شب توفیق سبحانی با حضور محمدعلی موحد،محمدرضا شفیعی کدکنی و حسن انوری برگزار شد/ آیدین پورخامنه
دویست و هشتاد و هشتمین شب مجله بخارا به دکتر توفیق سبحانی اختصاص داشت که با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، گنجینه پژوهشی ایرج افشار، انتشارات گاندی، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، انتشارات پارسه و مجله بخارا برگزار شد.
علی دهباشی، مدیر مجله بخارا، این نکوداشت را چنین آغاز کرد:
«خوشوقتیم که امشب با دکتر توفیق سبحانی و استادان ارجمند: دکتر محمدعلی موحد، دکتر مهدی محقق، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی،دکتر حسن انوری، دکتر قاسم انصاری، پری صابری ، دکر کریم نجفی و دکتر مهدی محبتی و دیگر اساتید محترم، به خصوص دانشجویانی از دانشگاه تبریز، تربیت مدرس، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات دانشگاه گیلان و پیام نور که در این مجلس برای استادشان بر پا شده حضور دارند.
همچنین از طرف برگزارکنندگان این مجلس علمی و ادبی : بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار ، مرکز دایرهالعمارف بزرگ اسلامی، انتشارات گاندی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مدیر و همکاران نشر پارسه و گنجینه پژوهشی ایرج افشار خیرمقدم عرض میکنم خدمت خانواده استاد سبحانی.
بنده هم به عنوان مدیر مجله بخارا، که شبهایش به لطف حسن ظن استادان و شما دوستداران فرهنگ و زبان فارسی در گستره جهان ایرانی به دویست و هشتاد و هشتمین شب رسیده است،خوشحالم که امشب به یکی از آرزوهایمان یعنی برگزاری چنین مجلس با شکوهی برای استاد سبحانی رسیدیم.
در طی سخنرانیهایی که خواهید شنید بیشتر و بیشتر با وجوه علمی کارهای استاد سبحانی آشنا خواهید شد.
اما آنچه را که با مطالعه سریع به کارنامه وزین دکتر سبحانی میتوان دریافت، از جمله میتواند این باشد که استاد سبحانی از همان روزگار جوانی تکلیفش با خودش روشن بوده، چه در دورانی نسبتا طولانی که در مراکز معتبر علمی تدریس میکردند و چه در دورانی که به کار تألیف، تصحیح و ترجمه مشغول بودند. پرکاری ایشان در چند زمینه حائز اهمیت است. و انتخابهایی که هر کدام در نوع خود بینظیر است. همین ترجمه چندین مجلد مفصل از دانشمند مولویشناس ترکیه، استاد گلپینارلی را نگاه کنید، متجاوز از دو هزار صفحه است،آن هم با چه دقتی. در تصحیح متون هم همینطور.
دیگر عشق وافر ایشان به زبان فارسی است. شما به نثر دکتر سبحانی توجه کنید، چه در تآلیف کتابها و مقالات تا ترجمهها. یکی از پاکیزهترین نثرهای دوران ما به شمار میرود.
آنچه که در ایشان برای ما دوستدارانش باعث شیفتگی ما به ایشان شده، علاوه بر کارنامه زرینشان، سلوک و رفتارشان است با دانشجویان و علاقمندان. کسی را نمیشناسیم، چه دانشجو، چه پژوهشگر و نویسنده و محقق که برای کسب فیض و پاسخ به سئولات به ایشان رجوع کرده باشد، و با پذیرش و مهر و فروتنی که خاص دکتر سبحانی است روبرو نشده باشد. ایشان با علاقه و دلسوزی به امور و مشکلات علمی دانشجویان و محققان میپردازد و تا رفع مشکل در خدمت پرسشگر است.
دیگر چه توانم گفت جز آن که از رودکی بزرگ وام بگیرم که گفت: صدسال بزی، هزار سال بزی.»
سپس علی دهباشی از دکتر محمدعلی موحد برای ایراد سخنرانی خود دعوت کرد.
