از چشمۀ خورشید یادداشت هایی از ژاپن(21) هاشم رجب زاده
361 – جشنهاى كهنسالى
استاد تاكهشى كاتسوُفوُجى ايرانشناس صاحبدل ژاپنى كه سخنران افتخارى سمينار بينالمللى ايران و ژاپن در روز شنبه 12 ژانويه 2008 در اوساكا بود، در سخنانش گفت كه فرداى آن روز به هفتاد و هفت سالگى گام مىگذارد. در پاسخ نامه تبريكى كه به اين مناسبت براى استاد كاتسوُفوُجى فرستاده بودم، نامهاى نغز منضمّ به فهرستى از سالهاى بالاى عمر را كه به رسم ژاپنى (برگرفته از چين قديم) جشن مىگيرند، برايم فرستادند، كه در اينجا مىآورم:
70 سالگى: از ديرباز عقيده داشتند كه كمتر كسى اينهمه سال در اين سراى كهن مىماند. پس آن را كوكى Koki نام دادند، يعنى «كمياب»، به اين اعتبار كه نادر مىافتد كه آدمى به هفتاد سالگى برسد.
77 سالگى: اين سال را كى جوُ Ki-ju به معنى سنّ شادى يا سرخوشى مىنامند. اديبان و صاحبدلان از راه بازى با نشانههاى نگارشى خط چينى اين مفهوم را برآوردهاند. نشانههاى مفهومنگار چينى – ژاپنى براى شماره 77 (سه نشانه) را كه به شيوه شكسته و با تركيبى مثلثى روى هم بنويسند، مشابه «كى» (به معنى، شادى، شادباش يا مناسبت فرخنده) درمىآيد؛ و در تركيب آن با «جوُ» به مفهوم ديرزيستن و تهنيت (كوتوبوُكى هم تلفظ مىشود) سنّ شادخوارى (كى – جوُ) معنى مىدهد.
80 سالگى: سان – جوُ san-ju. تركيب عددهاى 8 و 10 كه 80 را مىسازد، در طرز نگارشى كه هشت بالاى ده بيايد «كاسا»، يعنى چتر، خوانده مىشود. ازينجاست كه هشتاد سالگى را سنِّ چتر (به نشانه سرپناه و حامى) خواندهاند، به آرزوى در پناه و ايمن بودن سالمندى كه به اين منزل عمر رسيده است.
88 سالگى: بِى – جوُ bei-ju. يا سنِّ برنج. اين تسميه از آنجا آمده كه نگارش چينى – ژاپنى عدد 88 (8 + 10 + 8) در حالت تركيب شكلى را مىسازد كه نشانه نگارشى برنج است و از واژههاى خوش يُمن، زيرا كه دو «هشت» كه در نگارش حالت بادبزن باز شده دارد و نمودار خوشبختى يا آمد و گشايش كار است در بالا و پايين آن مىآيد، و به اين قرينه بِى – جوُ يا سالِ برنج، سنِّ خرّمى و شادكامى است.
90 سالگى: سوتسوُ – جوُ sotsu-ju. تركيب شمارگان 9 و 10 كه 90 مىشود، در نگارش حروفى «سوتسوُ» خوانده مىشود. اين لفظ را داراى معنايى نمىدانند.
99 سالگى: هاكوُ – جوُ haku-ju : به معنىِ سنِّ سفيد. تركيب عددِ صد در نگارش چينى – ژاپنى، خط كشيدهاى (مانند نشانه نگارشى عدد 1) در بالا دارد، كه اگر آن را بردارند (كسر 1 از 100) تركيب باقيمانده «سفيد» معنى مىدهد. چنين است كه 99 سالگى را سنِّ سفيد (يا، در سنّت باخترى، نقرهاى) خواندهاند.
362 – ژاپن امروز
باز هم از نوشتههاى دانشجويان ژاپنى فارسىآموز قطعهاى مىآورم:
«به مادرم گفتم كه مىخواهم درباره ژاپن امروز (به فارسى) بنويسم؛ اما اين موضوع خيلى گسترده است و سخت است. اگر مثلاً درباره كتاب در ژاپن يا موسيقى باشد بهتر است! مادرم گفت: ژاپن امروز؟ تباه شده است! مردم به ارزشهاى زياد به طور طبيعى احترام مىكردند؛ اما حالا كارِ بدشان يكى يكى فاش مىشود؛ جوانانِ شرور و خلافكار بيشتر مىشوند، يا مردمى كه دلشان تا ابد مانند بچهاى خودكام مىماند. مادرم سخت مىگيرد؛ اما من فكر مىكنم كه هر عصر مسئلههايى ديگر دارد. اين همه، يك بخش از جريان تغييرِ عظيم است، و نبايد آن را سرسرى بگيرند. اما مانند مادرم هم نبايد فقط بدبين باشند.» (يوُكيكو)
363 – كونبينى
از پديدههاى تازه در ژاپن كه تند فراگير شده فروشگاههاى زنجيرهاى مواد غذايى و ديگر نيازهاى هر روزه است، كه چند شركت بزرگ در هر گوشه و كنار دائر كردهاند، و كونبينى conbini (كوتاه شده مقلوب convenient store انگليسى) خوانده مىشود. در پايان سال 2007 بيش از 43 هزار واحد از اين فروشگاهها در سراسر ژاپن فعال بود. چهار – پنج شركت بزرگ گرداننده اينها رقابتى سخت با هم دارند، و به اين مايه پيوسته خدمات و كالاهاى تازهاى به فهرست عرضه خود مىافزايند، چنانكه امروزه، بنا به مَثَل قديم، از شيرمرغ تا جان آدميزاد در اين دكانها پيدا مىشود. از چندى پيش شمارى از بانكها هم باجههاى دريافت و پرداخت خودكار در اينجا دائر كرده و شركت پست ژاپن هم به آنها، بخصوص براى فرستادن بستههاى پستى، نمايندگى داده است و بانكى با سرمايه كلان هم براى ايجاد دستگاههاى خودپرداز در «كونبينى»ها تأسيس شده است. هزينههاى آب و برق و گاز و تلفن و ديگر خدمات شهرى را هم به راحتى در اينجا مىشود پرداخت. اين شبكه بيشتر به صورت ايجاد شعبه با دادن امتياز از سوى شركت مادر به كسانى كه مىتوانند سرمايهگذارى و مديريت كنند توسعه پيدا مىكند. يكى از اقلام عمده فروش آنها غذاهاى بستهبندى شده روز (غذاى آماده بيشتر براى صبحانه و ناهار در بيرون خانه) است؛ و كسانى همه وعدههاى غذاى روزانهشان را با خريدن بسته غذا از اين فروشگاهها برگزار مىكنند. اين شبكهها براى صرفهجويى در هزينه، بيشتر با نيروى كارِ ساعتى و پارهوقت، بخصوص بهرهگيرى از نيروى جوان و كارِ جنبىِ دانشجوها، مىگردد، كه كار آنها با تعدد و تنوع فزاينده اقلام و خدمات عرضه شده اين فروشگاهها پيوسته فشردهتر و دشوارتر مىشود، و بخصوص در شعبههاى پرمشترى از فرسايندهترين كارها است.
