داریوش طلایی ، هنرمندی که در مقام نوازندگی در ردیف بزرگ ترین های دنیاست/ پریسا احدیان

talayi 50-70

عصر چهارشنبه، نوزدهم اسفند سال یکهزار و سیصد و نود و چهار، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، با همراهی گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار، نشر نی، بنیاد ملت و مجلۀ بخارا در دویست و سی و هشتمین شب از جلسات شب های بخارا، میزبان شب «داریوش طلایی» نوازندۀ تار و محقق موسیقی ایران بود.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان جلسه، بخش هایی از زندگینامۀ داریوش طلایی را برای حاضرین خواند:

” در طول شب های بخارا شب های بسیاری را به موسیقی اختصاص دادیم. شب هایی با حضور استاد همایون خرم، استاد شهیدی و استاد فخرالدینی. خوشحالیم که امشب، چهل و پنجمین شب از شب های بخارا در سال  1394 را، با نام استاد داریوش طلایی، برگزار می کنیم. ایشان در 26 بهمن سال 1331 در خانواده ای علاقه مند به موسیقی متولد شد. او از یازده سالگی به هنرستان موسیقی رفت و به تحصیل موسیقی کلاسیک غربی و موسیقی ایرانی با ساز تخصصی تار پرداخت. شروع آموختن تار در همان هنرستان نزد علی اکبرخان شهنازی باعث علاقۀ خاص او به ساز تار و موسیقی ایرانی شد. پس از گرفتن دیپلم هنرستان هم زمان به تحصیل در رشتۀ موسیقی در دانشکدۀ هنرهای زیبای تهران و کار در مرکز حفظ و اشاعۀ موسیقی پرداخت. در این مرکز با تشکیل و سرپرستی گروه موسیقی برنامه هایی از موسیقی اصیل ایرانی در چندین دوره از جشن هنر شیراز،  اجرا کرد. داریوش طلایی طی این دوران نزد اساتیدی چون علی اکبر خان شهنازی، سعید هرمزی، یوسف فروتن و نورعلی برومند و عبدالله دوامی به تکمیل آموخته های خود در سنت ها و مکاتب مختلف موسیقی دستگاهی ایرانی پرداخت. پس از اتمام تحصیلات دانشگاه او از سال 1355 در دانشگاه تهران به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه موسیقی ایرانی تدریس کرد. وی در سال 1358 با دریافت بورسیه از دولت فرانسه برای ادامۀ تحصیل عازم کشور فرانسه شد و ضمن تحصیل موسیقی شناسی تا مقطع دکتری در دانشگاه نانتر به شناسندن موسیقی ایرانی از طریق تدریس، اجرای کنسرت و انتشار موسیقی در اروپا و آمریکا پرداخت. داریوش طلایی از زمان بازگشت به ایران در سال 1371 تاکنون عضو هیئت علمی گروه موسیقی دانشگاه تهران است و طی این سال ها ضمن تدریس در دانشگاه به تألیف آثار موسیقی و اجرای کنسرت پرداخته است.”

photo_2016-03-10_21-13-01

نخستین سخنران این جلسه، دکتر داریوش شایگان، با یادی از دوران دوستی و آشنایی خود با داریوش طلایی، سخنانش را آغاز کرد:

“این مراسم به­ مناسبت رونمایی از کتاب بی­نظیری برگزار شده که اخیراً داریوش طلایی به زیور طبع آراسته است، ولی بنده چون در حوزۀ موسیقی صاحب صلاحیت نیستم و ابداً هم مایل نیستم غاصب صلاحیت جلوه کنم، سخن­گفتن دربارۀ محتوای این کتاب ارزشمند را به متخصصان فن واگذار می ­کنم و خود به یکی از ویژگی­های نادر شخصیت دوست بسیار عزیزم، داریوش طلایی، می­ پردازم. طلایی را سی­ و پنچ ـ شش سال است که می­ شناسم، از زمانی­که هر دویمان در تبعیدی خودخواسته به فرانسه هجرت کرده بودیم. داریوش طلایی که دست­پروردۀ مکتب اشاعۀ موسیقی تلویزیون ملّی ایران بود، در همان زمان هم در کار نوازندگی آوازه­ ای داشت؛ در بیشتر کنسرت­های جشن هنر شرکت کرده و از نوازندگان شناخته­ شدۀ ایران بود. او کار موسیقی را در پاریس هم پی ­گرفت و آنجا هم بارها کنسرت­هایی برگزار کرد؛ یادم می ­آید انبوهی از تماشاگران از کنسرت او در تئاتر «دو شاتو له» استقبال کردند و این برنامه سر و صدایی به­ راه انداخت و بسیار موفقیت­ آمیز از کار درآمد. طلایی مدتی هم در امریکا اقامت گزید و آنجا هم از فعالیت­هایش در زمینۀ موسیقی غافل نماند. غرضم از ذکر این تاریخچۀ کوتاهِ فعالیت هنری طلایی آن است که این هنرمند ارزنده هیچگاه در طول زندگی­اش، فارغ از آنکه سرنوشت او را به کجای دنیا کشانده باشد، رسالت هنری­اش را به دست اهمال نسپرده است و به مسیری که برگزیده، پایمردانه وفادار مانده است. ولی آنچه همیشه باعث شگفتی ­ام می­ شده این بوده است که هروقت او را زیر نظر گرفته­ ام تا به روحیاتش رخنه کنم، تفاوتی میان او با دیگر همکارانش دیده ­ام. طلایی می­ کوشد از جلب توجه زیاد بر حذر بماند، او در عین شهرت برحَقی که دارد، گویی همواره در طلب گریز از این محدوده است؛ برای او، حفظ حریم خصوصی به جاذبۀ آوازه و ناموری می­ چربد، تا آنجا که این تمایل، حالت نوعی اعتکاف درونی را پیدا می­کند. شاید تعبیر او از معروفیت، با جملۀ دلنشین ریلکه، شاعر آلمانی که او نیز از هرگونه هیاهو و شهرت می­ گریخت، نسبت داشته باشد که به ­نظرش «شهرت» عبارت است از «مجموعۀ سوءتفاهم­ هایی که اطراف یک نام جمع می­ شوند».

دکترداریوش شایگان از شهرت گریزی طلایی سخن می گوید
دکترداریوش شایگان از شهرت گریزی طلایی سخن می گوید