شب ابوالحسن صبا برگزار شد/ ترانه مسکوب

saba EMAIL (1)صد و شصت و هشتمین شب بخارا اختصاص داشت به ابوالحسن صبا که همراه شد با رونمایی یادنامه صبا با عنوان « اسطوره صبا» به کوشش علی دهباشی که انتشارات سخن به چاپ آن همت گمارده است.

عصر یکشنبه 23 شهریور 1393 بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار ( کانون زبان فارسی) میزبان دوستداران ابوالحسن صبا و موسیقی ایرانی بود. علی دهباشی این مراسم را ضمن خوشامدگویی از طرف بنیاد ملت، مجله بخارا و انتشارات سخن چنین گفت:

« هفده سال قبل و به عبارتی دقیق‎تر ، چهارشنبه سوم دی 1376 کتاب یادنامه زنده یاد ابوالحسین صبا را به مناسبت چهلمین سال درگذشت ایشان منتشر کردیم که در خانه یکی از دوستان مجلسی آراستیم و شاگردان درجه یک استاد صبا که اکنون در بین ما نیستند در آن جمع حضور داشتند. خواندند، گفتند و نواختند. استادانی همچون علی تجویدی، همایون خرم و دیگر همکاران آنها، بیژن ترقی، نواب صفا، معینی کرمانشاهی، شاهرخ نادری که برخی از آنها حضور دارند. قسمت کوتاهی از فیلم آن مراسم را امشب خواهیم دید.

_DSC0098

آنچه را که در طول سالها درباره استاد صبا فراهم کرده‎ام، مجموعه‏‏‎ای شده است که امشب رونمایی خواهد شد. و از هفته آینده به بازار کتاب عرضه می‎شود.

در یک کلام زندگی صبا و آنچه از ایشان درباره فرهنگ ایران و به طور کلی در عرصه موسیقی ایران باقی مانده حکایت از عشق وافر او به تاریخ ایران، به فرهنگ ایران و موسیقی ایران می‏کند. و این گنجینه‏ای است که شما ملاحظه می‎کنید هنوز پس از گذشت نیم قرن هنوز برای ما تازگی دارد و تا ایران، موسیقی ایران و فرهنگ ایران هست، یاد صبا و خاطرۀ او برای ما باقی خواهد بود.»

سپس علی دهباشی از فرهاد فخرالدینی که در نوجوانی محضر استاد را درک کرده بود خواست تا از استاد خود سخن بگوید و فرهاد فخرالدینی که ازخاطرات خود با استاد صبا روایت می‎کرد چنین گفت:

از آقای مهاجر شنیده بودم که او و آقای تجویدی در ارکستر شمارة یک ادارة کل هنرهای زیبای کشور به رهبری ابوالحسن صبا نوازندة ویولن هستند و آقای تجویدی کنسرت‌مایستر (سرگروه نوازندگان) ارکستر است. می‌دانستم چه روزهایی ارکستر تمرین می‌کند. یک روز عصر به محل تمرین ارکستر در تالار فاربی ادارة ‌کل هنرهای زیبا (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی) رفتم. دیدم صبا مشغول رهبری ارکستر است و قطة ‌گِریلی را می‌نوازند. متوجه شدم که آقای تجویدی نیامده است. تا آخر تمرین صبر کردم. تمرین تمام شد و نوازندگان مشغول جمع کردن سازهای خود بودند. من از سالن بیرون آمدم و وقتی می‌خواستم از در ورودی اداره خارج شوم دیدم آقای تجویدی با عجله می‌آید، تا به من رسید گفت: «تمرین تمام شد؟» گفتم: «بله.» گفت: «صبا هنوز هست؟» گفتم: «بله.» معلوم بودکه صبا برایش خیلی مهم است. با اضطراب به طرف سالن شروع به دویدن کرد. من هم به دنبالش دویدم و گفتم: «آمده‌ام پیش شما ویلون بزنم.» همین‌طور که می‌دوید گفت: «فردا بیا هنرستان.» گفتم: «کجاست؟» گفت: «خیابان سزاوار، روبه‌روی دانشگاه.» آدرس را در حال دو گفت و رفت.

فردا به هنرستان رفتم و دیدم در کلاسی تنهاست، سلام کرده، گفتم: «دیشب به من گفتید امروز بیایم پیش‌تان.» اشاره به ویلونی که در کلاس بود کرد و گفت: «چیزی برایم بنواز.»

فرهاد فخرالدینی ـ عکس از متین خاکپور
فرهاد فخرالدینی ـ عکس از متین خاکپور

آن روزها که برنامة تک‌نوازی و برنامة گل‌ها از رادیو پخش می‌شد به دفعات به ویلون زدن آقای تجویدی گوش داده بودم و خیلی راحت قطعاتی که در رادیو نواخته بود می‌توانستم بزنم. به‌محض آن که شروع به نواختن کردم گفت: «تو که مثل من می‌زنی.» و بلافاصله قبول کرد که درسم بدهد. ولی گفت که چند روز دیگر قرار است کلاس‌های ویلون تشکیل شوند و شاگردان را بین کلاس‌های استاد صبا،‌ حسین یاحقی و او تقسیم خواهند کرد. رفتم ثبت‌نام کردم. ثبت‌نامم به‌وسیلة آقای نصرالله زرین‌پنجه صورت گرفت و قرار شد چند روز دیگر به هنرستان مراجعه کنم تا کلاسم مشخص شود. این چند روز هم گذشت و به هنرستان آمدم و دیدم حدود 40 نفر برای ویلون ثبت‌نام کرده‌اند. همة ما را به سالن هنرستان، که در واقع بزرگ‌ترین کلاس هنرستان بود، راهنمایی کردند و گفتند بنشینید تا استاد صبا و معلم‌های دیگر بیایند. ورود صبا به کلاس خیلی برایم جالب بود، او جلوتر از همه حرکت می‌کرد و آقای تجویدی، حسن یاحقی، تاج‌بخش و زرین‌پنجه پشت سر او وارد کلاس شدند. صبا گفت: «اول من چند نفر را انتخاب می‌کنم و بعد باقی آقایان انتخاب‌شان را انجام می‌دهند.» ‌بعد خواست که یک نفر بیاید و امتحان بدهد ولی کسی جرئت این کار را نداشت که در حضور استاد و استادان دیگر دست به ساز ببرد. چند بار صبا گفت: «به طور داوطلب یک نفر بیاید.» ولی کسی از جای خود برنخاست. من در عالم جوانی و بی‌خیالی پیش خود گفتم این که خیلی بد است کسی به حرف استاد گوش نمی‌دهد، از جا بلند شدم و ویلونم را به دست گرفتم و رفتم جلو و با احترام در کنارشان ایستادم. با مهربانی گفت: «چیزی بزنید.» تا آمدم چیزی بزنم از دست و انگشتانم خیلی تعریف کرد و وقتی صدای ساز را شنید دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: «اینو خودم درس می‌دم.»

در همین موقع به آقای تجویدی اشاره کردم که من می‌خواستم پیش شما کار کنم و او اشاره کرد، و آهسته گفت: «صدات درنیاد.» و بعد در فرصتی به من گفت: «صبا استاد همة‌ ماست، خیلی باید راضی باشی که تو را انتخاب کرده. خیلی بهتر از من است و من هرچه دارم از اوست.» بدین ترتیب من شاگرد ویلون صبا شدم و صحت گفته‌های آقای تجویدی به من ثابت شد. در آن زمان من جوانی نوزده‌ساله بودم و علاوه بر نوازندگی ویلون قطعاتی را هم می‌ساختم. دوستی داشتم به نام عباس معیری که از شاگردان استاد حسین بهزاد بود و فوق‌العاده میناتورهای خوبی می‌کشید، در ضمن سه‌تار هم می‌نواخت و شاگرد استاد احمد عبادی بود. من و او عوالم بسیار خوبی داشتیم، من برای او ساز می‌زدم و او هم بعضی وقت‌ها با سه‌تارش مرا همراهی می‌کرد و در عین حال طبع شعری هم داشت. در آن زمان چند کار مشترک با هم کردیم که آهنگ از من و شعر از او بود.

