همایون خرم و عرصۀ موسیقی ایرانی/ محمد سریر

(متن سخنرانى دكتر محمد سرير در شب مهندس همايون خرم دوشنبه هفدهم ارديبهشت ماه 1386 در تالار بتهوون خانه هنرمندان ايران)

در مورد استاد كه به هر حال صحبتهاى بسيار شد مطالبى در بروشور آمده است كه در حقيقت ذره‏اى است از آن دريا. به هر حال در عرصه موسيقى ملى، هنرمندان مختلفى ظهور كردند. وقتى ما برمى‏گرديم به تاريخ موسيقى خودمان، هنرمندان ايرانى آثارى را خلق كرده‏اند كه در مقاطعى اثراتى ژرف در حفظ و ارتقاء هنر ايران زمين داشته است و در شرايطى نيز موجب تلذذ خاطر دوستداران هنر موسيقى در جامعه شده است. ولى ما آثار معدودى در سير تاريخى هنر داشته‏ايم، بخصوص در هنر موسيقى كشور كه بتواند آثارى ماندگار بوده و از وجوه خلاقه و تاثيرگذار مستمر برخوردار باشد و در خاطره و حافظه نسلها باقى بماند. وقتى ما به تاريخ موسيقى خودمان نگاه مى‏كنيم، مى‏بينيم افراد اندكى را مى‏توانيم نام ببريم كه از گذشته‏ها حضورى موثر داشته‏اند و توانسته‏اند بمانند و اين ماندگارى در حقيقت شأن و طراوت آثارشان را نشان مى‏دهد و اينكه چه جايگاهى از نظر عيار هنرى در پهنه هنر كشور به خود اختصاص داده است. جايگاه استاد همايون خرم در موسيقى ملى ايران بهرحال زواياى مختلفى دارد، منشورى است از ظرفيت‏ها و توانائى هايى كه لازم است با نگاه تحليلى نسبت به پايگاه و جايگاه فرهنگى هنرى در آثار ايشان بپردازيم.

فكر مى‏كنم ابتدا لازم است در مورد چهارچوب‏ها و مبانى موسيقى ملى ايرانى و  دستگاه‏هاى موسيقى كه در حقيقت دستمايه اصلى موسيقى ايرانى است توضيحاتى ارائه شود. موسيقى ايرانى آنچه طى چند هزار سال سابقه تاريخى تنها نغمه‏هائى از آن به صورت سينه به سينه تا به امروز باقى مانده است كه در دستگاه‏هاى ايرانى دسته بندى و ثبت گرديده است. همچنين نغماتى كه در موسيقى نواحى ما در ساليان دور به جاى مانده و در زندگى مردمان نقاط دور و نزديك اين سرزمين جارى است.

از مشخصه‏هاى ويژه موسيقى ايران زمين جايگاه و اهميت نغمه و محوريت آن در يك قطعه موسيقى است. موسيقى ما و بسيارى از ديگر كشورهاى جهان به خصوص مشرق زمين در نگاه موسيقى دانان غربى، مونوفونيك يعنى تك صدايى است. اين در عمل نيز مصداق دارد و مى‏دانيم كه عموماً نيز به صورت اصيل آن با يك ساز و گاه همراه با آواز اجرا مى‏شود. بنظر بعضى نيز تصاويرى كه از گروه نوازى در كتيبه‏ها و نقاشى‏ها باقى مانده است در حقيقت براى افزايش حجم صدا در فضاهاى اجرا بوده و عملا” همان نغمه با سازهاى مختلف به طور همزمان نواخته مى‏شده و به صورت موسيقى پلى فونيك يا چند صدايى اجرا نمى‏شده است. بنابراين برجستگى و اهميت يك نغمه يا ملودى كه به وسيله آهنگساز ايرانى خلق مى‏شود در حقيقت آن «آن» موسيقى ايرانى است و همه آن جذبه‏ها و ماندگارى‏ها در همين نغمه خلاصه شده است.

