رنج های یک نویسنده در رمان استالین خوب/ زینب یونسی

 

اخیراً رمان «استالین خوب» که ویکتور ارافیف از نویسندگان معاصر روسیه نوشته است توسط زینب یونسی از روسی به فارسی ترجمه شده و انتشارات نیلوفر منتشر کرده است. برای آشنایی بیشتر با نویسنده روس و این رمان بخش‌هایی از یادداشت زینت یونسی را با هم می‌خوانیم:

استالین خوب را اولین‌بار در «خانه کتاب» مسکو که چندین برابر همین «شهر کتاب» نیاوران خودمان است، دیدم. راستش اول فقط جذب اسمش شدم که به نظرم یک علامت تعجب یا پرسش بزرگ کم داشت. کتاب را ورق زدم و چند صفحه‌ای خواندم. انگیزة ترجمه آن در ذهنم جان گرفت. استالین در ذهن‌های ما تصویر زشتی دارد، ولی ما خاطرات خوشی با استالین خوب داشتیم.

ویکتور ولادیمیروویچ ارافیف،‌ در سال 1947، در مسکو و در خانواده یک دیپلمات مشهور شوروی در زمان استالین، متولد شد و رشد کرد.

تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده ادبیات جهانی دانشگاه دولتی مسکو به اتمام رساند؛ و با پایان‌نامه «داستایفسکی و اگزیستانسیالیسم فرانسوی» مدرک دکترای علوم زبان‌شناسی را اخذ کرد.

نام ارافیف در محافل ادبی، برای اولین بار در سال 1973، و به واسطه انتشار رپرتاژی (گزارشی) از وی درباره مارکیز دوساد در مجله «موضوعات ادبی» بر سر زبان‌ها افتاد. این نویسنده جنجالی و معترض، به فعالیت ادبی خود ادامه داد. کتاب استالین خوب، بر پایه یک سبک ادبی است که در غرب، بیشتر به آن «رپرتاژ» می‌گویند تا یک نثر ادبی؛ هر چند خود نویسنده، سبکش را «رمان اتوبیوگرافی» معرفی می‌کند.

ارافیف در سرلوحه‌ی این کتاب، به خواننده از قبل آگاهی می‌‌دهد که تمام شخصیت‌های کتاب او، از جمله مردم واقعی، شخصیت‌های خیالی هستند. جالب اینجاست که در میان این شخصیت‌ها، که به گفته ارافیف، خیالی هستند، سیاستمداران، هنرمندان و نویسندگان بزرگ و مشهوری در بخش‌های مختلف کتاب سربرمی‌آورند که کاملا واقعی هستند. این عبارت ارافیف، بیشتر یک شوخی با خواننده است، نوعی از شوخی که به شکل‌های مختلف در قسمت‌های زیادی از کتاب ارافیف به چشم می‌خورد.

ارافیف در قالب روایت سرنوشت پدرش که دیپلماتی معروف در شوروی سابق بوده است؛ به سرنوشت شخصی خود اشاره می‌کند، و به بیان نتیجه و چکیده دوره‌ای طولانی از تاریخ سرزمین‌اش می‌پردازد.

نثر ارافیف ویژگی‌هایی دارد که منحصر به خود اوست. در آن نوعی کژتابی پست مدرن به چشم می‌خورد. سرشار است از کنایه و طنز، شوخی با خود و دیگران، و خیال‌پردازی وابسته به واقعیت، و به نظر می‌رسد سبک او بیش از هر چیز در این کتاب، یک شوخی جسورانه با خودش است.

استالین خوب از درون به جامعه روسیه می‌نگرد و با جسارتی صادقانه از سوی ارافیف همراه است. داستان این کتاب مانند یک پازل، از دوران کودکی نویسنده تا جنجال ادبی «متروپل» را دربرمی‌گیرد.

استالین خوب تاکنون به بیست زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

دیگر آثار ارافیف عبارتند از:

جسد آنا، کارگر اهل مسکو، زیبای روس، سرزمین قفقاز، گارد جوان، موج سوم، قضاوت وحشتناک، مردان، پنج رود زندگی، سفرهای افسانه‌ای، دایرة‌المعارف روح روسی، منتخب نثر معاصر، زمان می‌زاید.

سال 1979، به دلیل شرکت در سازماندهی نشریه زیرزمینی «متروپل» از اتحادیه نویسندگان اتحاد سوسیالیستی جماهیر شوروی اخراج شد.

ارافیف، اگر چه بیش از هر چیز درباره روسیه، و برای روسیه می‌نویسد. از کتاب‌هایش در غرب استقبال بیشتری شده است. به دست آورن مخاطب روسی، برای ارافیف کار آسانی نبود. ابتدا به مدت ده سال، به او اجازه انتشار کتاب‌هایش را در کشورش نمی‌دادند، و پس از آن، او را فرصت‌طلب خطاب کردند و به کتاب زیبای روسی اثر پرفروش و جهانی او، لقب «ادبیات زننده خلاف عفت» دادند.

فعالیت ارافیف برای نشر آثارش در مسکو، از سال 1988، شدت بیشتری به خود گرفت.

مقاله‌ای از او با عنوان «مجلس یادبود ادبیات روسیه» که در سال 1989 منتشر شد، تا چند سال موضوع مباحثات شدیدی در کشورش بود.

پس از سال‌ها انتظار، در سال 1990، رمان پرفروش زیبای روسی که تا آن زمان به بیش از 20 زبان ترجمه شده بود، در کشور متبوعش به چاپ رسید. تا امروز،‌ بیش از 25 کتاب از آثار ارافیف منتشر شده است.

ارافیف در سال 1992، «جایزه ادبی ناباکوف» و در سال 2006، «نشان ملی ادب و هنر فرانسه» را دریافت کرد. او از سال 1997 عضو «کمیسیون جوایز دولتی رئیس جمهوری فدراتیو روسیه» است. آثار ارافیف مورد استقبال هنرمندان سرشناس موسیقی و سینما نیز واقع شده است. دراین‌باره می‌توان به اپرای «زندگی با ابله» اشاره کرد که در سال 1990 در آمستردام اجرا شد که توسط «آفرد شنیتکه[1]» موسیقیدان مشهور روس، با برداشتی از اثر ارافیف ساخته شد. این داستان، همچنین در سال 1993، دستمایه فیلمی به همین نام به کارگردانی «الکساندر روگوژکین[2]» شد.

اما کتاب جنجال‌برانگیز ارافیف، استالین خوب، که در سال 2004 به چاپ رسید، از پرفروش‌ترین آثار ادبیات معاصر روسیه در اروپا به شمار می‌رود.

 

 



[1]. Alfred Schnittke

[2]. Alexander Rogojkin(1949)