درگذشت استاد همایون خرم را تسلیت میگوییم
مراسم خاکسپاری آن زنده یاد 9 صبح یکشنبه اول بهمن ماه 1391 از مقابل تالار رودکی و مراسم یادبود آن زنده یاد عصر سه شنبه سوم بهمن ماه ساعت 3/5 الی 5 بعداز ظهر برگزار میشود.
مجله بخارا در هفدهم اردیبهشت 1386 شبی را به تجلیل و بزرگداشت استاد همایون خرم اختصاص داده بود و پس از آن نیز جشن نامهای در بخارای شماره 70( فروردین ـ اردیبهشت 1388) با تصویری از مهندس همایون خرم بر روی جلد منتشر کرد. با هم گزارش آن شب را دوباره مرور میکنیم. یادش گرامی باد.
شب مهندس همایون خرم/ بدری نکوروح
(دوشنبه 17 – ارديبهشت 1386 در خانه هنرمندان ايران)
سى و سومين شب از شبهاى مجله بخارا به مناسبت آغاز شصتمين سال فعاليت استاد همايون خرم با طنين نواى دلنشين موسيقى ايرانى در تالارهاى بتهوون و ناصرى خانه هنرمندان ايران همراه شد.
«شبهاى بخارا» اين بار رنگ و بوى ديگرى داشت. شبى كه به پاس عمرى تلاش و فعاليت هنرى فردى برگزار مىشد كه به گفته دوستداران و شاگردان وى يكى از تأثيرگذارترين موسيقىدانان و آهنگسازان كشور است.
اين بزرگداشت غروب روز دوشنبه هفدهم ارديبهشت 1386 با حضور پرشور دوستداران هنر و موسيقى ايرانى با سخنان على دهباشى آغاز شد.
نمايش فيلم مستند از زندگى استاد همايون خرم به كارگردانى مهدى شيرى بخش ديگرى از اين برنامه بود. در اين فيلم معينى كرمانشانى و بيژن ترقى از تجربيات دوستى و همكارى با خرم سخن گفتند. سخنران دوم دكتر محمد سرير بود كه از ويژگىهاى هنر همايون خرّم سخن راند.
بخش ديگر برنامه «شب همايون خرم» هنرنمايى بابك شهركى با ويولن و سامان احتشامى با پيانو بود كه قطعاتى از آثار استاد را اجرا كردند كه با استقبال پرشور حاضرين روبرو شد.
در ادامه على دهباشى از حضار خواست كه بپاخيزند و از معينى كرمانشاهى و عبدالرحيم جعفرى بنيان گذار مؤسسه اميركبير تجليل كنند. سپس پيام تصويرى تورج نگهبان كه از آنسوى اقيانوسها ارسال شده بود، پخش شد. وى در بخشى از پيام خود با بيان اينكه با همايون خرم از دوران دبيرستان شروع به همكارى نموده است. از همايون خرم به عنوان چهره هميشه ماندگار و پايدار موسيقى ايران ياد كرد.
سخنران بعدى عليرضا ميرعلى نقى بود كه به عنوان نماينده نسل جوان چنين گفت:
نام همايون خرم در كنار منظومهاى از نامهاى ماندگار، هميشه در حافظه موسيقى معاصر ما خواهد ماند. منظومهاى از ملودى سازان خلاق و با استعداد، مهدى خالدى، على تجويدى، مجيد وفادار، حبيب الله بديعى، پرويز ياحقى و انوشيروان روحانى. اين هنرمندان، جملگى، هم با استعداد بودهاند و هم استاد ديده، و با موسيقى ايرانى رابطهاى عميق و لطيف داشته اند.
آفريننده فرمها، فضاها و حالتهاى موسيقى خود بوده و از كسى تقليد نكردهاند. نه تابع نعل به نعل رديف بودهاند، نه از روى آهنگهاى محلى اثرى ساختهاند و نه مجذوب فرهنگ موسيقى غرب شدهاند. مفهوم حقيقى ايرانيت معاصر را بايد در موسيقى هايى كه اين هنرمندان ساختهاند، جست و جو كرد.
وى افزود: ما هنوز تمام آثار ايشان را نشنيدهايم و هزار باده ناخورده اندر اين تاك است.
در ادامه مراسم گروه «رهروان عشق» به رهبرى عليرضا چراغچى قطعات «سرگشته» (شعر از سايه) و «موج آتش» (شعر از بيژن ترقى) از ساختههاى همايون خرم را اجرا كردند.