1. بعضى از آشنايان به هنر موسيقى در ارزش و شأن اين موسيقى تك صدايى يا مونوفونيك ترديد مى‏كنند و معتقدند كه موسيقى اى كه فاقد لايه‏هاى هارمونيك و كونترپوان باشد وجه هنرى والا ندارد. در حالى كه موسيقى بسيارى از كشورها اين گونه است و نه اينكه از شأن اين موسيقى كاسته شود بلكه تمام ارزش و تمام آن شأن و قدرت اين موسيقى در آن خط ملودى نهفته است. آن خط ملودى است كه داراى ظرفيت‏هاى بسيار غنى است كه مى‏تواند در نسل‏ها، عصرها طى هزاران سال باقى بماند. بسيارى از گوشه‏هاى موسيقى ايران گذشته از تاريخچه آن با يك ملودى بسيار كوتاه به چند هزار سال پيش مى‏رسد يعنى ما آن ظرفيت كه درون اين انگاره‏ها مى‏بينيم بسيار مهم است و اين ظرفيت ويژه، اساساً در موسيقى مغرب زمين نيست. ملودى‏هاى بسيار كوتاه، بسيار ساده ولى نگاه در عمق و در خط تركيب اصوات است كه آن يك هنر و يك فن ديگرى است. از اينجا است كه آن قضاياى عرفان و آن تفكر عرفانى در موسيقى ما ظهور مى‏كند و بنده در آثار استاد خرم هم توضيح خواهم داد. بنابراين آثار ايشان در قالب انگاره‏هاى موسيقى شرق و در موسيقى ما كه موسيقى رديف – دستگاهى است قرار دارد يعنى آن ريشه‏ها و منبع اصلى خلق موسيقى ما هست كه در حقيقت انگاره‏ها و چارچوب‏هايى است كه ما آن چارچوب‏ها را گوشه مى‏ناميم و اين گوشه‏ها در دستگاه‏ها دسته بندى مى‏شوند. بسيار مشكل است كه بتوانيد خلاقيت هايى داشته باشيد در همين قالب‏ها، يعنى شما قالب را داريد و مى‏خواهند كه در اين قالب و در همان گوشه يك كار تازه‏اى خلق كنيد. يعنى شما از آن قالب خارج نشويد ولى بداعتى را بوجود بياوريد و خلق بكنيد كه طى چند هزار سال گذشته خلق نشده است. اين يك بخش از فلسفه و آن رمز ماندگارى آثار آهنگسازان ممتاز از جمله استاد همايون خرم است. در حقيقت ضمن به اصطلاح وفادارى به آن انگاره‏ها كه اساس حفظ هويت موسيقى ملى ما هست در حقيقت اين خلاقيتها شكل گرفته و ظهور پيدا كرده و مى‏بينيم كه در نسل‏ها باقى مانده است. اين يك وجه بسيار مهم از نظر پايه‏هاى موسيقى ملى ما است كه حفظ آن حائز اهميت است.

امروزه ممكن است آثار بسيارى توليد و عرضه مى‏شود كه خيلى هم در گروه‏هايى از افراد جامعه اثر مى‏كند و خيلى‏ها هم ممكن است آن را دوست داشته باشند، ولى مدت زيادى در ذهن‏ها نمى‏ماند، در يك دوره‏اى مى‏درخشد و تمام مى‏شود. يكى از وجوه عدم ماندگارى آنها هم همين است كه پيوندشان با آن ريشه‏ها سست است. آن ريشه‏ها هستند كه مى‏توانند موجب رشد و شكوفايى بشوند. حفظش كنند، براى سالهاى بعد.

2. وجه ديگرى كه از آثار استاد خرم و بخصوص در موسيقى كلامى بسيار مهم است، خواننده محورى است. بسيارى از آثار موسيقى ما به علت اينكه خواننده خاصى آن را خوانده است در جايى مورد توجه قرار گرفته و بعد هم تمام شده است. چون آن خواننده خوانده است، چون توجه ما معطوف به آن خواننده بوده است.

