مردان و زنانی که …/ فرزانه قوجلو
نامآوران ايران Eminent Persians
(مردان و زناني كه ايران مدرن را ساختند، 1979 ـ 1941)
نويسنده: عباس ميلاني ABBAS MILANI
ناشر : انتشارات دانشگاه سيراكوس و جهان ايران Syracuse University Press and
Persian World Press
نيويورك، 2008 New York, 2008
پنج سال پيش، سال 2003 ميلادي، از دكتر عباس ميلاني كه هماينك مديريت مركز مطالعات ايرانيان را در دانشگاه استانفورد آمريكا به عهده دارد، خواسته شد تا كتاب نامآوران ايران را بنويسد. حاصل كار كتابي شد در دو جلد و 1163 صفحه. اين كتاب به روايت زندگي و ثبت تاريخي نام ايرانياني ميپردازد كه طي سالهاي 1979 ـ 1941 ميلادي (1357 ـ 1340 شمسي) در عرصة سياست، فرهنگ، اقتصاد، ادبيات و هنر نقش داشتهاند و كوشيدهاند تا مردم سرزمين خود را با انديشهها و تلاشهاي جهان مدرن در اين عرصهها آشنا كنند. اما اينكه تا چه حد در عملكرد و شيوه خود موفق بوده و يا به راه خطا نرفتهاند به قضاوت نسلهاي بعد از آنها و تاريخ نهاده شده است.
جلد اول اين كتاب در سطحي گسترده به سياستمداران و دولتمردان ميپردازد و جلد دوم نامآوران عرصة اقتصاد و فرهنگ ايران را به تصوير ميكشد كه در مجموع به يكصد و پنجاه تن محدود شدهاند.
دكتر ميلاني در پيش گفتار خود اهداف نگارش كتاب و نيز دلايل انتخاب صد و پنجاه نفر از فهرست بلند بالاي هفتصد نفري را به تفصيل شرح ميدهد.
در ابتدا، نگاهي داريم به فهرست شخصيتهايي كه در جلد اول به آنها پرداخته شده است:
سياستمداران و دولتمردان :
حسين علا ـ اسدالله علم ـ علينقي عاليخاني ـ علي اميني ـ جمشيد آموزگار ـ هوشنگ انصاري ـ حسن ارسنجاني ـ صفي اصفيا ـ حميد اشرف ـ شاپور بختيار ـ مظفر بقايي كرماني ـ مهرانگيز دولتشاهي ـ دكتر منوچهر اقبال ـ برادران انتظام ـ اكبر اعتماد ـ رضا فلاح ـ عزيز، خداداد، مريم و ستاره فرمانفرماييان ـ محمد علي فروغي ـ احمد قوامالسلطنه ـ رضا قطبي ـ عباسقلي گلشائيان ـ علي اصغر حكمت ـ سردار فاخر حكمت ـ اميرعباس هويدا ـ فريدون مهدوي ـ عبدالمجيد مجيدي و منير وكيلي ـ خليل ملكي ـ خانوادة منصور ـ دكتر محمد مصدق ـ هوشنگ نهاوندي ـ پرويز نيكخواه ـ ناصر و خسرو قشقايي ـ شاپور و مهري راسخ ـ فؤاد روحاني ـ خسرو روزبه ـ پرويز ثابتي ـ غلامحسين صديقي ـ سيد فخرالدين شادمان ـ جعفر شريف امامي ـ سيد ضياء طباطبايي ـ سيد حسن تقيزاده و اردشير زاهدي.
مذهب :
سيد ابوالقاسم كاشاني ـ روحالله ] امام [ خميني ـ علي شريعتي ـ سيد كاظم شريعتمداري.
روزنامهنگاري :
علي اصغر اميراني ـ داريوش همايون ـ عباس مسعودي ـ دكتر مصطفي مصباحزاده ـ برادران توفيق.
حقوق :
شاهين آقايان ـ محمد باهري.