دکتر محمدعلی موحد، با رعایت اختصار در سخنان خود از سر ادب، همچنین ادای دین خود به سبحانی، گفت: توفیق سبحانی کسی نیست که بنده بخواهم او را معرفی کنم. از افرادی است که شب و روز در کار نوشتن و تحقیق است. فقط میخواهم درباره کارهایی که او در زمینه مولانا پژوهی داشتند و دارند صحبت کنم. در این طریق، ایشان تمام آثار مولانا پژوه بزرگ، مرحوم عبدالباقی گولپینارلی را به فارسی برگرداندند که خدمت بزرگی برای مولانا پژوهان عصر ما بود.
چند روز پیش در فرهنگستان ادب ایران جلسهای برای رونمایی از نشریهای زیر نظر دکتر نصیری درباره آسیای صغیر داشتیم و متوجه شدم که ادبیات فارسی عجب مخاطبانی در دنیا پیدا کرده است. از گذشته و معاصر برای این جلسه رونمایی عرایضی داشتم که به مناسبت کاری که در دست دارم انجام دادم. این قسمت از کارهای سبحانی بیشتر مشهور است. به مناسبت شرحی که از مثنوی انقروی داشتم، او در این شرح، مثنوی را با متنی از نسخههای کهن مطابقت داده و با نظر انتقادی تصحیح کرده است. این کار سرآمد کارهایی است که درباره مولانا انجام گرفته بود، این کار او را مرحوم عصمت ستارزاده به فارسی برگرداند و این حق بزرگی بر گردن مولوی پژوهان بود تا به این منابع دسترسی داشته باشند.
در آن مناسبت اشاره کردم به کارهای نصوحی که گلستان سعدی و حافظ را شرح و ترجمه کرده است. شرح کردم که در گلستان، این آدم به اصطلاح امروزیها، ارجاع میکند به پنج شرح دیگری که پیش از او درباره گلستان نوشته شده بود، از بلادی که قبلا به اسم عثمانی میشناختیم و حالا به آن ترکیه میگویند. در زمینه مولانا هم به همین صورت است. در ترکیه در این سالها تقریبا هر 30 سال یک شرح مثنوی داشتیم یعنی به طور متوسط هر 30 سال شرح جدیدی برای ادبیات نوشته شده است. این نکته را برای این میگویم تا تاثیر و نفوذ زبان در کشورهای همسایه به خوبی مطرح و مفهوم شود. تا اواخر قرن بیستم ما شرح کامل مثنوی نداشتیم. شرحی کهنه با تکههای از مثنوی داشتیم. شرح مشکلات داشتیم ولی شرح کامل مثنوی تا زمان معاصر خود نداشتیم.
ما مدیون توفیق سبحانی هستیم که تقریبا تمام آثار گولپینارلی را در منطقهای که هر 30 سال یکبار شرحی برای مثنوی نوشته میشد، جمعآوری کرد. در مملکتی که محققی هم نداشت گولپینارلی از محققین معاصر ما بود. اگر کسی پیدا شود و کاری که گولپینارلی درباره مولوی کرده را درباره هر کدام ازاین محققان انجام دهد، مثلا مرکز میراث فرهنگی اینها را به فارسی برگرداند و چاپ کند، ارزش زیادی دارد. تاریخ ساسانیان که مرحوم زرین کوب بررسی کردند و در این زمینه باید خیلی کار انجام داد. هرچه ایرانشناسان با وجود اینکه غولهای سابق نیستند، اما اگر محققین هرچه راجع به فرهنگ، تاریخ و ادبیات ایران ترجمه انجام دهند و در اختیار جوانان قرار گیرد، خوب است.
امیدوارم توفیق سبحانی همینطور که توفیق الهی شامل حالش شده، از این پس هم راهش را ادامه دهد، توانی که تا به حال از خود نشان داده را ادامه دهد و از خود نشان دهد. به نظرم درست نبود که من شروع به صحبت کنم.
که من شروع به صحبت کنم.