آثار استاد خرم، با هر خواننده‏اى، به هر شكلى، خواننده ناشناس، خواننده شناخته شده جذابيت و تأثير عميق خودش را بر جاى گذاشته است. براى آنكه آن خلاقيت در خود ذات اثر وجود دارد و مربوط به شخص، معروف يا گمنام نيست. اگر شما برگرديد به چهل سال قبل بعضاً آثار استاد را خواننده‏هايى اجرا كرده‏اند كه اساساً خيلى هم شناخته شده نبودند و الان هم چندان شناخته نيستند. آثارى كه امروز ما با خواننده هايى ديگر اجرايش را مى‏بينيم اصلا” كسى نام اين خواننده‏هاى قبلى آنها را هم نمى‏داند و هنوز از همان زمان اين آثار باقى مانده در ذهن و روح و روان نسلها رسوب كرده است. بنابراين بايد در نظر داشت آثارى كه ساخته مى‏شود يكى از وجوه شهرت آن ممكن است مقدارى خواننده محورى باشد كه ممكن است در زمانى جذابيت داشته ولى بعد از يك مدت اين جرقه خاموش مى‏شود.

دکتر محمد سریر از اهمیت همایون خرم در موسیقی ایران گفت ـ عکس از جواد آتشباری

مهندس همایون خرم و همسرش فرزانه چیذری

3. در حقيقت يكى از وجوه مهم در كار هنرى و هر هنرى شخصيت و آن چارچوب فكرى و فرهنگى آن هنرمند است كه حال در شعر، در نقاشى يا در همه آثار و رشته‏هاى هنرى، اين ظهور و بروز دارد. يعنى انعكاس آن شخصيت فرهنگى در آثار، يعنى منش، تفكر، آن زير ساختهاى فكرى و انديشه است كه شأن و جايگاه والاى هنرى را به يك اثر مى‏بخشد، بدون اينكه در مواردى ما اطلاعى از خصوصيات يك هنرمند داشته باشيم. وقتى ما يك اثر را مى‏بينيم آن شأن و ظرفيتى كه در بنيان فرهنگى او وجود دارد را احساس مى‏كنيم مى‏توانيم تشخيص بدهيم كه اثر هنرى متعلق به كسى است كه زير ساختهاى فرهنگى محكم و انسانى دارد و ما نمونه‏اش را در بسيار كارهاى ايشان كه در گذشته و در گونه‏هاى مختلف موسيقى تصنيف كرده‏اند به طور مشهود مى‏شنويم و احساس مى‏كنيم.

4. استاد همايون خرم تحصيلات ديگرى نيز در علوم دقيقه دارند. اين نشانه‏اى است كه ايشان تا چه اندازه به ظرافت‏ها و آن دقت و نظم و تفكر منظم و علمى و انديشه‏اى كه خلاقيتهايش را در يك چهارچوب علمى شكل بدهد اهميت مى‏دهند. در تأثير تحصيلات ديگر ايشان در كار هنر با نظم فكرى و اينكه هر نت و هر نغمه‏اى كه خلق مى‏شود و پيوند آنها در درون مثل يك حركت معمارگونه در حوزه ساخت آثار هنرى باشد قطعاً غيرقابل انكار است. ما اين اثر را مى‏بينيم، كه چگونه، حركت ملوديها در يك معمارى بسيار هماهنگ شكل گرفته است. اينها مثل ساختمانى است كه با يك معمارى زيبا و دقيق ساخته شده، هر چيزى در جاى خودش قرار گرفته و نگاه بسيار هنرمندانه و معمارانه در كنار آن بوده است و اين متكى است به تحصيلات استاد كه بهرحال ضمن بهره‏گيرى از خود آن حرفه اين توانايى قطعاً در آثار ايشان موثر بوده است و از نظر تحليلى مى‏توان واقعاً اين را يكى از مواردى بدانيم كه اين آثار را ظرفيتى براى ماندگارى بخشيده است.