364 – نمايشگاه گل
امروز 22 فوريه 2008 نمايشگاه دو هفتهاىِ امسالِ گلهاى اُركيده با انتخاب و ارائه يكصد هزار گل اركيده از گونهها و رنگهاى متنوع آن در تالار بزرگ ورزشى توكيو كه Tokyo Dome خوانده مىشود آغاز شد. اين مكان را چون سقف محدّب دارد، ساختمان گنبدى (Dome انگليسى) خواندهاند. كلان شهرهاى ژاپن امروزه هر كدام يك ورزشگاه سرپوشيده گنبدى به نشانه عظمت خود دارند. حدود پانزده سال پيش، از اين نمايشگاه كه بسيار چشمنواز و دلانگيز است ديدن كردم. در اينجا پرورشدهندگان اركيده، بويژه آنها كه هنر تازهاى در رنگ و طرح و تركيب اين گل در كار آوردهاند، حاصل تلاش خود را در منظر همگان مىگذارند. برنده اول امسال، گونه بسيار بلندى اركيده به رنگ عنابى و آبى درهم بار آورده بود، كه در اصل از ماداگاسكار آورده شده است و 12 سال مىكشد تا همچون درختچهاى رشد كند. يكى از چهرههاى تلويزيونى هم غرفه بزرگى براى گلهايى كه بار آورده ترتيب داده بود. از پشتكار و ذوق و ابداع يكى از تربيتكنندگان اركيده هم كه در باغچه خانهاش گلخانهاى مجهز ساخته و با تنظيم دقيق دما و رطوبت هوا و عوامل مؤثر ديگر انواع زيبا و ظريف از اين گل بار آورده است تقدير شد.
365 – تفاوت فرهنگها
مردم ژاپن هم، چنانكه ايرانىها، تعارف و تحسين را معمولاً رد مىكنند، و براى نمونه اگر كسى از آراستگى يا خطّ خوش يا آداب دانى فرزند ديگرى تعريف كند، به زبان يا اشاره دست يا نشان دادن حالت شرم مىگويند كه هيچ اينطور نيست. ازينروست كه رفتارى جز اين برايشان عجيب مىنمايد. يكى از دانشجويانم در بخش ايرانشناسى دانشگاه اوساكا نوشته بود: «ديروز در درس سوم زبان عربى داشتيم و استاد (ژاپنى) درباره اين كشورها كمى حرف زد و گفت: مردم آنجا خودستايى را دوست دارند. مثلاً اگر به ژاپنيان بگوييد كه شما در پختن ماهر هستيد معمولاً نفى مىكنند و مىگويند هيچ مهارتى ندارم. اما اگر اين را به مردم عرب بگوييد، آنها مىگويند كه راست مىگوييد و خواهرم هم به اين اندازه ماهر است. آنها نه تنها درباره خود، كه درباره خانوادهشان هم، خودستايى مىكنند، و مىگويند كه نمىتوانيم بفهميم كه چرا ژاپنيان فروتنى مىكنند. اگر شما به كشورهاى عربى برويد، خوب خودستايى بكنيد! اما من خيال مىكنم كه فكر مردم عرب با طبع ژاپنيان نمىسازد.» (توموكو)
366 – مراسم آغاز كار در آغاز سال
پس از تعطيل بلند سه روزه نوروزى، و در روز چهارم ماه آغاز سال، كه بنگاههاى دولتى و خصوصى ژاپن كار را از سر مىگيرند و همه به سرِ كارشان باز مىگردند، اين بنگاهها حال و هواى خاصى دارد و احساس مىشود كه با سال تازه دورهاى تازه آغاز شده و عزم و ارادهاى نو براى كوشش و چالش و دست يافتن به هدفها پيدا آمده است. در اين روز، كه بيشتر كاركنان آراستهتر از هميشه، و شمار بسيارى از خانمها در بزرگداشت سنت زيبا و چشمنواز ژاپن با كيمونو به محل كار مىروند، نخستين ساعات روز به ديدار نوروزى مىگذرد و در آغاز اين مجلس رئيس دستگاه (وزير وزارتخانه يإ؛ضضظظ رئيس بالاى شركت تجارى يا توليدى) براى اعضاء سخن مىگويد و همكاران خود را به تلاش براى از ميان بردن كاستىها و بهبود روشهاى كار تشويق مىكند. تكيه سخن رؤسا و مديران در اين مراسم بازتابى است از احوال روز و مسائل چالش برانگيز آن سال. به سابقه كشف نادرستى و تقلب شمارى از بنگاههاى توليدى كه در سال گذشته گندمنماى جوفروش شناخته شدند، بيشتر مديران در آغاز سال تازه (2008) مرئوسان را به صداقت در كار و پايبند بودن به اصول و ارزشها و اخلاق صنفى و حرفهاى، و احترام نهادن و اهميت دادن به مصرفكنندگان و مراجعان، سفارش كردند.
