شب ایران و ژاپن برگزار شد

IRAN-JAPAN (1)

شب « ایران و ژاپن» صد و بیستمین شب از شب‎های مجله بخارا بود که با همکاری بنیاد فرهنگی هنری ملت،دایره‎المعارف بزرگ اسلامی، سفارت ژاپن در ایران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرچ افشار و انجمن دوستی ایران و ژاپن و رایزنی مطالعاتی سفارت ایران در توکیو در عصر سه شنبه، 12 شهریور ماه 1392 در کانون زبان فارسی برگزار شد.

در آغاز این نشست، علی دهباشی از اهمیت حضور ژاپن در حوزۀ ایرانشناسی سخن گفت:

 برای ما ایرانیان دو حوزۀ بزرگ جغرافیایی و اقتصادی اهمیت خاصی دارد، یکی جغرافیای تاریخی زبان فارسی است که دربرگیرنده تمامی کشورهایی است که در آنجا فارسی زبانان حضور دارند، فراتر از مرزهای سیاسی که تعیین شده، این جغرافیای بزرگ فرهنگ و زبان فارسی است. در آسیا برای ما یک حوزۀ تمدنی وجود دارد که در رأس این حوزه تمدنی، علیرغم فاصلۀ جغرافیایی، ژاپن کانون مهم حوزۀ تمدنی با ایران است و از این جهت بسیار در طول تاریخ حائز اهمیت است، هم برای ژاپن، هم برای ایران . و بعد در طول جریان‎های فکری، اجتماعی،حتی در حوزۀ مسائل سیاسی که در واقع می‎شود ما اختلاف خیلی کمی هم زمان با امیرکبیر کار اصلاحات در ژاپن آغاز شد، ما هم آغاز کردیم. بعد هم در دیگر حوزه‎های فرهنگی و هنری در طول سال‎های گذشته این داستان ادامه داشته است و این روابط فرهنگی همیشه غالب بود بر سایر روابطی که بد نبود و خوب هم بود. اما همیشه مسئلۀ فرهنگ مسئلۀ عمده‎ای بوده و حاکم بوده بر روابط ایران و ژاپن . نمونه‎اش نیز کتاب‎ها و فهرست‌‎هایی که منتشر شده و نشان می‎دهد که این مناسبات چقدر گسترده و در عین حال عمیق بوده از سوی هر دو طرف.کرسی‎های عمیق زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگا‎ه‎های ژاپن که دانشمندان بسیار بزرگ ایرانشناس در حوزۀ کل ایرانشناسی جهان، دانشمندان ایرانشناس ژاپنی جایگاه ویژه‎ای دارند، آثارشان آثاری درجه اول و بسیار مهم است و در حوزۀ ترجمه همینطور. کافی است به فهرست بلند بالایی که از آثار ادبی ایران، از کلاسیک‎ها از حافظ و خیام و سعدی بگیرید تا معاصرترین نویسندگان و شاعران ما که ترجمه شدند.می‎توانیم بگوییم که ژاپنی‎ها بیشتر از آثار ما ترجمه کردند تا ما از آثار آنها. یعنی پیشگام بودند. با این که ادبیات ژاپن بسیار قوی هست، واقعاً جای تأسف است که ادبیات آمریکای لاتین را در زبان فارسی بیشتر می‎شناسیم تا ادبیات ژاپن به نسبت تعداد کاری که شده. در صورتی که برعکس در ژاپن مهم‎ترین آثار نظم و نثر یک صد سال اخیر در زمینۀ رمان و شعر، مهم‎ترین آنها به زبان ژاپنی ترجمه شده است. راجع به آن مقاله و کتاب درآمده و بعد به جلوتر که می‎آییم، همانطور که می‎دانید، نسبت به سینمای ایران، نسبت به موسیقی ایران، چه توجهی در ژاپن هست و هنوز هم ادامه دارد و همانطور که عرض کردم دوستان به تفصیل در موضوعات مورد سخنرانی خودشان در این باب سخن خواهند گفت. »

علی دهباشی ـ عکس از مجتبی سالک
علی دهباشی ـ عکس از مجتبی سالک

سپس از دکتر محمد حسین عادلی که زمانی سفیر ایران در ژاپن بود دعوت کرد تا به عنوان اولین سخنران سخن بگوید. دکتر عادلی ضمن تشکر از فرصت حضور در یکی از شب‎های بخارا چنین گفت:

« وقتی آقای دهباشی که من ایشان را یکی از بزرگ‎ترین فرهنگ گستران می‎دانم دعوت کردند که بنده و انجمن ما بپیوندد به ایشان ، دعوت ایشان را نمی‎شد زمین گذاشت. و با وجود آن که این روزها کمی سرمان شلوغ بود، ولی دعوتشان را با کمال میل پذیرفتم و خرسندم که این فرصت برایم فراهم شد.

من یک مقدمۀ کوتاه بگویم و سه نکته راجع به ژاپن عرض بکنم. در مقدمه ابتدا می‎خواهم که به هر حال یادی بکنم از دکتر محمود افشار و این که این فرهنگ دوست و فرهنگ شناس بزرگ ایرانی هم در زمان حیات خودش و هم بعد از خودش این یادگار را به جا گذاشته که ما امروز دور همدیگر جمع هستیم. و من به مناسبت این که دوستی صمیمی هم با خسروخان افشار دارم، با این خانواده از دیرباز دوست و آشنا بودم و اینجا که آمدم، به هر حال اینجا محل زندگی خانوادۀ افشار بوده و تا همین چندی پیش خانم افشار همین جا زندگی می‎کردند و در واقع اینجا پس از فوت ایشان درست شد. به هر حال یاد و خاطرۀ آنها گرامی باد.

دکتر محمد حسین عادلی ـ عکس از ژاله ستار
دکتر محمد حسین عادلی ـ عکس از ژاله ستار

با این مقدمه که گفتم، نکتۀ دوم ، همانطور که اطلاع دارید یا جسته و گریخته اطلاع دارید،بنده دوره‏ای در ژاپن به عنوان سفیر ایران مأمور خدمت بودم. و در آن زمان علاقۀ زیادی پیدا کردم به این که راجع به ژاپن تحقیقی بکنم . نه به عنوان جمع‎آوری اطلاعات به عنوان سفیری که به آنجا رفته بود که جزو وظایف هر مأموری هست. ولی علاوه بر آن و فراتر از آن علاقمند بودم که ژاپن را بشناسم به دلیل این که ژاپن هنوز به عنوان یکی از معجزه‎های اقتصادی جهان به شمار می‎رود، شیوۀ مدیریت اقتصادی‎اش خصوصاً پس از جنگ جهان دوم. چگونه کشوری از خاکستر توانست به قلۀ اقتصادی جهان برسد. به همین دلیل کارهای مختلفی آنجا انجام دادم . به ذهنم رسید که شاید گروهی از کسانی که دست اندر کار ساختن ژاپن بعد از جنگ بودند ( چون این داستان مربوط به 20 سال پیش است) هنوز زنده باشند. سراغ آنها را گرفتم. خوشبختانه تعدادی از آنها زنده بودند. خصوصاً رئیس کمیسیونی که در آن موقع اول تشکیل شد به عنوان کمیسیون طرح و برنامه و بعدها به عنوان یک سازمان برنامه و در آنجا به کار مشغول شدند، پروفسوری اقتصادی بود که در آن موقع هنوز زنده بود و تعداد دیگری از افراد دست اندر کار.یکی یکی به سراغ اینها رفتم،پیدایشان کردم و با آنها یکی یکی نشستم وقت گذراندم و مصاحبه‎ای بلند بالا کردم. به آنها گفتم که می‎خواهم کتابی راجع به بازسازی ژاپن بعد از جنگ بنویسم و تحت همین عنوان هم با اینها صحبت‎هایی طولانی داشتم . شاید تعداد آنها به حدود بیست و هفت و هشت نفر می‎رسید. همه نیز سالخورده بودند. هم خاطراتشان را برای من تعریف می‎کردند و هم به سئوالات تخصصی اختصاصی من پاسخ می‎دادند که بعدها آن را گردآوری کردم و اول به صورت مقاله‎ای در ایران ارائه دادم و بعد هم به صورت کتابی درآمد که چندین بار چاپ شد، تحت عنوان بازسازی ژاپن بعد از جنگ. که از اول تا آخر بخشی اصیل هست و بکر ، چون از زبان کسانی است که در آنجا خودشان کارهای مختلفی را انجام دادند و منشاء خدماتی بودند. هر چه که من با اینها مصاحبت می‎کردم، بر تعجب و تحسین من افزوده می‎شد. و علاقۀ من را به این مردم افزایش می‎داد، طوری که از بین سه کشوری که در آنجا خدمت کردم، یعنی ژاپن، کانادا و انگلستان، تنها کشوری که من با آن نوعی ارتباط فرهنگی‎ام را نگه داشتم ژاپن بود چون الأن من سه دوره است که به درخواست دوستان ارجمندم ریاست انجمن دوستی ایران و ژاپن را پذیرفتم و علیرغم دوستان شایستۀ دیگری که وجود دارند با اصرار خانم‎ها و آقایان این سمت را هنوز دارم و علاقه‎مندی خودم را به علت عمق تأثیری می‎دانم که آن صحبت‎ها بر من گذاشت. آنقدر صبحت‎های آنها برای من جالب و دلنشین بود که آمدم به ایران و به صاحب منصبان آن موقع ایران پیشنهاد کردم که تعدادی بیایید و من اینها را دعوت می‎کنم تا بنشینند و برای شما حرف بزنند. و همین هم شد . یعنی ما تعدادی را دعوت کردیم که بیشتر هم اقتصادی بودند، مرحوم دکتر نوربخش بود. دیگر آقایان بودند. از کمیسیون‎های مجلس آمدند، آقای جهانگیری آمدند و آقای الویری آمدند. خیلی‎ها آمدند. و در یک سفر یک هفته‎ای و ما هر روز گردهم‎آیی سازمان یافته‎ای داشتیم که فقط سخنرانی نبود بلکه با هم صحبت می‎کردیم، این نشست‎ها تعاملی بود. ایرانی‎ها سئوال می‎کردند و آنها پاسخ می‎گفتند و آنها سئوال می‎کردند و ما جواب می‎دادیم.