5. هيچ هنرى در مملكت ما نمى‏تواند دور از ادبيات زندگى كند. بدون ترديد همه هنرهاى ايرانى را به نوعى با ادبيات و يا با اشعارى زيبا زيور پيدا كرده و ما مى‏بينيم كه اين اشعار چگونه تأثير عميق بر دل و جان ما گذاشته است. زندگى ما و زندگى هنرى ما زير پرچم ادبيات غنى ايران زندگى مى‏كند و همه هنرهاى ما حتى هنر خط ما. با يك شعر زيبا زيور پيدا مى‏كند و تاثيرگذارتر مى‏شود. موسيقى نيز چنين است. موسيقى ايرانى از چند هزار سال قبل همراه و همنشين كلام بوده است. ما تقريباً همانند مغرب زمين موسيقى بى كلام و به آن شكل موسيقى كلاسيك پولى فونى جز رديف – دستگاههايى كه داريم، نداشته‏ايم. در موسيقى مغرب زمين وجه مهم موسيقى جدى آنها، موسيقى هايى است كه كلامى نيست و خود موسيقى تنهاست. به استثناى موسيقى كرال يا گروه خوانندگان كه در كليسا و مسيحيت رشد نموده و پايه موسيقى غنى مغرب زمين شد. ولى ما از سال‏هاى دور تركيبى از موسيقى و كلام داشته‏ايم. اشعار را با موسيقى ارائه كرده‏اند، بنابراين اين دو بالى كه در حقيقت هنر موسيقى كلامى را به پرواز درآورده است ادبيات يك شاخه مهم آن بوده است. دانش ادبى، از اصول مهم و پايه‏هاى اصلى ساخت و پرداخت اينگونه موسيقى است. يكى از به اصطلاح، ضعفهايى كه امروزه در بعضى از انواع موسيقى احساس مى‏شود كه بعضاً در آثار جوانهاى تحصيلكرده در رشته موسيقى نيز شنيده مى‏شود. عدم اشرافشان به ادبيات ما است. چه اتفاقى افتاده است كه ما هم در همان دبيرستانها بوده‏ايم و بالاخره كتابهاى درسى بود و حداقل ما اشعار بسيارى را از حفظ داريم و براى ما الگوها و انگاره‏هايى است كه ما چه از جهت ادبى چه از جهت اخلاقى به آن متكى هستيم و الان هم مطالعه را روى حركت و تحولات آثار ادبى معاصرين ادامه مى‏دهيم چگونه است كه بعضا هم اين دوره را نيز گذرانيده‏اند ولى يك خط يا يك مصرع نيز از اين جريان غنى و حياتى فرهنگى را بلد نيستند. چطور ممكن است يك ايرانى از آن گنجينه فرهنگى مرتبط با هويت ملى بى نياز باشد. يكى از اساتيد موسيقى من در خارج از كشور از كشور آلمان كه به ايران هم سفر كرده بود. مى‏گفت كه ايرانيان بايد افتخار كنند. يك فروشنده با شعر حافظ مى‏توانند بر روى مراجع خودش تأثيرگذار و محفوظات ادبى دارد در حالى كه يك آلمانى يك خط از اين اشعار مشاهير كشورش مانند گوته را نمى‏داند و از حفظ ندارد. يعنى اين پيوندهاست كه ما همين طور دست به دست مى‏گردانيم و به نسل بعد مى‏رسانيم. يكى از وجوه بارز استاد خرم، احاطه ايشان به ادبيات است. محفوظات بسيار، در حوزه‏هاى مختلف شعر، با درك وسيع از قضيه. درك ايشان از اشعار و كلام كاملاً در آثار ايشان مستتر است. شما وقتى مى‏رسيد به تركيب و تلفيق شعر و موسيقى متوجه مى‏شويد كه آثار ايشان چگونه تأثيرگذار مى‏شود و در ذهن و روح شنونده رسوخ مى‏كند و در خاطرش مى‏ماند. كلام قطعه آنچنان روان است كه مخاطب احساس مى‏كند خودش آن را ساخته است و آنقدر نزديك به فرهنگ عمومى جامعه ما است كه آن عرفان و آن تفكر عرفانى كه در حقيقت در ادب ما، در بخشهاى مختلف آن به نوعى نهفته است در اين اشعار وجود دارد و به شكل بسيار زيبايى در آهنگ‏ها متجلى شده است. (امشب در سر شورى دارم / امشب در دل نورى دارم) اينها ديگر حرف معمولى نيست، اينها در حقيقت آن سرگشتگى‏ها و شيفتگى‏ها و شيدايى‏هاى عرفانى است كه در شكل شعر و موسيقى با همديگر تجلى‏پيدا مى‏كند و آن اثر ماندگار را بر جاى مى‏گذارد.