367 – دير ماندن و زود گذشتن
در شماره 2 نوامبر 2007 روزنامه يوميوُرى شرحى درباره ديرسالترين موجود زنده نوشته بود كه كوتاه شده آن را در اينجا مىآورم.
ميان همراهان و ملازمان ميناموتو – نو – يوشيتسوُنه (1189 – 1159) سردار نامى و قهرمان ناكام و محبوب در تاريخ ژاپن (كه مىتوان او را اسفنديار سرزمين آفتاب دانست) راهب بودايى مرموزى به نام هيتاچى بوكايسون بود كه از او در وقايعنامه زندگى يوشيتسوُنه (زير عنوانِ «كيكى كى») و وقايعنامه عروج و افول خاندانهاى ميناموتو و تايرا (گِمپى سِى سوُئيكى) نام آمده است. كايسون از نبرد نوُنوكاوا، كه پايان كار يوشيتسوُنه بود، جان سالم به در برد، زيرا كه او از ميدان نبرد دور بود، و از آن پس چنان ديرزيست كه از نمونههاى افسانهاى عمر دراز در ژاپن شد.
داستانى مىگويد كه كايسون تا پايان دوره جنگهاى پيوسته (حدود سالهاى 1493 تا 1590) زنده بود. با اين حساب، او 400 سال عمر كرد. شرحى از حكايت او در نبردهاى ميان «خاندان ميناموتو و تايرا گفتهاند، و نيز روايت كردهاند كه او وقتى گفت كه داستان ساخته شده پيرامون يوشيتسوُنه «اعتبار تاريخى ندارد.»
در روايتهاى افسانهاى، هيچكس از شنيدن اين كه كسى چند صد يا حتى چند هزار سال زيسته باشد شگفتزده نمىشود. اما اينجا داستانى واقعى از عمر دراز مىآورم. دانشگاه بانگور Bangor در ايالت ولز Walse اعلام كرد كه يك حيوان دريايى دو صدفى (كه فارسى زبانها آن را گوش ماهى مىنامند) در بستر اقيانوس اطلس نزديك كرانههاى ايسلند پيدا كردهاند. دانشمندان با شمردن لايههاى صدفى اين حيوان، كه هر سال يكى بر آن افزوده مىشود، عمر آن را 405 تا 410 سال برآورد كردهاند. بدينسان اين صدف را بايد ديرسالترين جاندار شناخته شده دانست، و جا دارد كه آن را كايسون (كه به معنى «صاحب صدف» است) بناميم. حدود همان روزگار كه اين صدف به دنيا آمد، تويوتومى هيده يوشى سردار فرمانرواى ژاپن در 62 سالگى با زندگى پرتلاطم خود بدرود گفت. در شعرى كه درباره مرگش ساخته است مىخوانيم:
آمدنى همچون قطرهاى شبنم
و ناپديد شدنى همچون قطرهاى شبنم
اينست زندگيم…
پس از شنيدن حديث عمر دراز صدف، كم پايى و ناپايدارى قطره شبنم را بهتر حس مىكنيم.
368 – تنفرسا يا جانكاه
امروز، چهارشنبه 12 مارس 2008، رسانههاى ژاپن داستان غمانگيز مرد 85 سالهاى را گفتند كه چند ماهى پيش همسر 84 ساله زمينگيرش را كه سالها از او پرستارى مىكرد، از سرِ مهر و ترحّم، با پيچاندن سيم برق دور گردنش كشته بود. دادگاه كوبه او را به سه سال حبس تعليقى محكوم كرد. او و همسرش از پنجاه سال پيش، به دنبال از دست دادن يگانه فرزندشان در تصادف اتومبيل، زندگى منزوى و ساده و محزونى داشتند، و همسايههاى مىگويند كه آنها با همدلى و اُنس و صفا مىزيستند و پيرمرد، هاشى موتو، زندگيش را وقف پرستارى از همسر بيمارش كرده بود. اما چندى پيش كه دكترها به او گفتند كه سرطان دارد و بيش از هفت ماه زنده نخواهد ماند، طوفانى در جانش برخاست و نگران گذران و رفاه يار و همراه زندگيش پس از مرگ خود بود، و سرانجام چنين تصميمى گرفت. نظام بى سامان و آشفته بهزيستى ژاپن و بىتفاوتى شمارى مأموران مسؤوليت ناشناس آن هم كه با اينگونه مسائل انسانى دل كورانه و رسمى و ادارى برخورد مىكنند، در اين ماجرا گناهكارند؛ اما قاضى دادگاه هنگام دادن حكم تعليقى به هاشى موتو گفت كه اگر بيشتر فكر كرده بود و زود اميدش را به بهبودى از سرطان از دست نمىداد و نيز به سازمان تأمين اجتماعى و خويشان و بستگان اميد مىنهاد، اين كار از او سر نمىزد، و افزود كه مواظب حال خودش باشد و براى آرامش روح همسر از دست رفتهاش هم دعا كند. محكوم فقط تعظيمى به نشانه اداى احترام كرد.
