گزارش هفدهمین دورۀ جایزه بنیاد موقوفات افشار/ سحر مازیار
مراسم اهداء هفدهمين دورة جايزه تاريخي و ادبي بنياد موقوفات دكتر محمود افشار، در عصر 8 دي ماه 1387 در ساختمان لغتنامه دهخدا برگزار شد.
اين جايزه از سال 1368 تاكنون هر ساله به محققان و پژوهشگران داخلي و خارجي كه در زمينههاي گوناگون ايرانشناسي، ادبيات، تاريخ، زبانشناسي و… كارهاي ارزشمندي به انجام رساندهاند اهدا ميگردد.
تاكنون دانشمنداني همچون دكتر غلامحسين يوسفي، دكتر سيد محمد دبيرسياقي، جان هوننين، دكتر منوچهر ستوده، دكتر عبدالحسين زرينكوب، كليفورد ادموند باسورث، فريدون مشيري، پروفسور ريچارد فراي و نجيب مايل هروي اين جايزه را دريافت كردهاند. در دو سال گذشته اين جايزه به دوبروين هلندي و شارل هانري دوفوشهكور فرانسوي اهدا شد.
امسال بنياد دكتر محمود افشار جايزة خود را طي مراسمي به دكتر بدرالزمان قريب، متخصص زبان سغدي، اهدا كرد.
در ابتداي مراسم دكتر مصطفي محقق داماد بعد از خيرمقدم به اداي توضيحاتي دربارة موقوفات افشار و روند برگزاري اهداي جايزه پرداخت و در پايان سخنان خود لوح يادبودي را به پاس قدرداني از زحمات چندين سالة ايرج رضايي، مديرعامل سابق اين بنياد، به او اهدا نمود. ايرج رضايي بعد از دريافت لوح در سخناني از شوراي توليت موقوفه تشكر كرد و به شرح انگيزة خود در جهت خدمت به موقوفه و ذكر خدمات خود در موقوفه پرداخت و بعد از ذكر وضعيت كنوني موقوفه از حضار درخواست كرد كه به هر طريق ممكن به موقوفه ياري رسانند.
در ادامة برنامه، دكتر ژاله آموزگار، استاد زبانهاي باستاني دانشگاه تهران، در باب خرد و اهميت آن در تاريخ زبان فارسي و بزرگان خرد، كه دكتر قريب نيز در زمرة آنان است، صحبت كرد. سپس دكتر يدالله ثمره، استاد گروه زبانشناسي دانشگاه تهران، در باب بدرالزمان قريب و دورة همكاريش با او سخن گفت و اشعاري از بدرالزمان قريب قرائت نمود.
خانم دكتر زهره زرشناس از سخنرانان ديگر اين مراسم بود كه در باب تاريخچة زبان سغدي و آثاري كه به اين زبان است مباحثي مطرح كرد و بعد از او، محمد شكري فومشي، پژوهشگر مطالعات مانوي و گردآورندة مجموعه مقالات دكتر بدري قريب، دربارة مجموعه كارهاي دكتر قريب و چگونگي آغاز به كار او و اهميت زبان سغدي و فرهنگي كه دكتر قريب براي زبان سغدي تهيه نموده سخن گفت.
بعد از سخنرانيها نوبت به اهداي جايزه رسيد. پيش از اهداي جايزه علي دهباشي، كه مديريت جلسه را بر عهده داشت، متن منشور سپاس را براي حضار قرائت كرد و سپس آقاي دكتر محقق داماد منشور و قاليچة ابريشمين نائيني را، كه طبق سنت هر ساله به منتخبين اهدا ميشود، به بدرالزمان قريب تقديم كرد. بر روي اين قاليچه نام دكتر قريب بافته شده است.
در ادامه، دكتر بدرالزمان قريب از تمامي سخنرانان و برگزاركنندگان مراسم سپاسگزاري نمود.
در پايان مراسم كتاب جشننامه بدرالزمان قريب ، كه مجموعة مقالاتي در باب تاريخ و باستان ايران است و به كوشش زهره زرشناس و ويدا ندّاف تهيه شده است، رونمايي شد و ويدا ندّاف بعد از معرفي قسمتهاي مختلف كتاب و چگونگي آماده شدن آن، كتاب را به بدرالزمان قريب اهدا كرد.
بدرالزمان قريب متولد 1308 در شهرستان تهران است كه بعد از گذراندن دبستان و دبيرستان در مدرسه منوچهري به دانشگاه تهران رفت و در رشته ادبيات فارسي با رتبه اول ليسانس گرفت. سپس در طي دورة دكتري موفق به دريافت بورس از دانشگاه پنسيلوانيا شد و در رشتة زبانهاي شرقي در مقطع فوقليسانس از آن دانشگاه فارغالتحصيل شد. بعد از آن در دانشگاههاي ميشيگان و بركلي كاليفرنيا به تحصيل و پژوهش پرداخت و سپس در سال 1342 بعد از بازگشت به دانشگاه پنسيلوانيا پاياننامة دكتري خود را با عنوان «ساختار نظام فعل در زبان سغدي» به راهنمايي دكتر مارك درسدن ارائه داد و بعد از دريافت مدرك دكتري در سال 1344 به ايران بازگشت و به عنوان استاديار در دانشكدة ادبيات دانشگاه پهلوي شيراز مشغول به كار شد. سپس از سال 1350 به گروه زبانشناسي همگاني و زبانهاي باستاني دانشكدة ادبيات تهران پيوست و در سال 1381 از دانشگاه تهران بازنشسته شد.
دكتر قريب در طي اين سالها سمتهاي مهمي را بر عهده داشته است از جمله : عضو پيوستة فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، مدير گروه گويششناسي فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي، مدير گروه زبانهاي ايراني و سرپرست طرح فرهنگ واژگان فارسي باستان، عضو شوراي عالي علمي مركز دايرةالمعارف اسلامي و عضو افتخاري انجمن ايرانشناسي اروپا.
از دكتر قريب تاكنون كتابها و مقالات متعددي، چه در داخل و چه در خارج، به چاپ رسيده است. يكي از مهمترين كارهاي او تدوين فرهنگ سغدي است كه در سال 1374 به انجام رسيد و برندة جايزه كتاب سال سازمان ميراث فرهنگي شد.