دکتر مسعود غللامپور، دکتر کندو و ناکاگاکی ـ عکس از مجتبی سالک
دکتر مسعود غللامپور، دکتر کندو و ناکاگاکی ـ عکس از مجتبی سالک

آنچه که من می‎خواهم خیلی مختصر به آنها اشاره کنم، ویژگی‎هایی است که از این مردم من دریافت کردم و فکر کردم که این ویژگی‎ها آنقدر عمیق است که دست کم سه ویژگی برجسته از ویژگی‎های بی‎شمار ژاپنی‎ها را من برای شما بگویم.

اولین نکته، همانی است که همۀ شما شنیده‎اید و دیده‎اید. جامعۀ ژاپنی یک جامعۀ سخت‎کوش است . شما به این سخت‎کوشی فقط به صورت یک عبارت نگاه نکنید. خیلی عمیق‎تر از این عبارت است. ژاپنی‎ها نه فقط در یک جغرافیایی زندگی می‎کنند که جغرافیایی سخت است و غلبه بر آن مشکل است. ژاپن از چند هزار جزیره تشکیل شده است. خود ژاپن پنج شش جزیرۀ بزرگ است و هزاران جزیرۀ دیگر که سه چهارم این جزایر، همانطور که می‎دانید،کوه است. از هوکایدو بگیرید در آن بالا که پر از برف است. من وقتی به هوکایدو رفتم آنقدر برف که این جاده‎ها فقط از هر دو طرف برف بود، لااقل آن موقع که من بازدید کردم و من تعجب می‎کردم که چطور ژاپنی‎ها در این برف‎ها زندگی می‎کنند. حالا بحث جغرافیایی آن به کنار، آن بحث زلزله‎هایش به کنار. یادم هست که هفته‎ی اولی که آنجا بودیم، مدام زلزله می‎آمد و ما هم به این زلزله‎ها آشنایی پیدا کرده بودیم ولی من روزی رفته بودم به دیدار سفیر ایتالیا و با هم نشسته بودیم صحبت می‎کردیم که زمین شروع کرد به لرزیدن و سفیر ایتالیا به من گفت می‎ترسی و من گفتم که نه و در طی این دو سه هفته‎ای که آمده‎ام مدام زلزله بوده. بعد لرزش شدیدتر شد ، آنقدر شدید که ویترینی که در خانه بود شروع کرد به لرزیدن و تمام شیشه‎های ویترین افتاد و شکست و خیلی سخت بود و بعد متوجه شدیم که این زلزله هفت و نیم اریشتر قدرت داشته و فقط یک نفر تلفات جانی داشته و آن هم به دلیل آن که شیئی از بالای ساختمان افتاده و به سرش اصابت کرده است. و اتفاق دیگری در توکیو نیفتاده است. و شما ببینید مدیریت این بُعد خشن طبیعت همه جا به این خوبی انجام نمی‎گیرد. طبیعت در بسیاری از نقاط دنیا خشن است ولی چنین مدیریتی من ندیده‎ام.زمانی هم که در آمریکا تحصیل می‎‎کردم، در بخشی از آمریکا طبیعت خیلی خشن است. طوفان‎هایی که می‎آید بسیار بد است، ولی چنین مدیریت منظمی من در آنها ندیده‎ام. این مدیریت بسیار ساختارمند است، بسیار منضبط است. به همین دلیل وقتی سونامی آمد من مطمئن بودم که مقاومت و مدیریت ژاپنی بر سونامی پیروز می‎شود. پیروز شد. البته هزینه داشت و هزینه هم می‎دهند و اهل هزینه دادن هستند. اینطور نیست که این کارها را بدون هزینه انجام بدهند. هزینه را قبول می‎کنند و می‎پردازند ولی مدیریت دسته جمعی بسیار بالایی دارند. من فکر می‎کنم این یک خصوصیت برجستۀ ژاپنی است که همۀ ملل دنیا باید از آن یاد بگیرند چون همۀ ملل دنیا در معرض سختی‎های سیاسی، اقتصادی، طبیعی و اجتماعی هستند.و ژاپنی‎ها در مدیریت منظم و منضبط شاید حرف نخست را بزنند.

نکتۀ دوم این است که ژاپن نخستین کشور آسیایی است که صنعتی شد و قلۀ صنعت را فتح کرد و به آن رسید. ژاپنی که در 1945 تلی از خاکستر بود، 23 سال بعد، 1968 ، دومین تولید ناخالص جهان را رکورد زد. این دوره خیلی کم است. یعنی شما فکر کنید که از کجا به اینجا رسید. ژاپنی که بنا بر تعریف خودشان ، برای رفع گرسنگی ، برگ درخت می‎خوردند و به بچه‎ها می‎گفتند که هر کس از خانه‎اش یک کاسه برنج بیاورند در مدرسه و جمع بکنیم و آن را بازتوزیع بکنیم برای مردم. این ژاپن در طی آن مدت و در 1968 شد دومین تولید ناخالص دنیا. سرعت صنعتی شدن آنها که در دورۀ می‎جی آغاز شده بود، ولی اوج جامعۀ صنعتی و جامعۀ مدرن در همین قرن بیستم و پس از جنگ جهانی دوم بود. جامعۀ صنعتی با خودش اجتماع صنعتی می‎آورد، با خودش ویژگی‎های جامعۀ صنعتی را می‎آورد.زندگی را صنعتی می‎کند، سنت‎ها را می‎شکند و مرزهای جدیدی را ایجاد می‎کند و هر چه که می‎آورد مدرنیتۀ صنعتی وارد زندگی سنتی ژاپنی می‎شود. سئوالی در ذهن من بود که چگونه این مدرنیته که تماماً خارجی بود، صنعتش خارجی بود، تولید فولادش خارجی بود، تمام ویژگی‎های مدیریتی‎اش خارجی بود، چگونه تمام اینها با جامعۀ فرهنگی سنتی ژاپن تلفیق می‎شود، چگونه می‎توانند این دو را با هم آشتی بدهند. من آنجا می‎دیدم جوانان ژاپنی عاشق آمریکا هستند، اصلاً غرب را به عنوان یکی از ایده‎آل‎های خود می‎دیدند، ولی در بین جوانانی که بعد سی و پنج ساله می‎شدند، می‎دیدم که همه رفته‎اند آمریکا، تحصیلشان را کرده‎اند و برگشتند و کیمونو می‎پوشند. آشتی یا ایجاد یک تعادل بین مدرنیته و قبول برجستگی‎ها و ویژگی‎های مثبت مدرنیته و آمیزش آرام و ظریف آن با سنت‎های فرهنگی خودشان، یک مدیریت بسیار ظریف و لطیف ژاپنی و مینیاتوری می‎خواهد . ژاپنی‎ها هنرمندانه از پس این کار برآمدند. امروز تعارض‎ها و تصادمات بسیار زیاد فرهنگی و اجتماعی در ژاپن وجود دارد اما در عمق این تعارض‎ها یک هویت ژاپنی اصیل حفظ شده، نگهداری شده . شما یک ژاپنی را در قلب نیویورک می‎بینید، در واشنگتن می‎بینید، در سوئیس می‎بینید، در استرالیا می‎بینید که ژاپنی هست. تمام آن ویژگی‎های مدرنیته را پس نزده، قبول کرده و با سنت خودش توانسته آن را آشتی بدهد. چیزی که ما درکشورمان می‎گوییم یا این یا آن. یا سیاه یا سفید. در حالی که خداوند رنگ‏های زیادی بین این‎ها آفریده و ما باید از این رنگ‎ها لذت ببریم.

