لحظهها/حسین اکبری(سِمن)
جويبار لحظهها جاريست
م. اميد
لحظهای از راه میآید، چه زیبا لحظهای!
برف میبارد ولی ننشسته….آب!
دانهها پائیز دیده، در عميق سردِ خاک
منتظر تا که کة شوق جواب
گرمی آن لحظه در خورشید:
پایان زمستان، مرگ نابودن ـ هوای زندگیست
لحظهی آغاز رویش، ناب ناب!
تالی خورشید من!
دانة سرد وجودم گرمی آن لحظه را خواهد
تباب!
سِمَن…
خرداد 1379