متن سخنرانيها بدين شرح است :
موقوفهاي براي فرهنگ ايراني
(متن سخنراني دكتر مصطفي محقق داماد در مراسم موقوفات افشار)
با عرض سلام به خدمت عالمان بزرگ، محققان كشور، خانمها و آقايان و عرض تسليت به مناسبت فرارسيدن ماه محرم و همچنين جريان غمانگيز غزه ــ خداوند انشاءالله كه به حق مقرّبان درگاهش ظلم را از صحنة روزگار براندازد و عدالت سراسر زمين را بگيرد و ديگر ما اينگونه فجايع را ناظر نباشيم ــ و طلب مغفرت براي روح بزرگ واقف اين مؤسسه و موقوفات، شادروان مرحوم دكتر محمود افشار، جلسه را آغاز ميكنيم. پس از عرض تشكر و خيرمقدم به حضور عالمان و اساتيد ارجمند، قبل از هر چيز ذكر چند نكته را لازم ميدانم:
اين موقوفه موقوفهاي است كه به دست يك عاشق اين سرزمين بنيان شد. واقفش كسي بود كه گويي تمام وجودش عشق و علاقه به آب و خاك و وطنش بوده است.
مفاد اين وقفنامه چند مطلب اساسي دارد كه عمدهاش مسئلة مليت و ترويج زبان فارسي و پرداخت به جغرافيا و تاريخ ايران است، چه از نظر كمك به مجلات مربوط و چه چاپ كتاب و جايزههايي كه در اين زمينه اهدا ميشود.
جزوهاي كه خدمتتان تقديم شده دربردارندة ليست جوايزي است كه تاكنون اهدا شده است و ملاحظه خواهيد فرمود. البته در وقفنامه نيامده كه هر سال مراسم اعطاي جايزه وجود داشته باشد. ولي به هر حال سنت اينگونه بوده است كه اين كار انجام شود. البته اين كار هميشه در تابستان انجام ميشد اما امسال چون بافت قاليچه دير انجام شد موجب شد كه اين مراسم در اين زمان برگزار شود.
اميدواريم كه به زودي طرح جامعي كه براي موقوفه داريم اجرا شود. در آن صورت موقوفه داراي سالني ميشود و مراسمي كه در غير تابستان انجام شود در آن برگزار ميگردد. امسال جايزة موقوفه به اتفاق آرا در شوراي جايزه به سركار خانم بدرالزمان قريب تعلق گرفت، به مناسبت تحقيقات و سوابق پژوهشي ايشان در زبان سغدي به خصوص ديكسيونري كه در اين زمينه تهيه و تدوين نمودند.
زبان سغدي در منطقة تاريخ تمدن ايراني در سمرقند ــ در ايران بزرگ ــ اهميت بسيار داشته و در آثار به جا مانده قصههاي باستاني بسياري به اين زبان است از جمله داستان رستم كه توسط ايشان مقالهاي در اين زبان تحرير شده است و البته ملاحظه كردهايد.
من به نكتة ديگري هم اشاره كنم. اين موقوفه براساس وقفنامهاش، شوراي توليت دارد كه چند عضو مقامي در آن حضور دارند از جمله: رئيس مجلس، رئيس ديوانعالي كشور، رئيس دانشگاه تهران، وزير آموزش و پرورش، وزير بهداري، بهداشت و چند استاد ديگر، و يكي از اعضاي توليت رئيس هيئت مديره است. چندين سال شادروان مرحوم سيد جعفر شهيدي ــ كه براي روحشان طلب مغفرت و رضوان حق متعال را آرزو ميكنيم ــ اين سمت را داشتند تا اينكه به دليل بيماري نتوانستند ادامه دهند. ايشان اصرار كردند كه من اين كار را تقبل كنم و من پذيرفتم و بعد از آنكه هيئت مديره عوض شد اولين مدير عامل جديدي كه انتخاب شد آقاي ايرج رضايي بود كه از قضات برجستة كشور هستند و لازم نيست من به شرح كارهاي مهم ايشان براي اين آب و خاك بپردازم.
ايشان حدود دوازده سال از آن تاريخ تا به حال مدير عاملي اين موقوفه را به عهده داشتند و كارهاي ارجمندي از ايشان ديده شد. مثلاً، به موجب قانون زمان قبل از انقلاب خودِ واقف مجبور شده بود كه مقدار زيادي از اراضي، كه در جاده قم است و در آنجا پالايشگاه نفت احداث شده، را بفروشد. اين اراضي و بسياري اموال ديگر كه مشكلاتي برايشان پيش آمده بود فروخته شد. آقاي رضايي محبت فرمودند و با جديّت و درايت قضايي و پشتكار تمام اموال را از فروش درآوردند و به موقوفات برگرداندند و موقوفات را دوباره بازسازي كردند و اين بازسازي موجب شده كه كارهاي بديعي در اين چند ساله انجام شود.
دکتر سید مصطفی محقق داماد( عکس از شهاب دهباشی)
ایرج رضایی( عکس از شهاب دهباشی)
ايشان به دليل كسالت كليه درخواست كردند كه اين مسئوليت از عهدهشان برداشته شود و من مايلم لوحي به سپاس به ايشان تقديم كنم.
در پايان لازم ميدانم از وراث و همكاران موقوفه، آقاي ايرج افشار و فرزندان ديگر واقف ساسان افشار و خسرو افشار و همچنين از آقايان جنيدي و اصفهانيان تشكر نمايم.
در ستايش فرزانگي…
(متن سخنراني خانم ژاله آموزگار در مراسم بزرگداشت بدرالزمان قريب)
به نام خداوندي كه فرزانه است و بر فرزانگان مهر دارد.
به عنوان همكار ديرين دانشگاهي خانم دكتر بدرالزمان قريب از بنياد موقوفات دكتر محمود افشار صميمانه سپاسگزارم كه هفدهمين جايزة تاريخي و ادبي خود را به بانوي فرزانه و دانشمند سرزمين ما اختصاص داده است.
سخن را از فرزانگي آغاز كردم. چون امروز بزرگداشت فرزانگي و دانش و خرد بدري قريب است.
خوشحالم كه به سرزميني تعلق دارم كه در باورهاي كهن آن نام دادار بزرگ سرور دانايي است و بزرگترين صفت او آگاهي از همه چيز است.
بنا بر نوشتههاي كهن دادار آفريدگان را به نيروي دانايي و كارداني خويش ميآفريند و با ياري خرد، هماورد خود اهريمن را زار و نزار خواهد كرد.
او به هنگام جان بخشيدن به نخستين زوج بشري، از روان همهآگاه خود بر آنان ميدمد و به آنان القا ميكند كه تكوين آنها از خردِ سليم اوست.
اين نخستين زوج تا زماني كه در راه دانايي و فرزانگي اهورايي هستند نيكبختند و نخستين گناه آنان از نادانيشان نشأت ميگيرد كه به گمراهيشان منتهي ميشود و تا هنگامي كه دوباره سر در راه خرد نگهدارند، رستگار نميگردند.
