از چشمۀ خورشید (23) / هاشم رجب زاده
يادداشتهايي از ژاپن
زيارتگاههاي تهران
كتاب اماكن متبرّكه در استان تهران ، حاصل تحقيق ميداني خانم دكتر نائومي شيميزوُ به سرپرستي آقاي پرفسور كوجي كاميوكا، استاد پيشين مؤسسه مطالعات فرهنگها و زبانهاي آسيا و افريقا در دانشگاه مطالعات خارجي توكيو، به تازگي (ماه مارس 2009) از سوي اين مؤسسه انتشار يافته است. اين كتاب در واقع دانشنامهاي است براي شناخت جاهاي زيارتي و مكانهاي مقدّس استان مركزي. اين پهنة جغرافيايي را مؤلف به هفده بخش (شميرانات، جنوب شرق، جنوب تهران، شرق، شمال غرب، كن، شهر ري، اسلامشهر، رباط كريم، لواسانات، دماوند، فيروزكوه، ورامين و پيشوا، پاكدشت، شهريار، كرج و اشتهارد، جاده چالوس و ساوجبلاغ) تقسيم كرده و نام و مشخصات زيارتگاهها (بر رويهم 459 واحد) را در هر بخش جداگانه آورده است (صفحههاي 5 تا 172).
فصل بعدي اين كتاب (از صفحه 173) معرفي و شرح انواع زيارتگاهها و مكانهاي مذهبي و مقدّس است (از آن ميان امامزاده، شيخ، پير، سقاخانه، قدمگاه، قنات و حسينيه)، و نيز مباحثي در شجرهنامه و انساب صاحبان بقاع، اسناد و منابع تحقيق؛ و در پي آن فهرست مشخصات 459 محل فهرست شده با نشاني آن (آدرس شهري يا نام روستا) و نقشة مناطق ياد شده به تفكيك هر بخش آمده است (صفحههاي 202 تا 226). فهرستي از مكانهاي مقدس در هر 17 بخش مورد تحقيق در اينجا مييابيم (ص 202) كه مينمايد كه شمار اين مكانها در ورامين از همه بيشتر است (50 واحد). صفحههاي 237 تا 238 حاوي نقشة اين نواحي است؛ و در صفحههاي 239 تا 379 عكسهايي كه مؤلف از اين مكانها (شامل نماي بيروني و دروني بقعهها) برداشته (1122 عدد) آمده است.
خانم نائوكو شيميزوُ، تا آنجا كه اطلاع دارم، تحصيل دانشگاهي خود را در دانشگاه صاحبنام كِيئو در ژاپن گذرانده، و در دانشگاه تهران تا دريافت درجة دكتري دنبال كرده، و سپس همزمان با پيگرفتن كار تحقيق خود به تدريس زبان ژاپني در دانشكده زبانهاي خارجي دانشگاه تهران پرداخته است. دلبستگي وي بيشتر به مباحث اجتماعي و مطالب جغرافيايي از طريق پژوهشهاي محلي يا ميداني است.
خانم دكتر شيميزو مقدمهاي به ژاپني در آغاز كتاب، و ترجمه فارسي اين مقدمه را نيز در پايان آن، افزوده، كه گوياي نگرش وي به موضوع تحقيق، هدف آن، و نيز معرفي محتواي اثر و شيوة كار اوست. در بخشي از اين مقدمه ميخوانيم: «كتاب حاضر گزارش مختصري است از بررسيهايي كه نگارنده در خلال سالهاي 2002 تا 2004 م. / 1381 تا 1383 ه. ش. در خصوص وضعيت موجودِ اماكن متبركه بهخصوص امامزادهها در استان تهران، پايتخت ايران، انجام داده است.
«نام جمهوري اسلامي ايران كه مذهب رسمي آن شيعه اثني عشري (دوازده امامي) است پس از انقلاب اسلامي از سال 1979 م. / 1357 ش. در رسانههاي غربي از جمله در رسانههاي ژاپن اغلب با عنوان “كشور اسلامي سختگير” همراه بوده است. نيز بسياري بر اين باورند كه… ايران كشوري بنيادگرا است كه در آن مذهب بر جامعه حكمفرما است… اما در ايران پيروان اديان و مذاهب گوناگوني نظير اهل تسنن، پيروان آئين مسيحيت بهويژه ارتدوكسهاي ارمني، يهوديان و زرتشتياني كه پيش از اسلام در ايران بودهاند، عليرغم اقليت بودن، ساكن هستند و براساس اعتقادات خود زندگي ميكنند…»
«افرادي كه معمولاً عبادت نميكنند نيز به امامزادههاي دور و نزديك دلبستگي دارند و مرتباً به آن اماكن ميروند و در صورت بروز مشكلات به اماكن متبركه مشهور ميروند و نذر و نياز ميكنند. افراد بسياري نيز براي عبادت به جاي مسجد به امامزادهها ميروند. گفتوگوهايي از اين دست را كه “اين امامزاده بيماران را شفا ميدهد” يا “اين امامزاده حاجت بچهدار شدن را برآورده ميكند” به كرّات ميتوان شنيد… به اين ترتيب نگارنده به جايگاه امامزادهها در اعتقاد ايرانيان علاقهمند شد. اما متأسفانه در شرايط فعلي توان پژوهش و تحليل در خصوص كليه باورهاي ايرانيان از جمله باورهاي عاميانه را در خود نميبيند؛ اما معتقد است كه با بررسي وضع موجود “اماكن متبركه” درك گوشهاي از آن برايش ميسر شده است… بنابراين در قدم نخست بررسي “اماكن متبركه” را در استان تهران، كه خود در حال حاضر ساكن آن است، آغاز كرد… اين بررسيها با همكاري سازمان اوقاف و امور خيريه تهران انجام شد…
محتواي بررسيها عمده عبارت بود از عكسبرداري از وضعيت داخلي و خارجي آرامگاه و پرسش و تحقيق از متولي آرامگاه يا كساني كه پيرامون آن زندگي ميكردند يا به زيارت آن ميآمدند… پژوهشگران ايراني عليرغم اينكه به توصيف دقيق معماري اماكن متبركه مقيّد هستند، اغلب به اين مسئله كه آيا اين اماكن در حال حاضر دستخوش تغيير و تحول هستند يا خير علاقهاي نشان نميدهند. نيز، تعداد پژوهشگراني كه بدون حضور در محل ] و [ صرفاً با استفاده از منابع موجود به انجام توصيفات ميپردازند بسيارند، و… عدم تطابق توصيفات… با واقعيتهاي موجود بسيار به چشم ميخورد. به همين دليل نگارنده معتقد است كه… عكس ابزار مؤثري براي انتقال كاملاً عيني و بيطرفانه وضعيت موجود اماكن متبركه است، و عكسهاي كلية اماكن متبركه كه نگارنده از آن بازديد كرده است پيوست كتاب حاضر ميباشد…
پس از استان تهران، كار بررسيهاي استان قم به پايان رسيده است و در حال حاضر نگارنده مشغول كار بر روي استان قزوين ميباشد.»
