را از بين برد. شاهنامه دستنويس كتابخانه ملي بريتانيا در لندن تاريخ 1276 را دارد. اين دو شاهنامه دستنويس سده سيزده داراي نقاشي نميباشند. كهنترين شاهنامههاي دستنويس شناخته شده كه آراسته به نقاشي مينياتور هستند، تعدادي شاهنامه كوچكاند و ما تاكنون به درستي نميدانيم كه در چه سالي، كجا و براي كي نوشته شدهاند. امّا به نظر ميرسد كه اين شاهنامهها در سال 1300 در بغداد نوشته شده باشند. اين شاهنامههاي كوچك رويهم رفته 270 مينياتور دارند كه 178 موضوع مختلف را نشان ميدهد. در سده چهاردهم ميلادي شاهنامههاي دستنويس ديگري در شهرهاي مختلف ايران نوشته شد. شيراز كه از يورش مغولها در امان مانده بود به يكي از مراكز هنر كتابپردازي تبديل گرديد. هماكنون چهار شاهنامه دستنويس آراسته به نقاشي مينياتور از دوران سلاطين مغول اينجور شيراز بجا مانده كه در سنجش با شاهنامههاي دستنويس تبريز از نظر هنري كمارزشتراند. اما دو شاهنامه دستنويس از دوران فرمانروايان آل مظفر شيراز يكي با 12 نقاشي مينياتور و ديگري با 67 نقاشي مينياتور كه در سالهاي 1371 و 1393 نوشته شدهاند داراي ارزش هنري برجستهاي هستند.
ابراهيم سلطان در سال 1415 از طرف پدر فرمانرواي شيراز ميگردد كه تا پايان زندگي خود در سال 1435 در اين مقام باقي ماند. دربار ابراهيم سلطان همچون دربار پدر در هرات به كار هنر كتابپردازي دلبستگي ويژه نشان ميداد. در اين سالها در شيراز كتابهاي دستنويس بسياري آراسته به تذهيب و نقاشي مينياتور تهيه شد كه علاوه بر شاهنامه چند نسخة خطي قرآن كريم و همچنين كتاب دستنويس آراسته به نقاشي مينياتور ظفرنادر نوشته علي يزدي، تاريخنويس دربار ابراهيم سلطان را ميتوان نام برد. شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان داراي 486 برگ (936 صفحه) در اندازههاي 8/28×8/19 سانتيمتر (كه تقريباً اندازه يك صفحه T4 است) ميباشد. هر صفحه داراي 31 خط و در 4 ستون نوشته شده است. با در نظر گرفتن فضاهاي مخصوص نوشتن سرلوحهها و همچنين نقاشيها نويسندگان چنين ميپندارند كه اين شاهنامه داراي 50000 بيت است. اين شاهكار هنري داراي 176 مينياتور است كه به غير از چند مورد، بقيه موضوعها در شاهنامههاي دستنويس پيشين نقاشي شدهاند. جدا از نقاشيها هنر تذهيب به بهترين و زيباترين نوع خود در اين شاهنامه به كار گرفته شده است، و براي اولين بار هنرمند تذهيبكار به نام ناصرالسلطاني امضاء خود را در يكي از تذهيبها آورده است. اين كتاب مقدمه شاهنامه ابومنصوري را دارد. اما جالب اينجاست كه علاوه بر آن پيشگفتاري دارد كه به مقدمه شاهنامه بايسنقري خيلي شباهت دارد. از آنجا كه تاريخ نگارش شاهنامه بايسنقري چند سال پس از تاريخ نگارش شاهنامه ابراهيم سلطان است، اين موضوع كمي پيچيده به نظر ميرسد. براي پاسخ دادن به اين معما نويسندگان بر اين باورند كه چند صفحه اول شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان سفيد بوده و بعدها اين پيشگفتار بر آن افزوده شد. آنها براي اثبات ادعاي خود چنين استدلال مينمايند كه خط اين پيشگفتار با خط شاهنامه دستنويس ابراهيم سلطان كه نستعليق دهههاي نخستين سده چهاردهم ميلادي است اندكي تفاوت دارد. نويسندگان سپس 42 نقاشي مينياتور از 178 نقاشي اين كتاب دستنويس را با كيفيت خيلي خوب در كتاب خود چاپ كرده و در مورد هر يك از آنها توضيحات جامعي ارائه ميدهند.
[1]. Bodleian Library
[2]. Firuza Abdullaeva
[3]. Charles Melville
[4]. Le Livre Persan
[5]. Medici
[6]. Sir Gore Ouseley (1770 – 1844)
بخارا 75، فروردین ـ تیر 1389