روزنامهی اصلاح و ستیز با خودکامگی/ناصرالدین پروین

آنچه در زیر میآید، شرح زندگی و روزنامهنگاری مردی مبارز است از خیل کوشندگان دهههای پایانی ایران قاجاری: دارندهی روزنامهی اصلاح که در دو برههی حساس تاریخ ایران، چندی در بمبئی و چندی تهران انتشار یافته است.
دارندهی روزنامهی اصلاح، اگرچه در مبارزهی سیاسی و روزنامهنگاری و شاعری، به ردهی برجسته (بهار، عشقی،….) تعلق نداشت، نمونهای کامل از جوانان پرشوری بود که از میان تودهی مردم برخاستند و آنچه کردند، گفتند، نوشتند و رنجهایی که برخود هموار ساختند همه برای بهروزی ایرانیان بود. جوانانی که شوربختانه کشتیشان به گِل نشست و آرزوی آنان برای دیگر بار برافراشتن بادبانها، در شورهزار خودکامگی مدفون شد.
سرگذشت
صاحب امتیاز و مدیر اصلاح، محمدرضا بوشهری (دی 1252- اردیبهشت 1329)، زادهی روستای دریس کازرون بود. به دریسی نیز شهرت داشت و بعدها، نام خانوادگی اصلاح را اختیار کرد. وی در زادگاه خود و بندر بوشهر، آموزش دیده است.
بوشهری، در جنبش مشروطهخواهی فارس و کرانههای خلیج فارس سهم گرفت و در آغاز استبداد صغیر بوشهر را به قصد بمبئی ترک گفت. خود او، در نامهای خطاب به معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا)، جلای وطن را به سبب «تغییر حالت بعض هموطنان»[1] گفته و دارندهی روزنامهی جنوب که از دوستانش بود، «ظلم و چور حکومت بنادر»[2] عنوان کرده است.
محمد رضا بوشهری (اصلاح) در بمبئی به روزنامهنگاری دست یازید و روزنامهی اصلاح را دو سال و اندی منتشر ساخت. محتوای این روزنامه شایستهی بررسی دقیق است. چندی بعد او را در بوشهر مییابیم. نوشتهاند که در آن جا چند شمارهای از روزنامهی خود را انتشار داد[3]؛ حال آنکه ما نشانهای از آن شمارهها نیافتیم. شاید چنین خواستی نیز میداشته است؛ اما چون با اشغال بوشهر و چیرگی بریتانیا و وابستگانش بر جنوب ایران رو به رو شد، به ستیز با دستاندازی انگلیس پرداخت؛ تا آنکه در اوج جنگ جهانی اول، 1295(1915م)، به دست آنان و به این اتهام که «مبلغ معروف ضد انگلیسی»ست[4] دستگیر و زندانی شد[5].
نقش بوشهری در مبارزهی ایرانیان با دخالت انگلیس و به ویژه همزمان با جنگ نخست، گوشههای کمتر شناخته شدهای نیز در بردارد. آن چه میدانیم این است که در بوشهر و پیرامون آن به همکاری با میهن پرستان تنگستانی و آلمانیها و مبارزه با انگلیسیان پرداخت و احتمال دارد در انتشار روزنامهی یافت نشدهای به نام ندای حق چاپ برازجان (- آخرهای 1294- 1295خ)، با مأمور مشهور آلمانی واسموس همکاری کرده باشد[6]؛ اما فون میکوش که برای نخستین بار از این روزنامه یاد کرده، نامی از بوشهری(اصلاح بعدی) نبرده است[7].
سپستر، محمدرضا بوشهری به پایتخت رفت و روزنامهی اصلاح را به زیان زیادهخواهیهای سردار سپه و غوغای جمهوریخواهی درآورد. در این هنگام به اقلیت مجلس با رهبری مدرس نزدیک بود و احتمال بسیار دارد که سفرش به خوزستان در واقع مأموریتی از سوی آنان بوده باشد؛ زیرا اندکی بعد به اتهام پیوند با آنان از سویی و شیخ خزعل از سوی دیگر، دستگیر شد و به ادعای بولتن خبری روسیه ی شوروی، نوشتههایی نیز در همین راستا «کشف» کردند[8]. به پیشینهی او با محمره(خرمشهر) اشاره خواهیم کرد.