اعضاء اركستر كه اين دو قطه را اجرا كردند به ترتيب:
1. عليرضا چراغچى (ويولن)
2. محسن ميرى (ويولن)
3. عباد معزى (ويولن)
4. اشكان مهرنژاد (ويولن)
5. صبا اسماعيلى (ويولن)
6. كتايون فجرى (ويولن)
7. ساقى مصلحى (ويولن)
8. گلفام عريان (ويولن)
9. سحرناز راكى زاده (ويولن)
10. سودابه كارگر (ويولن)
11. اميرحسين رضا (تار)
12. مهدى سپهرى (تارباس)
13. مهدى رفعتى (پيانو)
14. سعيد رودبارى (تمبك)
15. عليرضا فريدون پور (آواز)
و سرانجام نوبت به استاد همايون خرم رسيد كه با تشويقهاى پرشور علاقندانش روبرو شد. همايون خرم به احساسات دوستدارانش پاسخ داد و چنين آغاز كرد:
سلامى چو بوى خوش آشنايى
هميشه فكر مى كردم بهترين راه آشنايى چه راهى مى تواند باشد. آشنايى از راه حرف يك راه ارتباطى قوى مى تواند باشد كه اگر از طريق دل باشد اثرى بيشتر و ماندگارترى باشد. آشنايى از راه هنر زمان نمى شناسد و نسلها را به هم مربوط مى كند.
مدتى قبل از يكى از پاركهاى شهر عبور مىكردم. خواستم از راهى گذر كنم كه متوجه شدم قدرى دورتر چند جوان من را با دست نشان مىدهند و لحظاتى بعد همه با هم شروع به خواندن كردند. (تو اى پرى كجايى…. كه رخ نمىنمايى…) من در ابتدا توجه خاصى نكردم و آنها باز ادامه دادند (از آن بهشت پنهان… درى نمىگشايى…) من ديدم اين جوآنهااز من عاشق ترند. آنها آمدند دور من حلقه زدند گفتم: شما با كى كار داريد؟ گفتند: با شما. گفتم من را از كجا مىشناسيد؟ يكى شان گفت: از توى برنامه گلها. و ادامه داد كه يك روز با پدرم پشت چراغ قرمز ايستاده بوديم كه پدرم سويى را نشان داد و گفت منوچهر (منوچهر اسم همين پسر جوان بود) اين آقا همان استاد همايون خرم است. از آنجا چهره شما در دل من نقش بست و من امروز از دور براى شما اين ترانه را خوانده تا ببينم در شناخت اين نقش اشتباه نكردم، كه ديدم نه شما خود استاد خرم هستيد. ببينيد اين همان شناخت است كه مىگويم. شناخت از راه هنر آشنايى است ماندگار. اين آشنايى انسانهاست كه قرنهاى متوالى ماندگارى دارد. بتهون. صبا و… سال گذشته مراسمى در صد سالگى صبا گرفتيم من ديدم هر چه بيشتر مىگذرد صبا بزرگتر مىشود. مقام صورى نمىماند. اگر مقامى در دل رسوب كند مىماند. صبا از اين نوع بود. بايد ببينيم چطور اثرى در دل نفوذ دارد. در هر كارى اگر عشق نفوذ كند مىماند. حتى عشقهاى صورى هم همينطور است. شدت محبت عشق هر دو طرف را در بر مىگيرد. زمانى كه نزد آقاى صبا كار مىكردم، تمام رديفهايش را زدم. كتاب دوم… كتاب سوم… يك روزى به من گفت باباجان تو همه كتابها را زدى اما يك رنگهايى هست كه بايد آنها را هم بزنى. من آن را هم زدم. بعد به من گفت من هر چيزى داشتم به تو ياد دادم. گفتم: باز هم چيزى هست؟ گفت نه، زدى.. همه چيز را زدى…. گفتم: مطمئن هستيد؟ گفت: يك چيزى هست. آن هم معرفت است. گفتم: معرفت؟ گفت: آره… معرفت موسيقى. گفتم: چكار كنم؟ گفت هر ده روز… پانزده روز بيا اينجا اگر كارى داشتى. من هم همين كار را كردم. با اين كار تازه شكل جديدى ايجاد شد. مثلا كار نى داود… گوشهها… كار در مخالفت. من تاثير جديدى را از استاد فهميدم.