به عنوان شاهدي بر اهميت خرد و دانش در تفكر ايرانِ باستان، نمونههايي از كتاب مينوي خرد را، كه يكي از ارزندهترين رسالههاي اندرزي كهن ماست، در اين مورد برميشمارم:
دانش و كارداني در مينو و در گيتي به خرد وابسته است زيرا خرد از نخستين دَمِ آفرينش با دادار بوده است. استقرار زمين، جاري شدن آب در آن، رويش گياهان، وجود رنگهاي گوناگون، بويها و طعمهاي خوش، به نيروي خرد مقدر ميشود. برپايي البرز، پيرايش هفت كشور، حركت خورشيد و ماه و دوازده اختران، گذرگاه چينْوَد يعني پل جداكننده راه نيكان و بدان، همه با نيروي دانش و خرد برقرار شده است.
با نيروي دانش و خرد ميتوان دانست كه ابرْ آبگينهوار، آب را از دريا برميگيرد، در فضا ميراند و به پيمانه، سرشك سرشك بر زمين ميريزد. آدميان بر لطف اورمزد و امشاسپندان و بر بدكاري اهريمن و ديوان با خرد پي ميبرند و با درد و بيماري و راه درمان آن نيز با خرد آشنا ميشوند.
هر كه از دانش و خرد بهرة بيشتري دارد، بهرهاش از بهشت افزونتر است و بهشتيان را بهشتي بودن به دليل بهرهوري از خرد و دوزخيان را دوزخي بودن به دليل كمخردي است.
در جوار باورهاي كهن اين سرزمين، با اين اصل ارزندة فرهنگ اسلامي نيز آشنائيم كه هرگز آنان كه ميدانند با آنان كه نميدانند يكسان شمرده نميشوند (هل يستوي الذين يعلمون والذين لايعلمون، قرآن كريم، زُّمَر، 8).
بر اهميت دانش و خرد تأكيد شد، چون اساس برپايي اين مجلس، بزرگداشت آگاهيهاي سودمند بدري قريب است كه آنها را در راستاي اعتلاي زبان، فرهنگ و تاريخ اين سرزمين به كار گرفته است.
اين بانوي دانشمند كه بزرگش ميداريم، تكيهگاهش دانش و خرد است و توانايياش توانايي دانش، و گزينش امروز نشان ميدهد كه انسان دانا و خردمند، زن باشد يا مرد شايسته احترام است.
اما فراموش نكنيم كه بدري قريب اين دانش را آسان به دست نياورده است. او ضمن برخورداري از استعداد ذاتي، با كوشش فراوان و تلاشهاي شبانهروزي و با پشتكار از قله دانش بالا رفته است. رخدادهايِ خوب زمانه نيز با او همراه بودهاند. بختيارش بوده است كه در محيطي مناسب، تحصيلات دورة دبستان و دبيرستان را طي كند و سپس در دانشكدة ادبيات دانشگاه تهران امكان درك محضر استادان گرانقدري را داشته باشد، از آنان خوب بياموزد و با گنجينهاي از فرهنگ و ادب غني اين سرزمين راهي غرب شود و خوشهچين دانش آن سوي مرزها گردد. در آنجا نيز خوب فراگيرد، بهترينها را بياموزد و به ايران بازگردد. بدري قريب به نسلي تعلق دارد كه پس از فراگيريهاي مفيد در دانشگاههاي خارج از كشور، با خلوص نيت بازگشتند تا دين خود را به مردم اين سرزمين ادا كنند.
دکتر ژاله آموزگار( عکس از شهاب دهباشی)
دکتر یدالله ثمره ( عکس از شهاب دهباشی)
بدري قريب بازگشت و دانستههايش را در اين سرزمين به كار گرفت و خوشبختانه مردم خوب اين سرزمين نيز قدر او را دانستند و ميدانند. او راه به سوي دانش جديد مطالعات زبانهاي باستاني را در ايران همراه با همراهان خود هموارتر كرد.
زماني كه در سالهاي 1344 پس از دفاع از پاياننامه دكتري خود در آمريكا، كه دربارة زبان سغدي بود، خدمات فرهنگياش را ابتدا در دانشگاه شيراز آغاز كرد مفهوم روشني از اين زبان در ذهنها نبود. اكنون پس از گذشت اين ساليان و به پايمردي اين بانوي بزرگ و همكارانش، اين دانش چنان پاي گرفته است كه هماكنون در ايران متخصصان معتبر و متعددي در اين زمينه فعاليت ميكنند كه دانشآموختگان همين مرز و بومند. و زماني كه كتاب فرهنگ سغدي اثر ارزنده و ماندني بدري قريب منتشر گشت و به عنوان كتاب سال برگزيده شد پژوهشگران و علاقهمندان رشته فرهنگ و زبانهاي باستاني، بر خود باليدند، چون اين رويداد، درخشش فرهنگ ريشهدار اين سرزمين بود.
در مورد زندگي و آثار همكار عزيز و ديرينة من دوستان ديگر سخن خواهند گفت. من به اين بسنده ميكنم كه بگويم اين بانوي دانشمند، با تلاش خود، بر خرد و دانش جلوة زيباتري بخشيده است. بانوي بااحساس و شاعري كه به علم روي آورده است و با فرزانگي و پژوهشهاي عالمانه خود مطالعه در زمينه فرهنگ و زبانهاي باستاني را والايي بيشتري بخشيده است.
او را بزرگ ميداريم. از او سپاسگزاريم كه عمر مفيد خود را در اين راه صرف كرده است. آرزو كنيم كه همواره تندرست باشد. دير و خوش و پر بار زيد و ما نيز همچنان بياموزيم و بدانيم كه بزرگان را نكو داريم.
شادماني همكاري با دكتر قريب
(متن سخنراني دكتر يدالله ثمره در مراسم بزرگداشت بدرالزمان قريب)
قبل از هر چيز لازم ميدانم از بنياد موقوفات دكتر محمود افشار به خاطر برگزاري چنين مجالس بزرگداشتي كه موجب رونق علم و ادب و فرهنگ در اين كهن سرزمين فرهنگپرور است سپاسگزاري كنم. اين مجالس در واقع ارج نهادن به تلاشها و كوششهاي ساليان درازِ دانشمنداني است كه بي هيچ چشمداشتي عمر خود را صرف پيشبرد علم و فرهنگ اين مرز و بوم كردهاند و امروز از مال دنيا چيزي جز تني خسته و به قول لاهوتي «دو پاره پاره كتابي و يك شكسته مداد» ندارند.
آري، شادروان ابوالقاسم لاهوتي در غزل معروف خود با مطلع «كتاب و دفتر درس و صحيفة استاد / برهن باده نهادم هر آنچه باداباد» حال و احوال اين گونه بزرگان را چنين ترسيم كرده است:
«مرا چو ساير آزادگان ز دنيا بود دو پاره پاره كتابي و يك شكسته مداد
اگرچه بود كتابم پر از لا´لي علم ولي كسش ز پشيزي نميخريد زياد
به مي فروش بدادم به حال من پي برد دو شيشه باده به من داد خانهاش آباد
بهاي دار و ندار من اين دو شيشه مياست من اين دو شيشه به مُلك جهان نخواهم داد».
