شب فرهنگ و معماری یزد/ پریسا احدیان

photo_2016-07-31_15-18-20

عصر چهارشنبه، سیزدهم مرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج، دویست و پنجاه و سومین شب از شب های بخارا در محل کانون زبان فارسی با همکاری بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و همراهی گنجینۀ پژوهشی ایرج افشار، انجمن مفاخر معماری ایران و معمار نت با عنوان شب «فرهنگ و معماری یزد» برگزار شد.

در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست، برگزاری شب فرهنگ و هنر یزد را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، اتفاقی خوش و به حق دانست و اظهار داشت:

“به حق بود که این جلسه در جایی برگزار شود که بنیانگذار آن دکتر محمود افشار یزدی است که از بزرگان شهر یزد و شخصیت های والای علمی و فرهنگی هستند و بنیاد موقوفات را وقف فرهنگ و حفظ زبان فارسی کرده اند و بعد فرزند ایشان زنده یاد ایرج افشار که بزرگترین و مهم ترین پژوهشگر یزدشناسی در زبان فارسی می باشند؛ نه اکنون بلکه نزدیک به شصت سال پیش، نخستین پژوهش های یزدشناسی به طور جدی و آکادمیک با مقالات و آثاری بود که ایشان آغازگر آن بودند و بعد این را در طول بیش از دوازده کتاب که مشهورترین آن در سه جلد منتشر شد و شامل تاریخ و فرهنگ و معماری یزد می باشد، ارائه کردند. فرهنگ لغات یزدی و بسیاری مقالات که در صد مقاله و راهنمای کتاب توجهی به معماری و تاریخ و فرهنگ یزد داشتند. اگر بودند، حتما نامشان در بخش سخنرانان اصلی امشب قرار می گرفت. یاد هر دو پدر و پسر را گرامی می داریم!”

علی دهباشی از دکتر محمود افشار یزدی و کار ماندگار او در وقف اموالش برای فرهنگ و زبان فارسی گفت.
علی دهباشی از دکتر محمود افشار یزدی و کار ماندگار او در وقف اموالش برای فرهنگ و زبان فارسی گفت.

سردبیر مجلۀ بخارا در ادامۀ سخنانش به بخش هایی از فرهنگ و تاریخ یزد اشاره داشت و گفت:

“نام نخستین شهر یزد «ایستاتیس» بوده و در قلمرو حکومت مادها قرار داشته است. به دنبال وجه تسمیۀ نام یزد دفترها را می کاویم و در می یابیم که واژه ای باستانی است و ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» و «یزشن» دارد که به معنای ستایش و نیایش و پرستش ایزد است. در برخی متون از آن به عنوان «دارلعباده» هم یاد کردند که بنا بر قول احمد کاتب، مورخ یزدی در قرن نهم هجری قمری، ملکشاه سلجوقی در سال 504 حکومت یزد را به شخصی به نام «علاء الدوله کالنجار» واگذار می کند و آن را «دارلعباد» می نامد. هنگام بررسی بیشتر پیشینۀ تاریخی این استان به شهرستان یزد می رسیم که یکی از شهرهای کهن ایران است. بنای این شهر که پیش از آن «کثه» نام داشته به سلسلۀ ساسانیان برمی گردد و گویند یزدگرد دوم بانی آن بوده است اما مستندات تاریخی قدمت شهرنشینی در این استان را بیش از این ها رقم می زند. سنگ نگاره های کوهپایه ای «ارنان» در هشتاد کیلومتری جنوب غربی یزد، گویای مفاهیمی از دوران نو سنگی است و از طرفی وجود آئین های مهر پرستی و نیایش آناهیتا بیش از ظهور زرتشت و ترویج آیین زرتشتی به اثبات رسیده است. شهرستان یزد اولین شهر خشت خام در جهان است و دومین شهر تاریخی در گیتی به شمار می رود. گرمای کویر نه تنها مردم این استان را نفرسوده که روحی صمیمی در آن دمیده است چه به لحاظ مردم دوستی اشان و چه به لحاظ باورهای دینی که بسیار در آن ها استوار است. مساجد زیبای این استان گواهی بر این گفته است.”

وی در قسمتی دیگر از سخنانش به فرهنگ معماری یزد پرداخت و چنین بیان داشت:

“آنچه شهر یزد را از نظر معماری و شهرسازی در زمرۀ شهرهای ممتاز جهان درآورده، ترکیب بافت کهن شهر و بناهای عظیم آن است. این شهر خود مجموعه ای است کم نظیر از بناهای اسلامی-تاریخی. از ویژگی های معماری این خطه تلفیق کاشی، گچ بری و آجر در ساخت بناهای آن است که جلوه ای خاص و چشم نواز به آن بخشیده است. یکی دیگر از ویژگی های معماری یزد رعایت فرهنگ دینی در آن است که موجب شده کوبه های جداگانه برای مرد و زن، به شیوه ای خاص و متفاوت بسازند. کوچه های تنگ و پیچ در پیچ با دیوارهای خشتی و گلی بلند، مردمان را از گزند آفتاب داغ تابستان در امان نگاه می داد و شاید هم سدی بوده در برابر اقوام بیگانه. یزد شهری بوده آبادان و پر سکنه، دارای پیشینه و صنعت آن چنان که مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی، در مسافرت های خود به هنگام عبور از یزد آن را «شهری خوب و ممتاز» توصیف می کند که در آنجا پارچه های ابریشمین مخصوص تهیه می کنند و آن را به نام یزدی می شناسند.”

نخستین سخنران این شب، مهندس علیرضا قهاری (ریاست انجمن مفاخر معماری ایران)، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این مجلس در کانون زبان فارسی، بخش هایی از فعالیت انجمن مفاخر معماری را مطرح نمود و سخنانش را اینچنین ادامه داد:

“برای من هم غافلگیر کننده بود که این برنامه را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، برگزار کنیم! امسال سال یزد است و حتما دستی ما را به اینجا کشانده است. اجازه بدهید چند دقیقه ای انجمن مفاخر را که به همت چهل نفر از معماران و شهرسازان کشور در سال 1382 برای حفظ ارزش های معماری و شهرسازی ایران زمین و معرفی مفاخیر معماری ایران تأسیس شده است، خدمتتان معرفی کنم. در حال حاضر غیر از فعالیت هایی که انجمن خود انجام می دهد با تأسیس 7 مؤسسۀ مطالعاتی در زمینۀ مطالعات کلان شهر تهران و میراث مشترک سرزمین، تاریخ شفاهی معماری و شهرسازی ایران، مطالعات باغ ایرانی، مطالعات منظر پایدار و مطالعات فرهنگ آشور کارهایی انجام شده است و هر کدام توسط متخصصین این عناوین به طور حرفه ای بخش هایی را که از توان انجمن مفاخر ایران بر نمی آمد به عهده گرفتند و انجام می دهند. جایزۀ دو سالانۀ کتاب معماری و شهرسازی را مؤسسۀ انجمن برگزار می کند و انتشار کتاب معماران معاصر ایران و چندین جلد اندیشۀ معماران معاصر را به چاپ رسانده و این راه ادامه دارد.