369 – منابع كتابخانه ملى مجلس ژاپن در «وِب»
كتابخانه ملى مجلس ژاپن كه گستردهترين گنجينه ميراث مكتوب ژاپن را فراهم آورده از چند سالى پيش بخشهايى از منابع ارزنده خود را، شامل تصاوير قديم، نقاشىها و چاپهاى چوبى ژاپنى، كتابهاى مصوّر، و تومار نوشتههاى تاريخى، با پردازش فنى و جزء نمايى (high resolution) به شبكه الكترونيكى (وِب) خود سپرده است. منابع فراهم آمده در اين پايگاه الكترونيكى به ميليونها عنوان سر مىزند، كه از آن ميان است بيش از دو ميليون كتاب منتشر شده در ژاپن و حدود همين تعداد كتابهاى خارجى. اين گنجينه ارزنده به نشانى www.ndl.go.jp//:http در دسترس است.
370 – گل و خار، درخت و گَرده
شمار بسيارى از ژاپنىها در برابر گردهاى كه گونههايى از درختان، بخصوص سرو ژاپنى، در بهار مىپراكنند حساسيت دارند، و با استنشاق هواى بهارى كه اين گردهها را همراه دارد به ناراحتى تنفسى و حالتى زكامى دچار مىشوند. اين است كه در آغاز بهار مردمى را كه دهانبند بهداشتى زدهاند تا از اثر آزارنده اين گردهها بكاهند فراوان مىتوان ديد. رسانهها هم در برنامههاى خبرى احتمال و ميزان گرده افشانى درختها را هر روز اعلام مىكنند و به آنهايى كه حساسيت دارند هشدار مىدهند. بيشتر درختانى كه منشأ اين گردهها هستند در چرخه زندگى و اقتصاد و صنايع بومى ژاپن اهميت دارند، و از اين رو ژاپنيان در نابودى آنها نكوشيده و با اين ناسازگاريشان ساختهاند؛ بخصوص درخت سوُگى كه از تنه آن مرغوبترين و گرانترين چوب ساختمانى را مىگيرند، و بويى خوش دارد، و صنعتكاران ژاپن چيزهاى بسيار، چه زينتى و چه براى نيازهاى زندگى، از آن مىسازند.
371 – از ثُرى تا به ثُريّا
انجمن نجوم ژاپن كه بيش از 2800 عضو دارد امسال (2008) يكصدمين سال بنياد خود را جشن مىگيرد. حدود 1200 تن از اعضاى آن ستارهشناسان غيرحرفهاىاند كه به انگيزه ذهن جويا و علاقه خود به پهنه بيكران آسمان و ستارگانش در اين جمع فعاليت دارند. اين انجمن در سال 1908 با 650 ستارهشناس بنياد شد، و از سال 1961 فرصتهاى تحقيق علمى در دنياى ستارگان در دسترس اعضاى غيرحرفهاى خود گذاشته است. رئيس اين انجمن مىگويد: «با نصب تلسكوپ سوُباروُ suburn با تكنولوژى high resolution در هاوايى و پرتاب ماهواره كاگوُيا kaguya از سوى بنگاه اكتشاف فضايى ژاپن به سوى ماه، ستارهشناسى اكنون وارد عصر نوينى شده است. او اميد دارد كه اهل نجوم، حرفهاىها يا غير آنها، براى پيشرفت هر چه بيشتر ستارهشناسى در ژاپن همكارى كنند. يكصدمين سال تأسيس اين انجمن با نصب آزمايشگاه فضايى كيبو Kibo در ايستگاه بينالمللى فضايى همزمان شده است. اين آزمايشگاه كه در نيمه دوم ماه مارس سوار بر سفينه فضايى Endeavour پرتاب و به ايستگاه فضايى رسانده شد، به دست تاكائو دوى Takao Doi سرنشين ژاپنى اين سفينه به ايستگاه بينالمللى فضايى وصل و به آن نصب شد.
372 – معبد و ماليات!
كشاكشى تازه بر سر ماليات ميان معابد بودايى و شهردارى توكيو برخاسته است. مديران شهرى مىگويند كه معابد بايد براى حق برگزارى مراسم ترحيمى كه براى حيوانهاى خانگى (سگ و گربه و…) ژاپنىهاى حيوان دوست مىگيرند ماليات بدهند. مبلغ اين درآمد و ماليات آن هم به لطف انس و محبتى كه بسيارى از مردم ژاپن به حيوانهاى خانگى دارند كم نيست. اما معبدها مىگويند كه اينگونه مراسم تفاوتى با آيين ترحيم براى مردم و اشرف مخلوقات ندارد، و بايد در همان رديف و معاف از ماليات شناخته شود. مقامهاى شهرى همچنان مصرّند كه طبيعت اين مراسم براى معابد تجارى و كسبى است، نه آئينى، و بايد ماليات درآمدش را بدهند. كار به دادگاه و رسيدگى در مراحل بالاتر قضايى كشيده است.