باري براي من ماية افتخارست كه دربارة شخصيتي چون دكتر بدرالزمان قريب سخني بگويم. من با ايشان از سال 1350 تاكنون همكاري مستمر و نزديك داشتهام. از اين رو هر چه ميگويم تجربة شخصي من است و مبتني بر واقعيت. خانم دكتر قريب به معني واقعي كلمه دوستدار دانش و معرفت است او دانش را به خاطر دانستن و دانايي دوست دارد. بيش از شصت سال است كه در راه صعبالعبور علم و پژوهشهاي علمي گام ميزند و در اين راه شهرتي بسزا كسب كرده است.
فرهنگ و زبانهاي باستاني و ميانة ايران بهويژه زبان سغدي آبشخورِ اوست و در اين آب و هواست كه نشو و نما كرده است (به قول حافظ شيرين سخن: خشك شد بيخ طرب راه خرابات كجاست / تا در آن آب و هوا نشو و نمايي بكنيم). فرهنگ سغدي او به عنوان يك كتاب مرجع در همة حوزههاي ايرانشناسي شناخته شده است و مورد رجوع اهل فن قرار دارد. علاوه بر اين، گوشه چشمي هم به مانويّت و ادبيّات مانوي دارد.
در سال 1363 بنده و خانم قريب ترجمة كتاب The Extinct Languages تأليف يوهانس فريدريش، خاورشناس، باستانشناس و زبانشناس معروف آلماني، را به فارسي شروع كرديم. اين كتاب نخستين بار توسط مؤلف مذكور به زبان آلماني نوشته شد و سپس به زبانهاي انگليسي و فرانسه و ايتاليايي و برخي زبانهاي ديگر برگردانده شد. ترجمة انگليسي كتاب مذكور توسط فرانك گينور (Frank Gaynor) صورت گرفت. و ما همين ترجمه را همراه با مقابلة دقيق آن با متن آلماني و ايتاليايي به فارسي ترجمه كرديم. اين كار بيش از يك سال به درازا كشيد و سرانجام در سال 1365 تحت عنوان زبانهاي خاموش توسط پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي چاپ و منتشر شد. و خوشبختانه در سال 1366 به عنوان كتاب برگزيدة سال برندة جايزه و لوح تقدير اعلام گرديد. من در خلال اين كار علمي و پژوهشهاي علمي ديگر، چه در دانشگاه و چه در فرهنگستان، به علاقه و پشتكار و تفكر علمي و روحية سيريناپذير اين بانوي فرهنگ و زبانهاي باستاني ايران پي بردم. و به سخن ديگر، با يكي از مصداقهاي عيني شعر «راهرو عشق بايد از پي معشوق / در قدمش صدهزار آبله باشد» و يا به قول حافظ «در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم / سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور» آشنا شدم. و خانم قريب را مصداق قريب اين اشعار ديدم.
خانم دكتر قريب عضو پيوستة فرهنگستان زبان و ادب فارسي است و بنده از سال 1381 كه به عضويت پيوسته فرهنگستان انتخاب شدم تاكنون با ايشان همكاري علمي نزديك داشتهام. در واقع من مشاور علمي او بوده و هستم. مديريت گروه گويششناسي فرهنگستان چند سال به عهدة دكتر قريب بود و من عضو شوراي چهار نفره اين گروه بودم. در زمان تصدي خانم قريب گويشهاي منطقه فارس گردآوري و بررسي گرديد و در سه جلد چاپ و منتشر شد. اقدامات مفيدي در جهت گردآوري و بررسي گويشهاي منطقه آذربايجان شرقي و نيز ناحيه بلوچستان انجام شد، چند شماره از مجله گويششناسي كه در آنها مقالات بسيار مفيدي دربارة گويشهاي ايران آمده چاپ و منتشر شد. دريغا كه كار اين گروه پس از استعفاي دكتر قريب به علت كثرت و تراكم مشغلة او به ركود و توقف گراييد. همزمان با تصدي گروه گويششناسي خانم قريب مديريت گروه زبانهاي باستاني ايران را نيز به عهده داشت كه هنوز هم با تمام توان خود در اين گروه به خدمت مشغول است. چند نفر از پژوهشگران گروه مزبور تحت تعاليم و آموزههاي مدير خود، يعني دكتر قريب، امروز پژوهشگران قابلي شدهاند كه با خم و چم مطالعات باستاني ايران آشنايي كامل دارند. اين گروه در حال حاضر سرگرم تهية واژهنامة فارسي باستان است. اين واژهنامه براساس آخرين مطالعات و پژوهشهاي دانشمندان در زمينة زبان فارسي باستان و كتيبههاي هخامنشي تدوين ميشود كه اميد است با چاپ و انتشار آن برگ ديگري بر دفتر زرين مطالعات ايراني افزوده گردد.
جنبة ديگري از شخصيت فرهنگي خانم قريب كه قابل توجّه است استعداد ادبي و ذوق شعري اوست. او شاعري نغزگو و شيرين سخن است. مضامين و موضوعات شعري او يكي توصيف طيبعت و زيباييهاي آنست. به يكي دو نمونه توجه فرماييد:
1. توصيف بهار:
نوروز سررسيد و به گل رنگ و آب داد سنبل به بوي عيد، سرِ زلف تاب داد
نوباوة چمن چو زمرّد كشد ز خاك ابر ار خزانة دلِ درياش آب داد
طفل شكوفه پيراهن نو به تن كشيد لاله قدح گرفت و به نرگس شراب داد
باران فرودين ز سر انگشت دُرفشان بر كودكان باغ و چمن زرّ ناب داد
خورشيد نوبهار كه سرمست ژاله بود جامش ز كف ربود و به دستِ سحاب داد
2. توصيف منظرة غروب آفتاب در دريا:
شهباز زرّين بال عالمتاب تخمي طلا بگذاشته در آب
زرّينه بالان جوجكان غلتند يك يك ميان بستر سيماب
گويي به دريا آتشين گويي گردونه رانِ مهر اندازد
تا با دَم بانو خداي آب جام بلورين زمان سازد
دامن كشان شب آيد از خاور الماس گون ديهيم مَه بر سر
در باختر پايان غمگيني است ققنوسِ روز آتش زند بر پر
چنانكه ملاحظه فرموديد تشبيهات و صور خيال در اين دو شعر بديع و دلانگيز است. گاهي مسائل فلسفي از قبيل اصل تنازع بقا، هدف زندگي، مسائل تاريخي، و جز آن در شعر او ديده ميشود. به اين نمونه توجّه فرماييد:
توصيف تور ماهيگيران شمال:
بر سينة فيروزهگون دريا تور است گردنبند مرواريد
بر ماهيان گسترده دامي ژرف درياي آرام و دَم خورشيد
تور عروس زندگيزا نيست اين تورِ مرگ و رقص ماهيهاست
زيبا كشاكش تا دم مرگ است يا آخرين ديدار با درياست
توريست تارش جان و پودش مرگ بر گردن ماهي و ماهيگير
اين ميكشد تا بگذراند عمر آن ميكشد تا بگسلد زنجير
در صحنة مرگ و تلاش زيست زيبا چه رقصد وقت جان دادن
يك حلقه از دورِ تسلسلهاست با زندگاني مردن و زادن
مسائل تاريخي، ياد گذشتههاي دور، حسرت بر آنچه كه در روزگاران ديرينه داشتيم به وفور در شعر خانم دكتر قريب ديده ميشود كه براي پرهيز از اطاله كلام از ذكر نمونههاي آن خودداري ميكنم. علاقمندان ميتوانند به خود ايشان مراجعه فرمايند.