ارکستر صبا
ارکستر صبا

 

از قطعاتی که در آن زمان ساخته‌ام می‌توانم از چهار مضراب چهارگاه نام ببرم که بعدها آن را کامل کرده و برای ویلون به همراهی ارکستر تنظیم کردم. این قطعه در برنامة گل‌های تازه شمارة 171 تحت عنوان چهارگاه برای ویلون و آواز به همراهی ارکستر مورد استفاده قرار گرفت. ویلون این قطعه را شجاع‌الدین لشکرلو اجرا کرده و آواز آن را استاد محمدرضا شجریان خوانده است و اجرای آن با ارکستر رادیو تلویزیون ملی ایران به رهبری من صورت گرفته است.

چهار مضراب این قطعه هنوز هم هرازچندی از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و چند اجرای دیگر از آن هم با ارکستر موسیقی ملی ایران با تک‌نوازی نوید مصطفی‌پور در کنسرت‌های تالار وحدت و کنسرت‌های دیگر داشتیم.

از اول شهریور 1336، هفته‌ای سه جلسه به کلاس‌های شبانة هنرستان می‌رفتم، دو جلسه برای کلاس استاد صبا و یک جلسه هم برای کلاس‌های تئوری موسیقی عمومی آقای احمد فروتن‌راد.

از صبا خیلی چیزها یاد گرفتم. در واقع قطعاتی راکه پیش احمد مهاجر زده بودم، نزد صبا به اجرای دقیق آن‌ها پی بردم. صبا در درس دادن خیلی دقیق بود. برای «تکیه‌ها» فرمول خاصی داشت و حالات مختلف آن‌ها و ترکیبات‌شان را پای تخته‌سیاه به دقت می‌نوشت، ما هم در جزوه‌های خود آن‌ها را یادداشت می‌کردیم. و با توصیه‌های استاد تمرین‌های لازم را انجام می‌دادیم. بعضی از مطالب را که در کتاب‌هایش چاپ نشده بود می‌نوشت و ما یادداشت می‌کردیم، مثل «رقص چوپی قاسم‌آبادی» که دو قسمت نسبت به نُت چاپ‌شده اضافه داشت و چیزهای دیگر.

چند خاطرة دیگر از صبا دارم که در این‌جا بازگو می‌کنم:

یک روز ویلون دستم بود و می‌خواستم کتابم را روی پوپیتر بگذارم، ناگهان ورق کاغذ نُتی که لای کتاب بود به زمین افتاد. قبل از من صبا پیش‌دستی کرد و آن را برداشت و به‌دقت به نُتی که در روی آن نوشته شده بود نگاه کرد، چند بار هم مرا برانداز کرد و بعد از این که دو سه بار به نُت و به من نگاه کرد گفت: «خوبه، خوبه، تو کمپوزیسیون هم می‌کنی!» خیلی دلم می‌خواست صبا کارهای جدی‌ترم را می‌دید، چون این نوشته در مقابل کارهای دیگرم چندان کار جالبی نبود. ولی تشویق استاد خیلی به دلم نشست. به یاد دارم همان روز در دفتر هنرستان قبل از شروع کلاس‌، ‌آقای تجویدی قطعاتی را که می‌ساخت برای استاد با ویلون می‌زد و زمزمه می‌کرد و استاد به‌دقت گوش می‌داد و اگر مطلبی به نظرش می‌رسید می‌گفت. حیف که من کم‌رویی به خرج دادم و این کار را نکردم، در حالی که مدت زمانی که صبا در هر جلسه با ما کار می‌کرد حدود دو ساعت طول می‌کشید و فرصت خوبی برای کسب نظر استاد وجود داشت.

در وقت‌های اضافی، استاد برای ما ویلون می‌نواخت و از خاطراتش صحبت می‌کرد.

ارکستر موسیقی، روح الله خالقی، غلامحسین بنان، ابوالحسن صبا ، محمود ذوالفنون
ارکستر موسیقی، روح الله خالقی، غلامحسین بنان، ابوالحسن صبا ، محمود ذوالفنون

کلاس ما بزرگ‌ترین کلاس هنرستان بود، کلاس صبا در سالن و کلاس آقای حسین یاحقی در ناهارخوری تشکیل می‌شد. این دو کلاس را تخته‌سیاهی از هم جدا می‌کرد. یک شب که کلاس آقای یاحقی تعطیل بود، مرد مسن شیک‌پوشی از سمت ناهارخوری وارد شد و در کنار تخته‌سیاه، خیلی نظامی‌وار و مؤدب ایستاد تا صحبت استاد با ما تمام شود. نگاه من به او صبا را متوجه کرد که کنار تخته‌سیاه کسی ایستاده است و نگاه صبا هم به همان طرف چرخید. ناگهان از جایش پرید تا به طرف فرد تازه‌وارد برود که ناخن انگشت سبابة‌ دست راستش به تخته‌سیاه کشیده شد و صدای دلخراشی داد. آن‌ها سلام و احوال‌پرسی گرمی کردند و قراری برای فردا شب، ساعت هشت گذاشتند. به‌محض رفتن او صبا به انگشت سبابه‌اش نگاه کرد و دودستی بر سرش کوبید که: «وای، ناخنم شکست!» و باز تکرار کرد: «ناخنم شکست!» من در عالم جوانی فکر می‌کردم که از درد کشیدن ناخن چنین بی‌تابی می‌کند و خودم را گناهکار می‌دانستم،‌ چون نگاه من سبب شده بود که او متوجه آن شخص بشود. پرسیدم: «خیلی درد می‌کنه؟» در جوابم گفت: «نه بابا، فردا برنامه داریم و باید سه‌تار بزنم.» وقتی دید من خیلی ناراحتم گفت: «ناراحت نباش،‌ می‌رم و یک فکری می‌کنم.» پرسیدم: «ایشان کی بودند؟» گفت: «رکن‌الدین مختاری.» و از کلاس بیرون رفت. دو روز بعد عکس صبا را در روزنامه‌ای دیدم که برنامه‌اش را اجرا کرده است و معلوم شد که به جای ناخن شکسته، یک ناخن مصنوعی ساخته بود.

صبا در کار ساختن ساز هم مهارت داشت. دست‌هایش معمولاً آغشته به لاک‌الکل بود. یک روز از او پرسیدم چرا دست‌های شما رنگ دارد؟ با خلق خوشی که داشت با مهربانی گفت: «آخه من نجاری هم می‌کنم.» و بعد با تبسمی که بر لب داشت گفت: «من ساز هم می‌سازم ولی شاگردی دارم که تازه پیشم آمده و پیش من در منزل ویولن می‌زنه و من می‌خواهم از او یک ویولن‌ساز خوب بسازم.» بعداً‌ فهمیدم منظور صبا ابراهیم قنبری‌مهر است که استاد مسلم ساخت ویولن و سازهای دیگر می‌باشد.

یکشنبه، 24 آذر 1336 بود که صبا با حالتی سرماخورده و با تأخیر به کلاس آمد. حال خوشی نداشت؛ سینه‌درد بدی داشت و سرفه‌های شدیدی می‌کرد. خیلی زود درس شاگردان را (2 یا 3 نفر بیشتر نبودیم) داد و خداحافظی کرد که برود. من با نگرانی حالش را پرسیدم، گفت: «نگران نباش، می‌رم خونه و می‌گم یه آش شلغم بذارن و خوب می‌شم.» جلسة دیگر که 27 آذر بود نیامد و گفتند استاد مریض است. و نمی‌آید. آن روز درس‌مان را از آقای محمود تاج‌بخش گرفتیم و رفتیم. صبا غیبت نمی‌کرد و این اولین جلسه‌ای بود که به کلاس نمی‌آمد. معلوم بود که حال استاد خوب نبوده است.

