حکایت دو برادر در دربار شاه عباس صفوی/ سحر مازیار

به بهانه انتشار كتاب «سفرنامه برادران شرلى»

به كوشش على دهباشى‏

انتشارات نگاه، 1387

286 ص، 3000 تومان‏

در بازنويسى تاريخ هر مملكتى «سفرنامه‏ها» شايد يكى از مهم‏ترين منابع باشند، به‏ويژه سفرنامه‏هايى كه توسط سياحان خارجى به نگارش درآمده‏اند، چه آنان با ديدى ناآشنا و غيربومى، تمامىِ جزييات مكان‏ها، آدم‏ها و وقايعى را كه ديده‏اند ذكر مى‏كنند. (البته نبايد نگاه غرض‏ورزانه گاه به گاه آنان را نيز از نظر دور داشت)

سفرنامه‏ها، جداى از اهميت تاريخى‏شان، از ديد جامعه‏شناسانه و اديبانه نيز مورد توجه‏اند، چرا كه از خلال خوانش آنها مى‏توان به ويژگى‏هاى رفتارى و اجتماعى مردمِ هر منطقه پى برد و وضعيت جامعه زمانه مورد نظر را واكاوى كرد. نحوه روايت سياح و نوع ديد او نسبت به آدم‏ها، مكان‏ها، ماجراها و چگونگى بازسازى فضا و زمان و تكنيك نويسنده در شرح آن، مى‏تواند از نكات قابل توجه منتقدان ادبى باشد.

سفرنامه‏هايى كه توسط سياحان در زمان صفويه نوشته شده كم نيست؛ شايد معروف‏ترين آنها سفرنامه پيترو دلاواله باشد. سفرنامه ديگر دون ژوان ايرانى نوشته اروج بيگ است، كه يكى از كتب مهم در مطالعه اوضاع و احوال صفويه تا مرگ شاه عباس است، سفرنامه تاورنيه نيز معرف حضور علاقه‏مندان به تاريخ است. اما، يكى از مهم‏ترين اين سفرنامه‏ها، سفرنامه برادران شرلى است كه نخستين بار توسط آوانس شناسايى و براى استفاده ناصرالدين شاه ترجمه شد و در زمان احمد شاه به همت على قلى‏خان سردار اسعد و به اهتمام احمد مشير به چاپ رسيد و بعدها، در سال 1357، با مقدمه دكتر محمد آئين توسط كتابخانه منوچهرى منتشر شد و در سال 1362 به همت على دهباشى به چاپ مجدد رسيد. به تازگى چاپ جديد اين سفرنامه از سوى انتشارات نگاه روانه كتابفروشى‏ها شده است.

سفرنامه برادران شرلى مجموعه‏اى از نوشته‏هاى راويان و همراهان اين دو برادر در سفرشان به ايران و ديگر ممالك دنياست. در حقيقت، اين سفرنامه به دست خود آنان نگاشته نشده و مجموعه نوشته‏هاى ژرژ مانواريك، ويليام پارى و فرد ناشناسى است، كه توسط آوانس، مترجم زبردست و مطلع اين اثر، به نحو هنرمندانه‏اى در كنار هم قرار گرفته، تا روايت برادران شرلى و شاه عباس اول صفوى و اتفاقاتى كه بر اين دو برادر رفته را به نمايش بگذارد[1]. از خوانش متن و نحوه روايت راويان نيز مى‏توان كاملاً به اين نكته پى برد (به خصوص از يادداشت‏هاى صص 86، 95، 109). و با خوانش قسمت آخر [2] .  سفرنامه، كه شرح حالى از رابرت شرلى است، مخاطب درمى‏يابد كه آوانس با استفاده از منابع متعدد تلاش كرده شرح مختصر و مفيدى از سرگذشت او به دست دهد. در حقيقت، آوانس، «از آنجا كه لازمه پيشرفت هر مملكتى را آگاهى از گذشته تاريخى آن مى‏داند تا عيوب و نقص‏ها آشكار گرديده، اصلاحات روى دهد» به جستجوى متون تاريخى در كتابخانه‏هاى لندن پرداخته و از آن ميان سفرنامه‏ها و متون تاريخى، كه به روايت دوره و ازمنه‏اى از تاريخ ايران پرداخته بوده‏اند را انتخاب و ترجمه كرده است. او اين سفرنامه را نيز در كتابخانه British museum يافته و به سبب اهميت آن، با گردآورى يادداشت‏ها و روايت‏هاى متعدد در باب اين سفر، به ترجمه و گردآورى آن دست زده است.