بدر سغديانه
(متن سخنان دكتر زهره زرشناس)
به نام خداي خردْبخشِ بخْرد نواز
در اين محفل ارجمند كه به پايمردي دستاندركاران بنياد موقوفات دكتر محمود افشار يزدي برپا شده است و من در مقام پژوهندة زبان سغدي، از اين بزرگواران بسيار سپاسگزارم، گرد آمدهايم تا دانش و خدمات علميِ استادِ زبان سغدي، دكتر بدرالزمان قريب را بزرگ بداريم.
استاد قريب باني نخستين كرسي مستمر آموزش زبان سغدي در ايران (از سال 1350 تاكنون)، استاد بازنشستة دانشگاه تهران و عضو پيوسته و نيرومند فرهنگستان زبان و ادب فارسي، فرزانه بانويي است كه زندگي خود را در خدمت به فرهنگ و زبانهاي ايران باستان، به ويژه زبان سغدي و گسترش زبان فارسي گذرانيده و آثار پژوهشي متعدد و يگانهاي تأليف كرده است، دانشجويان بسياري پرورده و اكنون نيز پژوهش را استوار و پرتوان ادامه ميدهد.
ميدانيم كه سمرقند، پايتختِ سرزمينِ سغد، از نظر سوقالجيشي نقش بسيار مهمي در جادة ابريشم، شاهراهِ تجاريِ ميانِ چين و دنيايِ غرب، داشته است. نوشتههاي مورخان اسلامي حكايت از مهاجرت سغديان، پيش از اسلام و فعاليتهاي بازرگانيِ سغديانِ تجارتپيشه در طولِ اين جاده دارد. نتيجة بارزِ اين امر، اهميت يافتنِ زبانِ سغدي به صورتِ زبانِ ميانگان (Lingua franca) در جادة ابريشم بوده است. از اين ديدگاه، نقش سغديان را در تركستان و ماوراءالنهر ميتوان با نقش يونانيان در دنياي باستان، البته در مقياسي محدودتر، قابلِ قياس دانست. در پرتو همين نقشِ زبان سغدي است كه بيشترِ دستنويسهاي آن در اين ناحيه به خصوص در دون هوان و نواحي اطراف تُورفان به دست آمدهاند.
زبانِ سغدي پيش از كشف گنجينة تورفان در تركستانِ چين در اوايل سدة بيستم ميلادي، زباني تقريباً ناشناخته بوده است. نخستين كساني كه پرده از راز زبانِ خاموشِ سغدي برگرفتند محققانِ آلماني بودند كه در سالهاي آغازين سدة بيستم با مطالعة يك متن مكشوف از تورفان، اين زبانِ تا آن روزْ ناشناختهْ را «سغدي» ناميدند. گرچه ابوريحان بيروني در حدود هزار و اندي سالْ پيش با ذكر نامِ روزها و ماهها و جشنهاي سغدي، تلويحاً به اين زبان اشاره كرده بود امّا در اين هنگام است، كه زبانِ سغدي تولدي دوباره مييابد.
طي يكصد سالِ گذشته با كوششِ هيئتهاي اكتشافيِ متعدّد، آثارِ مكتوبِ اين زبان، به صورتِ پراكنده، از نواحيِ نزديكِ شهرِ سمرقند تا يكي از برجهاي داخليِ ديوارِ بزرگِ چين و از مغولستانِ شمالي تا درة عُليايِ رودِ سند در شمالِ پاكستان كشف شدهاند. با انتقالِ اين اسناد و مدارك به موزههايِ شهرهاي برلن، پاريس، لندن و سنپترسبورگ، دانشمندانِ اروپايي و امريكايي به مطالعة اين نوشتههاي كهن پرداختند و بسياري از اين متنها به زبانهاي متعدد اروپايي ترجمه شدند. زبانشناسان ويژگيهاي صرفي و نحويِ زبانِ سغدي را مشخص كردند و حقايق بسياري را دربارة اين زبان آشكار ساختند.
زبانِ سغدي يكي از زبانهاي گروهِ شرقي ايرانيِ ميانه، زبانِ ناحية حاصلخيزِ سغد، واقع در ميانِ دو رودِ سيحون و جيحون بوده است. اين زبان در طولِ ده قرن (سدههاي دوم تا دوازده ميلادي) مهمترين زبانِ ايرانيْ در تركستان و ماوراءالنهر، زبانِ تجاريِ جادة ابريشم و از ديرزمانْ ابزارِ ارتباط و پيوندِ فرهنگهايِ سرزمينهايِ شرقي و غربيِ آسيا بوده است. آثار بازيافتة سغديْ شاملِ آثار غيرديني و آثارِ ديني است.
آثار غيرديني در برگيرندة كتيبههاي متعدّد، سكّههاي گوناگونْ، كه تاريخِ كهنترين آنها به سدة دومِ ميلادي ميرسد و در زمرة كهنترين نوشتههايِ زبانِ سغدي است، سفالينهها، نامههاي باستاني، اسناد و مداركِ كوهِ مغ، چند متنِ طبّي و چندين داستان است.
آثارِ ديني، يعني بخشِ اعظمِ متونِ سغدي، كه احتمالاً در فاصلة سدههاي هشتم تا يازدهمِ ميلادي نوشته شدهاند، اغلب ترجمههايي از نوشتههاي پيروانِ اديانِ بودايي و مانوي و مسيحي و متأثر از فلسفه و عقايدِ اين سه دين هستند. به همين اعتبار، آثار دينيِ اين زبان به سه گروهِ متونِ سغديِ بودايي، سغدي مانوي و سغديِ مسيحي تقسيم ميشوند. زبانِ سغدي بر اثرِ نفوذ و توسعة تدريجي فارسيِ ميانه، (برخوردار از پشتيبانيِ دولت ساساني) و نيز زبانِ تركيْ (ارمغانِ هجومِ قبايلِ تركْزبان) از رواج افتاد و سيرِ نابودي آن از سدة پنجم هجري به بعد، همزمانْ با رواجِ زبانِ فارسي از يك سو، و نفوذِ زبانهاي عربي و تركي از ديگر سو، شتابِ بيشتر يافت.
