شب عکاسی و نگاه بومی برگزار شد/ پریسا احدیان

f

عصر شنبه، دوم دی ماه سال یکهزار و سیصد و نود و شش، سیصد و بیستمین شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا با همراهی گالری آ و برگزارکنندگان سلسله نشست های آ-گاهی به شب «عکاسی و نگاه بومی» اختصاص یافت.

در این نشست که به مناسبت انتشار کتاب «نگاه بومی سرآغاز عکاسی در خاورنزدیک و میانه» تألیف: دکتر مارکوس ریتر و دکتر استیسی جم.شایویلر  توسط انتشاراتDE GRUYTER  ، برگزارشده بود، سخنرانان:  دکتر مارکوس ریتر، علی دهباشی،دکترمحمد ستاری، محمدرضا طهماسب پور به سخنرانی پرداختند و بخش پایانی به جلسۀ پرسش و پاسخ میان حاضرین و سخنرانان اختصاص داشت.

 

دکتر مارکوس ریتر، غلی دهباشی و آسیه مزینانی ـ مدیر گالری آ
دکتر مارکوس ریتر، غلی دهباشی و آسیه مزینانی ـ مدیر گالری آ
علی دهباشی ، فرزانه قوجلو و دکتر مارکوس رتیر درباره ترجمه چکیده ای از سخنرانی دکتر ریتر توافق می کنند .
علی دهباشی ، فرزانه قوجلو و دکتر مارکوس ریتر درباره ترجمه چکیده ای از سخنرانی دکتر ریتر توافق می کنند .

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضردر این مجلس با تشکر از همکاری آسیه مزینانی (مدیر گالری آ) و خانم ارشدی مسئول برگزاری سلسله نشست های آ-گاهی و از کتاب تازه منتشر شدۀ دنیای عکاسی به کوشش دکتر ریتر چنین گفت:

“خوشحالیم که به لطف راهنمایی و پیشنهاد آقای محمدرضا طهماسب پور، این شب را برگزار می کنیم. بهانۀ امشب انتشار کتاب «نگاه بومی سرآغاز عکاسی در خاور میانه و نزدیک» است.

این مجموعه با نگاهی به سهم امپراتوری عثمانی سرزمین های عرب و دوران قاجار در ایران توسط پژوهشگران تاریخ هنر و عکاسی نوشته شده است. نویسندگان این کتاب مسائل مربوط به مشخصه های محلی، پیشروان و فعالیت های عکاسی و همچنین مفهوم «نگاه بومی» را به عنوان هدف، بررسی کردند.

به گفتۀ ویراستاران این کتاب:«یکی از اهداف کتاب است که گونه های نگاه بومی که بخشی از گفتمان عکاسی قرن نوزدهم در خاورمیانه و شرق نزدیک است را دسته بندی کنیم.»

این مجموعه طیف گسترده ای از موضوعات علمی را همچون ارائۀ مواد آرشیوی، بررسی های تاریخی و نقدهای متدلوژیک در مورد جنبه های گوناگون عکاسی بومی را دربردارد که برای نخستین بار  این کتاب بخشی از تاریخچۀ در حال توسعۀ خاورمیانه را ارائه می دهد و خواستار آن است که مفهوم عکاسی بومی در گسترۀ روایت جهانی تاریخ عکاسی در نظر گرفته شود.”

 

 

 

 

 

سردبیر مجلۀ بخارا در بخشی دیگر از سخنان خود به بخش هایی از زندگی نامۀ مارکوس ریتر اشاره داشت و چنین سخن گفت:

 “ایشان متولد آلمان هستند و دارای دو فرزند و علایقشان در مورد معماری و تزئینات قرون وسطی تا قرن نوزدهم است. دکتر ریتر دانش آموختۀ باستان‌شناسی و تاریخ هنر اسلامی از دانشگاه بامبرگ Bamberg آلمان و در مؤسسه مطالعات ایرانی، فرهنگستان علوم وین اتریش مشغول فعالیت هستند.”

