شب دکتر رضا نیلی پور برگزار شد/پریسا احدیان

عصر شنبه، هشتم دی ماه سال یکهزار و سیصد و نود و هفت، چهارصد و هفدهمین شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا با همراهی نشر خاموش، نشر نویسه پارسی و خانۀ اندیشمندان علوم انسانی به شب «رضا نیلی پور» اختصاص یافت.

در این شب که در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شده بود، سخنرانان: مجید شمس الدین، حسن عشایری، علی شمس اردکانی، زهرا سادات قریشی، آزیتا افراشی به سخنرانی پرداختند. پخش فیلم مستند «رهایی از مکتب» ساختۀ مجید محرابی و رونمایی از کتاب «زبان شناسی بالینی فارسی و تکوین زبان» از دیگر بخش های این نشست بود.

در ادامه می توانید شرح این گزارش را مطالعه بفرمایید:

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این مجلس، از مجید شمس الدین دعوت کرد تا بخش هایی از زندگینامۀ دکتر رضا نیلی پور را قرائت کند. مجید شمس الدین چنین گفت:

“رضا نیلی پور متولد 27 اردیبهشت 1320، پس از دریافت کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه اصفهان، در دورۀ کارشناسی ارشد و دکتری زبان شناسی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، از کلاس های دکتر محمد مقدم، دکتر محمدرضا باطنی، دکتر هرمز میلانیان و دکتر مهرداد بهار بهره برد.

وی در سال 1349 در دانشگاه ایلینوی آمریکا نخستین تحقیقات خود را در حوزۀ روان شناسی زبان و دو زبانگی آغاز کرد. در سال 1351 استادیار دانشگاه جندی شاپور شد و از خرداد 1356 تا شهریور 1357 دورۀ تخصصی زبان شناسیِ شناختی و عصب شناسی زبان را در دانشگاه های برکلی و ایلینوی آمریکا گذراند. و به جندی شاپور بازگشت. در دوران انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها، دانشگاه جندی شاپور را رها کرد و به دانشگاه های تهران آمد.

پس از بازگشایی دانشگاه ها تدریس و تحقیقات زبان پریشی و دوز بانگی را در دانشکدۀ توانبخشی ادامه داد. از سال 1378 به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی دعوت شد و به مدت ده سال استاد و مدیر گروه گفتار درمانی آنجا بود. راه اندازی نخستین دورۀ دکتری گفتاردرمانی ایران، چاپ نخستین مجلۀ زبان و ذهن و راه اندازی گروه پژوهش گفتار و زبان، گوشه ای از فعالیت های علمی او در این دوره است.

مجید شمس الدین شرح حال و فهرست اثار دکتر نیلی پور را برشمرد.
مجید شمس الدین شرح حال و فهرست اثار دکتر نیلی پور را برشمرد.

نیلی پور سال 1381 مفتخر به کسب لوح افتخار پژوهش در حوزۀ زبان شناسی بالینی در هشتمین جشنوارۀ علوم پزشکی رازی و سال 1384 به عنوان پژوهشگر برگزیدۀ فرهنگستان علوم در جشنوارۀ خوارزمی انتخاب شد. سال 1391 به عضویت آکادمی زبان پریشی آمریکا و همچنین به عضویت شاخۀ زبان شناسی شناختی در ایران، تدوین و چاپ مجموعه آزمون های دانش بنیان و زبان آزمای بالینی و تدوین فصل تحقیقات عصب شناسی زبان فارسی در کتاب Handbook of Persian Linguistics  The Oxford از آخرین فعالیت های علمی او به شمار می رود.”

سپس دکتر حسن عشایری در توصیف بخارا و علی دهباشی اینچنین سخن گفت:

“ما دانشگاهی هستیم و بازنشسته، ولی دوباره باز ایستاده هستیم. یاد فیلسوفی در فرانسه می افتم که از آلمان تبعید شده بود، یک جملۀ جالبی داشت که می گفت یک عده در دانشگاه هستند و پورفسورند و پروفسور فلسفه هستند ولی از فلسفه هیچ چیزی سرشان نمی شود؛ یک عده بیرون دانشگاه هستند و پروفسور نیستند ولی کارشان فلسفه است؛ آقای دهباشی از آن هاست. دانشگاهی نیست اما کارش دانشگاه است و خودش دانشگاه است. ایشان با امکانات بسیار کم این کارها را انجام می دهند. یک کتابی چند وقت پیش می خواندم که یادشان افتادم، «زیبایی شناسی مقاوت». ایشان یک انسان دانشگاهی است.”

