ایرانشناسی در کشورهای آلمانی زبان(۴)/سعید فیروزآبادی

دکتر سعید فیروزآبادی
دکتر سعید فیروزآبادی

15– مجموعه عکسهایی از ایران در سال 1937 میلادی

در بین مجموعه عکسهای ایرانشناسان و مسافران آلمانیزبان در ایران، مجموعه عکس آکسل فون گرفه[1] از دیدگاه تاریخی و روابط سیاسی بین ایران و آلمان اهمیت بسیاری دارد. عنوان کتاب گرفه ایران جدید است. این کتاب در اصل مجلدی از مجموعۀ مصور کشورهای جهان است که در زمان حکومت ناسیونال سوسیالیسم به طور مرتب آن را منتشر میکردهاند. بیتردید روابط خوب ایران و آلمان در آن زمان سبب شده است که وزیر امور خارجۀ وقت آلمان، فرایهر فون نویرات[2]، مقدمهای بر آن بنویسد. در این مقدمه با اشاره به گذشتۀ بزرگ و پرشکوه ایران در دوران باستان، از تحولات این کشور در زمان حکومت پهلوی اول یاد میشود.

گرفه هم مقدمهای جداگانه مینویسد و در ابتدای آن، نقلقولی از دیوان غربیشرقی گوته میآورد که منظور از آن یادآوری نگرش مرسوم اروپاییان به ایرانیان است. این مجموعه 170 عکس دارد که جز سه عکس، باقی را گردآورندۀ کتاب گرفته است. پیش از بخش اصلی کتاب، مقدمهای با عنوان «سفری در ایران» آمده است و گرفه با ادبیات خاص آن دوره تحولات ایران را شرح میدهد. منظور از ادبیات خاص، واژههایی است که امروزه دیگر در داخل آلمان کاربردی ندارند. برای نمونه میتوان از تعبیر آریاییبودن و میل به نوجویی و نوخواهی اقوام کهن آریایی یاد کرد. بدیهی است که طرح این موضوعها به همان دورۀ خاص محدود میشود.

روی جلد کتاب مجموعه عک سهایی از ایران در سال 1
روی جلد کتاب مجموعه عکسهایی از ایران در سال 1
رراه چالوس در ارتفاع بیش از 2000 متر(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
راه چالوس در ارتفاع بیش از 2000 متر(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)

در این مقدمه نویسنده با شرحی از تهران و تغییرات آن شروع میکند و جمعیت شهر را حدود چهارصدهزار نفر تخمین میزند. اشاره به لباس و پوشش مردم و عکسهایی از مکانهای مختلف از نکتههای مهم در این کتاب است.

رامسر یک آسایشگاه به طرز جدید (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
رامسر یک آسایشگاه به طرز جدید (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
بانک ملی ایران در موقع ساختمان(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
بانک ملی ایران در موقع ساختمان(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
به این ترتیب ایلات در ایران تخته قاپو می شوند (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
به این ترتیب ایلات در ایران تخته قاپو می شوند (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)

 

تبریز، پایتخت آذربایجان (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
تبریز، پایتخت آذربایجان (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
خرابه قصر قدیمی در نائین (زیرنویس ها به نقل از کتاب است۹
خرابه قصر قدیمی در نائین(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
دریاچه رضائیه(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
دریاچه رضائیه (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)

 

همدان - اکباتان قدیم در دامنه البرز (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
همدان – اکباتان قدیم در دامنه البرز (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)

 

در سالون فیزیک یک مدرسه (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
در سالون فیزیک یک مدرسه (یرنویس ها به نقل از کتاب است)
دختران پیشاهنگ (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
دختران پیشاهنگ(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
پنبه کاری خوزستان(زیرنویس ها به نقل از کتاب است)
پنبه کاری خوزستان (زیرنویس ها به نقل از کتاب است)

(

پس از این موضوع، نوبت به راههای تهرانـ قزوینـ رشت،  تهرانـ چالوس و همچنین تونل کندوان و مشکلات حفر آن در ارتفاع بیش از 2000 متری میرسد. سپس تصویرها و شرحی از قطار و احداث خط آهن بهویژه در مسیر تهرانـگرگان هم در بخشی از این کتاب آورده شده است.