373 – رُز بنفش
چندى پيش تلويزيون سراسرى ژاپن در برنامه تحليل رويدادها و دستاوردهاى علمى گزارش داد كه يك فرد پر شوق و كوشاى ژاپنى پس از چهل سال تلاش و آزمايش توانسته است گل رُز آبى (بنفش كمرنگ) پرورش دهد. باغ گل او در ايالت چيبا، شرق توكيو، نشان داده شد كه آنجا 600 گونه گل رُز بار آورده و با اعجاز بيوتكنولوژى bio-technology توانسته بود گونههايى بديع و زيبا ازين گل بپروراند. اين گزارش شرحى را كه مهديقلى هدايت (مخبرالسلطنه) در سفرنامه ژاپن خود (دسامبر 1903 تا ژانويه 1904) نگاشته است به يادم آورد، كه در آن سالها گل را با جوهر رنگين مىكردند. در نوشته مخبرالسلطنه مىخوانيم:
«سر ميز ناهار (در هتل امپريال) گلدانى بود كه در آن نرگسهاى رنگارنگ گذارده بودند. به نظر غريب آمد. از پيشخدمت توضيح خواستم. گفت شاخه نرگس را در محلول جوهرهاى رنگين مىگذاريم، رنگ مىگيرد.» (سفر به مكه از طريق چين، ژاپن و…، تهران، 1323، ص 99 و 100). همانجا در زيرنويس افزوده است:
«در تهران نرگس را بنفش رنگ كردم، دستم بود، به درب خانه (= نزد شاه) مىرفتم. آصفالسلطنه در راه به من كه پياده بودم برخورد، به درشكه برد، و از كيفيت گل پرسيد. معما كشف شد. قول گرفت كه به حضرات دربارى نگويم. اتفاق، در باغ گلستان به مصطفى قليخان حاجبالدوله برخوردم. از كيفيت گل سؤال كرد؛ گفت فلانى پيازهايى از ژاپن آورده است. حاجبالدوله از من تصديق خواست؛ به قولى كه داده بودم به مسامحه گذراندم و با حاجبالدوله دوستى داشتم و بحق از من بعدها گله كرد. به حضور رفتم؛ گل در دست آصفالدوله است. مظفرالدين شاه توجهى به گل فرمود؛ باز آصفالدوله قصه پياز را در بين آورد. شاه به من نگاهى كرد؛ لابد حقيقت را گفتم.»
374 – كاسه لعابى نقش دار ايرانى در موزه ميهو
دوست ايران پژوه و هنر شناسم پرفسور توء سوُگى موُرا، استاد پيشين موزه قومشناسى ژاپن و دانشگاه ريوُكوكوُ، كه كارشناس هنر خاور آسيا است، يك سالى پيش تصويرهايى از كاسه لعابى منتسب به دوره سلجوقى كه توى آن صورت زيبارويانى با چهره مغولى و نيز در حاشيه پرنده و ماهى نقش شده و بر لبه تويى و بيرونى آن هم شعر نگاشته شده است در اختيارم نهاد تا اين شعرها را بخوانم. توى اين كاسه دو رديف شعر نقش است كه از رديف بالايى تقريباً هيچ كلمه خوانا نيست، و رديف پايينى را چنانكه دريافتم سه بيت است اما به وزن رباعى، و با همه كوششم فقط بيت نخست آن تمام خوانده شد كه اينست :
در عشق تو جان تفت (يا، خَست) و دلم غم بگرفت
از خونِ دلم دو ديده شبنم بگرفت
روز 15 دسامبر سال 2007 فرصتى يافته شد كه همراه استاد سوُگى سوُدا و دوستان تصويربردارشان به موزه ميهو Miho Museum در ايالت شيگا برويم و اين كاسه را كه قطر دهانه آن حدود 40 سانتيمتر است از نزديك ببينم. كارشناس موزه مىگفت كه اين كاسه گِرد جهان گشته و سرانجام به اينجا رسيده، و بيش از يك چهارم كناره آن هم، از نزديك پايه تا بالا، شكسته و مفقود بوده كه با مهارت بازسازى كردهاند. از نزديك مىشد آثار اين ترميم را در تفاوت نه چندان چشمگير رنگ و نقش ديد؛ اما پيدا بود كه به جاى شعر لبه كاسه در اين بخش نقشهايى بى مفهوم كشيدهاند. قرار است كه اين اثر پس از تهيه شرح و معرفى مناسب و آماده شدن كاتالوگ آن از سال آينده ميلادى (2009) در اين موزه به نمايش درآيد.
375 – رهبرى اركستر تا 93 سالگى
در آخرين سالهاى دهه 1990 گزارشهايى در مطبوعات ژاپن در تحسين تاكاشى آساهينا، موسيقيدان سالخورده كه پس از 90 سالگى همچنان سرزنده و پرشور و شوق اركستر سمفونيك اوساكا را رهبرى مىكرد، مىخواندم. او كه از سال 1947 رهبرى اين اركستر را داشت، و بخصوص براى آشنايىاش با موسيقى كلاسيك سنت اتريش و آلمان ستوده مىشد، فقط بيش از 250 بار نواختن سمفونى نهم بتهوون را رهبرى كرده بود. تجربههاى بسيار نيز در رهبرى اركستر سمفونيك شيكاگو و ديگر اركسترهاى معروف جهان داشت. پس از زلزله سال 1995 ناحيه كوبه، برنامههايى به نفع آسيبديدگان اين فاجعه ترتيب داد، و فعاليتهاى اجتماعى ديگر هم داشت. مىگفت: هر چه مىگذرد، شور و توان بيشترى در خودم براى كار مىبينم. تا ماه دسامبر سال 2001، كه روز 29 آن درگذشت، همچنان پويا و كوشا بود. اركستر سمفونيك اوساكا در مراسم يادبود اين موسيقيدان، كه از نمونه مردان كار و دانش ژاپن بود، بخشى از سمفونى شماره 7 بتهوون را نواخت.
376 – سالروز زلزله بزرگ كوبه
17 ژانويه سالروز زلزله بزرگ «هانشين» بود كه از محور مركز شهر كوبه بسيارى از نواحى اوساكا – كيوتو و ديگر مناطق شهرى مركز ژاپن را در سال 1995 لرزاند و نزديك 7 هزار كشته بر جاى گذاشت و مردم بسيارى را بىخانمان كرد. آثار ويرانيهاى نمادين اين زمينلرزه سهمگين، بخصوص در تأسيسات عمومى مانند جادهها و راههاى آهن و ساختمانهاى بزرگ، به فاصله كوتاهى از ميان رفت؛ اما پيامدهاى اجتماعى و انسانى آن برجا است. امروز شمارى از بازماندگان اين رويداد در بخش چوُئو، مركز كوبه، كه با لرزش زمين و آتشسوزى دنباله آن با خاك يكسان شد، گرد آمدند و در برابر بناى يادبودى كه اينجا ساختهاند گلهايى بر آب بركه رها كردند، به نشانه طلب آرامش ابدى براى جان باختگان.