براي سنجش كلي حاصل كار خانم دكتر شيميزوُ، كتاب تازه را در فرصتي بسيار كوتاه با فرهنگ آباديها و مكانهاي مذهبي كشور تأليف گرانقدر دكتر محمد حسين پاپلي يزدي و همكارانشان (نشر بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس، بهمن 1367) كه يگانه اثري كم و بيش مشابه است كه در دسترس داشتم، برابر نهادم، و چند موردي كه در اين مرور به چشم آمد در زير ياد ميشود:
ـ در كتاب تازه، نام اجداد هر امامزاده و نسب او تا آنجا كه يافته شده به دست داده شده است.
ـ عرض و طول جغرافيايي ياد شده در اثر خانم شيميزو دقيقتر است (با قيد درجه و دقيقه و ثانية جغرافيايي).
ـ در معرفي مكان و موقع امامزادهها نام روستاي محل آمده؛ كه با توجه به تعدّد روستاهاي همنام در يك استان و حتي يك بخش از تقسيمات كشوري كافي نيست، و بهتر بود كه مانند فرهنگ آباديها نام ناحيه و شهر هم ياد ميشد.
ـ در فرهنگ آباديها ، در فهرست امامزادهها، از «پير گلبو» ياد نشده، حال آنكه در كتاب تازه به شماره 190 (تصويرهاي 508 و 509) ثبت شده است.
ـ امامزاده فضه خاتون (ش. 182، ص 80 كتاب تازه) در فرهنگ آباديها فيض خاتون پبت شده است.
ـ نام امامزاده سلطان محمدرضا (رديف 248، تصويرهاي 669 تا 671 كتاب تازه) در فرهنگ آباديها نيامده است.
انتشار اثر خانم دكتر شيميزو و آقاي پرفسور كاميوكا رويداد فرخندهاي است، و نمونهاي از تحقيق بر رويهم دقيق و درست در اين موضوع به دست ميدهد. اين كار اگر درباره مكانهاي زيارتي ديگر استانها هم، با اصلاح شيوة كار و رفع اندك كاستيها (كه بيشتر نتيجة دشواري كار و كمبود امكانات است) دنبال شود، ميتواند در آيندهاي نهچندان دور فهرستي نسبتاً كامل از اين اماكن در سراسر كشور پهناور ما در دسترس اهل تحقيق و جويندگان بگذارد.
اشرافيت ژاپن
چمبرلن B.H. Chamberlain ، از نخستين ژاپنشناسان اروپايي، در كتاب سودمند خود چيزهاي ژاپني كه در سالهاي آغازين سده بيستم نگاشته، شرحي خواندني درباره اشراف ژاپن آورده و نوشته است: «اشرافيت ژاپن را، بسته به اينكه آن را چگونه بنگريم، ميتوان بسيار قديم يا بسيار جديد دانست. در عصر جديد، و پس از نهضت ميجي (بازگشتن قدرت حكومت به امپراتور در سال 1868)، نخستين بار با ضوابطي كه در تاريخ 7 ژوئيه سال 1884 اعلام شد، عنوانهاي اشرافي قديم به الگوي چيني، كه به ترتيب كوء، كوء (كه دو واژه متفاوت در نگارش (با خط مفهوم نگار چيني ـ ژاپني) اما در تلفظ مشابه است؛ و در زبان چيني اوّلي كوئو و دومي كانگ خوانده ميشود)، هاكوُ، شي، و دان رسميت يافت. اين عناوين كه به ترتيب با القاب اروپايي دُوك duke (شاهزاده)، ماركيز marquis ، كُنت count ، ويكُنت viscount ، و بارون baron تطبيق ميكرد، با فرمان سلطنتي به شماري افراد ممتاز و متشخّص داده شد. پيش از آن هم جامعة اشرافي در ژاپن وجود داشت. به عبارت دقيقتر، دو گروه ممتاز يا اشراف در جامعه بودند؛ يكي كُوگه، بازماندگان و نوادگان «ميكادو»ها يا امپراتوران ژاپن باستان، و ديگر «دايميو»ها يا واليان و خانهاي موروثي كه مقام و موقع و مكنت خود را به پشتوانة شمشير يا به عنايت شوگون، فرمانرواي لشكري ژاپن، يافته بودند. با برچيده شدن دستگاه خانخاني يا امارات موروثي، «دايميو»ها يا فرمانروايان موروثي ولايات مقام و پايگاه خود را از دست دادند، و در شمار كُوگه يا شاهزادگان آورده و «كازوكُو» يا خاندانهاي ممتاز خوانده شدند (ترتيبي كه تا ميانة سده بيستم و تغيير نظام اجتماعي و سياسي ژاپن هم بر جاي بود.) اين بزرگزادگان كه برابر مقررات وضع شده در سال 1882 به تناسب حَسَب و نَسَب و پيشينة خاندان خود و ديگر ملاحظات به پنج درجه تقسيم شدند، هستة اشرافيت جديد را تشكيل دادند.
«شماري از ممتازان تازه برآمده، كه به اعتبار انديشه و استعداد يا خدمات خود سرآمد ميشدند، رفته رفته به جامعة اشرافي افزوده شد. با پيروزي ژاپن در جنگ سرنوشتساز با چين (سالهاي 95 ـ 1894) افراد بسياري خود را ممتاز ساختند. اعضاي جامعة اشرافي از خزانة دولت حقوق و مقرري ميگرفتند. در مقابل، محدوديتهايي هم داشتند؛ چنانكه براي همسر گرفتن ميبايست اجازه رسمي بگيرند. نيز، نخستين قانون اساسي ژاپن (1889 م) به شماري از آنها امتياز عضويت در مجلس اعلا را داد.
نبود حس پرستش و تكريم نسبت به اشراف از خصوصيتهاي ستودني ژاپنيها است. آنها مانند مردم انگليس و امريكا “عاشق دلخستة لُرد” نيستند، و نه اينكه هر جا او را دنبال ميكنند، تقليد او را درميآورند، و تخممرغ و گوجهفرنگي طرف دخترشان پرت ميكنند. توجهي به آنان ندارند. در چشم آنها “آدم آدم است.” در بيشتر موارد مردم نميدانند كه كسي لقب و عنوان دارد يا نه؛ و جز در خطابِ نوشته و روزنامه و كتاب هم به ندرت اين القاب را ميآورند. مثلاً كُنت اوكُوما را آقاي اوكُوما (اوكُوماسان) ميگويند. در واقع، مردم بيشتر كشورها چنيناند، و تفاخر فروختن و خريدن كار انگلوساكسون است، چنانكه ترديد دارم كه هيچ زباني جز انگليسي الفاظي براي اين عناوين و تعارفها داشته باشد.»
