گزارش مراسم شب حافظ/ شیما قربانی نیا
(سهشنبه 21 دي 1389)
هفتاد و سومین شب از سلسله شبهای مجله بخارا با عنوان «ب حافظ»، به مناسبت چاپ نفیسی از دیوان حافظ با خوشنویسی استاد محمد احصایی و با همکاری انتشارات نگار، عصر روز سه شنبه 21 دی ماه 1389 در سالن اجتماعات ورشو و با حضور جمعی از نویسندگان، شاعران، خوشنویسان،هنرمندان و حافظ دوستان برگزار شد.
در ابتدای این مراسم علی دهباشی ضمن خوشآمد به مهمانان از سه دهه چاپ و نشر آثار برجسته زبان و ادب فارسی توسط انتشارات نگار و به ویژه تلاش و صبوری مدیر این انتشارات، محمد مهدی داودی سخن گفت که با شکیبایی قریب هفت سال انتظار کشید تا این کتابت ارزشمند به ثمر رسید و یادآور شد که محمد احصایی این دیوان را بر اساس نسخه ای که بهاءالدین خرمشاهی تصحیح کرده به خط خوش نگاشته است.
سپس محمد مهدی داودی شرحی مختصر از چگونگی انتشار این دیوان نفیس داد:
«دیگر بار مسروریم از به ثمر رسیدن یک تلاش ارزشمند فرهنگی. پیوند خجستهای از کلام پرایهام و ظریف خواجۀ شیراز از یک سو و نستعلیق با شکوه و لطیف از دیگر سوی. کلامی پر رمز و راز و خطوطی پر از پیچ و تاب. شعری برخاسته از آیین اسلام و ادب فارسی و کتابتی نوخواسته از هنر شکوهمند ایران زمین و اندیشههای نوین.
کتاب حاضر مجموعهای که پس از پنج سال کوشش بیوقفه و عاشقانۀ جمعی از استوانههای هنر و فرهنگ این سرزمین فراهم آمده و اینک این تحفه را به پیشگاه تمامی ایرانیان علاقمندان به فرهنگ و ادب غنی فارسی تقدیم میکنیم.
کتاب پیش روی، مجموعۀ کامل اشعار حافظ شیرازی است که با نگاه ریزبین و ادبیانۀ استاد بهاءالدین خرمشاهی پیراسته و ویراسته شده و به قلم استاد فرهیخته جناب آقای سید محمد احصایی به خط نستعلیق و با ترکیباتی بدیع و فوقالعاده کتابت شده است. نگارههای این نسخه از دیوان حافظ، برگزیدهای است از آثار برجستهترین و پرآوازهترین نگارگران معاصر ایران که با طراحی هوشمندانۀ گرافیست مطرح کشورمان استاد ابراهیم حقیقی در جای جای کتاب قرار گرفته و زینت آرای بزم بی سحر حافظ و چشم نواز خوانندۀ شیدای اشعار او شده است.

در این مجال بر خود بایسته میدانیم که از یکایک بزرگوارانی که مجدانه و خاضعانه انتشارات نگار را در راستای انتشار این مجموعۀ گرانقدر یاری کردهاند و به ویژه از استاد معظم آقای آیدین آغداشلو قدردانی به عمل آوریم. و از خداوند متعال نیز توفیق میطلبیم که توان ادامۀ راه در این مسیر پرنشیب و فراز را به ما عنایت فرماید.»
سپس با توجه به آنکه دکتر شایگان به دلیل عارضۀ قلبی فرزند خود نتوانست در مراسم حضور داشته باشد، خانم الهام باقری بخشی از مقالۀ ایشان را با عنوان «ساحت بینش حافظ» که به فرانسه نوشته و توسط محمد منصور هاشمی به فارسی ترجمه شده است قرائت کرد.