علی دهباشی و توموهیرو ناکاگاکی ـ عکس از ژاله ستار
علی دهباشی و توموهیرو ناکاگاکی ـ عکس از ژاله ستار

اما آخرین نکته، به اصطلاح امروز بحث حکمرانی است. ما امروز در دنیا دیگر فراتر از مدیریت بحثی را مطرح می‎کنیم با عنوان حکمرانی. این که چگونه ما نظام موجود را اداره کنیم، حالا هم ما حکمرانی جهانی را داریم و هم در هر کشوری حکمرانی خود آن کشور را. چیزی که برای من در ژاپن خیلی جالب بود از نظر حکمرانی کلی، راهبرد و پیشبرد مسائلشان این بود که آنها در عین تعارض با یکدیگر، از نظر سیاسی و اقتصادی، ولی می‎توانند با هم بنشینند و صحبت کنند، با هم تعامل کنند، بحث کنند، داد بزنند و اختلافاتشان را بگویند و در انتها با سازوکاری که برای ما خیلی شناخته نشده بود، با یکدیگر با یک صدا بیرون بیایند. یعنی می‎بینیم که پشت این دیوار کلی سروصدا و هیاهوست، همه با هم بحث و جدل می‎کنند، و ما فکر نمی‎کردیم که این بحث و جدل پس از مدتی، مثلاً دو یا سه ساعت، یک یا دو روز، به یک صدایی منجر بشود. و من متوجه شدم که در آنجا فرایندی را تعریف کرده‎اند تحت عنوان فرایند اجماع سازی. این فرایند بدین معنا نیست که من می‎گویم تو قبول کن و یک صدا شویم و با من هماهنگ شوید. همه با هم در ایجاد آهنگی دل‎نواز حرکت کنیم و تکه‎های کوچک این آهنگ را از هر کدام بیافرینیم، یکی بشویم و به اجماع برسیم و بیاییم بیرون . اجماع سازی هنر حکمرانی یک جامعه است. اگر در یک جامعه بتوانیم فرایند قابل قبولی را برای اجماع سازی فراهم کنیم آن جامعه می‎تواند وحدت داشته باشد و می‎تواند برابر بیگانگان و دشمنان استقامت بکند و در این جهان آشفتۀ پرآشوب راه خودش را به سلامت ببرد . این کشتی در این دریای پرتلاطم و پر صخره بتواند به سر منزل مقصود برساند. بنابراین این فرایند اجماع‎سازی که برای من در آن موقع خیلی جالب بود، من به جاهای دیگری هم رفته‎ام. در انگلستان یکی از مکاتب اصلی آزادی اجتماعی را انگلستان دارد، فرانسه هم مکتب دیگری دارد. پایۀ حکومت در دنیا یا بر اساس پارلمانتاریسم است که انگلستان آن را ابداع کرد یا بر اساس جمهوری است که فرانسوی‎ها آن را ابداع کردند . ولی وقتی دوباره نگاه می‎کنیم، می‎بینیم فرایند اجماع سازی که در ژاپن هست هم لطیف‎تر است و هم آرام‎تر و هم متشکل‎تر و نمایندگی بیشتری از همه دارد. اجماع بیشتری دارد. به همین دلیل است که اجماع سازی یک امر بدیهی است . در هر جا که مدیریتی کوچک یا بزرگ صورت می‎گیرد، معلوم است که یکی از وظایف مهم همین اجماع‎سازی بوده است و ما فاقد هم فرایندش هستیم و هم مفهوم اجماع‏سازی را در کشور خودمان نداریم. باید این را یاد بگیریم. البته تحولات خیلی زیادی هم شده و خوب هم جلو می‎رویم اما هنوز کار داریم.

بنابراین اگر بخواهم جمع‎بندی بکنم که وقتی در عمق این کشور سامورایی، سوموئی، کیمونویی، شینتوئی که اینها ویترین‎هایش هستید نگاه می‎کنید، می‎بینید ویژگی‎های برجستۀ اجتماعی دارد که جای تأمل و یادگیری برای انسان دارد. آدم باید به اینها فکر کند و ببیند خودش در کجا قرار دارد و جلو برود. به هر حال من این سه ویژگی برجسته را سخت‎کوشی و صبر، پیوند بین مدرنیته و سنت و حفظ هویت اصیل و سوم فرایند لطیف و ظریف و آرامی که من اسمش را گذاشته‎ام فرایند اجماع سازی. »

پس از آن نوبت به  توموهیرو ناکاگاکی، رایزن سفارت ژاپن در ایران رسید که به موضوع روابط فرهنگی بین ایران و ژاپن پرداخت:

« سلام . بد نیست خودم را اول معرفی کنم. من ناکاگاکی هستم ، دبیر اول سفارت ژاپن در ایران که امشب به نمایندگی از سفارت و دولت ژاپن در اینجا سخنرانی می‎کنم.البته من یک ماه پیش به اینجا آمدم و قبلاً هم اینجا بودم که تقریباً بیست سال پیش بوده و اجازه می‎خواهم که به فارسی خیلی بد من گوش بدهید، به فارسی من که خیلی ضعیف شده است.

اول از کسانی که در اینجا هستند تشکر می‎کنم، به ویژه از دکتر عادلی که سخنرانی خیلی خوبی دربارۀ ژاپن داشتند و من از شنیدن آن به عنوان یک ژاپنی خیلی شرمنده شدم و از آقای دهباشی و بقیۀ برگزارکنندگان این برنامه خیلی خوب تشکر می‎کنم. و من براساس صحبت‏های آقای عادلی متوجه شدم که این محل هم دارای پیشینۀ تاریخی است.

به طوری که شاید تمام کسانی که در اینجا هستند، اطلاع داشته باشند تاریخ روابط بین دو کشور، یعنی بین ایران و ژاپن خیلی طولانی است و من همیشه گفته‎ام که از هزار سال پیش شروع شده است. به نظر من در تاریخ معاصر روابط دو کشور ، آنطور که به خاطر می‎آورم، دو حادثۀ مهم اتفاق افتاده است. این اتفاق صد و سی سال پیش بوده . زمانی که یک دیپلمات ژاپنی با همراهانش برای اولین بار به ایران سفر کرده و در آن موقع از بوشهر سوار بر شتر آمده و به تهران رسیده است. اسم آن دیپلمات اوشیدو ماساهارو است. وقتی من قبلاً در اینجا بودم، از بوشهر با اتومبیل آمدم ، درست از همان جاده‎ای که ایشان سفر کرده بودند.در سفرنامه ایشان که به فارسی هم ترجمه شده، گفته شده که این سفر تقریباً یک ماه طول کشیده است. اما آن موقع که من سفر کردم، فقط چهار روز طول کشید. زمان می‎چرخد و چقدر ایران مدرن شده است. و این بار من یک ماه پیش به ایران آمدم و خیلی تعجب کردم که چقدر عوض شده و فعالیت مردم چقدر زیاد است و نکته‎ای تعجب‎آور بود.