امور نظامي :
ابوالفتح اردلان ـ تيمور بختيار ـ حسين فردوست ـ وليالله قراني ـ علي محمد خادمي ـ محمد خاتم ـ احمد مقربي ـ نعمتالله نصيري ـ حسن پاكروان ـ حسن توفانيان ـ فضلالله زاهدي.
جلد دوم كتاب كه به اقتصاد و فرهنگ و زيرمجموعة آنها يعني صنعت و تجارت، ساختمانسازي، بانكداري و امور مالي، معماري و مهندسي، كشاورزي، ادبيات، پژوهش، تاريخ، آموزش و پرورش، هنر، طب، ورزش و امور خيريه ميپردازد به نامهاي زير محدود شده است:
صنعت و تجارت :
خانوادة امين حضور ـ برادران ارجمند ـ مراد عاريه ـ برادران برخوردار ـ حاج حبيب القانيان ـ رحيم ايرواني ـ عبدالرحيم جعفري ـ برادران خيام ـ برادران خسروشاهي ـ خانوادة لاجوردي ـ باقر مصطفي ـ عبدالحسين نيكپور ـ برادران رستگار ـ برادران رضايي ـ حبيب ثابت ـ خانوادة سادات تهراني ـ برادران سودآور.
ساختمان سازي :
مجيد اعلم ـ علي ابراهيمي ـ حميد قديمي ـ اكبر لاري ـ اميرملك يزدي ـ فريدون ربيعي.
بانكداري و امور مالي :
ابوالحسن ابتهاج ـ ابوالقاسم خردجو ـ محمد علي مفرح ـ برادران مقدم ـ مهدي سامي.
معماري و مهندسي :
حسين امانت ـ محسن فروغي ـ محمدرضا مقتدر ـ هوشنگ سيحون.
كشاورزي :
هاشم نراقي ـ هژبر يزداني
ادبيات :
مهدي اخوان ثالث ـ جلال آلاحمد ـ صمد بهرنگي ـ فروغ فرخزاد ـ ابراهيم گلستان ـ هوشنگ گلشيري ـ صادق هدايت ـ ذبيحالله منصوري ـ غلامحسين ساعدي ـ سهراب سپهري ـ جعفر شهري ـ نيما يوشيج.
پژوهش :
علامه دهخدا ـ بديعالزمان فروزانفر ـ سليمان حييم ـ محسن هشترودي ـ علامه محمد قزويني.
تاريخ :
ذبيح بهروز ـ عباس اقبال آشتياني ـ احمد كسروي.
آموزش و پرورش :
محمد بهمن بيگي ـ فرهنگ مهر ـ دكتر محمد علي مجتهدي ـ دكتر پرويز ناتل خانلري ـ دكتر فرخرو پارسا ـ دكتر علي شيخالاسلام.
هنر :
گوگوش ـ ماركوس گريگوريان ـ ساموئل خاچيكيان ـ لورتا و نوشين ـ آربي آوانسيان ـ ابوالحسن صبا ـ پرويز صياد ـ علينقي وزيري ـ قمرالملوك وزيري ـ حسين زندهرودي.
طب :
يحيي عدل ـ دكتر فريدون علا ـ دكتر عبدالكريم ايادي ـ دكتر ابراهيم چهرازي.
ورزش :
غلامرضا تختي.
امور خيريه :
حاج حسين ملك ـ حاج محمد نمازي ـ ارباب رستم گيو.
اگر بخواهيم توصيفي دقيقتر از اين كتاب داشته باشيم بهترين راه نگاهي است به مقدمة دكتر عباس ميلاني كه كوشيده تا اهداف خود را براي نگاشتن اين كتاب و نيز دلايل انتخاب اين فهرست صد و پنجاه نفري را توضيح دهد.