سپس حسن عشایری از خاطرات آشنایی خود با رضا نیلی پور و اهمیت مطالعات میان رشته ای در حوزه های مختلف از جمله روانشناسی و زبان شناسی بالینی چنین سخن گفت:

“ما در دانشگاه توانبخشی شروع به همکاری با آقای نیلی پور کردیم. سال های 65 زنده یاد عظیم وهاب زاده من را احضار کرد که ما می خواهیم یک سمپوزیوم نوروپسیکولوژی راه بیندازم. در آن سال ها هیچ خبری از شناخت و نوروساینس نبود. مرا خدمت آقای نیلی پور معرفی کرد و خیلی خوشحال شدم دیدم که ایشان روی زبان پریشی (آفازی) کار می کنند و این احساس بیگانگی را از دست دادم چرا که در اروپا در بخش میان رشته ای کارهای بسیاری انجام می شد مثلا روی مغز فرهنگی کار می کردند و حالا آقای نیلی پور در حوزۀ زبان کار می کردند. ما این سمپوزیوم را با حضور دکتر باطنی و ایشان غنی برگزار کردیم که البته عوارض جانبی هم داشت.

دکتر حسن عشایری از سالها همکاری با دکتر نیلی پور در دانشکده توانبخشی گفت.
دکتر حسن عشایری از سالها همکاری با دکتر نیلی پور در دانشکده توانبخشی گفت.

 بعدها با ایشان در توانبخشی همکار شدیم و من هم در کوله پشتی ام مسألۀ مغز فرهنگی را داشتم که بررسی کنم و ببینم این فرهنگ در بخش های مختلف مغزکجاست و ما توانستیم در دانشگاه توابخشی با کمک آقای دکتر پژوهش هایی را در زمینۀ زبان پریشی انجام دهیم. نتیجه اش مقالۀ معتبری شد که بزرگی فرمودند و من هم در کنارشان این مقاله را در مجلۀ «زبان مغز» چاپ کردیم. در سفر باید شناخت! من و آقای دکتر در کنگره ای در سیدنی همسفر بودیم. آنجا با پروفسور پارادی آشنا شدیم که در حوزۀ دو زبانه ها صاحب نظر هستند که این هم حیطۀ مهمی است که ما بایستی جدی تر بگیریم.

زبان خانۀ وجود است و واژه بذر فکر و عمل فرزند سخن است. زبان برای ما همان انگیزه است، زبان برای ما همان شناخت است به قول لوریا؛ زبان همان ذهن به قول ویگوستکی؛ زبان همان هویت است. ترجمه هایی که آقای دکتر دارند و با افتخار صحبت هایی که با لیکاف و نوآم چامسکی داشتند و ارائه دادند بسیار مهم است. و مطالبی از نوآوری که بعد از انقلاب اولِ زبان، نوام چامسکی و بعدها لیکاف در علوم شناختی داشتند. برای ما خیلی مهم بود که میان رشته ای در ایران کار شود. ما در توانبخشی یک کار گروهی انجام می دهیم و تنها کی کسی که رد بخش زبان این کار را به نحو احسنت ارائه داده و با تحقیقالتی که بعدها در دانشگاه علوم بهزیستی ارائه دادند، آقای دکتر نیلی پور بودند. علوم شناختی در ایران مد شده ولی آنچه آقای دکتر به تقریر درآورده اند بینظیر است. یعنی ما در رشتۀ توانبخشی و نوروساینس ابزار دیگری نداریم. همیشه آم.آر.آی نمی تواند ذهن مرا نشان دهد، این زبان است که میکروسکوپ ذهن است. و بدون ابزار نمی توانیم وارد مغز شویم. شما از ام ار آی نمی توانید روحیۀ یک فرد و بخصوص به پردازش اطلاعات زبان و گفتار خاموش دسترسی پیدا کنید. چون پشت آن یک سیستم بسیار پیچیده ای است که این سیستم لیمبیک بزرگترین سانسورچی مغز است و اگر این هیجان و عواطف نباشد من دروغ نمی گویم و تزویر نمی کنم و این جاست ابزاری که آقای دکتر آن را تنظیم فرمودند، آزمون زبان پریشی فارسی و و حتی در آذری و زبان های دیگر به ما کمک می کند این ذهن و فرآیندهایی که سازمان بندی رفتار فردی، میان فردی و اجتماعی را انجام می دهد کجای مغز اتفاق می افتد؛ نه تنها در مغز بلکه در بیرون از آن در ارتباطات و …. یادمان نرود که یاکوبسن نقد ادبی را از آفازی شروع کرده و مدلش زبان پریشی است. و این اهمیت بسیاری دارد.”