مرور زمان و روحية شرقي
به تازگي وزارت دادگستري ژاپن لايحهاي براي از ميان برداشتن مرور زمان در قتل و جرايم خطير ديگر به مجلس داده است. ميگويند كه بسياري از مردم مصيبتديده و بازماندگان قربانيان جنايات چنين درخواستي داشتهاند. مرور زمان جرايم مستلزم كيفر اعدام 25 سال، و براي جرايم منتهي به حبس ابد 15 سال است. ناچيز بودن حمايتي كه قانون و رويه دادرسي كيفري ژاپن از اين مصيبتديدگان و بازماندگان ميكند، و از جمله آنكه چندان حق و دخالتي در تعقيب و جريان دعواي جنايي و درخواست مجازات متهم ندارند، همواره مورد شكوة آنان و هدف انتقاد فعالان حقوق اجتماعي و انساني بوده، و از اين ميان گروهي به نام «سوروناكاي» سالها است كه براي الغاي مرور زمان تعقيب جرم قتل مبارزه ميكند. چهار سال پيش مرور زمان اين جرايم از 15 به 25 سال افزايش يافت؛ اما در عصر جديد، با همة پيشرفت علم و فنآوري كشف جرم، در بسياري موارد كشف جرم و شناختن و گرفتن مرتكب زماني دراز طول ميكشد. وزير دادگستري هنگام تقديم اين لايحه گفت كه اين پيشنهاد منعكسكنندة آراي عمومي است، زيرا كه مرتكب قتل بايد كيفر ببيند، و به رعايت احساس و نظر قربانيان جنايت و بستگان آنها هم اين مرور زمان بايد برداشته شود. در برابر اين توجيه، شماري از وكلاي دعاوي ميگويند كه با گذشتن زماني طولاني احتمال كشف جرم و يافتن مرتكب بسيار ضعيف ميشود و دنبال گرفتن تعقيب تلاشي بيهوده است.
نكته جالب در اين ميان اين است كه قانون ژاپن با اين تغيير يك گام ديگر به شريعت اسلام، كه قاعده مرور زمان در حقوق كيفري آن نيست، نزديك ميشود. چند سال پيش نيز دوره عدهاي كه زنان براي ازدواج مجدّد پس از گرفتن طلاق يا فوت شوهر بايد نگاه دارند، و دو ماه بيش نبود، به سه ماه افزايش يافت، كه به مدّت مقرّر در شرع اسلام نزديك است.
دور زدن هميشه ممنوع نيست
علامت راهنمايي و رانندگي براي «دور زدن ممنوع!» نشانهاي به شكل وارونة حرف لاتيني U است با فلشي در پايين چپ اين خط منحني با يك ضربدر سرخ كه روي آن در دايرة تابلوي راهنمايي كشيده شده است. ژاپنيها، كه خطشان هم در واقع نشانههايي قراردادي است، از اين شكل اصطلاحها و واژگان متعدد ساختهاند كه كاربرد آنها رو به فزوني است. يكي از اين اصطلاحها كه زياد گفته ميشود و معادلي تكواژهاي ندارد، U turn است (به همين عبارت انگليسي، اما با تلفظ ژاپني آن كه بنا به مرسوم در تلفظ صداي زِبَر يا فتحة كشيده براي t جاي r ساكن را ميگيرد، و يُوتَن تلفظ ميشود. اين اصطلاح براي سفر بازگشت در پايان تعطيل بلند (بيشتر در نوروز، تعطيل بهاره در ميانة ارديبهشت، و تعطيل تابستان در فصل زيارت اهل قبور در نيمه ماه اوت) به كار ميرود، كه در مسير منتهي به شهرهاي بزرگ راهبندان ميشود يا كه ترنها و هواپيماها با حداكثر ظرفيت مسافر ميگيرند. اما براي رفتن از ولايت يا زادگاه خود به شهر بزرگ و از آنجا به ولايتي ديگر كه محل كار يا اشتغال كسي است، اصطلاح V turn راه ساختهاند؛ كه دو سر حرف V هر كدام نشانة مبدأ و مقصد، و زاويه پايين آن نمودار شهر بزرگ ميان راه است. هنگامي كه سفر، بازگشتي پس از چند روز نيست، و بيشتر حالت سفر يكسره را دارد، اصطلاح I turn را ميآورند؛ كه خط راست نمودار سفر يك سويه است.
اين اصطلاح سازي از نماي حروف لاتيني در زمينههاي ديگر هم رواج يافته؛ چنان كه در طراحي لباس، بخصوص براي خانمها، حروف H ، Y و A به ترتيب براي پيراهنهاي راحت و سراپا يكاندازه (لبادهاي)، پيراهنهاي بالا و سرشانه پهن، و پيراهنهاي پائين پهن اصطلاح شده، و ابداعهاي ديگر هم كه تند رواج ميگيرد در راه است.
دنباله جايزههاي ادبي امسال
چهارشنبه 15 ژوئيه / 24 تيرماه برندگان امسال دو جايزه مهم ادبي ژاپن معرفي شدند. جايزه «نائوكي» به خانم كائوري كيتاموُرا تعلق گرفت، كه در مراسم معرفي گفت كه خوشحال است كه توانسته است اميد ناقدان ادبي و ناشران را كه سالها مشوق او بودهاند برآورده سازد. سوُزوُكي، برنده جايزه ادبي «آكوُتاگاوا» اظهار مسرت كرد كه اين جايزه را از آن خود ساخته و بدينسان به شوق آمده است كه بنويسد و بنويسد. خانم شيرين نظام مافي كه در نيمه ارديبهشت ماه براي داستانش، «شيروي كامي» ( كاغذ سفيد )، جايزه امسال نويسندگان جوان را نصيب خود ساخت، يكي از پنج نامزد نهايي دريافت جايزة ادبي آكوُتاگاوا بود.
