با اسب چوبین کلمات(تأملات)/ داود ملکی
دریا را
در گلدانی ریختهام
و جنگل را
چون چند شاخه گل در آن نهادهام
2
پرنده سخنرانی میکند
اما ما آنرا
آواز تفسیر میکنیم
3
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
احمد آباد
چهاردهم اسفند
4
آنچه مینویسم
و آنچه خواننده میخواند
دو تا است
5
شعر آمد
خواب بودم
یادداشتی گذاشت و رفت
6
ما در رؤیاهامان
از عنصر خود
بیرون نمیرویم
7
تندباد
شاخه درخت را شکست
مادر سیاهپوش شد
8
پرنده
شگفت زده شده است
آدمها در کنارش پرواز میکنند
پرنده خواب میبیند
9
پرندگان
برای عبور از آسمان تهران
صورتک به چهره میزنند
10
کودکی هفتاد سالهام
بر گهواره زمین
ستارهها هر شب برایم لالایی میخوانند
11
وقتی ویکتورهوگو مًرد
این آگهی در صفحه ترحیم روزنامه صبح پاریس به چاپ رسید
مرگ خالق خود ویکتورهوگو را به همه «بینوایان» تسلیت میگویم
ژان والژان
12
یک تصویر خانوادگی
در تابستانی گمشده در اساطیر ایرانی
از راست به چپ ایستاده فرانک ، فریدون ، آبتین
نشسته برمایه ، کتایون
13
دمکراسی در جنگل
بدون صندوق رای
بر پا است
14
روانشناسی علم رفتار است
و سیاستمداران تنها بیمارانی هستند
که حضورشان نزد روانکاو الزامی نیست
15
در دفاتر ازدواج
پیوندهای روحی
ثبت نمیشوند
16
نام اصلی تو
نه نامی است که بر تو نهادهاند
نامی است که مجموعه اعمالت بر تو خواهند نهاد
17
مهاجران
به پنگوئنهایی میمانند
که به آفریقا سفر کردهاند
18
چند نفر هستم در یک تن
چند نژادم در یک قوم
من ایرانیام
19
رؤیاهایم را نقاشی میکنم
به شکل گلهای مریم
نیمه شب رایحه مریم بیدارم میکند
20
پول
تنها زبان بینالمللی جهان است
21
نیل آرمسترانگ
نگاهش به ماه
با نگاه من به ماه تفاوت ماهوی دارد
22
زمان ساکن است
ما میگذریم
23
هستی انسان
یعنی
تنهایی او
24
امیدوار نباش
کسی ترا
از درون پرانتزهای زندگی بیرون بیاورد