سپس علی دهباشی از دکتر مارکوس ریتر  با ترجمه و همراهی فرزانه قوجلو دعوت کرد تا به سخنرانی بپردازد. دکتر ریتر به عکس های یافته شده در اروپا از مناطق بومی ایران که توسط عکاسان ایرانی ثبت شده بود اشاره کرد و به نحوۀ تألیف کتاب تازه منتشر شده اش پرداخت و چنین بیان داشت:

علی دبهاشی بعد از توضیجی کوتاه درباره دکتر یتر از وی دعوت می کند تا سخنانش را آغاز کند.
علی دهباشی بعد از توضیجی کوتاه درباره دکتر یتر از وی دعوت می کند تا سخنانش را آغاز کند.
نمایی از شب عکاسی و نگاه بومی
نمایی از شب عکاسی و نگاه بومی

“این کتاب بخشی از رسالۀ دکتری من بوده است. خیلی بیشتر از آنچه که تصور می کردم زمان برد. من تخصصی در بخش عکاسی و هنر این رشته ندارم؛ بلکه تخصص من تاریخ هنر و معماری در دوران اسلامی است. و علاقۀ ویژه ای به عکسی دوران قدیم دارم. من متوجه شدم بسیاری از عکسهای گرفته شده از ایران که در اروپا می بینند هنر عکاسان ایرانی بوده است؛ در حالیکه تصور می شود کاری از عکاسان اروپایی است. برای نمونه عکسهایی که از مسجد سمنان گرفته شده است و سه عکاس ایرانی این ها را کارکرده اند و ویژگی این عکس ها نگاه بومی است که این ها نسبت به آثار داشتند ؛ نگاهی کاملا متفاوت از  عکاسان اروپایی.

چند سال بعد این فرصت را به دست آوردم که به موضوع مورد علاقه ام بازگردم و در سال2011 م زمانی که در دانشگاه زوریخ مشغول تدریس تاریخ عکاسی بودم، توانستم یک سخنرانی بین المللی در مورد مجموعه عکسهای اولیه از  خاور نزدیک داشته باشم. و عنوان این سخنرانی را «نگاه بومی» یا «لنز بومی» گذاشتم. و این مسأله برای این بود که نگاه ویژه ای را مطرح کنم که سنت های بصری خاص در عکاسی بومی چه تأثیری می تواند داشته باشد. این سخنرانی به زبان انگلیسی تهیه شد و مضمون کلی داشت و برای همین به صورت جُنگ ارائه گردید. اما فصول بعدی که بعدها مطرح شد و نویسندگان متفاوتی که با این کتاب همراه شدند، وجوه مختلفی را در برگرفت. این کتاب تاریخ خاور نزدیک وخاورمیانه را دربردارد اما به بررسی تفاوت های بافت محلی و بومی تاریخ و سنت های بصری عکاسی در دوران قاجار  و امپراطوری عثمانی در استان های عرب زبان و همینطور مصر می پردازد.

 این کتاب به طور عمد سی سال بعد از کتابی بیرون آمد که تمرکزش بر شرق  و در سال 1988 م  منتشر شده بود. نویسندۀ آن نخستین کسی بود که عکاسی تاریخی را در خاور نزدیک مورد بررسی قرار داد و کتاب او هم بسیار کتاب مهمی است. به کتاب خود بازمی گردم که به عکس های گرفته شده چه در بخش پرتره وچه مستند و چه منظره و معماری می پردازد. بخشی از سخنانم به اختراع عکاسی باز می گردد که عمدتا تاریخ اروپا است. علاقۀ پژوهشیم به دوران امپراطوری عثمانی و عصر قاجار در ایران در دهۀ 60 و70 م بوده است که شاهد ظهور عکاسی هستیم. عکسهای قدیمی که به عنوان منابع تاریخی کشف شدند عمدتا آثاری را شامل می شد که بیشتر در زمینۀ تاریخ بود؛ یعنی به جنبه های زیبایی شناختی و تحلیل اجتماعی نظر نداشت.