هر چند كه امروز گويشِ دورافتادة يَغنابي (رايج در درّه رودخانة يغناب در جمهوري تاجيكستان) يگانه يادگار زنده از زبان سغدي است، ليكن تأثير مستقيم زبانِ سغديْ بر زبانِ فارسي و نقشِ بسيار مهمِ بخارا و سمرقند، مادرْشهرهايِ قلمروِ زبانِ سغدي در گسترش ادبياتِ فارسي بهويژه در دورانِ متقدّمِ آن، انكارناپذير است.
دشواريِ دست يافتن به منابع و مآخذِ جديدْ دربارة زبان سغدي، اين زمينة پژوهشي تقريباً ناشناخته در ايران، و كمبودْ و در واقع نبودِ منابعِ فارسيْ دربارة زبان سغدي، بر ارزشِ پژوهشهايِ دكتر بدرالزمان قريب ميافزايد، به ويژهْ ارزشِ اثر ارزنده و ماندنيِ ايشان، كتاب فرهنگِ سغدي را دوچندان ميكند. اين كتاب گنجينة عظيمي از واژهها و تركيباتِ زبانِ سغدي را در اختيارِ پژوهشگرانِ اين زبان و ديگر زبانهايِ كهنِ ايران و رشتههاي وابسته ميگذارد و ميتوان آن را به مثابهِ ابزارِ اصلي براي مطالعاتِ زبانهايِ ايراني به كار بُرد.
فرهنگ سغدي با بهرهگيري از جديدترين روشهايِ علميِ فرهنگنويسي و با نگرش به آخرين آرا و دستاوردهايِ ايرانشناسانِ جهان تدوين شده است. و اين مهم به همّتِ بانويِ فاضلي به انجام رسيده كه زندگيِ خود را وقفِ علم و دانش و خدمت به جامعة دانشگاهيِ ايران نموده است، بانويي كه به راستي سزاوارِ ستايش در هر انجمني است.
بدو گفت رودابه كِيْ شاهْ زن سزاي ستايش به هر انجمن
گفتيم كه اكثرِ متونِ بازيافتة سغدي بررسي شدهاند و تقريباً همة اين دستنوشتهها به زبانهاي مهمّ زندة جهان برگردانده شدهاند. اما جايِ خاليِ واژهنامهاي جامع از زبانِ سغدي در ميانِ آثارِ متعددِ ايرانشناسانِ جهان، دربارة زبانهاي ايراني، به واقع نمايان بود.
به گفتة كنفوسيوس «شناخت انسان بدون شناختِ قدرتِ كلمات ميسر نيست» و استاد به راستي در قوت بخشيدن به «قدرت كلمات» در ايران ممتاز بوده و سهمي بسزا داشته است. وي با فراهم آوردنِ اين واژهنامه، كه از نظر علمي و پژوهشي از ارزشي جهاني و بينالمللي برخوردار است، حاصلِ تلاش و كوششِ يكصدسالة ايرانشناسان و زبانشناسانِ كشورهايِ مختلفِ دنيا را دربارة زبانِ سغدي گردآوري كرده است. به عبارت ديگر صدها مقاله و كتاب در قالبِ يك واژهنامة قابلِ دسترس و قابل استفاده، براي دانشجو و دانشپژوه، در اختيارِ فارسيزبانان قرار گرفته است.
دکتر زهره زرشناس
محمد شکری فومشی
افزون بر اين، ايرانشناسان و پژوهشگران و دانشجويانِ زبانهايِ ايراني، اديبان و پژوهندگانِ زبان و ادبيات فارسي، به جهاتِ گوناگون بهويژه در امرِ واژهگزيني و واژهسازي، و بازشناسيِ واژههايِ مهجور و شاذ و دركِ امكاناتِ گوناگونِ قرائتِ واژهها نيز ميتوانند از اين فرهنگ بهرة فراوان بَرند.
تلاشِ ارزشمندِ اين بانويِ دانشمند را ارج مينهيم كه زبان فراموش شدة سغدي را از نو به فارسيزبانان شناساند و آموزشِ آن را باب كرد و سپس به آسان ساختنِ دستيابي به اين زبان نويافته و بازيافته و گنجينة غنيِ آن پرداخت و اينك جايِ آن دارد كه دكتر بدرالزمان قريب را «بدر سغديانه» بناميم.
او را بزرگ ميداريم و از او سپاسگزاريم كه نيرو، همتْ و عمرِ سودمندِ خود را در اين راه صرف كرد و آرزو ميكنيم كه ديرزيوي از آنش باد كه پربار زيسته است.
نهالي كه او كاشت…
(متن سخنراني محمد شكري فومشي)
قبل از هر چيز سپاسگزارم از بنياد موقوفات دكتر محمود افشار يزدي و بسيار خوشحالم كه در جمعِ علميِ بزرگاني هستم كه با حضور خويش به برنامه نكوداشت مقام علمي يكي از بزرگترين دانشمندان معاصر اين مرز و بوم بانو استاد دكتر بدرالزمان قريب شكوه بخشيدند.
استاد قريب اولين فردي هستند كه زبان سُغدي را در ايران تدريس كردند. در حقيقت، ايشان به حق بنيانگذارِ كرسي مطالعات سغدي در ايران محسوب ميشوند. راهي كه استاد در آن سالهاي اوليه برگزيد، راهي بسيار صعبالعبور مينمود، كمااينكه حتي جز مقالة استاد يارشاطر هيچ اثر فارسي ديگري در اين حوزه وجود نداشت. به همين دليل، ايشان مجبور بودند از همان ابتدا روي مداركي كار كنند كه هم بسيار متنوعاند (مانند مدارك بودايي، مسيحي و مانوي) و هم هر يك در جايگاه خود تخصص خاص خودشان را ميطلبند. استاد قريب طي حدود سي و اندي سال تحقيق و تدريس، مقالات متعددي دربارة سغد و سغدي نگاشتند تا اين راه دراز و پرپيچ و خم براي دانشجويان و علاقهمندان كوتاهتر و هموارتر شود؛ چنانكه شايد بتوان گفت، به استثناي چند مقاله، تأليف و انتشار اين دسته از مقالاتِ او اساساً براي تنظيم مطالعات دانشجويان يعني درسنامه بوده است. آنهايي كه افتخار داشتند از كلاسهاي درس ايشان بهرهها ببرند، به خوبي به خاطر ميآورند كه كلاس درس اين معلم نمونه محملي براي درست انديشيدن و عميقتر شدن انديشة علمي بود. او به دانشجو ميآموخت كه تحقيقات نوين ايرانشناسي، در اكثر زمينهها، ميان رشتهاي است. دانشجويي كه براي نمونه حول محور سغدي متمركز ميشود، بايد روي متون گوناگون مانوي تحقيق كند؛ كمااينكه مطالعات مانوي خود او نيز ريشه در تحقيقات سغدياش دارد. و بسيار جالب است كه بدانيم ماهيت پژوهشهاي مانوي استاد بر بررسيهاي تطبيقي و تقابلي مانويت با كيش زردشتي استوار است. درسنامهها و تحقيقات استاد قريب آشكارا بيانگر اين نكته مهم است كه ايشان ايرانشناسي را پيكرهاي واحد ميبيند كه تنها شناخت كافي و بنيادين از كليّت آن ميتواند راه را براي شناخت دقيقتر بخشي از آن هموار كند، در حالي كه عكس آن طبيعتاً صادق نيست. مقالة «گذشتة نقلي و بعيد متعددي در سغدي و شباهت آنها با برخي از گويشهاي ايراني نو» (1383) يا مقالة «هفت در ايران قديم، پژوهشي در هفت پيكر نظامي و نوشتههاي مانوي» (1376) نمونههاي اعلي و جلوهگاه واقعيِ تحقيقات ميان رشتهاي او هستند؛ رويكردي كه تسلط كامل و بيچون و چراي او بر علم ايرانشناسي به مفهوم واقعي كلمه را ميرساند.