در ادامه، آقای خرمشاهی به سخنرانی پرداختند. سردبیر بخارا قبل از سخنرانی ایشان گفت: «در چاپ این دیوان از تصحیح جناب خرمشاهی استفاده شده است. تا کنون بیش از 12 جلد کتاب دربارۀ حافظ به قلم ایشان منتشر شده است که تفسیر و بازبینی وجوه گوناگون شعر و زندگی حافظ را شامل می شود. از معروف ترین این آثار که توسط ایشان به چاپ رسیده، کتاب 2 جلدی حافظ نامه است که همۀ کسانی که با آثار حافظ در ارتباط هستند، به گونهای این کتاب را نیز میشناسند» و متن سخنرانی بهاءالدین خرمشاهی بدین شرح است:
«حافظ حافظۀ ماست. این نام کتابیست که من اخیراً نگاشتهام. و قول دادهام بعد از این کتاب، کتابی ننویسم كه گويند: از آن بیش بس کن، که گویند بس. بجاست که در اینجا از استاد مرتضوی یاد کنیم که بنیانگذار و رهنمای حافظ پژوهی نوین ایران هستند. از سال 1345 شمسی به بعد و از کتاب مکتب حافظ ایشان بود که حافظ شناسی ایران راهی علمی و درست پیمود؛ چرا که پیش از آن یکسره ستایش بود و تعریف.

اخیراً مقالهای با عنوان «چرا حافظ همیشه با ماست» نوشتم و ده تا دوازده علت برای آن آوردم:
- حافظ انسان کامل نیست، کاملاً انسان است. 2. رند حافظ همان حافظ رند است. 3. حافظ نه فقط به مسایل ادبی، بلکه به مسایل ابدی می پردازد. 4. حافظ گذران خوش را بر خوشگذرانی رجحان میدهد؛ و تعدادی چند از این جملات.
برای اینکه نکتهای از حافظ پژوهی بگوییم، به دو بیت شعر اشاره میکنم:
معاشران گره از زلف یار باز کنید
|
شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
|
حضور مجلس انس است و دوستان جمعند
|
و إن یکاد بخوانید و در فراز کنید
|

اکنون به گرههایی که در این ابیات است اشاره میکنم.
برخی میگویند «بدین قصه » چه قصه ایست که با گفتن آ ن شب دراز می شود؟! مگر نه اینکه با قصه گفتن شب کوتاه میشود؟ چون کارهای دیگر حافظ که معمولاً دو پهلو است، در اینجا نیز قصه به دو موضوع اشاره دارد؛ یک همان شب خوش انس است که معاشران جمعند و دیگری شب زلف یار. شب زلف یار وقتی که گره بند دارد کوتاهتر است و وقتی که این گره باز میشود، زلف یار بلندتر میشود. پس یک بار شب، شب زلف یار است. دیگر شبی است که به گفتۀ حافظ با قصه دراز میشود. نکتۀ این بخش در اینجاست که اگر شب را با شب عادی بسنجیم شب با قصه کوتاه می شود ولی شبی را در نظر بگیرید که انسانی در آن خوابیده باشد؛ برای فردی که خوابیده باشد، چند ساعت مانند چند دقیقه میگذرد و زمان برای او بسیار کوتاه به نظر میآید. پس در قیاس با کسی که خوابیده است، قصه شب را دراز میکند. و اما بیت بعد؛ این بیت را بدین صورت میتوان معنی کرد: از آنجایی که این شب، شب بسیار خوبی است، و ما از چشم زخم در امان باشیم، و إن یکاد ( آیۀ آخر سورۀ والقلم، سورۀ 68 قرآن که برای چشم زخم خوانده میشده است ) بخوانید و در را هم ببندید؛ چرا که مجلس ما کامل است و همۀ دوستان و اهل دل جمعند. – حافظ هم چون بسیاری از گذشتگان و معاصران به چشم زخم اعتقاد داشته است.ـ فراز کنید هم به معنی بستن و هم به معنی باز کردن به کار می رود ولی در اینجا تنها به معنی بستن به کار رفته است و تا جایی که من دیدهام و پیش از حافظ هم سنجیدهام به معنی بستن آمده است و حافظ هم همه جا فراز کردن را به معنی بستن به کار برده است.