لالايي ملكة ژاپن براي كودكان كانادايي
امپراتور و ملكه ژاپن كه در نيمة تابستان امسال (2009) براي بيش از يك هفته از كانادا ديدن ميكردند، در اين پهنة آرام شمال قارة جديد برنامههاي متعدد و متنوع داشتند: حضور و سخنراني در پارلمان، سر زدن به بنيادهاي خدمات اجتماعي، كاشتن درخت يادبود، و ديدار از مركز فرهنگي كودكان، كه در اينجا ملكة براي كودكاني كه گرد آمده و سراپا گوش بودند لالائي ژاپني خواند. اين ديدار ده روزه به دعوت دولت كانادا و به مناسبت هشتادمين سال برقرار شدن مناسبات ديپلماتيك ميان ژاپن و كانادا برگزار شد. ايران و ژاپن هم امسال هشتادمين سالگرد ايجاد مناسبات ديپلماتيك و مبادله سفير ميان دو كشور را جشن گرفتند. نخستين وزير مختار ژاپن در ايران آكيئو كاساما بود، و اولين سفير ايران در ژاپن اوانس خان مساعدالسلطنه.
اجراي قانون
روز 29 ژوئيه پليس ژاپن خانمي 79 ساله را كه يك دكه سيگارفروشي دارد دستگير كرد كه چرا به يك دختر نوجوان دبيرستاني سيگار فروخته است. برابر قانوني كه از پارسال (2008) به اجرا درآمد، فروش سيگار به افراد نابالغ مجاز نيست، و اين نخستين دستگيري و آغاز تعقيب جزايي براي تخلف از اين قانون است. براي اجراي مقررات تازه، اسباب و مقدمات وسيع و پرهزينهاي تدارك ديده شد، و از آن ميان تبديل وضع شمار عظيمي ماشينهاي فروش سيگار در سراسر كشور تا بتواند كارت الكترونيكي خريداران مجاز را بخواند، و صدور كارت براي همه مشتريان بزرگسال اين دستگاههاي فروش خودكار سيگار. دولت مركزي و مقامهاي محلي (ايالتي و شهرداري) ژاپن چند سالي است كه با عزم جزم به مبارزه با سيگار و بهخصوص مزاحمتهاي آن براي غيرسيگاريها برخاستهاند تا شهرت نامبارك اول بودن ژاپنيها در مصرف سيگار در جهان را از ميان بردارند، و اين همت و تلاش آنها توفيقي نمايان داشته است. امروزه تقريباً در هيچ مكان عمومي سيگار كشيدن مجاز نيست، و در شماري از شهرها اين كار در كوي و گذر هم جريمه و مجازات دارد و كار بر سيگاريها هرچه دشوارتر ميشود. در ساختمانهاي بزرگ اداري يا تجاري اتاقكهاي كوچك دخمه مانندي براي كشيدن سيگار اختصاص دادهاند كه سيگاريها ناگزير به آنجا پناه ميبرند. يادم است كه در دهة 1340 كه در دفتر كارم در ايران نوشتهاي روي ميز گذاشته و از مراجعان خواهش كرده بودم كه به رعايت حالم در آن اتاق سيگار نكشند، كساني گفته بودند كه اين «اعلان» نشانة تبختر و خودكامگي است.
رنج پايانناپذير هيروشيما و ناگاساكي
دادگاه عالي ژاپن در ماه مه امسال (2009) از دولت خواست كه دو خواهان ديگر را از آسيبديدگان بمباران اتمي امريكا در تابستان سال 1945 بشناسد تا بتوانند از مزاياي رفاه و درمان ويژه بهرهمند شوند. وزير رفاه و بهداشت گفت كه از اين حكم تجديدنظر نخواهد خواست؛ اما شاكيان هنوز خشنود نيستند، زيرا كه از بيش از 300 آسيب ديده بمباران اتمي در 25 ايالت كه تاكنون درخواست حمايت كردهاند فقط 18 نفر توانستهاند از دادگاه به نفع خود رأي بگيرند. پيشتر، دولت كساني را كه هنگام فروافتادن بمب اتمي بيش از دو كيلومتر از مركز انفجار دور بودهاند آسيبديده از تشعشع اتمي نميشناخت؛ اما به تازگي اين شعاع را به 5/3 كيلومتر افزايش داده است. آسيبديدگان و حاميان آنان ميگويند كه اين مسافت هم بسيار كمتر از حدّ واقعي است، زيرا كه اثر سرطانزايي و ديگر عوارض بدني تشعشع اتمي تا 10 ، 15 ، و حتي 20 كيلومتر از مركز انفجار نمود پيدا ميكند. تعداد آسيبديدگان بازمانده اكنون به 000/240 نفر ميرسند. شهردار ناگاساكي تلاش گستردهاي را آغاز كرده است تا رئيس جمهور امريكا را وادارد تا در سفر آتي خود به ژاپن از اين شهر نيز ديدن كند، و مصائب انساني كاربرد سلاح اتمي را از نزديك ببيند. نوجوانان ناگاساكي هم با تشكيل جمعيتهاي داوطلب ميكوشند تا نظر سياستگذاران جهان را به ضرورت محو كامل اين سلاح جلب كنند.
يكصد سالگي دازاي
امسال (2009) درست يك سده از تولد اوسامُو دازاي، نويسندة هميشه محبوب جوانان ژاپن، ميگذرد؛ و در بزرگداشت او مراسمي، بيشتر در ايالت زادگاهش، ايواته، برگزار ميشود. دازاي (1948 ـ 1909)، كه نخستين اثر خود را در 16 سالگي به قلم آورد، داستاننويسي است كه بيگمان بيش از هر نويسندة ديگر ژاپني در چند دهة گذشته ذهن مردم اين ديار را به خود داشته است. ژاپنيهاي آشنا با ادب ايران او را به ملاحظة هماننديها در حال و هواي داستانها، رسم و راه زندگي، و فرجام كارش «صادق هدايت ژاپن» ميشناسند. دازاي دانشگاه را به سر نبرده رها كرد، و در فاصلهاي كوتاه داستانهايي را كه از ذهن و جانش لبريز ميشد روي كاغذ آورد. در سال 1935 تلاشي نافرجام براي خودكشي كرد، در حالي كه چهارده تا از داستانهايش را با عنوان «سالهاي قهقرا» در پاكتي گذاشته بود تا پس از مرگش منتشر شود. در سال 1936 به تلاشي ديگر براي خودكشي دست زد. بلاي اعتياد، افسردگي، بيماري ريوي و بمباران سالهاي جنگ او را آواره ساخت. در سال 1947 نخستين اثر درخشانش وايولين ـ نو ـ تسُوما ( زن يا همسر ويلن ) و در پي آن شا يوء ( خورشيد غروب ) را منتشر كرد. دومين داستان بلندش، نينگن شيكاكُو ( ناآدميزاد )، در سال 1948 درآمد، و ناقدان ادبي آن را از خورشيد غروب هم بهتر دانستند.
دازاي در ناآدميزاد يازده رباعي خيام را از زبان آدمهاي داستانش نقل كرده است. او اين رباعيها را از ترجمه ژاپني آنكه ريوءهو هوريئي در سال 1947 آماده و منتشر ساخت برگرفته است.