اما مختصري هم از ناگفتههاي فرهنگ سغدي عرض كنم. ميدانيم تقريباً در تمام مدتي كه استاد قريب، سغدي تدريس ميكردند، به تأليف واژهنامهاي براي زبان سغدي نيز ميانديشيدند. اما ايجاد فكر تأليف اين اثر سترك از دو ناحيه نشأت گرفت:
1. انگيزة نخست زماني ايجاد شد كه ايشان از طرف استاد ناتل خانلري به بنياد فرهنگ ايران دعوت شدند تا كتابي دربارة سغد و زبان سغدي بنويسند.
2. بورس تحقيقاتي او از جانب ريچارد فراي در هاروارد بود و قرار بود كه ايشان براي رساله دكتريشان «بررسي ساختاري نظام فعل در زبان سغدي» واژهنامهاي كامل ارايه دهند.
اين را هم عرض كنم كه در كار فرهنگ سغدي بيش از همه پروفسور سيمز ويليامز، يكي از ايرانشناسان بنام، به استاد قريب ياري كرد. او نهتنها مقالات متعددي را براي او ارسال ميكرد، كه حتي يك نوع بورس تحقيقاتي تحت عنوان «مهماننوازي آكادميك» (Academic Hospitality) براي استاد قريب فراهم كرد تا ايشان حدود يك ماه در لندن در كتابخانه SOAS جديدترين و آخرين منابع را بيابند. استاد قريب همواره ميگويد كه او در لندن به من بسيار محبت كرد.
به هر حال، پس از بيست سال تلاش خستگيناپذير و جستجو در كتابخانههاي اروپا و امريكا فرهنگ سغدي منتشر شد و نام استاد قريب را در محافل ايرانشناسي دنيا بر سر زبانها انداخت. معرفيها و نقدهايي كه براي اين اثر نوشته شد نشاندهندة اين نكته مهم است كه فرهنگ سغدي حتي ابزاري مهم براي مطالعات خُتَني و بلخي و خوارزمي نيز هست. همچنين كوشش بخش تركشناسي ِ گروه تورفان پژوهيِ آكادمي علوم برلن (به سرپرستي پيتر تسيمه) براي تهية ده جلد از فرهنگ سغدي از طريق دوستم دكتر دوركين ماريسترارنست كه به بنده اطلاع دادند و بنده حقير نيز آنها را با كمك ناشر فرهيخته جناب آقاي طهوري تهيه كردم، نشانههايي از اهميت آشكار اين اثر جاودانه در مطالعات ايرانشناسي و حتي مطالعاتي است كه به نوعي با ايرانشناسي پيوند دارند. در حقيقت، مطالعات سغدي استاد قريب و نيز مطالعات ميان رشتهاي او بهويژه در حوزة فارسي باستان و مانويت، هم در ايران و هم در اروپا، تأثيراتي قاطع گذاشت و به رشد ايرانشناسي در غرب و ايران كمك بزرگي كرد؛ چنانكه شركت ايشان در كنگرههاي مختلف بينالمللي و ارائه مقالات ارزنده موجب شناخت بيشتر دانشمندان غربي با اين بانوي دانشمند ايراني و اهميت فعاليتهاي حرفهاي ايرانشناسي در ايران شد. به دليل اهميت مطالعات سغدي دكتر قريب بود كه چندي پيش مجموع عمومي انجمن ايرانشناسان اروپا ــ كه ايشان نيز از سال 1996 جزء معدود اعضاي آن هستند ــ استاد قريب را به عنوان عضو افتخاري انجمن انتخاب كردند.
نهالي كه استاد قريب حدود سي و اندي سال قبل كاشتند و همواره آن را آبياري كردند، اكنون به درختي تناور و سبز مبدل شده كه جاودانه خواهد ماند و ميوههاي بسيار خواهد داد. در اينجا عرايضم را با اين جمله از آندره مالرو به پايان ميبرم كه :
وجود برخي از افراد در دنيا به طرز شگفتانگيزي به عظمت يك جامعه گواهي ميدهد.
سپاسي به اندازه گره گرههاي اين قالي بافته
(متن سخنراني بدرالزمان قريب)
به نام خداوند جان آفرين حكيم سخن در زبان آفرين
سپاس ميگويم خداوند آفرينندة جان و خرد را كه بر من اين موهبت را عطا فرمود كه امروز به افتخارِ گرفتن جايزة بنياد موقوفات دكتر محمود افشار يزدي نائل شوم. جايزهاي كه بيست و پنج سال است با هدف گسترش ايرانشناسي در جهان و ابقاء دانش و پژوهش در تاريخ و فرهنگ اين كشور كهن و تشويق جوانان به فرهنگ زاد و بوم خود، به محققان ايراني و غيرايراني اهداء ميشود.
دکتر بدرالزمان قریب پس از دریافت نشان جایزۀ موقوفات افشار( عکس از عباس جعفری)
وقتي من اين خدمتگزار بسيار كوچك فرهنگ ايران زمين، خود را با مقام كساني كه پيش از من به اخذ اين جايزه موفق شدهاند ميسنجم، بيشتر و بيشتر احساس سرافرازي ميكنم و اجازه ميخواهم به بنيانگذاران و برپاكنندگان اين مراسم سپاس قلبي خود را تقديم كنم و به روح شادروان دكتر محمود افشار يزدي درود ميفرستم. سپاس ويژه خدمت دانشمند محترم جناب آقاي دكتر مصطفي محقق داماد، رئيس شوراي توليت و دانشمند و محقق بزرگ جناب آقاي ايرج افشار تقديم ميدارم.