صنعت مکن که هر که محنت نه راست باخت
عشقش به روی دل در معنی، فراز کرد
این هدیۀ کوچکی بود از من در باب حافظ پژوهی در شب حافظ.
دربارۀ کتاب حاضر، زمانی که استاد احصایی شروع به خطاطی آن کردند، با من تماس گرفتند و فرمودند دوست دارند حافظی که در حال نوشتن آن هستند، بنیاد محکم و استواری داشته باشد. حافظی نباشد که تنها جنبۀ خوشنویسی داشته باشد و صحت نسب و صدور آن در نظر گرفته نشده باشد. البته باید بگویم که خوشبختانه بسیاری از هنرمندان و خوشنویسان، حافظ را از روی نسخۀ قزوینی نوشته اند و نسخۀ قزوینی هنوز از معتبرترین این نسخ است. ازنظر تصحیح نیز نخستین تصحیح علمی در سال 1320 است. یعنی 70 سال پیش.

من خدمت استاد احصایی گفتم که من تصحیحهایی انجام دادهام که بهترین آن از روی نسخۀ 827 معروف به نسخۀ خلخالی است که من آن را 3 بار تصحیح کردهام (كه سه تصحيح و سه مقدمه دارد). البته یاد میکنم از کوششهای استاد کیخسرو خروش در سالهای اول بعد از انقلاب حافظ خوبی نوشتند و همچنین از استادانی چون امیر فلسفی، استاد امیرخانی ( رئیس انجمن خوشنویسان) و استاد اخوین میتوان نام برد و میتوان گفت این استاتید به «خانۀ پر نستعلیق» رسیدند.
ایشان گفتند که همان را مبنا قرار میدهیم و این تصحیح را مبنای کتابت و آغاز به کار قرار دادند و ما همکاری هایمان را آغاز کردیم. استاد احصایی بیشتر اوقات نوشتهها را برایم میفرستادند و من هم باز خوانی میکردم؛ نه تنها به این دلیل که مطابق نسخه باشد، بلکه برای اینکه اشتباه کتابتی رخ نداده باشد. بدین ترتیب من سراپای دیوان را تصحیح کردم و عزیزان در نشر نگار نیز کار نیکی انجام دادند و متن را به دیگران هم دادند تا بخوانند و ایرادی اگر بود برطرف کنند و من در اینجا با اطمینان میتوانم بگویم که یک غلط کتابتی یا چاپی در سراسر این کتاب یافت نمیشود.
من همیشه دربارۀ هنر استاد احصایی گفتهام: خانۀ پر نستعلیق؛ چرا که بر این عقیدهام که نستعلیق از این بهتر و بیشتر کشش فراتر رفتن ندارد.»
در انتهای این سخنرانی بهاءالدین خرمشاهی شعری را که در سال 82 در تحسین استاد احصایی سروده بودند، برای حاضران خواندند.
در ادامۀ برنامه آقای علی دهباشی از تلاشهای استاد آیدین آغداشلو یاد کردند با این مطلب که: «در حوزۀ نقد هنرهای تجسمی، چه هنر گذشته و چه هنر معاصر ایران، میزان صفحاتی که به جا مانده، بسیار اندک و قابل شمارش است. بخش مهم و اساسی این متون، چه در قالب مقاله و چه در قالب کتاب، به قلم استاد آیدین آغداشلو است. دربارۀ کتاب حاضر، آقای آغداشلو در تنظیم مینیاتورها و زمینههای دیگر این کتاب، نظارت داشتهاند.» و از آقای آغداشلو جهت ایراد سخنرانی دعوت به عمل آوردند.