«رسواى زمانه منم» در گوشه مخالف ساخته شد. اينها را من نساختم، عشق ساخت. صبا مىگفت موقع نواختن بايد خودت باشى و اين بجز با معرفت امكانپذير نيست. كسانى هستند كه كارشان قشنگ است و كار درستى انجام مىدهند، اما بايد از اين مرحله عبور كنند. من قبض و بسط را در نزد آقاى صبا احساس كردم. اين شد كه در بيداد همايون، «اشك من هويدا شد» كه شعرش را معينى كرمانشاهى گفته… ساخته شد. اين را من نساختم. اين را عشق ساخته. و عشق نتيجه شناخت درست است. به قول حافظ: (بشوى اوراق اگر هم درس مايى / كه درس عشق در دفتر نباشد). كسانى كه دنبال موسيقى هستند و مىخواهند سلسله موسيقى با نام آنها ادامه پيدا كند بايد تلاش كنند. تكرارهاى امروز دليلش اين است كه اين مرحله طى نشده است…. من مطلب خاصى براى گفتن ندارم اينها هم كه گفتم درد دل بود. من تا به امروز كار سفارشى نكردم. آهنگ نساختم، هرچى آمد خودش آمد. زمانى كه راديو كار مىكردم مسئولى به من گفت اينطور بساز من قبول نكردم. چون اساسا اينطور نبودم. اينها را كه مىبينيد خودش مىآيد. توى كوچه… توى خيابان يك روز بايد به يك شركتى مىرفتم و برگه صورت وضعيتى را تحويل رييس آنجا مىدادم. توى راه ديدم حسى دارم. باران نوت مىآمد. خودكارى را برداشتم اما كاغذ براى يادداشت نداشتم. پشت همان برگه صورت وعيت پنج خط حامل كشيدم و شروع كردم به يادداشت تا رسيدم به اطاق رئيس. وقتى كاغذها را رئيس شركت بازديد كرد و چشمش به پشت برگهها افتاد تعجب كرد. پشت و رو برگه را نشان داد و گفت: اين چيه؟… اين چيه…؟ گفتم: اين صورت وضعيت شماست. اما پشتش صورت وضعيت بنده است. (تشويق حضار…) من از على دهباشى تشكر مىكنم، واقعا مردى است كه همت دارد و عاشق اين مملكت است. در مراسمى كه اين مرد براى بزرگداشت صبا برگزار كرد هيچ يادم نمىرود در شرايط بسيار خاصى دهباشى اين كار را به نحو احسن انجام داد و بعد تمام صحبتها را جمع آورى و در يك كتاب بسيار ارزشمند منتشر كرد. از همانجا محبت دهباشى در دلم نشست. بعد از آن چند مصاحبه با هم داشتيم تا من حالا خودم را در اين مراسم مىبينم. از آقاى رضا يكرنگيان، بهروز غريب پور وهمه كسانى كه من را مورد محبت قرار دادند تشكر مىكنم من با تورج نگهبان، معينى كرمانشاهى، بيژن ترقى و از تمام غايبين هم تشكر مىكنم. از شادرگدان خوبم شهركى راضى و خوشحالم و بقيه شاگردان، على چراغچى، فريدون پور عزيز رفعتى، اميرحسين رضا و تمام كسانى كه نامشان را در حال حاضر به ياد ندارم.
در پايان استاد همايون خرم و ديگر بزرگان حاضر در اين مراسم در ميان ابراز احساسات حاضرين و ارادتمندانشان سالن را ترك كردند.
شخصيتهاى بسيارى در شب همايون خرم شركت داشتند: معينى كرمانشاهى – عبدالرحيم جعفرى – فرشته سارى – سهراب فتوحى – فرزانه قوجلو – دكتر طباطبايى – ترانه مسكوب – گيتى سمسار – هاشم بناپور – نادر مشايخى – ناهيد موسوى – صفر عبدالله – جهانگيردرى – ايرج جمشيدى – محمود حسينى زاد – محمد على آتش برگ – ايرج باباحاجى – ناهيد طباطبايى – ركسانا خالقى – سعيد فيروز آبادى – مهرآسا غيبى و…..
کارنامۀ زرین استاد همایون خرم/ علی دهباشی
(متن سخنرانی در شب مهندس همایون خرم )
بنام خداوند جان و خرد
با سلام به میهمانان گرامی، به ویژه استاد همایون خرم و اعضاء خانواده ایشان.
امشب برای دوستداران هنر موسیقی ایران و مجله بخارا شبی فراموش نشدنی است. زیرا یکی از شخصیتهای تأثیرگذار و بسیار ارزشمند موسیقی ایرانی دعوت ما را پذیرفته و به جمع دوستدارانشان آمدهاند.
استاد ارجمند، جناب آقای همایون خرم،
جنابعالی از تیرماه 1321 که به حضور زندهیاد ابوالحسن صبا مشرف شدید و به فراگیری نوازندگی ویلن پرداختید تا کنون این راه را علیرعم دشواریهایش ادامه دادهاید. در این پنجاه ساله موسیقی ایران مفتخر به حضور شما و آثارتان بوده است.
عشق وافر و قابل ستایش شما نسبت به وطنتان و هنر موسیقی ایرانی از جنابعالی هنرمندی ساخته است که بیدریغ بهترین ایام زندگی خود را طی دههها وقف موسیقی و آموزش دانشجویان نمودهاید.
از جمعه تیرماه 1325 که برای اولین بار صدای ویلون شما از رادیو شنیده شد بیش از نیم قرن میگذرد و پیام انسانی هنر شما هنوز با قدرت و توان اولیه بدون وقفه شنیده میشود.
استاد ارجمند،
حضور وسیع و گسترده همکاران، دانشجویان، و جوانان علاقمند به هنر شما امشب گواهی است بر اینکه سالها تدریس شما بیحاصل نبوده است.
کارنامۀ زرین شما که به بیش از هشتصد اثر رسیده است جنابعالی را در شرایطی قرار داده که دوستداران هنر و موسیقی ایران چشم به دستاوردها و تجربیات بسیار گرانقدر و یگانه شما دوخته است و خوشبختانه جنابعالی هیچگاه در این زمینه دریغ نکردید.