توموهیرو ناکاگاکی ـ عکس از ژاله ستار
توموهیرو ناکاگاکی ـ عکس از ژاله ستار

حادثۀ دیگری که من می‎خواهم به آن اشاره کنم،حادثه‎ای است که درست شصت سال پیش در این کشور یا در ژاپن اتفاق افتاد. این موضوع در زمان آقای مصدق اتفاق افتاده است. آن موقع، انگلیسی‎ها فروش نفت از ایران را منع کرده بودند، در آن موقع فردی ژاپنی به نام ادمیتسو تصمیم گرفت که از ایران نفت بخرد . قبل از آن به طور پنهانی کشتی بزرگی را به آبادان فرستاد و موفق شد که نفت ایران را به شهر ناکازاگی ژاپن ببرد و به نظر من این کار، کار بسیار بزرگی بوده هم برای ایرانی‎ها و هم برای ژاپنی‎ها و من این اتقاق را همیشه در نظر دارم. من احساس می‎کنم امسال که شصتمین سال این اتفاق است، بنا بر سرنوشت به اینجا آمده‎ام. هر دو کشور به هم اعتماد کامل را دارند.

من به عنوان یک دیپلمات دولت ژاپن می‎خواهم در آینده روابط بین دو کشور بیشتر گسترش پیدا ‎کند. البته اگر به اوضاع کنونی جهان نگاه کنیم، شاید مشکلات زیادی بین دو کشور وجود دارد،اما این مشکلات قابل حل است. از این نظر من همیشه به اهمیت روابط فرهنگی فکر می‎کنم.و قصدم گسترش این روابط فرهنگی است. اخیراً نمایشگاهی برقرار شده در موزه ملی ایران که راجع به سفالینه‏‎های ژاپن بوده و خوشبختانه مورد استقبال مردم تهران قرار گرفته است. و برنامه‎ای هم در آبان ماه داریم که تقریباً یک هفته طول می‎کشد و قرار است در یکی از این برنامه‎ها، معروف‎‏ترین پیانیست ژاپنی، خانم اوگاوا به اینجا بیاید و با همکاری ارکستر تهران برنامه‎ای داشته باشد. و یکی دیگر از هنرمندان ژاپن هم قرار است به ایران بیاید که کارش بریدن کاغذ و ساختن اشکالی زیبا با کاغذ است. ما اوریگانی ژاپنی را در ایران معرفی کرده‎ایم که خوشبختانه طرفداران زیادی هم در ایران پیدا کرده است.

علاوه بر این برنامه‎ها،  تعداد دانشجویان ایرانی که از ایران به ژاپن اعزام می‎شوند کمی بیشتر شده است. با وجود آن که بودجه دولت ژاپن خیلی کاهش یافته است. من فکر می‎کنم اگر در بین جوان‎ها بیشتر رفت و آمد بشود، روابط دو کشور محکم‎تر خواهد شد.

نکتۀ دیگر این است که من شنیدم در دانشگاه تهران رشتۀ مطالعات کشور ژاپن دایر شده ، البته قبلاً هم زبان ژاپنی تدریس می‎شد و البته این خبر از نظر ما ژاپنی‎ها خیلی لذت‎بخش است. هر چه بیشتر ایرانی‎ها ژاپن یا زبان ژاپن را بشناسند به نفع ماست و شاید به نفع ایرانی‎ها هم باشد. و بنابراین ما سعی می‎کنیم که روابط بین دو کشور را با کمک شما گسترش دهیم.»

و سپس نوبواکی کندو، یکی از ایرانشناسان ژاپنی حاضر در این نشست درباره روابط سیاسی و تجاری بین دو کشور سخن گفت:

« روابط دیپلماتیک و تجاری با ایران در دوره قاجاریه برقرار شد. گرچه مشخص نیست در چه مان اما به نظر می‎رسد سال 1873 میلادی، زمانی که ناصرالدین شاه قاجار در سفر اول خود به اروپا با نائونوبو سامه شیما، سفیر ژاپن در فرانسه دیدار کرد، نقطۀ شروع روابط دو کشور باشد. ناصرالدین شاه به جزییات زیادی از این ملاقات در خاطرات خود اشاره نکرده است.

هفت سال بعد، ناصرالدین شاه یک هیئت ژاپنی را در تهران به حضور پذیرفت. یوشیدو ماساهارو سرپرست هیئت در خاطرات خود توضیح می‎دهد که تاکه آکی انوموته سفیر ژاپن در روسیه به هنگام مراجعت ناصرالدین شاه از سفر دوم به اروپا در سنت پترزبورگ این فرصت را پیدا کرد که با پادشاه ایران ملاقات کند. در این دیدار، ناصرالدین شاه به تجارت با ژاپن علاقه نشان می‎دهد و پیرامون تنظیم یک معاهده تجاری مذاکره می‎کند. اما زمان این موضوع صحیح نیست زیرا در واقع مراجعت شاه از اروپا از مسیر سنت پترزبورگ صورت نگرفت. لذا دیدار مزبور باید در ماه مه سال 1878 و به هنگام سفر شاه به اروپا صورت گرفته باشد. شاه با وجود آن که در سفرنامه خود به دیدار با یک دانشجوی ژاپنی در مدرسه‎ای نظامی در فرانسه و با دریافت اطلاعاتی پیرامون ژاپن اشاره کرده است اما هیچ گونه اشاره‎ای به دیدار با سفیر ژاپن نکرده است.»

دکتر کندو در بخشی دیگر از سخنان خود چنین ادامه داد: « هیچ گونه اطلاعات آماری پیرامون روابط تجاری بین دو کشور تا قبل از سال 1920 وجود ندارد و روابط دیپلماتیک نیز تا 1929 بین دو کشور برقرار نشد.در مارس 1929 ( 1308) بود که نمایندگان دو کشور معاهده‎ای تجاری موقتی را با یکدیگر امضا کردند. در ماه اوت دولت ژاپن نمایندگی سیاسی خود را در تهران افتتاح کرد که در نزدیکی کاخ مرمر قرار داشت.آکیو کاساما اولین وزیر مختار ژاپنی بود که در تهران مشغول به کار شد و در ماه مه 1930 ایران اولین نمایندگی دیپلماتیک خود را در توکیو با اعزام آوانس خان مساعدالسلطنه به عنوان اولین وزیر مختار افتتاح نمود و متعاقب روابط دیپلماتیک، روابط تجاری نیز به تدریج رشد کرد. »

دکتر نوبواکی کندو ـ عکس از ژاله ستار
دکتر نوبواکی کندو ـ عکس از ژاله ستار

سپس دکتر کندو به فراز و نشیب‎های روابط بین دو کشور در طی جنگ جهانی دوم و پس از آن اشاره نمود و افزود،« ژاپن دفتر نمایندگی خود را در تهران بار دیگر در نوامبر 1953 بازگشایی کرد و دفتر نمایندگی ایران در توکیو نیز در دسامبر 1954 رسماً شروع به کار کرد.به علاوه در آوریل 1957 نیز موافقتنامه فرهنگی بین ایران و ژاپن منعقد شد.»

