گفتگو با محمود حدادی/کمال صادقی

محمود حدادی

نگارش «ديوان غربي ـ شرقي ـ توسط گوته سرگذشت شگفتي دارد. آنگونه كه محمود حدادي مترجم اين كتاب ميگويد يك نامه از ميرزا ابوالحسنخان (سفير ايران در روسيه در دوره قاجار) انگيزه اصلي گوته در نوشتن آن بوده است. اين كتاب حدود يك دهه پيش در ايران چاپ شد اما با استقبال مواجه نشد. حالا بعد از 11 سال با ويراست جديد و با مقدمهاي از گُلس رئيس آرشيو كتابخانه گوته در شهر وايمار و نوشتهاي از سفير آلمان در ايران توسط انتشارات كتاب پارسه به چاپ رسيده است. گفتگوي ما را با مترجم «ديوان غربي ـ شرقي» گوته بخوانيد.

 

آقاي حدادي، چطور و كجا به اين ديوان دسترسي پيدا كرديد؟ كمي درباره نحوه ترجمه اين اثر و آشناييتان با گوته توضيح دهيد.

در ديوان غربي ـ شرقي گوته يك نامه هست از سفير دربار فتحعلي‌شاه قاجار در روسيه كه گوته آن را داده برايش به آلماني ترجمه كرده‌اند و اين متن را به عنوان نمونه‌اي از ادبيات فارسي روزگار خودش در ديوانش آورده است.

محتواي اين نامه چيست و گوته چطور به آن دسترسي پيدا كرده؟

چون مي‌دانسته‌اند كه گوته كار شرق‌‌شناسي مي‌كند، آن را برايش به وايمار مي‌فرستند و همانطور كه گفتم او هم متن ترجمه شده نامه را (به آلماني) در كتابش مي‌آورد. سبك نگارش اين نامه سبك نگارش روز ادبيات فارسي بوده است و نويسنده آن هم ميرزا ابوالحسن‌خان شيرازي بوده كه يكي دو تا شعر سعدي را هم در اين متن آورده است به علاوه يكسري سخنان سعدي كه از «نصايح‌الملوك»ـ است اما چون ماخذ را معرفي نكرده، گوته فكر مي‌كند اين متن از خود ميرزا ابوالحسن‌خان است. از طرفي اين سفير به مسائل روز فيمابين دولت روسيه و ايران هم اشاره داشته است و در واقع به خاطر جنگ‌هايي كه بين فتحعلي‌شاه و روس‌ها بوده به روسيه رفته بود. اصل فارسي اين نامه هنوز در آرشيو گوته در شهر وايمار نگهداري مي‌شود. من به مسئولان اين آرشيو نامه نوشتم و به آنها اعلام كردم كه زبان فارسي از دوره قاجار تا به امروز از نظر سبك پيشرفت فراواني كرده و ترجمه اين اثر از آلماني به فارسي امروزي لطفي ندارد و لذا از آنها خواستم كه يك كپي از اصل نامه را براي من بفرستند. آنها هم غافلگير شدند از اينكه من در اين طرف دنيا در ايران دارم كتاب گوته را به زبان فارسي ترجمه مي‌كنم و گفتند حتماً اين كار را مي‌كنيم. علاوه بر اين آنها پيشنهاد كردند كه حالا كه من دارم كتاب را ترجمه مي‌كنم، به آنجا بروم و سه ماه تابستان را در آرشيو وايمار بگذرانم و تحقيقاتم را در آنجا انجام دهم.

يعني مسئولان آرشيو و كتابخانه وايمار به صورت يكجانبه از شما خواستند كه صرفاً براي تحقيق درباره گوته به آنجا برويد؟

مسئول كتابخانه وايمار دو پُست بزرگتر ديگر هم دارد؛ يكي مسئوليت آرشيو گوته در اين شهر و ديگري رياست انجمن گوته در آلمان و اين انجمن ارتباطات جهاني دارد و كانون گوته‌شناسي كل دنياست.