ضمناً اجازه ميخواهم در اين جمع بزرگ دانشمندان، محققان و پژوهشگران، به روان كساني كه نخستين مشوق من به تحصيل علم بودند پدر، مادر، برادر و دو خواهرم درود بفرستم. همچنين به روان استادان بزرگوارم، چه ايراني و خارجي، درود ميفرستم.
اما همكاران عزيزي كه بر من منت گذاشتند و در باب من سخن گفتهاند مرا بهتر از آن كه هستم معرفي كردند. سركار خانم دكتر ژاله آموزگار كه افتخار ميكنم سي سال همكار ايشان در گروه فرهنگ و زبانهاي باستاني دانشگاه تهران بودم. ايشان در علاقهمند كردن دانشجويان به زبانهاي باستاني و فرهنگ ايران باستان تلاش بسيار كردهاند و شايسته است كه در اينجا از همكار عزيز ديگري نيز ياد كنم روانشاد دكتر احمد تفضلي. آقاي دكتر يدالله ثمره، همكار دانشگاه تهران در گذشته و همكار امروزي من در فرهنگستان زبان و ادب فارسي، خاطرة دهة شصت را كه به اتفاق ايشان كتاب زبانهاي خاموش را ترجمه ميكرديم برايم فراموش نشدني است تسلط كامل ايشان به زبان انگليسي و فارسي و دانش به رموز ترجمة علمي كمك فراواني به ترجمة بهتر اين كتاب تخصصي شد به طوري كه يكي از جوائز سال كتاب جمهوري اسلامي ايران را گرفت. ايشان گوش شنوايي هم براي اشعار بد من دارند و تشويقم ميكنند.
اما دربارة خانم دكتر زهرة زرشناس، دانشجويي كه امروز استادم شده است. خوشحالم كه تلاشهاي من در بنيادگيري زبان سغدي به عنوان يك زبان ايراني مهم در ايران بيبهره نماند. هنگامي كه فرهنگ را واژه به واژه بر روي كاربرگها گردآوري ميكردم و در هر گوشه و كتابخانهاي به دنبال مأخذ آن ميگشتم، فكر نميكردم چنين ابعادي را بيابد. اميدوارم كه با بودن فرهنگ و دستور زبان و درسنامة سغدي راه مطالعات اين متون براي دانشجويان آسان باشد و راه براي نسل جديد سغديشناسان گشاده گردد.
دکتر سید مصطفی محقق داماد و دکتر بدرالزمان قریب هنگام قرائت منشور( عکس از شهاب دهباشی)
اما دربارة آقاي محمد شكري فومشي، دانشجويي كه چند سال پيش به گرفتن كارشناسي ارشد در رشته زبانهاي باستاني موفق شد و اكنون براي دانش بيشتر و تحقيق در متون فارسي تلاش ميكند.
چند كلمه نيز دربارة كارم در فرهنگستان زبان و ادب فارسي عرض كنم: در فرهنگستان (زبان و ادب فارسي) من سرپرستي گروهي را به عهده دارم كه فرهنگ زبان فارسي باستان را (يعني زباني كه مادربزرگ زبان فارسي امروزي است) تهيه ميكنيم. اين يك واژهنامة معمولي شامل سرواژه و تعريف (تعاريف) نيست بلكه هر مدخل با تعريف دستوري، معناي فارسي، آوانويسي و حرفنويسي آغاز ميشود. سپس همة صورتهاي مختلف دستوري آن در شاهدهايي از كتيبههاي هخامنشي با برگردان فارسي و ذكر مأخذ (كدام كتيبه و سطر چندم) ميآيد.
مثلاً، اسم، صفت و ضمائر ميتوانند حالت صرفي، جنس و شمار مختلف داشته باشند و فعلها شخص، زمان، وجه، نمود و ساختار گوناگون.
براي هر يك از صورتها شاهدي جداگانه در يك جمله همراه با برگردان فارسي آورده ميشود. اگر ميان محققان چه در اصل شاهد، چه در برگردان، اختلاف نظر باشد همة اختلاف نظرها مورد توجه قرار ميگيرد. آغاز را بيشتر كِنت ميگيريم كه نخستين كار جامع 1953 در فارسي باستان است در ابتداي پژوهش نيز تلاش كرديم همة مآخذ موجود در ايران را در دسترس داشته باشيم.
پژوهشگران من بسيار خوب كار ميكنند و اميدوارم بتوانيم كار خوبي در زبان فارسي براي زبان باستان ارائه دهيم.
جشننامه دكتر بدرالزمان قريب
(متن سخنراني ويدا ندّاف در مراسم بنياد موقوفات افشار)
ضمن خوشامدگويي به حضار محترم، دانشمندان و دوستداران فرهنگ و تمدن و زبانهاي باستاني ايران و با تشكر از بنياد موقوفات شادروان دكتر محمود افشار يزدي، بهويژه جناب آقاي دكتر ايرج افشار كه به ما اجازه دادند برنامه روگشايي جشننامة خانم دكتر بدرالزمان قريب با برنامه جايزه تاريخي و ادبي بنياد موقوفات به طور همزمان اجرا شود.
ویدا نداف
دکتر بدرالزمان قریب در کنار قالیچه اهدایی موقوفات افشار
به منظور پاس نهادن به بيش از چهل سال خدمت ارزندة بانوي دانشمند ايراني سركار خانم دكتر بدرالزمان قريب در زمينه زبانهاي ايراني باستان و ميانه و بهويژه زبان سغدي، يكي از زبانهاي ايراني ميانه شرقي، تصميم به جمعآوري مجموعه مقالاتي از همكاران ايراني و ايران شناسان خارجي نموديم. پس از دريافت مقالات و جمعآوري آنها كار حروفچيني آغاز شد. سپس با همكاري همكاران محترم در پژوهشگاه علوم انساني به ويژه سركار خانم فيروزه شاه محمدي، خانم فرزانه گشتاسب، انتشارات طهوري بهويژه جناب آقاي طهوري اين مجموعه پس از دو سال و نيم كار به سرانجام رسيد. اين جشننامه با پيش سخن و زندگينامه و آثار دكتر بدرالزمان قريب شروع ميشود، و شامل دو بخش است: بخش نخست مقالات فارسي و بخش دوم مقالاتي به زبان انگليسي است. اينك خانم دكتر زرشناس و من اين مجموعه را با نام جشننامة دكتر بدرالزمان قريب به استاد زبان سغدي بانو دكتر قريب تقديم ميكنيم. اميد آنكه اين مجموعه مورد استفاده متخصصان زبانهاي باستاني ايران و زبانشناسان و دانشجويان اين رشته قرار گيرد. در پايان از تمام نويسندگاني كه براي جشننامه مقاله دادهاند تشكر ميكنم.