شب قرآن مجید و حافظ برگزار شد/آیدین پورخامنه
- عکس ها از : مجتبی سالک
شب قرآن و حافظ، سیصد و چهل و هفتمین شب بخارا، شنبه پنجم خردادماه 1397 با همکاری سازمان اسناد و کتابخانه ملی و مجله بخارا در کتابخانه ملی برگزار شد.
علی دهباشی، مدیر مجله بخارا سخنان خود را با توضیح درباره دانشنامه حافظ و حافظ پژوهی شروع کرد و گفت:
سرویراستار دانشنامة حافظ و حافظ پژوهی بهاءالدين خرمشاهی است كه شبی باید برای بررسي مقالات و کتابهای بهاالدین خرمشاهی درباره قرآن پژوهی و حافظ پژوهی برگزار شود. فرض را بر این میگذاریم که دوستانی که در این جمع حاضر هستند با کتابهای ایشان و تصحیح دیوان حافظ و مقالات ایشان و آخرین کار ایشان که دانشنامه حافظ و حافظ پژوهی در چهار جلد و دو هزار و 700 صفحه است، آشنایی نسبي دارند.
بهاالدین خرمشاهی با بیان « بنام صاحب قرآن، خداوند/که پیغامش جهانی نو پي افكند» سخنان خود را آغاز کرد و گفت:
ما مسلمانها از هر قومی (55 کشور اسلامی داریم) دارایی بزگتر از قرآن نداریم. به گمانم بیش از 50 هزار کتاب درباره قرآن نوشته شده که حداکثر 10 هزار کتاب خطی است. بیشتر درباره قرآن تفسیر نوشته میشود. یکی از کتابها الاتقان سیوطی است که الان از آن به عنوان دایرةاالمعارف قران نام میبریم چون تفسیر نیست، 80 فصل دارد و هر فصل علمی از علوم قرآني را آموزش میدهد. حیات فرهنگی ما برپایه قرآن است.
اگر فکر میکنید که من دین گرایانه صحبت میکنم، مقالهای دارم که اگر به آن رجوع کنید، درباره مرجع شناسیهایی است که درباره قرآن درآمده است. من فقط درباره جنبه دینی یا فرهنگی قرآن صحبت نمیکنم، جنبه ادبی قرآن هم خیلی بالا است .قرآن و هم اثرگذاری آن. تا جایی که اگر کسی میخواهد در ادبیات عرب یا فارسی در یکی از کشورهای اسلامی، به جایی برسد، اگر با قرآن آشنا نباشد و عمری برای آن نگذاشته باشد، به این صورت میشود كه استادي اين بيت از حافظ را خوانده بود: مگر وقت وفا پروردن آمد/ که فالم لا تذرنی فرداً آمد . پرسیده بودند که این بیت را معنی کنید، ايشان گفته بودند كه بايد ديد كه “فا” چه فايي است و “لم” چه لمي؟
بنده مقالهای نوشتم که قرآن پژوهی مقدمه واجب حافظ پژوهی است. دکترحمیدیان، گفتند که من در این گفته مبالغه کردم ولی چون مثال زیاد بیان کردم قبول است. حال فکر نوشتن کتاب دانشنامه حافظ و حافظ پژوهی را بیان میکنم. من از نوجوانی یک حافظ تصحیح خانلری را برگ برگ کرده بودم و در جیب میگذاشتم. انجمن بینالمللی دوستداران حافظ از من طرحی خواست و من یاد طرح جوانی، میانسالی و پیری خود افتادم. آنها توانایی مادی و معنوی انجام این کار را داشتند، ولی انجام ندادند.
در این کتاب باید اندازه قابل قبول پیدا میکردیم، اگر میگفتیم که هرچه مربوط است نوشته شود، حجم زیادی باید جمع میشد. ما در درجه دوم این سوالیم، هرچه ارتباط زیاد دارد را در کتاب بیان کردیم. برای مثال دکتر نوذری 278 پایان نامه با موضوع حافظ از اول تآسیس کتابداری راهر یک یا دو سطر نوشتند. از «آب» شروع کردیم. که به دو گروه تقسیم میشود:يك گره مربوط به شعر و شخصيت حافظ و يك گروه مربوط به زندگي و زمانه و پژوهشهاي حافظ شناسانه.