وی در ادامه افزود:

“در دانشکدۀ توانبخشی بیمارانی داشتیم که ترکش خورده و یا سکته کرده بودند و ساعت ها ما خدمت آقای دکتر زبان پریشی را بر روی آن ها بررسی کردیم. منظور توانبخشی و درمان نیست؛ منظور چیز دیگری است که از آن به مسائل مهمی پی بردیم. مثلا شما می دانید نوروسایکولوژی با دو نیمکره سر و کار دارد. نیمکرۀ راست و چپ اغلب آن هایی که دچار آسیب نیم کرۀ چپ هستند چه از طریق تومور و خونریزی و ضایعات دیگر، زبان پریشی پیدا می کنند. خب ما با مطالعه به این موضوع پی بردیم که نیمکرۀ راست ایرانی ها چگونه کار می کند. تحقیقات نشان می دهد که بشریت بیشتر با نیم کرۀ راست مغز بوده است و عرفانی. نیمکرۀ چپ انتزاع است و خردورزی و فعلا در دنیا به نظر می رسد بیشتر نیم کرۀ راست فعالیت می کند و ما شاهد خردستیزی و کسوف خرد است. و بررسی این خرد بدون فعالیت های عالی ذهن که همان زبان باشد، امکان پذیر نیست؛ بالاخره واژه همینطوری نیست؛ حوزه ای دارد و زمینه ای که وقتی بررسی کنیم، به عمق شخصیت هم پی می بریم. هیچ ابزار دیگری جز این نداریم که مثلا با ابزاری مثل نوار مغزی نیم توانیم به مسائل عمق ذهن پی ببریم. بر همین اصل هنوز خودمان را شاگرد آقای نیلی پور می دانیم.

آقای دکتر نیلی پور صبر و تحمل بسیاری دارند در معاینۀ بیمارانی که ساعت ها باید در کنارشان بنشینی و کار سختی است. و ما قدردان ایشان هستیم که این ابزار را برای ما تهیه کردند. کتاب هایشان بسیار مفید هستند. امیدوارم در این دیار بتوانیم به همت آقای دهباشی از این جلسات میان رشته ای بگذاریم و این دانشگاهی که ایشان تأسیس کرده اند ادامه پیدا کند.”

در لحظاتی دیگر از این مجلس، دکتر آزیتا افراشه از خاطرات تدریس و فعالیت های دکتر نیلی پور در طرح و حل مفاهیم گوناگون در زمینۀ زبان شناسی شناختی و تألیف منابع مهم چنین بیان داشت:

“استاد نیلی پور استادی مهربان و خوش رو، شوخ طبع و باهوش که در توسعۀ زبان شناسی شناختی در ایران نقشی مهم و اصلی داشتند. انتشار کتاب زبان شناسی شناختی ایشان، دومین انقلاب معرفت شناختی در زبان شناسی برای من که سال ها بود در حیطۀ زبان شناسی شناختی کار می کردم، حقیقتا یک نقطۀ عطف به شمار آمد. برای اینکه با ابعاد تازه ای به زبان دوستانه آنطور که لیکاف خودش مطالب را بیان کرده بود، توانستم با اندیشه هایش آشنا شوم. سئوالات هوشمندانه ای که دکتر نیلی پور در مصاحبه ها از لیکاف پرسیده اند. مطالبی را که برخی شاید برای ما هم ابهام بود و برخی را فقط ذهن تیزهوش آقای دکتر توانسته بود، دنبال کند، برای ما روشن کرد. این مصاحبه ها حقیقتا بخش های ناپیدای پازل تفکر لیکاف را بخصوص در حیطۀ استعاره برای ما دانشجویان روشن کرد و در عین حال همانطور که آقای دکتر عشایری هم اشاره کردند، با شخصیت هایی مثل نارایانان و مفاهیمی که کمتر در زبان شناسی ایران شناخته شده بودند، مثل استعارۀ اولیه با آن کتاب آشنا شدیم.