روز جمعه، 29 آذرماه 1336 آقای صبحی مهتدی قصه‌گوی صاحب‌‌نامِ رادیو، در برنامه‌اش خبر فوت استاد صبا را اعلام کرد. این خبر شوم چنان مرا آشفته و غمگین کرد که گویی یکی از عزیزترین کسانم را از دست داده‌ام. به یاد ندارم تا آن زمان گریه‌ای آن‌چنانی کرده باشم. چند روز به خوردن غذا میل نداشتم و افراد خانواده را نگران سلامتی خود کرده بودم.

برای مراسم تشییع به بیمارستان امیراعلم در خیابان سعدی رفتیم و از آن‌جا عازم ظهیرالدوله شدیم. چهره‌ها غمگین و درهم بود، چهرة هنرمندان نامی آن دوران را که همکاران و شاگردان استاد بودند هنوز به خوبی به یاد دارم. مرتضی محجوبی با قدی بلند، صورتی کشیده و استخوانی و غمگین؛ مهدی خالدی با چشمانی گریان؛ روح‌الله خالقی، محزون و موقر؛ علی تجویدی، آشفته و گریان؛ غلام‌حسین بنان، غمگین و ساکت؛ جواد معروفی، متین و گریان؛ حسین تهرانی، نالان و افسرده؛ فرامرز پایور، گریان و سربه‌زیر و محمود تاج‌بخش و ده‌ها چهرة هنری دیگر که افسرده و غمگین در میان انبوهی از جمعیت قرار داشتند.

هنگام خاکسپاری، منوچهر همایون‌پور سخنرانی پرهیجانی کرد. یک جمله‌اش خوب به یادم مانده است: «صبا آسوده بخواب که دیگر معینیان جریمه‌ات نخواهد کرد!»

صبا مرد بزرگی بود. به موسیقی مملکت خیلی خدمت کرد و به جامعة‌ موسیقی اعتبار بخشید. هرگز از کسی بدگویی نمی‌کرد. خیلی مناعت طبع داشت و شکایتی از روزگار نداشت. می‌گفت: «دنیا نیرزد آن که پریشان کنی دلی.»

صبا به همراه منتخب خانم و دو دخترش
صبا به همراه منتخب خانم و دو دخترش

یکی دو ماهِ آخر عمرش در کلاس ما سه شاگرد بیشتر نداشت و به خاطر ما سه نفر در هفته دو بار به هنرستان آزاد شبانه می‌آمد و درس می‌داد. این کار را به خاطر شهریة اندکی که ما پرداخت می‌کردیم نمی‌کرد، عاشق درس دادن بود و علی‌رغم کسالتی که داشت با بزرگواری سر کلاس حاضر می شد و با جدیت و علاقة تمام با شاگردانش کار می‌کرد. از همدوره‌ای‌های من، که در واقع آخرین شاگردان او هستیم، می‌توانم از دکتر ساسان سپنتا و مسعود حسنخانی یاد کنم. در حالی که در شروع کلاس، تعداد شاگردان هشت نفر بود که به تدریج نتوانستند ادامه بدهند. من چهار ماه شاگرد صبا بودم.

صبا علاوه بر درس دادن از خاطرات خود هم برای ما صحبت و گاهی هم از بعضی دوستانش گله می‌کرد. یک روز که صحبت زرد ملیجه شد گفت: «زمانی که صفحة ای وطن را با صدای روح‌انگیز ضبط می‌کردیم، من با ویولن قطعة زرد ملیجه را هم که از ساخته‌های خودم است زدم، ولی موقع انتشار صفحه دیدم استادم علی‌نقی وزیری به این مطلب اشاره‌ای نکرده!»

یک روز در کلاسِِ ما متوجه شد که همکارش در کلاس مجاور آهنگی را برای شاگردش نت‌نویسی می‌کند و گفت: «من این کتاب‌ها را نوشته و چاپ کرده‌ام که در وقت صرفه‌جویی شود. بهتر نیست از روی این کتاب‌ها درس بدهد؟»

دربارة قطعة در قفس گفت: «مجسم کنید یک قناری چگونه در قفس از این طرف به آن طرف پرواز می‌کند.» اصولاً این قطعه با این تجسم به‌وسیلة استاد ساخته شده بود.

قطعة سامانی نیز تقلید صدای درِ اتاق خودش بوده است که به صورت قطعة زیبایی به‌دست استاد سروسامان یافته بود.

قطعة زنگ شتر که تداعی‌کنندة حرکت شتر با زنگوله‌ها می‌باشد ارمغانی است از سفر حلب ایشان.

انگیزة خلق قطعة کاروان هم فقط یک پایه (موتیف یا یک واحد ملودیک) بوده است که از صدای شیپور (ترومپت) در حرکت سینه‌زن‌ها گرفته شده است.

صحبت‌های شیرینی دربارة قطعات دیگری مثل دیلمان، به زندان، کوهستانی و… می‌کردند.

مرگ صبا اثری عمیق در روحیة من گذاشت و مدت‌ها غمگین و متأثر بودم.

پس از سخنان فرهاد فخرالدینی کتاب « اسطوره صبا» با حضور عبدالوهاب شهیدی، دکتر حسن ناهید، شهرام ناظری، مجید درخشانی و علیرضا قربانی رونمایی و یک جلد از کتاب نیز به آنان اهدا شد که در ادامه عبدالوهاب شهیدی چند کلمه‎ای سخن گفت و از حاضران که برای ادای احترام به او از جا برخاسته بودند تشکر کرد.

عبدالوهاب شهیدی ـ عکس از متین خاکپور
عبدالوهاب شهیدی ـ عکس از متین خاکپور

سپس فیلمی از زندگی استاد ابوالحسن صبا پخش شد و پس از آن شهرام ناظری از تأثیر صبا در موسیقی ایرانی سخن گفت:

« صحبت درباره صبا و برگزاری جلسه‎ای برای چنین استادی کاری است بسیار پر ارزش . اما صبا خیلی فراتر از یک مکتب است. چون صبا در بین موسیقی‎دانان ایرانی یک خورشید است. استاد صبا نگاهی بسیار وسیع به موسیقی داشت . بودند استادانی که فقط در زمینه ساز خود استاد بودند و یا در زمینه آهنگسازی مکتبی را ایجاد کردند ولی بحث صبا بحث یک مکتب نیست . بحث چندین مکتب است. بحث از دایره‎المعارفی است که مجموعه‎ای است از فرهنگ ایران زمین. چه از موسیقی سنتی بگیریم ، چه از موسیقی مقامی و در حقیقت موسیقی قومیت‎ها و ما کمتر داشتیم کسی را که بتواند در چندین رشته به درجه‏ای خیلی ممتاز برسد و بتواند در حقیقت این فرهنگ را اشاعه بدهد. و صبا در حقیقت یک لشکر از موسیقی را گرد هم آورد و آماده کرد برای ایران زمین. بنده این سعادت را نداشتم که از شاگردان مستقیم ایشان باشم ولی از وقتی چشم باز کردم و موسیقی را نگاه کردم صبا بوده ، گویا استادالاساتید همه است.» در اینجا شهرام ناظری از استاد شهریار و شعری که به مناسبت درگذشت صبا سروده بود یاد کرد :

با روح صبا

ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی

چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

 

تو که آتشکدة عشق و محبت بودی

چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی

 

به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را

که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی

 

تو به صدنغمه زبان بودی و دل‌ها همه گوش

چه شِنُفتی که زبان بستی و خود گوش شدی

 

خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گُل من

نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

 

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از توست

تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی

 

ناز می‌کرد به پیراهنِ نازک، تن تو

نازنینا! چه خبر شد که کفن‌پوش شدی

 

چنگی معبد گردون شوی ای رشک مَلک

که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی

 

شمع‌ شب‌های سیه بودی و لبخندزنان

با نسیم دم اسحار هم‌آغوش شدی

سپس شهرام ناظری با خواندن بیتی از مولانا به سخنان خود خاتمه داد و صبا را افلاطون و جالینوس ما نامید.

شهرام ناظری ـ عکس از متین خاکپور
شهرام ناظری ـ عکس از متین خاکپور

و پس از آن نوبت به مجید درخشانی رسید تا با اجرای قطعاتی از صبا یاد او را زنده دارد.