به نظر من قیمت کتاب را گران گذاشتند كه آن هم با تخفيف حل مي شود. من در آن شورای تندرو که قیمت کتاب را تعیین کرد، نبودم.در چهار روز آخر نمایشگاه هم این کتاب با تخفیف به فروش رسید. چرا که افرادی که کتاب میخرند کمتر پول دارند و افراد پولدار وقت ندارند و کتاب دوست ندارند. حقالتالیف خوبی پرداخت شده ،اما هنوز مقداري از آن باقي استو امید است کارفرمایان زودتر پرداخت کنند که صورت خوشی ندارد. این مجموعه جعبه داردو برخی هوشمندانه جعبه را اندازهگیری میکنند تا به خوبی در قفسه شکل گیرد.
در ادامه نشست، خرمشاهی به سئوالات علی دهباشی و حضار پاسخ داد.
نخستین سوال دهباشی درباره مقالهای که خرمشاهی در کتاب 14 روایت درباره تاثیرپذیری حافظ از قرآن مجید نوشته شده است بود.
خرمشاهی توضیح داد: اولین بار علامه قزوینی شرحی درباره 14 روایت نوشتند، 14 روایات قرائات سبعه است، باید بگویم القرائات سبع. من آنچه را در قرن دوم و سوم پا گرفت را دنبال کردم، ائمه قرائات پدید آمدند و مورد تایید قرآن شناسان زمانی قرار گرفت که از هفت تجاوز نکند. ائمه قرائات هفت گانه داريم. هر امام هفت گانه دو راوی دارند، اما با یکی از راویان حساب میکنند، بعضی با یکی و بعضی با دو امام حساب میکنند. در تونس، مراکش، لیبی و جاهای دیگر قرائت قالون دارند. وقتی یک راوی و قاری در نظر میگرفتند که میشود 14 که همان 14 روایت است. حال این 14 روایت چیست؟ در سورهای که برای نماز میخوانیم، «مالک یوم الدین» در قرائت ديگر آمده:”ملك يوم الدين”.در کشورهای دیگر اين روايت هست كه میگویند در نماز جایز است که هر كدام را بخوانیم. آیت الله خویی بحثی دارند درباره قرائت هفت گانه و گفته اند رواست، برای مثال «ملک یوم الدین» یا «مالک یوم الدین» اگر بحث ما قرآن شناسی پیشرفته بود من استدلال میکردم «ملک یوم الدین» رواتر از «مالک یوم الدین» است. خدا مالک همه چیز است و میتوانیم بگوییم که خدا مالک یوم الدین است. هزار و 200 روایت این چنین را بررسی کردند. حافظ همین هزار و 200 مورد را گفته است. ما از جوانی شنیده ایم که حافظ برای حفظ قرآن حافظ نامیده شده است، اما شادروان باستانی پاریزی این رای را خدشهدار کرده اند، و گفتند نه، حافظ به دلیل اینکه استاد موسیقی و خوشخوان بود چنین نامیده شده است. من یک دلیل پیدا کردم که این حرف استاد پاریزی، با یک حرف حافظ جابجا میشود، به این معنی که حافظ به معنی حافظ قرآن است «زحافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد/ لطایف حکمی با نکات قرآنی» حافظان جهان که قرائت نمیکردند .اگر قرائت میکردند هم خوشخوانی نمیکردند. برای همین باید به معنی حافظ قرآن باشد. البته مقاله پاریزی مقاله درخشانی است.
حافظ تمام موارد درستخوانی قرآن را هم میدانست و خوش خوانی هم میکرد. به احتمال خیلی زیاد حافظ قرآن را خوشخوانی هم میکرد آن هم فقط در مجالس مهمی این کار را میکرد. اگر کسی یک عمر با قرآن انس نداشته باشد، در فهم قرآن مشکل خواهد داشت.
- اگر به مقدمات مثنوی مولانا نگاه کنیم، ايا مي توان آن راقرآن به زبان فارسی دانست. آیا اینها مقدمه ای برای خواندن قرآن است؟
خرمشاهی پاسخ داد: مرحوم فروزانفر که از نوابغ ادب بودند گفتند که ساختار مثنوی از قرآن گرفته شده است .چون مثنوی شاخه به شاخه است و قرآن پیوند و پیوستاری از آغاز تا انجام ندارد. من هم گفته ام که ساختار گسسته- پيوند غزل حافظ هم تحت تاثیر قرآن بود، مولوی هم تحت تاثیر قرآن بود. البته به شاخه به شاخه بودن قرآن نمیرسد. البته قرآن کتاب مقدس و ازلی است و هیچ کتابی به پای آن نمیرسد. به صراحت نمیتوانیم بگوییم ولی میشود گفت مثنوی یکی از تفسیرهای خوب قرآن است.