در ادامه گرفه زندگی مردم مازندران را با توجه به تنوع زیستمحیطی آنجا توضیح میدهد و در قسمتهای بعدی نیز کتیبههای بیستون و بناهای دیگر تاریخی توصیف میشوند. از دیدگاه گرفه سفرش به مشهد و زیارت از مرقد هشتمین امام شیعیان اهمیت زیادی داشته است. در پایان مقدمه از سفیر وقت دولت آلمان در ایران دکتر اسمند  به دلیل حمایت و تشویق گرفه به گردآوری این مجموعه تشکر شده است.

170 عکس سیاه و سفید این کتاب در مقایسه با عکسهای معاصران گرفه، مثل آنه ماری شوارتسنباخ سوئیسی، بیشتر مضامینی خوشایند حکومت وقت ایران دارد و حتی گاهی شکل و شمایل تبلیغاتی پیدا میکند. در پایان کتاب نیز برای هر عکس شرحی نوشته شده و بعد هم فهرست اعلام آمده است. عنوان کتاب به زبان آلمانی به شرح زیر است:

Graefe, Axel von. Iran; Das neue Persien. Mit einem Gleitwort von Reichsminister des Auswärtigen Freiherrn von Neurath. Berlin und Zürich: Atlantis Verlag, 1937.

16- رودلف گلپکه، ایرانشناس و مترجم ادبیات فارسی

در کشور سوئیس ایرانشناسی قدمتی حدود یکصد سال دارد. شمار ایرانشناسان بزرگ سوئیسی بهخصوص در قلمرو ادبیات فارسی چندان زیاد نیست، ولی میزان خدمتی که در راه معرفی ادبیات فارسی برداشتهاند، بسیار چشمگیر است. برای نمونه میتوان به فریتس مایر، یوهان کریستف بورگل و رودلف گلپکه اشاره کرد. فریتس مایر با مهستی زیبا و بهاء ولد و بورگل با ترجمههایش از دیوان شمس و خسرو و شیرین نظامی شهرت بسیاری دارند. نکتۀ بسیار مهم دربارۀ هر دو این پژوهشگران و اصولاً سنت ایرانشناسی سوئیسی، توجه به جلوههای عرفانی در ادب فارسی است.

رودلف گلپکه هم از شاگردان فریتس مایر بود و بدیهی است که راه استادش را ادامه داده است. ابتدا در دانشگاه بازل اسلامشناسی تحصیل کرد و زیر نظر فریتس مایر، رسالۀ دکتری خود را با عنوان سلطان مسکویه اول نوشت. کمی بعد به ایران سفر کرد و پس از یک سال به سوئیس برگشت. مدتی هم استاد اسلامشناسی در دانشگاههای برن و کالیفرنیا بود، ولی در نهایت عشق و علاقهاش به ایران باعث شد دوباره به این سرزمین بازگردد و این بار در سال 1967 مسلمان شود، نام مصطفی اسلامیه را برای خود انتخاب کند و پس از ازدواج در ایران بماند.

حجم کارها و آثار گلپکه بسیار وسیع است. ابتدا هفتپیکر نظامی را در سال 1959 به آلمانی ترجمه کرد و بعد هم مقالهای برای معرفی نگرش نظامی به جهان از دیدگاه علم نجوم، با عنوان عشق و جنون در آثار نظامی نوشت. 1963 لیلی و مجنون را به آلمانی برگرداند و در زمان مرگ هم بخشی از خسرو و شیرین را به آلمانی ترجمه کرده بود. از دیگر ترجمههای گلپکه میتوانیم به ترجمۀ یکصد و ده حکایت از گلستان سعدی اشاره کنیم که در سال 1967 به چاپ رسید.