این مطالب برای ما مسیری را روشن کرد که بعد آقای دکتر بیشتر این راه را برای ما هموار کردند. به یاد دارم در یکی از کنفرانس های علوم شناختی بود که آقای دکتر یک مصاحبۀ زنده را با لیکاف ترتیب دادند و در آنجا باز همین مطلب که از کتاب زبان شناسی شناختی آغاز شده بود یک دریافت تازه ای از استعاره مطرح شد که استعاره فقط یک آرایۀ ادبی و زیبایی آفرین نیست و یک شبکۀ نورونی است و این را برای ما در آن جلسه هر چه بیشتر توضیح دادند. حقیقتا این تلاش های شخصی ایشان و این زحمتی که با دلسوزی کشیدند و سفرهای متعدد کردند و مصاحبه با شخصیت های بزرگ داشتند و ما را به طور مستقیم و دست اول با اندیشه های آن ها آشنا کردند و واقعا بسیار باارزش است؛ نکتۀ دیگر اینکه در جهت ارتباطات بین رشته ای میان عصب شناسی، زبان شناسی بالینی و گفتار درمانی گام های مهمی را برداشته اند، این ارتباطات باعث شد نه تنها پژوهشگران از حوزه های مختلف با هم آشنا شوند و کارهای جدی را شروع کنند؛ بلکه زبان شناسی کاربردی شود. این یکی از بزرگترین بهره هایی است که به زبان شناسی رسید و این را مدیون آقای دکتر نیلی پور هستیم.”

دکتر ازیتا افراشی از شیوه تدریس دکتر نیلی پور گفت.
دکتر ازیتا افراشی از شیوه تدریس دکتر نیلی پور گفت.

وی در ادامه اظهار داشت:

“وقتی ایشان پنلی را به مقالات زبان شناسی اختصاص دادند در کنگرۀ علوم اعصاب، آنجا بود که زبان شناسان توانستند مهلتی پیدا کنند و حرف ها و یافته های خود را در اختیار رشته هایی قرار بدهند که شاید به نظر نمی رسید این گام را بشود در این فضای علمی در ایران برداشت.

من حقیقتا به اینکه آقای دکتر را میشناسم و اینکه با ایشان در جلساتی این فرصت را پیدا کردم که از محضرشان استفاده کنم و از نوشته های ایشان استفاده می کنم، افتخار می کنم و برایشان آرزوی سلامتی می کنم.”

در این بخش فیلم مستند «رهایی از مکتب» ساختۀ مجید محرابی به نمایش گذاشته شد.

پس از پخش فیلم، دکتر علی شمس اردکانی (برادر همسر دکتر نیلی پور) از خاطرات خود با ایشان و خصایلشان چنین گفت:

“ما از کودکی با آقای دکتر نیلی پور آشنا بودیم. البته کارگاه پدر ایشان روبروی منزل خالۀ من بود. ما ایشان را گهگاهی آنجا دیده بودیم تا اینکه موقع امتحانات ششم ابتدایی در آن اعصار قدیمه، امتحانات ششم ابتدایی حوزه ای بود و چند دبیرستان را با هم ادغام می کردند. ما را رهنمون شدند به مدرسۀ تازه تأسیس که می گفتند اینجا مدرسۀ نمونه است و زمین ورزش داشت و سالن. برخلاف دبستان ما که در یک خانۀ قدیمی بود. ما به مدرسۀ نمونه رفتیم و من نسبتا شاگرد ممتاز کلاس خودمان بودم و اتفاقا در آن زمان به دستور پدرم مکلف بودم که کت و شلوار نپوشم بلکه ملبس به قبا بودم.

صحنه ایی از شب دکتر رضا نیلی پور
صحنه ایی از شب دکتر رضا نیلی پور

مدیر مدرسۀ آقای نیلی پور همه را به هم معرفی کرد و من ایشان را چهرتا می شناختم و بلافاصله با هم شروع به صحبت کردیم. ناظم به من گفت تو موظف هستی فروشگاه مدرسه را عهده دار باشی و آقایون به نظرم اعتراض داشتند چرا این ها که از مدرسۀ دیگری آمده اند، فروشگاه را به دست می گیرند. این اولین دیدارما بود. بعد امتحانات برگزار شد و روابط ما با یک سری از دوستان کم و بیش ادامه یافت و تصمیم گرفتیم پیک نیکی برویم، در آن زمان همه دوچرخه داشتیم و این برنامه، دوره شد برایمان.