دکتر ریتر از تبدیل رساله دکتری خود به کتاب سخن می گفوید
دکتر ریتر از تبدیل رساله دکتری خود به کتاب سخن می گوید

در ایران عکاسی تاریخی خیلی دیرتر شروع می شود. در دوران پهلوی مورخان به مطالعۀ تاریخ قاجار ترغیب نمی شدند و داستان هایی را هم در مورد مجموعه عکس هایی که در کاخ گلستان بود توسط رضا شاه نابود شد، مطرح می گردد. بد نیست بگوییم اولین کتاب هایی که درمورد عکاسی دوران قاجارمنتشر شد بر اساس مجموعه هایی بود که خارج از ایران در دسترس قرار گرفت. عکاس آماتور آلمانی «ارنست هولتسر» در اصفهان زندگی می کرد و با یک دختر ایرانی- ارمنی ازدواج کرد. وقتی که این عکس ها را برای بار دیگر در  آلمان کشف کردند، بخشی از آن را محمد عاصمی پژوهشگر ایرانی در  1976 منتشر کرد و این مجموعه خریداری و به تهران آورده شد و سال ها بعد در سال 2004 م شاهد چاپ دوم از این مجموعه بودیم.

با وجود اینکه هر دوکتاب مستند هستند اما نمی توانیم آن ها را به عنوان عکاسی تاریخی در نظر بگیریم. در دهۀ 1980 م مقالاتی در مورد عکس و تاریخ عکس نوشته شد. شهریار عدل، ایرج افشار، یحیی ذکاء و یک امریکایی به نام دونا استاین شروع به نوشتن مقالاتی در مورد تاریخ عکاسی در ایران کردند. که هنوز هم در بین پژوهش ها استخون بندی محکمی دارد. و خرسندم که در طول پژوهش توانستم با این سه تن ملاقات داشته باشم. به دهۀ 1990 م می رسیم که شاهد عکس های محمد ستاری و رضا شیخ و دیگران هستیم.”

وی در بخشی دیگراز سخنان خود اظهار داشت:

” دربخشی دیگراز این کتاب پرز گونزالس نشان می دهد که چطور عکس ها با شعرهایی که دربارۀ آن ها نوشته شده می توانند فضای خاصی را در ایران تشکیل دهند. وقتی به عکس ها در کنار شعرها می نگریم، می توانیم یک هنر اسلامی پیش مدرن را ببینیم.

وجه دیگر، وجه عکاسی اروتیک است که برعکس آنچه در اروپا می بینیم دیده نشده و برای بیرون ارائه نمی شود و این عکس ها تنها برای استفادۀ داخلی خودشان گرفته می شده است.

فرزانه قوجلو چکیده ای از سخنرانی دکتر ریتر را به فارسی برمی گرداند
فرزانه قوجلو چکیده ای از سخنرانی دکتر ریتر را به فارسی برمی گرداند

در واقع عکاسی یا نگاه بومی خطرات مختلفی برای یک عکاس دارد از جمله این خطرها ممکن است که وی در محدوده ای گرفتار شود -مثل نگاه بومی که در برابر دیدگاه جهانی قرار می گیرد- که نتواند آن چیزی که می خواهد در عکسش منتشر کند. به هر حال قومیت و فرهنگ وجغرافیا می تواند روی عکسش تأثیر بگذارد. عکاسی بومی یا عکسی که با ویژگی ها بومی تولید می شود فقط مختص همان منطقه می شود و شاید در باقی نقاط جهان قابل عرضه نباشد. به همین دلیل لازم نیست که عکاس، بومی آن کشور باشد. خانوادۀ آنتوان خان در گرجستان زندگی می کردند اما او در ایران بزرگ شد و ازدواج و کار کرد و درهمین کشور هم درگذشت. او را بخاطر اقتباسش از سنت های اروپایی در عکاسی ایران می شناسند که به نور توجه کرد و سعی داشت نگاهی آرمانگرایانه به مردمی داشته باشد که از آن ها عکاسی می کرد. همانند عکس درویش خانی که شاهدش هستید.