مجید درخشانی ـ عکس از مجتبی سالک
مجید درخشانی ـ عکس از مجتبی سالک

پس از آن علی دهباشی از صبا ندایی خواست تا با ویولن  قطعه‎ای از استاد صبا را اجرا کند. صبا ندایی، موسیقی را از 9 سالگی با ساز تنبک آغاز نمود و در 11 سالگی به فراگیری ویلن نزد استاد فخیمی پرداخت و تا کنون از محضر اساتیدی چون : محمد رضا اتابکی ، هومن اتابکی ، ابراهیم لطفی ، گلریز زربخش در فراگیری ویلن بهره جسته است. وی دانش آموخته رشته نوازندگی ویولن در دانشگاه هنر می‎باشد و تا کنون با ارکسترهای متعددی همکاری داشته است از جمله:ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر نیلپر ، ارکستر انجمن فرهنگی ایران و اتریش و آخرین همکاری او با گروه اپرای آیو در  اجرای اپرای فلوت سحر آمیز اثر موتزارت بوده است . همچنین او به آهنگسازی فیلم نیز مشغول است.

صبا ندایی ـ عکس از متین خاکپور
صبا ندایی ـ عکس از متین خاکپور

سپس محمدرضا شرایلی به مروری بر آثار ضبط شده استاد ابوالحسن صبا پرداخت و با گرامافونی که به این مراسم آورده بود چند صفحه‎ قدیمی از آثار ضبط شده را برای حاضران گذاشت. بخش‎هایی از این مطلب را با هم می‎خوانیم که در یادنامه ابوالحسن صبا به طور کامل آمده است.

مروری بر آثار ضبط شده از استاد ابوالحسن صبا

مقدمه    

     نام استاد ابوالحسن صبا در اغلب حوزه های موسیقی ایرانی در قرن حاضر نامی آشناست. اسناد بجا مانده از فعالیت هنری وی در گستره ای بیش از سی سال با تنوع و دگرگونی های فرمی و محتوایی بسیار، از جمله مهمترین منابع سیر تحول تفکر و اجرای موسیقی ایرانی است. آثار به جا مانده از صبا شامل کتابهای آموزشی و ردیف موسیقی ایرانی برای برخی سازها، تعدادی مقاله در زمینه ی تحلیل نظری موسیقی ایرانی و ساز سازی ، همچنین آنالیز موسیقایی برخی از تصانیف امیر جاهد(مندرج در چاپ دوم دیوان امیر جاهد) ، دست نوشته ها (شامل برخی قطعات ردیف دوره ی سوم ویلن، تعدادی از تصانیف و ضربی های قدیمی و مطالبی در خصوص بررسی نظری و در بعضی موارد، اجتماعی پیرامون موسیقی ایرانی) و در نهایت آثار موسیقایی ضبط شده از اوست.

محمدرضا شرایلی ـ عکس از متین خاکپور
محمدرضا شرایلی ـ عکس از متین خاکپور

    این آثار موسیقایی که بین سالهای 1308 تا 1336 شمسی ضبط شده اند را می توان به دو دسته ی صفحات گرامافون 78 دور (مشهور به صفحات سنگی) و نوار های ریل مغناطیسی تقسیم بندی کرد.

    صفحاتی که می‏توان ساز صبا را در آنها شنید بین سالهای 1308 تا 1326 شمسی در 7 دوره ضبط شده و به یادگار مانده اند. در میان این آثار که از تنوع قابل بحثی برخوردار بوده و تنها نوازندگی ویلن و در برخی موارد خوانندگی صبا را در بر دارند می توان به نمونه هایی از تکنوازی بر پایه ی سنت ردیف، اجرای برخی نغمات موسیقی محلی گیلان ، تکنوازی ویلن و همنوازی در ارکستر مدرسه عالی موسیقی وزیری (با رویکردی متفاوت)، ساخت و اجرای چند ترانه ی طنز و کمیک (فاکستروت آش رشته، گلبندک و سالک با صدا و ویلن صبا)، اجرای ترانه های عامیانه ی تهران از ساخته های مهرتاش با صدای بدیع زاده (شوفر، گل پونه، زالزالک و..)، جواب آواز اولین اثر آوازی بیات تهران (با صدای بدیع زاده) ، برخی تصانیف طنز و جدی (با صدای فرح انگیز،  پری آقابابف، بدیع زاده، تاج اصفهانی و ملکه برومند) و همراهی با ارکستر منتخب انجمن موسیقی ملی در اجرای تعدادی تصانیف جدی و پیش پرده های تاتر (با خوانندگی بنان، ادیب ، مرتضی احمدی و…) اشاره کرد.

   صبا نمونه ی کاملی از رویکرد آزاد به موسیقی ایرانی است. شاگرد برجسته ی سه تار درویش خان و آشنا به کمانچه نوازی قدیم (شاگرد باقرخان رامشگر)، پس از آشنایی با بیشتر سازهای موسیقی ایران، در کنار استادش وزیری به آموختن متد های جدید و شیوه ی نوین وی روی می آورد و به اقرار کلنل بهترین شاگردش می شود. در همین زمان تحت تاثیر موسیقی محلی گیلان قرار می گیرد و اندکی بعد راه خود را از استاد جدا می کند. به موسیقی عامیانه و پاپ (در معنای مردمی) علاقه ی فراوان دارد و اولین آثار مستقلش را در این گونه ی موسیقایی ثبت می کند. بی شک باید صبا را در کنار بدیع زاده و مهرتاش از پیشگامان موسیقی مردمی ایران دانست. علیرغم آنکه در همین ایام نیز وفادار به سنتهای موسیقی ردیفی ایران است و نمونه های همراهی اش با آواز ظلی(سه گاه) یا ضبط برخی قطعات مانند گوشه ی صدری، در قفس و دیلمان در سفر 1317 شمسی به سوریه مصادیقی از این مطلب است. شاید همین روحیه ی آزاد اندیش و متساهل صبا را بتوان علت اصلی پرورش شاگردان متعدد در زمینه های گوناگون موسیقی ایرانی دانست و بحق عنوان بزرگترین معلم موسیقی ایران در قرن حاضر برازنده ی نام اوست. قطعا بررسی شخصیت هنری و دیدگاه های صبا در موسیقی ایران که بی شک از اهمیت فراوانی برخوردار است شایسته ی مجالی در خور و مجزاست، بدین سبب نگارنده در سطور زیر به بررسی اجمالی آثار ضبط شده از صبا بر روی صفحات گرامافون 78 دور به همراه برخی مستندات خواهد پرداخت.

دوره های ضبط آثار استاد ابوالحسن صبا بر روی صفحات گرامافون 78 دور (1308-1326 شمسی)

1-     کمپانی پولیفون، آلمان ، 1308 شمسی : ضبط شده در تهران ، به همراه ارکستر مدرسه عالی موسیقی

2-     کمپانی بدافون (بایدافون)، آلمان، اواخر 1308 و اوایل 1309 شمسی: ضبط شده در تهران ، به همراه ارکستر مدرسه عالی موسیقی

3-     کمپانی پارلوفون، آلمان، 1311 شمسی: ضبط شده در تهران ، به همراه ارکستر مدرسه عالی موسیقی

4-     کمپانی کلمبیا، انگلستان، 1312 شمسی: ضبط شده در تهران، به همراه ارکستر مشیر همایون شهردار و برخی آثار تکنوازی و همنوازی با پیانوی ضیاء مختاری

5-     کمپانی سودا، سوریه، 1314 شمسی: ضبط شده در حلب و بیروت

6-     کمپانی سودا، سوریه، 1317 شمسی: ضبط شده در حلب و بیروت

7-     کمپانی هیز مسترز ویس انگلستان، 1326 شمسی: ضبط شده در تهران، به همراه ارکستر منتخب انجمن موسیقی ملی