این داستان ادامه داشت تا اینکه ایشان رفتند به دانشسرای مقدماتی کلاس دهم و یازدهم و ایشان در آنجا بودند و ما در دبیرستان ادب، با برخی از دوستان مشترکمان همچنان این دوره را ادامه دادیم. ایشان در همایون شهر معلم شدند. دار و دسته بلند شدیم و به دیدن این معلم جدید التأسیس که یک ماه و نیمی بود معلم شده بود دوچرخه ها را سوار شدیم تا همایون شهر رفتیم.  مسکنی گرفته بود و ظرف مسی داشت؛ گفتیم بله گفتند در این کاسه نگاه کنید چند تخم مرغ هست و این ها کاردستی دانش آموزانمان هست! نیمرو درست کردیم و در خدمتشان بودیم و هفتۀ بعد به روستای دیگری به اسم نکو اباد نزد دوست دیگری رفتیم که آنجا کاردستی ها مرغ بود! (می خندد!) این ارتباطات برقرار بود تا اینکه من سال آخر دانشکدۀ حقوق بودم. گذشت و ایشان به تهران آمد با عدۀ دیگری در امیرآباد زندگی می کردیم.  و شرایط زندگی امان این بود که هر کسی زودتر بیدار می شد، صرف از اینکه لباس ها برای چه کسی باشد، کراوات و لباس ها را برمی داشت و می رفت!

بعدها به سربازی رفتیم و اتفاقا بخشی از سربازی ام در اهواز بود و جاده صاف کن آقای دکتر در اهواز بودم. بعد رفتیم امریکا و خاطراتی که با هم داشتیم. آقا دکتر نیلی پور سنگر زبان فارسی را در توسعه با دید زبان شناسی نگاه داشته اند که از هر جهت مایۀ افتخار ما است.”

دکتر علی شمس اردکانی از نیم قرن دوستی با دکتر نیلی پور گفت
دکتر علی شمس اردکانی از نیم قرن دوستی با دکتر نیلی پور گفت

در بخشی دیگر دکتر زهرا سادات قریشی از نیم قرن خدمات رضا نیلی پور در بخش زبان شناسی چنین سخن گفت:

“اگر نامی بلند آوازه و ماندگار می شود حتما مهر تأییدی از طرف پروردگار بوده و من خوشحالم  شاگرد ایشان بوده ام. می خواهم از عشق و استادی و استقامت ایشان بگویم. از استادی صحبت می کنم که مجموعۀ اضداد است. بلندنظرو سخت کوش و در همین حال ساده و صمیمی. هنوز هم دفتر ایشان در دانشگاه به روی یک دانشجوی ترم یکی باز است. که می تواند در بزند، وارد اتاق آقای دکتر شود و نظراتش را بگوید و این یک فرصت مغتنمی برای ماست.

من می خواهم از ایشان به عنوان زبان شناسی یاد کنم که پا به عرصۀ ناشناخته ها گذاشت. و وارد حیطۀ عصب شناسی زبان شد. به واقع آقای دکتر اولین آفازیالوژیست ایران است. آوازه اشان در بیرون مرزها خیلی بیشتر از شهرتشان در درون مرزهاست. ایشان به واقع پایه و معمار آفازیالوژی در ایران و به صورت رسمی دکتری گفتار درمانی در ایران هستند. اگر من الان دکتری گفتار درمانی دارم، سنگ بنای آن را آقای دکتر گذاشته اند.

به جرأت می توانم بگویم هر مقاله ای در زمینۀ گفتار درمانی و زبان پریشی در ایران ارائه می شود، حتما بخشی از آن به یکی از آثار آقای دکتر ارجاع داده شده است. اینجا فرصت مناسبی است که از طرف جامعۀ گفتار درمانی ایران از دکتر نیلی پور به پاس همۀ خدمات و استقامت طولانی اشان تشکر کنم. دکتر علاوه بر اینکه ده ها کتاب در حوزۀ شناخت زبان و مغز تدوین کرده اند؛ در زمینۀ ساخت آزمون های پرکاربرد هم برای بیماران سکتۀ مغزی و هم برای کودکان و قدم های خیلی مؤثری برداشتند. آقای دکتر همیشه یک کاری را شروع می کردند تا اخرش می رفتند و هیچگاه تحقیقاتشان متوقف نمی شد. اگر ایشان به جایی رسیدند ثمرۀ همت خودشان بوده است.”

دکتر زهرا سادات قریشی از جایگاه دکتر نیلی پور در زبانشناسی علمی گفت.
دکتر زهرا سادات قریشی از جایگاه دکتر نیلی پور در زبانشناسی علمی گفت.

در واپسین لحظات این شب دکتر رضا نیلی پور با دوست داران خود از نقاط عطف و عوامل تأثیرگذار دوران تحصیل خود، اینچنین سخن گفت:

“حکایت گردهمایی امشب از موهبت های معلم بودن و یافتن دوستان مهربان است که باید در برابر مهرخالصانه شان سر تعظیم فرود آورم.