بخشی دیگر از این مراسم به قرائت پیام دکتر هاشم رجب زاده، استاد ایرانی دانشگاه اوساکا بود که به  ماکوتو هاچی اوشی ، یکی دیگر از ایرانشناسان ژاپنی می‎پرداخت که قرار بود در این مراسم سخنرانی کند ولی به دلیل دفع سنگ کلیه و بستری شدن در بیمارستان نتوانست در این نشست حضور پیدا کند. متن پیام دکتر رجب زاده را در اینجا می‎خوانیم:

کوتاه زمانی پس از آن که در تابستان سال ۱۳۶۳ به دعوت دانشگاه مطالعات خارجی توکیو برای همکاری با بخش ایران‌شناسی این دانشگاه به ژاپن آمدم، نامه‌ای شوق انگیز از استادِ زنده‌یاد ایرج افشار برایم رسید که کار تازه‌ام را تبریک گفته و به همکاران دانشگاهی- که با همه‌شان خوب آشنا بودند- سلام رسانده و خواسته بودند که با چهار تن از ایران‌پژوهان جوان تماس بگیرم، و ضمن آشنا شدن با آنها- که تازه از تحصیل و تحقیق در ایران بازگشته بودند- نشانی‌شان در ژاپن را بخواهم و برای استاد افشار بنویسم. این فرصت را مغتنم شمردم، و پیغام را رساندم. یکی از این چهار پژوهندۀ جوان، محقِق توانای امروز، استاد ماکوتو  هاچی‌اوشی بود که در آن سالها و در کار ایران پژوهی خود در ژاپن با بخش ایرانشناسی منابع شرقی کتابخانۀ ملی و مجلس ژاپن (تویو بُونکو)همکاری داشتند. پیغام را که تلفنی به ایشان رساندم، در نخستین فرصتی که یافتند به اتاق تحقیقم در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو آمدند؛ و با فارسی روان و پاکیزه و فاخر در پایۀ یک ادیب ایرانی و نبز با احاطه‌ای که به احوال مردم ایران و تاریخ و فرهنگ ایرانزمین داشتند مجذوبم ساختند. با این مقدمه، و با آشنایی بیش‌تر و بهتری که از آن پس با دانش و منش ایشان یافتم، هنگامی که حدود یک سال پس از آن آقای پروفسور کُورویاناگی- رئیس بخش ایرانشناسی آن دانشگاه- ایشان را از میان بسیاری از خواستاران به همکاری با بخش ایرانشناسی دانشگاه برگزیدند، از تهِ دل تبریک گفتم و از این که همکار و معاشر و مصاحب شده‌ایم براستی خوشحال شدم.

دکتر هاشم رجب زاده
دکتر هاشم رجب زاده

*     *     *

استاد هاچی‌اوشی از گروه مدرّسان و دانشورانی است که نزد زنده‌یاد پروفسور مینوبُو  هوندا دانش آموخته و ایراندوستی را هم  از آن شادروان فراگرفته است. استاد هوندا در عمر کوتاه اما پُربرکتش شاگردانی فرزانه و اهل تحقیق بارآورد که هر یک از ایشان در عرصۀ ایرانشناسی و در پژوهش تاریخ و جامعۀ ایران صاحب‌نام شده‌اند. در این میان آقای پروفسور ماکوتو  هاچی‌اوشی علاوه بر عشق به تحقیق و پژوهش عمیق در تاریخ ایران، شوق به پژوهش‌های میدانی در جای روشی مطمئن در تحقیق واقعی و پُرثمر در احوال اجتماعی و تاریخ معاصر، کوشایی و پویایی، پی ‌گرفتنِ یک رشتۀ معیّن از تحقیق، سلامت نفس و مردمداری، و ارتباط گسترده و پیوسته با همتایان ایرانی نیز میراث‌دارِ راستین راه و شیوۀ روانشاد پروفسور هوندا بوده‌اند؛ و با اطمینان می‌توان گفت که به مفهوم و معنای نام ارجمند خود، ماکوتو، که صداقت و صمیمیّت معنی می‌دهد وفادار مانده‌اند.

*     *     *

استاد هاچی‌اوشی به گواهِ فهرست آثار منتشر شدۀ ایرانشناسان ژاپن، که به همّت همکار گرانقدر پژوهشی‌ام آقای کینچی  ئه‌اُورا فراهم آمده و پیوست کتاب ایرانشناسی در ژاپن (نشر مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۹) انتشار یافته است، یکی از پُرکارترین ایران‌پژوهان ژاپن در عرصۀ تحقیق و نشر آثار اند که از سال ۱۹۷۵ و پی در پی مقاله‌های علمی ارزنده در زمینۀ تاریخ معاصر ایران انتشار داده، و نیز در بسیاری طرح‌های تحقیقی مشترک و گروهی شرکت داشته‌اند.

از کارهای ماندنیِ استاد هاچی‌اوشی مشارکت در تکمیل و غنی‌تر ساختن مجموعۀ منابع فارسی و ایرانشناسی در بخش شرقی کتابخانۀ ملّی و مجلس ژاپن (تویو بُونکو)، و نیز همکاری در آماده ساختن فهرست منابع فارسی این کتابخانه و فهرست واحد منابع فارسی کتابخانه‌های معتبر ژاپن بوده، که در چند نوبت انتشار یافته است.

صحنه ای از مراسم شب ایران و ژاپن , عکس از مجتبی سالک
صحنه ای از مراسم شب ایران و ژاپن , عکس از مجتبی سالک

*     *     *

از ویژگیهای خُلق پسندیده و خوی ستودۀ استاد هاچی‌اوشی نگاه‌داشتن مناسبات دوستانه با دیگران و بخصوص اهل فرهنگ و تحقیق در محیط دانشگاه و بیرون آن است. از اعضای فرهیختۀ هیأت علمی دانشگاهها کم‌تر کسی را دیده‌ام که رابطه‌ای چنین دوستانه و صمیمی که ایشان دارند با شاگردان و دانشجویانش ایجاد کرده باشد. ناشران، کتابفروشان، کتابداران کتابخانه‌های معتبر، و دیگر دست اندرکاران نشر و توزیع و مدیریّت کتاب در ایران که با ایشان در تماس بوده‌اند مجذوب متانت و آداب‌دانی و زنده‌دلی و سرزندگی و صحبت مطبوع و دلنشین ایشان‌اند؛ ویژگیهایی که با احاطۀ کم‌نظیرشان به زبان فارسی و سخندانی و نرم‌گفتاری و موقع‌شناسی بیش‌تر اثر می‌کند و بر دل می‌نشیند.

*     *     *

جا دارد که به سهم خود از بانی و گردانندگان این مجلس بزرگداشت که با حسن تشخیص به تجلیل این چهرۀ محبوب ایرانشناسی ژاپن همّت نهاده‌اند سپاسگزاری کنم. در این فرصت برای استاد ماکوتو  هاچی‌اوشی در سالهای بسیار که به یاری یزدان پاک پیشِ رُو دارند زندگی علمی و اجتماعی و خانوادگی شاد و پُربار و همیشه برکام آرزو دارم

هاشم رجب زاده / اوساکا، شهریور 1392

و دکتر مژگان جهان آرا از دیگر سخنرانان این شب بود که درباره‎ی « بوگاکو» سخن گفت:

« متنی که برایتان خواهم خواند به همراه تصاویر آن، خلاصه‎ای است در جهت معرفی تحقیقات اخیر بنده که به کمک بورس دریافتی از بنیاد ژاپن ، در ژاپن انجام شده است. در این جا مجال معرفی بخشی از آن که نمایشی قدیمی و بسیار مهم به نام بوگاکواست و مبانی کیهان شناسی مشترک آن درایران و ژاپن فراهم آمده که ارایه می‎گردد. از یک سوی آسیا « ایران» به سوی دیگر آن «ژاپن» بسیار رفته است و آمده است.در جریانی که آغاز آن را کس به درستی نمی داند و پایان آن را هم. رفت و آمدی از این سوی بدان سوی و از آن سوی بدین سوی.

دکتر مژگان جهان آرا ـ عکس از ژاله ستار
دکتر مژگان جهان آرا ـ عکس از ژاله ستار

از آن زمان تا کنون آن قدرها ناپدید شده اند، و آنقدر ها ماندگار و مانده اند. سفرهایی که برای جستن و دانستن با ژاپنی هاو ایرانی ها انجام شده است همیشه اندوخته ای را با خود جابجا ساخته و گنجینه ای از این و از آن در هر دو جای ایران و ژاپن مهیا نموده اند. سفر هایی که اندیشه و دل و جان کرده اند و مسیری ساخته اند پررونق و پرکار.

