یادی از محمد رضا اخوان/ سید محمد علی مقدم
شاعر متعهد سبزوارى
محمدرضا اخوان در سال 1302 شمسى در شهر سبزوار به دنيا آمد. دوره تحصيلى ابتدايى را در مدرسه شيخ حسن داورزنى به پايان رساند.
گرچه مدتى از دوران جوانى را همراه پدر و با كار قنادى گذراند ولى به دليل برخوردارى از ذوق و قريحه فطرى و ارتباط و معاشرت با دوستان روشنفكر و اهل ادب و فرهنگ كه البته از سوى شرايط اجتماعى آن دوره هم تقويت مىشد (شهريور 1320، جنبش ملى شدن صنعت نفت و مبارزات دكتر محمد مصدق) به مطالعه شعر و ادبيات و آثار فرهنگى و اجتماعى روى آورد و به قلمورزى در مجلهاى به نام پيك سبزوار مبادرت ورزيد.
محمدرضا اخوان
در ميانسالى و در شرايط دشوار به ادامه تحصيل پرداخت و بعد از مدتى به استخدام شهردارى درآمد. در شهردارى به دليل ارتباط قوى و صميمى با مردم و درستى و امانت در كار به سرعت مدارج ترقى را طى كرد و سالهاى طولانى در سمت معاونت و سپس در آخرين دوره قبل از انقلاب در رژيم گذشته و اولين دوره پس از انقلاب در نظام فعلى با اكثريت آراء به عنوان شهردار مردمى برگزيده شد. در سال 1365 به شكلى ناخواسته و زودتر از موعد مقرر بازنشسته شد.
در دوران بازنشستگى بيشتر اوقات خود را صرف سرودن اشعار محلى سبزوارى كه مملو از اصطلاحات و لغات قديمى و اصيل سبزوارى است نمود چنانكه خود در پايان قصيده خزانيهاش مىگويد:
در خزان عمر اخوان گاه گرِ شعرى مِگَه
واژههاى سبزوارى رِ دِشعر احيا مِنَه
محمدرضا اخوان سرانجام در روز سهشنبه دوم تيرماه 88 جان به جانآفرين تسليم كرد. در مراسم سوگوارى و ختم وى، دكتر سيد محمد علوى مقدم استاد دانشگاه فردوسى و چهره ماندگار ادبيات كشور به سخنرانى پرداخت و پس از اشاره به سابقه آشنايى خود با اخوان از وى به عنوان شخصى خدوم نام برد.
ايشان از اخوان به عنوان شاعرى متعهد ياد كرد كه مداحى نكرد، تملق نگفت و هرگز چاپلوسى ننمود و شعر را در خدمت صاحبان زر و زور قرار نداد.
چهره ماندگار ادبيات كشور در پاسخ اين سؤال كه شعر متعهد چيست و شاعر متعهد كيست اظهار داشتند شاعر متعهد شعرسرايى را براى تفنن و سرگرمى نمىخواهد، او متعهد است و نداى وجدان عصر خود شاعر متعهد گفتار و كردار را با كردار همراه كرده و با تدليس و تزوير و نيرنگ به نبرد مىپردازد. در شعر شاعر متعهد انديشه موج مىزند و از تصورات و خيالات واهى بيزار است او آدمى را به تعقل و تدبر فرامىخواند و در جهان و كار جهانى تعمق مىكند و فضيلت انسان را بر موجودات ديگر در پرتو خرد او مىداند.
شاعر متعهد در لجنزار دربارها فرو نمىرود و در منجلات مدحگويى و صلهگيرى و خلعتيابى غرق نمىشود و زبان را به مدح ظالمان نمىآلايد او مىداند كه
مى بلرزد عرش از مدح شقى
بدگمان گردد ز مدحش متقى
شاعر متعهد درد انسانها را احساس كرده و خود را شريك آلام و مصائب آنان مىداند و براى آگاهى انسانها تلاش مىكند و سعى مىكند تا انسانها را از ورطه جهل و نادانى رهايى بخشد تا وظيفهاى كه بر عهده دارد اَداء نمايد. او با سرودن شعرش فهم و شعور مردم را نسبت به مسايل بالا مىبرد و انسانها را به كسب علم و معرفت تشويق مىنمايد و مىداند كه آدمى چون آگاه شود ديگر نمىتوان به سادگى او را تحت سيطره درآورد و از او بهرهكشى كرد.
شاعر متعهد آزادانديش است و آزادانه به بيان افكار خود مىپردازد و از هيچ كس هراسى به دل راه نمىدهد و ظلم و جور عمال حكومت را تخطئه مىكند و با ظلم و تباهى مبارزه مىكند و ساكت نمىنشيند و تنها نظارهگر اوضاع نيست بلكه زبان به طعن و سرزنش مىگشايد وحكومت ستمگر را به باد انتقاد مىگيرد و حقيقت را مىگويد.
شهريور 88
بخارا 73-27، مهر ـ دی 1388