در تاریخ عکاسی نگاه بومی فراخوانی است که بتوان سنت های بومی را در عکاسی به عنوان پدیدۀ جهانی بازشناسیم.

نمایی دیگر از شب عکاسی و نگاه بومی
نمایی دیگر از شب عکاسی و نگاه بومی

 به هر حال این پژوهش تمام تلاش خود را کرده تا آنچه را که عکاسی در طول دهه های پیش تجربه کرده است نشان دهد. و همینطور این فراخوان واضح و آشکار است که با توجه به اینکه هنر مستند سازی در خاورنزدیک و خاورمیانه نیازمند سنت های عکاسی بومی است که قابل استفاده به عنوان میراث بصری و تاریخی باشد، نگاه ما به سمت این نوع ویژگی باز می گردد. عکاسانی همچون بهمن جلالی، تهمینه منزوی سال ها سعی کرده اند که به این مقوله بپردازند. و هدف این مجموعه این است که طبقه بندی لنز بومی را تحت تأثیر قراردهد.”

 

جضور جامعه عکاسان ایران در شب عکاسی و نگاه بومی
جضور جامعه عکاسان ایران در شب عکاسی و نگاه بومی

در بخشی دیگر دکتر محمد ستاری با یادی از بزرگان تاریخ عکاسی از جمله: یحیی ذکاء و شهریار عدل و ایرج افشار  مجموعه جلسات شب های بخارا را دایرة المعارف فرهنگ ایران خواند و به بررسی تاریخ حضور عکاسان زن ایرانی پرداخت و چنین بیان کرد:

“اگر  به فهرست اسامی خانم های عکاس در ایران بپردازم باید بگویم که (از دورۀ ناصرالدین شاه تا پهلوی اول) خانمی است که از زنان صیغه ای ناصرالدین شاه بوده است و از او عکس می گرفته است. دوخواهر فاطمه سلطان خانم و عذرا خانم که همسردو عکاس دورۀ قاجار شدند: یکی میرزا حسینعلی عکاس باشی و دیگری یوسف خان عکاس باشی که به همسرانشان این هنر را یاد دادند تا در دورۀ مظفرالدین شاه، خانم بدرالسماء چهره نگار همسر میراز حبیب چهره نگار بوده، عکاسی که درشیراز و نواحی فارس عکاسی می کرده است.

به دو خواهر عکاس دیگر می پردازیم: بانو عزیزه و بانوحبیبه زمان هر دو دختران میرزا حسن عکاسباشی بودند.

در زمان رضاخان، نصرت خانمی بوده است  که همسر عکاسی در مشهد به نام محمد نصرت بود. مادام لیلیانی هم که در اراک عکاسخانه داشته و از خانم ها عکس می گرفته اما در سال 1324 خورشیدی از  ایران به ارمنستان کوچ کرد.”

 

دکتر محمد ستاری با یادی از بزرگان تاریخ عکاسی از جمله: یحیی ذکاء و شهریار عدل و ایرج افشار سخنان خود را آغاز کرد
دکتر محمد ستاری با یادی از بزرگان تاریخ عکاسی از جمله: یحیی ذکاء و شهریار عدل و ایرج افشار سخنان خود را آغاز کرد

وی در بخشی دیگر از سخنانش به بررسی چند داگرئوتیپ در ایران دورۀ قاجار پرداخت و سخنانش را اینچنین ادامه داد:

“ژول ریشار سه بار از محمدشاه قاضی پدر ناصرالدین میرزا عکس گرفت که دوتای آن در سال 1260 هجری قمری و دیگری 1846 میلادی گرفته شد. در سال 1394 یکی از این عکس ها در افغانستان توسط محمد محمدزاده پیدا شد. وی به عنوان یک داگرئسین اصل بودن این عکس را تأیید کرد. در انجمن عکاسان گلشهر مشهد که عده ای از افغان های مهاجرگردهمایی دارند این داگرئوتیپ معرفی و فروخته شد.”