مهندس علی رضا قهاری ریاست انجمن مفاخر معماری ایران
مهندس علی رضا قهاری ریاست انجمن مفاخر معماری ایران

وی در بخشی دیگر از سخنانش گزارشی از مطالعات ایرانشناسی انجمن در مورد یزد را بیان نمود:

“بخش ایرانشناسی انجمن مفاخر با همکاری مقامات استان و با جلب موافقت این مقامات، از سال 1386 به معرفی استان های کشور پرداخته است و تا امروز، این انجمن، استان های سمنان و چهارمحال و بختیاری و مرکزی و ایلام و بوشهر و اصفهان و در سال نود و پنج، به معرفی استان یزد، همت گماشته است. چندین برنامه در یزد و یا در تهران با این موضوع اجرا و به هر طریقی با ورود به دنیای مجازی به برنامه های شناسایی استان یزد فضاهای مختلف معرفی شده است. در پایان، از طرف انجمن مفاخر معماری از جناب آقای دهباشی شخصیت برجستۀ بخش فرهنگ کشور، سپاسگزارم.”

در ادامه، بخش هایی از فیلم مستند «مهراو» به کارگردانی حسن نقاشی، به نمایش گذاشته شد.

نمایش فیلم مهرا ساخته حسن نقاشی
نمایش فیلم مهرا ساخته حسن نقاشی

سپس، دیگر سخنران این نشست، مهندس سامان کارگر، از تاریخچه و روند شکل گیری و تکامل و تغییرات یزد پریروز و دیروز و امروز  و سیمای کالبدی یزد فردا، چنین سخن به میان آورد:

“داستان یزد داستانی دو سویه است که به بخش هایی از آن اشاره می کنم. اگر بخواهیم از سیمای یزد فردا صحبت کنیم باید چندین گام به گذشته بازگردیم و پیش تر را ببینیم. یزد دیروز یا یزد دیروزها.”

مهندس کارگر در مورد صفت آگاهی برای دورۀ یزد پریروز، اظهار داشت:

“یزدی که در متون تاریخی از آن صحبت می شود… گاهی به وجود آمدن آن را منسوب اسکندر می دانند. و برخی آن را به یزدگرد نسبت می دهند. به هر روی تاریخ مشخص تر و دقیق تر از این را از لابه لای تاریخ نمی توان به دست آورد. آن چیزی که مسلم است تا پیش از قرن چهار ما با یزدی روبرو هستیم هم تراز با روستاهایی که رنگ و بوی زرتشتی دارد که امروزه هم در اطراف این شهر قرار گرفته است. همانند روستای فهرج. جدی شدن بحث معماری و شهرسازی را تقریبا از قرن چهار می بینیم. در قرن چهار دوره ای است که «آل کاکویه» به صورت حکومت محلی در یزد حکمرانی می کند. تقریبا حصار اولیۀ شهر را به این دوره منسوب می کنند. تا قرن پنج، بر اساس کتاب تاریخ یزد، این اتفاق ادامه دارد. در قرن هشت و نه، حصار به فراخور نیازهایی جمعیت، گسترش می یابد و بخش هایی از شهر بیرون حصار شکل می گیرد. آن چیزی که تقریبا در این شهر نمایان است، بحث عناصر شاخص شهری است. مثل بازارهای یزد و برج و بارو که نشان از نیاز به حافظت شهری در برابر اتفاقات و رخدادهایی که گرینبان گیر کشور بوده است. گرچه یزد اغلب آرام تر بود. بخصوص در زمان حملۀ مغول با توجه به تدابیری که اندیشیده شده بود، می بینیم که یزد کمتر محلی از تاخت و تاز قرار می گیرد و دورۀ آرامشی را طی می کند. در این دوره است که یزد مأوایی می شود برای دانشمندان و عارفان و هنرمندانی که به این خطه می آیند. در دوره های بعدتر قرن هفت و هشت، شاهد مسجد و مدرسه سازی در این منطقه هستیم. در زمان حکومت امیرچخماق با تغییرات بیشتری در کالبد شهری مواجه می شویم. همانطور که امروز از ایشان مجموعه های امیرچخماق به جا مانده است. قسمت هایی که بعضا خارج از برج و باروی شهر است. در این دوره ها اغلب از حصار جهت امکانی برای تأمین امنیت استفاده می شده و مرتبا اطراف قسمت هایی که پیرامون شهر شکل می گرفته، گسترش پیدا می کرده است. در دورۀ صفویه شاهد رشد کم تری در یزد هستیم و بیشتر تمرکز را در اصفهان مشاهده می کنیم. گسترش حصار لایه به لایه بر اساس نیازی که داشتند و شکل گیری محلاتی که اغلب به فراخور موقعیت قرار گیری یا شغل اشخاص ساکن آن و یا نژاد و مذهبی ساکنین «نام» گرفته و در کنار هم قرار می گیرد، دو اتفاق در این دورۀ یزد است. بخش دیگر، نقش بازار است که در دوره های مختلف گسترش می یابد. چانچه در دورۀ قاجار سه بازار اصلی، از جمله: صدری و افشار و مشیر به بازار یزد اضافه می شود.

در بحث شهرسازی به یک نکته می توان توجه کرد که گاه بنا به معذوریت هایی که تکنولوژی و فن آوری به ما الزام می کند شکل و شمایل معماری یک دست تر را به خود می گیرد اما نمی شود تمام این را نشأت گرفته از این معذوریت ها دانست! یزد و یزدی در پریروز،  یک جهان بینی داشته که بر اساس آن، معماری و شهرسازی اش دارای تغییراتی می شود. در شهرسازی ما مکان ها و «واشدگاه» هایی را می بینیم که بعدها تعریف  «حسینیه» ها را پیدا می کند. محلی از همایش های مردمی و مراسم مذهبی که در شهر اتفاق افتاده است. یزد بخاطر سابقۀ مذهبی که دارد دائم به نام «دارلعباده» معروف بود همانطور که در محدودۀ قدیمی شهر بالغ بر چهل حسینیه وجود دارد. از منظر شهرسازی کوچه ها باریک ساخته شده و مصالح خشت و گل است و شکل ارگانیک و اندام واری دارد. در مورد این موضوع معنای مختلفی را از جمله امنیت و شناخت اقلیم و جغرافیایی که در آن قرار گرفته می توان بیان نمود.