و شما همان زمان رفتيد وايمار كِي بود؟

سال 2002 بود. البته من قبلاً كتاب را ترجمه كرده بودم ولي بعد اشراف بيشتري به بحث پيدا كردم. در سال 1999 كه دويست و پنجاهمين سالگرد تولد گوته بود، تحقيقات بسيار زيادي درباره او در دنيا به چاپ رسيد و من از اين كتاب‌هاي تحقيقاتي براي كارهاي ترجمه بهره مي‌گرفتم و اقامت سه ماهه در كتابخانه وايمار هم به مطالعات من اضافه كرد و انگيزه بيشتري داد تا اين كتاب را چاپ كنم.

اگر مايل باشيد به خودِ كتاب و اشعار گوته به ويژه بخشهاي مربوط به زبان و ادبيات فارسي ديوان هم بپردازيم.

ديوان گوته 12 دفتر شعر و 62 مقاله از خود گوته درباره تاريخ و فرهنگ ايران دارد. او شعرهاي هفت شاعر بزرگ ايراني را از فردوسي تا جامي از حيث زبان و سبك بررسي كرده و معتقد است ادبيات فارسي بعد از جامي دچار نوعي اپيگونال (دنباله‌روي از قدما) شده و درجا مي‌زند. گوته نامه ميرزا ابوالحسن‌خان به عنوان سندي براي اين مدعا ذكر مي‌كند.

شما با ادبيات كلاسيك و معاصر ايران آشنايي داريد. تا چه حد اين نظر گوته را صائب ميدانيد؟

سبك‌شناسان كشور خودمان هم به اين نظر باور دارند؛ از دوره مشروطه به بعد بود كه زبان فارسي سعي كرد پوست بيندازد و به زباني تبديل شود كه در ادبيات و هنر بتواند موضوعات روز را در خودش بگنجاند و مطرح كند. تا پيش از آن و به خصوص در سرآغاز دوره قاجار همه‌اش به بزرگان ادبيات كلاسيك فارسي اقتدا مي‌كردند. مثلاً‌ ملك‌الشعرا بهار سعي مي‌كرد از فردوسي دنباله‌روي بكند و عموماً شاعران مشهور ديگر هم زبان روزگار خودشان را نداشتند.

به نظر شما علاوه بر ميزان آشنايي گوته با حافظ، او چه انگيزه ديگري در بررسي تحولات تاريخي ادبيات فارسي داشته است؟

انگيزه گوته اين بوده كه اشعار شرقي خودش را تا حدي براي خوانندگان آلماني زبان مفهوم بكند. اين خيلي موجه و منطقي است كه گوته تصور مي‌كرده شايد هموطنانش آن دسته از شعرهاي اورا كه زنگ و بوي شرقي دارد، بدون تفسير و توضيح نتوانند بفهمند. در نتيجه 62 مقاله درباره تاريخ فرهنگ ايران مي‌نويسد تا با آنها بتواند بستري براي درك اشعارش توسط آلماني‌ها مهيا كند. گوته علاوه بر آلماني به 5، 6 زبان ديگر تسلط كامل داشته است؛ فرانسوي، ايتاليايي، انگليسي، لاتين و عبري و در نتيجه از هر آنچه از اين زبان‌ها و به ويژه ادبيات عبري است، مطالعه مي‌كند و از اين راه اين نبود تسلطش را بر زبان فارسي جبران مي‌كند و از طريق ترجمه‌هايي كه از ادبيات فارسي به اين چند زبان صورت گرفته، با اين ادبيات آشنا مي‌شود.