عكس يادگاري
اين روزها برداشتن عكس يادگاري، بيمناسبتي خاص، در ژاپن كسب پررونقي شده است. ژاپنيها چندان عادت نداشتهاند كه براي يادگار از خود و خانوادهشان عكس بگيرند. براي بيشتر كارهاي رسمي به عكس نياز نيست؛ و آنجا كه عكسدار بودن سند ناگزير است، مانند گذرنامه، اتاقكهاي خودكار عكاسي كه در هر گوشه و كنار شهرها گذاشتهاند، راهگشا است و با انداختن سكهاي ميتوان در چند دقيقه عكس «پرسُنلي» گرفت و رفع نياز كرد. شماري از ادارهها هم، مانند مراكز صدور گواهينامه رانندگي، عكاسخانه كوچكي دارند كه آنجا با گرفتن هزينه كار مراجعان را راه مياندازند (هر چند كه عكسهايي ميگيرند كه گمان ندارم كه هيچ يك از ايرانيها رغبت كند كه توي گواهينامهشان بزند).
عكسهاي يادگاري تكي، خانوادگي و دستجمعي را بيشتر در روز عروسي برميدارند. در اين سالها گرفتن عكس يادگاري هنگام رسيدن فرزندان به سن معين (مانند سه، هفت، و پنج سالگي كه برابر رسم ژاپن با مراسمي همراه است) رايج شده است. در آغاز سال رسيدن به سن بلوغ (بيست سالگي) هم بهخصوص دخترها، عكس چهره (پُرتره) مياندازند؛ زيرا كه به احتمال براي همسريابي به رسم قديم («به ژاپني: اومياي») كه با مبادلة عكس آغاز ميشود، به كار ميآيد. بهترين عكاسخانهها را در هتلهاي بزرگ و معروف كه محل برگزاري ضيافتهاي مجلل است، و نيز در تالارهاي جشن عروسي، ميشود سراغ كرد.
تازگيها شمار سالمنداني كه براي گرفتن عكس يادگاري به عكاسخانههاي معروف ميروند رو به افزايش است. اين عكسها بيشتر براي مراسم ترحيم است، كه براي توانگران و معاريف در تالارهاي بزرگ برگزار ميشود؛ اينجا عكس قابگرفتة بزرگي از متوفي در ميان ديواري از گُل (بيشتر گلهاي سفيد داوودي) در بالاي تالار و در محلي صحنه مانند زينت اصلي است. در همة اين عكسها، چهرهها ميخندند. از سالمنداني كه به عكاسخانهها ميآيند، كساني كه روحيه بهتري دارند ميگويند كه عكس يادگاري را نخست براي جشن هشتاد و هشت سالگيشان ميخواهند كه بعد هم زينت مجلس يادبودشان خواهد شد (در ژاپن، به رسم قديم، رسيدن به شصت، هفتاد، هفتاد و هفت، هشتاد و هشت، و نود و نُه سالگي را جشن ميگيرند). كساني هم كه بيماري مهلك دارند، ميخواهند پيش از آنكه چهرهشان از ضعف و بيماري درهم شود نقشي از خود بر جعبة جادو بنشانند، و بازماندگان سيمايي سالم و سرحال از ايشان ببينند. شماري هم ميگويند كه دوست دارند كه چهرة خندانشان هميشه جلوي ديد فرزندانشان كه بزرگ شده و خانه و زندگي جدا و مستقل دارند، باشد تا آنها هميشه احساس كنند كه حال پدر و مادرشان خوب و خوش است و نگران آنها نباشند.
در اين احوال، شماري از سالمندان كه عكاسان حرفهاي هستند گروههايي تشكيل دادهاند كه از همديگر عكس ميگيرند، و با اين سرگرمي هم از تنهايي خود ميكاهند و هم از هزينة گزاف پرتره برداشتن در عكاسخانههاي معروف ميرهند. با پير شدن جمعيت ژاپن، بسياري هستند كه تنها زندگي ميكنند و در پي راههايياند كه چند صباح مانده از عمر را با دلخوشي بگذرانند يا اثري از خود به يادگار بگذارند؛ نقشي بر ديوار يا سايهروشني بر كاغذ عكاسي، اگر هم نقشي بر صفحة روزگار نباشد.
آتشبازي تابستان
تابستان و ميانة داغي و رطوبت هوا در ژاپن فصل آتشبازي است. ژاپنيها ميگويند كه شامگاه يك روز گرم كه خورشيد سوزان تازه در پشت كوهسار از نفس افتاده است، به ديدن شكفتن گلهاي آتش در آسمان احساس خنكي ميكنند. آتشبازي كه بيشتر در ماه هفتم سال و در اوج فصل گرما برگزار ميشود، از جاذبههاي اصلي جشنوارههاي تابستاني ژاپن است. شهرهاي بزرگ و نيز مكانهاي ييلاقي سالهاي بسيار است كه در فصل جشنواره، خود آتشبازي ترتيب ميدهند و در بهتر و باشكوه برگزار كردن آن با هم رقابتي سخت دارند. بيشتر هزينه اين آتشبازي را كه در آن گاه دهها هزار خمپارة گلافشان در يكي ـ دو ساعت آغاز شب به هوا ميرود، بنگاههاي تجاري بزرگ ميپردازند، كه در آن ميان براي خود هم تبليغ ميكنند. از آتشبازيهاي معروف ژاپن آتشبازي در آسمان رود يودو (يودوگاوا) در توكيو در اواخر ماه ژوئيه و آتشبازي بر فراز رود سوُميدا در اوساكا در اوايل اين ماه است. در دو كنارة رودخانه جايگاههايي براي مردم ساخته ميشود تا از آنجا به تماشاي آتشبازي بنشينند. جايگاههاي مهمانان اختصاصي جشنواره يا معاريف شهر به صورت جاي تماشاگران در تماشاخانههاي نوء (نمايش آئيني ژاپن) ترتيب مييابد و فضايي كه براي هر خانواده تخصيص داده شده است با نردههاي خيزران از جايگاههاي كناري جدا ميشود. نگارنده اين يادداشت در سي و چند سالة گذشته آتشبازيهاي كنار رود يودو در توكيو و كنار رود سوميدا در اوساكا، و نيز بالاي رود شهر ايسه، مركز ايالت مييه و مقر بزرگترين زيارتگاه شينتويي ژاپن، و فراز درياچه كاروُئي زاوا در ايالت ناگانو، را هر كدام يك بار، ديده است. جمعيتي كه براي ديدن اين آتشبازيها انبوه ميشود، در هيچ رويداد و جشنواره ديگر ژاپن نظير ندارد و حتي سيل خروشان مردمي كه در آغاز سال نو به زيارتگاه ميجي (ميجي جينگوُ) ميرود و براي تنظيم حركت آنها چراغهاي راهنمايي در كوچه باغ معبد نصب ميكنند، به اين اندازه انبوه نيست.