یکی از بحث های اصلی کاریز و قنات است. از ابتدا هر چند که آب و هوا و اقلیم را تغییر یافته می بینیم و طبق صحبت کارشناسان از ابتدای به وجود آمدن، شرایط آب و هوایی یزد مثل امروز نبوده است اما همواره مسألۀ آب را در یزد داشته ایم. به شکلی که باید آب از طرق کانال های زیر زمینی که قنات هستند از اطراف و کوهپایه ها به یزد کشیده می شد. در مقیاس تکدانه ها ما برخورد با محیط را به طرق مختلف می بینیم. چه به صورت گودال باغچه هایی که در خانه ها به وجود می آید و چه به شکل حیات های مرکزی، بادگیر و … و به صورتی که شناخت محیط و شناخت اقلیم و پاسخ دادن به نیازهایی که به طرز بهینه ای اتفاق بیفتد. در حالت کلی اگر چند معیار را برای شکل شهر در نظر بگیریم، تعادل و زیبایی و هماهنگی و توازن و اندازه است که در محدودۀ بافت تاریخی خواهیم دید. می توانیم در بخش درشت دانه و بزرگ مقیاس، عناصری را نام ببریم که صحبت از برج و بارو و میدان امیرچخماق و مسجد جامع است که بحث هایی جداگانه دارد و برای بخش هایی از تاریخ است و از منظر شهری این ها دانه های درشتی است با عملکردهای عمومی تر ولی باز می بینیم همگی از آن معیارها پیروی می کنند. دکتر «پاپلی یزدی» به تمدن کاریز اشاره می کند. به اینکه وقتی که ما ضعف طبیعت و عوالم تولید را داریم و کمبود مازاد تولید چند اتفاق می افتد که نمودش را امروز در یزد می بینیم. به درستی در این جامعه بیشتر بحث اقتصاد به سمت صنایع دستی و تجارت می رود و حکومت های ملی و فرا ملی بزرگی در اینجا اغلب شکل نمی گیرد و یک نکتۀ مهم آن صلح دوستی و آرامش خواهی و گفتگو و مذاکره است که شاید یکی از صفت های همچنان غالب این خطه باشد. در تجارت و صنایع دستی هم از گذشته تا به امروز هنوز دست بافته هایی از شعر بافی و زیر مجموعه های آن و ترمه بافی و شیرنی های مشهور تولید می شود. اگر بخواهیم یزد پریروز را جمع بندی بکنیم. یزد پریروز آگاه به مسائل جغرافیایی و اقلیمی است، آگاه به مسائل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی است و ظرفیت های و محدودیتهای آن ها را می شناسد. آگاه به فن آوری زمان و هوشمند به بهره گیری از فن آوری روز. شاید صفت آگاه و آگاهی را بتوانیم به یزد پریروز بدهیم.

مهندس سامان کارگر از دیروز و امروز یزد گفت
مهندس سامان کارگر از دیروز و امروز یزد گفت

وی در قسمت دوم توضیحاتش به بررسی یزد دیروز پرداخت و سه ویژگی آگاهی و جویایی و وفاداری را به این دوران نسبت و ادامه داد:

“یزد پریروز دوره هایی را طی می کند و به یزد دیروز تبدیل می شود. در این دوره هم ما همچنان در تکدانه ها استفاده از الگوهای سنتی را می بینیم و اینکه در معماری این خطه اتفاقاتی که می افتد. خانه های بسیاری که برخی معروف هستند از جمله خانۀ لاری ها. بهره گیری از فضای زیر زمین و بادگیر و بهره گیری از حیاط مرکزی و گودال باغچه، بحث دالان و بحث کوچه ها. معیارهایی جهت ساخت شیوه های خاص و شاخص وجود دارد. دانه های درشتی هم از یزد دیروز داریم: باغ دولت آباد که در بیرون از حصار کنونی قرار دارد،. باغ خان در بیرون از محدوۀ حصار. حال دورۀ قاجار طی می شود به پهلوی می رسیم. در این دوره ما با بحث خیابان کشی روبرو می شویم. یکی از آن ها خیابان مسجد جامع یزد است. خیابانی که از خیابان امام به سمت مسجد جامع کشیده شده. در یکی از تصاویری که به صورت هوایی از بافت تاریخی گرفته شده است شکل ارگانیک معابر گذشته و جدید را شاهد هستیم. اما در این دوره در معماری و شهرسازی اتفاقات دیگری هم می افتد. دانه های ارزشمندی که امروز هم مثال زدنی است. مدرسۀ «مارکار»، همت بزرگی از دین زرتشت. «میدان مارکار» در میدانی مقابل همان مدرسه و مدرسۀ ایرانشهر و…. بحث دیگر بحث صنعت است. کارخانه های نساجی یزد که با رعایت اصول معماری سنتی بنا نهاده شده اند. مثل کارخانۀ درخشان و سعادت نساجان …. در یزد دیروز هنوز دانه ها هم تراش هستند. بافت بریده شده اما دانه های ارزشمند همچنان در کنار هم قرار گرفته اند و بلوک هایی با شکل و شمایلی از گذشته داریم. آتشکدۀ زرتشتیان، کارخانۀ نساجی درخشان و همچنان معیارهایی که جسته و گریخته بدان اشاره کردیم به صورتی نه با معیارهای گذشته، همچنان پر رنگ در یزد دیروز می بینیم. یزد دیروز را آگاه به مسائل اقیلم و اجتماعی فرهنگی و اقتصادی می دانیم، آگاه به فن آوری زمان و هوشمند در بهره گیری از آن و وفادار به یافته های پیشین جویا و خواهان توسعه. شاید ویژگی ها صفات یزد دیروز را آگاه و نسبتا وفادار و جویا بدانیم.”

صحنه ایی از مراسم شب فرهنگ و معماری یزد
صحنه ایی از مراسم شب فرهنگ و معماری یزد

مهندس کارگر در بخش پایانی سخنانش به یزد امروز و مشکلات و سردرگمی های معماری اش اشاره نمود و گفت:

” استان یزد در میانۀ ایران قرار گرفته و در دوره های مختلف تقسیمات کشوری بخش هایی از آن کاسته و بخش هایی بدان اضافه شده است. در حال حاضر ده شهرستان دارد و خود در میانۀ شهرستان ها قرار گرفته است. بافت تاریخی یزد امروز قسمتی در دل شهر یزد است و بافتی در حدود هفتصد و پنجاه هکتار. طرح های شهری متفاوتی برای بافت تاریخی یزد شاهد بودیم و انتظار می رفت این طرح ها به ما کمک کند که بتوانیم بافت تاریخی منسجم و بهتر و ماندگارتری داشته باشیم. از سال 54 تا سال 91 طرح های مختلفی دربارۀ یزد تهیه شده و بخشی از آن اتفاق افتاده و بخشی دیگر با تغییراتی روبرو بوده است. یکی از آن ها، تعریض معابر در بافت قدیم است. معماری امروز در حد فهم و آگاهی خود، سعی در احترام به بافت قدیم دارد. همانند شبیه سازی نما ها و بهره گیری از حداقل مصالح و عناصر سنتی. خوشبختانه استاد «خلیل کارگر» و چند استاد انگشت شمار دیگر در یزد حضور دارند که معماری سنتی را می فهمند و در مرمت آن اقدام می کنند. مرمت «چهار سوق یزد» که به همت ایشان اتفاق افتاده است و کاربندی های زیر آن در حال انجام است. در بخش نساجی نیز، این صنعت را با تغییراتی حفظ کرده ایم. قبلا شعر بافی را داشتیم و زیر مجموعه های آن با نخ ابریشم ولی امروز شما به بازاری می روید که استاد خلیل کارگر مرمت کرده است اما نخ ها از جنس پنبه است و دیگر ابریشم نیست!