دکتر مارکوس ریتر و دکتر هایده لاله
دکتر مارکوس ریتر و دکتر هایده لاله

در لحظاتی دیگر از این شب محمدرضا طهماسب پور  به معرفی عناوین بخش های مختلف کتاب «نگاه بومی سرآغاز عکاسی در خاور نزدیک و میانه» پرداخت و اینچنین سخنانش را آغاز کرد:

” این کتاب حاصل کنفرانسی بود که در سال 2011 در سوئیس برگزار  و به همت دکتر ریتر حاضر شد. پیشگفتار  این کتاب با ویرایش مارکوس ریتر و استیس جم شایویلیر است. نویسندگان: محمدرضا طهماسب پور، ادهم الدم، الهه هلبینگ، کلود.دبلیو.سوی، استیسی جم شای ویلی یر، وندی. ام.ک.شاو، کارمن پرز گونزالس، عسرا آکان، مارتین بالیوا، استفن شیهی، محمد ستاری، خدیجه محمدی نامقی، علیرضا نبیپور، رضا شیخ و دانا استاین هستند. عکسی از مرحوم بهمن جلالی زینت بخش جلد کتاب است. کتاب در چهاربخش تاریخ، بیوگرافی، پژوهش های عملی و آرشیو تنظیم شده است. و هر یک از پژوهشگران مقالاتی با این عناوین در این کتاب دارند.

اولین مقاله از ادهم الدم با عنوان پژوهشی در زبان بومی عکاسی عثمانی است که از نقاشی ها هم برای بررسی تطبیقی استفاده کرده است.

 دکتر محمدرضا طهماسب پور جزییات بیشتری را از کتاب «نگاه بومی» شرح داد
 محمدرضا طهماسب پور جزییات بیشتری را از کتاب «نگاه بومی» شرح داد

 دومین مقاله از بنده است. این مقاله در ابتدا 83 سال عکاسی دوران قاجار نام داشت؛ از سال 1842 تا 1925 میلادی و درکتاب با نام «عکاسی در دوران قاجار» با همین دورۀ تاریخی آمده است و به نخستین عکس های یافت شده -عکسهایی که ناصرالدین شاه عکاسی می کرده- و کتاب ها و … و خانم های مختلفی که عکاسی می کردند، مفهوم هایی که در عکاسی دورۀ قاجار داشتیم به طور فشرده می پردازد. نظر فلسفی که حاج ملا هادی مطرح می کند و عکس هایی که به عنوان سند در دوران مشروطه به کار گرفته شده، در این مقاله آمده است. یا عکس هایی که جرقه ی ابتدایی در مشروطه بود. عکس زندانیان که برای تضعیف روحیۀ دیگران منتشر می شد، عکسهای گروهی که در دوران مشروطه باب شد و خود زمینه ای است برای عکاسی در دورۀ قاجار با عنوان یک موضوع بود تا اواخردورۀ احمد شاه که عکاسی عمومی شد.

مقالۀ بعد از خانم دکتر الهه هلبیگ است که در آلمان هستند و به مستند نگاری از سرزمین و مردم توسط عبدالله میرزای قاجار پرداخته اند. درگسترۀ زمانی 1980 تا 1990 م که فرمانی از طرف ناصرالدین شاه به او داده می شود، شروع به کار می کند. عبدالله میرزای قاجار از مدرسان مدرسۀ دارلفنون در بخش عکاسی بوده است و عکس های او یکی از پرکاربردترین ها است.  وی تحصیلکرده در اروپا بوده است و به همین دلیل عکاس مهمی در این دوره به شمار می رود.  عکسهایی که از منطقۀ شمال شرق ایران بخصوص در منطقۀ گرگان و ترکمن و مشهد و … گرفته شده است که در قسمت پایین عکس هایش گزارشی نوشته است. آثار او به عنوان گزارش تصویری در تاریخ عکاسی مطرح است.