- طبق نسخه تصحیح شده شما از حافظ، اگر ترتیب غزلیات را سیر تکاملی در نظر بگیریم، آیا حافظ که حافظ قرآن است به کجا رسیده است؟
خرمشاهی پاسخ داد: من مقاله ای درباره باده ستایی حافظ در این کتاب نوشتم كه چون نکته ظریفی است ، برعكس گوهردانان که سوراخ کردن گوهر را به شاگردشان میسپرند، این مهم را به کسی نسپردم. لطفا به مقاله خمريه سرايي مراجعه كنيد.
- درباره رابطه ای که حافظ با تفسیر کشاف داشت ممکن است توضیح دهید؟
خرمشاهی توضیح داد: حافظ بیتی دارد که میگوید « کنون که بر کف گل جام باده صاف است/ به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است/ بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر/ چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است». کشاف تفسیر ادبی است یعنی به مسائل زبانی و بیانی قرآن میپردازد. بعضی هم میگویند حافظ کشف کشاف را خود نوشته ما مطمئن نیستیم که هست یا نیست. بنده از 15 سالگی به بعد به کشاف علاقهمند شدم. البته هنوز هم در اسلام کسی بالاتر از آن نیامده است.
- ممکن است چند تلمیحات قرآنی که حافظ به کار برده است را بین کنید؟
خرمشاهی: من چند نمونه برای شما میخوانم «چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت/ شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت»، «تو نیک و بد خود هم از خود بپرس/ چرا بایدت دیگری محتسب/ و من یتق الله یجعل له/ و یرزقه من حیث لا یحتسب» کسی که فرض بندگی برای خداوند داشته باشد، خداوند راه او را باز میکند و از جایی که نمیداند به او روزی میرساند. گاهی حافظ ترجمه وار یا تفسیروار آورده است: نگاه دار سررشته تا نگه دارم.
- حافظ به عنوان حافظ قرآن مطرح میشود ولی سعدی و مولانا بیشتر قرآنی گفته اند آیا این تضاد است؟
خرمشاهی پاسخ داد: میتوان گفت که سعدی و مولانا بیشتر قرآنی گفتند، اینها سه قرآن شناس بین شاعران طراز اول بودند. انسان وقتی سعدی میخواند گرفتارش میشود، وقتی مولانا میخواند گرفتارش میشود.
- در مقاله ای درباره حافظ و قرآن به دو تاثیر ساختاری و محتوایی اشاره کردید. ممکن است این مساله را باز کنید؟
خرمشاهی توضیح داد: حافظ در بعضی از اشعار از لفظ استفاده کرده است گاهی هم اشاره دور به قرآن دارد. در کار قرآن و مثنوی پنج دسته بندی انجام دادیم. گاهی کار حافظ به ترجمه- تفسیر شباهت دارد. این ترازوی حساسی میخواهد که بگوییم کدامیک است.
- در اشعار حافظ رابطه عمودی وجود دارد یا بین ابیات رابطه افقی است؟
خرمشاهی گفت: آقای حمیدیان درباره وحدت ساختاری ابیات حافظ نوشتند، مایکل هیلمن کتابی با عنوان وحدت ساختاری شعر حافظ دارد. یک پنجم حافظ وحدت ساختاری دارد و چهار پنجم ندارد من معتقدم وحدت عمودی کمتر و وحدت افقی بیشتر است، یعنی بیتها استقلال دارد. دكتر براهنی یک مقاله دارد که گفته است استقلال ابيات حافظ به دلیل شمشیر مغول است نه به دلیل گسسته گوی بودن او. من گفتم گسسته گویی حافظ به دلیل جریان سیال ذهن اوست. اگر شرحه شرحه شدن غزل حافظ بر اثر شمشیر مغول بود، غزل سعدی که در عصر مغول و اولی تر برای شرحه شرحه شدن بود. علی اکبر رزاز کتابی با عنوان جمع پریشان نوشتند و در آن گفتند که غزلهای حافظ 203 موضوع دارد در حالی که غزل سعدی 20 موضوع بیشتر ندارد.
- آیا به نظر شما میرسد که در اشعار حافظ تطور و تکمیل دیده میشود؟
خرمشاهی توضیح داد: اگر غزلهای حافظ تاریخ داشت، دلایلی برای صدور شعر و غزل بدست میآمد. حافظ غزل ضعیف و میانمایه، عالی و متعالی دارد ولی آیا لزوما بهترین غزلهایش را در پیری گفته؟ نه. من هم گاهی میبینم در جوانی شعری گفته ام که خود امروز شگفت زده میشوم. ما نمیتوانیم سیر تکاملی شعر حافظ را پیدا کنیم.
در حاشیه این مراسم نمایشگاه نسخ خطی قران مجید در موزه کتاب و میراث مستند ایران برقرار شد.