دو شعر از ریتا داو/ ترجمه سیما سلطانی

ريتا داو در 1952 در اوهايوى امريكا به دنيا آمد. پدرش كه شيمى‏دان بود، نخستين دانشمند سياه‏پوستى محسوب مى‏شد كه در صنعت لاستيك به كار مشغول شد. داو در دانشگاه ميامى در اوهايو تحصيل كرد و از آنجا كه دانشجويى ممتاز بود توانست از بورسيه فولبرايت استفاده كند و در دانشگاه توبينگن آلمان، ادبيات اروپا بخواند. وى از سال 1981 در دانشگاه ايالتى آريزونا به تدريس مشغول شد و در 1989 به دانشگاه ويرجينيا پيوست و كرسى استادى زبان انگليسى را دريافت نمود. از 1993 تا 1995 عنوان ملك‏الشعرايى امريكا را يدك كشيد و در اين مقام تلاش كرد تا به كمك برنامه‏هايى خاص به رونق شعر و شاعرى در جامعه امريكا بيفزايد. وى همچنين از 2004 تا 2006 به عنوان ملك‏الشعراى ايالت ويرجينيا انتخاب شد. ريتا داو جوان‏ترين برنده جايزه پوليتزر و دومين و تنها آفريقايى – امريكايى به حساب مى‏آيد كه پس از گوندلين بروكس در 1985 اين جايزه را برد. تاريخ يكى از زمينه‏هاى اصلى شعر داو است، به‏ويژه حوادث تاريخى‏اى كه كمتر مورد توجه بوده و مردمى كه در گزارش‏هاى رسمى ناديده انگاشته شده‏اند.

خروج‏

ويزا صادر مى‏شود، درست وقتى كه ديگر هيچ اميدى نيست.

مثل فيلم‏هاى سينمايى، در به خيابانى،

خالى از مردم، خالى از گربه‏ها باز مى‏شود؛

تنها فرقش اين است اين بار كه اين خيابان، خيابان توست‏

كه تركش مى‏كنى. ويزاى «موقت» صادر شده است،

«موقت»، چه واژه‏ى آزاردهنده‏اى.

از فكر اين كه پنجره‏هايى كه پشت سر مى‏گذارى،

همچنان چون هر شب، به امور شبانه‏شان ادامه مى‏دهند، سرخ مى‏شوى.

اينجا خاكسترى است.

تاكسى در انتظار است. اين چمدان،

غمناك‏ترين شى‏ء جهان.

سرانجام درهاى جهان به روى تو باز است. آسمان از وراى شيشه‏ى اتومبيل، رو به سرخى مى‏رود

همان گونه كه تو سرخ شدى، آن روز كه مادر، راز زن بودن را با تو درميان مى‏گذاشت.

سيم‏كشى خانه‏

بگذار گرگ‏ها زوزه سردهند

و مغازه‏دارها پرس‏وجو كنند،

حركت كن، حتى اگر زانوهايت سرخ شوند

به سرخى دو تكه سيب قرمز قاچ خورده،

راه برو، سرت را بالا بگير،

قدرى دورتر از آن بساط گدايى،

بعد از صداى ترومپت كه از آن باجه به بيرون مى‏تراود

و افسانه‏هايى از سفرهاى پرخطر و رقت‏بار مى‏سرايد،

آنجا، سرپيچ، خواهى ايستاد،

و يكسره غافلگير، خيره خواهى شد:

به پنجره‏اى آكنده از قنارى‏ها

كه چون هزار نرگس طلايى مى‏درخشند.

( بخارا 73-72، مهرـ دی 1388)