مقالۀ بعد از کلود دبلیو سوی به عنوان سرآغاز عکاسی در مکان های مقدس اسلام با تکیه بر سرزمین های عرب زبان است. این مقاله شامل اولین عکس ها از سرزمین هایی مثل مکه و مدینه است. این مقاله به عنوان منبع در تاریخ سرزمین های عثمانی و عرب به کار گرفته می شود. نخستین عکس هایی از مراسم حج در آن وجود دارد که به عنوان نگاه تاریخی است و شامل چند نامه و مجوز برای عکس برداری متعلق آن دوران است.

دکتر محمدرضا طهماسب پور ، دکتر ریتر و دکتر رستمی
محمدرضا طهماسب پور ، دکتر ریتر و دکتر رستمی

مقالۀ بعدی از خانم استیسی جم شای ویلی یر است که از ویراستاران همین کتاب نیز هستند که در مورد آنتوان سوریوگین و فضای کار سیاسی او در ایران کار کرده اند. همانطور که می دانید او از عکاسان پرکار دورۀ ناصری تا اواسط دورۀ رضاشاه است. چون این شخصیت در تاریخ عکاسی ما خیلی شناخته شده است و در خیلی از آرشیوهایی که ما در دنیا داریم مطرح و عکسهای او تقریبا در همه جای دنیا پراکنده است؛ بنابراین بسیاری تاریخ عکاسی ایران را با او می شناسند. اما بسیاری از عکس هایی که به نامش ثبت شده از او نبوده است. سوریوگین در آژانس عکس به معنای امروزی هم فعالیت می کرده است و آثار خیلی از عکاسان شناخته شدۀ ایرانی مثل آقا رضا عکاس باشی و … را خریداری و به نام خود معرفی کرده است. امیدوارم روزی مقاله ای در تفکیک این عکس ها نوشته شود.

وندی. ام.ک. شاو محقق بعدی هستند که عثمانی در عکاسی عثمانی از جمله طرز پوشش را مورد بررسی قرار داده اند. شاید اگر یک بررسی تطبیقی انجام دهیم، این عکس ها شباهت بسیاری به عکاسی دوران قاجار داشته باشد.

مقالۀ بعد پژوهش خانم کارمن پرز گونزالس یکی از محققان پرکار هستند که سال هاست روی این موضوع کار می کنند و پروژۀ دکترای ایشان هم همین بوده است: شعرهایی بر روی عکسهای دوران قاجار و عکس های استودیویی دوران قاجار و کارت پستال های دوران مشروطه. بیشتر شعرها را به فارسی درکتاب آورده اند .چندی پیش هم کتاب دیگری به نام «مکاشفه و تماشا» به کوشش یک عکاس آلمانی منتشرشد و ایشان در آن کتاب هم مقاله ای داشتند و به همین موضوع پرداخته بودند.

عسرا آکان محقق بعدی هستند که مقاله اشان با نام دروازۀ بسفر و نخستین عکسهایی از استانبول و کاخ دلما باغچه که نماهایی پانوراما از نمای آن دوران استانبول است.

پرسش های حاضران از سخنرانان
پرسش های حاضران از سخنرانان

مارتین بالیوا با عنوان نگاه قهرمانانه و عکاسی از پرترۀ نظامیان عثمانی در بالکان مقاله ای در این کتاب دارد. عکس ها شامل بلغارستان امروزی هم می شود.

در این کتاب استفن شیهی صفحات نگاتیو شیشه ای و دوربین های کداک و عکاسان آماتور عرب را مورد بررسی قرارمی دهد.

آقای دکتر محمد ستاری و خانم محمدی نامقی هم استودیو عکاسی حرم ناصری و چند مورد عکسهای مربوط به حرمخانۀ ناصری را مورد تحقیق قرار داده اند. البته ما چند مورد عکاسی حرم خانه هم جدا از عکاسخانۀ همایونی داشتیم.