ساختن وسايل و خمپارههاي آتشبازي در ژاپن پيشينهاي چند صد ساله دارد؛ و گفتني است كه ميرزا علي اصغر خان اتابك صدراعظم مقتدر و تجملپرست ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه كه ضيافتهاي شام او در پارك اتابك مهمانيهاي دربار قاجار را بيرونق ساخته و آتشبازي پايان شب اين ضيافتها به تصديق ديپلماتهاي اروپايي در فرنگ هم بينظير بود، وسايل آتشبازي را از ژاپن وارد ميكرد، كه اين موضوع با توجه به مسافت اين سر تا آن سر قاره آسيا و وسايل نقليه آن روزگار و سنگيني اسباب و خمپارههاي آتشبازي شگفتي برانگيز است.
هاروُكي مُوراكامي
كتاب تازه هاروُكي مُوراكامي داستاننويس ژاپني كه با عنوان IQ84 منتشر شده با استقبال گسترده روبرو شده است و نسخههاي تازه از چاپ درآمدة آن را چون برگ زر ميبرند. داستان اين كتاب بر محور رويدادي نوظهور در سال 1984 ميلادي ميگردد كه در آن توليدكنندگان عمده مواد غذايي بستهبندي شده با پديده تازهاي روبرو شدند كه باجخواهي كلان با تهديد مسموم كردن فرآوردههاي خوراكي آنها بود. يك راز توفيق اين نويسنده را اين ميدانند كه نظرش را به چيزها و رويدادهاي تازه معطوف ميكند يا اينكه در ميان داستانهايش تصويري دلپذير از آنان كه در زندگياش مطرح بودهاند به دست ميدهد. كتابهاي داستان او تاكنون نه ميليون نسخه به فروش رفته، و كتاب تازهاش در همان هفتة نخست يك ميليون خريدار داشته، حال آنكه پرخوانندهترين كتاب در يك دوره شش ماهه 8/1 ميليون خريدار يافته است.
هديهاي براي خودم
ژاپنيها جز مناسبتهاي خاص مانند خانه نو ساختن يك دوست يا خويشاوند، بازنشسته شدن، يا توفيقِ نمايان يكي از نزديكان، در دو موسم سال كه يكي پيش از سال نو و ديگري آغاز تابستان است براي كساني كه با آنها مناسبات ويژه و احترامآميز دارند ــ مانند رؤساي مستقيم در كار يا معلّم فرزندان و مدير مدرسهشان ــ يا كساني كه در ششماهة گذشته ياري و مساعدتي درخور تقدير نشان دادهاند، هديه ميفرستند. هديههاي نوروزي و تابستاني (كه به ژاپني به ترتيب «ئوچوُگن» و «ئوسبيبُو» خوانده ميشود، در تنظيم اقتصاد ژاپن اهميت عمده دارد و دليلي بر اينكه فروش يك روز شماري از فروشگاههاي بزرگ در اين موسم از درآمد يك ماه آنها در ديگر ايام بيشتر است.
امسال در فصل فرستادن هداياي تابستاني گرايشي تازه و شگفتيبرانگيز جلب نظر كرد، و آن سفارش دادن و فرستادن هديه از سوي شماري از مردم به نشاني و براي خودشان بود. ناگفته پيداست كه اهل كسب از اين جريان تازه خوشحالند؛ و جامعهشناسان اين را آغاز جريان تازهاي ميدانند كه نظيرش را پيشتر ميشد در شيوههاي ديگري از «به خود رسيدن» ديد، چنانكه كسي براي تغيير و تازه كردن حال و هواي زندگياش به سفري پرهزينه ميرود تا كه چند روزي زندگي راحت و پرتجمل را تجربه كند، يا كه مبلمان خانهاش را بي آنكه ضرورتي ظاهري ايجاب كند عوض ميكند، يا كه چيز گرانقيمتي براي خود ميخرد تا از ملال ناخودآگاه و دلمردگي درآيد. گويا همين احساس و گرايش است كه امروزه به صورت فرستادن هديه، و گونهاي «پذيرايي كردن از خود» درآمده است؛ و شايد كه آغاز رسم تازهاي در زندگي امروز، كه انسانها هرچه بيشتر احساس تنهايي ميكنند، باشد.
شهر فرنگ ژاپني
نسل بالاتر از ميانسال امروز در ايران هنوز شهر فرنگ را به ياد دارد؛ جعبة جادويي كه پيش از به عرصه آمدن سينما و سپس تلويزيون بچهها را مجذوب ميساخت و چند دقيقهاي در برابر سكهاي به «شهرفرنگي» كه دستگاه را ميان كوچه و نزديك خانهشان از كولش زمين گذاشته بود، صورت را به يكي از پنجرههاي گرد جلوي دستكها ميچسباند و چند دقيقهاي به نظارة داستان مصوّر اميرارسلان يا افسانه دختر شاه فرنگ مينشست. «شهرفرنگي» تومار تصويرها را كه مانند فيلم دوربينهاي عكاسي قديم توي دستگاه بود با دستهاي ميگرداند، و همزمان صحنهها را نقالوار شرح ميداد. تلويزيون كه آمد، شهر فرنگ در كوتاه زماني از كوي و گذر شهر ناپديد شد.
ژاپنيها «كامي شي باي» داشتند كه كار همان شهر فرنگ را ميكرد؛ با اين تفاوت كه بچههاي يك محله، چند ده نفر، ميتوانستند پاي داستانگويي نقال دورهگرد كه صحنهها را روي مقوا يا لوح چوبي نقاشي كرده بود و يكي پس از ديگري نشان ميداد، بنشينند؛ آنهايي كه پول توجيبي نداشتند الزامي نبود كه سكهاي بدهند، و آنان كه پول ميدادند شيريني يا آبنباتي ميگرفتند، گوياي اينكه هنر تصويرگري و داستانگويي نقال كالا نيست و پول را براي شيريني ميدهند. كامي شي باي بچهها را هم به نقاشي كشيدن از همان خردسالي تشويق ميكرد.
