۱. میرعلى هروى
میر على هروى از سادات حسینى شهر هرات بود. در این شهر پرورش یافت. در خوشنویسى شاگردِ مولانا زینالدین محمود بود. در جوانى به دربار سلطان حسین بایقرا (متوفى ۹۱۱ ه’) راه یافت و عنوان کاتب السلطانى گرفت.
شهر هرات در دوران ۳۸ سال سلطنت بایقرا آبادترین و شکوفاترین روزگار خود را داشت. رونق و اعتلاى فرهنگى و هنرى هرات در این دوران و به واسطه وزارت امیر علیشیر نوایى به اوج رسیده بود. دربار هرات محفل دانشمندان، ادیبان و هنرمندان بزرگى از جمله: امیر علیشیر نوایى وزیر و خزانهدار شاه سلطان حسین بایقرا که به فارسى و ترکى شعر مىسرود و فانى تخلص داشت، عبدالرحمن جامى از شعراى بزرگ آن دوره، میرخواند مورخ، واعظ کاشفى دانشمند و ادیب و خطیب و صاحب کتاب روضه الشهدا و اخلاق محسنى، روحالله میرک خوشنویس و نقاش، سلطانعلى مشهدى خوشنویس، کمالالدین بهزاد نقاش، یارى مُذَهّب و میرعلى هروى خوشنویس و خواجه عبدالله مروارید و بسیارى دیگر بود که گرد مىآمدند و غالباً شاه نیز در مجلس آنان حضور پیدا مىکرد.
میرعلى پس از مرگ سلطان حسین و فتح هرات به دست شاه اسمعیل تا ۹۳۵ ه’ نیز در هرات به سر برد. اما پس از هجوم عبیدالله خان ازبک (برادرزاده شیبک خان) اوضاع هرات نابهسامان شد و حاصل این کشاکشها خرابى هرات و کوچاندن اهالى هرات بود به بدترین و موحشترین شکل آن.
از این پس میرعلى هروى نیز به یک مهاجرت اجبارى و تبعید به بخارا تن در داد. این مهاجرت و دورى از خانه و کاشانه باعث افسردگى و کدورت خاطر او شد. میرعلى که شعر نیز بسیار نغز مىسرود در قطعهاى به خوبى این حالت خود را بیان کرده است:
عمرى از مشق دو تا بود قَدَمْ همچون چنگ
تا که خط من بیچاره بدین قانون شد
طالب من همه شاهان جهانند و مرا
در بخارا جگر از بَهرِ معیشت خون شد
سوخت از غصه درونم چه کنم، چون سازم
که مرا نیست از این شهر رهِ بیرون شد
این بلا بر سرم از حسنِ خط آمد امروز
وه که خط سلسله پاىِ منِ مجنون شد
از دیگر اشعار اوست:
پنج چیز است که تا جمع نگردد در خط
هست خطاط شدن پیشِ خرد امر محال
دقتِ طبع و وقوفى ز خط و خوبى دست
طاقت محنت و اسباب کتابت به کمال
ور از این پنج یکى راست قصورى حاصل
ندهد فایده گر سعى نمایى صد سال
از میرعلى اشعارى به خط خودش در موزهها و مجموعههاى خصوصى وجود دارد. او در نثر هم دستى داشته و بسیار شیوا مىنوشته است. رسالهاى در آداب خوشنویسى به نثر دارد به نام مداد الخطوط.
از آغاز و پیدایش خط نستعلیق و رواج و گسترش آن تا قبل دوران صفویه و ظهور میرعماد بزرگ، به حق خوشنویسى برتر و بهتر از میرعلى ننوشته است. آثار بر جاى مانده از او که شامل کتابتها و قطعهها و چلیپا است و زینتبخش موزههاى جهان و مرقعات و مجموعههاى خصوصى است؛ شاهد این مدعا است.
این نابغه عالم هنر خوشنویسى پس از تحمل حدود شانزده سال غربت در سال ۹۵۱ه’. وفات یافت.