آقای علیرضا نبیپور و دکتر رضا شیخ هم آلبوم های کاخ سلطنتی گلستان و بررسی تاریخ اجتماعی بر مبنای این عکسها را بررسی کردند.

آخرین مقاله مربوط به خانم دانا استاین است که تا قبل از انقلاب موزه دار موزۀ هنرهای معاصر بودند و یک بخش ارزشمند تاریخ عکاسی جهان را برای موزه خریداری کردند. شرح مکاتباتشان و بخشی از عکسهایی که در موزۀ هنرهای معاصر هست در این مقاله به چاپ رسیده است.”

 

در بخش دوم این نشست سخنرانان به سوالات حاضرین پاسخ گفتند:

* آقای ریتر فرمودید که عکسهای ارنست  هولتسر را نمی توانیم تاریخی خطاب کنیم. در صورتی که می بینیم تمامی این عکس ها که در سه مرحله چاپ شد یک مانیفست کاملی از جامعه شناسی ما را دارد پس چطور نمی توان این عکس ها  را تاریخی دانست؟ آیا سوریوگین هم یک عکاس بومی است؟

* تعریفتان از عکس تاریخی چیست؟

دکتر ریتر: اگر بخواهم به این دو سئوال جواب درستی بدهم که چه کارهایی انجام شده و چه چیزهایی در تاریخ عکاسی خودمان می بینیم، باید دنبال تاریخ عکاسی ایران و جمع کردن اسناد باشیم. همانطور که دکتر ستاری گفتند ما کلی عکاس دیگر داریم که در بیرون هستند که باید در مورد آن ها کار شود و ما باید یک کار میدانی انجام دهیم. باید یک تحلیل آماری داشته باشیم و بعد در مورد عکاسی بومی صحبت کنیم. شخصیت بومی عکاسی یک سئوال تحلیلی است. بله هولتسر یک عکاس بومی است اما با معیارهای من مطابقت ندارد. عکس های سوریوگین از نظر فرم بیشتر دید اروپایی دارد.

  • عکس به خودی خود گویا است و نیازی به آنالیز ندارد!

دکتر ریتر: عکس را به عنوان یک عکسِ تنها نگاه نکنید. عکسها چیزی فراتر از اینها درخود دارند. من می خواهم که مجموعه عکس هایش را ببینند اما چیز زیادی برای کار کردن برای پرسپکتیو تاریخ عکاسی در کارهای او نمی توان دید. شاید ثبت تصویر چیزی فراتر از ثبت واقعیت باشد و فرم های بسیاری را مطرح کند. عکس تنها یک کپی از واقعیت نیست.

 

  • به نظرمی رسد این کتاب بیشتر بر محور مردم شناسی و جامعه شناسی است و تمرکزی بر خدمتی که عکاسی بر تاریخ هنر ایران در صد سال اخیر داشته است، ندارد. کسانی مثل آندره گدار و بسیاری دیگر همگی کارشان را با عکس پیش بردند و نه تنها از بناهای منطقۀ خاورمیانه، بلکه از آثارسفالینه ها و نسخه ها و دیگر آثار هنری و میراثی که بعدها به محققان تاریخ هنر اسلامی و هنر ایران رسید خدمتی بود که عکاسی به این پژوهشگران کرد. آیا در این کتاب ارتباطی میان عکاسی و تاریخ هنر ایران هست؟