«با تشکر از سخنرانان محترم، بیشتر سخنانی که در اینجا گفته شد، حوزۀ افلاکی داشت و بنده میخواهم چند کلمه گزارش عینی و عملی خدمتتان ارائه کنم. شرح مختصری باید عرض کنم در بارۀ دیوانهای حافظ و تصویرگری و کتابت آن.
پس از فوت حافظ، دیوان او زمینهای شد برای طبع آزمایی و هنرنمایی هر هنرمند بزرگی در این سرزمین. نخستین نمونهها در همان اوایل قرن نهم هجری، به خط استادان بزرگ از سلطان علی مشهدی گرفته تا میر علی هروی نوشته شد. همۀ کسانی که داعیهای در این زمینه داشتند، سعی کردند تا با این هنر خود را به جهانی پاک و بینظیر منسوب کنند که همینطورهم شد. آخرین این اساتید، استاد احصایی است.
نقاشی برای دیوان، همیشه مشکل بوده است؛ چرا که نقاش باید معنای ادبی بینظیر و عمیق و تودرتو را در یک ظاهر ساده خلاصه بکند و این، خود چالشی شد که بعدها بسیاری از آن موفق بیرون نیامدند. چرا که آن جهان عظیم حافظ و آن خیال بی نظیر، آن پند و حکمت و آن دنیای شگفت انگیز خلاصه شد در اینکه مردی زانو زده باشد و بانویی ایستاده، قدحی در دست و جامی به تعارف. این تقلیل دادن آن جهان عظیم و نوعی تنزل بود که هنوز هم هضم آن برای من که دوستدار هر دو هستم نقاشی و ادبیات کهن ایران دشوار است. در مورد خوشنویسی خوشبختانه اینچنین نشد. خوشنویسان بزرگ ایران، تمام توان و سعی خود را در این راه گذاشتهاند و الحق که بسیاری از آنها از عهده برآمدند. من زمانی که نسخۀ حافظ استاد احصایی را دیدم، به خودم اجازه دادم و به ایشان گفتم الحق بعد از عبدالرشید دیلمی من کمتر نسخهای به این زیبایی دیدم.
من بر این گمانم که محمد احصایی از بزرگترین شخصیتهای هنری در حوزۀ خوشنویسی تاریخ معاصر ایران است. احصایی یک هنرمند جامعالاطراف است به معنی واقعی کلمه. او تمام اقلام سنتی و اسلامی را در نهایت استادی مینویسد. استاد احصایی استاد طراز اول خط است. اقلام سته، ثلث، یا ریحان و محقق را به استادی مینویسد با آنکه کمتر دیدم خط تعلیق را بنویسد اما آن را نیز به نیکویی مینویسد. قلمهای بعدی که به قلمهای ششگانه اضافه شد نیز همه در متن در کار اوست. سیاه مشق های او نیز بسیار پر طرفدار است .او خوشنویس طراز اولی است و شکستهنویس بزرگی نیز هست و من در حیرتم که احصایی چگونه در کنار تمام این شیوههای سنتی توانسته است که خوشنویسی را به شاهراه جدید آن هدایت کند. آن شور و درک و دریافت از هنر معاصر و روشمندی ها و سنت شکنیها و شمایلشکنیها حیرتانگیز است. او یکی از قدیمیترین تابلوهای نقاشی خط را که گمان میکنم مربوط به سال 1339 شمسی باشد خلق کرده است.
پس از آن مدعیان زیاد شد ولی موضوع این است که بار اول و دوم شرط نیست وقتی هنرمندی چون احصایی، هر بار بهتر از پیش مینویسد. بنابراین من در اینجا در مقابل هنرمند جامعالاطرافی هستم که هنر گذشته را با همان قدرت و مهارت و استادی که خلاقیت جدیدش را میتواند سامان دهد، به ما میبخشد. مصداق این جایگاه بزرگ او تنها خرید آثار او نیست و برای جایگاهی که درون چشم و دل هنرشناسان معاصر دارد سر تعظیم باید فرود آورد.
تمامی این سخنها در بارۀ استادی بیچون و چرای او بود و در اینجا من میخواهم به خود او اشاره کنم. به پاکی او، خلق و خوی خوش او، دوستی او و قناعت و ایمانش بدون اینکه تفاخری کند و یا چیزی طلب کند. من حقیقتاً گمان می کنم نظیر او نمیشناسم چرا که در این 50 سال آشنایی، شناخت خوبی برای نظر دادن راجع به او دارم.