استاد دکتر مهدی محقق سخنران بعدی بود، او با اشاره به تأثیر سبحانی بر زبان فارسی گفت: بی جهت نیست که ابن بطوطه در کتاب سفرنامه خود گفت که پشتیبانان آن خطه شعر سعدی را به صورت آواز میخواندند. این زبانی است که از پهنای گسترده برخوردار است ما باید پاسداران این زبان را محترم بشماریم و تکریم کنیم. متاسفانه الان در مملکت ما بیاحترامی به اهل علم نهادینه شده است. زمانی بود که رضاخان دستور داده بود، مرحوم تنکابنی را به محفل راه ندهند در حالی که او دانشمندی تک در تمام ایران بود. نمونه چنین رفتارهایی زیاد بود، حتی در زمان ما گفتند که بعضی از افراد اداری که به دانشگاه رفته بودند و در فرانسه دکتری آموخته بودند و بعد برگشتند و مشاغل دانشگاهی گرفتند، فیلسوف، ادیب، فقیه، دانشمند. و وزیر فرهنگ در مجلسی آمده بود، گفتند دبیرها بیرون بروند! آیا میتوان اهانتی بیش از این به فردی مانند جلالالدین همایی کرد؟ کسانی که از فرانسه مدرک گرفته بودند بنشینند و فردی مانند همایی…
چنین مجالسی برای اینکه جوانان قدر بزرگان ادب خود را بدانند مثل زمان ما. زمانی بود که گفته بودند استادها باید فول تایم کار کنند، از 9 صبح تا چهار بعد از ظهر. زمانی که میرفتم تدریس کنم، میدیدم بعضی از استادان میرفتند تا خداحافظی کنند. مرحوم محمود شهابی میگفتند زمانی که ما فول تایم نبودیم، در واقع فول تایم بودیم، از منزله کتابها و یادداشتها نشسته و کار تحقیقی میکردیم.
در دانشکده ادبیات، به دکتر معین که مقداری فیش در هر جیبش داشت، گفته بودند حقوقت را نمیدهیم مگر اینکه از ساعت 9 صبح تا چهار بعد از ظهر کار کنید. مرحوم دکتر معین وقتی چشمش به من افتاد گفت «پدرسوختهها میخواهند ما را دق مرگ کنند چند ماه بعد هم همانطور که پیش بینی کرده بود، دق مرگ شد. این اهانت به اهل ادب نهادینه شده بود، به عناوین مختلف، آن چیزی که مورد تحقیر قرار میگرفت علم بود. ما پیش از انقلاب مساله بزرگداشت علما را معمول کردیم. استاد جلال الدین همایی میگفتند که من چند سالی است که مانند آشغالهای در خانه هستم. شیخ عرب به زبان خود میگفت که دیگر کار خود را کرده اند.
خوشبختانه 165 کتاب در بزرگداشت افراد چاپ کردیم که باید الگو باشد. حتی برای مرحوم بدیع الزمانی کردستانی وقتی در کردستان دفتر دار پادگان بود، من و احمد دامغانی ما توافق کردیم از حق خود بگذریم و مرحوم بدیع الزمانی را در ده سال آخر عمرش در دانشگاه به یادگار بگذاریم. دهها مجلس مانند این مجلس برگزار کردیم که کم است. در زمانی که افراد زنده هستند، باید آنها را بزرگ داشت. توفیق سبحانی خصائص متعددی دارد که بهترین آنها اخلاق اوست. با اطلاعات عمیق و وسیعی که در ادبیات و زبان فارسی دارد، مقالات او که در هندوستان و ترکیه معروف است، در اینجا هیچ ادعایی ندارد. خوشحال بودیم که با دکتر محمد رضا نصیری معاون پژوهشی شوند ولی ایشان هیچ ادعایی نداشت و نه خود فروشی میکند. وقتی به آثارش نگاه میکنیم میبینیم عالمی است که علم، عمل و تقوا دارد و قابل احترام، تکریم وتعظیم است. این شب که توسط آقای دهباشی برگزار شده است، موجب تکریم آقای سبحانی است تا آثار دیگری منتشر کنند.
دکتر حسن انوری که از دوستان توفیق سبحانی است، سخنران بعدی بود که گفتارش را با اظهار این جمله شروع کرد که در حقیقت توفیق سبحانی دست داد تا درباره توفیق سبحانی صحبت کنم، گفت: بیش از 65 سال است که با توفیق دوستی و مراوده داریم. هر دو در دانشکده ادبیات تبریز درس خواندیم و در آن موقع گروه ادبیات دانشگاه تبریز یکی از بهترین ادوار ادبیات ایران را میگذراند، استادان بجا تدریس میکردند و جا دارد نامی از آن استادان کنم. شادروان یحیی نوابی، استاد پهلوی که تاریخ زبان و فرهنگ قبل از اسلام را بررسی میکرد، و یکی از بهترین شناسندگان فرهنگ ایران باستان بود. استاد دیگرمان دکتر عبدالحسین حیان پور که رئیس مشهور است و درباره دستور زبان دو تن از استادان بزرگ حیان پور و دکتر خانلری اند که از بهترین دستور نویسان اند. استاد دیگر احمد تجاری زاده بود که ادبیات عرب تدریس میکرد و در همان اوقات که ما آنجا بودیم دکتر ماهیار متنی را از پهلوی به فارسی ترجمه کرده بود و استاد تجاری زاده آن را از فارسی به عربی ترجمه کرد که هر دو در مجله ادبیات دانشکده تبریز چاپ شد.