این که محمدرضا بوشهری- که اینک اصلاح خوانده میشد- چگونه از آن بند رست، برمن روشن نیست. همین قدر میدانیم که وی همزمان با چیرگی سردار سپه و پادشاهی او، در خوزستان گوشه گرفت و برای گذران زندگی خود و خانوادهاش به کارهای مختلف دولتی(وزارت داخله، وزارت فواید عامه و صنایع مستظرفه، بنگاه راه آهن دولتی ایران) روی آورد و دامن خویش از ساحت پر مخاطرهی سیاست برچید. تنها در سرودههای این دورهی اوست که هنوز خواستهای اجتماعی و مذهبی و سیاسیاش دیده میشود.

از آن جا که دلیلهای توجیهی بسیاری در بارهی پیوستن برخی از مشروطهخواهان دیرین به رضاشاه و گوشهگیری شمار بزرگتری از آنها برشمردنی ست و میتواند موضوع پژوهش گستردهای در زمینهی روانشناسی فردی و به ویژه روانشناسی اجتماعی باشد، مناسب میدانم بخشی از یک سرودهی او را در اینباره بیاورم. به ظاهر این قصیده را اصلاح پس از واژگونی دستگاه رضاشاهی سروده است:
هیچ دانی کـه چون شـدیـم خراب؟ | اوفـتـادیـم جـمــلـه در غــرقـاب |
ظـلـمهـا را بـه خـود پـسـندیـدیـم | بشکستیم راه و رســم صـواب |
هرکـه آمد بـه تخـت مـا بنشست | دسـت بـر سـیـنـه آمـدیـم جـنـاب |
هرچـه گـفـتـنـد، جملـه بشنودیـم | نـنـمـــودیـــم هـیـچگاه عــتــاب |
گـفتـه شـد: «ز حـقـوق دم نزنـیـد | هر که دم زند رود به زیرتراب»! |
دم بـبستیـم و گـوشـه بـنشستیـم | گـور کـردیــم بهر خویش نصاب |
گـفـتـه شد: «دم مـزن ز آزادی | کـه شـود منتشق تو را اعصاب»! |
همگـی کٌـر و کـور و لال شـدیـم | چـون نبـودی میان مـا احــزاب |
گفته شد: «جان و مالتان از ماست» | بـه اطاعـت شدیـم، شیخ و شاب |
* * * | |
مـدت بـیـسـت سـال شـد مــیهـن | سـرنـوشـتـش تـمام دسـت غـراب |
بــود بـیـدار بـیـنِ ایــن مـلــت | زمرهای، لیک، گشته دل به کباب |
قـسـمـت دیگـری به لیت و لعـل | کرده سازش به درد ورنج و عذاب |
عـدۀ دیگـری کـه بـود بـی زور | روی کـردنـد در طــریــق حجاب |
گـوشـه بگـرفـتـه، گفـته افـسـانه | کـرده تدوین به قـدر خویش کتاب |
هم، چو من چاره را در این دیـدم | گوشه گیرم و خویش سازم خواب |
خـوابهـای خـود کـنـم تـألـیـف | تـا بـه هنگام خـود شـود به نصاب(9) |

اصلاح بمبئی
روزنامهی هفتگی اصلاح چاپ بمبئی، از بیستم ذیحجهی 1326 تا پنجم جمادی الاول 1329 (22 دی 1287-14 اردی بهشت 1290/12 ژانویه ی 1909- 4 مه 1911) انتشار مییافت. آخرین شمارهی موجودش، شمارهی هشتم سال سوم است. گفتنیست که همهی منابع، آغاز نشر این روزنامه را محرم 1327 نوشتهاند؛ حال آنکه در سرلوحهی چاپ بمبئی و اصلاح تهران، همواره 1326 به عنوان سال بنیاد به چاپ میرسید. باید بیفزایم که در دوران انتشارش، هند دارای دو روزنامه ی فارسی (اصلاح و حبلالمتین) در دوسوی آن سرزمین پهناور بود.
در این روزنامه، محمد رضا بوشهری «نگارنده و مدیر» معرفی میشد و گمان میبرم که خط نسخ پختهی چاپ سنگی آن نیز از همو باشد؛ زیرا آنچه از خط او دیدهام همه هنرمندانه و گواهِ چیرگی اش بر این هنر است.
اصلاح در هنگامهی استبداد صغیر درآمد و خود را این گونه معرفی میکرد: «جریده-ایست آزاد و در اصلاحات راجع ه به اسلامیان سخن میراند». در شمارهی نخستِ آن چنین آمده است:
ابداً قصدی جز خدمت به وطن و نوع خود نداریم[…]. امیدواریم مشترکین عظام و هموطنان کرام، همینقدر بر ما منت نهاده به عرایض ما درست گوش دارند تا بلکه از توجهات الهی این سحاب مظلم از افق وطن مرتفع گردد.