یکی دیگر از جهات و ویژگیهای شاخص جنابعالی سلوک شما در زندگی هنری و اجتماعی است. جنابعالی از نوادر شخصیتهایی هستید که اخلاق و روش انسانیتان زبانزد خاص و عام است. این سعادت که هنرمندی در طول زندگی فرشته حق و اعتدال و انسانیت و اخلاق را از خود دور نکند کمتر پیش میآید و شما با زندگی خود نشان دادید که از این نعمت نیز بهرهمند هستید.
استاد ارجمند،
امشب سه نسل از همکاران، دانشجویان و دوستداران هنر و شخصیت والای انسانی شما گرد هم آمدهاند تا به جنابعالی بگویند که بهرهمند از هنر شما بوده ولی ناسپاس نبودهاند. هنر ایران و ما دوستداران موسیقی ایرانی خود را وامدار شما میدانیم و اینگونه دعایتان میکنیم:
« هزار سال باز بزی و تنت
درست باد و دلت شاد باد»
همايون خرم
و عرصه موسيقى ايرانى
(متن سخنرانى دكتر محمد سرير در شب مهندس همايون خرم دوشنبه هفدهم ارديبهشت ماه 1386 در تالار بتهوون خانه هنرمندان ايران)
در مورد استاد كه به هر حال صحبتهاى بسيار شد مطالبى در بروشور آمده است كه در حقيقت ذرهاى است از آن دريا. به هر حال در عرصه موسيقى ملى، هنرمندان مختلفى ظهور كردند. وقتى ما برمىگرديم به تاريخ موسيقى خودمان، هنرمندان ايرانى آثارى را خلق كردهاند كه در مقاطعى اثراتى ژرف در حفظ و ارتقاء هنر ايران زمين داشته است و در شرايطى نيز موجب تلذذ خاطر دوستداران هنر موسيقى در جامعه شده است. ولى ما آثار معدودى در سير تاريخى هنر داشتهايم، بخصوص در هنر موسيقى كشور كه بتواند آثارى ماندگار بوده و از وجوه خلاقه و تاثيرگذار مستمر برخوردار باشد و در خاطره و حافظه نسلها باقى بماند. وقتى ما به تاريخ موسيقى خودمان نگاه مىكنيم، مىبينيم افراد اندكى را مىتوانيم نام ببريم كه از گذشتهها حضورى موثر داشتهاند و توانستهاند بمانند و اين ماندگارى در حقيقت شأن و طراوت آثارشان را نشان مىدهد و اينكه چه جايگاهى از نظر عيار هنرى در پهنه هنر كشور به خود اختصاص داده است. جايگاه استاد همايون خرم در موسيقى ملى ايران بهرحال زواياى مختلفى دارد، منشورى است از ظرفيتها و توانائى هايى كه لازم است با نگاه تحليلى نسبت به پايگاه و جايگاه فرهنگى هنرى در آثار ايشان بپردازيم.
فكر مىكنم ابتدا لازم است در مورد چهارچوبها و مبانى موسيقى ملى ايرانى ودستگاههاى موسيقى كه در حقيقت دستمايه اصلى موسيقى ايرانى است توضيحاتى ارائه شود. موسيقى ايرانى آنچه طى چند هزار سال سابقه تاريخى تنها نغمه هائى از آن به صورت سينه به سينه تا به امروز باقى مانده است كه در دستگاههاى ايرانى دسته بندى و ثبت گرديده است. همچنين نغماتى كه در موسيقى نواحى ما در ساليان دور به جاى مانده و در زندگى مردمان نقاط دور و نزديك اين سرزمين جارى است.
از مشخصه هاى ويژه موسيقى ايران زمين جايگاه و اهميت نغمه و محوريت آن در يك قطعه موسيقى است. موسيقى ما و بسيارى از ديگر كشورهاى جهان به خصوص مشرق زمين در نگاه موسيقى دانان غربى، مونوفونيك يعنى تك صدايى است. اين در عمل نيز مصداق دارد و مىدانيم كه عموما نيز به صورت اصيل آن با يك ساز و گاه همراه با آواز اجرا مىشود. بنظربعضى نيز تصاويرى كه از گروه نوازى در كتيبهها و نقاشىها باقى مانده است در حقيقت براى افزايش حجم صدا در فضاهاى اجرا بوده و عملا” همان نغمه با سازهاى مختلف به طور همزمان نواخته مىشده و به صورت موسيقى پلى فونيك يا چند صدايى اجرا نمىشده است. بنابراين برجستگى و اهميت يك نغمه يا ملودى كه به وسيله آهنگساز ايرانى خلق مىشود در حقيقت آن «آن» موسيقى ايرانى است و همه آن جذبهها و ماندگارىها در همين نغمه خلاصه شده است.