  • در ژاپن کوهی است که آن را مونته مرو کوه  مرکز زمین  می خوانند. این کوه خودش به شکل گل نیلوفر کاملا باز شده ای، بالای دامنه ۷ طبقه ای از کوه های به هم فشرده شده، ایستاده است، که در دریایی شناورند. بر طبق توضیحات در متن های حاشیه این تصویر، همه اینان با بادی که از سمت آسمان لایتناهی می آید حمایت می شوند.
  • در ایران کوهی است به نام البرز، در بندهش آمده است سدیگر نبرد را زمین کرد هنگامی که اهریمن درتاخت زمین بلرزید، از آن گوهر کوه که در زمین آفریده شده بود، براثر لرزش زمین، در زمان کوه به رویش ایستاد: نخست البرزایزدی بخت سپس دیگر کو ه های میانه ی زمین؛ زیرا چون البرز فراز رست، همه کو ه ها به رویش ایستادند، زیرا همه از ریشه البرز فراز رستند و بدان زمان از زمین بر آمدند، چونان درخت که تاک به بالا و ریشه درختان درزمین گذرد. … گذر چشمه آبها در کوه است. ریشه ی کو ه ها را زیر و زبر بنهاد که آب ها بدان تازند.
  •  در ژاپن خورشید و ماه در بالاترین نقطه و دردو طرف کوه در آسمان ظاهر می شوند. تصویری از کوه فوجی ( کوه مقدس) که خورشید و ماه در سمت راست و چپ آن کشیده شده‎اند، و دریایی از ابر در زمینه آن. این تصویربا تاثیرازاندیشه هندی دگرگونی در جهان نگاشته شده است.
  • در ایران نیز البرز پیرامون این زمین به آسمان پیوسته است. تیرگ البرز آن است که ستاره و ماه و خورشید بدو فرو گردند و بدو باز آیند.
  • در ژاپن خورشید و ماه بر فراز بزرگترین طبل های جهان «وادایکو» نیز می درخشند. هزاران سال پیش در دوره هیان، دو طبل شعله مانند بسیار بزرگ درشهر به نمایش در آمدند. نور ماه و خورشیدازروی دو طبل بزرگ چون شعله و چون جواهربه آسمان می تابید. اژدها و مرغان بال کشیده و دایره های تايو به گردش در می آمدند.

طبل هایی تا بدین اندازه بزرگ، با این همه تزیینات و رنگارنگی در کجا نواخته می شوند؟ و چه می نوازند؟

استاد کوهیی سوگی اورا، صدای آنان را صدای کیهان و کتاب خود درباره آنان را «کیهان را به صدا در آوردن» می خواند.

وادایکوها در مراسم نمایشی که «بوگاکو»نام دارددر دو طرف صحن نمایش قرار می گیرند. بوگاکو نمایش یا رقصی است کهن سفر کرده از مناطق مختلف آسیا، چون ایران، هندوستان، چین و کره که در طی دوره های مختلف از دوره نارا تا کنون در دربارها و معابد ژاپن به نمایش در آمده است. این نمایش همچون منبعی مهم مجمو عه ای از هنرهای مختلف با ریشه های آسیایی در قالبی ژاپنی است که حوزه های گوناگونی چون نمایش، رقص، حرکات، پوشاک، و موسیقی را دربرمی گیرد. از سوی دیگر آداب و آیین اجرای آن دارای مبانی ریشه داری است.

دکتر محمد حسین عادلی و توموهیرو ناکاگاکی ـ عکس از مجتبی سالک
دکتر محمد حسین عادلی و توموهیرو ناکاگاکی ـ عکس از مجتبی سالک

موسیقی آن که «گاگاکو» نام داردخود مجموعه ای ارزشمند از موسیقی آسیا و البته ژاپن می باشد.همچون بسیاری از آیین ها در اجرای بوگاکو موسیقی آن گاگاکو به صورت زنده اجراشده و بخشی از نمایش است به طوری که نوازنده ها نیز چون رقصنده ها از ابتدا تا انتها حضور داشته و نقش آفرینی می کنند. علاوه بر طبل ها سازهای دیگری چون انواع نی و سازهای بادی ، و سازهای زهی چون بیوا و کتو نیز نواخته می شوند.

نمونه های تصویری را که از بوگاکو ملاحضه خواهید نمود در ماه آوریل امسال در معبد «شیتن نوجی» در اوساکا به اجرا در آمده که توسط اینجانب تهیه گردیده اند.

  • فضای معبد، بزرگ پاک و مقدس. صحن اجرا در وسط بر روی سطحی پل مانند، بر روی آب. در مقابل صحن اجرا و روبرو ساختمان معبد، جایگاه مقامات اصلی بیننده. در دو طرف صحن اجرا کاملا نزدیک دو وادایکو بزرگ ایستاده چون ستون بین آسمان و زمین. در پشت صحن اجرا و کاملا مقابل با ساختمان معبد جایگاه نوازندگان در دو بخش، نشسته و به تعادل. اجرایی طولانی از ظهر با مراحل متعدد به شیوایی و پیوستگی تا غروب.

بر روی طبل های بزرگ ابرهای چرخان، اژدهای در پیچ و تاب، مرغان آفتاب . در میان دل طبل، نشان جهان در چرخش مدام میان حلقه های کوه و آتش و آب. و شعله های نور که همه رادرمیان گرفته و به خورشید و ماه تابان مزییند. در نمایشی چون جهان بر آب های زاینده و پاک .

بر قله کوه میان جهان. در کنار شیرهای غران و طاووس های نگهبان. درختی ایستاده تا انتهای آسمان. پیچش مدام زندگی در او. زایش و درمان آب حیات بخش در تن آن. چون شعله ای درخشان بر آب های زاینده و پاک.

در ایران و در ژاپن  نشانه های کیهان مدام و مدام.»

و سپس قدرت‎الله ذاکری از مرکز مطالعات ژاپنی در دانشگاه تهران به عنوان سخنران بعدی به سونامی ژاپن و سفر بخش مطالعات ژاپن دانشگاه تهران پرداخت:

11 مارس سال 2011 یکی از بزرگترین زلزله‌ها تاریخ ژاپن در منطقه شمال شرق جزیره هونشو به وقوع پیوست که جهانیان از تصاویر سونامی بعد از این زلزله بهت زده شدند. سونامی‌ای که هزاران کشته و زخمی بر جای گذاشت. به عنوان کسی که سال‌ها است از فرهنگ ژاپن می‌آموزد و به عنوان گروه مطالعات ژاپن دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران باید کاری می‌کردیم. بیش از هر چیز یاد زلزله بم افتادم. بعد از زلزله من به عنوان مترجم داوطلب با گروه صلیب سرخ ژاپن در بم همکاری کردم. ظهر یکی از روزها و هنگام صرف نهار در چادر، باران نم نم باریدن گرفت. صدای برخورد قطرات باران به چادر برزنتی بسیار دلنشین بود. آن زمان دکتر کوواتا از صلیب سرخ هایکویی سرود که مضمون آن این بود که حتی در میان این همه خرابی باز هم صدای باران زیباست. مفهومی کاملا امید بخش داشت. با وجود اینکه سال‌ها از زمان حضور در بم گذشته است، اما هنوز هم مفهوم امید بخش آن هایکو در گوشه‌ای از ذهن من باقی مانده است. هنگامی که می‌اندیشیدم که باید برای مصیبت دیدگان زلزله و سونامی توهوکو کاری کرد، یاد آن هایکوی امید بخش دکتر کوواتا افتادم و این چنین ایده « هایکوی امید » شکل گرفت.

قدرت الله ذاکری ـ عکس از ژاله ستار
قدرت الله ذاکری ـ عکس از ژاله ستار

14 اردیبهشت سال 1390 شب هایکوی امید برگزار شد. بعد از خواندن هایکوهایی با مضمون امید، حدود 50 هایکو یا مفهوم امید از 47 شاعر ایرانی جمع آوری، به زبان ژاپنی ترجمه و به شکل کتابچه « هایکوی امید » در 1000 جلد چاپ شد. قرار شد کتاب‌ها به ژاپن ارسال شود و تابستان همان سال وقتی عازم سفر دو ماهه به ژاپن برای تحقیق در مورد سینمای ژاپن بودم، حدود 700 جلد از کتاب‌ها را همراه خود به این کشور بردم و خوشبختانه توانستم این کتاب‌ها را در دو استان میاگی و ایواته که بیشترین آسیب را دیده بودند، توزیع کنم.

16 می 1689 ماتسوئو باشو همراه شاگردش سورا عازم طولانی­ترین سفر زندگی­اش یعنی سفر راه تنگِ اُکوُ  شد. عنوان این سفر برگرفته از راهی است که از دشت میاگی به ماتسوشیما می­رفت. باشو خود نوشته که دل به دیدن ماه ماتسوشیما داده و عزم این سفر کرده است. او و شاگردش سفرشان را از کلبه باشو آغاز کردند و با گذشتن از استان­هایی مانند توچیگی و فوکوشیما به استان میاگی رسیدند و به تماشای چشم انداز بسیار زیبای ماتسوشیما رفتند.