  • §        دوره ی اول : کمپانی پولیفون آلمان ، 1308 شمسی

    این مجموعه ضبط، دومین سری ضبط صفحات کمپانی پولیفون در تهران است که با استفاده از برق ضبط شده و دارای کیفیت صوتی مطلوبی است. نمایندگی کمپانی در ایران (تهران و کرمانشاه) موسسه ی تجارتی «عذرا میرحکاک و اولاده» بود. قطر این صفحات 27 سانتی متر با لیبل کاغذی زرد رنگ و مدت زمان تقریبی هر روی آن  (هر تراک صوتی) 3.5 دقیقه است. اولین آثار به جا مانده از مدرسه ی عالی موسیقی وزیری (افتتاح 1302 شمسی) در این دوره ضبط شده است. این آثار شامل برخی تکنوازی های وزیری، قطعات بی کلام و تصانیفی است که با صدای بانو روح انگیز ضبط شده است. در تمامی این آثار تکنواز اول ارکستر مدرسه، ابوالحسن خان صبا ست ولی تاکنون نمونه ای از تکنوازی ویلن وی در این صفحات شنیده نشده است. به دلیل فقدان کاتالوگ کامل یا لیست منتشر شده ی رسمی از جانب کمپانی در خصوص این سری صفحات، اطلاعات دقیقی از همه ی عناوین و تعداد مشخص آثار ضبط شده از مدرسه عالی موسیقی در دست نیست و تنها می توان به صفحات رویت شده از این دوره استناد نمود…

  • §        دوره ی دوم : کمپانی بدافون (بایدافون) آلمان ، اواخر1308 و اوایل 1309 شمسی

     این سری صفحات (شماره قالبهای سری 000B090)  که در تهران ضبط شده شامل مجموعه ی کاملی از ساخته های وزیری است که تحت عنوان اصلی« مدرسه عالی موسیقی» ضبط شده است. تمامی این صفحات با قطر 25 سانتی متر و مدت زمان تقریبی 3 دقیقه برای هر روی صفحه تولید شده اند. در دو صفحه از این مجموعه صدای تکنوازی ویلن نیز شنیده می شود. یکی صفحه ی سرود «ای وطن» و «رنگ دشتی» است(دو روی یک صفحه) که در روی برچسب آن عنوان سلوی ویلن آقای صبا به لاتین آمده و در میان آن قطعه ی زرد ملیجه را اجرا نموده است[i]و دیگری تصنیف افشاری با نام «بهار» است که در مقدمه ی آن، درآمد افشاری با ویلن نواخته شده است. برخی محققین معتقدند که قطعه ی دوم نیز از نواخته های صباست. اگرچه در بیان حال افشاری و جمله بندی های آغازینِ درآمد، متانت و بیان شفافی در اثر ضبط شده شنیده می شود ولی نگارنده بر اساس شنیده های ساز صبا در دوره های مختلف و تحلیل تکنیکی و جمله بندی موسیقاییِ صبا چنین اعتقادی ندارد. شاید قطعه ی فوق، نواخته ی شادروان خالقی یا دیگر هنرجویان ویلن وزیری باشد.

     در دیگر صفحات مدرسه صدای ویلن اول ارکستر صبا به وضوح قابل تشخیص است. بیشتر تصانیف ضبط شده در این مجموعه با صدای بانو روح انگیز و در بعضی موارد به صورت دو صدایی با کلنل وزیری اجرا شده است. اطلاعات این دوره ضبط نیز به دلیل نبود کاتالوگ کامل کمپانی و یا لیست آثار انتشار یافته، محدود به نمونه صفحات رویت شده می باشد.

  • §        دوره ی سوم : کمپانی پارلوفون آلمان ، 1311 شمسی

     کمپانی پارلوفون آلمان به مالکیت کارل لینشتروم با تملک مجموعه ی ضبط های شرقی کمپانیهای اودئون و بدافون به موسسه ی عظیمی تبدیل شد که توانست حجم قابل توجهی از عناوین موسیقی شرقی را به خود اختصاص دهد. این کمپانی در سال 1311 شمسی نیز در تهران (به نمایندگی کمپانی آغاسی) آثاری از موسیقی ایرانی ضبط نمود(سری شماره قالبهای B092000 ) که با سه برچسب بدافون، اودئون و پارلوفون به بازار عرضه شد.

     در این میان آثار متعددی نیز از مدرسه ی عالی موسیقی وزیری ضبط شد که بیشتر حاوی ترانه های کودکان، اپرت ها و سرود ها ست و مانند مجموعه صفحات قبلی توسط بانو روح انگیز و گاهی به همراهی صدای بم کلنل وزیری خوانده شده اند. بیشتر این آثار در سری ضبط اخیر با نامهای تجاری پارلوفون(برچسب طلایی) و بایدافون (برچسب قرمز یا ارغوانی رنگ) با قطر 25 سانتی متر و مدت زمان تقریبی 3 دقیقه برای هر روی صفحه تولید شده اند.

    متاسفانه به دلیل عدم وجود فهرست کامل منتشر شده یا کاتالوگ کامل این صفحات، از تعداد دقیق و عناوین آثار ضبط شده اطلاع کاملی وجود ندارد و صفحاتی که تاکنون مشاهده و یافت شده است ملاک قضاوت قرار گرفته اند. در این سری ضبط یک مورد صفحه ی تکنوازی ویلن از صبا یافت شده است که به احتمال قریب به یقین اولین صفحه ی تکنوازی ویلن اوست ودر بردارنده ی  قسمتهایی از دستگاه همایون و قطعاتی در آواز دشتی با عنوان « به یاد گیلان» است. در دیگر صفحات پارلوفون که از آثار مدرسه ی عالی موسیقی ضبط شده به روشنی صدای ویلن اول ارکستر-صبا- شنیده می شود. نمونه ی صوتی دیگری با نام لالایی در مایه ی دشتی با صدای روح انگیز و ارکستر مدرسه وجود دارد که دو روی یک صفحه است و احتمالا می بایست در همین سری صفحات (سرودهای کودکان) ضبط شده باشد.

دوره ی چهارم : کمپانی کلمبیا، انگلستان ، 1312 شمسی

     این دوره یکی از متفاوت ترین مجموعه های ضبط شده از آثار صبا را شامل می شود. مجموعا 4 روی صفحه تکنوازی ویلن، 3 روی صفحه تصانیف کمیک از صبا که با صدای خودش اجرا وضبط شده است، دو روی صفحه همراهی آواز رضاقلی میرزا ظلی در مایه ی سه گاه (که مقدمه ی آن با چهار مضراب کوتاهی آغاز می شود) و تعدادی تصنیف جدی و فکاهی که با صدای عزت روحبخش (اولین اثرِ ضبط شده از روحبخش) و فرح انگیز خانم(ایران خانم مطبوعی) با همراهی ارکستر مشیر همایون شهردار آثاری است که از ساز صبا در این دوره بجا مانده است.

     علیرغم آنکه تا یک سال پیش، شاگردان مدرسه با پایبندی تمام به تفکرات وزیری در ارکستر مدرسه ی عالی موسیقی در کنار یکدیگر آثار وی را اجرا می کردند، در این سال سه تن از آنان بصورت مستقل گروههایی تشکیل داده و به اجرای آثار خود پرداختند. پرویز ایرانپور(در صفحات کمپانی هیز مسترز ویس در همین سال)، موسی معروفی (در همین مجموعه صفحات) و ابوالحسن صبا هریک به گونه ای سعی در بیان شخصی هنر خود داشته و با گروههای کوچکشان اجراهای متفاوتی را ضبط و به یادگار گذارده اند.