1. بعضى از آشنايان به هنر موسيقى در ارزش و شأن اين موسيقى تك صدايى يا مونوفونيك ترديد مىكنند و معتقدند كه موسيقى اى كه فاقد لايههاى هارمونيك و كونترپوان باشد وجه هنرى والا ندارد. در حالى كه موسيقى بسيارى از كشورها اين گونه است و نه اينكه از شأن اين موسيقى كاسته شود بلكه تمام ارزش و تمام آن شأن و قدرت اين موسيقى در آن خط ملودى نهفته است. آن خط ملودى است كه داراى ظرفيتهاى بسيار غنى است كه مىتواند در نسلها، عصرها طى هزاران سال باقى بماند. بسيارى از گوشههاى موسيقى ايران گذشته از تاريخچه آن با يك ملودى بسيار كوتاه به چند هزار سال پيش مىرسد يعنى ما آن ظرفيت كه درون اين انگارهها مىبينيم بسيار مهم است و اين ظرفيت ويژه، اساسا در موسيقى مغرب زمين نيست. ملودىهاى بسيار كوتاه، بسيار ساده ولى نگاه در عمق و در خط تركيب اصوات است كه آن يك هنر و يك فن ديگرى است. از اينجا است كه آن قضاياى عرفان و آن تفكر عرفانى در موسيقى ما ظهور مىكند و بنده در آثار استاد خرم هم توضيح خواهم داد. بنابراين آثار ايشان در قالب انگارههاى موسيقى شرق و در موسيقى ما كه موسيقى رديف – دستگاهى است قرار دارد يعنى آن ريشهها و منبع اصلى خلق موسيقى ما هست كه در حقيقت انگارهها و چارچوبهايى است كه ما آن چارچوبها را گوشه مىناميم و اين گوشهها در دستگاهها دسته بندى مىشوند. بسيار مشكل است كه بتوانيد خلاقيت هايى داشته باشيد در همين قالبها، يعنى شما قالب را داريد و مىخواهند كه در اين قالب و در همان گوشه يك كار تازهاى خلق كنيد. يعنى شما از آن قالب خارج نشويد ولى بداعتى را بوجود بياوريد و خلق بكنيد كه طى چند هزار سال گذشته خلق نشده است. اين يك بخش از فلسفه و آن رمز ماندگارى آثار آهنگسازان ممتاز از جمله استاد همايون خرم است. در حقيقت ضمن به اصطلاح وفادارى به آن انگارهها كه اساس حفظ هويت موسيقى ملى ما هست در حقيقت اين خلاقيتها شكل گرفته و ظهور پيدا كرده و مىبينيم كه در نسلها باقى مانده است. اين يك وجه بسيار مهم از نظر پايههاى موسيقى ملى ما است كه حفظ آن حائز اهميت است.
امروزه ممكن است آثار بسيارى توليد و عرضه مىشود كه خيلى هم در گروههايى از افراد جامعه اثر مىكند و خيلىها هم ممكن است آن را دوست داشته باشند، ولى مدت زيادى در ذهنها نمىماند، در يك دورهاى مىدرخشد و تمام مىشود. يكى از وجوه عدم ماندگارى آنها هم همين است كه پيوندشان با آن ريشهها سست است. آن ريشهها هستند كه مىتوانند موجب رشد و شكوفايى بشوند. حفظش كنند، براى سالهاى بعد.
2. وجه ديگرى كه از آثار استاد خرم و بخصوص در موسيقى كلامى بسيار مهم است، خواننده محورى است. بسيارى از آثار موسيقى ما به علت اينكه خواننده خاصى آن را خوانده است در جايى مورد توجه قرار گرفته و بعد هم تمام شده است. چون آن خواننده خوانده است، چون توجه ما معطوف به آن خواننده بوده است.
آثار استاد خرم، با هر خوانندهاى، به هر شكلى، خواننده ناشناس، خواننده شناخته شده جذابيت و تأثير عميق خودش را بر جاى گذاشته است. براى آنكه آن خلاقيت در خود ذات اثر وجود دارد و مربوط به شخص، معروف يا گمنام نيست. اگر شما برگرديد به چهل سال قبل بعضا آثار استاد را خوانندههايى اجرا كردهاند كه اساسا خيلى هم شناخته شده نبودند و الان هم چندان شناخته نيستند. آثارى كه امروز ما با خواننده هايى ديگر اجرايش را مىبينيم اصلا” كسى نام اين خوانندههاى قبلى آنها را هم نمىداند و هنوز از همان زمان اين آثار باقى مانده در ذهن و روح و روان نسلها رسوب كرده است. بنابراين بايد در نظر داشت آثارى كه ساخته مىشود يكى از وجوه شهرت آن ممكن است مقدارى خواننده محورى باشد كه ممكن است در زمانى جذابيت داشته ولى بعد از يك مدت اين جرقه خاموش مىشود.
