پس از پنجاه سال… به قلم: دکتر داریوش شایگان

چاپ اول کتاب درسال 1346 به همت انتشارات دانشگاه در دو مجلد و در 980 صفحه منتشر شد . حروفچینی و چاپ کتاب دوسال به طول انجامید .
چاپ اول کتاب درسال 1346 به همت انتشارات دانشگاه در دو مجلد و در 980 صفحه منتشر شد . حروفچینی و چاپ کتاب دوسال به طول انجامید .

 

یادداشتی بر چاپ آخر کتاب «ادیان و مکتبهای فلسفی هند»

 

حالا كه پس از حدود پنجاه سال، مراحل نگارش اين كتاب را از خاطر مي‌گذرانم، بي‌درنگ اين پرسش به ذهنم خطور مي‌كند كه آيا امروز هم حوصلة چنين كار طاقت‌فـرسايي را مي‌داشتم؟ آيا همچنان مانند آن جوان بيست و پنج سالة مشتاق، از عهدة ساعتها كار بي‌وقفه در روز آن هم به مدت پنج سالِ مداوم بر مي‌آمدم، كه چنان مجدّانه متون كهن سانسكريت را بخوانم، و مكاتب فلسفي هند و اديان مختلف اين سرزمين را، كه الي ماشاءالله بي‌انتهاست، بكاوم؟ آيا مي‌توانستم با چنان شوق و اشتياق پايان‌ناپذيري تمام همّ خود را مصروف چنين كاري كنم، صرف‌نظر از اينكه حاصل كار تا چه حد خوب بوده است يا نه؟ بي‌ترديد نه! هرگز آن حوصله و شكيبايـي را نداشتم. اين كار از آن دسته كارهايي است كه فقط در جواني مي‌توان كرد، آنگاه كه انگيزه‌اي وافر، اعتقادي راسخ و تعهدي گسست‌ناپذير در انسان نسبت به يك كار وجود داشته باشد.

ساختار بنيادين اين دو جلد كتاب، با هم تفاوت دارد: جلد اول، در بخش نخست بيشتر به دوران آغازين تفكـر هندو اختصاص مي‌يابد، يعني وداها و اوپانيشادها؛ سپس از ظهور ادياني سخن مي‌گويد كه از دل كشاترياها (طبقة اشراف) برخاستند، مانند كيش بودا، و آيين جِين؛ و در ادامه به شرح و بسط دورة حماسي، اهميت بهاگاوات گيتا، و سرانجام چهار مكتب بزرگ بودايي يعني مكاتب فلسفي تِراوادا و مكاتب فلسفي ماهايانا مي‌پردازد. مجموعة اين تفكرات ژرف و مكاتب گوناگون، از هندِ آن دوران، يعني قرن پنجم و ششم قبل از ميلاد، يك كانون بزرگ و مهم فرهنگي مي‌سازد، به طوري كه هند در قلب آسيا همان جايگاه محوري و خلّاقي را به خود اختصاص مي‌دهد، كه يونان در غرب. اگر بتوان يونان را از ديدگاه غربي، معجزه‌اي در عرصة تفكر به شمار آورد، از ديدگاه آسياي بزرگ، اين هند است كه همان نقش اعجازآميز را ايفا مي‌كند.

جلد دوم كتاب، به مراتب از جلد اول تخصصي‌تر است و بيشتر به شش مكتب بزرگ آيين هندو مي‌پردازد كه عبارتند از: منطق (نيايادارشانا)، طبيعيات (وي شيشيكادارشانا)، جهانشناسي (سانكهيادارشانا)، روانشناسي يا آداب رياضت يعني مراقبة ذهني و ضبط حواس و استغراق در ذات برهمن (يوگادارشانا)، اصالت صوت (پوروامي مانسا)، و حكمت الهي (ودانتا) و شعب گوناگونش.

اما نكاتي چند دربارة حوادث و تنگناهايي كه بر دشواري نگارش اين كتاب افزود. زماني كه مشغول نگارش كتاب بودم، مطالب و موادي را كه طي سالها تهيه كرده بودم، از جمله ترجمة كلمه به كلمة پانچاتانترا يا كليه و دمنه، بهاگاوات گيتا، و كتاب آتمابودها اثر شانكارا، همگي در يك آتش سوزي بزرگ از ميان رفت و من نتوانستم برخي از اين رسالات را ضميمة كتاب كنم، و بخش مربوط به بهاگاوات گيتا در جلد اول را نيز ناگزير از نو به رشتة تحرير درآوردم. به هر تقدير هر آنچه آن زمان از توانم برمي‌آمد كوشيدم در اين دو جلد كتاب متحقق سازم.