     نمونه ی اولین آثار موسیقی مردم پسند ایران آن روز(پاپ) را می توان ساخته های صبا در این صفحات دانست. یکی از معروفترین آثار کمیک صبا ترانه ایست با نام «گلبندک» که بر روی رنگ افشاری وزیری اجرا شده است. شعر فکاهی آن از خود صباست و با عبارت «می گذشتم شبی زیر بازارچه ی گلبندک» آغاز می شود و در قسمت انتهایی با وزن تند به مایه ی ماهور فرود می آید(آنچنانکه مایه ی افشاری، گوشه ی شکسته ی ماهور بوده باشد). ترانه ی دیگر «سالک» نام دارد که بر روی رنگ اصفهان رکن الدین مختاری ساخته شده است و با شعر صبا به مطلع «همه چیزش خوبه این نگار من، حیف که سالک داره» با وزنی سنگین اجرا شده است. صفحه ی سوم نیز با عنوان «فاکستروت آش رشته» از ساخته های صباست که با شعر «مادرم از برای من کرده انتخاب، یک زن خوشگل ولیکن با زور سرخاب» در وزن دوضربی اجرا شده است. هر سه اثر با ویلن و آواز صبا به همراه پیانوی ضیاء مختاریاجرا شده است.

      این صفحات در دو اندازه ی 25 سانتی متری (مدت هر روی صفحه حدود 3 دقیقه) و 30 سانتی متری( مدت هر روی صفحه کمی بیش از 4 دقیقه) تولید شده اند. خوشبختانه فهرست کامل آثار ضبط شده از صبا در این صفحات در دست است که در جدول زیر به ترتیب ضبط (شماره قالب) و بر اساس تعداد روی صفحه(تراک) آمده است. صدابردار این صفحات هورس فرانک چاون بوده و در خرداد و تیر 1312 شمسی در تهران ضبط شده اند.

  • دوره ی پنجم : کمپانی سودوا، سوریه، 1314 شمسی

     ضبط صفحات گرامافون در ایران که در سال 1284 شمسی مقارن با اواخر سلطنت مظفرالدین شاه قاجار آغاز شده بود از 1291 شمسی به مدت 14 سال متوقف گردید. یکی از علل اصلی این وقفه، درگیری کشورهای صاحب این تکنولوژی به آتش جنگ جهانی اول بود. چند سال پس از جنگ (1305 شمسی) در دوره ی رضا شاه مجددا ضبط صفحه در ایران آغاز شد و تقریبا تا سال  1312 به طور پیوسته توسط کمپانی های مختلف انگلیسی، آلمانی و فرانسوی ادامه داشت. اما به دلایلی پس ازآن تا پایان جنگ جهانی دوم برای دومین بار متوقف گردید. در این مدت هنرمندان موسیقی ایران هفت بار برای ضبط صفحه به کشورهای مختلف دور و نزدیک سفر کردند.

     اولین سفر در زمستان سال 1314 شمسی به حلب و بیروت بود که در آن هنرمندان بزرگی چون صبا(ویلن)، مهرتاش(نوازنده ی تار و نواساز)، بدیع زاده(خواننده) و فرهاد میرزا معتمد(پیانو) حضور داشتند. در آنجا به طور اتفاقی با بانو پری آقابابف خواننده ی ایرانی ارمنی تبار روبرو شدند و او نیز در تعدادی از آثار ضبط شده به اجرای ترانه هایی به صورت تک خوان و گاه دوصدایی با بدیع زاده پرداخته است. این سری صفحات توسط کمپانی سودوا (سوسیته اورینتاله دو دیسک) با برچسب سبز رنگ وقطر 25 سانتی متر (هر روی صفحه حدود 3 دقیقه) ضبط و تولید شد. متاسفانه آمار دقیق و اطلاعات کاملی از فهرست عناوین ضبط شده از این کمپانی در دست نیست ولی بر اساس نمونه های مشاهده شده آمار احتمالی 40 صفحه(80 روی صفحه-Track) از آثار ضبط شده توسط این هنرمندان وجود دارد که می توان گفت در اکثر این ضبط ها صبا حضور دارد.

      این مجموعه شامل تعدادی سرود، تصانیف جدی، تصانیف عامیانه ی تهران و کمیک، آواز دستگاهی، قطعات بی کلام و تکنوازی ساز هاست. تا کنون چهار صفحه ی تکنوازی ویلن از صبا دراین سری ضبط یافت شده که عبارتند از: سه گاه وچهارمضراب زنگ شتر، همایون و چکاوک، بیات اصفهان(بر روی صفحه عبارت «به یاد غزاله» نوشته شده است) و ماهور ودلکش. بر روی برچسب برخی از این صفحات علاوه بر« ویلن صبا»، عبارت «کمانجه» نیز نوشته شده که اشتباه تولید کنندگان عربی زبان این صفحات است.

     در برخی از این صفحات صدای تار یا بم تار اسماعیل خان مهرتاش نیز شنیده می شود ولی تا به حال اسمی از ایشان بر روی هیچ صفحه ای دیده نشده است. تنها آثاری که با نظر وی ضبط شده و اکثرا از ساخته های اوست تحت عنوان «جامعه باربد» بر روی صفحات ثبت شده است و دیگر آثار که فاقد این عبارتند بیشتر ساخته و پرداخته ی بدیع زاده می باشند. صدای صبا نیز در برخی ترانه های طنز یا عامیانه به هنگام خواندن اشعار ترجیع بند ترانه بصورت همخوان به گوش می رسد.نماینده ی فروش این صفحات در تهران، کمپانی آغاسی (لاله زار) بود.

  • دوره ی ششم : کمپانی سودوا، سوریه، 1317 شمسی

    در زمستان سال 1317 شمسی گروه دیگری از هنرمندان به منظور اجرا و ضبط آثاری از موسیقی ایران برای دومین بار عازم حلب و بیروت شدند. این گروه متشکل از صبا، بدیع زاده، مرتضی محجوبی، حسینقلی طاطایی، تاج اصفهانی، ملوک ضرابی و ملکه برومند(با نام مستعار «م-ب» بر روی صفحات) بیش از 110 صفحه ( 220 روی صفحه-Track) از خود بیادگار گذاشتند. در برخی از این صفحات نوای عود سامی ملاح(نوازنده ی عرب مقیم حلب) وگاه تارِ آشود آرستمیان، تسولاک، ساشا و کمانچه یا ویلن موسیو هایکو (نوازندگان ارمنی تبار که در آنجا به گروه هنرمندان ایرانی اضافه شده بودند) نیز شنیده می شود.

     این صفحات با قطر 25 سانتی متر (مدت هر روی صفحه حدود3 دقیقه) و رَنگهای برچسب زرد، طلایی و صورتی تولید شده اند. متاسفانه صفحات این کمپانی (بخصوص در سری دوم) فاقد کیفیت ساخت و پرداخت مطلوب بوده و به سرعت دچار فرسودگی و خش سطحی می گردد. بسیاری نیز در بخش تنظیم مرکز دوار صفحه دچار مشکلند که این مسئله موجب اعوجاج صوت و خارج شدن صدا از حالت طبیعی می شود. جهت کامل تر شدن کاتالوگ این سری صفحات، تعدادی از عناوین پر فروش سری قبل (1314) نیز در این مجموعه با لیبل جدید بازتولید و به لیست فروش اضافه گردیده است. نماینده ی فروش سری دوم این صفحات نیز، کمپانی آغاسی (لاله زار) بود.

     تا کنون در این سری ضبط نمونه ای از تکنوازی ویلن صبا دیده نشده است ولی تعدادی از صفحات ملکه برومند حاوی نغماتی از موسیقی دیگر نقاط ایران است که با تلاش و آموزش صبا و به همراهی ساز خودش اجرا و ضبط شده است . از آن جمله به آواز صدری در مایه ی افشاری (که صبا آنرا از صدری اصفهانی خواننده ی پر آوازه ی مذهبی روایت کرده است) در صفحه ای با عنوان «دل بردی از من» یا قطعه ی در قفس و آواز دیلمان در صفحه ی «پایبند مهر» می توان اشاره نمود. همچنین اولین اجرای ضبط شده از آواز بیات تهران (کوچه باغی-غزلخوانی) با صدای بدیع زاده به همراهی ویلن صبا و پیانوی محجوبی از دیگر آثار متمایز این دوره ی ضبط می باشد.