استاد دیگرم دکتر احمدعلی رجایی بخارایی بود که متون فارسی تدریس میکرد و کلاسش یکی از بهترین کلاسهایی است که گذرانده ام. ما زیر نظر این استادان درس خواندیم من سال چهل و سال بعد دکتر توفیق سبحانی به تهران آمدیم. در دانشسرای عالی دوره دبیری زبان فارسی را گذراندیم. امتحان دبیری او در کلاسی که در دبیرستان علامه داشتم برگزار شد. مرحوم دکتر بحر العلومی استاد دبیری او بود و در کلاس پنجم دبیرستان که من تدریس میکردم، آمدند و با دکتر توفیق سبحانی امتحان عملی تدریس را دادند. استاد سبحانی بعد از گذراندن دوره دبیری در دانشسرای عالی به ایلام رفت و در دبیرستانهای مذهبی تدریس کرد و در همان زمان دوره ادبیات فارسی را در دانشگاه استانبول گذراند و به دانشگاه گیلان منتقل شد. بعد رئیس گروه ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور تهران بود، و در جلسه تحت مدیریت او از استادان برای نوشتن کتابهای مطالعهای آموزش زبان فارسی تجلیل شد و مخصوصا باید از استاد زرین کوب یاد کنم که کتاب نقد ادبی را با همکاری دکتر سبحانی نوشت و استادانی مانند سیروس شمیسا و علی اصغر حلبی کتابهایی دیگر را نوشتند. 9 جلد از کتابهای آموزشی مکاتبهای را در دانشگاه پیام نور انجام دادند. در واقع به همت علاقه و مدیریت دکتر توفیق سبحانی این کار انجام شد که آثار متعددی دارد و میتوان آنها را به سه دسته تالیف، ترجمه و تصحیح تقسیم کرد. سعدی در گلستان میگوید از امام محمد غزالی میپرسند که چگونه به این مقام رسیدید؟ میگوید هر سوالی داشتم از پرسیدن آن عار نداشتم. دکتر سبحانی از تبار امام محمد غزالی است و دائم سوال میپرسد. در تصحیح ترجمه و تالیف از دوستان و همکاران تا آنجا که اطلاع دارم میپرسد. این است که آثارش از اشتباه خالی است. نکته اخر اینکه دکتر توفیق سبحانی از نظر ترجمه طوری عمل کرده است که آثار ترجمه او به فارسی فصیح است و آدم وقتی که آثار ترجمه او را میخواند احساس نمیکند که از زبان دیگر ترجمه شده باشد. توفیق ایشان را در راهی که دارند از خدا میطلبم.
سپس دکتر قاسم انصاری با خواندن ابیاتی سخنان خود را آغاز کرد و گفت:
درودی ز دامان گل پاکتر / زآوار گل طربناکتر/ آنجا که انجمن بود اهل فضل و فن / تنگ است عرصه بر سخن و صاحب سخن/
من نه سخنرانم و نه شاعر اما امروز میخواهم هنجارشکنی کنم، هم سخن برانم و هم شعر بگویم. جناب آقای دکتر سبحانی عزیز اسم با مسمایی دارد. نامها از آسمان نازل میشود. اسم عزیز ایشان توفیق و شهرتشان سبحانی است. یعنی توفیق سبحانی! واقعا همینطور است اسم و شهرت با هم کاملا تطابق دارد یعنی ایشان توفیق سبحانی هستند. هم در دوره شاگردی و استادی اینطور بودند. با استادان همکار و خانواده اینجور بودند. بیش از 50 سال است که به خدمت دکتر توفیق سبحانی ارادت دارم و در دوستی این مرد عزیز میبالم چون واقعا مرد عزیزی است. من هرگز از او ندیدم که غیبت کسی را بگوید یا از کسی بد بگوید. کسی که امروز این ویژگی را دارد واقعا انسان است. به قول بهاء الدین خرمشاهی انسانهایی که انسان کامل نیستند، کاملا انسان اند. دکتر سبحانی خیلی قدرشناس است. اگر به آثار چاپ شده او نگاه کنید میبینید که هر کدام را به یکی از بزرگان، تقدیم کرده است و این نشان میدهند که قدر فضل و فضیلت را میشناسد.