دكتر ميلاني كه مقدمة خود را با گفتاري از رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson) ، آغاز ميكند كه: «تاريخ چيزي نيست جز شرح حال» به ما ميگويد كه به ياري دوستان و كارشناساني كه با ايران و تاريخ سياسي و فرهنگي آن آشنا بودهاند فهرستي هفتصد نفره آماده ميشود كه از اين ميان دويست نفر انتخاب ميشوند و سرانجام مؤلف خود صد و پنجاه تن را برميگزيند.
در ميان كساني كه دكتر ميلاني را ياري دادند، نام ابراهيم گلستان، فرهنگ مهر، مهدي سامي، سياوش ارجمند، سيد عليرضا ميرعلينقي، بهرام معلم، اكبر لاري و… به چشم ميخورد كه ميلاني خود را وامدار آنها و بسيار ايرانيان ديگري در خارج از كشور ميداند كه كوشيدند تا راه را برايش هموارتر سازند.
در مقدمة دكتر ميلاني چنين ميخوانيم «… احتمالاً نسلهاي آينده در ايران، سرزميني كه به لحاظ تاريخي با كمبود فاحش زندگينامه روبهرو است، جايي كه زدودن خاطرة خاندانها و نخبگان آفت تاريخي مسري بوده و سرزميني كه همان اندك زندگينامههاي مدرن قابل استناد هم فقط به سرگذشت خاندان سلطنتي و تعداد كمي از سياستمداران برجسته پرداخته است، از زندگي مردان و زناني كه دستاوردها و شكستها، اميدها و آرمانهايشان ايران را در سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم شكل داد چندان نخواهند دانست. اين شكافها در زمينة حافظة فرهنگي به اين معنا بود كه گذشتة ايرانيان معاصر به سرزميني دور بدل ميشد كه براي گذشتن از شاهراهها و كورهراههاي آن نقشهاي وجود نداشت ـ صرفنظر از ادبيات. نامآوران ايران نخستين گام در پُر كردن اين شكاف و ترسيم چنين نقشهاي است.
اما انتخاب صد و پنجاه تن از بين جمعيت ايران كه در سال 1979 حدوداً چهل ميليون نفر بود، بخشيدن امتياز نامداري به آنها و كوشش براي معنابخشيدن به زندگي و رؤياها و شكستهايشان از ميان خاطرههايي از هم گسيخته و اسناد و بايگانيهايي نهچندان مورد اعتماد و سرانجام انسجام اين روايتها در كتابي دو جلدي و هر يك كمتر از هزار صفحه، با چالشهايي به وضوح غيرقابل حل دست به گريبان بود. برخي از اين چالشها در غوغاي انقلاب و آشفتگيهاي آن روزگار و در انزجار فرهنگي نسبت به بايگانيها و زندگينامه در ايران ريشه داشت، اما برخي ديگر از ضعف ژانر شرح حال نويسي نشأت ميگرفت.»
يكي از بزرگترين مشكلات پيشروي دكتر ميلاني نبود بايگاني و روايتهايي منسجم و پژوهشهايي قابل استناد از زندگي اين افراد بود و گاه اين روايتها چنان با افسانه و شايعه ميآميخت كه تمايز سره از ناسره، واقعيت از افسانه بسيار دشوار و حتي چه بسا ناممكن مينمود. از همين روي ميلاني ناگزير به سفرهاي متعدد رفت تا بتواند با خود آنها يا خانوادهها و نزديكان آنها مستقيم گفتوگو كند. خود چنين ميگويد: «براي بازسازي زندگي بسياري از اين نامداران ايران مجبور بودم فقط به گفتوگو با خودشان، با دوستان و دشمنانشان اعتماد كنم. تمايل انسان براي يادآوري گذشته از ميان منشوري فريبنده و گاه سودجويانه، تأثيرات اجتنابناپذير زمان بر حافظه، و تمايل هجرانكشيدههايي كه ميخواستند به “وطن” جلوهاي خيالپردازانه بدهند اطمينان به اين گفتوگوها را با خطر روبهرو ميكرد. من تمام تلاشم را به كار گرفتم تا افرادي مستقل و قابل اعتماد را بيابم كه بر اين ادعاهاي ضدونقيض صحه بگذارند و تأييدشان كنند.»