در سرزمين آفتاب، كامي شي باي با آمدن تلويزيون از ميان نرفت، و ميان برنامههاي تلويزيوني براي كودكان جايي پيدا كرد، چنانكه اين هنر براي كودكان امروز هم آشناست. در اين يكي ـ دو ساله هم تلاشي آغاز شده است كه كامي شي باي رونقي دوباره پيدا كند؛ و براي آموزش اين تصويرگري و داستانگويي به جوانها دورههايي ترتيب دادهاند، و يكي از پيشكسوتان، ياسُوئو، كه 37 سال در اين كار تجربه دارد بنيادي براي حفظ اين هنر ايجاد كرده، و 240 نفر براي دوره داستانگويي و تصويرگري درخواست دادهاند. ياسُوئو طرحهاي زيبايي كشيده و داستانها را به صورتي جذاب بازسازي كرده و شماري «جارزن» هم به ياري گرفته كه به شيوه قديم در كوي و گذرها ميگردند و موعد نمايشها را اعلام ميكنند. ميگويند كه خسته شدن مردم از وسايل بيروح و يك سويهاي همچون تلويزيون و رايانه به رونق دوباره كامي شي باي افزوده است.
پيرسالي جمعيت
ميانگين مواليد در خانواده ژاپني كه چند دهه پيش به 54/4 رسيده بود، از آن پس پيدرپي كاهش يافته و اكنون كمتر از 2، و در نواحي مختلف به تفاوت از 79/1 (در يوكوهاما) تا 09/1 (در توكيو) است؛ كه كارشناسان آن را نشانة بحران جمعيت ميشناسند، و ميگويند كه تا هنگامي كه اميد مردم به آينده بيشتر و دشواريها و هزينههاي بار آوردن فرزند كمتر نشود بهبودي در وضع پيدا نخواهد آمد. با به ثمر رسيدن نسلي كه در آخرين دوره افزايش مواليد (baby boom) در سالهاي پس از جنگ به دنيا آمده بود، دشواريها يكي پس از ديگري چهره مينمايد؛ چنانكه دانشگاهها نميتوانند به اندازه ظرفيت و آمادگي خود دانشجو بگيرند و بازار كار هم با كمبود كارجويان، بهخصوص در رشتههاي مورد نياز، روبرو ميشود.
شماري از رويدادهاي تازه به اين بحران دامن ميزند، كساني ميگويند كه با نابساماني نظام تأمين اجتماعي رغبتي به فرزنددار شدن ندارند، و كساني هم عقيده دارند كه برنامهريزي و گذران زندگي بايد متناسب با طولاني شدن عمر تغيير كند (يكي آنكه ديرتر از كار بازنشسته شوند). برابر يافتههاي تازة آماري، متوسط سن ژاپنيها براي زنان بيش از 06/86 سال و براي مردان بيش از 79 سال، و هر دو بالاترين در جهان است. متوسط سني كه جوانها در آن ازدواج ميكنند نيز بالا رفته، و اكنون 2/30 و 5/28 سال، به ترتيب براي پسرها و دخترها، است.
از سوي ديگر، امروزه بسياري از مادرها ميان 35 تا 39 سالگي فرزند ميآورند؛ و خيلي از خانوادهها ميخواهند فقط يك فرزند داشته باشند. بسياري از زنان هم ميگويند كه نميخواهند فرزنددار شوند، چون اين اول گرفتاري است.
محكمه جنايي با حضور هيأت منصفه
روز دوشنبه 3 ماه اوت نخستين دادرسي جنايي با حضور هيئت منصفه در ژاپن آغاز شد، و جريان چهار روزه آن كه تحول تازهاي در نظام دادرسي در ژاپن است توجه گسترده مردم و رسانهها را به خود گرفت.
اتخاذ و اجراي نظام نوين دادرسي از نخستين تدابير هوشمندانه و كارسازي بود كه سران نهضت تجدد ميجي (از سال 1868 ميلادي) بدان همّت نهادند، و با اين كار راه بهانهجويي قدرتهاي غربي را براي ادامه كاپيتولاسيون و حق قضاوت كنسولي كه با پيمانهاي نابرابر در نيمه سده نوزده به ژاپن تحميل كرده بودند، بستند. اما نظام حقوقي ژاپن، بهخصوص آئين دادرسي، همپاي دگرگونيهاي دنياي جديد پيش نرفته و نارسائيهاي آن سخت مورد ايراد منتقدان و كارشناسان قضايي و فعالان حقوق بشر است. بيش از هر چيز، رعايت نشدن كامل حقوق متهمان و نيز حقوق قربانيان جنايت و خانواده آنها هدف انتقاد بوده است. متهمان در اتاقهاي دربسته و بيحضور وكيل مدافع، از سوي پليس، گاه با رفتار خشونتآميز، بازجويي ميشوند؛ و مراحل دادرسي تا صدور حكم قطعي و نهايي سالهاي بسيار طول ميكشد؛ و 99 درصد دادرسيهاي جنايي به محكوميت متهمان ميانجامد.
اين نخستين دادرسي جنايي با حضور هيئت منصفه، كه محاكمه مردي 72 ساله به اتهام كشتن پيرزن همسايه به دنبال اختلاف و بگومگو بر سر گذاشتن زباله در كوچه بود، پس از پنج سال برنامهريزي و تدارك گسترده و دقيق انجام ميشد، و چهار روز ادامه داشت (دو روز و نيم استماع دعوا، و يك روز و نيم هم مشاوره قضات براي تصميمگيري). شش عضو هيئت منصفه كه از ميان سيصدهزار تن از مردم عادي به قرعه انتخاب شده بودند همراه سه قاضي حرفهاي بر كرسي دادرسي نشسته بودند. نمايندگان دادستان و وكلاي متهم كوشيده بودند تا جزئيات قضيه، احوال پيرامون جرم، و ديدگاه خود را به زبان ساده و آسان فهم و با ياري گرفتن هرچه بيشتر از تصوير و نمودار و جداول ساده مطرح كنند. پيشتر هم جلسههاي توجيهي و دادرسي نمايشي براي آماده كردن ذهن اعضاي هيئت منصفه برگزار شده بود. با همه نارساييها كه در آغاز اجراي هر نظام تازه قابل پيشبيني است، ناظران نتيجه كار را بر رويهم مثبت ارزيابي ميكنند. يك ويژگي اين دادرسي اين است كه قضيه مطرح شده كه در موارد مشابه بسا كه سالها ميكشيد تا پرونده قضايي تكميل و به دادگاه برده شود، در مدتي كمتر از سه ماه پس از وقوع جرم به دادرسي و صدور حكم (پانزده سال زندان، يك سال كمتر از مجازات درخواست شده از سوي دادستان) انجاميده است.