اینجا آن دور منطقی صادق است. اینجا جمع شده اید که از توفیق سبحانی تجلیل کنید، چون خادم صدیق بی ادعای نسبت به ادب فارسی است و عاشق مولانا است. شاهدم که اگر میشنید در جایی در ایران یا کشوری اثری از مولانا یا مولوی است، تمام تلاشش این بود که به آن اثر برسد. داریم محققی که از جایش تکان نمیخورد. این برای ما بسیار ارزنده است که تمام زندگی خود را بگذارد برای اینکه مطلبی از مولوی تهیه کند و با هزاران زحمت و درد سر، استاد سائلی است یعنی مرتب درباره کاری که میکند تحقیق میکند و میپرسد. او مصداق اسمش است. قدر شناس اند.
او در ادامه سخنان خود با تشکر از دکتر شفیعی کدکنی که در این شب حضور داشتند، بیان کرد: حضور شفیعی کدکنی افتخار ادب ایران است و در این بحثی نیست. ایشان مقالهای تحت عنوان دکتر شفیعی کدکنی که من میشناسم، نوشت . خیلی دلم میخواهد آنهایی که نخوانده اند بخوانند و ببینند این آدم چقدر قدرفضل و فضلا را میداند. دوستی هم ثابت قدم است و هم مفید و مثبت برای نمونه صحبت میکنم برای ایشان و دکتر نصیری عزیز، این دو تن در گیلان دانشکده ادبیاتی درست کردن که الان دانشجویان آن دوره استادان این دانشکده ادبیات و از فضلای به نام اند. دانشکده ادبیات ایران از دانشگاهی است که میتوان روی آن حساب کرد. استادان خوبی دارند که آنها شاگردان آن دوره اند یعنی استادانی که دکتر نصیری و سبحانی آموزش دادند.
خیلی از دوستان خود را برای تدریس بردند و دانشکده را راه انداختند. دکتر سبحانی مفید، سازنده و مثبت است یعنی امکان ندارد کاری از او بر بیاید ، دوست و غیردوست از او بخواهد و او انجام ندهد. با کمال میل در خدمت طرف است. نسبت به دوستان فداکار است. یکی از دوستان مشترک ما که استاد دانشگاه تبریز بود، مرحوم شد. دکتر سبحانی دو روز دنبال فرودگاه و ترمینال برای تهیه بلیط بود تا در تشییع جنازه او شرکت کنیم. کمتر دیدیم که چنین باشد. اینها آدمهای عزیزی هستند که باید قدر آنها را دانست.
انصاری در ادامه سخنان خود با اشاره به همسر و فرزندان دکتر سبحانی گفت: شنیدهایم که مردان موفق زنان خوبی دارند. همسر دکتر سبحانی، مدیر و مدبر، مهربان کاردان، فداکار و لایق هستند. من از این خانم عزیز و نیرو بالا و نازین بالا خواهش میکنم که بایستند و ما آنها را تشویق کنیم. من شاعر نیستم. یکی گفت فردوسی خوب شعر نگفته وقتی گفته توانا بود هرکه دانا بود باید میگفت دانا بود هر که توانا بود. شعر من هم اینجور است. :
دهباشی عزیز خداوند یار تو / صد آفرین به همت بالا و کار تو/ جیبت تهی (واقعا اینطور است نمیدانم تا چه حد دهباشی را میشناسید) چنته پر از کاغذ و مداد/ در جنب و جوش روز به شب، شب به بامداد/ تجلیل اهل علم و قلم آرزوی توست/ شایسته سپاس و ثنا خوی توست/ افشار (روحش شاد و یادش گرامی) از میان ما رفت تو بمان/ روشن درانتشار بخاراست چشممان/ نشریه ای وزین و پسندیده خواندنی، دلخواه عاشقان وطن، خوب و ماندنی/ عمر قلم زنان بخارا دراز باد/ خوانندگان به خواندن آن سرفراز باد.