لازم است از آقای دهباشی عزیز که سالیانی است با تلاش های صادقانۀ خود گوشه های مختلف فرهنگ علمی و ادبی این سرزمین را برای عبرت آیندگان در تاریخ ثبت می کنند، سپاس فراوان کنم.

همچنین سپاس ویژه دارم از آقای امیر احمدی مدیر نشر نویسه و همکارانشان برای تلاش های صادقانه و برنامه ریزی ها و هماهنگی های امشب برای همۀ دوستان آرزوی سلامتی و موفقیت های بیشتر می کنم.

اگر اجازه بدهید چکیده ای از بعضی نقاط عطف و عوامل تأثیرگذار دوران تحصیل خودم را برای عبرت گرفتن جوانان عرض کنم. تا بدانند که زندگی آنچنان هم که تصور می شود، آسان نیست. زندگی علمی تلاشی است بی پایان همراه با موانع زیاد.

به گذشتۀ خودم بر می گردم که در بین عناصر تأثیرگذار برای نگاه رو به جلو برای پیشرفت علمی و پیدا کردن راهی نو برای ادامه تحصیل علاوه بر همراهی های و محبت های خانواده و همسر و فرزندان عزیزم باید از شهر اصفهان و تولدم در اصفهان در آن فضای تاریخی و جغرافیایی زیبا با خیابان چهارباغ و ساحل زاینده رود همراه با فضای مبارزاتی ده 20 و 30 که حتی مساجد بزرگ و میدان نقش جهان و میدان مجسمه بزرگان ادبی و عالمان صادق آن دوران، مبارزات انتخاباتی و سیاسی آن دوران همه و همه برای ما جوانان آن دوران منابع و مراکز مهم یادگیری، مطالعه، گفت و گو ما شده بود. در سال های دهۀ 40 آغاز فعالیت های ادبی اصفهان و شکل گیری حلقۀ ادبی جنگ اصفهان به همت زنده یادان هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی، ابوالحسن نجفی، و حضور فعال همکلاسی و دوست فرزانه ام دکتر ضیاء الدین موحد و جلیل دوستخواه همه و همه فضای خاص یادگیری و به تفکر واداشتن و پیشرفت برای جوانان آن دوران بود.

البته در آن دوران جوانان علاقه مند به تحصیل از همان سال های نخست برای ادامه تحصیل حمایت و تشویق می شدند. حتی ثروتمندان اصفهان به شیوه های مختلف از دانش آموزان مستعد و دانشجویان حمایت می کردند. در عید نورورز کارخانه داران از پارچه های کارخانۀ خود به همۀ دانش آموزان لباس فرم می دادند، ولی با زیرکی خاص از همۀ دانش آموزان پول لباس را نمی گرفتند. حتی در تهران برای کمک دانشجویان شهرستانی با هماهنگی های دکتر شمس، چندین خوابگاه بزرگ در کوی امیرآباد ساختند و کمک هزینۀ تحصیلی هم دادند. همکاران نوروساینس به خوبی می دانند که امروزه نقش محیط زیست یا ECHONICHE در کیفیت یادگیری یک اصل مسلم است. دوران تحصیل من دارای چند نقطۀ عطف بود که اگر فرصت بود چکیده ای از آن عرض کنم:

صحنه ای دیگر از شب دکتر رضا نیلی پور
دکتر ژاله اموزگار و دکتر علی اشرف صادقی در شب دکتر رضا نیلی پور.

*رهایی از مکتب سید نورالله در 7 سالگی اصفهان

*رهایی و نجات از  نابسامانی های مکتب جندی شاپور در دوران انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها در 42 سالگی.

*دوران سرگردانی و بلاتکلیفی دو ساله در دوران تعطیلی دانشگاه ها در تهران.

سرانجام دورۀ بازگشت به خویشتن پس از شرکت در دو کنفرانس زبان شناسی اروپایی و تجدید قوا برای پیوستن به حلقۀ نوروپسیکولوژی دکتر عشایری. همراهان در دانشکدۀ توان بخشی و حلقه جلسات نوروساینس بیمارستان شهدای به همت دکتر نجل رحیم و دکتر پارسا و سایر همکاران و فراخوانده شدن به خدمت علمی در دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی. بدون حمایت های محیطی و معلمان توانا و مهربان و استادان بزرگ معلوم نبود با تلاش های علمی امشب در خدمت شما در و دل کنم.