اصلاح دارای خبر و نوشتارهای اجتماعی و سیاسیست. بیشتر مقالهها و گزارشها دربارهی رویدادهای استبداد صغیر و جنبش مشروطهخواهی ایرانیان و به ویژه مردم سامانهای جنوبی کشور است. این گزارشها، در ستونهای «اخبارات مهمۀ معتبره»، «واقعات نقاط ایران» و «تلگرافات روتر راجع به ایران» ردیف میشد. میزان درخور توجهی نیز خبر مربوط به عثمانی در آن به چاپ میرسید. گاهی مطلب آموزندهی دنبالهداری به جای سرمقاله مینشست. از نوشتارهای پی در پی، «تاریخ نفوذ روس در ایران» و «تجارت» شایستهی یادآوریاند. روزنامه، در «صندوق پست» به نامههای خوانندگان پاسخ میداد.
اصلاح، ترجمهی روزنامههای انگلیسیزبان هند را چاپ میکرد و خبرها و گزارشهای «انجمن وطنخواهان ایران» – به ظاهر متشکل از ایرانیان بمبئی- را هم بازتاب میداد. این روزنامه تندرو نبود؛ اما در عین میانهروی، خلافکاریهای داخل کشور را برنمیتافت. ازجمله، وضع خاص خوزستان بود: حکومت فردی همچون خزعل با وجود برقراری مشروطیت، فرمانداران ناتوان و یا سرسپرده، یکهتازیهای بختیاریها…. در اینباره، «انجمن سری محمره و شوشتر» گزارشهایی برای روزنامه میفرستاد. از شهریور 1288، خبرهای مربوط به شیخ خزعل و محمره (خرمشهر) پیچیدگیهایی پیدا کرد که روشن ساختن همهی زاویههای آن نیاز به یافتن سندهای جنبی دارد: نخست شخصی از دزفول نوشت که چرا در اصلاح، سخنی از «حالت بدبختی» خوزستانیان به میان نمیآید؟ روزنامه جواب داد که ما همه چیز را چاپ میکنیم؛ اما باید گزارشها «حاوی مطلب باشد نه فقط شکایت موهوم و فریاد و فغان غیر معلوم». در آخر همان شماره، تلگرام «جمعیت ترقیخواهان» دزفول خطاب به سردار ارفع(= لقب آن روزی شیخ خزعل) چاپ شده و آنان از وی خواستهاند «معجلاً قوانین مشروطیت» را برقرار سازد[10].
چندی بعد، انجمن سری محمره و شوشتر، از نابه سامانی خوزستان به سردار اسعد وزیر داخله شکایت برد و نوشت که عین این گزارش را در 14 شوال 1327 برای اصلاح بمبئی فرستاده و دارندهی روزنامه «محض فواید شخصیه چشمپوشی از درج آن نموده» است[11]؛ حال آن که اصلاح، حدود سه هفته پیش از آن شکایت نامه نوشته بود: «مفتش مخصوص از جانب جناب سردار ارفع مقرر شده در پست خانۀ ایرانی[12]حاضر میشود و خطوط سیاسی را تحجیر کرده به نظر سردار میرساند»[13]. باز، 5 روز بعد از تاریخ نامهی انجمن سری، در روزنامه چنین نوشتند:
محمره
سه هفته است حکومت محلیه نظر به مندرجات سابقۀ این جریده که راجع به امور عربستان [= نام نادرست آن دوره برای خوزستان] بوده، مصلحت ندیده اصلاح در آن جا نشر یابد و امر به توقیف و تضییع نمرات وارده کردهاند. حالت امور کماکان و وضع و ترتیبات محلی به همان قرار مغشوش و درهم است و از آثار مشروطیت غیر از اسمی وجود ندارد[14].
در شمارهی بعدی، نامهای از شخصی «امضاء محفوظ» و مقیم بمبئی، به چاپ رسید و دارندهی روزنامه نیز افزود: «عقیدۀ خودمان هم دراین مسئله همیشه مطابق عقیدۀ صاحب مکتوب بوده […] ولی چون وظیفۀ روزنامهنگار درج وقایع و سوانح است […] نتوانستهایم از درج آن مسامحه نماییم…»[15]. در شمارههای بعدی، خبری در تأیید یا تکذیب خزعل دیده نمیشود. این نکته، با توجه به مأموریتی که اقلیت مخالف سردار سپه در 1303 به محمدرضا بوشهری داد تا با خزعل و خزعلیان تماس بگیرد، مهم به نظر میآید.