377 – حكمت سفر
چند سال پيش يكى از دانشجويان ژاپنىِ ايرانشناسى در نوشته فارسىاش چند مَثَل رايج ژاپنى درباره سفر نوشته بود. از آن ميان، اين نمونهها را مىآورم:
– «صبر كن تا روزى برسد كه هوا براى سفر دريا خوب باشد.» همانند اين مَثَل است: «آسوده لم بده تا خبر خوش از راه برسد» و «باش تا روزى شبنم شيرين از آسمان ببارد» (شبنم شيرين در افسانههاى چينى نشانه حكومت صالح است). اين امثال مىگويد كه خوشبختى امرى مقدّر است، و بيرون از اختيار انسان؛ پس بهتر است كه بى دغدغه و دلهره و شتاب آرام بنشينيم تا از راه برسد. شايد كه مَثَل چينى درباره باريدن شبنم شيرين (كايرو) از آسمان، اصل و منشأ مَثَل ژاپنى درباره سفر دريا (در ژاپنى، كايرو) باشد، و شبنم شيرين در ژاپن به سفر دريا كه همان تلفظ «كايرو» را در نشانههاى نگارشى چينى – ژاپنى دارد مبدل شده است.
– «بگذار پسرِ عزيز دُردانهات سفر كند». سفر در قديم كارى سخت و توانفرسا بود، چنانكه در ژاپن مىگفتند كه هر سفر پر از ناراحتى و رنج است («تابى وا اويمونو تو رايمونو»)، و مىگفتند كه مرد را آزموده مىكند. اين مثل به پدر و مادر سفارش مىكند كه بگذارند پسر در ناز و نعمت بارآمدهشان سفر كند و سختى بكشد تا با دشواريهاى زندگى خوپذير شود.
– «خوشى هر سفر، آزمودن خوراكىها است». اين مثل (به ژاپنى: «تابى وا كويمونو كوُرايمونو») را براى تعديل مثل ياد شده (تابى وا اويمونو تو رايمونو = سفر پر از ناراحتى و رنج است) آوردهاند. مسافر در جاهايى بيرون از زادگاه و ديار خود غذاها و شيرينىها و گاه ميوههاى نديده و نچشيده را مىخورد و از آنها براى خويشان و دوستانش ارمغان مىآورد. در ميانه دوره اِدو (سدههاى هفده تا نوزده) كه بازار و تجارت رونق گرفت، بسيارى مردم راهىِ سفر شدند، و اين مَثَل از طبع شادىجو و تنوّع خواه اين مردم پيدا آمد.
– «در سفر همراه؛ در زندگى همدم (بايسته است)» (در ژاپنى: تابى وا ميچى – زوُره، يو وا ناساكه). زندگى را بارها به سفر تشبيه كردهاند؛ بخصوص در گذشتهها كه سفر سخت و پرمخاطره بود. همچنانكه همراه موافق داشتن در سفر از رنج راه مىكاهد، داشتن همدم و همدردى در زندگى بس كارگشا و يارىرسان است.
چند مَثَل ديگر درباره سفر:
– «در سفر، نقدِ همراه به اندازه جان مىارزد» (تابى نو اينوچى وا رويوء نو كانه). مراد اين است كه هزينه كردن در سفر ضامن راحت و ايمنى انسان است، و نبايد از خرجهاى ضرورى مضايقه داشت.
– «دور از ديارت (در سفر) پرواى آبرو ندارى و هر كار مىكنى» (تابى نو هاچى وا كاكى سوُته). امروز هم مصداق اين سخن را مىتوان در رفتار مسافران در غربت ديد، و ديدهايم كه كارهايى مىكنند كه در كشورشان فشار اجتماعى يا اخلاق محيط آن را نمىپذيرد.
– «غروب زيبا براى مسافر پيامآور فردايى آفتابى است» (ايرى هى يوكِدرِه با آسوُ تِنكى). در سفر، بخصوص سفرهاى دشوار قديم، وضع هوا براى مسافر اهميت خاص دارد، و با ديدن آسمان صاف يا آرام و كمابر غروب، هواى صاف و آفتابىِ فردا را به خود نويد مىدهد.
378 – يادى از شادروان حبيبالله فضائلى
چند سالى پيش، مدير فصلنامه دانشگاه مطالعات خارجى اوساكا شرحى موجز و گويا درباره تحول خط فارسى خواست تا در اين نشريه يا دفترى كه هر ساله براى معرفى رشتههاى درسى و تشويق داوطلبانِ بيشتر به شركت در آزمون ورودى اين دانشگاه تهيه مىشد درج شود. پس از بررسى منابع محدودى كه در اينباره در دسترس بود، بهتر و مناسبترين كار را آن ديدم كه تعريف كوتاه شدهاى از كتاب پربار و سودمند زندهياد حبيبالله فضائلى، اطلس خط (اصفهان، 1362، چاپ دوم) برگيرم تا به ژاپنى درآيد و در آن دفتر درج شود، حاصل كار، مقالهاى يك صفحهاى شد كه در زير مىخوانيد (شمارههاى آمده در ميان ابرو شماره صفحه اين كتاب است).