اما مختصری دربارۀ مکتب سید نورالله: داستان مکتب سید نورالله، مشق شب نوشتن روی لوح حلبی و خط زدن مشق شب به وسیلۀ سید نورالله و سرانجام شستن مشق شب از روی لوح در جوی آب مجاور مکتب برای آمادگی مشق شب دوباره. بقیه روز هم بیشتر به فرمان یکی از ما که زنجیرش رهاتر بود یعنی مبصر (به قول اخوان) فرمان می داد: «دست ها روی زانو و سرها بالا وگرنه چوبی بر سر شما رها می کنم.»

در مجموع خاطره های دوران مکتب عشق، مشق شب نوشتن های تکراری و در زیر سایۀ ترس از کتک خوردن از سید نورالله و مبصر بود. ما همچنان تکرار می کردیم، شب را و روز را و هنوز را!

در پایان استاد دکتر رضا نیلی پور از دورانهای گوناگون تدریس و اموزش خود در دانشگاهای امریکا و دانشگاه تهران در رشته زبانشناسی علمی و زبانشناسی گفتاری گفت
در پایان استاد دکتر رضا نیلی پور از دورانهای گوناگون تدریس و اموزش خود در دانشگاهای امریکا و دانشگاه تهران در رشته زبانشناسی علمی و زبانشناسی گفتاری گفت

 با تأسیس دو دبستان و یک دبیرستان نوساز و مجهز در محلۀ قدیمی قبله دعا رهایی از مکتب آغاز شد. سال های ابتدایی را در دبستان محمدرضا و پس از نتیجۀ امتحان نهایی تصدیق ششم ابتدایی با توصیه ناظم دبستان در تابستان به خیاطی رفتم و چون به دبیرستان سعدی دعوت شدم از بلاتکلیفی نجات یافتم. این خود نقطه عطف مهمی تشویقی بود. فضای تاریخی و رقابت علمی دبیرستان سعدی با همراهی معلمان توانا و هم نشینی با همکلاسی های غالب آنان از دوستان و فرزانگان امروزی شدند همه بسیار تأثیرگذار و آموزنده بود.

نقطه عطف بعدی راه یافتن به دانشسرای مقدماتی اصفهان با حقوق ماهی 60 تومان بود. نتیجه امتحان آغازین و پایانی این دوره مرا به نزدیکترین روستای اصفهان یعنی همایونشهر هدایت کرد. دیپلم ریاضی را هم شبانه و به قول دبیر فیزیکمان همراه با تدریس الکتریسیته در پناه چراغ نفتی گرفتم.”

وی در ادامه افزود:

“چند خاطرۀ کوتاه از دوران معلمی در همایون شهر:

*با نخستین حقوق  معلمی از مغازۀ یکی از دبیرانم در چهارباغ رادیوی کوچکی خریدم. ولی تا مدتی برای روشن کردنش مسأله داشتم. برادرم می گفت دست تر به رادیو حرام است. و نماز هم ندارد. سال ها بعد همین رادیو حلال شد و مادرم برای اذان و سحری خوردن از آن بهره می برد.

خاطره از تدریس نقاشی در دانشسرای مقدماتی بگویم:

معلم نقاشی که خود شاعری با تخلص دریا وارد شد، پرسید:

-می دونید نقاشی بر چند قسمه؟

– نه!

گفت بنویسید: «نقاشی بر سه قسم: ناتورس که خود طبیعته اس، کاریکاتورس  که بدتر از طبیعته اس، و مینیاتورس که بهتر از طبیعته اس!

سپس صندلی خود را روی میز گذاشت وگفت:

این ناتوره بکشید!

با دیپلم ریاضی در امتحان کنکور هنرسرای عالی قبول شدم ولی خوشبختانه و به لطف فراموشی دوست عزیزم دکتر شمس مهندس نشدم و چه خوب که نشدم.

به زبان و ادبیات انگلیسی و سپس زبان شناسی دانشگاه تهران راه یافتم. به فضای علمی و رشتۀ جدید هدایت شدم که خوابش را هم نمی دیدم. هم اکنون هم فکر می کنم راهی است بی پایان. پس از قبول شدن در کنکور زبان شناسی، دوستان اصفهانی می پرسیدند که چند زبانه قراره یاد بگیری و می گفتم زبان شناسی، علم است که امروز به دنبال گوهر جان و خانۀ وجود است.