البته اتفاقات مثبتی هم افتاده است از جمله اینکه:  بافت تاریخی یزد با شمارۀ 15000 در سال ،1384 به ثبت ملی رسید. برای بافت قدیم ضوابطی تعیین شد. طرح های موضعی، برای امیرچخماق و میدان خان و چند بنای ارزشمند بافت تاریخی، تهیه و اجرا شد. تبدیل خانه های تاریخی به هتل های سنتی که بالغ به چهل هتل سنتی در یزد است، شکل گرفت. ثبت دو قنات «زارچ» و قنات «حسن آباد مشیر» از یزد بخشی از این زنجیرۀ ثبت بود و دیگر ارائۀ پروندۀ ثبت جهانی یزد برای سال 2017 است. اما خبرهای بد هم هست. امروز نمای شهر ما نابسامان است. تعادل و زیبایی و اندازه و هماهنگی و توازن دیده نمی شود! ساختمان های تجاری جدید و مسکن مهر در لکه هایی از خارج شهر، ساخته شده اند. ساخت مسجد شهید رهنمون در سطحی نزدیک به بافت تاریخی و مدرسۀ ایرانشهر در حدود سی متر ارتفاع بیمارستان با نمای کامپوزیت خود معضل بزرگی است. اتفاق جالب دیگر بحث ساخت شهرک صنعتی در شمال غرب یزد است. جایی که باد غالب یزد، غرب و شمال غرب می باشد و تولیدات اینجا به شهر بازمی گردد. دیگر اینکه بیش از پنجاه واحد فولاد را در یزد داریم. در آمد بدی نیست! اما از صنایع پر آب خواه یزد است و یکی از معضلاتش آب می باشد. قسمت عمدۀ آبی که از اصفهان می آید به کارخانۀ فولاد اختصاص دارد. دیگر اینکه، مسابقه ای هم در یزد با عنوان برج سی طبقه برگزار می شود که قرار است در نزدیکی دخمه های یزد ساخته شود! آن هم به کارفرمایی ادارۀ راه وشهرسازی، در ارتفاعی در حدود صد و ده متر! پروژۀ دیگری با عنوان باغشهر کوثر را از دیگر اتفاقات یزد این روزها است. مؤسسۀ غیر انتفاعی که قرار بوده برای تأمین آب یزد، اقدام کند. این باغشهر در فاصلۀ بین یزد و تفت قرار گرفته است و ایدۀ آن این است که از عواید اقتصادی آن بتوانند خط دوم لولۀ آب را به یزد بیاورند. در سال 1389 مجوز شورای عالی را دارد و قطعاتی که قرار است در آن باشد هزار متری است. در طرح راهبردی – ساختاری آن سه عنوان را در معذوریت های کنونی این طرح می بینید: فقدان خاک مناسب جهت ایجاد عرصه های باغی، کمبود آب هم از جنبۀ نیازهای بهداشتی و هم آبیاری فضای سبز و وزش بادهای نامطلوب توأم با گرد و غبار با شن و ماسه. این طرح تصویب شده و قرار است تأمین آب آن از پساب آّب یزد باشد. برای این اتفاق بیست و چهار کیلومتر لوله کشی شده و قرار است تصفیه خانه ای داشته باشد و بر فرض بحث آب آن حل شود ما در حدود پانزده درصد از زمین هایمان در یزد بایر است و آمادۀ تراکم! جلوه های غالب این اتفاق شاید این است. یزد دیروز همراهی و مصالحه با پیرامون و اما  یزد امروز مجادله با پیرامون. مردم و نهادهای مردم نهاد و دولت و کارشناسان، هر کدام از این ها بنا به دلایلی باعث وضع کنونی یزد هستند و قاعدتا راه حل هایی را می توانیم برای این موضوع داشته باشیم. لوئیس مامفورد می گوید:اگر بخواهیم محیط منطقۀ خود را بهبود ببخشیم باید خود را نیز اصلاح نماییم…

اما لزومی ندارد که حتما مامفورد شهرساز این را به ما بگوید ما فارابی و از او شاید مدینۀ فاضله را داریم. اما تقسیم بندی فارابی برای شهر تقسیم بندی های دیگری هم هست. از نظر فارابی شهر می تواند: مدینۀ فاضله ، مدینۀ جاهله، مدینۀ فاسقه، مدینۀ ضاله و مدینۀ مبدله باشد. برای هر کدام از این ها تعاریفی دارد: مدینۀ فاضله را واجد صفت تندرستی و داشتن قوۀ فهم و حافظۀ قوی و فصاحت در بیان و داشن دوستی و اندازه نگه داشتن در کامروایی و … می داند، مدینۀ جاهله را جایی می داند که مردمش سعادت را نمی دانند و فکر می کنند خیر همان است که گمان می کنند، در مدینۀ فاسقه سعادت را می شناسند اما علم و عملشان سازگار نیست، مدینۀ ضاله صعادت را پس از مرگ می دانند و مدینۀ مبدله مدینه ای است که روزی مدینۀ فاضله بوده و امروز نیست! یزد امروز برای ما، نمی دانیم یزد آگاهی است یا خیر؟ آگاه به مسائل جغرافیایی است یا خیر؟ نمی دانیم آگاه به مسائل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی است یا خیر؟ نمی دانیم هوشمند در بهره گیری از فناوری است یا خیر؟ و اگر آگاه به این هاست  آیا به این ها عمل می کند یا خیر؟ سیمای یزد فردا می تواند هر کدام از این ها باشد. یزد پریروز و یزد و دیروز یا یزدی که ما نمی دانیم بر اساس آنچه که دیدیم چه اتفاقی برایش خواهد افتاد.”