دکتر طهماسب پور: اینطور نیست. هیچ یک از مقالات به مقولۀ مردم شناسی نمی پردازد. تحقیقاتی که ما می کنیم حکم باستان شناسی عکاسی دارد. کاربرد عکاسی در رشته های هنری در لابه لای این صحبت ها مطرح می شود. اما به عنوان این موضوع نه در این کتاب هست و نه بدان پرداخته ایم.  شاید در بخش هایی مثلا در مقالۀ من، کاربرد عکس در بخش خبررسانی در دوران مشروطه را خواهید دید. کاربرد عکس در گزارش های تصویری. اما در مقالات به نگاه های مردم شناسانه اشارۀ آنچنانی نشده است. در مقالۀ آقای شیخ و آقای نبی پور  هم نگاه به مردم شناسی به این شکل نیست. تنها گوشه چشمی به تاریخ اجتماعی از میان عکس های دورۀ قاجار هست. همۀ اینها به نوعی در مقالات اشاره می شود و بستر، بستر هنر عکاسی در تاریخ ایران است.

 

  • درمورد کتاب «نگاه به شرق» در سال 1988 م و صحبت های آقای ریتر در مورد این بازۀ زمانی (در اواخر دهۀ هشتاد و اوایل و اواسط نود) در واقع می توان گفت که نگاه استعماری همچنان به عکاسی خاورمیانه و خاور نزدیک وجود داشته است. اگر ما به این نگاه یک نگاه استعماری بگوییم و چیزهای که اکنون دراین کتاب وجود دارد و کارهای محققینی که فرمودند، می توانیم بگوییم که ایشان در مسیر استعمارزدایی از حیطۀ عکاسی این حوزۀ جغرافیایی قدم برمی دارند؟

دکتر ریتر: این کتاب تصمیم دارد یک نگاه مستعمره شکنی داشته باشد. هدف این کتاب این است که در مورد کشورهای مستعمره صحبت کند. این زمان گذشته و مربوط به سی سال پیش است. و ما باید مسیر جدیدی پیدا کنیم و بر اساس آن مسیر حرکت کنیم.  کتابی که من تحت تأثیرش قرار گرفتم اسمی از عکاسان ایرانی نبرده است و تنها در انتها یک لیستی است و  اسامی تعداد کمی از عکاسان ایرانی آمده است.

دکتر طهماسب پور: همانطوری که آقای دکتر اشاره کردند ایران به آن معنا مستعمره نبوده اما این نگاه را می توان در مصر و الجزایر دید و می توان به طورمشخص ویژگیهای عکاسی استعماری بر آن قائل شد. عکاسی قاجار در ایران یک عکاسی خلاق و رها و دارای شاخه های مختلف است. و شاید تنها بخشی که معنای استعمار دارد زمانی است که سوریوگین کارهای سفارشی انجام می دهد.

دکتر مارکوس ریتر کتاب را برای علاقمندان امضا می کند
دکتر مارکوس ریتر کتاب را برای علاقمندان امضا می کند
  • در این بررسی که در بارۀ نگاه بومی انجام شده آیا فاکتور عکاسان ایرانی که از این لنز بومی نگاه می کنند خود را از دید غربی ها می بینند یا خیر؟ چون ما در نقاشی دورۀ پس از مشروطه این نگاه را می بینیم.

دکترستاری: بله. به عنوان نمونه در این مقاله ها ناصرالدین شاه دوجور  عکس از خانم هایش گرفته است. در یک عکس ناصرالدین شاه دید غربی دارد. از عکس هایی که در سفرهای فرنگ می خرد این ایده ها را می گیرد. یک خانم قاجاری با ابروهای پیوندی و سیبیل اما پُز،پ ُز آن عکس های غربی. در عکس بعدی اش از یک دختر چهارده ساله با دید ایرانی عکاسی می کند. دید عکاسی استعماری در این بخش دیده می شود و عکاس در برخی از عکس ها دید ایرانی-شرقی یَواشَکی دارد.  

پایان بخش این شب جلسۀ امضای کتاب «سرآغاز عکاسی در خاور نزدیک و میانه» با حضور دکتر ریتر و دوست دارنش بود.

 

علی دهباشی هم بخارا را برای دوستداران امضا می کند
علی دهباشی هم بخارا را برای دوستداران امضا می کند

 

  • عکس ها از : مجتبی سالک و مریم اسلوبی