زبان شناسی دانشگاه تهران که به همت دکتر محمد مقدم و همراهی نخستین استادان تازه نفس و پیشتازی همچون دکتر باطنی و زنده یادان دکتر هرمز میلانیان و دکتر مهرداد بهار و در سال های بعد استادان بزرگی همچون دکتر ژاله آموزگار، دکتر صادقی، دکتر ثمره و زنده یاد دکتر حق شناس و دیگر اساتید  به غنای هر چه بیشتر زبان شناسی ایران افزودند. جو علمی گروه و شخصیت استادان بسیار آموزنده بود. کلاس های دکتر باطنی چنان شلوغ می شد که عده ای روی زمین می نشستند و حتی استادان بزرگ ادبیات همچون دکتر شفیعی کدکنی شرکت می کردند.

جو علمی زبان شناسی دانشگاه تهران بود که در ابتدا مرا به دانشگاه ایلینوی و آشنایی با نظریه پردازان و روانش نشاسان زبان و مسایل دوزبانگی آشنا کرد و در سال 1351 به دانشگاه جندی شاپور هدایت شدم.

رونمایی از اخرین اثر دکتر نیلی پور : زبان شناسی بالینی فارسی و تکوین ان که از سوی نشر نویسه پارسی منتشر شد ، توسط همسر و دختر استاد نیلی پور.
رونمایی از اخرین اثر دکتر نیلی پور : زبان شناسی بالینی فارسی و تکوین ان که از سوی نشر نویسه پارسی منتشر شد ، توسط همسر و دختر استاد نیلی پور.

از سال 1351 با حضور زنده یاد استاد و دوست فرزانه دکتر سعید ارباب شیرانی به دانشگاه جندی شاپور راه یافتم و از حضور علمی و شخصیت والای او بهره های علمی فراوان بردم. از همین جندی شاپور برای فرصت مطالعاتی به دانشگاه های برکلی و درباره به دانشگاه ایلینوی امریکا راه یافتم ولی پس از کسب فیض در سال 1357 دوباره به دانشگاه جندی شاپور بازگشتم.

ولی در دوران انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها اوضاع چنان نفس گیر بود که دانشگاه جندی شاپور هم به نوعی به مکتب بزرگی تبدیل شد. این فضای مکتبی را برای همیشه رها کردم. و به حلقه های جدید و دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی پیوستم.

لازم می دانم از همۀ معلمان و استادان خودم به ویژه دکتر باطنی و زنده یاد دکتر میلانیان و از استادان غیر ایرانی: زنده یاد پروفسور آرچر از دانشگاه ایلنیوی، پروفسور میشل پردی از دانشگاه مکگیل کانادا و پروفسور جورج لیکاف که جهان بینی علمی و شخصیت آن ها برایم بسیار آموزنده بوده، سپاس فراوان خود را تقدیم کنم. راهی که امروز در حوزۀ زبان شناسی بالینی عصب شناسی زبان و مطالعات شناختی زبان آغاز شده، راهی است بی پایان که امیدوارم به دست جوانان پی گیری و تداوم پیدا کند. به ویژه با تأکید بر بالا بردن کیفیت کاربردهای بالینی و توان بخشی.

مایلم پیشنهاد کنم برای بالا بردن کیفیت پژوهش های زبان شناسی بالینی شناختی جایزه دو سالانه ای از حقوق شخصی و حق تألیف های پرداخت نشده بعضی از ناشران در صندوقی ذخیره شود و زیر نظریاتی از همکاران متخصص این رشته به جوانان برندۀ به عنوان جایزه پرداخت شود.”

دکتر اتابک وثوقی لوحی از طرف انجمن گفتار درمانی به دکتر نیلی پور اهدا کرد
دکتر اتابک وثوقی لوحی از طرف انجمن علمی گفتار درمانی به دکتر نیلی پور اهدا کرد

در پایان این مجلس، از کتاب « زبان شناسی بالینی فارسی و تکوین زبان» از نشر نویسه پارسی به تألیف دکتر رضا نیلی پور با حضور خانوادۀ ایشان و دکتر ژاله آموزگار ، دکتر حسن عشایری، دکتر شیوا دولت آبادی، دکتر آزیتا افراشی، دکتر زهرا سادات قریشی، دکتر توفیق سبحانی، دکتر یحیی مدرسی، نیلوفر کشتیاری، دکترعلی شمس، امیر احمدی و همسر و دختر دکتر رضا نیلی پور رونمایی شد.

و همینطور دکتر اتابک وثوقی هدیه ای از طرف انجمن علمی گفتار درمانی ایران تقدیم دکتر نیلی پور کرد.  و امیر احمدی از طرف انتشارات نویسه پارسی تابلوی خطی خدمت ایشان اهدا کرد.

 

عکس یادگاری استادان با دکتر رضا نیلی پور
عکس یادگاری استادان با دکتر رضا نیلی پور