گلپکه تنها به ادبیات کلاسیک فارسی علاقهمند نبود، بلکه داستان امیرارسلان نقیبالممالک را هم که به دورۀ ناصرالدین شاه مربوط میشود، به آلمانی ترجمه کرد. پیش از این هم، دو اثر ارزشمند در قلمرو ادبیات معاصر فارسی منتشر کرده بود. نخست، استادان داستان فارسی معاصر (1961) و بعد هم اثری تحقیقی با عنوان ادبیات منثور ایران در سدۀ بیستم (1962). در این کتاب دوم داستان شورآباد محمد علی جمالزاده هم به آلمانی ترجمه شده است.

از دیگر آثار جالب گلپکه مواد مخدر در غرب و شرق و یا با عنوان دقیقتر نشئگی در غرب و شرق است. در این اثر گلپکه ابتدا مواد مخدر و بازتات آن در ادبیات و هنر سرزمینهای شرقی و بهخصوص ایران و در نهایت در غرب بررسی میکند.

خدمت بزرگ گلپکه بیتردید همان ترجمههای ادبیات معاصر فارسی است که در زمان انتشار بسیار جدید بوده است.

رودلف گلپکه
رودلف گلپکه

 

17- کتابی با موضوع معرفی یوزف فون هامر- پورگشتال

بهتازگی کتابی با عنوان یوزف فون هامر- پورگشال، پویندهای در مرز بین شرق و غرب به کوشش هانس د. گالتر و زیگفرید هاز منتشر شده است. یوزف فون هامر پورگشتال (1774-1856) در بین شرقشناسان اتریشی مهمترین فرد است، زیرا برای تحول شرقشناسی و نگرش به شرق در اروپا تلاش فراوانی کرده و در این راه هم بسیار موفق بوده است. این نویسنده، مترجم، سیاستمدار، تاریخپژوه و مسافر شرق با تسلط بر زبانهای فارسی، ترکی و عربی و تأسیس نشریۀ گنجینههای مشرقزمین (Fundgruben des Orients) در وین و خارج از محیط دانشگاهی آلمان و اتریش، زمینههای توجه به شرق و سرزمینهای مسلمانان را فراهم کرد، زیرا در آغاز قرن نوزدهم پژوهش در قلمرو زبانهای شرقی به زبانهای کلدانی، آشوری و عبری محدود میشد و این زبانها در خدمت تفسیر کتاب عهدین بودند.

هامر-پورگشتال با ترجمهها و بهویژه ترجمۀ دیوان حافظ در سالهای 1812-1813 بر گوته تأثیر گذاشت و او هم دیوان غربی- شرقی را نوشت و در سال 1819 منتشر کرد. هامر  یک سال پیش از انتشار دیوان گوته کتابی با عنوان تاریخ سخنوری ایران منتشر کرد و برای نخستین بار تاریخ ادبیات فارسی را در اختیار آلمانیزبانان گذاشت. منبع اصلی این کتاب چهار مقاله عروضی سمرقندی، تذکره دولتشاه سمرقندی و آتشکدۀ آذر است و در آن شرح حال شاعران همراه با ترجمۀ بخشی از آثار آنان آورده شده است. همچنین هامر سیر ترجمههای آن آثار را تا زمان نگارش اثر خود به طور دقیق توضیح میدهد. کتاب در زمان نگارش که مصادف با زمان حکومت محمد شاه قاجار است، بسیار دقیق و روزآمد بوده و حتی از مکتب بازگشت نیز مطالبی آورده شده است.

تصویر یوزف فون هامر پورگشتال
تصویر یوزف فون هامر پورگشتال

در هر حال، کتاب موضوع یادداشت حاضر اثری در بزرگداشت این پژوهشگر و ایرانشناس بزرگ است و بهانۀ انتشار آن نیز، پیشنهاد آنه ماری شیمل در سال 2001 بوده است. مقالهها متن سخنرانیهایی است که در سال 2006 به مناسبت یکصد و پنجاهمین سالروز مرگ هامر- پورگشتال ایراد شده است.

