عبدالوهاب شهیدی ، تصویری از یک آرزو

shahidi1 (1)

 

دویست و سومین شب مجله بخاراست، شب عبدالوهاب شهیدی، که با همکاری بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت عصر یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 برگزار می‎شود.

علی دهباشی شب عبدالوهاب شهیدی را این چنین آغاز می کند : خیر مقدم عرض می کنم خدمت استاد شهیدی و دیگر اساتید معظمی که در تجلیل از مردی که در عرصه موسیقی و آواز ایران جایگاهی شایسته داشته است و خواهد داشت ، به این مجلس معنوی ما تشریف آوردند ؛ حضور استادان مسلم ادبیات و موسیقی کشور حکایت از جایگاه استاد شهیدی می کند ، من بدون هیچ مقدمه ای و با پوزش از تاخیری که پیش آمد استاد شجریان را دعوت می کنم تا با بیاناتشان آغازگر جلسه امشب باشند .

محمدرضا شجریان در مورد هنرمند پیشکسوت و مورد احترامش ، عبدالوهاب شهیدی این چنین می گوید :

« سلام و درود خدمت یکایک شما عزیزان ، خصوصاً پیشکسوتم ، دوست نازننینم استاد سایه عزیز ، اینکه می گویم دلیلش این است که در” سایه ” همه چیز هست ولازم نیست عنوان دیگری به کار ببرم . عبدالوهاب شهیدی یک اعتبار و یک منش انسانی و بزرگوارانه در موسیقی ماست ، هرجا که شهیدی بود بالاترین عنوان هنر را داشت ، چه در جشن ها ، چه در گلها و چه در حضور مردم ، من همیشه پشت سر این نازنین خودم را پنهان می کردم و از او یاد می گرفتم که رفتار هنری باید چگونه باشد ؛ با سایه عزیز بارها و بارها درباره این بزرگمرد صحبت کردیم و سایه چقدر با عشق و احترام از عبدالوهاب شهیدی یاد می کرد؛ یک احترامی بین ما برقرار بود که کسی متوجه آن نمی شد ، ولی وجود داشت و وجود دارد . از وقتی که من در رادیو بودم مخصوصاً از زمانی که جناب سایه به آنجا تشریف آوردند و برنامه گلهای تازه و گلچین هفته را تهیه کردند ، من همیشه سایه به سایه در کنار ایشان بودم ، چه با گروه استاد بزرگوار فرامرز پایور ، که حق بزرگی به گردن من دارد و چه در کنار محمدرضا لطفی و گروه شیدا ، ارکستر گلها ، جناب فخرالدینی و دیگر گروه هایی که در رادیو بودیم . در ابتدا استاد شهیدی با اینها برنامه داشتند ، چه در رادیو و چه در کنسرت ها ، مخصوصاً با گروه استاد پایور؛ خوب یادم هست که جشن هنرها همیشه شب اول با صدای ایشان و گروه استاد پایور آغاز می شد و ما آنجا نظاره گر بودیم و از هنرهای این بزرگمرد استفاده می کردیم ؛ موقعی که به تازگی کار را در خدمت آقای مهرتاش شروع کرده بودم ، ایشان با احترام بسیار از عبدالوهاب شهیدی یاد می کردند و عشق و علاقه شدیدی بین ایشان و آقای شهیدی بود ، جناب مهرتاش می گفتند شهیدی اعتبار سازمان هنریشان ، ” جامعه باربد ” است . استاد مهرتاش ، با پشتکار و عشق به این جامعه توجه داشتند ، تئاتر و موسیقی در آنجا ارائه و تدریس می شد وایشان بارها و بارها از آقای شهیدی با خاطرات خوب یاد می کردند . من نمی خواهم زیاد وقت شما عزیزان را بگیرم ، بهرحال صحبت زیاد است و با عرض احترام نسبت به این پیشکسوت بزرگ و پیر دیر ما که سایه شان بر سر ما هست و باید دعا کنیم که همیشه بر سر ما بماند و سایه نازنین که حق بزرگی بر گردن موسیقی و شعر ما دارند و چه روزگارانی که ما با هم داشتیم و داریم ، مخصوصاً وقتی که من ، مرحوم لطفی و جناب سایه سه نفری در کنارهم بودیم و آن دوران اتفاقات خوبی می افتاد ، جای لطفی خیلی در اینجا خالیست ، یادش بخیر ؛ چه زود رفت و باور نمی کردیم که لطفی انقدر زود ما را ترک می کند و می رود . امیدواریم که عزیزانی که هستند سایه شان به سر ما باشد ، استاد ظریف نازنین که اینجا هستند ، دوست عزیز ، مرد نیک سرشت ، محجوب و با حیائی که کمتر صحبت می کند و وقتی که دست به ساز می برد حرف دلش را می زند و حسن ناهید عزیز که اینجا هستند ، ما همگی خاطراتی با هم داشتیم ، خاطراتی مشترک با عبدالوهاب شهیدی ؛ ما همگی در کنار هم بودیم ، امیدوارم که این ارتباطات دوباره باشد و این اساتید و بزرگان سایه شان بر سر هنرمندان امروز باشد و هنرمندان امروز هم قدر این بزرگان را بدانند .

محمدرضا شجریان ـ عکس از جواد آتشباری
محمدرضا شجریان ـ عکس از جواد آتشباری

در پایان از علی دهباشی عزیز تشکر می کنم که می دانم سالهاست با دست خالی بخارا را نگه داشته است ، یادم هست که هیچ گونه بودجه ای نداشت و این مرد با پشتکار ادامه داد و تا الان بخارا را نگه داشته است و بزرگان را دوباره به جامعه یادآور می شود ، برنامه هایی که گذاشته است برای بزرگداشت بزرگان موسیقی و … چه در ایران و چه خارج از ایران ، بسیار کارهای ارزنده ای است ، سایه اش در این سرزمین بماند و امیدوارم که تنش سالم و دلش خوش باشد و کاری که دارد انجام می دهد را همچنان ادامه دهد ؛ روزگار به همه خوش باد .»