محمد احصایی با نگارش این حافظ قدم در وادی کتابت نهاد که معمولاً چندان به آن علاقه نداشت؛ ولی به عقیدۀ من این کتاب لطف و ملاحتی دارد و گوشهای از جان مرا مینوازد که شاید نتوانم آن را مستدل کنم. همین قدر میتوانم بگویم بگویم که بر من ببخشایید و از من بپذیرید که یکی از زیباترین آثار هنری چهار دهۀ اخیر، برای من که تعقیب کنندۀ آثار هنری هستم، بوده است.
اشاره شد که بنده در این کار مشارکت داشتم. این باعث افتخار من بوده. شاید زمانی در ذهن من این بود که یک بار، -حال نه اینبار- کتاب آرایی حافظ به گونهای صورت گیرد که به نسخههای قرن نهم نزدیک شود. یعنی اگر حافظ در دوران عمر خود میخواست دیوانش را باز کند و بخواند، با آن کتاب آرایی مواجه شود. یعنی با حافظ متعلق به حافظ. ولی این کار بسیار پیچیدهای بود و شاید با سلیقۀ عمومی هم در جاهایی تناقض پیدا میکرد و از آنجا که جسارتاً باید بگویم ما با دورۀ زوال سلیقۀ عمومی مواجهیم، از نظر بازار کتاب امروز مشکل پیدا میکرد.
یکی از بهترین مواردی که دربارۀ این کتاب میتوان به آن اشاره کرد، انتخاب نگارگریهایی بوده که متعلق به دورۀ خاصی از نگارگری ایران است؛ یعنی زمانی که نگارگری ایرانی تجدید حیات میشود. نگارگری قدیمی ایرانی قرنها فراموش شده بود. از قرن یازدهم هجری به بعد، نگارگری ایرانی جایگاهی نداشت و نقاشی مکتب زند و قاجار رواج داشته است. تجدید حیات نگارگری ایرانی در اواخر دورۀ قاجاریه صورت میگیرد و در این دوران نسل جدیدی از نگارگران پدید آمدند. نسل اول آنها به برداشت شخصی من در یک طول زمانی از کارهای مرحوم میرزا آقای امامی، نگارگر بزرگ ایرانی که متاسفانه فراموش شده است، شروع میشود و پس از آن در کار استادان دیگر تجلی پیدا می کند و اوج و فرود این تجلی نیز پیداست. برای من بسیار شادی بخش بود که نگارگریهای این کتاب از کار نگارگران این دوره (دورۀ تجدید حیات) انتخاب شد. بنا بر این زمانی که این حافظ را میگشایید به جز خط زیبای استاد احصایی و چاپی که سعی شده است بدون نقص باشد، تصویر نسبتاً جامعی خواهید داشت از خاستگاه یا آغاز نگارگری جدید ایران. نگارگری که قطعاً از 1300 شمسی به بعد، میرزا آقای امامی در طول این زمان کار میکند و در سال 1342 شمسی در میگذرد و به گمان من با درگذشت او انتهای یک دوران اعلام میشود. در ادامۀ آن استادان بزرگ و بنام که آخرین آنها قطعاً استاد محمود فرشچیان است و او هم از شاگردان مرحوم میرزا آقا امامی در اصفهان بوده است، در این دورۀ بینابین، شما بهترین نمونه از کار این استادان، از مرحوم مقیمی گرفته تا مرحوم زاویه تا هر استاد بزرگ دیگری را میتوانید تعقیب کنید و به عقیدۀ من این نگارگری ها خود، می تواند یک کلاس درس باشد.

من زمانی که دیدم نقاشی سردستی من را که تنها به درخواست یک دوست (محمد باقر خوی لو) کشیده بودم، به این شکل چاپ کردند هم خجالت زده شدم وهم مفتخر.
محمدباقر خوی لو زمانی که از من درخواست کرد این نقاشی را بکشم، من گفتم من که باشم که بخواهم صورت حافظ را بکشم، ولی اگر بخواهم این کار را بکنم حافظ را به گونهای میکشم که اگر رضا عباسی و شاگردانش و عمدتاً شاگردانش میخواستند حافظ را بکشند این گونه میکشیدند. نه شباهتی به خود حافظ دارد و نه به شکلهایی که در دوران معاصر از او میکشند. به هر حال بسیار مفتخرم از اینکه یک کار دوستانه، ابعاد اینچنین وسیع پیدا کرد و مفتخرم از اینکه بودهام و هستم و کار میکنم و از اینکه همچنان پاسخ در راه است.»
و سپس دکتر احسان نراقی برای حاضران حکایت کرد که چگونه عنوان سه کتاب خود را از سه غزل حافظ برگرفته است: کتابهای «غربت غرب»، «آنچه خود داشت»، «اقبال ناممکن».
و در خاتمه صدیق تعریف با آواز خود و خواندن ابیاتی از حافظ به این مراسم پایان داد.