زندهياد حبيبالله فضائلى از فضلاى اصفهان بود، مردى متين و متواضع، و در كسوت روحانى عمرى در راه تعليم و ترويج خط و خوشنويسى فارسى به سر برد و شاگردان بسيار بار آورد. از او كتابهايى همچون اطلس خط (تحقيق در خطوط اسلامى) و تعليم خط (از مجموعه هنر ايران، انتشارات سروش، 1356) كه بارها چاپ شده براى اهل فرهنگ و هنر ايرانزمين به يادگار مانده است. جز نمونههاى خط و خوشنويسى، شرح و متن اين كتابها را همه با قلم و به شيوه نستعليق نگاشته است. چند سالى پيش كه گروهى از دانشجويانم براى گذراندن دوره آشنايى با فرهنگ و تمدن ايران در تعطيل زمستانى خود به اصفهان رفتند، به دعوت دانشگاه اشرفى اصفهانى چند جلسه شيوه خط و خوشنويسى فارسى به آنها درس داد، و بر شوق و دلبستگىشان به ايران و زبان فارسى افزود. در بازآمدنشان، هر كدام دفتر تمرين خط و نيز چند قطعه خوشنويسى كه مرحوم فضائلى براى تمرين و به يادگار برايشان نوشته بود با خود ارمغان داشتند. سفارش كردم كه اين قطعهها را قدر بشناسند و زيب خانه و اتاق خود كنند.
«پيدا آمدنِ خط و خوشنويسىِ فارسى
درباره پديد آمدن خط چند نظريه هست؛ و برابرِ يك نظريّه، خط اصلِ آريايى – سوُمرى دارد. (29)
خط سُريانى در سراسر دوره ساسانى (226 تا 652 م.) و ديرزمانى پس از اسلام يگانه خط مشهور و علمى مشرق شناخته مىشد (67).
پس از آن كه خط عربى – فارسى وسيله تحصيل علم و نشر دانش شد و ايرانيان فارسى را به اين خط نوشتند، جلوهگاهِ هنر و زيبايى گرديد و اسلوبهاى فراوان در آن برآمد، چنانكه شيوههاى متنوع خوشنويسى از هشتاد بيشتر شد؛ و غيرعربها، بخصوص ايرانيان، خوشنويسىِ اين خط را به كمال رساندند.
گونههاىِ متداولِ شيوههاى اصلى خط عربى – فارسى را مىتوان كم و بيش در 9 گروه نهاد: 1) كوفى؛ 2) مُحَقَق؛ 3) رِيحان؛ 4) ثُلث؛ 5) نَسخ؛ 6) تعليق و ديوانى؛ 7)رُقعه؛ 8) نستعليق؛ 9) شكسته.
– يكى از قديمترين شيوههاى خط عربى، كوُفى است كه تحوّل يافته از خطِ حجازى است، و اين خط هم خود از خطِ فِنيقى و آرامى پديد آمده است (107). خطّ عربى از آغاز به دو گونه مبسوُط (راست گوشه) و مُقوّر (مستدير يا دايره مانند) نوشته مىشد، (چنانكه دو گونه الفباى هجايىِ ژاپنى كاتاكانا و هيراگانا). خطّ زاويهدار (راست گوشه) را كه در شهر كوفه عربستان رواج گرفت، و قرآن هم بيشتر به اين خط نوشته مىشد، «كوُفى» ناميدند، و خطّ مستدير را كه گردش و چرخشِ قلم در آن بيشتر بود و در نامه و نگارشِ روزانه به كار مىرفت «حِجازى» خواندند (113، 125 و 178).
– خطّ مُحَقَق در آغاز عصر خلافت عبّاسى (750 تا 1258 م.) رواج گرفت. اين خط پيوسته رو به زيباتر شدن داشت و خوشنويسان نامورى در آن پيدا شدند (195).
– خطّ رِيحان در سير تكاملِ خطّ مُحَقّق و از آن پيدا شد، و بعدها كتابِ آسمانى و ديوانهاى شعرى را به اين خطّ زيبا و هنرمندانه مىنوشتند (205).
– خطّ ثُلث از ترقّى و تكاملِ خط كوُفى، و همزمان با خطّ محَقَق، پديد آمد. اين هم خطّى زيبا و چشمنواز است (221). خطّ زيباى ثُلث چندين گونه يافت، كه از اين ميان توقيع، رِقاع، غُبار، و مُسلسل است (265 تا 282).
– خطّ نَسخ در برابرِ خطّ كوُفى در بغداد پيدا شد، و خوشنويسانِ چيرهدستى در اين خط پديد آمدند. در ممالك عربى، ياقوت مستعصمى؛ و در ايران، خوشنويسان دوره تيمورى (1369 تا 1500 م.) مانند سيد عبدالقادر و ميرعلى تبريزى از برترين هنرمندان خطّ نسخ بودهاند (313 و 323).
– خطّ تعليق يكى از ابداعهاى ايرانيان در دوره اسلامى است كه از خطوطِ ايران باستان مانند ميخى و پهلوى و اوستايى تأثير پذيرفته است (97 – 394).
– خطّ ديوانى گونه تحوّل يافتهاى از خطّ تعليق است كه چون خاصِ مكاتبات ديوانى بود به اين نام خوانده شد (420).
– خطّ رُقعه يا رُقعى بعد از ديوانى پيدا شد و بيشتر در دستگاه حكومت عُثمانى (1299 تا 1924 م.) رواج گرفت، و حرفهايش كوچك و تنگ و مستقيم و فشرده است. اين خط به منظورِ كوتاه و ساده كردن كلمهها در نگارشِ ديوانى، كه حروف را بىحركت (زِبَر و زير و پيش) مىنوشتند، ابداع شد (34 – 431). خط سياقت هم كه به خطّ ديوانى شبيه است نزدِ تركان پديد آمد (439).