برادران شرلى – سر آنتوان شرلى و سر رابرت شرلى – از نجباى انگليسى بودند كه در جمادى‏الاول سال 1007 هجرى، در عهد شاه عباس اول، به همراه 36 نفر به ايران آمده و «داخل خدمت دولت ايران شده و بعدها از جانب پادشاه به سمت سفارت به دربارهاى فرنگ فرستاده شده و عهد و اتحاد با آنها مى‏بندند.» آنچنان كه مى‏دانيم درزمان صفويه جنگ و جدال‏هاى ميان ايرانى‏ها و عثمانى‏ها از جمله وقايعى بوده است كه مورد سوءاستفاده بيگانگان واقع شده، «اروپائيان براى اينكه ايران را سپر بلاى عثمانى  سازند يا درست‏تر بگوييم از ايجاد نفاق بين مسلمين، خود بهترين بهره‏بردارى‏ها را بكنند و پايه‏هاى استعمار جديدشان را برنهند پس از يك دوره فترتِ تقريباً سى ساله مجدداً به ارسال سفرا و ايلچيان پى‏درپى به دربار ايران اقدام كردند.»[3] دكتر حائرى نيز در كتاب خود در اين باره مى‏نويسد:

نخستين رويارويى‏هاى انديشه‏گران ايران با دو رويه تمدن بورژوازى غرب،[4] اميركبير، چ پنجم، 1387، صص 142 – 143 نيازمند كمك است، از انگلستان به سمت ايتاليا عزيمت مى‏كند اما در ميانه راه درمى‏يابد كه دوك فرارا اظهار تبعيت كرده و محاربات به پايان رسيده است.» اما او همچنان به‏ برنامه سفر خود پاى‏بند است تا اينكه در حين اقامت خود در ونيز، سر آنتوان از تاجران و سياحان، بسيار تعريف ايران و پادشاه آن و شرح مهربانى او را نسبت به خارجيان مى‏شنود و تصميم خود را عوض مى‏كند و راغب مى‏شود به سمت ايران حركت كند. البته لرد كرزن نيز در كتاب ايران و مسئله ايران مى‏نويسد: «آنتوان شرلى از دوستان نزديك دوك اسكس، نايب‏السلطنه انگليس، در سرزمين كاتوليك ايرلند بود. وى ذهن شرلى را از خطر دائم امپراطورى عثمانى نسبت به جهان مسيحيت تحريك كرد و او را در رفتن به ايران، كه رقيب عمده آل عثمان بود، ترغيب نمود.»

برادران شرلى در سفر خود بعد از عبور ممالك عثمانى به ايران آمده، قزوين، اصفهان و چند شهر ديگر را ديده و به خدمت شاه عباس مى‏رسند و مورد محبت او قرار مى‏گيرند. در مدت اقامت در ايران، آنتوان شرلى مورد اعتماد شاه عباس قرار مى‏گيرد. پادشاه تصميم مى‏گيرد او را با هداياى فراوان و گرانبها نزد ملكه انگليس بفرستد و مراتب احترام خود را برساند اما شرلى به او پيشنهاد مى‏دهد كه شاه عباس او را به عنوان سفير نزد جمع سلاطين عيسوى بفرستد و با آنان عهد موافقت و اتحاد ببندد و از اين راه نظر آنان را در باب جنگ با عثمانى‏ها جلب كند. شاه عباس موافقت مى‏كند. در نتيجه، بعد از مدتى، آنتوان به سمت مسكو، اسپانيا، آلمان و… حركت كرده و برادرش، رابرت شرلى، كه در آن هنگام 18 ساله بود و او را در سفر همراهى مى‏كرد، در ايران مى‏ماند. (در قسمت آخر سفرنامه به سرگذشت او در ايران و نحوه مرگش اشاره شده است)

نويسندگان سفرنامه، كه از همراهان برادران شرلى در اين سفر بوده‏اند، به ذكر تمام مسيرهايى كه از آن عبور كرده‏اند و چگونگى عبورشان پرداخته‏اند و تنها به اين اكتفا نكرده، از عادات و رفتار مردمان و ويژگى‏هاى اجتماعى، رسم و رسومات هر منطقه‏اى كه از آن عبور كرده‏اند نيز سخن گفته‏اند. يكى از ويژگى‏هاى مهم اين سفرنامه نيز در ذكر اين جزييات است، چه از خلال خوانش اين توصيفات مى‏توان مشخصات فرهنگى – اجتماعى، جغرافيايى آن دوران را تا حدودى دريافت.