جناب دکتر محقق از زمانی که انجمن مفاخر ایران رفتند خیلی ها را آموزش دادند. بیش از صد بزرگداشت برای بزرگان گرفتند و بیش از صد کتاب منتشر کرده اند . آن آدم را از نظر زندگی وآثار معرفی میکرد پس کار دهباشی بزرگ است.
ا
دکتر کریم نجفی با بیان اینکه به عنوان شاگرد استاد سبحانی میخواهم صحبت کنم چون شاگردی ایشان برایم افتخاری است، گفت بنده در هند بودم چه در زمانی که به عنوان رایزن فرهنگی آنجا حضور داشتم و چه زمانی که قبل از آن حدود بیست سال در سرزمین هند حضور داشتم و از نزدیک با تلاشها و خدمات سبحانی آشنا شدم. شخصا از همه حضار، اساتید و مهمانان عزیز که برای تکریم و تجلیل آمده اند، صمیمانه تجلیل میکنم. با جمله ای از جواهر لعل نهرو که از رهبران هند است ، هیچ دو کشوری را نمیتوان در قرون متمادی پیدا کرد که ارتباطی عمیقتر از ارتباط ایران و هند داشته باشند. همه کشورها و اقوامی که با هند ارتباط داشتند و به آن کشور مهاجرت کردند، پرتاثیرترین آنها ایران بوده است.
ما ارتباط دیرینهای با سرزمین هند داشتیم. 50 قرن ارتباط ایران هند چه در دوره قبل از اسلام و چه در دوره شکوفایی اسلام در سرزمین هند. یکی از عواملی که باعث فروغ فرهنگ ایران در سرزمین هند شد، جایی که ادیبان و عرفای ایرانی به آن سرزمین داشتند، شخصیتهایی مانند حزین لاهیجی و ابوریحان بیرونی و قاضی نور الله شوشتری از کسانی اند که تاثیرگذار در هند بودند. دانشمندان هندی افتخار میکردند که لقب بزرگان ایرانی را بر خود بگیرند. یا خواجه امیر حسن سجزی که به سعدی هند مشهور شد که افتخاری برای ایرانیان بود که تا اینجا برای هندیان جذاب بود. در کتابخانههای بزرگ هند آثار مولانا بسیار زیاد است. آثاری که استاد سبحانی هم درباره آن نوشتند. در مدارس هند از کتاب حافظ و سعدی به عنوان کتاب درسی استفاده میشود.
از سال 602 تا 932 حدود 330 سال حکومت اسلامی در هند بود که به دوره سلطنت معروف است. بعد از آن، دوره تیموریان در هند بود، اوج فرهنگ ایران در زمان تیموریان انجام شد. در دوره جلال الدین محمد اکبر که پادشاه هند بود، و بهترین دوران روابط هم در دوران اکبر بود و دانشمندان و مشاهیر ایرانی در دربار بودند. ملافتح الله شیرازی حکیم بود و در رشتههای مختلف تخصص داشت . وقتی او فوت میکند، اکبر میگوید: اگر ملا فتح الله زنده بود و به دست فرنگ اسیر میشد، من حاضر بودم برای او تمام خزانه شاهی را اهدا کنم و میدانم سود فراوان هم نصیب من میشد. برای شخصیت ایرانی این میزان احترام زیادی بود ودر واقع اوج روابط ایران و هند در دوره ای که انگلیسیها در هند تسلط پیدا میکند ، کاهش یافت. شخصیتهای میرزا اسد الله غالب دهلوی آرزوی مرگ میکرد چون انگلیسیها حقوق مستعمره او را پرداخت نمیکردند.
زمانی که شخصیتی مثل استاد سبحانی به هند رفت، زمانی که ادیبان ایرانی به هند میرفتند و پادشاه عصر حاضر میشد خزانه را به یک شاعر ایرانی هدیه کند، آن دوران هم سپری شده بود. نیازی که هند به شخصیتهایی مثل سبحانی داشت تلاش و خستگی ناپذیری اوست.