3. در حقيقت يكى از وجوه مهم در كار هنرى و هر هنرى شخصيت و آن چارچوب فكرى و فرهنگى آن هنرمند است كه حال در شعر، در نقاشى يا در همه آثار و رشتههاى هنرى، اين ظهور و بروز دارد. يعنى انعكاس آن شخصيت فرهنگى در آثار، يعنى منش، تفكر، آن زير ساختهاى فكرى و انديشه است كه شأن و جايگاه والاى هنرى را به يك اثر مىبخشد، بدون اينكه در مواردى ما اطلاعى از خصوصيات يك هنرمند داشته باشيم. وقتى ما يك اثر را مىبينيم آن شأن و ظرفيتى كه در بنيان فرهنگى او وجود دارد را احساس مىكنيم مىتوانيم تشخيص بدهيم كه اثر هنرى متعلق به كسى است كه زير ساختهاى فرهنگى محكم و انسانى دارد و ما نمونهاش را در بسيار كارهاى ايشان كه در گذشته و در گونههاى مختلف موسيقى تصنيف كردهاند به طور مشهود مىشنويم و احساس مىكنيم.
4. استاد همايون خرم تحصيلات ديگرى نيز در علوم دقيقه دارند. اين نشانهاى است كه ايشان تا چه اندازه به ظرافتها و آن دقت و نظم و تفكر منظم و علمى و انديشهاى كه خلاقيتهايش را در يك چهارچوب علمى شكل بدهد اهميت مىدهند. در تأثير تحصيلات ديگر ايشان در كار هنر با نظم فكرى و اينكه هر نت و هر نغمهاى كه خلق مىشود و پيوند آنها در درون مثل يك حركت معمارگونه در حوزه ساخت آثار هنرى باشد قطعاً غيرقابل انكار است. ما اين اثر را مىبينيم، كه چگونه، حركت ملوديها در يك معمارى بسيار هماهنگ شكل گرفته است. اينها مثل ساختمانى است كه با يك معمارى زيبا و دقيق ساخته شده، هر چيزى در جاى خودش قرار گرفته و نگاه بسيار هنرمندانه و معمارانه در كنار آن بوده است و اين متكى است به تحصيلات استاد كه بهرحال ضمن بهرهگيرى از خود آن حرفه اين توانايى قطعا در آثار ايشان موثر بوده است و از نظر تحليلى مىتوان واقعا اين را يكى از مواردى بدانيم كه اين آثار را ظرفيتى براى ماندگارى بخشيده است.
5. هيچ هنرى در مملكت ما نمىتواند دور از ادبيات زندگى كند. بدون ترديد همه هنرهاى ايرانى را به نوعى با ادبيات و يا با اشعارى زيبا زيور پيدا كرده و ما مىبينيم كه اين اشعار چگونه تأثير عميق بر دل و جان ما گذاشته است. زندگى ما و زندگى هنرى ما زير پرچم ادبيات غنى ايران زندگى مىكند و همه هنرهاى ما حتى هنر خط ما. با يك شعر زيبا زيور پيدا مىكند و تاثيرگذارتر مىشود. موسيقى نيز چنين است. موسيقى ايرانى از چند هزار سال قبل همراه و همنشين كلام بوده است. ما تقريبا همانند مغرب زمين موسيقى بى كلام و به آن شكل موسيقى كلاسيك پولى فونى جز رديف – دستگاههايى كه داريم، نداشتهايم. در موسيقى مغرب زمين وجه مهم موسيقى جدى آنها، موسيقى هايى است كه كلامى نيست و خود موسيقى تنهاست. به استثناى موسيقى كرال يا گروه خوانندگان كه در كليسا و مسيحيت رشد نموده و پايه موسيقى غنى مغرب زمين شد. ولى ما از سالهاى دور تركيبى از موسيقى و كلام داشتهايم. اشعار را با موسيقى ارائه كردهاند، بنابراين اين دو بالى كه در حقيقت هنر موسيقى كلامى را به پرواز درآورده است ادبيات يك شاخه مهم آن بوده است. دانش ادبى، از اصول مهم و پايههاى اصلى ساخت و پرداخت اينگونه موسيقى است. يكى از به اصطلاح، ضعفهايى كه امروزه در بعضى از انواع موسيقى احساس مىشود كه بعضا در آثار جوانهاى تحصيلكرده در رشته موسيقى نيز شنيده مىشود. عدم اشرافشان به ادبيات ما است. چه اتفاقى افتاده است كه ما هم در همان دبيرستانها بودهايم و بالاخره كتابهاى درسى بود و حداقل ما اشعار بسيارى را از حفظ داريم و براى ما الگوها و انگارههايى است كه ما چه از جهت ادبى چه از جهت اخلاقى به آن متكى هستيم و الان هم مطالعه را روى حركت و تحولات آثار ادبى معاصرين ادامه مىدهيم چگونه است كه بعضا هم اين دوره را نيز گذرانيدهاند ولى يك خط يا يك مصرع نيز از اين جريان غنى و حياتى فرهنگى را بلد نيستند. چطور ممكن است يك ايرانى از آن گنجينه فرهنگى مرتبط