نشان دادن تقابل رفتارى ايرانى‏ها و عثمانى‏ها در دوره تاريخى كه جدال سختى بين عثمانى‏ها و ايرانى‏ها در جريان بود جالب به نظر مى‏رسد. نويسنده در ضمن عبور از ممالك عثمانى به شرح و توصيف مناطق و مردمان و رفتار و عاداتشان مى‏پردازد و بعد از آن، بعد از رسيدن به ايران، رفتارها و عادات ايرانيان و وضعيت جغرافيايى، اجتماعى آنان را تشريح مى‏كند؛ از سر و وضع مردان و زنان ايرانى گرفته تا بيان ويژگى مكان‏ها و كوچه‏ها و خانه‏ها و اعتقادات مردم همچون روزه گرفتن و… و ذكر امور مجاز و غيرمجازى كه شاه عباس حكم كرده است. در حقيقت، همه اين نوشته‏ها از جمله اسناد مهم مكتوب مربوط به دوره شاه عباس صفوى هستند كه جداى از اهميت تاريخى – سياسى‏شان از ديد جامعه‏شناسانه نيز مهم به نظر مى‏رسند.

در مجموع، مى‏توان گفت در اين سفرنامه با نكات جالب توجهى همچون: ويژگى‏هاى رفتارى شاه عباس در برابر بيگانگان، وضعيت رفاهى – اجتماعى ايرانيان آن زمان و در عين حال وضعيت ديگر سرزمين‏ها و… آشنا مى‏شويم. گرچه، آنچنان كه برخى اشاره كرده‏اند، بسيارى از بخش‏هاى كتاب متناقض و نامعتبر است و بايد بدان‏ها پاسخ گفت، اما اگر در نظر بگيريم كه اين سفرنامه در حقيقت از مجموعه گفته‏هاى‏ راويان متعدد جمع‏آورى شده و در نهايت آوانس آنها را ترجمه و بعضاً تأليف كرده است درمى‏يابيم كه بايد بسيار موشكافانه‏تر و دقيق‏تر نحوه روايت اتفاقات و قضاوت خود را بررسى كنيم.

با اين‏همه، سفرنامه برادران شرلى يكى از مهم‏ترين منابع ما در مطالعه تاريخ دوره صفوى، به‏ويژه زمان حكومت شاه عباس اول است، و يادمان باشد براى آنكه بتوانيم با ديگر دول و كشورها ارتباط برقرار كنيم و آنها را بهتر بشناسيم نخست بايد بدانيم كه آنان چگونه به ما نگريسته‏اند و به چه چيزهايى توجه كرده‏اند.

سفرنامه‏هاى سياحان خارجى، در حقيقت، اسناد ارزشمندى هستند كه مى‏توانيم با خواندن آنها، خودمان را از پشت عينك ديگران بازبينى كنيم .

بخارا 7، خرداد ـ شهریور 1388


[1] ـ براى اطلاعات بيشتر در اين باره مراجعه شود به مقاله احمد شعبانى، «هنر آوانس در ترجمه سفرنامه برادران شرلى»، سفرنامه برادران شرلى، نگاه، 1387

[2] ـ مثلاً، شرح حالى كه ژرژ مانواريك از سياحت شرلى نوشته به اينجا ختم مى‏شود: «اكنون براى اتمام شرح اين سياحت بايد بپردازيم به مرقومات مصنفى كه اسم او معلوم نيست.»،

[3] ـ نخستين رويارويى‏هاى انديشه‏گران ايران با دو رويه تمدن بورژوازى غرب، اميركبير، چ پنجم، 1387، صص 142 – 143

[4] ـاز كشورهاى اروپايى كه به منظور گسترش بازرگانى و هم‏آوايى بر ضد عثمانيان با صفويان بنياد دوستى افكند، و سپس پيوندش به گونه‏هاى ديگر خودنمايى كرد و پى‏گرفت امپراتورى بريتانيا بود. اگرچه نخستين كوشش‏هاى مقام‏هاى انگليسى، كه از سال 969 / 1561 آغاز شد، چندان با كاميابى همراه نبود، ولى در روزگار شاه عباس يكم رشته‏هاى دوستى و هم‏پيمانى با انگلستان از سال 1007 / 1598 به وسيله برادران شرلى به شيوه‏اى بنيادى درآمد. اين دو برادر، كه براى پديد آوردن پيوند دوستى ميان انگليس و ايران و آماده كردن شاه عباس براى جنگ به ايران آمده بودند، مورد پذيرايى بى‏سابقه‏اى قرار گرفتند.». البته آنچه كه از بازخوانى سفرنامه به دست مى‏آيد اين است كه سر آنتوان «به جهت اثبات دوستى خود به دوك فرارا، كه به تازگى با پاپ درافتاده و