دكتر ميلاني پس از بحث بسيار با گروه مشاورين خود به اين نتيجه رسيد كه اطلاق واژة «نامآور» به اين افراد بيشتر به معناي نوآوري خواهد بود و نه ارزشگذاري بر دستاورد آنها. و به اين ترتيب براي نيل به اهداف كتاب، دكتر ميلاني به زنان و مرداني روي آورد كه در عرصة صنعتي يا تجاري گامي نو برداشته بودند و يا به واسطة گستردگي ميدان عملكرد خود در آن زمان تغييري اساسي ايجاد كرده و در عرصة روشنفكري يا هنري به انديشهاي نو دست يافته و يا شيوه و الگويي جديد در مديريت و يا سياست اتخاذ كرده بودند. و دكتر ميلاني ميافزايد: «حال اين نوآوري داراي ارزش تاريخي مثبت بود يا منفي به عهدة تاريخ است كه داوري كند.»
دكتر ميلاني به اقصي’ نقاط جهان سفر كرد و حاصل سفرها قريب پانصد گفتوگو بودـ كه بيش از نيمي از اين گفتوگوها روي نوار ضبط شد. سه بار به اروپا سفر كرد، يك بار به آمريكاي لاتين، و سفرهايي متعدد در داخل آمريكا داشت.
دكتر ميلاني به نقل از امبرتو اكو ميگويد: «هر متن “خوانندة نمونة” خود را دارد كه قابليتهاي شناختياش اگر نه شيوة روايت بلكه محتواي آن را پديد ميآورد. خوانندة نمونه كتاب نامآوران ايران هر كسي است كه از ايران و خاورميانه اطلاعاتي مقدماتي دارد. من به نهايت كوشيدهام تا روايتم عاري از توهمات خاص فرهنگي، تاريخي يا ادبي باشد و هرگاه كه چنين توهماتي گريزناپذير مينمود، يك به يك در پانويسها توضيح دادهام. در عين حال منابع نيز در پانويسها ذكر شدهاند.
اين اميد كه در حذفها و گزينشها اشتباهي مرتكب نشده باشم سادهانديشي است. گرچه طرح اوليه براي كتابي يك جلدي بود لزوماً به دو جلد افزايش يافت، با وجود اين ميدانم كه زندگي بسيار كسان شايستة آن بوده كه حفظ شود اما اجبار مسائل اقتصادي و فضاي محدود به حذف آن انجاميده است. علاوه بر اين واقفم كه شايد ديگر نويسندگان انتخابهايي متفاوت با من داشتند. من تنها فرد مسئول براي هرگونه خطا در گزينش يا اطلاعات هستم. فقط خيالم آسوده است كه ميدانم چنين خطاهايي، هر جا كه در كتاب به چشم آيند، هرگز ناشي از غرضورزي نبوده است.»
به جرأت و صراحت ميتوان گفت كه دكتر عباس ميلاني آغازگر راه است تا ديگر پژوهشگران نيز بر آن شوند كه به روايت زندگي ايرانياني بپردازند كه اين سرزمين را دوست داشتهاند و ردپايي از خود در عرصههاي گوناگون گذاشتهاند تا يادشان در تاريخ گم نشود و نسلهاي آتي از فقدان حافظة تاريخي در تمامي زمينهها رنج نبرند. و بيگمان همانطور كه دكتر ميلاني خود به آن اشاره كرده انتخابها و حذفهاي او گفتوگوها و بحث و جدلهاي فراواني را به دنبال خواهد داشت اما خود ميتواند چالشي باشد براي پژوهشهاي گستردهتر و متفاوتتر.