سرلوحهی اصلاح در سال نخست شامل نامش به خط نسخ بود که در دو سوی آن، ویژگیهای روزنامه و بر فرازش آیهای از قرآن نقش میبست. در سال دوم آن آیه حذف شد و نام روزنامه در مجموعهای از برگهای زینتی و خورشیدی فروزان قرار گرفت. در زیرآن، تاریخ بنیاد روزنامه میآمد. نشانیاش چنین بود: Near J. J. Hosp. Bombay
ییست شمارهی نخست روزنامهی اصلاح در چاپخانهی سنگی فیضرسان به چاپ رسید و پس از آن هم – جز مدت کوتاهی در سال دوم- با همان نوع چاپ، دو ستونی و خط نسخ به اندازهی 28×21 در مطبع نادری متعلق به محمد تقی بوشهری چاپ میشد. شمار صفحهها، از شمارهی 30 دوبرابر شد و به 8 رسید. شمارههای 26 تا 30 این روزنامه با چاپ حروفی در 8 تا 16 صفحهی دو ستونی به قطع 25×17 در آمد. در شمارهی 31 سال دوم، زیر عنوان «اعتذار و سبب تغییر طبع»، بازگشت به چاپ سنگی را نبودِ حروفچین فارسی در بمبئی ذکر کردهاند. در معدودی از شمارهها، تصویر سیاه قلم نیز دیده میشود.
بهای تکفروشی اصلاح ابتدا یک پیسه (برابر با 50 دینار) و سپس یک آنه (برابر با 300 دینار) بود؛ اما در بخش بزرگی از حیات آن، اشارهای به تکفروشی نمیشد. بهای اشتراک سالانهاش در سال نخست برای ایران و افغانستان 12 قران، هندوستان5/2 روپیه، عثمانی و مصر 1 مجیدی و اروپا و چین 3 روپیه بود. از سال دوم اشتراک را بدینگونه تعیین کردند: ایران 15 قران، هندوستان جهت امراء و حکام 50 و برای دیگران 5 روپیه و دیگر کشورها 5/6 روپیه. روزنامه را برای آموزشگاهها و کتابخانهها به رایگان میفرستادند. بهای هر سطر آگهی 4 آنه و در صورت تکرار، نیمی از این مبلغ اعلام میشد.
شمارههایی از اصلاح بمبئی در کتابخانههای مرکزی دانشگاه تهران، مجلس 1، موسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران و دانشگاه کمبریج موجود است[16].
اصلاح (تهران)
روزنامهی اصلاح، به عنوان سال چهارم از روزنامهی چاپ بمبئی، به صورت سه شماره در هفته و در عمل نامنظم، از 29 آذر 1302 تا سوم تیر 1303 (21 دسامبر 1923- 24 ژوئن 1924) در تهران انتشار یافت. تاریخ انتشار نخستین شماره را صدر هاشمی به نادرست 20 ذیحجه نوشته است[17] و این، به ظاهر در اثر اشتباه چاپی شماره ییست که در آن تاریخ اولین شمارهی چاپ بمبئی یعنی بیستم ذیحجهی 1326 ذکر شده است. باید افزود که از 19 خرداد 1303، شش شمارهی آخر اصلاح در صفحههای 3و4 روزنامهی 4 صفحهای حیات گنجانده شد و از نظر گنجاندن روزنامهای در دل روزنامهای دیگر، موردی نادر است.
آخرین شمارههای اصلاح تهران به دست میرزا آقا فلسفی ناشر روزنامهی حیات نوشته میشد و چون وزارت معارف آگاهی یافت که «مدیر جریدۀ اصلاح مسافرت نمود و دیگران به اسم مشارًالیه جریدۀ مزبور را انتشار» میدهند و در واقع روزنامه بدون مسئول انتشار مییابد»، آن را توقیف کرد[18].
در بخش روزنامهی حیات نخستین شمارهای که دو روزنامه توأمان چاپ شدهاند، چنین آمده است: «توافق مسلکی امروزِ این روزنامه با جریدۀ اصلاح و بعضی از جراید دیگر که روش واحدی اتخاذ نمودهاند، با توحید مساعی ما را به انتشار نامۀ خود امیدوار کرده» است[19]. در این هنگام، صاحب امتیاز اصلاح در خوزستان به سر میبرد.
اصلاح روزنامهای خبری- سیاسی و ترقیخواه بود و با گرایشی ملی و توجهی چشمگیر به مذهب،از مخالفان سردار سپه و غوغای جمهوریخواهی او و روزنامههای هوادارش همچون ناهید و حیات ایران به شمار میرفت. باید بیافزایم که در شش شمارهی توأمان حیات و اصلاح، روزنامهی حیات دارای سرمقالهی مفصل و «اخبار داخله» و اصلاح دارای سرمقالهای کوتاه و «خلاصۀ جراید مرکزی» ست.