      با توجه به حضور نوازندگان و خوانندگان متعدد در این سفر و همچنین نوازنده ی دوم ویلن(طاطایی) ، نسبت آثاری که ساز صبا در آن شنیده شود به مراتب در مقایسه با صفحات سودوای دوره ی اول کمتر است و ا زآنجا که صفحات این دوره نیز مانند دوره ی اول فاقد کاتالوگ کامل و یا فهرست منتشر شده از سوی کمپانی است، لذا نمی توان آمار قریب به یقینی از تعدادآثار صبا ارائه داد.

شب ابوالحسن صبا ـ عکس از متین خاکپور
شب ابوالحسن صبا ـ عکس از متین خاکپور
  • دوره ی هفتم : کمپانی هیز مسترز ویس، انگلستان، 1326 شمسی

     آخرین آثاری که از صبا بر روی صفحات گرامافون 78 دور ضبط شده مربوط به سال 1326 شمسی در تهران است. اولین کمپانی که پس از جنگ جهانی دوم در ایران اقدام به ضبط صفحه نمود کمپانی هیز مسترز ویس بود که این بار با برچسب سبز رنگ حدود 200 روی صفحه (Track) از موسیقی ایرانی در تهران ضبط کرد. موسیقی بخشی از این صفحات تحت عنوان «ارکستر معروفی » که منتخبی از اعضای آن روز انجمن موسیقی ملی بودند به خوانندگی بنان، ادیب و جوانانی چون مرتضی احمدی(تصانیف پیش پرده و طنز اجتماعی) اجرا و ضبط شده است. بر اساس اسناد مکتوب، تصاویر و نیز خاطرات پیش کسوتانی که این دوره ی ضبط را به خاطر داشته اند، صبا ویلن اول این ارکستر بوده است همچنین ضبط قطعه ی دیلمان با آواز بنان و رقص چوپی قاسم آبادی نیز در این مجموعه صفحات می تواند موید دیگری بر این مطلب باشد و نمی توان احتمال حضور صبا را در این مجموعه ی ضبط رد کرد، اما تا کنون صفحه ای با ذکر نام صبا یا تکنوازی ویلن وی در این مجموعه به دست نیامده است. این صفحات نیز با قطر 25 سانتی متر و مدت زمان پخش تقریبی 3 دقیقه برای هر روی صفحه تولید شده اند.

نگاهی به دیگر آثار صوتی بجا مانده از استاد صبا

     علیرغم ادامه ی ضبط صفحات گرامافون 78 دور تا سال 1338 شمسی(دوسال پس از درگذشت صبا) تا کنون اثری یا اطلاعاتی مبنی بر ضبط صفحه ای از صبا پس از 1326 یافت نشده است. شاید یکی از دلالیل آن رواج دستگاههای ضبط و پخش نوار مغناطیسی(ریل) از سالهای 1330 به بعد باشد.چرا که به دلیل وجود زمان کافی برای اجرا و ضبط برنامه بر روی این نوارها(بین پانزده دقیقه  تا یک ساعت به صورت پیوسته)، قطعات کاملتر و پخته تری می توانست اجرا شود. ضمن اینکه در این سالها صبا بیشتر تمایل به شرکت در جمعهای صمیمی دوستانه داشت و در این محافل بود که سه تار صبا نیز همپای ویلن و آوازش به گوش دوستان صاحبدل می رسید و بر روی نوارها ضبط می شد .

    ناگفته نماند که صبا از سالهای آغازین تاسیس رادیو تا پایان عمر با این رسانه همکاری مستمر داشت و در برنامه های مختلف رادیو تهران و بعدها رادیو ایران( و حتی در برنامه های رادیو جهت پخش برای اروپا)  بصورت تکنواز، همنواز، تنظیم کننده و سرپرست ارکستر شرکت می کرد ولی متاسفانه به دلیل فقدان وسیله ی ضبط و اجرای برنامه ها به صورت زنده، تا قبل از دهه ی 1330 اثری از نواخته های رادیویی صبا موجود نیست.

     آثار ضبط شده از صبا بر روی نوارهای مغناطیسی را می توان به دو دسته ی آثار ضبط شده خصوصی در منزل دوستان (بخصوص دکتر پزشکان) وآثار اجرا شده در برنامه های رادیویی تقسیم نمود که همگی بین سالهای 1332 تا 1336 شمسی اجرا و ضبط شده اند.

  • آثار ضبط خصوصی:

     این آثار که از حدود سالهای 1332 تا پایان عمر صبا را در بر دارند( آخرین ضبط یافت شده از صبا مربوط به نوزدهم آذر 1336، و ده روز قبل از درگذشت وی است) بخش اعظمی از دستگاهها و مایه های موسیقی ایرانی را شامل می شود که بیشتر با سه تار یا ویلن نواخته شده است. در اغلب این آثار شادروان حسین تهرانی نیز حضور دارد و با تمبک و گاه آوای خود، ساز صبا را همراهی می کند. ضبط هایی نیز از کمانچه ی صبا در دست است که با آواز شادروان حسین قوامی (فاخته ای) همراهی شده است. همچنین آثار پراکنده ای نظیر آواز قاضی عسکر (خواننده ی شهیر اصفهانی، در مایه ی بیات اصفهان) ، علی مستوفیان(در مایه ی سه گاه با تمبک شادروان علی تجویدی)، ادیب خوانساری، خاطره ی پروانه، منوچهر همایون پور و آذر عظیما (حنانه) به همراه ساز صبا موجود است که گاه با ویلن و گاه سه تار همراهی شده اند. برای نمونه از ضبط های ویلن صبا می توان به اجرا در مایه های چهارگاه، همایون، ماهور، دشتی، سه گاه، راست پنجگاه، نوا، افشاری، بیات ترک، ابوعطا،  شور، بیات اصفهان، شوشتری و منصوری اشاره نمود. همچنین نمونه های ضبط خصوصی از سه تار صبا را می توان در مایه های چهارگاه، بیات اصفهان، ماهور، نوا، ابوعطا، افشاری وشور شنید.

شب ابوالحسن صبا ـ عکس از مجتبی سالک
شب ابوالحسن صبا ـ عکس از مجتبی سالک
  • ·        آثار ضبط شده ی رادیویی:

     دسته ی اولِ این آثار شامل برخی تکنوازیهای 15 دقیقه ای و گاه همنوازیهای صبا با فرامرز پایور است که به صورت مستقل در رادیو اجرا و ضبط شده است و متاسفانه تعداد بسیار اندکی از آنها امروز در دست است. از آن نمونه می توان به تکنوازی صبا در بیات ترک و همنوازی شور با سنتور پایور اشاره کرد که در ابتدای آن مصاحبه ی کوتاهی نیز با صبا صورت گرفته است.

     دسته ی دوم شامل برنامه هایی است که به همت شادروان داوود پیرنیا از اوایل سال 1336 با عنوان گلهای جاویدان، یک شاخه گل و گلهای رنگارنگ ضبط شده است. دو برنامه نخست در ابتدا بدون شماره پخش شده و پس از چند برنامه، شماره گذاری شده اند. تا کنون نمونه ای از آثار صبا در برنامه ی گلهای جاویدان شنیده نشده ولی اولین شماره های برنامه ی یک شاخه گل آثاری از آذر عظیما به همراهی ویلن صبا و سنتور پایور است. در بعضی برنامه ی گلهای رنگارنگ (که از شماره ی 100 آغاز شد) نیز برنامه هایی با شرکت صبا به عنوان تکنواز، همنواز، تنظیم کننده و سرپرست ارکستر گلها ضبط شده و به یادگار مانده است. برای نمونه از جمله ی این برنامه ها می توان به شماره های 107، 109، 118، 125، 134، 136 و155 اشاره کرد. آخرین برنامه ی گلهای رنگارنگ( به ترتیب پخش) در زمان حیات صبا، برنامه ی شماره ی172 است (ای امید دل من کجایی در مایه ی شور ساخته ی پرویز یاحقی با صدای بنان که صبا در اجرای ترانه به همراه ارکستر حضور دارد) و برنامه های بعدی (شماره های173 و174)بیاد صبا اختصاص دارد.