او در ادامه خاطرهای از تلاش سبحانی برای نخواندن یک کتاب گفت:یکبار استاد تعریف میکردند که علاقه داشتند کتابی را مطالعه کنند، اما میگفتند که باید مطالعه به زمان دیگری موکول شود. کتاب را بست و با نخ و چسب محکم کرد. کارهای زیادی در دانشگاه هند در دست داشت. در خاطر دارم پروفسور عابدیی در دانشگاه جواهر لعل نهرو، نزد دکتر سبحانی میرسید و از او سوال میپرسید. نگاهی به تاریخ ادب فارسی در هند که کتاب ارزشمندی است و اساتید و دانشجویان کتاب را میخوانند. کتاب ملفوظات خواجه نظام الدین اولیا کتابی در هند است و فهرست نسخه خطی در هند که کل آن کتاب را در هند فهرست کرده اند.
ارتباط صمیمی با استادان هندی که خیلی با ارزش است. از ویژگی برجسته سبحانی قدردانی از استادانی که داشتند بود، چه اساتید در ایران و ترکیه که آثار اینها را ترجمه کردند. ترجمه آثار بزرگان فرهنگی تاثیر مهمی بر روابط بین کشورها داشت. وجود سبحانی روابط بین ایران و هند را بهبود بخشید.
دکتر مهدی محبتی آخرین سخنرانی بود که پیش از دکتر توفیق سبحانی به بیان سخنان خود پرداخت:سعی میکنم خیلی سخنم را بلند نکنم چون مجلس بزرگداشت باید شاد هم باشد. با خاطره ای از مجلسی در کودکی سخنان خود را آغاز میکنم. در شبهای خاص هفت نفر از روحانیون صحبت میکردند و ما پای آن صحبت مینشستیم. به ترتیب نفر اول در پله آخر . نفر هفتم در پله هفتم. بنده جاهلتر و جوانتر از همه هستم و حال چه باید بگویم که اشتباه نشود. به نظر من همانطور که همه اشیا هستی استادان ادبیات فارسی برخی از طریق حادثه ای و همجواری با واقعه بزرگ و همراه شدن با استاد بزرگی، تالیف کتاب خاص در زمان خاص مطرح میشوند تا آخر عمر از این خصیصه بهره مند میشوند. عده ای این خوشبختی را ندارند وباید شاخه به شاخه و شکوفه به شکوفه گلها را بسازند و اندک اندک برای خود کامی از عسل بسازند. که آرام آرام خرمنی در دراز مدت شود دکتر سبحانی از این گروه دوم است. مجموعه آثار او به ویژه کار سنگین فهرست نگار این شب را برای او رقم زده است. خود 20 سال با ایشان هستم و میبینم که چقدر برای تولید واژه فارسی تلاش میکند. تا شب، توفیق سبحانی است
برای نسل جوانتر عرض میکنم برای حیطه ترجمه از کارهای مهم استاد، مولانا جلال الدین زنگانی و اندیشه اش باشد، که حادثه مولانا شناسی برای زمان خود بود چون من در سال 63، وقتی سال اول دانشگاه بودم، متوجه شدم نگاه فروزانفر به این کتاب، نگاهی نوآورانه است. در حیطه تصحیح بهترین کار استاد مکتوبات مولاناست .و در حیطه فهرستنگاری، کاری سخت و سنگین است. اینکه فرد حیطه کار خود را وسیع کند ولی از عمق و کیفیت آن نکاهد کار دشواری است . دکتر سبحانی هیج وقت کاری سطحی نکرد.
سرانجام دکتر توفیق سبحانی در پایان مراسم سخنان کوتاهی بیان کرد و گفت:با تشکر از زحمات آقای دهباشی و فعالیت ایشان در فرهنگ ایران، گفت جا دارد یاد کنیم از مرحوم ایرج افشار.
بی مناسبت عرض میکنم که خوشبختانه امروز مصادف با سالروز درگذشت خانم دکتر قمر آریان بود که از اقوام بختیاری است. فروردین 1391 ایشان در چنین روزی از بین رفتند. زبانم نمیگردد از سخنرانی افرادی که امشب مرا سرفراز کردند، تشکر میکنم. خوشحالم که شاگرد استاد انوری بودم و خدا سایه اینها را از سر ما کم نکند.
در پایان مراسم دوستان و همکاران در سازمانها و نهادهای مختلف، هدایایی از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،دکتر ایوبی، دانشگاه پیام نور و انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به دکتر توفیق سبحانی اهدا کردند.