نشسته در کنج بن بست ارض / علی دهباشی

ارديبهشت سالروز تولد سيمين دانشور است. زني كه نامش تداعي‌كننده بسياري از زمينه‌هاي اصلي ادبيات معاصر ايران است. نويسندگي او حداقل در چندين دهه سيطرة دلپذيري بر قصه‌نويسي اين سرزمين داشته است. ديگر سووشون در ادبيات ما كلاسيك شده و جايگاه تثبيت‌شده‌اي يافته است. همچنين مجموعه داستان‌هاي كوتاهش از «شهري چون بهشت» تا «به كي سلام كنم؟» و…

ديگر اينكه هركسي از نزديك با سيمين نشست و برخاست داشته باشد، تأييدكننده نظر راقم اين سطور است كه سيمين ذاتاً قصه‌گو است. قصه‌نويسي در سرشت وي بوده و كشف شده است.

نام سيمين دانشور مترادف است از جمله با تاريخ كنگره ادبي دربار تا تأسيس كانون نويسندگان ايران و… همه در همان خانه واقع در بن‌بست ارض جاده قديم شميران شكل گرفت. او و همسرش، جلال آل‌احمد، بيش از سه دهه در بطن جريان روشنفكري ايران قرار داشتند. روحيه تند و تيز آل احمد در كنار تعادلي كه سيمين برقرار كرد، زندگي اجتماعي و روشنفكري آنها را پيش مي‌برد.

نام سيمين دانشور مترادف است با احساس مادرانه نسبت به كساني كه در گرفتاري‌هايشان به او مراجعه مي‌كردند. كمتر اهل قلمي را مي‌شناسيد كه در مصائبي كه در زندگي برايش پيش مي‌آمده در خانه سيمين دانشور برايش باز نبوده باشد. پناهگاهي بود و هست براي همه ما.

نام سيمين دانشور همواره تداعي‌كننده پايبندي به نوعي انسانيت و ايمان والاست. او تمامي گرايشات اديان و مكاتب را مي‌شناسد، و مطالعاتي عميق در اين زمينه دارد.

يك بار سال‌ها پيش مجموعه چندجلدي خاطرات سيمون دوبوار برايش هديه بردم. در ديدار بعد گفت: «مي‌دانم كه براي چه اين خاطرات دوبوار آوردي! مي‌خواهي كه خاطراتم را بنويسم. اما فراموش نكن كه زندگي اين دو تن همواره با رفاه يا حداقل تأمين زندگي همراه بوده و خوب زندگي كردند. اما من و جلال براي تأمين حداقل زندگي بايد چند جا كار كنيم. تدريس كنيم، ترجمه كنيم. براي اين و آن كار گِل كنيم. زندگي از كنار سارتر و خانم دوبوار گذشته است. در صورتي كه ما روبه‌رو با زندگي درگير بوديم.»

اكنون سيمين دانشور در آستانه دهه نهم زندگي‌اش است. همچنان مهربان و دوست‌داشتني، اگرچه يك دوره نسبتاً طولاني بيمار شد ولي اين روزها سرشار از زندگي است.

در اين شماره به بهانه سالروز تولدش صفحاتي را به او اختصاص داديم كه مي‌خوانيد.

بخارا 75، فروردین ـ تیر 1389