بار دیگر تقاضای مجله بخارا از دکتر شفیعی کدکنی مورد قبول ایشان قرار گرفت و استاد بخشی از سرودههای منتشر نشده خود را در اختیارمان قرار داد و این همه در آستانه نوروز ۱۳۸۹ معنا و لطفی دیگر دارد و برای دوستداران ادب و شعر فارسی بسیار شوقانگیز است. همینجا از سوی صدها تن از علاقمندان شعر شفیعیکدکنی تقاضا داریم که ایشان با انتشار مجموعههایی از سرودههایشان که آماده چاپ شده، موافقت کنند.
درباره زندگی و آثار دکتر کدکنی چندین کتاب و مقاله منتشر شده که نیازی به یادآوری نیست. کوتاه آنکه از دید ایشان «شعر گرهخوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است.» و شعر موفق آن شعری است که «پس از مدتی که از انتشار آن گذشت، دستکم بخشهایی از آن، “در حافظه خوانندگان جدی شعر” نفوذ کند.» قریحه توانای شفیعیکدکنی همراه با آگاهی ژرف او از شعر و شاعری از او شاعری توانا ساخته، در همین اشعاری که پیش رو دارید اوج این قریحه و دانش استاد را میتوان احساس کرد.
زندهیاد دکتر عبدالحسین زرینکوب درباره اشعار شفیعیکدکنی خطاب به او مینویسد: «… شعر، شعر جوهردار، شعر بینقاب همین است. دست مریزاد دوست عزیز… خرسندم که شعر واقعی عصر ما در صافترین و درخشانترین اشکال خویش شکفت و این آرزوی دیرینم برآورده شد. حق آنست که کمتر دیدهام محققی راستین در شعر و شاعری هم پایهای عالی احراز کند و خرسندم که این استثنا را در وجود آن دوست عزیز کشف کردم…. شعر شما زبان واقعی عصری است که همهکس آن را، تمام آن را، هضم نکرده است. درباره تحقیقات ادبی که کردهاید حاجت تذکار نیست… انصاف نمیبینم که بیمطالعهای تطبیقی و دقیق، از روی شوق و احساس دعوی کنم که امروز یک شاعر واقعی بیش نیست؛ اما فحوای قول شاعر عرب را تصدیق میکنم که درین باب دعوی بسیارست و معنی بسیار نیست.»
دکتر شفیعیکدکنی با احاطهای کمنظیر بر ادب فارسی به تلفیق شایسته سنت و تجدد دست زدهاند و امروز از شاعران برجسته دوران ما محسوب میشوند. هرچند شهرت ایشان در چندین زمینه است که تحقیق و نقد ادبی، حوزه بلاغت و تصحیح متون از جمله آنهاست.
این چند سطر را در آغاز این شماره که مزین به سرودههای تازهچاپ استاد است، از باب عرض تشکر و سپاس از ایشان آوردم. برای «آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست» آرزوی تندرستی داریم و امیدواریم در فرصتی که برایشان در دانشگاه پرینستون پیش آمده، مجال بررسی و اتمام دهها کار در دست تألیف را بیابند.