پيشه و هنر
روز 26 ماه مه / 5 خرداد 1388 گزارشي در تلويزيون سراسري اينجا آموزش هنرجويان يك هنرستان صنعتي را نشان ميداد. در كارگاه تراش چوب، مهارت هنرآموزان به جايي ميرسد كه در هموار كردن سطح چوب با رندة دستي، ضخامت ورق چوب يا پوشالي كه به پهناي حدود پنج سانتيمتر از پشت رندهشان بيرون ميآيد كمتر از يكهزارم ميليمتر است. به ياد دارم كه بيش از سي سال پيش قفسه چوبي سراسري در اتاق خانهاي كه در توكيو در اجاره داشتم چنان ظريف و دقيق ساخته شده بود كه پس از باز كردن يك كشوي چوبي اگر آن را كمي با شتاب ميبستم، براي نبودن هيچ درز و منفذ هواگيري در هيچ يك از كشوها، يكي از كشوهاي ديگر كه بسته بود بر اثر فشار هوا در داخل قفسه بيرون ميزد.
باز هم خودكشي
خودكشي با انداختن خود زير چرخهاي قطار (بيشتر، قطاري كه دارد وارد ايستگاه ميشود يا قطار سريعالسير كه قرار توقف در ايستگاهي فرعي ندارد و از برابر سكوي آن تند ميگذرد) از شيوههاي خودكشي در ژاپن است، كشوري كه يكي از پيشرفتهترين فنآوري ريلي و طولانيترين شبكه قطارهاي شهري و ميانشهري را به تناسب وسعت خاك در جهان دارد. 631 مورد خودكشي زير چرخهاي قطار در سال 2008 روي داده، كه جدا از فاجعة انساني آن دشواريهاي بسيار در رفت و آمد ترنها پيش آورده است. اگر حادثه در ايستگاههايي عمده و در ساعتهاي پُر تردّد روي دهد، اختلالي كه پيش ميآورد بيشتر است؛ ترنها در سراسر آن مسير از حركت ميايستد، و گاه افزون بر يكصدهزار مسافر از رسيدن به مقصد و كار خود باز ميمانند. يكي از كارشناسان درباره رواج اين راه خودكشي گفته كه چون موارد آن را مردم بارها شنيده يا ديدهاند، در ضمير ناخودآگاهشان جايگير شده است؛ و آنها كه از زندگي سير ميشوند همين راه را انتخاب ميكنند. در اين ميان بنگاههاي راهآهن براي شناختن كساني كه نيّت خودكشي با انداختن خود زير ترن دارند، تدبيرهاي گوناگون انديشيدهاند؛ مانند نصب آينههاي خاص حراست و دوربينهاي تلويزيوني متعدّد و، پرهزينهتر از همه، نصب ديواره يا نردههاي فلزي در دو كنار سكوها كه درهاي تعبيه شده ميان آن فقط پس از توقف كامل ترن باز ميشود. ميگويند كه امسال بر اثر كساد اقتصادي و بيكاري و ورشكستگيهاي پيامد آن، خودكشي در ايستگاههاي قطار فزوني گرفته است.
نامهاي رايج
در پايان سال 2008 اعلام شد كه در اين سال در نامگذاري نوزادان نام هيروكي براي پسران و هينا براي دختران از همه بيشتر بوده است. اين يافته حاصل آمارگيري نمونه از نام داده شده به بيش از هشت هزار نوزاد است. نامي كه خانوادهها به فرزندان خود ميدهند، ميتواند نمودار بسياري از جريانهاي اجتماعي و فرهنگي باشد.
مبارزه با هزار فاميل
اكثريتي از نمايندگان مجلس ژاپن به فكر افتادهاند كه طرحي براي محدود ساختن نامزدي بستگان و خويشان درجه اول سياستمداران براي جانشيني آنها در مقامهاي انتخابي به قوّة قانونگذاري بدهند، تا اين خويشاوندان نتوانند در همان حوزه نامزد و انتخاب شوند. برابر رسمي كه در سياست ژاپن، بهويژه در رويه حزب حاكم محافظهكار، معمول شده، فرزند و در مواردي كسي ديگر خويشان نزديك سياستمداري كه به سن كهولت رسيده يا در گذشته است به اعتبار شهرت و نفوذ او و بي آنكه خود مايه و كفايتي چندان داشته باشند به آساني جاي او را ميگيرد و جايگاههاي انتخابي به مقامهاي موروثي بدل ميشود. چند سال پيش كه نخستوزير وقت ژاپن به ناگاه در حين تصدي درگذشت، دختر او كه داشت در يكي از دانشگاههاي خارج درس ميخواند چُست و چالاك آمد و با حمايت حزب حاكم به جاي پدر وارد مجلس قانونگذاري شد.
ساز محلي هوگايدو
شاميسن از سازهاي ژاپني است، از گونة سازهاي زهي و با تركيبي مانند تار، كه با انگشتانهاي كه به تارها زخمه ميزند نواخته ميشود و آوايي دلنشين و شورانگيز دارد. اين ساز بيشتر رقصها يا آوازهاي محلي ژاپن را همراهي ميكند. گونهاي از آنكه سُوگار و جاميسن خوانده ميشود و سه رديف تار دارد، ساز محلي هوكايدو، يكي از چهار جزيرة اصلي و سرزمين برفي ژاپن در شمال اين كشور، است. هوكايدو، كه پيشتر يزوُ خوانده ميشد و مردم آينو يا بوميان شمال ژاپن در آن ميزيستند، دنبالهاش با يك رشته جزاير دنبال هم به سيبري ميرسد. هوكايدو امروزه مركز دامپروري و بسياري صنايع كشاورزي و غذايي ژاپن است.
آكاساكا، نوازندة سُوگارو جاميسن در هوكايدو، كه پانزده سال است كه اين ساز را مينوازد، ميگويد كه شماري از آهنگهايش را دارد فراموش ميكند. نواختن اين ساز از روي نُت نيست و نوازندگان آهنگها را سينه به سينه به جوانترها ياد ميدهند. بهار امسال مسابقهاي ميان نوازندگان اين ساز در هوكايدو برگزار شد.
به تازگي با جا دادن ميكروفون ريزي زير هر رديف تار، دقايق زير و بم آواي ساز را به رايانه منتقل ميكنند كه آن را به صورت نت درميآورد. آكاساكا ميگويد كه گاهي به ياد آوردن و ضبط جزئيات آهنگهايي كه مينوازد برايش سخت است؛ اما با رايانه ميتوان اجراهاي گوناگون از يك آهنگ را ضبط كرد. ميگويند كه سُوگار و جاميسن يكي از قديمترين سازهايي است كه ژاپن ميتواند به آن ببالد. سُوگار و جاميسن الكترونيك هم ساختهاند؛ اما اين همزاد ماشيني صداهاي جانبي را هم ضبط ميكند، و درجة دقتش بيش از 80 درصد نيست.
بخارا 74، بهمن و اسفند 1388