با هويت ملى بى نياز باشد. يكى از اساتيد موسيقى من در خارج از كشور از كشور آلمان كه به ايران هم سفر كرده بود. مىگفت كه ايرانيان بايد افتخار كنند. يك فروشنده با شعر حافظ مىتوانند بر روى مراجع خودش تأثيرگذار و محفوظات ادبى دارد در حالى كه يك آلمانى يك خط از اين اشعار مشاهير كشورش مانند گوته را نمىداند و از حفظ ندارد. يعنى اين پيوندهاست كه ما همين طور دست به دست مىگردانيم و به نسل بعد مىرسانيم. يكى از وجوه بارز استاد خرم، احاطه ايشان به ادبيات است. محفوظات بسيار، در حوزههاى مختلف شعر، با درك وسيع از قضيه. درك ايشان از اشعار و كلام كاملاً در آثار ايشان مستتر است. شما وقتى مىرسيد به تركيب و تلفيق شعر و موسيقى متوجه مىشويد كه آثار ايشان چگونه تأثيرگذار مىشود و در ذهن و روح شنونده رسوخ مىكند و در خاطرش مىماند. كلام قطعه آنچنان روان است كه مخاطب احساس مىكند خودش آن را ساخته است و آنقدر نزديك به فرهنگ عمومى جامعه ما است كه آن عرفان و آن تفكر عرفانى كه در حقيقت در ادب ما، در بخشهاى مختلف آن به نوعى نهفته است در اين اشعار وجود دارد و به شكل بسيار زيبايى در آهنگها متجلى شده است. (امشب در سر شورى دارم / امشب در دل نورى دارم) اينها ديگر حرف معمولى نيست، اينها در حقيقت آن سرگشتگىها و شيفتگىها و شيدايىهاى عرفانى است كه در شكل شعر و موسيقى با همديگر تجلىپيدا مىكند و آن اثر ماندگار را بر جاى مىگذارد.
6. استاد خرم به عنوان يك نوازنده مولف در نوازندگى ويلن از مكتب استاد مسلم موسيقى و نقطه عطف موسيقى ايران استاد ابوالحسن صبا، يعنى كسى كه طلايه دار موسيقى نوين ايران در همين دوران معاصر ما بوده و در حقيقت شكل موسيقى ما را به نوعى به سمت موسيقى علمى سوق داده است و در اين امكان فراهم گرديده كه موسيقى خودمان را بتوانيم براى مردمان ملل ديگر توضيح بدهيم ما حتما نبايد هنرمند را دنبال خودمان ببريم و بگوييم موسيقى ما اين است و هنرمند ما بايد بنوازد تا مخاطب با آن ارتباط برقرار كند. جمع آورى موسيقى مقامى و رديف – دستگاهى ما و جمع آورى موسيقىهاى محلى و فولكلوريك ما و خدماتى كه استاد انجام داد و ايشان يگانه شاگرد و يگانه بازمانده از آن نسل كه خداوند به ايشان عمر طولانى بدهد، در حقيقت پرچمدار اين مكتب هستند، چه در نوازندگى ويلن و چه در شناخت رديف و دستگاهها كه سينه به سينه طى قرنها به ما رسيده، و ما هم انشاءالله بتوانيم از مكتب ايشان استفاده كنيم و بتوانيم اين پرچم را به دست نسلهاى آينده بدهيم.
8. استاد همايون خرم نهايتا به عنوان هدايت كننده اركستر و رهبر اركستر كه روح واحدى را در اجراى آثارشان و نوازندهها ايجاد كردهاند و توانستهاند در حقيقت آثار خودشان را در يك مجموعه تفكر واحد در اركسترگلها متجلى كنند. آثارى كه امروز از اين هنرمند به دست ما رسيده است، پلى است از هويت ملى ما بين همه ايرانيان كه در سراسر جهان به زندگى عاشقانه خودشان به ميهن ادامه مىدهند و ما افتخار مىكنيم به وجود ايشان انشاءالله كه خداوند ايشان را سلامت نگه دارد و ما هم در كنار ايشان بتوانيم از گوشهاى از اين توانايىهاى ايشان استفاده بكنيم. اميد كه اين نغمههاى سرشار از عشق در خاطر و خاطره جوانان و تمام ايرانيان و كسانى كه به مام وطن مهر مىورزند و به سرزمين خود و هويت فرهنگى شان افتخار می كنند همچنان جارى و پايدار بماند.
چهره خوشنام موسيقى ايرانى
پيام فرهاد فخرالدينى به شب همايون خرم
دوست گرامى، جناب آقاى دهباشى
سردبير محترم مجله بخارا
با سلام،
بسيار متأسفم و احساس غبن مىكنم كه نمىتوانم در مراسم تجليل از دوست ديرين و گراميم استاد همايون خرم شركت كنم. اگرچه دلم آنجاست!
بدون شك همايون عزيز يكى از چهرههاى خوشنام و درخشان موسيقى ايران است و آثار جاودانهاش او را در عالم موسيقى چهرهاى ماندگار خواهد ساخت.
