گذشت زمانه./ غلامرضا رشید یاسمی
سالی دگر گذشت وامیدی دگر گذشت
|
آوخ که تا شدیم خبر، بیخبر گذشت
|
تقویم ماند چون قفسی خالی از هَزار
|
عمر از میانه همچو هَزاری بپر گذشت
|
لفظی به جای ماند و ز معنی نشانه نیست
|
دودی به چشم رفت و فروغ شرر گذشت
|
هر روز، بیقرارتر از روز پیش بود
|
هر ماه، از مه دگر آشفتهتر گذشت
|
نادیده «فرودین» مه «اردیبهشت» شد
|
«خرداد» و «تیر» تیر صفت از نظر گذشت
|
«آذر» چو برق آذر و «دی» همچو باد دی
|
«بهمن» سپندوار برون جست و درگذشت
|
گویند عید میرسد و نوبهار عیش
|
فصل شتا و لشکر بیدادگر گذشت
|
شادم که آن بیامد و این شد، ولی چه سود
|
کان بینتیجه بگذرد این بیثمر گذشت
|
بار دگر زمین شتابان و بیقرار
|
دوری بگرد چشمه خورشید برگذشت
|
آنی دگر ز مدت عمر جهان برفت
|
روزی دگر ز دور حیات بشر گذشت
|
ما و تو نیستیم ولی روشنان چرخ
|
یک روز بنگرند که دور قمر گذشت
|