30 جولای 2011، وقتی سرانجام و به شکل عجیبی قرار شد، برای توزیع کتاب هایکوی امید، با گذشتن از توچیگی و فوکوشیما به استان میاگی بروم، ناگهان به یاد آوردم که این همان راه تنگِ اُکوُ است. با شگفتی اندیشیدم، 300 سال بعد از باشو در راه تنگِ اُکو با کوله باری از کتاب هایکو و با این امید می­روم که هایکوهای ایرانی بتواند ارمغان آور امید برای مردمانی باشد که مدتی پیش با یکی از مهلک ترین بلایای طبیعت روبرو شده­اند. در واقع من نه برای دیدن چشم انداز زیبای ماتسوشیما که برای رساند هایکوهای امیدی می­رفتم که آشنایی ایرانیان با هایکو مدیون باشو و هایکوهایش بود. این مسأله برای من بسیار عجیب و بسیار الهام بخش بود و باعث شد تا به شکلی نمادین سفرم را از محل کلبه باشو در کناره رودخانه سومیدا شروع کنم، از توچیگی و فوکوشیما بگذرم، به میاگی بروم و انتهای سفر را ماتسوشیما قرار دهم که باشو زیبایی­اش را زیبایی زیبارویی خندان می­دانست. باشو می­گوید:

” صورت و ظاهر ماتسوُشیما، زیبایی­ای توی­دار و چنان است که انگار زیبارویی دوباره به زیبایی خود را بیاراید. شاید آن کار خدای سازنده کوه­ها باشد که در دوره خدایان به وقت شکل دادن زمین انجام داد. چنین کاری اعجاب برانگیز از خالق را، غیر ممکن است انسانی بتواند در نقاشی یا در شعر و عبارتی هرچند زیبا نشان دهد. “

تقریبا قبل از وقوع زلزله در ژاپن، من ترجمه کتاب « راه تنگ اُکو » را به پایان برده بودم و حالا در راهی می‌رفتم که باشو رفته بود. من در طول سفر به باشو می‌اندیشیدم، به شعر کوتاه هایکو می‌اندیشیدم و اینکه شعر می‌تواند انسان‌ها را به هم نزدیک کند. تصمیم دارم شرح سفرم را به تا ماتسوشیما بنویسم، اما این سفر نه درباره حال و روز امروزه این مسیر که در ارتباط با باشو و هایکو خواهد بود

و فرشته دل پسند پنج رباعی از رباعیات خیام را به فارسی و ژاپنی، با ترجمه ریوساکو اُگاوا قرائت کرد.

فرشته دل پسند ـ عکس از ژاله ستار
فرشته دل پسند ـ عکس از ژاله ستار

قرائت بخشی از سفرنامه اول ایرج افشار به ژاپن یکی دیگر از قسمت‏های این مراسم بود:

خاطراتی از  سفر به ژاپن / ایرج افشار  

بیست و پنج سال پیش، خانواده‌ای از مردم ژاپن همسایة ‌مهربان و آرام ما بودند، بسیار گرم‌جوش و زودآشنا و در پاکی و پاکیزگی سرآمد و یکتا.

در نخستین کتاب درسی به ما آموخته بودند که ژاپنی‌ها زردفام و زعفرانی‌چهره‌اند. در اندیشة خویش، آنان را همرنگ زعفران و همروی گل زرد می‌دانستیم! اما چهرة‌ ژاپنی‌های همسایة ما زعفرانی تمام نبود و چندان زرد نبود که به گل زرد همانند باشد! البته در صورت آنان دگرگونی بود، آن‌چنان تفاوتی که نظامی فرموده است: «دهانی و چشمی به اندازه تنگ». ملاحظه می‌کنید که با زیرکی شاعرانه و ملاحت خاص توانسته است میزان اختلاف میان چهرة‌ ساکنان چین و ماچین و جزایر واق‌واق را با صورت عادی خودمان در نهایت لطف وصف کند.

سبب سفر من به ژاپن، سرزمینی که فرسنگ‌ها فرسنگ از ما دور است و با طیّاره قریب بیست و پنج ساعت زمان می‌خواهد، مشارکت در نمایشگاه بین‌المللی کتاب بود. این نمایشگاه همه‌ساله در شهر توکیو برگزار می‌شود. در این نمایشگاه بیست و دو کشور از چهار گوشة دنیا شرکت داشتند و ده هزار کتاب به‌السنه و خطوط مختلف در نظرگاه دیدارکنندگان گذاشته شده بود. شاهزاده «میکازا» برادر امپراتور ژاپن نمایشگاه را افتتاح کرد.

این شاهزاده محتاج نان شب است، باید مانند هر انسان عادی کار کند و از کدّ یمین و عرق جبین مزد ببرد. وی در دانشگاه توکیو مدرّس باستان‌شناسی و در این زمینه صاحب تحقیقات مفید است. به همین مناسبت کتاب‌های باستان‌شناسی را که در غرفه‌های کشورها می‌دید تورّق می‌کرد و در آن‌ها به دقت می‌نگریست. میکازا شاهزاده‌ای آزاد است. از تعظیم کردن به شیوة خاص ژاپنی‌ها خودداری نداشت. با همه می‌گفت و می‌خندید و دیگران هم حضور او را سبب سردی و خشکی مجلس نمی‌دانستند. آزادگی و مردم‌جوشی و خون‌گرمی و زودآشنایی و مهمان‌نوازی تنها صفت مردم کوی و برزن ژاپن نیست. شاهزاده و وزیر و وکیل آن سرزمین عجیب در کمال افتادگی و آزادی با دیگران نشست و خاست دارند. رفتار وزیران و سالاران آن‌ها برای هر آزادفکری حسرت‌انگیز است.

به چشم خویش دیدم که ژاپنی‌ها در برابر بزرگان سیاست و رجال نام‌آور خود به سادگی تمام می‌ایستند و دست‌ها را در جیب می‌گذارند و ناز بر فلک و فخر بر ستاره می‌کنند و از قیود و تظاهرات تملق‌آمیز و نفرت‌انگیز بدورند.

اما همین مردم ساده و افتاده توانسته‌اند که در صنعت و اقتصاد از ملل درجة اول عالم باشند. آزادگی و آزادمنشی در بعضی از ملل غربی هست و باید باشد و نمی‌تواند شگفتی خاصّ برای ما برانگیزد. اما آزاداندیشی در امپراتوری ژاپن که قیود دینی و سنن ملی آن با گذشت قرن‌ها به وجود آمده است مایة عجب و عبرت تواند بود…

همة ما می‌دانیم که از جهت سابقة تاریخی و قدمت تمدن با کشور ژاپن هم‌عهد و هم‌عصریم. طرفه‌تر آنکه می‌گوییم که از جهت درافتادن در جادة تمدن جدید و کسب آن نیز با ژاپن همگام و همراهیم… اما آن‌ها به جایی رسیده‌اند که زندگی نود میلیون جمعیتشان در میان اقیانوس پهناور به بهترین صورت می‌گذرد و از ملل متمدن عالم به شمار می‌آیند و در صنعت چندان پیش رفته‌اند که برای آمریکایی‌ها «جت» می‌سازند و کارشان چنان پاک و پاکیزه است که کارخانة ‌لاستیک‌سازی «گودیر» سفارش ساختن لاستیک با نام و نشان گودیر به یکی از کارخانه‌های ژاپن داده است…

صحنه ای دیگر از مراسم شب ایران و ژاپن
صحنه ای دیگر از مراسم شب ایران و ژاپن

ژاپنی‌ها در کار کردن کم‌نظیرند. نه‌تنها از بام تا شام کار می‌کنند بلکه شبان تیره در پرتو چراغ‌های تابناک و فروزان بلندترین بناها را پی می‌افکنند و راه‌ها و خیابان‌ها را شسته و رفته می‌کنند.