استاد همايون خرم حق بزرگى بر گردن مردم ايران دارد و آهنگهاى دلپذير او توسط مردم زمزمه مىشود و اوقات خوشى را در زندگى مردم فراهم مىكند. استاد خرم عضو شوراى عالى فنى اركستر موسيقى ملى ايران نيز مىباشد. اينجانب لازم مىدانم از طرف خود و اركستر موسيقى ملى ايران براى همايون عزيز آرزوى سلامتى و تندرستى كنم.
ضمنا اركستر موسيقى ملى ايران در روزهاى چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه 26، 27 و 28 ارديبهشت ماه جارى يكى از ساختههاى اين هنرمند بزرگوار را با صادى هنرمند گرامى “سالار عقيلى” اجرا خواهد كرد. اميدوارم اين دوست ارجمند و نازنين ساليان سال همنان در عرصه هنر موسيقى بدرخشد.
با مهر و ارادت بسيار
فرهاد فخرالدينى
17/2/1386
پیامی از آنسوی دریاها
متن پیام تصویری استاد تورج نگهبان
برای مراسم نکوداشت استاد همایون خرم
سلامی میکنم. من تورج نگهبان هستم و از این جهت از طریق تصویر حاضر این گفتوگو را به پیشگاه شما تقدیم میکنم که وظیفۀ خود میدانم از راه دور از هزاران کیلومتر دورتر، برای مراسم نکوداشت یک استاد بزرگ موسیقی ایران، استاد مهندس « همایون خرم» پیام کوتاهی فرستاده باشم. ما از دوران دبیرستان کارمان را با هم آغاز کردیم و به همین دلیل شاید یکی از معدود کسانی باشم که نسبت به ویژگیهای ممتاز آهنگسازی این هنرمند و این موسیقیدان برگزیده شناخت زیادی دارم. « برگزیده» که عرض میکنم، یعنی برگزیده یک ملت، چون این افراد کسانی نیستند که شخص خاصی آنها را برگزیده باشد. خود مردم پذیرای آن چیزهایی شدند که این افراد به عنوان اثر منتشر کردند و در مورد استاد همایون خرم باید گفت که هر کدام از آهنگها و قطعات او را مردم ما یک به یک پذیرا شدند.
شخصاً با بسیاری از آهنگسازها و تقریباً میتوانم بگویم با تمام کسانی که عهدهدار برنامههای موسیقی بودند ( یا به عنوان رهبر ارکستر یا به عنوان آهنگساز رایو) همکاری داشتهام و بدون مبالغه و بدون اینکه واقعاً بخواهم مسألهای را کم یا زیاد کنم، باید بگویم که در مورد استاد همایون خرم همواره وضع به گونه دیگری بوده است . اولاً با ترانهسرایی که همکاری میکند، ذوق او را میداند. یعنی برای نمونه همکاری مشترک او با من در زمینۀ آهنگسازی و ترانهسرایی با همکاری و نوع آهنگسازی که مثلاً برادر عزیزم استاد بیژن ترقی یا استاد معینی کرمانشاهی یا زندهیاد استاد صفا و سایرین داشته است، فرق میکند. به علاوه در کارهای استاد همایون خرم پیچ و خمهایی هست که من بارها گفتهام مانند « امضاو مهر» اوست ؛ یعنی آثار دارای مدولاسیونهای بسیار زیبا و نیز تاکتها و ریتمهای بسیار حساب شده،ظریف و لطیفی است.
از همه مهمتر اینکه دامنه فعالیت او در یک بستر بسیار گسترده قرار میگیرد. ما در کنار استاد همایون خرم برای فیلمهای فارسی که به آن « فیلمفارسی» میگفتند و بیشتر اوقات کارهای سبک و مبتذلی در آنها ارائه میشد ( چون فقط گیشه را در نظر میگرفتند) کارهایی ممتاز درست کردهایم.
همین طور برای برنامههای گلها، موسیقی ایرانی و برنامههای ارکستر استریو فونیک رادیو که اکثر هنرمندان صاحب نام در آن همکاری داشتتند، بهترین آثار را پدید آورده است.
من تصور میکنم یکی از کسانی که در موسیقی ایران، به ویژه در آفرینش نغمات موسیقی، برای همیشه در تاریخ هنر این مرز و بوم نامش با حروف طلایی ثبت خواهد شد، استاد مهندس « همایون خرم» است. درود میفرستم به این بزرگوار و امیدوارم که همواره نکوداشت او باشد، کما اینکه در قلب مردم همیشه هست و ما هم نسبت به این آهنگساز بزرگ و این شخصیت ممتاز که در زمینه ترانهسرایی با او مشارکت داشتهایم، همواره احساس غرور میکنیم.
پیروز باشی مهندس همایون خرم عزیز. من به شما شادباش میگویم و امیدوارم که همواره سربلند و پیروز باشی. درود بر تو