6. استاد خرم به عنوان يك نوازنده مولف در نوازندگى ويلن از مكتب استاد مسلم موسيقى و نقطه عطف موسيقى ايران استاد ابوالحسن صبا، يعنى كسى كه طلايه دار موسيقى نوين ايران در همين دوران معاصر ما بوده و در حقيقت شكل موسيقى ما را به نوعى به سمت موسيقى علمى سوق داده است و در اين امكان فراهم گرديده كه موسيقى خودمان را بتوانيم براى مردمان ملل ديگر توضيح بدهيم ما حتماً نبايد هنرمند را دنبال خودمان ببريم و بگوييم موسيقى ما اين است و هنرمند ما بايد بنوازد تا مخاطب با آن ارتباط برقرار كند. جمع آورى موسيقى مقامى و رديف – دستگاهى ما و جمع آورى موسيقى‏هاى محلى و فولكلوريك ما و خدماتى كه استاد انجام داد و ايشان يگانه شاگرد و يگانه بازمانده از آن نسل كه خداوند به ايشان عمر طولانى بدهد، در حقيقت پرچمدار اين مكتب هستند، چه در نوازندگى ويلن و چه در شناخت رديف و دستگاهها كه سينه به سينه طى قرنها به ما رسيده، و ما هم انشاءالله بتوانيم از مكتب ايشان استفاده كنيم و بتوانيم اين پرچم را به دست نسلهاى آينده بدهيم.

صحنه ای از مراسم شب استاد مهندس همایون خرم ـ عکس از جواد آتشباری

7. استاد همايون خرّم به عنوان نويسنده و پژوهشگر كه چهره ديگرى از اين منشور است، چه در حوزه موسيقى چه در حوزه‏هاى پژوهش تاريخ موسيقى و روشهاى آموزش موسيقى نغمه‏هايى را كه ايشان منتشر كرده‏اند چه در آثار موسيقى مكتوب و چه به صورت صوتى خدمات ماندگارى است كه ايشان در اين چهره انجام داده‏اند و نه فقط به عنوان يك نوازنده مؤلف و يا به عنوان آهنگساز، بلكه توانسته‏اند اين آثار را به شكل مكتوب به نسلهاى مختلف منتقل كنند.

8. استاد همايون خرم نهايتاً به عنوان هدايت كننده اركستر و رهبر اركستر كه روح واحدى را در اجراى آثارشان و نوازنده‏ها ايجاد كرده‏اند و توانسته‏اند در حقيقت آثار خودشان را در يك مجموعه تفكر واحد در اركسترگلها متجلى كنند. آثارى كه امروز از اين هنرمند به دست ما رسيده است، پلى است از هويت ملى ما بين همه ايرانيان كه در سراسر جهان به زندگى عاشقانه خودشان به ميهن ادامه مى‏دهند و ما افتخار مى‏كنيم به وجود ايشان انشاءالله كه خداوند ايشان را سلامت نگه دارد و ما هم در كنار ايشان بتوانيم از گوشه‏اى از اين توانايى‏هاى ايشان استفاده بكنيم. اميد كه اين نغمه‏هاى سرشار از عشق در خاطر و خاطره جوانان و تمام ايرانيان و كسانى كه به مام وطن مهر مى‏ورزند و به سرزمين خود و هويت فرهنگى شان افتخار مى‏كنند همچنان جارى و پايدار بماند.

بخارا شماره 70، فروردین ـ اردیبهشت 1388