***

آب و آتش دو دشمن عادی زندگی ژاپنی‌ است. چون سیل بیاید دمار از روزگار خانه‌های کاغذین و چوبینة‌ ژاپنی درمی‌آورد و خانواده‌های بسیار را بی‌خانمان می‌کند. زبانة آتش چون در همین خانه‌ها درمی‌گیرد طومار زندگی و آسایش ساکنان چنین کلبه‌های پاک و هنرمندانه را در هم می‌پیچد. میزان زیانی که از این دو دشمن صعب‌ سالانه نصیب ملت ژاپن می‌شود بالغ بر چهارصد میلیون دلار است!

اما ژاپنی سخت‌کوش از دمسردی روزگار دلسرد نمی‌شود و خود را بداختر و افسرده نمی‌داند. می‌کوشد و باز خانه‌های کوچک زیبا برپا می‌کند و آسایش و زندگی را از نو با همان چهرة‌ شاد و رخسار خندان از سر می‌گیرد. تو گویی که ستم سیل و گزند آتش هرگز نبوده است.

ژاپنی‌ها مردمی نیک‌اخترند و از چهره و رخسار آن‌ها شادابی و بهروزی هویداست. صورت عبوس و گرفته در این مردم کمتر دیده می‌شود. خندة ‌مستانه بر چهرة‌ آنان می‌جوشد، به هنگام کار کردن و در کوی و برزن همه خندان و شادابند. چون ما نیستند که از «مرده زیستن» برخورداریم و نه زنده زیستن…

پاکی و پاکیزگی سنت ملکوتی و ذاتی ژاپنی است. گویی این صفت برجسته را خداوند در نهاد آن‌ها به ودیعت نهاده است. خیابان و کوی و خانه و کارگاه آنان از این نعمت روحانی زیور و آرایش یافته است. پوشاک و لباسشان کاملاً پاک و شسته است، اگرچه نیمدار یا وصله‌دار باشد. ژاپنی‌ها بسیار ساده‌پوشند. میان لباس مردم ژاپن دوگانگی بسیار نیست. توانم گفت که نودولتی و جلوه‌فروشی را کفر می‌دانند.

ژاپنی‌ها سنت‌پرست هم هستند. در نگاهداری آداب و رسوم قومی و دینی خود وفادارند. لباس قدیمی خود را از دست نداده‌اند و گمان نمی‌رود که از دست بدهند. خوراک و خورش خود را دوست دارند و به لذت تمام می‌خورند. اما سنت‌پرستی مانع از آن نشده است که تمدن فرنگی را به قول دکتر سیدفخرالدین شادمان بر مبنای عقل تسخیر کنند و از آن تمتع برگیرند و در عین حال خانه‌هاشان را با حصیر فرش می‌کنند و پای برهنه به درون اطاق بروند بر زمین بنشینند.

1 ـ هنر، ادب، خط

به دیوار اطاق‌های چوبی که در نهایت ظرافت ساخته می‌شود زیباترین و دلاویزترین نقاشی‌های ژاپنی (قلمی یا باسمه) آویخته است.

بهترین میزهای چوبی کوتاه که چیزی نظیر کرسی‌های زمخت خودمان است بر کف اطاق‌ها گذاشته است. ژاپنی‌ها بر زمین و گرداگرد چنین میزی می‌نشینند و بر روی آن غذا می‌خورند. ژاپنی‌ها در هنر از سرآمدان و نغزکارانند.

صورت‌نگاری آن‌ها بسیار دلپسند و پرآوازه است. در سوزن‌دوزی و چینی‌سازی و کارهای چوبی و صدفی و ابریشمی و لاکی نیز آثار نفیس و ارجمند دارند. تئاترشان و رقصشان و آوازشان و موسیقی‌شان اگر برای ما عجیب می‌نماید اما بی‌تردید در حدّ لطف و ذوق و هنر است.

آثار ادبی، ‌بخصوص شعر این ملت، نغز و بدیع و شورانگیز است. اگرچه خطشان سخت و پیچیده و تابدار و دشوار می‌نماید اما تمام ساکنان جزایر ژاپن صددرصد باسوادند و خواندن و نوشتن می‌دانند و در هر علم کتاب‌های متعدد و بسیار عالی به زبان خود دارند.

خط ژاپنی در چشم ما دشوار می‌نماید. در شگفتیم که چگونه می‌توان با چنین خطی پیچیده و تابدار خواندن و نوشتن آموخت. اما خواندید که جمیع مردم ساکن جزایر ژاپن می‌خوانند و می‌نویسند. حتماً بر تعجبتان افزوده می‌شود اگر بشنوید که برای خواندن و نوشتن ژاپنی باید سه گونه خط آموخت!

یکی خط چینی است و دو دیگر خط «کانا». ژاپنی پرکار و سخت‌کار و بردبار این هر سه خط را می‌آموزد و زبان و خط ملی دشوار خود را فرا می‌گیرد و گره بر ابرو نمی‌آورد! و عجبا که ما گناه نادانی و بی‌سوادی و بدخطی و غلط‌نویسی خودمان را فقط به گردن خط زیبای آسان بی‌زبان می‌گذاریم.

شگفتا که اعتقاد بعضی از دوستان عزیزمان بر این شده است که اگر خط را از صورت کنونی بگردانیم همه باسواد و همه کتاب‌خوان و همه درست‌نویس می‌شویم و ملت ایران فوراً ترقی می‌کند!

2 ـ کتاب و مجله

جمعیت ژاپن را نود میلیون و جمعیت شهر توکیو را در حدود نه میلیون می‌نویسند. اما در این مملکت نود میلیونی آدمیزادة بی‌سواد نیست. کشوری است که صددرصد ساکنان آن از نعمت خواندن و نوشتن بهره‌مند شده‌اند و خواندن برای آن‌ها لذتی حتمی و مظهری پایدار از زندگی است.

برای چنین مردم بسیارخوان باید کتاب و مجله و روزنامه فراهم کرد. شاید کفایت کند که رقم هفتصد و هفتاد و شش میلیون و پانصد هزار نسخه مجله و روزنامه‌ای را بنویسم که در سال 1958 در ژاپن منتشر شده است!

باز بدانید که تعداد انتشار یک روزنامة ژاپنی به نام اساهی هر روز بالغ بر هشت میلیون است و مرتبة اول را در جهان دارد. دومین روزنامة کثیرالانتشار جهان نیز از آن ژاپنی‌هاست و در روز شش میلیون چاپ می‌شود.»

و در ادامۀ این خاطرات چنین می‎خوانیم:

ما آن‌چنان که باید بر احوال ملت بزرگ و خردمند ژاپن معرفت نداریم. از تاریخ دراز و تمدن درخشان و هنر برجسته و ادبیات دلاویز ژاپن به کلی بی‌خبریم. اگر توانایی فرا گرفتن زبان و خط آن‌ها در ما نیست، اما روا نیست که به کلی از این مردم آزاده و هنرمند و دانا غافل بمانیم. باید با آن‌ها روابط علمی و فرهنگی برقرار کنیم و راه و روش کار کردن و درست کار کردن و شاد بودن و «زنده زیستن» را از آن‌ها بیاموزیم.[1]

من از سفر ژاپن بیش از حدّ وصف بردم. این یادداشت در حکم یادبودی است از دیدار سرزمین آفتاب تابان، ‌ورنه زبانم و بیانم نمی‌تواند چنانکه باید طبیعت زیبای سرزمین و همت بلند و بزرگ‌منشی و آزادگی و پاکیزگی و پرکاری و هنرمندی این ملت بزرگ و بلندآوازه را وصف کند.

امید که مردم ژاپن همواره در این نیک‌اختری و شادکامی بمانند و از بد حاثه و تلخی روزگار در امان باشند.

(بهار 1338)

در پایان این مراسم جامی نقره از سوی بنیاد فرهنگی هنری ملت و چند جلد از سوی دایره‎العمارف بزرگ اسلامی به ایرانشناسان ژاپنی اهدا شد.

از راست : توموهیرو ناکاگاکی ، نوبواکی کندو، مسعود غلامپور و محمدحسین عادلی ـ عکس از مجتبی سالک
از راست : توموهیرو ناکاگاکی ، نوبواکی کندو، مسعود غلامپور و محمدحسین عادلی ـ عکس از مجتبی سالک

[1] این سلسله یادداشت‌ها در مجلة‌ یغما (سال دوازدهم) و راهنمای کتاب (سال دوم) طبع شده است.