اين كتاب 400 صفحهاي (ديوان غربي ـ شرقيگوته) را 10 سال پيش انتشارات «بازتابنگار» منتشر كرد ولي استقبالي از آن نشد. دليلش را در چه ميدانيد؟

حتماً من مترجم صاحب نامي نيستم (باخنده)، نشر بازتاب نگار هم آن زمان چهره شاخصي در دنياي نشر نبود و شايد اينها تاثير گذاشته باشد. ضمن اينكه همزمان با ترجمه من، ترجمه ديگري هم بيرون آمد و شايد اين مسئله در اينكه ترجمه من خيلي فروش نرفت، تاثير داشته است.

فكر نميكنيد شناخت كم ايرانيها از گوته در اين عدم استقبال بيتاثير نبوده است؟

نه. به نظرم در عرصه ادبيات فارسي اين شهرت دارد كه گوته به سبك شاعران ايراني يك ديوان دارد و فكر مي‌كردم اين كمك مي‌كند به فروش كتاب ولي چنين نشد.

اطلاع داريد از همان 10 سال پيش تا الان چه نسخه از كتاب فروش رفت؟

دو هزار نسخه تمام شد.

چرا همان زمان براي تجديد چاپ كتاب اقدام نكرديد؟

مقداري هم خودم از كيفيت چاپ ناراضي بودم و در يكي دو جا هم نياز به ويرايش داشت و مي‌خواستم با ويرايش جديد آن را تجديد چاپ كنم. ناشر هم با بزرگواري كتاب را به من داد تا اين كار را انجام دهم.

فكر ميكنيد استقبال از چاپ جديد كتاب خوب خواهد بود؟

گوته مقام بسيار بالايي در ادبيات آلماني دارد و اين ديوان بزرگترين دفتر شعر اوست. از سوي ديگر آلمان كشوري است با چندين مليت و ترك‌ها اقليت پرشمار چند ميليوني هستند. اين كتاب از اين به بعد است كه اهميت خود را در آشنايي فرهنگ‌ها با همديگر نشان خواهد داد. گوته در زمان خودش پيش‌بيني كرده بوده كه ادبيات ملي كم‌كم رنگ مي‌بازد و آنچه بعدها در جهان گسترش پيدا خواهد كرد، ادبيات جهاني خواهد بود. ديوان گوته هم اولين كتابي است كه آگاهانه اين خواسته را سرمشق خودش قرار داده است. مسئله ديگر اين است كه گوته از بسياري فرهنگ‌ها اعم از فرهنگ ديني و فرهنگ ايتاليايي تاثير پذيرفته است اما تاثيري كه از حافظ گرفته، بسيار درخشانتر و آني‌تر و جان بخش‌تر بوده است تا جايي كه اين آشنايي را تولدي دوباره براي خود مي‌خواند. با اين اوصاف كتاب گوته قاعدتاً بايد مقام ويژه‌اي براي ايرانيان داشته باشد و همانطور كه او از ادبيات فارسي الهام گرفت و شعر فارسي را تا حدي فراتر از ترجمه در عرصه ادبيات آلماني بومي كرد و فكر مي‌كنم اين كتاب جايگاه نسبتاً آشناتري در عرصه ادبيات فارسي براي خودش به دست بياورد.

انتشار اين كتاب چه تاثيري ميتواند در نزديكي فرهنگهاي ايراني و آلماني به هم داشته باشد؟

در يك جمله «ديوان غربي ـ شرقي» گوته نمونه‌اي است الهام‌بخش و زايا از احترام به فرهنگ‌هاي ديگر.

تا جايي كه من ميدانم سفير آلمان در ايران وعده داده با خريد نسخههاي متعددي از اين كتاب حمايت مالي بكند. سهم دستگاههاي رسمي ديپلماسي را در آشنايي فرهنگها با يكديگر چطور ارزيابي ميكنيد؟

دستگاه‌هاي رسمي خيلي نمي‌توانند به گسترش امر فرهنگ به صورت مستقيم كمك كنند بايد اين علاقه در بين مردم تقويت شود. ارتباطات بين مردم در فرهنگ‌هاي مختلف بايد به طور طبيعي ايجاد و تقويت شود.