يكي از معضلات چاپ اين كتاب، كه در سال 1346 به همت انتشارات دانشگاه تهران ــ جلد اول با شمارة 1111 و جلد دوم با شمارة 2/1111 ــ منتشر شد، محدوديتهاي فني درج علائم خاصي بود كه در آن زمان براي چاپ حروف عجيب و غريب سانسكريت به لاتيني وجود داشت، و چاپ جدول الفبا و آوانويسي حروف دِواناگاري به حروف لاتيني را با مشكل روبه‌رو مي‌ساخت. چاپخانة دانشگاه تهران در همان بدو امر آب پاكي را روي دستم ريخت و اعلام كرد كه از عهدة كار بر نمي‌آيد. حروف‌چينها اين كار را محال مي‌دانستند. اما من همچنان پافشاري كردم و آنچه از توانم بر مي‌آمد بـراي تشويق و تـرغيبشان انجـام دادم و از هيـچ‌گونه همكاري دريغ نورزيدم، حتي شخصاً بخشي از هزينة چاپ را تقبل كردم، تا آنكه مجاب شدند حروفي جديد معادل حروف سانسكريت به لاتيني بريزند، و كار را يكساله به سرانجام برسانند. به ياد دارم پدرم تازه از دنيا رفته بود، و من رانندة او، آقا اسماعيل، را هم به اين كار گماشتم و او هفته‌اي سه روز به مدت يك سال برگه‌هاي چاپ شده را مرتباً به دست من مي‌رساند تا به دقت آنها را بررسي و ويرايش كنم و به موقع به انتشارات برگردانم. بدين ترتيب هر فرمي سه بار غلط‌گيري شد و بخش پاياني كتاب، شامل كتاب‌شناسي عمومي، فهرست اعلام و موضوعات، فهرست نام كتابها، نام اشخاص، و اصطلاحات، را كه كاري شاق و طاقت‌فرسا بود و چهار ماهي به طول انجاميد، شخصاً تنظيم كردم، تا دست‌آخر اين كتاب به صورتي درآمد كه هم‌اكنون در دسترس است.

كتاب اديان و مكتبهاي فلسفي هند به هر حال نقايصي و محاسني دارد، و من به راستي اميدوار بودم كه طي اين حدود پنجاه سال، كتابهاي ديگري نيز در اين زمينه منتشر شود و اين كتاب برخي پژوهشگران ايراني را بر آن دارد كه آثار جامع‌تري در اين باره بنگارند و به تدريج موجبات تكامل علم هندشناسي را فراهم آورند، كه متأسفانه چنين نشد و اين كتاب، علي‌رغم برخي كاستيها و نارساييهايش، هنوز هم كه هنوز است تنها كتاب نسبتاً كامل و منحصر‌به‌فرد راجع به اديان و مكاتب فلسفي هند است. من از اين لحاظ هم متأسفم، هم متحير. متأسف، از اينكه  افرادي نيامدند در اين زمينه كاري بسنده كنند و اين رشته را چنانكه شايسته است گسترش دهند؛ و متحير، از اينكه هيچ گمان نمي‌كردم كاري كه حدود نيم قرن پيش با چنان رياضتي به انجام رساندم، هنوز در نوع خود يگانه باشد. در ضمن بايد اعتراف كنم كه توانايي تكميل اين كتاب را من شخصاً ديگر ندارم، چون طي دهه‌هاي گذشته به مسائل و موضوعات ديگري علاقمند شدم، چنانكه آثار ديگرم شاهد اين مدعاست.

بايد بگويم اگر نوشتن اين كتاب نبود، هرگز به اين سهولت از عهدة نگارش كتاب آيين هندو و عرفان اسلامي بر نمي‌آمدم. حال كه پس از حدود پنجاه سال حاصل كارهايم را مرور مي‌كنم، نمي‌دانم كه آيا هنوز هندشناس‌ام يا خير، زيرا شمار آن دسته آثارم كه به زمينه‌هايي ديگر اختصاص يافته‌اند به مراتب بيشترند، و اگر بخواهم خود را هندشناس بدانم، بايد نگاهم را صرفاً معطوف به اين كتاب و كتاب آيين هندو و عرفان اسلامي كنم.

از عکسهای سفر هند
از عکسهای سفر هند

در اينجا مي‌خواهم يادي كنم از حال و هواي آن روزگار، و افرادي كه مشوّق من بودند و اكنون خود را به آنان مديون مي‌دانم، مثل استاد ايندوشكهر، برهمن‌زاده‌اي كه زبان سانسكريت را به رواني زبان مادري‌اش مي‌دانست و همين زبان را در دانشگاه تهران تدريس مي‌كرد و من نيز سالها نزد ايشان به تكميل زبان سانسكريت پرداختم و پس از عزيمتش به هند جانشين‌شان در دانشگاه تهران شدم؛ استاد پورداوود كه همواره از من حمايت كردند؛ و همچنين استاد محمد معين؛ استاد محمد مقدم، رئيس گروه زبان‌شناسي دانشگاه تهران؛ و دكتر بهرام فره‌وشي كه با سعة صدر و بردباري هر چه تمام‌تر كل متن كتاب را بازخواني و ويرايش كردند.

اميدوارم در آينده بيايند هندشناساني ايراني، كه اين حوزه را به درجات عالي ارتقا دهند، تا اين كتاب صرفاً تبديل به مرحله‌اي شود در تاريخ هندشناسي ايران.

 

تهران، مهر1392