در بخشی دیگر، دکتر محمدعلی مرادی با عنوان خرد کویر و کنش مردم یزد، سخنانش را آغاز و بیان کرد:

“کنش و رفتار مردم هر منطقه، ناحیه، و قلمروئی ، نسبت جدی به در جهان بود گی آن مردم دارد و این در جهان بودگی است که عیمق ترین لایه روح و روان هر مردمی را تشکیل می دهد و این بلافاصله نسبتی با بسترهای جغرافیائی و اقلیمی هر ناحیه دارد که بطور ساده می توان آن را در چارچوب آب و هوا و محیط زیست آنها نظم داد ، بدین شکل است که جغرافیای هر منطقه وجهی تعیین کننده را کنش و رفتار هر مردمی دارد    و این جغرافیا در مفهوم گستردۀ آن که شامل آب، باد، خاک و آتش دارد. درک این مطلب مستلزم این درک است که خردی مفروض گرفته شود که این خرد نسبتی تنگاتنگ و در هم تنیده با جهان پیرامون خود دارد (Umwelt). این جهان پیرامون را می توان محیط زیست ترجمه کرد یا به تغییر در – جهان – بودن که وجهی جدی با بودگی انسان در پیوندی تنگاتنگ و در هم پیچیده با جهان پیرامونی دارد. از جنبه فلسفی برای درک همه جانبه ازاین مفهوم باید متاقیزیک یا فلسفه اولی را شناخت. در سنت فکر، یونانی ها همواره برای شناخت و یافتن نظم اشیاء به دنبال اصلی ثابت بودند برخی این اصل را آب ، برخی آتش ، برخی اعداد می دانستند اما ارسطو این اصل که متافیزیک بر روی آن قرارگرفت، محرک نا متحرک، قرار داد. در واقع متافیزیک از طبیعت فراتر می رفت تا که برمحور «تئو» نقطه اتکائی پیدا کند، اما این فراروی که حاصل آن متافیزیک بود گونه ای دوری از زندگی و واقعیت بود گی انسان بود و آغار روندی بود که زندگی و هستی انسان در چارچوب علم و سیستم برساخته آن به فراموشی سپرده شد که به تعبیر هایدگر می توان آن را فراموشی هستی گفت و این تکیه بر تئو در دگردیسی خود به ایده و تناوردگی ایده تا دوران جدید بسترهائی را فراهم آورد که علم مدعی شناخت بود، عاجز از آن بود که به خود امور بپردازد چرا که با اتکا به آن درک متافیزیکی و این فراروندگی از جهان پیرامون بجای توجه به زندگی و عناصر جدی آن یعنی آب،خاک، باد، آتش علم و دانش در تارپود مفاهیم انتزاعی گرفتار آمده بود و با اصرار برگونه ای خرد جهان شمول می کوشید تا از منظر آن خرد جهان شمول متافیزیکی نه در پیوند با جهان و زیست جهان آدمی به خود امور و زندگی توجه کند بلکه با ارجاع به مفاهیم انتراعی هرچه بیشتر از زندگی دور شود اما با نقدی که براین درک متاقیزیکی صورت گرفت و پایانی براین  متافیزیک نوشته شد، بستری فراهم شد تا که در آن گونه های متفاوت و متکثری از پدیدار شناسی مجال ظهور یافتند و از این طریق با چالش با خرد جهان شمول، صورت گرفت. زمینه های نظری خردی دیگری یا خرد های کثیر دیگر فراهم آید. براین پایه نظری است که می توان شهر یزد را نظاره کرد و دربستر آن مؤلفه هائی خرد آنها را صورت بندی کرد ، یکی مهمترین مؤلفه هائی که دراین رابطه باید به آن توجه شود، جهان پیرامون (Umwelt) انسان یزدی است که در یک درهم تنیدگی با جهان پیرامونش است که بدون فهم این جهان پیرامون نمی توان زیست جهان مردم این ناحیه را فهمید. آنچه که به عریانی می تواند مشاهده کرد، بستر کویری این منطقه است و هنگامیکه از کویر سخن به میان می آید ، بلافاصله موضوع آب و خاک و باد است که باید مورد توجه قرار گیرد. افزون براین نکته یعنی آب، باد، خاک افق گسترده در پیش رو قرار می دهد که دراین افق گسترده است که در بستر کم آبی و حضور خاک و وزش بادها کویری در طی قرون و اعصار قالب (Gestalt) روحی و روانی مردم این ناحیه را رقم زده است.

دکتر محمد علی مرادی
دکتر محمد علی مرادی

پس می توان خردهای گوناگونی را در تناسب با بستر های جغرافیائی در نظر گرفت که دراین مورد مؤلفه های کویر را در نظر داشت. پس پرسش از کنش و رفتار مردم یزد بیش از هر چیز در بسترهای کویری این ناحیه است که می تواند معنا گیرد از این رو است که باید پرسید در تحت چه  شرایط امکان خرد کویری ممکن می شود؟! خرد کویری واجد چه ویژه گی خاص و تکینه و فردیت تاریخی است، برای فهم این خرد بایست زمینه های نظری این خرد را بیان کرد که در چه تمایز با خردی است که که خود را در مقابل طبیعت قرار می دهد. این خرد می کوشد تا که در این تقابل طبیعت را زیر سلطه خود بکشد. این تلاش برای به سلطه بر طبیعت بگونه ای رقم می خورد ناچار یک دوگانگی در هستی انسان فراهم می کند که در مدل بدن – روح خود را نشان می دهد که آن واجد شکافی بنیادین درکلیت انسان را او فراهم می کند و در ادامه چنان سازکاری را فراهم می کند که منجر به سرکوب بدن از طریق روح می شود و این چنین است که خردی که ابزاری می شود تا که طبیعت را سرکوب کند بخشی از طبیعت که خود اوست را  نیز سرکوب می کند و دراین زمینه است که خشونتی درونی شده حاصل می شود که می توان از طریق آن برخی از رفتار خشونت بار را صورت بندی کرد و حاصل اینکه در سمتی که خرد ابزاری با طبیعت درگیر است خردی دیگر شکل می گیرد که می تواند به آن خردی شاعرانه (رومانتیک ) گفت، ظهور پیدا می کند که مفتون طبیعت است اما اینجا فرمی دیگر از خرد را می تواند دید که با آن می تواند خرد کویری گفت، خرد کویری فرمی دیگر از خرد است که نه در تقابل و نه درمفتونی به طبیعت خودرا هویت می دهد، بلکه واجد فرمی دیگر، تعامل با طبیعت است. برپایۀ فهم این خرد است که می توان کنش و رفتار یزدی ها فهم کرد و از این طریق تولیدات فرهنگی، اقتصادی، صنعتی و تمدنی آنان را مورد تحلیل قرار داد که چگونه باتکیه براین خرد است که می توان به این مهم دست یافت.”

photo_2016-08-04_07-21-03

دیگر سخنران این مجلس، حسین مسرت، از پژوهش های ایرج افشار یاد کرد و به معرفی این آثار پرداخت:

ازهمه قوم و از همه اقشار

یزد بالد به ایرج افشار

زان که اورا زکثرت تالیف

نبودکس زکم وکیف حریف

هرکه یزدی است تاکه یزد بپاست

در مقام سپاس و شکر رواست

برزبان آورد کند تکرار

نام جاوید ایرج افشار

عبدالحسین جلالیان(جلالی )                                             

مسرت

استاد ایرج افشار در مهر 1304ش در خانوادة یزدی دکتر محمود افشار یزدی و نصرت برازنده به دنیا آمد. هماره و از کودکی در بیشتر سفرهایی که پدر به یزد داشت، همراه وی راهی این شهر تاریخی می­شد و خود نیز بعدها همسری یزدی گرفت.