کتاب شامل 16 مقاله به شرح زیر است:

1- زیبیله ونتکر: یوزف فرایهر فون هامر- پورگشتال؛ زندگی میان شرق و غرب

2- هانس د. گالتر: 1798- آن هنگام که شرق شرق شد

3- میشاییلا شولر: امپراتوری هراسانگیز و دوستداشتنی؛ شواهدی از میراث تاریخی دورۀ جنگ با عثمانیها در گراتس

4- هانس گرانتس: امپراتوری عثمانی و اروپا در نیمۀ نخست سدۀ نوزدهم

5- اودو اشتاینباخ: ترکیه در راه پیوستن به اروپا

6- گودرون هارر: دورۀ آموزشی سریع دیپلماتیک در بغداد یا هامر- پورگشتال مقدس، یاری رسان!

7- هیلدگارد کرمرس: اقامت یوزف فون هامر- پورگشتال در پاریس و نجات دستنوشتههای شرقی وین

8- هانس د. گالتر: گنجینههای مشرقزمین؛ سرآغاز پژوهش دربارۀ شرق در اتریش

9- سیلویا ام هاز: از شرقشناسی تا مردمشناسی اجتماعی

10- نیما مینا: پایداری باواسطه؛ تاریخ سخنوری ایران یوزف فون هامر- پورگشتال و پیامدهای آن

11- باربارا فریشموت: ترجمه و گذر؛ اندیشههایی دربارۀ دشواریهای ترجمه از زبان ترکی

12- هینتس گروتسفلد: 300 سال هزار و یکشب در اروپا؛ هزار و یکشب در تملک مشترک غرب و شرق

13-هانس د. گالتر: برای عاشق، بغداد دور نیست؛ سفر روحانی گوته به شرق

14- هینریش پفورسترشمید هارتنشتاین: آکادمی اتریش در وین؛ نمونهای برای جانشینان آن، آکادمی مشورتی و دیپلماتیک

15-زیگفرید هاز: در موطن اتریش و خانۀ شرق؛ انجمن شرقشناسی هامر- پورگشتال اتریش.

عنوان این کتاب به زبان اصلی:

Joseph von Hammer-Purgstall; Grenzgänger zwischen Orient und Okzident. Herausgegeben von Hannes D. Galter und Siegfried Haas. Graz: Leykam, 2008.

روی جلد ترجمه دیوان حافظ به قلم یوزف هامر پورگشتال
روی جلد ترجمه دیوان حافظ به قلم یوزف هامر پورگشتال

 

18- پرفسور مانفرد مایرهوفر و تارنمایی دیدنی

پرفسور مایرهوفر، متخصص زبانهای هند و ژرمنی و متولد 1926 است و در ایران بیشتر به خاطر انتشار نامنامههای ایرانی شهرت دارد. در واقع این استاد بازنشستۀ دانشگاه وین، بنیانگذار انستیتو ایرانشناسی آکادمی علوم وین است، زیرا در سال 1969 با مدیریت کمیسیون تحقیقاتی برای یک نامنامۀ ایرانی به مدیریت پرفسور مایرهوفر کار این انستیتو آغاز شد. در سال 1972 نام این کمیسیون به کمیسیون ایرانشناسی تغییر پیدا کرد. فعالیت این کمیسیون بسیار محدود و اندک بود، تا اینکه در سال 2002 با حضور پرفسور فراگنر این مؤسسه به انستیتو ایرانشناسی تغییر نام داده شد.

هدف از این مقدمه این بود که پرفسور مایرهوفر را باید از بزرگان ایرانشناسی در چهل سال اخیر بدانیم. ایشان افزون بر کتابهایی در قلمرو سنسکریت و زبانهای هند و اروپایی، در سال 1977کتاب نامنامۀ اوستا را منتشر کرد و در سال 1978 نیز تکملهای بر مجموعه کتیبههای فارسی باستان را انتشار داد. ایشان در سال 1990 از دانشگاه وین بازنشسته شد، ولی ارتباط با شاگردان و علاقهمندان خود را همچنان با تارنمایی حفظ میکند و به پرسشهای آنان پاسخ میدهد. نشانی این تارنما که دیدار آن خالی از لطف نیست، به شرح زیر است:

www.manfred-mayrhofer.at

 

19- ترجمههای رباعیات خیام به زبان آلمانی

حال که از هامر- پورگشتال صحبت کردیم، جا دارد که از خدمت بزرگ او در معرفی رباعیات خیام به زبان آلمانی هم یاد کنیم. هامر در کتاب تاریخ سخنوری ایران از عمر خیام یاد کرده است و او را «ولتر ادبیات فارسی» مینامد. جالب آن است که شرح حال خیام و دوستی او با نظامالملک و حسن صباح نیز در این بخش آمده است. هامر درهمان چند رباعی که ترجمه میکند، بسیاری از مسایل نهفته در رباعیات را شرح میدهد.