نشانی این روزنامه را خیابان نگارستان اعلام میکردند و چون در دل حیات جای گرفت، نشانیاش دفتر آن روزنامه در کوچهی سراجالملکِ خیابان چراغ برق بود.
اصلاح با 5 ستون بیتصویر و قطع 54× 5/، 39به صورت مستقل در 4 (تولید مطبعۀ سعادت) و به صورت همراه با حیات در 2 صفحه به چاپ میرسید. بهای تکفروشیاش 5 شاهی بود.
مجموعهای از اصلاح تهران در کتابخانهی ملی موجود است[20].
[1]) مبارزه با محمدعلی شاه؛ اسنادی از فعالیتهای آزادیخواهان ایران در اروپا و استانبول، به کوشش ایرج افشار، تهران، سازمان کتاب، 1359، ص 283
[2]) «جریدۀ اصلاح»، جنوب، ش 11 سال 1، سوم ربیع الاول 1329
[3]) یاحسینی، سید قاسم. مطبوعات بوشهر، ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر، 1374، ص 79
[4]) راضی، منیره. پلیس جنوب ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 191
[5]) نصیری طیبی، منصور. ایالت فارس و قدرتهای خارجی از مشروطیت تا سلطنت رضاشاه، تهران، وزارت امورخارجه، 1384، ص 118
[6]) یاحسینی، یاد شده، ص 79؛ اشارهی این محقق(ص 85)دربارهی وجود قطعی مجموعههایی از ندای حق در بایگانیهای دولتی آلمان و انگلیس- با توجه به بررسیهایی که در آن بایگانیها انجام دادهام- جای تردید بسیار دارد.
[7]) فن میکوش، داگوبرت. واسموس، برگردان کیکاوس جهانداری، تهران، نشر قطره، 1383، صص 238 و 262
[8]) بی سیم مسکو(بولتن خبری- تبلیغی روسها در تهران)، سوم اوت 1924، برابر با 12 مرداد 1303
[9]) با سپاس فراوان از دوست فاضل نادیدهام آقای عبدالرضا اصلاح نوهی روانشاد محمدرضا اصلاح. ایشان، کپی سندها و همچنین شمارههایی از روزنامهی اصلاح را نیز در اختیارم نهادهاند.
[10]) اصلاح، ش 35 سال اول، 22 شعبان 1327
[11]) فرهادنیا، ناهید. «معرفی یک سند»، پیام بهارستان، ش 4، زمستان 1388
[12]) منظور سیمهای تلگرافی متعلق به دولت ایران است که مجموعهی ناچیزی را در برابر شبکهی تلگرافی هند و اروپ متعلق به انگلیسیها، تشکیل میداد.
[13]) «محمره»، اصلاح، ش 41، تاریخ دقیق این شماره را نیافتم
[14]) اصلاح، ش 44، 19 شوال 1327
[15]) «مکتوب شهری»، اصلاح، ش 45، 26 شوال 1327
[16]) دربارهی اصلاح بمبئی، نیز بنگرید به: براون، ادوارد گرانویل[و: تربیت، محمدعلی]، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورۀ مشروطیت، برگردان محمد محمد لوی عباسی، تهران، کانون معرفت، ج2، 1337، ردیف 51/پروین، ناصرالدین. تاریخ روزنامهنگاری ایرانیان و دیگر پارسینویسان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ج2، 1379، ص 688، 700، 703، 704/ شفا، شجاع الدین، جهان ایرانشناسی، تهران، کتابخانۀ پهلوی، 1348، ص734/ صدر هاشمی، محمد. تاریخ جراید و مجلات ایران، چ2، اصفهان، کمال، 1363، ردیف 142 /فیاض، سید محمود و عابدی، وزیرالحسن. تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، پانجوین جلد؛ فارسی ادب (سوم)، لاهور، پمجاب یونیورسیتی، 1979، ص 627/ کهن، گوئل. تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، آگاه، ج2، 1363، ص488
[17]) صدر هاشمی، ردیف 143
[18]) اسناد مطبوعات(1320-1286ه. ش)، به کوشش کاوه بیات و مسعود کوهستانی نژاد، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1371، ج1، صص 122 و 123
[19]) «پس از پانزده ماه تعطیل»، حیات، ش 1 سال 2، 19 خرداد 1303
[20]) دربارهی این روزنامه، همچنین بنگرید به: رکنزادۀ آدمیت، محمدحسین. دانشمندان و سخنسرایان فارس، تهران، اسلامیه، 1337، ج1، ص 284