عشق و علاقه­ای که او به زادگاه پدری­اش داشت تا واپسین دم زندگانی درجانش شعله می­کشید. هر ساله و در گذر سفرهایی که به جنوب و شرق ایران داشت، از یزد می­گذشت و چند روزی را در این دیار می­ماند. انگار هر چه بیشتر این شهر را می­دید، باز هم کم بود؛ و ده­ها بار به مسجد جامع  و مسجد امیر چخماق و گنبد شیخ جنید توران پشت و باغ دولت آباد و ده­ها اثر تاریخی دیگر یزد سر زده بود و انگار هربار چیزهایی نو را در آنها می­یافت.

همیشه مهمان­های خود را از سراسر ایران و جهان از یزد می­گذراند تا به داشتن چنین شهری که زادگاه پدر و نیاکانش بود، در نزد دوستان خود ببالد.

ایرج افشاردر این سفرها سه بار همراه مهمانان خود ازکتابخانه بزرگ وزیری یزد بازدید کرده است. نخستین بازدید در 16فروردین1338بود که در یاداشت خود در دفتر یادبود کتابخانه با نثر زیبای خود چنین می نگارد:« فیض دیدارمسجد جامع یزد و مرمت های تازه آن که به همت عالم نبیل و سید جلیل ، روحانی بزرگوار اعز اکرام جناب آقای وزیری انجام شده است و هم چنین بازدید کتابخانه مسجد که باز با مکرمت ایشان بنیاد گرفته مرا که فرزندی از این مرز و بوم هستم و زادگاه پدری من یزد است ، بر آن می دارد که توفیق چنین خدمات را برای عامه مسلمین از درگاه خداوند باری تعالی مسئلت کنم. اگر بنیاد این مسجد قدیم است، آثار جدید آن نیز در خور تمجید وتحسین است واین همه از یمن اخلاق و کرامات جناب آقای وزیری است»

در دومین بازدید به تاریخ 8/5/1342 چنین می نویسد:«باز فرصتی بدست آمد که از مسجد جامع کبیر یزد دیداری تازه کنم وچشمم به کارهای ارجمند جناب عالم نبیل وسید جلیل آقای سید علی محمدوزیری سلمه الله تعالی روشن شود در این سفر دوست ارجمند آقای دکتر اصغر مهدوی وآقای حبیبی به همراه بودند .جناب آقای حبیب یغمایی نیز بود و یک ساعت قبل به کرمان تشریف بردند…»سومین بازدید هم به تاریخ 5/1/1352 است.

استاد افشار در تاریخ 29/10/1380 همراه با آقای دکتر شفیعی کدکنی که به یزد آمده بودند، بازدیدی از بنیاد ریحانه داشتند، جملهای کوتاه در سرآغاز یاداشت آن دیده می شود که باز گویای دلبستگی او به شهر یزد است: « تجدید دیدار از شهر خاندانی خود در این سفر که مفتخر به هم صحبتی دوست دانشمند گرامی آقای دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، برایم بیش از آنچه تصور شود دلپذیر بود.

این شور و شوق به شهر یزد در تک تک پژوهش­های برجای مانده از استاد افشار دیده می­شود.

نخستین اثر تالیفی وی در باره یزد دوره جامع و ارزشمند یادگارهای یزداست که در دو جلد وسه دفتر فراهم شده و حاصل سفرهای دهگانه او در سالهای مختلف به این شهر باستانی است و اگر نبود این دلبستگی شاید این کار به سرانجامی این چنین شکوهمند نمی رسید. همو در دیباچه نخستین این دفتر ماندگار چنین می آورد:« ومن آمادگی و سر آن دارم که برای خاک یزد این خدمت را به شوق و حوصله به سرانجام برسانم،صحاری خار زار و ریگ ناک و کم آب و شوره زارش را در نوردم و آنچه به چشم می آید واز عهد باستان یا کهنه یادگاری ارجمند است بر صفحه کاغذ بیاورم و با ضمیمه ساختن عکس و نقشه، کاری بپردازم که پس از یغما گری هایی که در آینده از دست سوداگران و کارگزاران ویرانگر آنان و به گزند باد و باران های آسمانی بر سر آن ها خواهد آمد ، لا اقل نمودی ونمایی از آن همه هنر وتاریخ به صورت حرف و رقم و عکس ماندگار باشد و به یادگار بماند.» (ص1-2)

حسین مسرت از شصت سال پژوهشهای یزد شناسی ایرج افشار گفت.
حسین مسرت از شصت سال پژوهشهای یزد شناسی ایرج افشار گفت.

افشار نگارش این اثر را مبتنی بر چهار پایه مهم می داند ، « یکی ذوق و شوق در شناخت جایگاهی که مادر مهربان وپدر ارجمندم از آن جایند و طبعادلبستگی های نهانی به آن ناحیت دارم… دودیگر ذهن نسبتا آمادهای که راجع به ابنیه و آثار یزد داشتم. اطلاعات من در این موضوع ناشی از روایات و اقوال ویزدی های دیگر و مبتنی بر چند کتابی است که از آثار قدما در باره آنجا به چاپ رسانیده ام . سه دیگر مهربانی و بردباری بیش از اندازه همسر ارجمندم( که خود از آن خاک پاک است) و نیز چهار فرزند دلبندم در برابر غیبت های متوالی و بیابان گردیهاو دوری های مکررم.

و بالاخره پایمردی برادرانه دوست نازنین یکدلم منوچهر ستوده در سفرهای متعدد که همواره آموزندگی و نیرو بخشی به همراه داشته و این کتاب تقریبا فراهم شده و پرورده یاری ویاوری آن رهنورد ستوده خصال است.»(همان: 2-3)

و آن گاه در آغاز دفتر دوم ، شرح این عاشقی و دلبستگی را به گونه ای دیگر می دهد و می نویسد:« کشش و ذوق مطالعه در تاریخ یزد و باز شناسی آثار پهنه کویری آن و کوششی که در این راه کرده ام از نوع علقه طبیعی هر کس به زاد وبوم پدر و مادری است به قول بابا افضل مرقی کاشی :

بگذر ز ولایتی که آن زان تو نیست

زان درد مده نشان که در جان تو نیست

از بی خردی بود که با جوهریان

لاف از گهری زنی که در کان تو نیست

(ص یازده)

********

دومین کار تالیفی که نشان از کوشش های 40 ساله وی در راه گرد آوری آن می دهد ، واژه نامه  یزدی است. این نکته از آن جا برجستگی ویژه ای دارد که خود در دیباچه کتاب می نویسد که پدرم « فرزندان خودرا از کودکی پرهیز می داد از این که به لهجه و آوای یزدی حرف بزنند» ( ص شانزده)

وی می نویسد جرقه این کار را مقالات صادق هدایت مندرج در مجله سخن در ذهن او زده است ، اما به صورت جدی از سال 1329 به گردآوری واژه های یزدی دست زده است و در این راه از کمک و یاری بسیاری از یزدیان بهره برده است.