پرفسور مانفرد مایرهوفر
پرفسور مانفرد مایرهوفر

البته نباید از یاد برد که سالها پیش از هامر رباعیات خیام به زبان لاتینی ترجمه شده و مترجم آن توماس هاید بوده است. مترجم بعدی رباعیات خیام فریدریش روکرت، شاعر و مترجم بسیاری از آثار ادبیات فارسی به زبان آلمانی است. ترجمههای روکرت بهخصوص با رعایت قافیه انجام میشد و به همین دلیل، شباهت زیادی به اصل اثر دارد.

این سه ترجمه پیش از انتشار ترجمۀ انگلیسی فیتز جرالد از رباعیات خیام در سال 1859 بود و به همین دلیل چندان از آنها استقبالی نشد. با ترجمۀ فیتز جرالد و توجه پیشرافائلیها به این ترجمه، یکباره خیام دوباره مطرح شد. حاصل این موضوع هم ترجمههای مکرر رباعیات خیام از این تاریخ به بعد است که به 59 ترجمه میرسد. از جمله مترجمان مشهور باید به فریدریش گراف فون شاک، فریدریش مارتین بودنشتت، فریدریش روزن و رمپیس اشاره کنیم. بودنشتت بعدها مجموعهای شعر با الهام از خیام سرود و با عنوان سرودههای میرزا شفیع منتشر کرد. این کتاب بیش از 250 بار تجدید چاپ شده است.

روزن علاوه بر ترجمه، نسخههای رباعیات خیام را تصحیح کرد و ترجمهای از آن را هم به دست داد. آخرین نفر از این گروه که نام بردیم، کریستیان هرنهلد رمپیس، استاد دانشگاه توبینگن، بود. در سال 1934 به پیروی از سنت تأسیس باشگاههای عمر خیام در انگلیس و امریکا، باشگاه عمر خیام در توبینگن آلمان تشکیل شد و مسئولان این باشگاه به رمپیس مأموریت دادند رباعیات خیام را به آلمانی ترجمه کند. انجمن خیام هم به دلیل شرایط حاکم بر آلمان در سال 1937 تعطیل شد.

پس از جنگ جهانی دوم این ترجمهها ادامه پیدا کرد و حتی در این بین رمانی تاریخی با موضوع زندگی خیام هم نوشته شد. نویسندۀ این رمان الکساندر گیزه است و عنوان چون برف در بیابان را بر آن گذاشته است.

از بین دیگر مترجمان خیام باید به بزرگ علوی اشاره کنیم. ترجمۀ علوی از رباعیات خیام از بهترین ترجمههای موجود به زبان آلمانی است. این اثر با همکاری مارتین رمان و مؤخرۀ ایرانشناس بزرگ اهل چک، یان ریپکا، به چاپ رسیده است.

سیروس آتابای، شاعر ایرانی ساکن آلمان هم در سال 1984 ترجمهای از 121 رباعی خیام را به زبان آلمانی منتشر کرده است. این ترجمه بیشتر آزاد است و مترجم در پی انتقال مفهوم سرودههای خیام به زبان آلمانی بوده است. آخرین ترجمه به خانم پوراندخت پیرایش تعلق دارد که در سال 1383 در ایران منتشر شده است.

پیشتر به این موضوع اشاره کردیم که تا کنون 59 ترجمه از رباعیات خیام به زبان آلمانی انجام گرفته است. جالب این است  که جز پانزده ترجمه، باقی ترجمهها همگی بدون آگاهی از زبان فارسی و بیشتر با الهام از ترجمههای فیتز جرالد بودهاند.

 


[1]) Axel von Graefe

 

[2]) Freiherr von Neurath