– خطّ نستعليق به ابتكار ايرانيان با آميختنِ دو خطّ تعليق و نسخ پيدا شد. طبعِ زيبايى دوستِ ايرانى پيچيدگى و بىنظمى و دوايرِ ناقص خطّ تعليق را نپسنديد، و آن را با خطّ نسخ كه منظم و معتدل و زيباتر بود پيوند داد، و خطّ ثالثى كه نه كُندنويسىِ نسخ و نه نواقص تعليق را داشته باشد به وجود آورد. آثار زيبا و چشمنوازِ خوشنويسان ايران بيشتر به اين خط نوشته شده است (444).
– خطّ شكسته: براى تُندنويسى، از توقيع و رقاع، خطّ تعليق، و از تعليق، شكسته تعليق پديد آمد. پس از ظهورِ خطّ نستعليق هم خطّ شكسته نستعليق در ميان نويسندگان و منشيان و خوشنويسان ايرانى رواج يافت. اين خط همان نستعليق بود، كه در آن بعضى حروف در نتيجه سرعت قلم اندكى شكسته و خُرد شد و رفته رفته با هنرمندىِ خطّاطان شكلهاىِ خاصّى به آن افزوده شد (607).»
379 – فصل شكفتن گلهاى گيلاس
بنگاه هواشناسى ژاپن شايد كه كارى افزون بر سازمانهاى همتاى خود در ديگر اقليمها دارد، و آن پيشگويى روزهاى باز شدن گلهاى گيلاس در گوشه و كنار ژاپن است. اين سرزمين كه با چهار جزيره بزرگ و صدها جزيره كوچك از جنوب شرق به شمال غرب در امتداد سواحل غربى آسيا كشيده، و نواحى جنوبى آن در مدارى نزديك به منطقه استوايى و شمالىترين جزيره آن در چشمانداز خاك سيبرى است، آب و هوايى متنوع و متفاوت در هر گوشه خود دارد. از درختهاى بومى ژاپن درخت گيلاس ژاپنى است كه بار نمىدهد اما از گلهاى زيبا انبوه مىشود. شكفتن اين گلها، و پس از چند روز فرو ريختن آنها، از آشناترين تصويرهاى ادبى در شعر ژاپن و بويژه در سرودههاى قديم، مانند قطعههاى مجموعه «ماينوء شوُ»، است. همچنان كه بهار از جنوب دامنكشان مىآيد، گلهاى گيلاس در جزيره كيوُشوُ و شرق جزيره اصلى ژاپن، هونشوُ، زودتر باز مىشود، و آنگاه كاروان شكوفهها به جزيره شيكوكوُ در جنوب غرب اين سرزمين و ميانه هونشوُ – محورِ اوساكا، كيوتو، نارا، و كوبه – مىرسد، و تقريباً همزمان تا منتهاى شرق كه ناحيه توكيو است دامن مىگسترد، و آنگاه آهسته آهسته روانه شمال مىشود تا كه در ماه مه – پايان ارديبهشت – به انتهاى شمالى ژاپن در جزيره هوكايدو فرود آيد. در اواخر ماه فوريه امسال، 2008، بنگاههاى خصوصى پيشبينى هوا، كه شمارشان در اين سالها فزاينده است، به رقابت با بنگاه ملى هواشناسى، كه پيشبينىاش پارسال درست درنيامد، برخاستند، و به گمانهزنى براى روزهاى باز شدن گلهاى گيلاس و بهترين ايام گشت و گذار در هر ناحيه برآمدند. سومى يوشينو Someiyoshino كه محبوبترين درخت گيلاسِ پرشكوفه است، بيشتر از همه كانون توجه آنهاست. اتحاديه پيشبينى هواى ژاپن در توكيو كه پارسال هواى 68 ناحيه ژاپن را در آغاز بهار بر پايه آمار تغيير هوا در ماه فوريه در 45 ساله گذشته پيشبينى نمود، اعلام كرده كه محاسبهاش براى 11 ناحيه، شامل كيوتو و هيروشيما، درست درآمده و گوى سبقت را از بنگاه ملى هواشناسى ربوده است. بهترين روزهاى ديدن گلهاى گيلاس در كيوتو معمولاً حدود روز سيزده نوروز ايرانى است، كه در ژاپن هم مردم در اين روز به گلگشت و دامن دشت و كنار جوى مىروند.
380 – حكمتِ چينى – ژاپنى
يك مَثَل قديم چينى مىگويد: «ماهى بزرگ در جويبار باريك زيست نمىكند.» اين سخن در «لى يه ژى»، از كتابهاى فلسفى قديم چين، آمده و درباره ماهىاى كه سفينهاى را مىبلعد گفته شده، ماهى عظيم جثهاى كه مىتواند قايقى را در كام بكشد، و كنايه است از مردى بزرگ يا صاحب قدرت و نفوذ. اين مَثَل را امروز هم مردان سياست و اقتصاد ژاپن براى نمودن اعتبار يا طبع والا يا بلندپروازى خود، بى آنكه چندان شائبهاى در شكستن سنت فروتن نمايى پيش بياورد، به كار مىبرند. بيشتر، به جاى گفتن اين سخن، آن را با خط خوش بر قطعه كاغذى مىنويسند و به مستمعان نشان مىدهند يا كه در آغاز مقاله و گزارش خود مىآورند.
اگر از سوى مقابل بنگريم، شايد كه عبارت زير در شعر فروغ فرخزاد همين معنى را مىرسانَد: «هيچ صيّادى در جوى حقيرى كه به مردابى مىريزد، مرواريدى صيد نخواهد كرد.» هر چند كه اين سخن جنبه نفى دارد و در بيان حقارت كسى كه بزرگنمايى كند، يا حال و وضعى كه در آن اميدِ برآمدن مقصودى والا يا يافتن بار و بهرهاى چشمگير نباشد، به كار مىرود.