********

سومین کار تالیفی تحقیقی وی در باره یزد، گردآوری و تدوین دوره سه جلدی یزد نامه است که در بردارنده تمامی گفتارهای خود در باره یزد و گلچینی از گفتارهای کهنه و نو دیگران در موضوع های گوناگون یزد اعم از تاریخ ،جغرافیا ، ادبیات ، باستان شناسی ، هنر ، فرهنگ ، روز نامه نگاری و غیره است و اگر بی گمان خانواده واقف این مجموعه یعنی دکتر محمد طاهری یاری بیشتری می کردند . اکنون حدّاقل شاهد چاپ پنج جلد از این اثر بودیم.

صحنه ای دیگر از شب فرهگ و معماری یزد
صحنه ای دیگر از شب فرهگ و معماری یزد

در ضرورت چنین کاری ایرج افشار در دیباچه کتاب می نویسد:« استاد افشار در مدت 60 سالی که به صورت جدی در کار پژوهش­های ایران شناسی بوده است، آثار زیادی را در حوزة تاریخ، فرهنگ و ادب یزد، تصحیح، گردآوری و تألیف نمود که فهرست دراز دامنی را دربر می­گیرد. از این­رو برای پرهیز از این­کار از ذکر انبوه مقالات یزد شناسی اوبویژه در دوره فرهنگ ایران زمین و یزد نامه که بنابر فهرست چاپکرده ها به 125 مقاله می رسد و نیز بخشی از آثار او که دربارة یزد است، مانند: سواد و بیاض، بیاض سفر، گلگشت در وطن، دورة 18 جلدی ناموارة دکتر محمود افشار یزدی و غیره چشم پوشی گردید.[1] و در این جا تنها به ذکر آثاری پرداخته می شود که یا دربارة یزد و یا تألیف یزدی­هاست. این فهرست به ترتیب الفبای نام کتاب سامان یافته­است:

× تاریخ جدید یزد: احمدبن حسین بن علی کاتب یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، ویرایش دوم( چاپ سوم)، 1386.(چاپ نخست1345)

× تاریخ یزد: جعفربن محمدبن حسن جعفری، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ دوم،1343.( چاپ نخست 1338 )

× جامع الخیرات،سید رکن الدین حسینی یزدی، به کوشش ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه، تهران: فرهنگ ایران زمین، 1349.( چاپ دوم در یادگارهای یزد.چاپ سوم زیر چاپ)

× جامع جعفری، تاریخ یزد در دوران نادری، زندی و عصر سلطنت فتحعلی شاه، محمدجعفربن محمد حسین نائینی، به کوشش ایرج افشار، تهران: انجمن آثار ملی، 1353.

× جامع مفیدی: محمد مفید مستوفی بافقی، به کوشش ایرج افشار، تهران: اساطیر، چاپ دوم، 1385، 3جلد.(چاپ نخست 1340-1343)

× دیوان کامل شمس­الدین محمد وحشی بافقی، با مقدمه و کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر،1335.

× سعادت نامه یا روزنامة غزوات هندوستان، غیاث­الدین علی یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران، میراث مکتوب،1379.

× فرّخ­ نامه: ابوبکر مطهربن محمد جمالی یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: امیرکبیر،چاپ دوم،1386(چاپ نخست1346).

× منشآت: شرف الدین علی یزدی، به کوشش ایرج افشار و محمدرضا ابوئی مهریزی، تهران: ثریا، 1388.

× منظومات: شرف­الدین علی یزدی، به کوشش ایرج افشار، تهران: ثریا، 1386.

× واژه­نامة یزدی: ایرج افشار، به کوشش محمدرضا محمدی، یزد: اندیشمندان یزد،ویرایش دوم(چاپ سوم) 1390.(چاپ نخست1369)

× یادگارهای یزد: ایرج افشار، یزد: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و خانة کتاب یزد، چاپ دوم، 1374، 3جلد(چاپ نخست 1354-1347).

× یزد در اسناد امین الضرب ( سال­های 1288-1330 قمری)، به کوشش ایرج افشار و اصغر مهدوی، تهران: طلایه، 1380.

× یزدنامه، یزدنما، کتابشناسی… : ایرج افشار، تهران: فرهنگ ایران زمین، 1371-1377، 2 جلد.( جلد سوم زیر چاپ)

در خاتمه دکترهمایون صادقی، بخش هایی از متن سخنرانی و مطالعات مهندس لیلا پهلوان زاده و بخش هایی از کتاب پنج جلدی ایشان از فرهنگ و معماری یزد را ارائه کرد. دکتر صادقی با اشاره به معماری صنعتی در شهر یزد چنین سخن گفت:

“من بر اساس دو جلد کتاب نفیسی که خانم پهلوان زاده تهیه کرده اند توضیحاتی در مورد معماری صنعتی در شهر یزد، خدمتتان ارائه خواهم کرد. نبود خانم مهندس شاید این خوبی را دارد که بتوانم از کار ایشان تعریف کنم. مجموعۀ کتاب هشت جلدی که با هزینۀ شخصی ایشان در حدود پانصد میلیون تومان در هزار نسخه تهیه شده است و در آن معماری صنعتی در شهر یزد و اصفهان که قله های معماری کویری هستند را مورد مطالعه قرار داده اند. شهر یزد در واقع از ابتدای شکل گیری خود از آن هستۀ روستایی تبعیت می کرده است و از تمدنی که به قول اساتید تمدن «کاریزی» است. از این تمدن کاریزی که از قرن چهارم پایه گذاری می شود علاوه بر تلاش مسلمانان، مردمان زرتشتی هم مشارکت داشتند و یزد به خاطر کمبود دسترسی به منابع آب علاوه بر جنبه های کشاورزی ناچار به تکیه بر جنبه های صنعت و تولید می شود و در بخش صنعت همانطور که اشاره کردم شعربافی و صنایع قالی بافی و پارچه بافی نقش برجسته ای دارد. این فرآیند صنایع در یزد که از قرن چهارم شروع می شود تا تاریخ قاجار به یک دوران اوج می رسد. می خواهم به این نکته اشاره کنم که شاید یزد بیشتر گرایشاتی به سمت گرایشات بازار و صنعت در انگلستان داشته باشد. به این خاطر که شهر یزد و کرمان با حضور زرتشتیان در ایران مراودات فرهنگی و اقتصادی گسترده ای با هندوستان دارند. یعنی زرتشتیانی که با هندوستان در ارتباط هستند، از طرفی صنایع و از جهتی اندیشۀ اقتصادی را با خود می آورند و هم پاره ای از تکنولوژی ها را با خود همراه خواهند داشت. صنعتگر یزدی که در بازار یزد مشغول تجارت هست بخاطر تعهد اخلاقی به مراودات مالی خود چه از طرف زرتشتیان و چه از طرف تجار مسلمان به یک سرپل اقتصادی در کنارۀ کویر ایران، تبدیل می شود. اما در اواسط دورۀ قاجار تاجر یزدی متوجه می شود که باید برای نخ و بسیاری از مواد منسوجاتی دیگر که مورد احتیاجش است از هندوستان یاری جوید. در طی این سفرها متوجه شدند که سطح فن آوری که در کشور ایران هم وجود دارد، قابل احداث در ایران است و از حدود اواخر دوران قاجار و از دوران انقلاب مشروطیت این امتیاز مثبت در شهروندان یزدی بوجود می آید که ما در شهر خودمان صنعتی داشته باشیم که البته این فرآیند در چهار منطقۀ اقتصادی در ایران شامل اصفهان و یزد و کاشان و شمال کشور اتفاق می افتد و گمان نمی کنم که بین ما کسی وجود داشته باشد که حداقل زیر یک پتو یا بافتۀ یزدی نخوابیده و در واقع از منسوجاتی که در یزد تولید شده استفاده نکرده باشد. در کتاب مطالعه ای دربارۀ تاریخچۀ صنایع در استان یزد صورت گرفته که بخش عمدۀ آن بر اساس صنایع خانگی که محور آن بافت است؛ بافت قالی و شعر بافی و نخ ریسی و همۀ این ها در شهری اتفاق می افتد که بر اساس تمدن کاریزی با کمبود منابع آب مواجه است و ناچارند که صنعتی بدون وابستگی به آّن را پیگیری کنند. ما چند خاندان با عنوان مرحوم محمد جواد افشار و مرحوم رضا صراف زادۀ یزدی و … داریم. این ها اشخاص متمولی بودند که درد توسعۀ اقتصاد شهرها را دارند و هدف آن ها این است که کارخانه های صنعتی را وارد و مونتاژ کنند. کارخانه های صنعتی مهم از جمله کارخانۀ اقبال و درخشان و سیلو و افشار 2 و … مجموعه کارخانه هایی است که در کتاب خانم پهلوان زاده مورد مطالعه قرار گرفته است. همۀ کارخانه ها در دورۀ شکل گیری از هستۀ مرکزی یزد بیرون می روند و بر روی عراضی که قابلیت کشاورزی ندارند و متکی به آن هم نیستند، ساخته می شوند. کارخانه های صنعتی شکل می گیرند. اما صنعتگر یزدی به مراتب از صنعتگر اصفهانی هوشمند تر است. یعنی به جای اینکه طرح و معماری کارخانه ای اقتباس از معماری اروپایی باشد در پلان وطرح کارخانه ها از معماری سنتی یزد الهام می گیرد و به عبارتی اصول دیواره ها و ابزار معماری سنتی خودش را در کالبد صنعتی نمایان می کند. ویژگی های کالبدی که دارد در واقع طاق زنی را در معماری آن ها داریم در کارخانۀ اقبال طاق زنی یزدی با نورگیرهایی در این مکان مورد نیاز است منطبق شده و بعد برای تهویۀ کارخانه بادگیر هم بدان اضافه می شود. در مورد مشخصات سازه ای بناها از همان طاق زنی سنتی استفاده می شود ولی با اختلاف ارتفاع جهت نورگیری سالن ها. تزئینات سنتی به کار گرفته می شود به عنوان نمونه در برج کارخانۀ اقبال یزد از تزئینات آجرکاری استفاده می شود. حتی سقف فضای مهمانسرا در کارخانه که همسان با سقف یک خانۀ سنتی یزد است یا استفادۀ گسترده از درها و پنجره های چوبی و شیشه های رنگی از دیگر ویژگی هاست. معمارانی همچون استاد محمد صادقیه و حسن خرمشاهی و … که در آن دوران در ساخت کارخانه ها مشارکت داشتند. پلان کارخانه که خود الگو گرفته از ساختار سازمان باغ های ایرانی است و ساختمان کارخانه هایی که فرم چلیپایی دارد. این مجموعه ها  در دوره های تاریخی خود را حفظ می کنند تا به دوران معاصر می رسند. بعد از سال 1304 با ایجاد یک امنیت عمومی در کشور، راه آهن توسعه پیدا می کند و مراودات با کشورهای خارجی بهتر می شود. در این دوره، از نوعی امنیت مذهبی برخوردار می شویم و در شهری مثل اصفهان یهودی ها می توانند سرمایۀ خود را به جریان بیندازند و در شهری مثل یزد هم زرتشتی ها و این سرمایه در بخش صنعت می آید و نیروهای انسانی و صنعت از هندوستان با الگوبرداری از انگلستان وارد ایران می شود و این ادامه پیدا می کند تا اواخر دهۀ پنجاه که صنعت شکل گرفته رو به افول می رود و کارخانه ها تعطیل می شوند. مشاهده می کنید برخی از این کارخانه ها را میراث فرهنگی مرمت می کند. حتی در فضای کارخانه حس یک راهروی فضای عمومی شهری را در یزد مشاهده می کنیم.

 

دکتر صادقی به دلایل نابودی بنای این کارخانه ها در سال های اخیر پرداخت و بیان کرد:

دکتر همایون صادقی که متن سخنرانی مهندس لیلا پهلوان زاده را قرائت کرد
دکتر همایون صادقی که متن سخنرانی مهندس لیلا پهلوان زاده را قرائت کرد

“خانم مهندس پهلوان زاده با زحمت بسیار زیاد، اطلاعات را برداشت کردند و این اطلاعات در دو جلد کتاب معماری صنعتی با رویکرد به شهر یزد مندرج شده و متأسفانه با افول کارخانه های صنعتی این کارخانه ها در بخش نابودی است. تا جایی که به یاد دارم وزارت صنایع حدود دهۀ هشتاد مصوبه ای از شورای عالی معماری و شهرسازی گرفت با این مضمون که کارخانه ها بتوانند تغییر کاربری بدهند و به کاربری های مسکونی و تجاری مبدل گردند. این موضوع باعث شد بخش عمده ای از میراث صنعتی کشور در شهر یزد و اصفهان و کاشان در دست تخریب قرار گیرد. برخی از این کارخانه ها بعدها به مراکز آموزشی تبدیل گشت اما باقی رها شدند. کارخانه های نساجی با مشکلات تولید مواجه هستند و این باعث شده که نگهداری از آن ها برای مالکین سخت باشد. املاک بخاطر جذب شدن به بافت شهری ارزش اقتصادی عمده ای پیدا کردند.

در انتهای صحبت خود به این نکته اشاره می کنم که احتمالا اگر صنعت و یا تجار هم در فضای مطلوب و مناسب و با نیت خیر مانند آنچه که تاجران اوایل قرن حاضر در شهر یزد از آن برخوردار بودند، مسیر درست خود را در پیش بگیرد احتمالا ضمن ایجاد اشتغال، معماری های زیباتری شکل خواهد گرفت و همینکه تاجر بخاطر حس وطن دوستی خود تمدن کاریزی موضوعات زیست محیطی را هم مورد توجه قرار خواهد داد.”

پایان بخش این شب نمایش فیلمی از دستگاه های نخ ریسی و کارخانه های قدیم یزد بود که امروزه در دست مرمت و بخشی در حال انهدام است.

 

[1] . در این­باره بنگرید: فهرست موضوعی از چاپکرده­ها و نوشته­های ایرج افشار، بابک افشار و دیگران، لس آنجلس، بی­نا، 1382.