IMG

سایر اسناد صوتی

    از سال 1338 شمسی که نسل صفحات 78 دور جای خود را به صفحات ریزشیار 33 و 45 دور داد، نمونه هایی از ساز صبا بر روی این صفحات باز تولید و پخش گردید که از آن جمله می توان به صفحه ی 45 دور با عنوان برچسب «اختصاصی» (احتمالا از سری صفحات تولیدی کمپانی مونوگرام) که حاوی اجرایی از چهارمضراب زنگ شتر صباست اشاره کرد که در سالهای آغازین دهه ی 40 تولید شده است.

    همچنین صفحه ی 33 دوری (با قطر 25 سانتی متر و مدت زمان دو روی صفحه 30 دقیقه) حاوی اجرایی از قطعه ی مشتاق و پریشان اثر وزیری است که با صدای بنان و جواب آواز صبا در مایه ی ابوعطا در حدود سال 1340 شمسی تولید و به بازار عرضه شد.

   آخرین سند صوتی مرتبط با صبا صفحه ای 33 دور (با قطر 25 سانتی متر) از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که در سال 1352 به برنامه ای از «زندگی و آثار ابوالحسن صبا اختصاص» یافت. این صفحه که مدت زمان آن 30 دقیقه است با گویندگی فیروزه امیر معز حاوی شرحی از زندگی و فعالیتهای هنری صباست که در لابلای متن آن نمونه هایی از ویلن، سه تار، مصاحبه و برخی اسناد صوتی دیگر پیرامون زندگی و آثار صبا گنجانیده شده است. »

سپس نوبت به میلاد کیایی رسید تا قطعاتی را با سنتور بنوازد. و بعد از آن حمید رضا شبابی ، مدیر موزه صبا شرحی داد از چگونگی ایجاد و نگهداری این موزه تا کنون.

میلاد کیایی ـ عکس از مجتبی سالک
میلاد کیایی ـ عکس از مجتبی سالک

حمید رضا شبابی فارغ التحصیل رشته موسیقی از دانشکده هنر های زیبا دانشگاه تهران -1375

سابقه تدریس در رشته موسیقی دانشگاه سوره ؛دانشگاه علمی کاربردی و هنرستان موسیقی دختران را دارد.  به تدریس ردیف های موسیقی ایرانی و ساز سه تار از سال 1370 اشتغال داشته و به ساخت سازهای موسیقی ایرانی بویژه ساز سه تار از سال 1368 مشغول بوده است . شبابی مدیر داخلی گروه کر ارکستر سمفونیک تهران 1380-1384 بوده و مدیریت موزه استاد صبا را از سال 1385 بر عهده داشته و در باز سازی ،مرمت ،طراحی موزه و اشیا موزه استاد صبا مشارکت داشته و پس از افتتاح موزه استاد صبا در مرداد 1388 تا کنون این موزه را اداره کرده است.

شبابی در سخنرانی خود تاریخچه مختصری از موزه استاد صبا را ارائه داد :

« موزه استاد صبا در 22 آبان 1353 به عنوان اولین موزه بیوگرافیک ایران تأسیس گردید. اندیشه احداث موزه صبا به سالهای پس از درگذشت استاد صبا و پیگیری های دوستان، شاگردان و همسر استاد صبا برمی‎گردد.

محل موزه در سال 1349 توسط وزارت فرهنگ و هنر آن زمان از ورثه خریداری گردید و قرار شد پس از آماده سازی این مکان به جهت موزه، اشیاء موزه توسط خانم صبا به موزه اهدا و موزه افتتاح شود. بدین ترتیب در آبان ماه 53 این موزه با حضور وزیر وقت فرهنگ و جمع کثیری از اساتید و هنرمندان و به دست علی اکبر خان شهنازی افتتاح شد.

همچنین مقرر گردید که در محل موزه ( قسمت انتهایی سالن موزه) کلاس‎های موسیقی تحت عنوان « مکتب صبا» سامان داده شود که با حضور اکثر اساتید مشهور وقت و تعدادی از شاگردان نخبه استاد صبا مانند فرامرز پایور، علی تجویدی و … تشکیل گردید و به این ترتیب کلاس استاد صبا پس از درگذشت ایشان نیز همچنان فعال و دائر بود. لازم به ذکر است که این اولین بار و تنها کلاسی بود که این جمع اساتید در یک مکان به فعالیت جمعی در کنار یکدیگر پرداختند و این کلاس‎ها اولین مجموعه آموزش هنری در ایران بود که بیشتر شاگردان پیشرفته را پذیرش می‎کرد. بسیاری از جمع هنرجویان مکتب صبا بعدها مانند شاگردان خود صبا از اساتید تأثیرگذار در جامعه هنری و موسیقی ایران شدند. متأسفانه بعد از حدود سه سال به دلیل درگذشت بعضی از اساتید و پراکنده شدن آنها مکتب صبا تعطیل شد و به دلیل خالی بودن فضای موزه خانم صبا مجموعه بزرگ مردم شناسی خودشان را که اولین و بزرگ‎ترین مجموعه مردم‎شناسی ساخته شده بود و شامل 94 عروسک با لباس اقوام مختلف و پیشین ایران می‎شد به موزه صبا اهدا کردند که در فضای خالی کلاس‎های مکتب صبا قرار گرفت.

حمید رضا شبابی ـ عکس از متین خاکپور
حمید رضا شبابی ـ عکس از متین خاکپور

پس از پیروزی انقلاب و با دست به دست شدن متوالی سازمان‎های متولی موزه‎ها، موزه صبا از اداره کل موزه‎ها که در آ ن زمان بخشی از وزارت فرهنگ و هنر بود به سازمان میراث فرهنگی انتقال یافت و پس از مدتی به ارشاد استان تهران و پس از آن به معاونت هنری، اداره کل سرودهای انقلابی تحویل شد. در طی این مدت این موزه مهجور مانده و هزینه‎ای برای تعمیر و نگهداری انجام نشد، به غیر از تنی چند از علاقمندان کسی از موزه بازدید نمی‎کرد که این وضع نهایتاٌ منجر به خرابی قسمت‎های مختلف و نهایتاٌ تعطیلی موزه شد.

از حدود سال‏‎های 80-79 قرار شد پس از تأمین بودجه و با همکاری اداره مرمت میراث فرهنگی استان تهران و دفتر سرود و آهنگ» ‏‎های انقلابی موزه مرمت گردد ولی به دلیل عدم تأمین بودجه بخشی از مرمت توسط میراث فرهنگی استان تهران انجام شد ولی بقیه مرمت متوقف ماند تا 1385 که با تأمین اعتبار توسط وزارت فرهنگ و ارشاد بازسازی بقیه قسمت‏‎های موزه شروع و دکوراسیون داخلی ، وینرین‎ها و سایر قسمت‏‎ها انجام گردید.

سرانجام در 12 مرداد 1388 موزه استاد صبا در طی مراسمی با حضور جمعی از هنرمندان و مسئولین بازگشایی شد و تا امروز علیرغم بعضی کمبودها مشغول فعالیت است و پذیرای اهالی موسیقی و اقشار مختلف مردم از اقصی نقاط ایران است. »

و در این بخش قلم مزین به تصویر ابوالحسن صبا کار بازرگانی گلستانی به آقای شبابی اهدا شد تا در موزه صبا نگهداری شود.

اهدای قلم مزین به تصویر صبا توسط محسن گلستانی
اهدای قلم مزین به تصویر صبا توسط محسن گلستانی ـ عکس از متین خاکپور
علی دهباشی و حمید رضا شبابی ـ عکس از متین خاکپور
علی دهباشی و حمید رضا شبابی ـ عکس از متین خاکپور

 

پخش قسمت‎های از فیلم رونمایی یادنامه ابوالحسن صبا در دی ماه 1376 ، با نمایش ویلون نوازی استاد همایون خرم و علی تجویدی، از دیگر قسمت‎های شب ابوالحسن صبا بود.

روایت تصویری مجتبی سالک از شب ابوالحسن صبا

و روایت تصویری جواد آتشباری از شب ابوالحسن صبا